تهذیب ، اصطلاحی عرفانی و اخلاقی. تهذیب در لغت به معنای پاکیزه کردن، اصلاح کردن، خالص کردن و شتاب کردن است و مُهذَّب کسی است که پیراسته از عیوب اخلاقی و آراسته به اوصاف نیکو باشد (فراهیدی؛ ابنمنظور؛ شرتونی، ذیل «هَذَّبَ»). تهذیب در عرفان، از مقامات سلوک و به معنای تبدیل اخلاق مذموم به محمود یا جدا شدن از نفس اماره و شیطان است؛ ازینرو، عبودیت جز با تهذیب به دست نمیآید (انصاری، ص 71؛ روزبهان بقلی، 1360 ش، ص 104؛ همو، 1973، ص 25).تهذیب در متون عرفانی به استقلال، کم به کار رفته و معمولاً نتیجة مقام مجاهدت یا ریاضت دانسته شده است (قشیری، ص 179؛ هجویری، ص 253؛ ابنعربی، سفر 13، ص 324؛ نخشبی، ص 128). از این اصطلاح گاه به تصفیه و تنقیة نفس تعبیر کردهاند (عَبّادی، ص 56؛ خوارزمی، ج 1، ص 406). در برخی منابع تهذیب در کنار تزکیه * به کار رفته (غزالی، ج 3، ص 60؛ فیض کاشانی، ص 61ـ64) و گاه در تعریف تزکیه معنایی نزدیک به تهذیب آورده شده است ( رجوع کنید به نجمالدین کبری، ص 34؛ نجم رازی، ص 178ـ 179؛ باخرزی، ج 2، ص 79).ظاهراً تنها خواجه عبداللّه انصاری از اصطلاح تهذیب به استقلال و بتفصیل سخن گفته است. وی در منازل السایرین (ص 71ـ73) تهذیب را بعد از مقام اخلاص و قبل از مقام استقامت آورده و آن را راهی از راههای ریاضت دانسته و گفته است که تهذیب، نیکوییِ (نیکو کردن) ادب و خُلق و عمل و علم است (رجوع کنید به تِلمِسانی، ج 1، ص 185ـ186؛ عبدالرزاق کاشی، ص 161). او آیة «...فَلَمّا اَفَلَ قالَ لااُحِبُّ الا'فِلینَ» (انعام: 76) را دالّ بر مقام تهذیب میداند (انصاری، ص 70) زیرا ابراهیم علیهالسلام با دیدن افول ستارگان و ماه و خورشید، علم پیدا کرد که آنها نیز باید آفریدة ذات دیگری باشند و به این ترتیب با نفی تعلّق خویش به ممکناتی چون کواکب، رو به خدا کرد و به کمال تهذیب رسید (رجوع کنید به تلمسانی، ج 1، ص185؛ عبدالرزاق کاشی، همانجا).در رسالة صدمیدان (ص 324ـ 325)، منسوب به خواجه عبداللّه انصاری، تهذیب میدان دهم و پس از میدان ریاضت و قبل از میدان محاسبه ذکر، و در سه چیز دانسته شده است: در نفس، در خوی، در دل. تهذیب نفس تبدیل شکایت به شکر، بیهودهگویی به هوشیاری و غفلت به بیداری است؛ تهذیب خوی تبدیل دلتنگی به صبر، بخل به بخشش و انتقام به عفو است و تهذیب دل تبدیل اطمینان و اتکای به نفس به ترس از خدا (خوف)، تبدیل ناامیدی از رحمت خدا به امیدواری به خدا و تبدیل پراکندگی خاطر در امور دنیا به آزادی دل است (نیز رجوع کنید به میبدی، ج 5، ص 728).خواجه عبداللّه انصاری در منازلالسایرین (ص 71ـ72) برای تهذیب سه مرتبه قائل شده است: تهذیب خدمت، تهذیب حال و تهذیب قصد. تهذیب خدمت شامل پیراستن خدمت از جهالت نسبت به شرایط و آداب خدمت در خانقاه و به شیخ و همچنین از عادت کردن به خدمت و سرانجام پیراستن خدمت است از اینکه سالک به آنچه در مقام خدمت میکند، قانع و راضی شود (رجوع کنید به تلمسانی، ج 1، ص 186ـ187؛ عبدالرزاق کاشی، ص 162). تهذیب حال عبارت است از: 1) پیراستن حال از گرایش به علم. در سلوک، مرتبة علم قبل از حال است و حال مرتبهای بعد و فراتر از علم است. سالکی که از مرتبة علم گذر کرده و صاحب حال شده با اموری مواجه میشود که در مرتبة علم نیست؛ ازینرو نباید حال را به میزان و معیارِ علم بسنجد، زیرا حال، روحِ عمل و معرفت، روحِ علم است. بنابراین اگر سالک بعد از به دست آوردن احوال معرفت بخواهد به مرتبة علم بازگردد، سیر قهقرایی خواهد پیمود. 2) پیراستن حال از رسوم، یعنی سالک نباید بر قلب خود رسمی از رسوم خلق را که مخالف حقیقت باشد، مسلط کند. 3) پیراستن حال از توقف در حظوظی که در یک مقام حاصل میشود ( رجوع کنید به تلمسانی، ج 1، ص 187؛ عبدالرزاق کاشی، ص 163). تهذیب قصد به معنای پیراستن نیت از اکراه و اجبار در عمل، پاسداری از نیت در برابر سستی و تنبلی و سرانجام پیراستن قصد از گرایش به اغراض و تمایلاتی است که علم به بار میآورد، زیرا علم میخواهد که عمل برای جلب سود و دفع ضرر و به مقتضای وعد و وعید باشد، در حالی که سالک در تهذیب باید در نهایت به مرحلهای برسد که نهتنها عمل بلکه مقام تهذیب خود را هم نبیند، چه رسد به اینکه مزد و ثوابی از عمل بخواهد (رجوع کنید به تلمسانی، ج 1، ص 188؛ عبدالرزاق کاشی، ص 164ـ165؛ قس نعمةاللّه ولی، ج 3، ص 121).علمای اخلاق به جای تهذیب، بیشتر از اضافة تهذیب نفس یا تهذیب اخلاق استفاده کرده و کتابهای بسیاری نیز با عنوان تهذیب الاخلاق نوشتهاند (رجوع کنید به حاجیخلیفه، ج 1، ستون 514؛ آقابزرگ طهرانی، ج 4، ص 507). در کتب اخلاقی، علم تهذیب اخلاق، قسم اول از حکمت عملی (نصیرالدین طوسی، ص 40) و در بارة تعدیل قوای غضبیه و شهویه به کمک نفس ناطقه (قوة عاقله) و شرع است (یحییبن عدی، ص24، 30؛ مسکویه، ص37ـ 38؛ غزالی، ج3، ص63). از نظر علمای اخلاق، این علم شریفترین علم است، زیرا ثمرة آن کمال اشرف مخلوقات یعنی انسان است (نصیرالدین طوسی، ص 106ـ107؛ نراقی، ص 16ـ17).موضوع علم تهذیب اخلاق، نفس انسانی است، بنابراین در مبادی این علم، پس از شناخت نفس و اثبات آن، از غایت و کمال نفس و سرانجام از قوای نفسانی سخن گفته میشود (مسکویه، ص 29ـ37؛ نصیرالدین طوسی، ص 48ـ 58؛ فیض کاشانی، ص 49ـ50). سه قوهای که منشأ رذائل و فضائلاند، عبارتاند از: قوة شهوانی (نفس بَهیمی) که مبدأ شهوت و طلب غذا و شوق به نکاح است؛ قوة غضبیه (نفس سَبُعی) که مبدأ خشم و دلیری و شوق به تسلط و جاهطلبی است؛ قوة ناطقه (نفس مَلَکی) که مبدأ فکر و تمییز و شوق توجه به حقایق امور است (نصیرالدین طوسی، ص 108؛ مسکویه، ص 37ـ 38؛ نراقی، ص 28). هریک از این سه قوه، افراط و تفریط دارند که حد وسط یا اعتدال آن، تهذیب آن قوه نامیده میشود. افراط قوة شهویه «شَرَه» یعنی غرق شدن در لذات جسمانی بدون ملاحظة شریعت و عقل است و تفریط آن «خُمود» یعنی کشتن قوة شهویه است که سلامتی بدن و بقای نسل را به خطر میاندازد. اعتدال و تهذیب این قوه ــ که با پیروی از نفس عاقله به دست میآید ــ «عفت» و به دنبال آن سخاوت است. افراط قوة غضبیه «تهوّر» است که به معنای روی آوردن به اموری است که عقل به احتراز از آنها حکم میکند و تفریط آن «جُبن» است که به معنای روی گردانیدن از چیزهایی است که نباید از آنها روی گرداند. اعتدال این قوه ــ که با پیروی از نفس عاقله به دست میآید ــ حِلم و به دنبال آن شجاعت است. افراط قوة ناطقه «جُربُزه» یا «فِطانت» است، یعنی به کار بردن فکر در امور زائد و ثابت نبودن فکر در موضوع واحد. تفریط آن «بلاهت» یا «جهل بسیط» است، یعنی معطل گذاشتن فکر. تهذیب و اعتدال قوة ناطقه «علم» و به دنبال آن «حکمت» است. از ترکیب این فضائل حالتی پدید میآید که کاملترین فضیلت، یعنی فضیلت عدالت، را به وجود میآورد (مسکویه، ص 38، 40؛ نصیرالدین طوسی، ص 108ـ110؛ نراقی، ص 30ـ31؛ فیض کاشانی، ص 60ـ61).به نظر علمای اخلاق، در تهذیب نفس باید از طبیعت پیروی کرد، یعنی تهذیب را به همان ترتیبی که قوا در بدو خلقت یا تولد در انسان فعال میشوند، باید بتدریج شروع کرد؛ بنابراین اول باید قوة شهویه، بعد قوة غضبیه و سپس قوة ناطقه تعدیل شود (نصیرالدین طوسی، ص150ـ154؛ مسکویه، ص 68ـ69؛ نراقی، ص 36؛ نیزرجوع کنید به غزالی، ج 3، ص 58 ـ60).در نظر علمای اخلاق و همچنین عرفا، اصلیترین راه تهذیب، مجاهدت و صبر است اما قبل از آن انسان باید رذائل و فضائل را بخوبی بشناسد تا فضیلتی با رذیلت یا رذیلتی با فضیلت مشتبه نگردد، آنگاه به طور مداوم و شدید بر ضد آن رذیلت عمل کند و اگر موفق نشد، باید نفس را با توبیخ و ملامت و مرارت تأدیب کند (غزالی، ج3، ص66؛ نصیرالدین طوسی، ص170ـ171؛ نراقی، ص 31، 42ـ43). البته راههای دیگری نیز در کنار راه اصلی ذکر کردهاند، از جمله همنشینی با صالحان، دوری از اشرار، تفکر در تمام اعمال، خوراک حلال، احتراز از هر آنچه موجب تحریک قوای غضبیه و شهویه میشود و حتی پرهیز از مباحات تا نفس به محرّمات طمع نکند، دقت نظر در حرکات و سکنات و اقوال و افعال، خلوت، عبادت مدام، دوام ذکر و مناجات، شناختن عیوب خود از طریق شنیدن آن از دشمنان و دوستان (نصیرالدین طوسی، ص163ـ166؛ ابنعربی، سفر 7، ص 326؛ نراقی، ص38ـ40؛ نیزرجوع کنید به وَرّام، ج 1، ص 94ـ96).تهذیب از نظر عرفا و علمای اخلاق مقدمة سعادت است (نصیرالدین طوسی، ص 154). فرد مهذَّب به علم لَدُنّی دست مییابد، از عالم جسمانیات بالاتر میرود و در سلک مجردات درمیآید؛ بنابراین افلاک نمیتوانند در احوال او تصرف کنند، بلکه اوست که در افلاک تصرف میکند (میبدی، ج 5، ص 728؛ نراقی، ص 18).منابع: آقابزرگ طهرانی؛ ابنعربی، الفتوحات المکیة ، چاپ عثمان یحیی، قاهره، سفر 7، 1401/ 1981، سفر 13، 1410/ 1990؛ ابنمنظور؛ عبداللّهبن محمد انصاری، منازل السایرین، متن عربی با مقایسه به متنِ علل المقامات و صد میدان ، ترجمة دری منازل السایرین و علل المقامات و شرح کتاب از روی آثار پیرهرات از روان فرهادی، تهران 1361 ش؛ یحییبن احمد باخرزی، اورادالاحباب و فصوص الا´داب ، ج 2: فصوص الا´داب ، چاپ ایرج افشار، تهران 1345 ش؛ سلیمانبن علی تلمسانی، شرح منازل السائرین الی الحق المبین ، چاپ عبدالحفیظ منصور، تونس 1988، چاپ افست قم 1371 ش؛ حاجیخلیفه؛ حسینبن حسن خوارزمی، شرح فصوص الحکم محیالدّینبن عربی ، چاپ نجیب مایل هروی، تهران 1364 ش؛ روزبهان بقلی، کتاب عبهر العاشقین ، چاپ هانری کوربن و محمد معین، تهران 1360 ش؛ همو، کتاب مشرب الارواح و هو المشهور بهزار و یک مقام ( بِألفِ مقامٍ و مقامٍ )، چاپ نظیف محرم خواجه، استانبول 1973؛ سعید شرتونی، اقرب الموارد فی فصح العربیّة و الشوارد ، تهران 1374 ش؛ منصوربن اردشیر عَبّادی، صوفینامه: التصفیة فی احوال المتصوفة ، چاپغلامحسین یوسفی، تهران 1368 ش؛ عبدالرزاق کاشی، شرح منازل السائرین ، چاپ محسن بیدارفر، قم 1372 ش؛ محمدبن محمد غزالی، احیاء علومالدّین ، بیروت 1406/1986؛ خلیلبن احمد فراهیدی، کتاب العین ، چاپ مهدی مخزومی و ابراهیم سامرائی، قم 1405؛ محمدبن شاهمرتضی فیض کاشانی، الحقایق فی محاسن الاخلاق ، چاپ محسن عقیل، [ قم ] 1409/ 1989؛ عبدالکریمبن هوازن قشیری، الرسالة القشیریة ، چاپ عبدالحلیم محمود و محمودبن شریف، قاهره [ بیتا. ] ، چاپ افست قم 1374 ش؛ احمدبن محمد مسکویه، تهذیب الاخلاق و تطهیر الاعراق ، چاپ حسن تمیم، بیروت ?[ 1398 ] ، چاپ افست قم 1410؛ احمدبن محمد میبدی، کشف الاسرار وعدة الابرار ، چاپ علیاصغر حکمت، تهران 1361 ش؛ احمدبن عمر نجمالدین کبری، الاصول العشرة: رساله در بیان طریقت شطّار ، ترجمه و شرح عبدالغفور لاری، چاپ نجیب مایل هروی، تهران 1363 ش؛ عبداللّهبن محمد نجم رازی، مرصاد العباد ، چاپ محمدامین ریاحی، تهران 1352ش؛ ضیاءالدین نخشبی، سِلک السلوک ، چاپ غلامعلی آریا، تهران 1369 ش؛ احمدبن محمدمهدی نراقی، کتاب معراج السّعاده ، تهران: جاویدان [ بیتا. ] ؛ محمدبن محمد نصیرالدین طوسی، اخلاق ناصری ، چاپ مجتبی مینوی و علیرضا حیدری، تهران 1360 ش؛ نعمةاللّه ولی، رسائل حضرت سیدنورالدین شاهنعمتاللّه ولی کرمانی قدس سره ، ج 3، چاپ جواد نوربخش: رسالة بیان اصطلاحات ، [ تهران ] 1342 ش؛ مسعودبن عیسی وَرّام، تنبیه الخواطر و نزهة النواظر المعروف بمجموعة ورّام ، [ چاپ علیاصغر حامد ] ، تهران ?[ 1376 ] ؛ علیبنعثمان هجویری، کشف المحجوب ، چاپ و. ژوکوفسکی، لنینگراد 1926، چاپ افست تهران 1358 ش؛ یحییبن عدی، تهذیب الاخلاق ، با مقدمه و تصحیح و ترجمه و تعلیق محمد دامادی، تهران 1365 ش.