تهذیب الاحکام ، از منابع مهم فقهی و یکی از کتابهای چهارگانة حدیث شیعه، اثرِ محمدبن حسن طوسی معروف به شیخ طوسی، دانشمند امامی قرن پنجم.به نوشتة مؤلف در مقدمة کتاب (ج 1، ص 2ـ3)، یکی از دوستان وی از وجود احادیث بظاهر متعارض در منابع شیعی با او سخن گفته و یادآور شده که این موضوع موجب انتقاد شدید مخالفان و جداشدن برخی شیعیان نا آگاه از مذهب حق گردیده است، لذا از مؤلف درخواست کرده که شرحی استدلالی بر کتاب مقنعة شیخ مفید بنگارد که در آن علاوه بر ذکر مستندات قطعی هر مسئله و احادیث مشهور، احادیث متعارض هم آورده شود و شیوة رفع ناسازگاری این احادیث با یکدیگر و تأویل آنها یا وجوه ضعف احادیث متعارض بیان گردد. کتاب تهذیب در پاسخ به این درخواست تألیف شد و در واقع، خاستگاهی کلامی دارد (نیزرجوع کنید به عابدی، ص 33ـ 35). این سخن که تهذیب به توصیة شیخ مفید نگاشته شد (خوانساری، ج 6، ص 230)،بهنظر درست نمیآید. از تعبیر «ایّدهاللّه» در بارة شیخ مفید، در مقدمة کتاب و بارها در جلد نخست و دوبار در آغاز جلد دوم، و تبدیل آن به «رَحِمَهاللّه» پس از آن، معلوم میشود که تألیف تهذیب در حیات شیخمفید آغاز شده و پس از وفات وی (رمضان 413) ادامه و پایان یافته است (رجوع کنید به شبیری، 1420، ص 186).تهذیبالاحکام نخستین تألیف شیخ طوسی بوده و در آن به هیچیک از آثار مؤلف اشاره نشده، ولی او در دیگر آثار خود بارها به این اثر ارجاع داده است (برای نمونه رجوع کنید به طوسی، النهایة ، ص 235، 243؛ همو، الجمل والعقود ، ص 160؛ همو، کتاب الخلاف ، ج 4، ص 15، 110؛ همو، المبسوط ، ج 1، ص 356، ج 7، ص 123؛ همو، التبیان ، ج 3، ص 121؛ نیز بیش از صدبار در مقدمه و متن استبصار با تعابیری چون تهذیب الاحکام، کتابناالکبیر و الکتابالکبیررجوع کنید به ج 1، ص 2، 10، 14، 133، 137، 155، 175). به نوشتة مؤلف در استبصار (ج 1، ص 2ـ3)، تألیف این کتاب پس از پایان تألیف تهذیب و انتشار آن آغاز شده است. همچنین در اوایل کتاب العُدّة فی اصولالفقهِ او ــ که در آغازِ تألیف آن، الذریعة شریف مرتضی (نگاشته شده در 430) تألیف نشده بود (رجوع کنید به علمالهدی، قسمت 1، مقدمة گرجی، ص سیوپنج، سیوهفت؛ آقابزرگ طهرانی، ج 10، ص 26) ــ به تهذیب و استبصار اشاره شده (ج 1، ص 137) و نشان میدهد که تألیف این دو اثر پایان یافته بوده است. لذا، به نظر نمیرسد که تألیف تهذیب چندان به طول انجامیده باشد (قس مدیر شانهچی، 1377 ش، ص 140).شیخطوسی در ضمن شرح حال خود در فهرست (ص447)، نام 23 بابِ اصلی (اصطلاحاً کتاب) از ابواب فقه را برای تهذیب برشمرده و گفته که استبصار و نهایه نیز همین مباحث را دارند، ولی ابواب «شهادات» و «اطعمه و اشربه» تنها در این دو اثر به استقلال مطرح شده است نه در کتاب تهذیب ، باب زیارات همتنها در تهذیب ذکر شده نه در نهایه و استبصار . بنا براین، تهذیب شامل 21 کتاب فقهی است و نامهای مذکور در فهرست ، تلفیقی از نامهای ابواب تهذیب و ابواب نهایه و استبصار است.بر طبق شمارهگذاری نسخة چاپ نجف تهذیب ، این کتاب مشتمل بر 409 باب (28 باب آن ابواب «زیادات» در سه جلد نخست میباشد که تکرار ابواب قبلی است) و 988 ، 13 حدیث است، ولی بنا بر شمارش محدّث نوری (1415ـ1420، ج 6، ص 415)، 393 باب و 590 ، 13 حدیث دارد. این اختلاف از عواملی چون اشتباه در شمارش یا مستقل دانستن یا ندانستنِ برخی ابواب و احادیث ناشی شده است.تهذیب و مقنعه. تهذیب بهعنوان شرح مقنعة شیخمفید نوشته شده و طرح نخستین آن بر پایة شرح کاملِ تمامِ مسائل مقنعه با استدلال به ادلة قطعی (مانند قرآن، سنّت متواتر، سنّت همراه با قرائن قطعی، اجماع) و نیز ذکر احادیث مشهور امامیان و تأویل یا تضعیف احادیث متعارض، بوده است (ج 1، ص 3). در این شیوة تألیف ــ که بیشترِ مبحثِ طهارت بر طبق آن نگاشته شده ــ مؤلف گاه به ادلّهای چون اجماع مرکّب (به اصطلاح متأخران)، اقوال مشایخ و وجوهی شبه عقلی استناد کرده (برای نمونهرجوع کنید به ج 1، ص 25، 29، 75، 95، 290، 294) و به احادیث اهل سنّت به طور مرسل اشاره نموده است (برای نمونه رجوع کنید به ج 1، ص 63، 83 ـ 84، 96). در این بخش کتاب، مباحث گوناگون قرآنی، ادبی (صرف و نحو و لغت) و دیدگاههای اصولی بسیار نمایان است (رجوع کنید به شبیری، 1420، ص 179ـ187). با این روش، کتاب پر حجم میشده و از هدف اصلی، یعنی نگارش اثری حدیثی، دور میافتاده؛ لذا، مؤلف روش خود را تغییر داده و به ذکر احادیث شیعی و رفع تعارض آنها بسنده کرده است. وی سپس تصمیم گرفته که بدون تقید داشتن به مباحث مقنعه ، بیشتر یا تمام احادیث فقهی را ذکر کند، لذا در سه جلد نخست ابواب زیارات را افزوده است (ج 10، مشیخه ، ص 4). بنابراین، کتاب با دو روش مختلف تألیف شده است که علاوه بر تفاوت در حجم، در شیوة اسناد احادیث هم با یکدیگر متفاوتاند (رجوع کنید به شبیری، 1372 ش، ص 181ـ184).نحوة التزام مؤلف به ذکر مسائل مقنعه نیز در همة بخشهای تهذیب یکسان نیست. وی ابتدا به آوردن تمام فتاوای شیخ مفید و شرح آن مقید بوده و این روش در دو جلد نخست و بخشی از جلد سوم (جز صفحة 26 تا 158) به کار رفته، ولی در سایر مجلدات و نیز ابواب زیارات، چنین تقیّدی نداشته و گاه فقط از ترتیب مقنعه پیروی کرده است؛ ازینرو، برخی استدلالهای فقهیِ مقنعه در تهذیب نقل نشده یا به اختصار و اجمال ذکر شده (مثلاً ج 3، ص 90ـ91، 113؛ قس مفید، 1410، ص 252، 269)، برخی احادیثِ بدون سندِ مقنعه ، با سند نقل گردیده (مثلاً ج 2، ص 121؛ قس مفید، 1410، ص 142) و گاه به جای ابواب مقنعه ابواب دیگری گشوده شده است. بدین ترتیب، کتاب شرحی آزاد بر مقنعه به شمار میرود. حتی برخی مباحث، از جمله «کتاب الجهاد و سیرة الامام» (رجوع کنید به ج 6، ص 121 تا پایان جلد) شرح مقنعه نیست ( رجوع کنید به شبیری، 1372 ش، همانجا).عبارات مقنعه در سه جلد نخست بسیار نقل شده است، ولی بتدریج کاهش یافته و از آغاز جلد ششم پایان پذیرفته است، تنها در باب (کتاب) نکاح (ج 7، ص 240ـ429) و طلاق (ج 8، ص 2ـ 198، 277) و ابتدای مبحث صید و ذبائح (ج 9، ص 2ـ71) نقلهای بسیاری از مقنعه دیده میشود که شیوة آن نیز به روش نقل احادیث در مجلدات نخستین شبیهتر است و بهنظر میرسد تهذیبالاحکام به ترتیب نگارش نیافته و بخشهایی که در آن عبارات مقنعه نقل شده، پیشتر تألیف شده و قسمت پایانی جلد ششم، آخرین بخش تألیف شدة کتاب بوده است.مطالب تکراری مقنعه تنها در یک جا شرح شده، ولی گاهی در جای دوم نکاتی به آن افزوده گردیده است (از جملهرجوع کنید به ج 1، ص 213، 309، ج 2، ص 95، 191). شیخ طوسی گاه برای استدلال بر فتوای مقنعه ، به نظر اهل خبره استناد کرده ( رجوع کنید به ج 2، ص 27)، گاه عبارت متن مقنعه را تفسیر و تأویل نموده (برای نمونه رجوع کنید به ج 1، ص 32، ج 3، ص 164، 166) و احیاناً فتوایی غیر از فتوای شیخمفید برگزیده است (برای نمونهرجوع کنید به ج 1، ص 232، ج 2، ص 87). در بسیاری موارد، وی خود عبارتی فتوایی ذکر کرده و آن را شرح داده که در برخی منابع، به اشتباه، بخشی از حدیث یا سخن شیخ مفید انگاشته شده و برعکس، در برخی موارد، متن حدیث بهعنوان عبارت تهذیب تلقی شده است (برای برخی موارد اشتباهرجوع کنید به ج 5، ص 329، حدیث 45؛ تستری، 1390، ص 85؛ همو، 1396، ص 236ـ237).اهمیت و جایگاه تهذیب. کتاب تهذیب الاحکام با در برداشتن بیشترین احادیث فقهی، در مقایسه با سایر کتب چهارگانه، از مهمترین منابع استنباط فقهی امامیان به شمار میرود. به نوشتة بحرالعلوم (ج 3، ص 229) این کتاب غالباً فقیه را از دیگر کتب حدیثی بینیاز میسازد ولی کتب مزبور این ویژگی را ندارند (نیزرجوع کنید به نوری، 1415ـ1420، ج 3، ص 169، ج 6، ص 13؛ قس عبداللّه جزایری، ص 215). ابنطاووس (فتح الابواب ، ص 292) کافی و تهذیب را از بزرگترین کتب فقهی شمرده و علامه حلّی (1417ـ1419، ج 2، ص 355) این کتاب را «اصل فقه» خوانده و آن را همراه با مقنعه از بزرگترین منابعی که از آنها بهرة فقهی برده میشود، دانسته است.در منابع فقهی، دیدگاههای شیخ طوسی در تهذیب ، فتوای او تلقی و فراوان نقل و بررسی شده است (برای نمونهرجوع کنید به ابن ادریس حلّی، ج 1، ص 334ـ 335؛ نیلی، ص 9، 11؛ محقق حلّی، ج 1، ص 34، 43، 55؛ آبی، ج 1، ص 48، 60، 108؛ علامه حلّی، 1412، ج 1، ص 29، 56؛ همو، 1414، ج 2، ص325، ج4، ص130؛ شهید اول، 1412ـ1414، ج1، ص103، 201). برخی فتاوای وی در تهذیب از آرای اختصاصی او بوده یا قائلانی اندک داشته است (رجوع کنید به علامه حلّی، 1417ـ1419، ج 1، ص 339، ج 2، ص 38، ج 3، ص 310؛ فخرالمحققین، ج 1، ص 73). گاه فتوای وی در این کتاب و کتاب استبصار با فتوایش در سایر آثار فقهی او متفاوت است (رجوع کنید به علامه حلّی، 1417ـ1419، ج 1، ص 408ـ409).تهذیب علاوه بر جنبة فقهی، از نظر حدیثی نیز اهمیتی بسزا دارد. جز فهارس کتب که به ذکر یا توصیف آن پرداختهاند (برای نمونهرجوع کنید به طوسی، فهرست ، ص 447؛ نجاشی، ص 403؛ ابنشهر آشوب، معالمالعلماء ، ص 114)، در آثار حدیثی بعدی همواره بدان استناد و از آن نقل شده است (از جمله رجوع کنید به ابنشهر آشوب، مناقب آلابیطالب ، ج2، ص 50، 108؛ طبرسی، ج 1، ص 132، 137). نقل از این کتاب در آثار ابنطاووس بسیار است (رجوع کنید به کولبرگ، ص550). ابنادریس (ج3، ص 628ـ632) شماری از احادیث جالب توجه آن را برگزیده و در پایان السرائر آورده است. صاحب معالم، حسنبن زینالدین، روایات «صحیح» و «حسن» تهذیب را در منتقی الجُمان آورده است. به نظر او در اسناد روایات تهذیب ، به دلیل بیتوجهی به کاربرد روش تعلیق (حذف اول سندرجوع کنید به اسناد * ) به اعتماد اسناد سابق، افتادگیهای بسیار رخ داده است، از جمله در مورد احادیث موسیبن قاسم در مبحث حج (برای نمونهرجوع کنید به ابنشهیدثانی، ج 1، ص 25، ج 3، ص 13ـ14، 32ـ33، 37، 40ـ41). در جوامع حدیثی متأخر، مانند وسائل الشیعة ، وافی و بحارالانوار ، نیز احادیث تهذیب بسیار نقل شده است.با این همه، با توجه به وجود پارهای اشکالات در اسناد و متون احادیث منقول در تهذیب ، برخی علما اعتراضاتی بدان داشتهاند (از جمله رجوع کنید به ابنادریس حلّی، ج 3، ص 289؛ ابنشهیدثانی، ج1، ص153، ج 2، ص 5، 52، 505 ـ506؛ یوسف بحرانی، ص297ـ 298؛ خوانساری، ج 6، ص 218؛ محمد کلباسی، ج 2، ص 324ـ 335؛ نوری، 1407ـ 1408، ج 2، ص 603ـ604؛ تستری، 1410ـ1424، ج 9، ص 208). محمدتقی مجلسی (ج 1، ص 285، ج 4، ص 393، 557)، این کتاب را از حیث رتبه و اعتبار، پس از کافی و کتاب من لایحضرهالفقیه دانسته است.برخی دانشمندان اخباری به استناد سخن شیخطوسی در العُدّة فی اصولالفقه (ج1، ص 137)، به صحت احادیث تهذیب (مانند دیگر کتب چهارگانة حدیث) حکم کردهاند (برای نمونهرجوع کنید به فیض کاشانی، ج 1، ص 23ـ24)، ولی با توجه به اینکه شیخطوسی در بارة بسیاری از احادیث متعارض، به ضعف آنها تصریح کرده، نادرستی این نظر آشکار میشود (نیز رجوع کنید به خوئی، ج 1، ص 95ـ97). برخی عالمان تهذیب را تدریس میکردهاند (برای نمونهرجوع کنید به ابنحجر عسقلانی، ج 2، ص 509؛ محمدباقر مجلسی، 1380، ج 107، ص 223، ج 108، ص 99، ج110، ص38، 147، 152؛ حسینیاشکوری، 1410، ص28ـ29).شیوة نقل و حلتعارض احادیث. احادیث تهذیب (در هر دو شیوة تألیف کتاب) بر سه دستهاند: احادیث ادله، که مستند نظر شیخ مفید یا خود مؤلفاند؛ احادیث متعارض؛ و احادیث شواهد، که برای سازگار کردن احادیث متعارض با یکدیگر یا سایر تأویلهای حدیثی آورده شدهاند. اسناد احادیث ادله و شواهد در روش نخستِ تنظیم کتاب معمولاً به طور کامل و بدون تعلیق سند (حذف ابتدای سند) آمده است ولی اسناد در روش دوم و نیز اسناد احادیث متعارض همیشه به صورت تعلیق است (برای تفصیلرجوع کنید به شبیری، 1420، ص 189ـ190؛ نیزرجوع کنید به ادامة مقاله).بخش عمدهای از تهذیب را بررسی احادیث بظاهر متعارض تشکیل میدهد و تقریباً در تمام کتاب (جز بخش بزرگی از مجلد ششم)، بویژه در جلد سوم، این شیوة نقل روایات دیده میشود. بهجز توضیحاتی که مؤلف برای حل تعارض احادیث داده، مطالبی را در توضیح و تفسیر و تأویل احادیث دیگر تهذیب نیز آورده و نام خود را 327 بار، غالباً پس از احادیث ادله و شواهد و گاه پس از احادیث متعارض، ذکر کرده است (برای نمونهرجوع کنید به ج 1، ص 91، 131، 253، 388). تفسیرهای او بر مبادی کلامی استوار است، از جمله تناقض نداشتن سخن امامان علیهمالسلام به دلیل عصمت آنان و عدم مخالفت حدیث با قرآن (برای نمونهرجوع کنید به ج 1، ص 280ـ281، ج 2، ص 249). اصل مهم دیگر در تفسیر احادیث، قاعدة اصولیِ مقدّم بودن جمع عرفی میان احادیثِ بظاهر متعارض بر نادیده گرفتنِ (اصطلاحاً: طرح) برخی از آنهاست (رجوع کنید به ج 3، ص 201ـ202، ج 6، ص 237ـ 238؛ همو، العدة فی اصولالفقه ، ج 1، ص 148). همچنین وی برای فتوای علمای امامیه و نحوة برخورد آنان با یک حدیث، اهمیت خاصی قائل است (رجوع کنید به ج 1، ص 3، ج 2، ص 63، ج 9، ص 287).شیخ طوسی کوشیده تا از راه جمع عرفی، نه ایراد گرفتن از اسناد احادیث، مشکل تعارض را برطرف سازد. وی سعی کرده برای تأویل احادیث شواهدی بیاورد، هر چند این کار را لازم نمیدانسته است (ج1، ص3ـ4). اصولاً علما، قواعد جمع عرفی را که او پایهگذاری کرده، پذیرفتهاند، اما مصادیق این قواعد را گاه قبول کرده (مثلاًرجوع کنید به ابن ادریس حلّی، ج 1، ص 334؛ ابنشهید ثانی، ج 1، ص 50، 62؛ حرّ عاملی، ج 1، ص 138؛ محمدباقر مجلسی، 1380، ج88، ص82، 147) و گاه انکار نمودهاند (مثلاًرجوع کنید به محققحلّی،ج2، ص130،173؛ ابنشهیدثانی، ج1، ص 55، 63؛ فیض کاشانی، ج 1، ص 5؛ حرّعاملی، ج 5، ص 396، ج 14، ص 39؛ محمدباقر مجلسی، 1380، ج 65، ص184، 206ـ207، ج88، ص233؛ یوسف بحرانی، ص297). با این همه، شیخ طوسی در بسیاری موارد، احادیث معارض را ضعیف و بیاعتبار دانسته و تعارض را از این راه بر طرف کرده است.از مهمترین قواعد جمع عرفی در تهذیب ، حمل احادیث بر تقیه است با دلایلی مانند عامی بودنِ راوی حدیث، موافقت آن با فتوای عامه یا حاکمان وقت، مخالفت آن با ظاهر قرآن یا احادیث متواتر یا اجماع امامیان (برای نمونهرجوع کنید به ج 1، ص 31ـ32، 62، 93، 446، ج 2، ص 63، ج 9، ص 28). به نظر او (ج 2، ص 75)، تقیهگاه موجب اجمالگویی امامان علیهمالسلام میشده است. حمل حدیث بر حالت عذر و ضرورت، قاعدة پرتکرار دیگری در تهذیب است (برای نمونهرجوع کنید به ج 1، ص 202، ج 2، ص 46، 208، 301، ج 5، ص 327) که حمل بر حالت تقیه از مصادیق آن است (ج 1، ص 66، ج 2، ص 61ـ62، 303، ج 3، ص 15). قاعدة دیگر، حمل امر بر استحباب (ج 1، ص 49، 104ـ105، 112، 155) و حمل نهی بر کراهت (ج 1، ص 366، 372، ج 3، ص 249) است، هرچند مؤلف اصولاً اوامر را ظاهر در وجوب و نواهی را ظاهر در حرمت میداند (ج 1، ص 96، ج 3، ص 166؛ همو، العدة فی اصول الفقه ، ج 1، ص 172، 255). وی حتی گاه کلمة وجوب را بر شدت استحباب یک کار حمل کرده است (ج 2، ص 243).حمل روایت بر رخصت (بدینمعنا که ملاک حرمت در کاری وجود دارد ولی به سبب وجود مصلحتی در نفس تجویز یک کار، همچون مصلحت تسهیل، آن کار مجاز شناخته میشود) و حمل حدیث بر معنای لغوی به جای معنای اصطلاحی (مانند تفسیر واژة «وضوء» به شستن و به کار بردن واژة «زکات» در بارة خمس) از دیگر قواعد جمع عرفی در تهذیب است (برای نمونهرجوع کنید به ج 1، ص 13ـ14، ج 2، ص 165، 289، ج 4، ص 15). از دیگر قواعد رایج در این زمینه است: تخصیص دلیل عام به قرینة دلیل خاص و حمل دلیل مطلق بر دلیل مقیّد یا به تعبیر شیخ طوسی «حمل مجمل بر مفصّل یا بناء مجمل بر مفصّل» (ج 1، ص 430، ج 4، ص 39، ج 8، ص 4، 46؛ به نظر او گاهی عدم ذکر قید همین در یک حدیث، بهسبب آگاه بودن مخاطب از آن قید یا به دلایلی دیگر بوده است رجوع کنید به ج 4، ص 23، ج 5، ص 246، ج 10، ص 6ـ7)؛ حمل اختلاف روایات بر اختلاف درجات استحباب و امر به اعادة یک عبارت در صورت انجام دادن یک کار، بر کراهت شدید آن (ج 2، ص 378، ج 6، ص 72)؛ اثبات عنوان یک عبادت به سبب وجود ثواب و نفی عنوان عبادت به سبب اندک شدن ثواب آن (ج 1، ص 92، 105، ج 9، ص 110).حمل اِخبار در حدیث بر تعجب و انکار (ج 1، ص 21، ج 5، ص 315، ج 9، ص 21)، اختصاص دادن حکم روایت به مورد خاص آن (ج 9، ص 235، ج 10، ص 143) و حمل احادیث متعارض بر تخییر و به تعبیر دیگر، حمل امر به دو کار بر وجوب تخییری (ج 5، ص 334، ج 10، ص 24) از قواعد کم کاربرد در تهذیب است (نیزرجوع کنید به عمیدی، تراثنا ، سال 14، ش 3 و 4، ص 105ـ 155). برخی مبانی شیخ طوسی در اصول فقه نیز از این مباحث فهمیده میشود، مانند عدم جواز تخصیص قرآن و اخبار متواتر با خبر واحد (ج 4، ص 169، 172)، حجیت خبر واحد (ج 1، ص 109؛ هر چند برخی عبارات آن به حجیت نداشتن خبر واحد اشعار داردرجوع کنید به ج 1، ص 3، ج 4، ص 169، 172؛ قس همو، العدة فی اصول الفقه ، ج 1، ص 126ـ142)، دلالت امر بر لزوم انجام دادن فوری آن (ج 1، ص 87، ج 5، ص 17) و دلالت نهی بر بطلان عبادت (ج 2، ص 202).از جمله مباحث رایج در تهذیب ، بحث در بارة شیوة قرائت الفاظ یک حدیث و اختلاف نظر علما در این زمینه است (برای نمونه رجوع کنید به ج 1، ص 459ـ460؛ قس ابنبابویه، ج 1، ص 189ـ 190). شیخ طوسی گاه فقط برخی از احادیث متعارض را ذکر کرده و به بقیة آنها اشاره نموده است، زیرا راه حلِ مطرح شده بر روایات نقل نشده هم تطبیق میکند (عمیدی، تراثنا ، سال 14، ش 3 و 4، ص 107). همچنین گاه برای حل تعارض، احتمالات گوناگونی ذکرکرده و خود هیچیک از آنها را ترجیح نداده است (برای نمونهرجوع کنید به ج 3، ص 211ـ212، ج 7، ص 255، 298).شیخطوسی، چنانکه گفته شد، در بسیاری موارد، تعارض احادیث را با غیرمعتبر دانستن یک طرف تعارض از میان برداشته است. مهمترین عوامل ضعف و بیاعتباری احادیث از دیدگاه او عبارتاند از: مخالفت حدیث با ظاهر قرآن و احادیث متواتر (ج 4، ص 176ـ177)، اجماع امامیه بر عمل نکردن به حدیث (ج 1، ص 157، 219)، تعارض خبر یک یا چند نفر با اخبار افراد بیشتر (ج1، ص242، ج2، ص178)، مخالفت حدیث با دیدگاه قطعی شرع و امامان علیهمالسلام (ج 1، ص 93ـ94، ج 4، ص 176)، اضطراب حدیث یعنی راوی یک حدیث آن را به دو یا چند شکل نقل کند (ج 1، ص 201، ج 2، ص 213؛ قس ابنشهید ثانی، ج 1، ص 11) و مخالفت نقل یک راوی با نقل دیگران (ج 2، ص 75، ج 7، ص 278). این روایات در تهذیب ضعیف شناخته شده است: مُضْمَر (ج1، ص 16)، موقوف (ج8، ص 4، 31)، مرسل (ج 1، ص 35)، روایاتی که راوی آنها دقیقاً معلوم نیست (ج1، ص196)، روایات شاذ (یا نادر، ج1، ص18)، و روایاتی که راوی آنها ضعیف یا از غالیان یا عامه یا زیدیه باشد (ج 4، ص 316، ج 7، ص 101، ج 9، ص 204؛ نیزرجوع کنید به عمیدی، تراثنا ، سال 15، ش 1، ص100ـ120، ش 2، ص 102ـ123).شیخطوسی گاه با اشاره به اشتباه راوی یا فراموشکاری وی، نادرستی حدیث را توجیه کرده (برای نمونهرجوع کنید به ج 1، ص 134، 331، ج 5، ص 226، 230)، گاهی نیز در بارة حدیث به بحثی مفصّل پرداخته، مثلاً در باب نشانة آغاز ماه رمضان، باتوجه به سست بودن علت مذکور در پارهای روایات، ساختگی بودن آن روایات را نتیجه گرفته است (رجوع کنید به ج 4، ص 154ـ180). قرائنی نشان میدهد که این باب برگرفته از کتاب مصابیحالنور شیخمفید است که برخی نکات آن در کتاب جوابات اهل الموصل (ص 15 به بعد) آمده است.اسناد و مآخذ احادیث تهذیب . شیخطوسی پس از تغییر شیوة تألیف خود، اسناد را در کتاب با نام مؤلف مأخذ حدیث آغاز کرده و برای اتصال سند خود به این مؤلفان، تکملهای با عنوان مشیخه در پایان کتاب افزوده و برای تفصیل بیشتر به کتاب دیگرش فهرست ، ارجاع داده است (رجوع کنید به ج 10، مشیخه، ص 88). در نگاه نخست به نظر میرسد که وی مستقیماً از کتاب یک راوی که در آغاز سند ذکر کرده، احادیث را گرفته است، ولی قرائن بسیاری نشان میدهد که او، چهبسا با واسطه، احادیثی را از مآخذ پیشین نقل کرده بدون آنکه به نام مصادر واسطه، بهسبب شهرت آنها، اشاره نماید.تأمل در مشیخة تهذیب نشان میدهد که این کتاب نیز بر پایة همین روش تنظیم شده است و در آن دوگونه طریق حدیثی وجود دارد: طرق اصلی و مستقل که مجموعاً 28 راوی را دربرمیگیرد، و طرق فرعی و وابسته که مجموعاً 24 طریق بوده و برخی با تعبیر «ماذکرتُه» و برخی با تعبیر «مِن جملةِ ماذکرتُه» آغاز میشود. محمدبن یعقوب کلینی، حسینبن سعید، محمدبن علیبن محبوب و سعدبن عبداللّه اشعری برخی از مؤلفان این مآخذ واسطهاند. روش برگرفتن حدیث از منابع واسطه، موجب شده که برای برخی راویان چند بار طریق ذکر شود، مثلاً حسنبن محبوب یک طریق استقلالی (برگرفته از کتاب خود او) و پنج طریق وابسته دارد (رجوع کنید به شبیری، 1420، ص 191ـ192).ترتیب طرقاصلی مشیخه بر دو پایه استوار است: نخست نام مصادر اصلی کتاب ــ که در مباحث بسیاری از آنها استفاده شده ــ آمده و سپس برخی از مصادری که در یک یا چند مبحث محدود از آنها اقتباس شده، بهترتیب نقل در متن کتاب، آورده شده است؛ مثلاً نام موسیبن قاسم، که در جلد پنجم تهذیب از او بسیار نقل شده، در میانة مشیخه و نام فضلبن شاذان، که بیشتر در اواخر تهذیب از وی حدیث نقل شده، در انتهای مشیخه دیده میشود.نیاز یا عدم نیاز به بررسی وثاقت افرادی که در طرق مشیخه قرار دارند، از مباحث مهم رجالی است ( رجوع کنید به بحرالعلوم، ج 4، ص 66ـ80؛ عبدالنبی جزایری، ج 4، ص 479؛ محمد کلباسی، ج 4، ص 127ـ412؛ ابوالهدی کلباسی، ج 2، ص 387ـ420؛ نیزرجوع کنید به آقابزرگطهرانی، ج 24، ص 276، 278). باتوجه به ضرورت این کار از دیدگاه بیشتر رجالیان، بسیاری از آنها به ارزیابی سَنَدی طرق مشیخه پرداختهاند (برای نمونه رجوع کنید به ابنداوود حلّی، ص 557ـ 558؛ علامه حلّی، 1402، ص 275ـ 276؛ تفرشی، ج 5، ص 329ـ347؛ قهپائی، ج 7، ص 205ـ 219؛ اردبیلی، ج 2، ص470ـ473؛ مازندرانی حائری، ج 7، ص 489ـ501؛ عبدالنبی جزایری، ج 4، ص 473ـ483).مهمترین مصدر (مأخذ) موجود تهذیب ، کتاب کافی کلینی است. علاوه بر مواردی که نام کلینی (محمدبن یعقوب) در آغاز سند ذکر شده، بسیاری از احادیثی که سند آنها با نام مشایخ بیواسطه یا با واسطة کلینی یا افراد موجود در اِسناد کافی آغاز میشود، از کافی گرفته شدهاست. با تأمل در شیوةاِسناد و مشابهت آنها با اسناد کافی و نیز مقایسة ترتیب احادیث تهذیب با احادیث کافی ، میتوان شیوة انتخاب و اقتباس طوسی از کافی را بازشناسی کرد (برای نمونهرجوع کنید به ج10، ص2ـ3؛ قس کلینی، ج7، ص 176ـ177، 183ـ184؛ نیزرجوع کنید به محمدتقی مجلسی، ج 4، ص482، ج5، ص22ـ23؛ شبیری، 1420، ص199ـ219). این مقایسه نشان میدهد که تفاوت تعبیر شیخطوسی در مورد راویان، از تفاوت تعبیر کافی یا مآخذ دیگر در بارة آنان نشئت گرفته است؛ مثلاً گاه از برقی به «احمدبن ابیعبداللّه» و گاه به «احمدبن محمدبن خالد» تعبیر شده است (رجوع کنید به شبیری، 1420، ص191ـ223؛ قس سیستانی، ص 14، پانویس؛ در بارة عدم نقل بیواسطة شیخطوسیاز محاسن برقیرجوع کنید به شبیری،1420،همانجا).مصدر دیگر موجود تهذیب ، کتاب من لایحضره الفقیه شیخصدوق است (رجوع کنید به ج 1، ص 459ـ460، ج 2، ص 113ـ 114، 195، 364، ج 4، ص 171، ج 5، ص 440ـ441، ج 7، ص 155). وی گاه تفسیر صدوق در بارة روایتی را نقد کرده و گاه آنرا محتمل دانسته است (رجوع کنید به ج9، ص185ـ186، ج10، ص21ـ 22). با مقایسة احادیث تهذیب با احادیث کتاب من لایحضره الفقیه و ترتیب ابواب این دو کتاب، بیش از 150 حدیث یافته شد که بدون اینکه نامی از صدوق برده شود، از کتاب او نقل شده است. نشانة مهم این امر، تفاوت آشکار اسناد اینگونه احادیث با اسناد دیگر تهذیب و آغاز شدن سند با راویانی است که یا اصلاً مؤلف کتاب نیستند یا کتاب آنها از مآخذ تهذیب نیست ( رجوع کنید به ابنشهید ثانی، ج 2، ص260؛ محمدتقی مجلسی، ج 5، ص 37؛ شبیری، 1420، ص 219ـ222).هرچند در تهذیب تنها یک بار به نام کتاب مزار ( مناسک الزیارات ) شیخمفید تصریح شده (رجوع کنید به ج 6، ص 56)، مقایسة ترتیب احادیث این دو اثر نشان میدهد که همة روایاتی که نام ابنقولویه در آغاز سند آنها آمده، از کتاب مزار گرفته شده است، نه از کاملالزیارات . از جمله قرائن این نکته، آن است که ترتیب مباحث تهذیب با کاملالزیارات هماهنگی ندارد (برای نمونه رجوع کنید به تهذیب ، ج 6، ص 31ـ33؛ قس ابنقولویه، ص 27ـ30؛ مفید، 1413 ب ، ص 7ـ9)؛ همچنین تنها احادیثی از کاملالزیارات در تهذیب آمده که در مزار دیده میشود و برخی از احادیثِ مُسند کاملالزیارات ، در تهذیب ــ مانند مزار ــ بهگونة مُرسل آمده است. وجود یک ضمیر مبهم در تهذیب (رجوع کنید به ج 6، ص 32، حدیث 61)، که مرجع آن قطعاً شیخمفید است، شاهدی دیگر است. از دیگر مصادر موجود تهذیب ، کتاب حسینبن سعید اهوازی است که بخشهایی از آن با نام نوادر احمدبن محمدبن عیسی چاپ شده است (رجوع کنید به شبیری، 1376 ش، ص 25ـ26).مصادر واسطه در تهذیب را هم که به نام آنها تصریح نشده ولی مورد استفاده بوده است، میتوان با روشهایی شناسایی کرد. از جملة این مصادر، اثرِ مفقود شیخمفید با نام مصابیحالنور است که چکیدهای از آن در رسالة جوابات اهلالموصل آمده است. مقایسة این رساله با تهذیب (در باب «علامة اول شهر رمضان») بر وجود این ارتباط دلالت میکند. از شواهد این امر، کثرت غیرمتعارفِ ذکر مشایخ شیخمفید (ابوغالب زُراری، ابنقولویه و ابنداود قمی) در این باب از تهذیب است. از نشانههای اخذ باواسطه در تهذیب ، آغاز شدن سند با نام راویان مشترک، مانند علی (رجوع کنید به ج 5، ص 487) یا احمد (رجوع کنید به ج 5، ص 459، 463)، و راویانی است که بندرت در آغاز سند واقع میشوند. با این روش و روشهای دیگر میتوان دریافت که کتاب محمدبنعلیبن محبوب از مصادری است که بیآنکه نام مؤلف آن در تهذیب بیاید، از آن بسیار نقل شده است (برای نمونه رجوع کنید به ج 5، ص 453ـ493).در ابوابی که ارتباط تهذیب با مقنعه بیشتر است، مانند مجلدات نخست آن، اقتباس غیرمستقیم از مآخذ اصیل کمتر است و برعکس، در ابواب زیادات و نیز مجلدات آخر تهذیب (جز مبحث نکاح و طلاق) این روش بسیار دیده میشود. شاید کثرت اشتغالات شیخطوسی و، به تبع آن، افزودن بر سرعت تألیف کتاب، موجب این امر شده بوده است. گفتنی است که موارد اقتباس غیرمستقیم از منابع اولیه تنها به واسطة کتب مشهور و در اسناد مشهور آنها صورت گرفته؛ ازینرو، مثلاً در مورد اقتباس از کافی چنانچه اول سند از مشایخ گمنام کلینی باشد، شیخطوسی حتماً نام کلینی را در سند تهذیب ذکر کرده است (برای نمونهرجوع کنید به ج10، ص 115، حدیث 458، ص 146، حدیث 518). بنابراین، چنین اقتباسی در عصر مؤلف کاملاً متداول و خالی از ابهام بوده، هر چند با گذشت زمان، بهعلت فقدان منابع اصلی و انس نداشتن با اسناد کتب حدیثی، با دشواری و ابهام همراه شده است. اشتهار منابع مذکور و حسن ترتیب و باببندیِ مطلوب آنها، از مهمترین انگیزههای اقتباس از آنها بوده است (رجوع کنید به بحرالعلوم، ج 4، ص 79).از دشواریهای موجود در شناخت مصادر تهذیب ، اکتفا کردن به نام مؤلف و تصریح نکردن به نام کتاب در بیشتر موارد در تهذیب است، ولی با تأمل در باب موردنظر در تهذیب و فراوانی آغاز سند با نام یک مؤلف و مقایسة عنوان باب با نامهای کتب آن مؤلف (با بهرهگیری از فهارس و کتب رجال، بویژه فهرست شیخطوسی و رجال نجاشی)، این مصادر قابل شناسایی است. نکتة مهمی که در کشف منابع تهذیب به ما کمک میکند این واقعیت است که شیخطوسی در تهذیب تعبیرات خاص منابع نخستین را به همان صورت اصلی حفظ کرده و کمتر در آن تغییر داده است. از جمله، این تعابیر ابهامآمیز و در عین حال راهگشا، تعبیر «عنهما» است که در میانة سند در روایات موسیبن قاسم از علیبنحسن طاطَری آمده (رجوع کنید به ج5، ص113،118،161، 347، 379؛ نیزرجوع کنید به ابنشهید ثانی، ج 1، ص 34، پانویس 2) و تعبیر «قال حدَّثَهُم» در روایات حسنبن محمدبن سماعه ( رجوع کنید به ج 9، ص325ـ327، 336، 341، 344، 367، 394؛ نیزرجوع کنید به بروجردی، ص 133) که نشاندهندة نوع خاص تحمل حدیثی است.در آغاز مشیخة تهذیب نام برخی از مؤلفان جوامع حدیثی، که از منابع اصلی تهذیب بودهاند، آمده است که عبارتاند از: کلینی، علیبنحسنبنفضال، حسنبنمحبوب، حسینبن سعید، محمدبناحمدبنیحیی،محمدبنعلیبنمحبوب، محمدبنحسن صفار، سعدبن عبداللّه و احمدبن محمدبن عیسی. پارهای از مؤلفان که نامشان در مشیخه آمده، کتابشان فقط در یک یا چند باب، مأخذ تهذیب بوده که از این راه نام مأخذ تهذیب بدست میآید، مانند علیبن حسینبن بابویه (کتاب جنائِز)، حسنبن محمدبن سماعه (کتابهای وقت، شراء و بیع و...)، علیبن حسن طاطَری (کتابهای قبله، اوقات و...)، ابنقولویه (کتابهای فطرة، شهادات و قضاء، ادبالحکام)، ابراهیمبن اسحاق احمری (کتاب صیام)، علیبن حاتِم قزوینی (کتاب عمل شهر رمضان)، موسیبن قاسم (کتاب حج)، علیبن جعفر (کتاب مسائل)، حسینبن سفیان بزوفری (کتاب احکام العبید؛ نیز برای راه دیگر دستیابی به مصادر احادیث رجوع کنید به ابنشهیدثانی، ج 1، ص 42).در مواردی اندک در تهذیب نام مأخذ ذکر شده، ولی غالباً حدیثِ مذکور سنددار نیست. نام برخی مآخذ معروف، مانند مشیخة حسنبن محبوب و کتب احمدبن محمدبن عیسی و حسینبن سعید، معمولاً در مواردی ذکر شده که حدیث، مرسل است (رجوع کنید به ج 1، ص 121، ج 5، ص 217، ج 6، ص160، ج 7، ص 382ـ 383، ج 8، ص 251). شماری دیگر از مآخذ نام برده شده در تهذیب عبارتاند از: الحجة فیالقراءة از ابوعلی فارسی (ج 1، ص 68)، الجمهرة از ابندرید (ج 1، ص 186)، رسالة علیبن حسینبن بابویه (ج 2، ص 94، ج 5، ص 350)، رجال ابنعقدة (ج 3، ص 195)، تفسیر علیبن ابراهیم (ج 4، ص 49؛ قس قمی،ج1،ص298ـ299)، مناسکالزیارات ( المزار ) شیخمفید (ج 6، ص 56) و جامع ابنولید قمی (ج 6، ص 86، 94).تهذیب و استبصار. شیخطوسی پس از تألیف تهذیب ، کتاب استبصار را در خصوص احادیثِ بظاهر متعارض نگاشته، که ابوابِ (کتبِ) اصلیِ آن تفاوت چندانی با تهذیب ندارد. تمام احادیث استبصار به گونهای در تهذیب آمده است، ولی اسناد دو کتاب تفاوتهایی دارند، از جمله در جلد نخست استبصار بیش از دویست روایت دیده میشود که در تهذیب اسناد آنها کامل است، ولی در استبصار آغاز سند نیامده است. برعکس، در هشتاد مورد فقط سند استبصار کامل است (برای نمونه رجوع کنید به استبصار ، ج1، ص16، حدیث1، ص17، حدیث 2؛ تهذیب ، ج1، ص 221، حدیث 15، ص 222، حدیث 16). این تفاوت ناشی از آن است که شیخطوسی احادیث معارض را (برخلاف احادیث ادلهوشواهد) هیچگاه با سند کامل نیاورده و چون موضوع کتاب استبصار احادیث متعارض بوده است، طبعاً اینگونه اسناد در استبصار بیشتر دیدهمیشود. همچنین شیخطوسی گاه طریق خود را به یک مؤلف در تهذیب ، در کتاب استبصار غالباً برای کوتاه کردن سند (علوّ اِسناد)، بهطریق دیگری تبدیل کرده است (برای نمونهرجوع کنید به استبصار ، ج 1، ص 39، حدیث 106؛ تهذیب ، ج 1، ص238، حدیث 688؛ نیزرجوع کنید به ابنشهید ثانی، ج 1، ص 41ـ42).در جلد نخست تهذیب غالباً روایات از طریق شیخمفید نقل شده، ولی در استبصار ، طرق مشایخ متعدد مؤلف ذکر گردیده و بویژه اگر طریق غیر شیخمفید، بهسببی، مانند کمی واسطه یا تعدد راویان، بر طریق شیخمفید ترجیح داشته باشد، آن طریق انتخاب شده است (برای نمونهرجوع کنید به استبصار ، ج1، ص73، حدیث 223ـ224؛ قس تهذیب ، ج 1، ص 97، حدیث 251ـ252).بیشتر مآخذ احادیث استبصار همان مآخذ تهذیب است و تنها در موارد اندکی مأخذ حدیث در استبصار تغییر یافته است (برای نمونهرجوع کنید به استبصار ، ج 1، ص 25، حدیث 62؛ قس تهذیب ، ج 9، ص 86 ـ87، حدیث 100؛ استبصار ، ج 3، ص 13، حدیث 35؛ قس تهذیب ، ج 6، ص 283، حدیث 186). نکتة مهم در این باره وجود مواردی از ابهام در اشاره یا ارجاع ضمیر، اختلال در اِسناد و خلط متون احادیث در استبصار است که تنها توجیه مقبول آن، این است که مؤلف هنگام نگارش استبصار به تهذیب مراجعه میکرده که گاه موجب اشتباه در اقتباس حدیث شده است. ظاهراً در موارد بسیاری در استبصار به نقل تهذیب بسنده شده و مراجعة مستقلی به منابع اصلی صورت نگرفته است (برای نمونهرجوع کنید به استبصار ، ج 1، ص 103، حدیث 336ـ337؛ قس تهذیب ، ج 1، ص 111، حدیث 291ـ292؛ استبصار ، ج 1، ص 117ـ 118، حدیث 395ـ396؛ قس تهذیب ، ج 1، ص 131، حدیث 357ـ361؛ استبصار ، ج 3، ص 133؛ قس تهذیب ، ج 7، ص 221).تفاسیر و توضیحات مؤلف در استبصار در بارة احادیث و شیوة رفع تعارض میان آنها، بیشتر از تهذیب گرفته شده، هرچند در تعابیر و الفاظ دو کتاب تفاوتهایی وجود دارد (برای نمونه رجوع کنید به تهذیب ، ج 1، ص 218ـ220، حدیث 627ـ 628؛ قس استبصار ، ج 1، ص 14ـ16، حدیث 27ـ 28). توضیحات استبصار گاه گزیدهتر و کاملتر است (برای نمونهرجوع کنید به ج 1، ص 81، حدیث 253؛ ص 82، حدیث 257؛ قس تهذیب ، ج 1، ص 8 ـ9، حدیث 13، ص 11، حدیث 19) و گاه ابهام توضیح تهذیب ، در استبصار برطرف شده است (رجوع کنید به ج 1، ص 11ـ12، حدیث 17؛ قس تهذیب ، ج 1، ص 43، حدیث 119). در استبصار گاه احتمالات جدیدی در توجیه احادیث مطرح شده (رجوع کنید به ج 1، ص 84 ـ 85، حدیث 267ـ 268؛ قس تهذیب ، ج 1، ص350، حدیث 1032) و در برخی موارد تغییرات محتوایی، که به اختلاف فتوا انجامیده، دیده میشود (رجوع کنید به ج 1، ص 161ـ162، حدیث560؛ قس تهذیب ، ج 1، ص 196ـ197، حدیث 568). بنابراین، با وجود مشترکات این دو اثر، بیتردید آنها را باید دو اثر مستقل بهشمار آورد (قس سبحانی، ص 28، پانویس، به نقل از شیخالشریعه اصفهانی).شروح و حواشی تهذیب. آقابزرگطهرانی شانزده شرح و بیست حاشیه بر تهذیب معرفی کرده ( رجوع کنید به ج 1، ص 307، ج 4، ص 505 ـ507، ج 6، ص 51ـ53، 257، ج 13، ص 156ـ159، ج 16، ص 18) و نام چهار کتاب را به عنوان حاشیه بر کتابهای چهارگانه آورده است (رجوع کنید به ج 7، ص 103). در منابع، از حواشی دیگری هم بر این کتاب نام برده شده است، مانند حواشی شیخاحمد احسائی (علی بحرانی، ص 412)، حواشی میرداماد بر کتب اربعه (محمدباقر مجلسی، 1380، ج110، ص 4) و جامعالحواشی ( رجوع کنید به آقابزرگطهرانی، ج 5، ص 51). شروحی هم بر مشیخة تهذیب (بهتنهایی یا همراه با مشیخة کتاب من لایحضره الفقیه ) نگاشته شده، مانند حدیقةالانظار اثر محمدعلیبن قاسم آلکشکول (برای این شرح و شروح دیگررجوع کنید به همان، ج6، ص390، ج14، ص66، ج21، ص71؛ حسینی اشکوری، 1410، ص 157). رسالة فیالجمع بین احادیث باب الزیادات من التهذیب از شیخاحمد احسائی نیز نوعی شرح تهذیب است ( رجوع کنید به آقابزرگطهرانی، ج 11، ص 164). از این شروح و حواشی، فقط ملاذالاخیار اثر علامه مجلسی در شانزده جلد چاپ شده که شرحی کامل بر تهذیب است ( رجوع کنید به آقابزرگطهرانی، ج 22، ص 191؛ محمدباقر مجلسی، 1406ـ1407، ج 1، مقدمة رجائی، ص 41ـ43). در این شرح مطالب بسیاری از دیگر شروح تهذیب بویژه شرح محمدتقی مجلسی و مولی' عبداللّه تستری، نقل شده است (محمدباقر مجلسی، 1406ـ1407، ج 1، همان مقدمه، ص 43). مقدمة شرح ملاطاهر قمی بر تهذیب بهصورت عکسی در ضمیمة کتاب ترتیب التهذیب سیدهاشم بحرانی بهچاپ رسیده است. کتاب ترتیبالتهذیب و شرح آن ( رجوع کنید به آقابزرگ طهرانی، ج 4، ص 64، ج 13، ص 144) بر پایة این باور تدوین شده که تهذیب ، ترتیب و تنظیم شایستهای ندارد (خوانساری، ج 6، ص230، 242، 245)، ولی برخی این کتاب را «تخریبالتهذیب» نامیدهاند ( رجوع کنید به خوانساری، ج 6، ص230).از دیگر کارهای انجام شده در بارة تهذیب ، این موارد شایان ذکرند: ترجمة تهذیب الاحکام از محمدتقی گیلانی (حیدرعلی مجلسی، ص 267)، ترجمة تهذیبالاحکام اثر محمدیوسف گورکانی (آقابزرگ طهرانی، ج 4، ص 92)، مختصر مزار کتابالتهذیب از محمد جاوجانی (همان، ج20، ص 208)، گزیدة تهذیب از محمدباقر بهبودی (تهران 1370 ش)، تنبیه الاریب و تذکرةاللبیب فی ایضاح رجالالتهذیب اثر سیدهاشم بحرانی و گزیدة آن انتخاب الجیّد من تنبیهات السید از حسن دمستانی (همان، ج 2، ص 358، ج 4، ص440؛ مدیرشانهچی، 1377 ش، ص 146)، رسالة فی اسانید التهذیب از فخرالدین طُرَیْحی (آقابزرگطهرانی، ج 11، ص 64) و تصحیح الاسانید اثر میرزامحمد اردبیلی (مؤلف جامعالرواة ). اردبیلی در این اثر با تعویض اسناد، طرق دیگری برای احادیث تهذیب بهدست داده که به گفتة او بسیاری از اسناد تهذیب را تصحیح میکند (آقابزرگطهرانی، ج 4، ص 193؛ برای نقد این روش رجوع کنید به بحرالعلوم، ج 4، ص 76ـ77؛ اردبیلی، ج 1، مقدمة بروجردی، ص د ـ ز). این اثر با اضافاتی در خاتمة مستدرک الوسائل (نوری، ج 6، ص 15ـ399) و تلخیص آن در جامعالرواة (اردبیلی، ج 2، ص 473ـ529) آورده شده است.از دیگر آثار مهم در این باره، ترتیب اسانید کتاب التهذیب اثر آیتاللّه حاجآقاحسین طباطبائی بروجردی به خط حسن نوری همدانی است (مشهد 1414) که تحریر نخست آن با نام تنقیح اسانید التهذیب (قم 1411) چاپ شده و نیز رجال اسانید یا طبقات رجال کتاب التهذیب ، اثر همو (مشهد 1413؛ قس آقابزرگطهرانی، ج 15، ص 149). در جامعالرواة محمد اردبیلی، و سپس بهگونهای کاملتر و دقیقتر در معجم رجالالحدیث آیتاللّه سیدابوالقاسم خوئی، فهرست راویان تهذیب (همراه با دیگر کتابهای چهارگانه) با تعیین مشایخ و شاگردان ذکر شده است. بررسی تکتک راویان تهذیب (در ضمن کتب اربعه) در لوح فشردة «درایةالنور» (مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی، قم، زیرنظر سیدمحمدجواد شبیری) و نیز توضیح و تبیین اسناد مبهم کتابهای چهارگانه، از جمله تهذیب ، در کتاب توضیح الاسانید تألیف سیدمحمدجواد شبیری (چاپ نشده) بهطور گسترده آمده است.نسخههای تهذیب. نسخة اصلی کتاب به خط مؤلف در اختیار نوادگانوی، آلطاووس، قرار داشتهاست (رجوع کنید به ابنطاووس، علی، الاقبال بالاعمال الحسنة ، ص25؛ ابنطاووس، عبدالکریم، فرحةالغری ، ص68، 86). شهید اول (متوفی ) از این نسخه نقل کرده (1419، ج 1، ص 307) و شهیدثانی دو جلد تهذیب به خط مؤلف را در اختیار داشته است ( رجوع کنید به 1413ـ1419، ج 2، ص 177؛ همو، 1378 ش، ص250). نسخهای از کتاب به خط مؤلف، که پسر او آن را بر پدر قرائت کرده، نزد علیبن محمد بیاضی * (متوفی 877) بوده است (محمدباقر مجلسی، 1380، ج 107، ص 223). حسنبن زینالدین، در منتقیالجُمان بیشترین نقل (هفتاد مورد و همگی در کتاب الصلاة ) را از نسخة اصل تهذیب ارائة کرده و گاه بدقت، خصوصیات خط مؤلف را بیان نموده است (برای نمونه رجوع کنید به ابنشهید ثانی، ج 2، ص 5، 19). وی به اشتباهاتی که در این نسخه بوده و برخی از آنها بعداً اصلاح شده، اشاره کرده است، از جمله به تصحیف واو به «عن» ( رجوع کنید به ج 1، ص 26، ج 2، ص 5، 296). به نظر او (ج 1، ص 392، 398، 505) برخی از اصلاحات نسخه بهخط مؤلف نیست و اشکالات نسخة اصل نشان میدهد که نباید تمام اشتباهات کتاب را کار ناسخان دانست. آخرین گزارش از این نسخه آن است که در دست نوة حسنبن زینالدین، علیبن محمد عاملی بوده است (خوانساری، ج 6، ص 243).نسخهای از تهذیب شامل جزء اول آن در کتابخانة علامه سیدمحمدحسین طباطبائی (متوفی 1359 ش) نگهداری میشده که به نوشتة یکی از مالکان نسخه، که معاصر شیخبهایی بوده، شیخبهایی آن را به خط مؤلف میدانسته است ( رجوع کنید به طوسی، الجمل و العقود ، ملحقات واعظزاده خراسانی، ص390ـ393) ولی با عنایت به نبودن نشانههای نسخ اصلی و وجود علائم مقابله و بلاغ، که نشانة اصلی نبودن نسخه است، و شواهد دیگر (رجوع کنید به همان، ص 396)، این نسخه نمیتواند به خط مؤلف باشد، هرچند قطعاً نسخهای قدیمی است. نسخة دستنویس حسینبن عبدالصمد حارثی، پدر شیخبهایی، شامل بخشهایی از تهذیب که بیشتر آن با نسخة اصلی مقابله شده، موجود است ( رجوع کنید به آقابزرگطهرانی، ج 4، ص 504؛ حسینی اشکوری، 1354ـ1376ش، ج1،ص288؛ شهرستانی، ص104).نسخههای فراوانی از تهذیب در کتابخانههای اسلامی نگهداری میشود (رجوع کنید به شهرستانی، ص 104ـ113؛ رسولی محلاتی، ص 246ـ247؛ حجتی، ص 628ـ649؛ فکرت، ص152ـ 153؛ حسینی اشکوری، 1414، ج 2، ص 157ـ163) که بسیاری از آنها معتبر است (رجوع کنید به محمدتقی مجلسی، ج 4، ص 557؛ مدیرشانهچی، 1348 ش، ص 342ـ344). قدیمترین نسخة تاریخدارِ آن (تاریخ کتابت: 575) ــ که جلد چهارم و بخشی از جلد پنجم کتاب را در بردارد ــ در کتابخانة آیتاللّه گلپایگانی در قم نگاهداری میشود (نیز رجوع کنید به مدیرشانهچی، 1377 ش، ص 145).تهذیب نخستینباردر دو جلد رحلی بهتصحیح احمدشیرازی و باقر قوچانی در 1317 و 1318 چاپ سنگی شد. چاپهای دیگر تهذیب به قطع وزیری و در ده جلد است؛ یکی به تصحیح سیدحسن موسوی خرسان (نجف 1378ـ1382 که بارها چاپ افست شده است)، و دیگری بهتصحیح محمدجعفر شمسالدین (بیروت 1412) و تصحیح علیاکبر غفاری (تهران 1376 ش).منابع: حسنبن ابیطالب آبی، کشف الرموز فیشرح المختصر النافع ، چاپ علی پناه اشتهاردی و حسین یزدی، قم 1408ـ1410؛آقابزرگطهرانی؛ ابنادریس حلّی، کتاب السرائر الحاوی لتحریر الفتاوی ، قم 1410ـ1411؛ ابنبابویه، کتاب من لایحضره الفقیه ، چاپ علیاکبر غفاری، تهران 1392؛ ابنحجر عسقلانی، لسان المیزان ، چاپ محمد عبدالرحمان مرعشلی، بیروت 1415ـ1416/ 1995ـ1996؛ ابنداوود حلّی، کتاب الرجال ، چاپ جلالالدین محدث ارموی، تهران 1342 ش؛ ابنشهر آشوب، معالمالعلماء ، نجف 1380/1961؛ همو، مناقب آلابیطالب ، چاپ هاشم رسولی محلاتی، قم [ بیتا. ] ؛ ابنشهید ثانی، منتقیالجمان فیالاحادیث الصحاح و الحسان ، چاپ علیاکبر غفاری، قم 1362ـ1365 ش؛ ابنطاووس (عبدالکریمبن احمد)، فرحةالغری فی تعیین قبر امیرالمؤمنین علیّبن ابیطالب علیهالسلام فیالنجف ، قم: منشورات الرضی، [ بیتا. ] ؛ ابنطاووس (علیبن موسی)، الاقبال بالاعمال الحسنة ، چاپ فضلاللّه نوری، جاپ سنگی تهران 1312، چاپ افست 1367 ش؛ همو، فتح الابواب بین ذوی الالباب و بین ربالارباب فیالاستخارات ، چاپ حامد خفاف، قم 1409؛ ابنقولویه، کاملالزیارات ، چاپ عبدالحسین امینی، نجف 1356؛ محمدبن علی اردبیلی، جامعالرواة و ازاحةالاشتباهات عن الطرق و الاسناد ، بیروت 1403/1983؛ محمدمهدیبن مرتضی بحرالعلوم، رجال السیدبحرالعلوم: المعروف بالفوائد الرجالیة ، چاپ محمدصادق بحرالعلوم و حسین بحرالعلوم، تهران 1363 ش؛ علیبن حسن بحرانی، انوارالبدرین فی تراجم علماء القطیف و الاحساء و البحرین ، چاپ محمدعلی محمدرضا طبسی، نجف 1377، چاپ افست قم 1407؛ یوسفبن احمد بحرانی، لؤلؤة البحرین ، چاپ محمدصادق بحرالعلوم، قم [ بیتا. ] ؛ حسین بروجردی، تنقیح اسانید التهذیب ، چاپ مهدی صادقی، قم 1411؛ محمدتقی تستری، الاخبار الدخیلة ، چاپ علیاکبر غفاری، تهران 1390؛ همو، قاموسالرجال ، قم 1410ـ1424؛ همو، مستدرک الاخبار الدخیلة ، چاپ علیاکبر غفاری، تهران 1396؛ مصطفیبن حسین تفرشی، نقدالرجال ، قم 1418؛ عبداللّهبن نورالدین جزایری، الاجازة الکبیرة ، چاپ محمد سمامی حائری، قم 1409؛ عبدالنبی جزایری، حاوی الاقوال فیمعرفة الرجال ، قم 1418؛ محمدباقر حجتی، «بررسی آثار شیخطوسی و گزارش نسخههای خطی آنها با ترتیب تاریخ تحریر»، در یادنامة شیخطوسی ، ج 3، بهکوشش محمد واعظزاده خراسانی، مشهد: دانشگاه فردوسی، 1354 ش؛ حرّعاملی؛ احمد حسینی اشکوری، اجازات الحدیث التی کتبها شیخالمحدثین و محیی معالمالدین المولی محمدباقر المجلسی الاصبهانی: 1037ـ1110 ه ، قم 1410؛ همو، التراث العربی فیخزانة مخطوطات مکتبة آیةاللّه العظمی المرعشی النجفی ، قم 1414؛ همو، فهرست نسخههای خطی کتابخانة عمومی حضرت آیةاللّهالعظمی مرعشی نجفی مدظلّهالعالی ، قم 1354ـ1376 ش؛ خوانساری؛ خوئی؛ هاشم رسولی محلاتی، «تحقیق و بررسی مؤلفات چاپی و غیرچاپی شیخطوسی و شروح و تعلیقات و تلخیص و ترتیب و ترجمة آنها»، در یادنامة شیخطوسی ، ج 1، مشهد: دانشگاه مشهد، 1348 ش؛ جعفر سبحانی، کلیات فیعلم الرجال ، قم 1421؛ علی سیستانی، قاعدة لاضرر و لاضرار ، بیروت 1414/1994؛ محمدجواد شبیری، چهار مقاله ، در مقالات فارسی ، ش 55، قم: کنگرة جهانی هزارة شیخمفید، 1372 ش؛ همو، «مصادر الشیخالطوسی فی کتابه تهذیب الاحکام »، علوم الحدیث ، سال 3، ش 6 (رجب ـ ذیحجة 1420)؛ همو، « نوادر احمدبن محمدبن عیسی یا کتاب حسینبن سعید ؟»، آینة پژوهش ، سال 8 ، ش 4 (مهر ـ آبان 1376)؛ صالح شهرستانی، «نسخههای خطی مؤلفات شیخطوسی در کتابخانة ملی ملک»، در یادنامة شیخطوسی ، ج 1، مشهد: دانشگاه مشهد، 1348 ش؛ محمدبن مکی شهیداول، الدروس الشرعیة فی فقه الامامیة ، قم 1412ـ1414؛ همو، ذکری الشیعة فی احکام الشریعة ، قم 1419؛ زینالدینبن علی شهیدثانی، مسالک الافهام الی تنقیح شرائع الاسلام ، قم 1413ـ1419؛ همو، المقاصد العلیة فی شرح الرسالة الالفیة ، چاپ محمد حسون، قم 1378 ش؛ حسنبن فضل طبرسی، مکارم الاخلاق ، چاپ علاء آلجعفر، قم 1416؛ محمدبن حسن طوسی، الاستبصار ، چاپ حسن موسوی خرسان، تهران 1390؛ همو، التبیان فی تفسیر القرآن ، چاپ احمد حبیب قصیرعاملی، بیروت [ بیتا. ] ؛ همو، تهذیب الاحکام ، چاپ حسن موسوی خرسان، نجف 1378ـ1382؛ همو، الجمل و العقود فیالعبادات ، چاپ محمد واعظزاده خراسانی، مشهد 1347ش؛ همو، العدة فیاصول الفقه ، چاپ محمدرضا انصاری قمی، قم 1376 ش؛ همو، فهرست کتب الشیعة و اصولهم و اسماء المصنفین و اصحاب الاصول ، چاپ عبدالعزیز طباطبائی، قم 1420؛ همو، کتاب الخلاف ، قم 1407ـ1417؛ همو، المبسوط فی فقه الامامیة ، ج 1، چاپ محمدتقی کشفی، تهران 1387، ج 7، چاپ محمدباقر بهبودی، تهران [ بیتا. ] ؛ همو، النهایة فی مجردالفقه و الفتاوی ، بیروت 1390/1970؛ احمد عابدی، «شیوة شیخطوسی در تهذیب الاحکام »، آینة پژوهش ، سال 9، ش 1 (فروردین ـ اردیبهشت 1377)؛ حسنبن یوسف علامه حلّی، تذکرةالفقهاء ، قم 1414ـ ؛ همو، رجال العلامة الحلی ، چاپ محمدصادق بحرالعلوم، نجف 1381/ 1961، چاپ افست قم 1402؛ همو، مختلف الشیعة فی احکام الشریعة ، قم 1417ـ1419؛ همو، منتهی المطلب فی تحقیق المذهب ، ج 1، مشهد 1412؛ علیبن حسین علمالهدی، الذریعة الی اصول الشریعة ، چاپ ابوالقاسم گرجی، تهران 1346ـ 1348 ش؛ ثامر هاشم حبیب عمیدی، «دور الشیخ الطوسی فی علوم الشریعة الاسلامیة»، تراثنا ، سال 14، ش 3 و 4 (رجب ـ ذیحجّة 1419)، سال 15، ش 1 (محرّم ـ ربیعالاول 1420)، ش 2 (ربیعالا´خر ـ جمادیالا´خره 1420)؛ محمدبن حسن فخرالمحققین، ایضاح الفوائد فی شرح اشکالات القواعد ، چاپ حسین موسوی کرمانی، علی پناه اشتهاردی، و عبدالرحیم بروجردی، قم 1387ـ1389، چاپ افست 1363 ش؛ محمد آصففکرت، فهرست الفبائی کتب خطی کتابخانة مرکزی آستان قدس رضوی ، مشهد 1 ش؛ محمدبن شاه مرتضی فیض کاشانی، کتاب الوافی ، چاپ ضیاءالدین علامه اصفهانی،اصفهان 1365ـ1374 ش؛ علیبن ابراهیم قمی، تفسیرالقمی ، چاپطیب موسوی جزائری، نجف 1387، چاپ افست قم [ بیتا. ] ؛ عنایةاللّه قهپائی، مجمعالرجال ، چاپ ضیاءالدین علامه اصفهانی، اصفهان 1384ـ1387، چاپ افست قم [ بیتا. ] ؛ ابوالهدی کلباسی، سماءالمقال فی علم الرجال ، چاپ محمد حسینی قزوینی، قم 1419؛ محمدبن محمدابراهیم کلباسی، الرسائل الرجالیة ، چاپ محمدحسین درایتی، قم1380ـ1381 ش؛ کلینی؛ اتان کولبرگ، کتابخانة ابنطاووس و احوال و آثار او ، ترجمة علی قرائی و رسول جعفریان، قم 1371 ش؛ محمدبن اسماعیل مازندرانی حائری، منتهی المقال فی احوال الرجال ، قم 1416؛ حیدرعلیبن عزیزاللّه مجلسی، رسالة انساب خاندان مجلسی ، در آقااحمد کرمانشاهی، مرآت الاحوال جهاننما ، بخش 1، چاپ علی دوانی، تهران 1370 ش؛ محمدباقربن محمدتقی مجلسی، بحارالانوار ، تهران 1380؛ همو، ملاذالاخیار فی فهم تهذیب الاخبار ، چاپ مهدی رجائی، قم 1406ـ1407؛ محمدتقیبن مقصود علی مجلسی، روضة المتقین فی شرح من لایحضره الفقیه ، چاپ حسین موسوی کرمانی و علی پناه اشتهاردی، قم 1406ـ1413؛ جعفربن حسن محقق حلّی، المعتبر فی شرح المختصر ، ج 1، 2، قم 1364 ش؛ کاظم مدیرشانهچی، تاریخ حدیث ، تهران 1377 ش؛ همو، «نفایس مخطوطات شیخطوسی»، در یادنامة شیخطوسی ، ج 1، مشهد: دانشگاه مشهد، 1348 ش؛ محمبن محمد مفید، جوابات اهلالموصل فیالعدد و الرؤیة ، چاپ مهدی نجف، قم 1413 الف ؛ همو، کتاب المزار ، چاپ محمدباقر موحدی ابطحی، قم 1413 ب ؛ همو، المقنعة ، قم 1410؛ احمدبن علی نجاشی، فهرست اسماء مصنّفی الشیعة المشتهر ب رجال النجاشی ، چاپ موسی شبیری زنجانی، قم 1407؛ حسینبن محمد تقی نوری، خاتمة مستدرک الوسائل ، قم 1415ـ1420؛ همو، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل ، قم 1407ـ 1408؛ مهذبالدین نیلی، نزهةالناظر فی الجمع بین الاشباه و النظائر ، چاپ احمد حسینی و نورالدین واعظی، نجف 1386، چاپ افست قم ?[ 1394 ] .