تووِن ـ هسیو ، رهبر نظامی مسلمانان چین و رئیس سلطاننشین پَنْثَی * از 1271 تا 1290/ 1855 تا 1873 (متوفی 1873/1290) در ایالت یونّان غربی واقع در جنوبغربی چین. توون ـ هسیو در 18 دسامبر 1826/ 18 جمادیالاولی 1242 (در ششمین سال حکومت امپراتور تائو ـ کوانگ ) در خاندان یانگ، در منطقة یونگچانگ در یونّان غربی، از پدری مسلمان و مادری هان متولد شد. او در ابتدا یانگهسیو نامیده میشد و نام اسلامیاش سلیمان بود. در سیزده سالگی، هنگامیکه امتحانات عمومی ـ محلی ادبیات کنفوسیوسی باستان را با نمرة عالی گذراند، ادارة امتحانات هان، که بر ضد مسلمانان تبعیض قائل میشد، به او امر کرد که نام خانوادگی مادری هان را اختیار کند و دوباره او را وِن ـ هسیو به معنای «فاضل و خوشاخلاق» نامید. با وجود این، او ترجیح میداد که بین همکیشان مسلمانش سلیمانیانگ نامیده شود. سپس وی به مدرسة قرآن محلی وارد شد و نزد عالمی اهل منطقة چینگیانگ در ایالت شنسی * ــ که مان آنکوئو نام داشت و احتمالاً مرشد و صوفی نقشبندی، شاخة جهریّه بود ــ بهمدت شش سال آموزش دید و در 1259/ 1843 رتبة اهوند دریافت کرد. بعدها برای تحصیل بیشتر مدتی کوتاه نزد عالم مشهور و بزرگ، مافو ـ چوئو ، که در آن وقت رهبر روحانی شورش مسلمانان در یونانشرقی بود، به کونگ ـ مینگ (مرکز ایالت یونان) رفت.در 1272/ 1856 ، پس از اینکه شبهنظامیان هان، در درگیری بین هانها و مسلمانان، والدین و همة بستگان توون را بهقتل رساندند، توون علناً به قیام مسلمانان منطقة تئا ـ لی پیوست و به واسطة برتری علمی و عدالتش عملاً به عنوان رهبر شورشیان تئا ـ لی انتخاب شد (اما در برخی افسانههای اسلامی این موضوع به کرامت او نسبت داده شده است). سپس توون عنوان قائد جمیعالمسلمین (رهبر همة مسلمانان [ یونّانی ] ) یا فرمانده کل نیروهای مسلح و سوارهنظام را اختیار کرد ولی غربیها او را با عنوان «سلطان سلیمان» میشناختند. پس از آنکه وی فرماندهی کامل قیام را به عهده گرفت و ستاد فرماندهیاش را در تئا ـ لی تشکیل داد، سلطاننشین شکل گرفت. در عرض چند سال، سراسر یونّان غربی تحت نفوذ تئا ـ لی در آمد.بهجز چند شعر، چند دو بیتی و چندین مقاله در بارة اخلاق کنفوسیوسی، بیشتر نوشتههای توون از بین رفته است. با این همه، از برخی نسخههای دستنویس اسناد دولتی سلطاننشین که بتازگی [ سال 2000 ] منتشر شده، بخشی از مسلک سیاسی ـ مذهبی او درک میشود. در اصل، وی تمایل داشت دولتی اسلامی تشکیل دهد؛ ازینرو، شریعت و نظام آموزشی اسلامی، اجباری بود، اما فقط برای مسلمانان. چون نیمی از پیروان او، هان و سایر اقلیتهای بومی بودند، توون مجبور بود که برای اجتناب از ایجاد نارضایتی، نظام خاندان مینگ را برای غیرمسلمانان در پیش بگیرد. او با نشان دادن تصویری نیکو از اسلام برای پیروان غیرمسلمانش، بهطور غیرمستقیم امیدوار بود که آنها تشویق شوند که به اسلام بگروند. مدارکی دالّ بر این است که وی امید داشت سرانجام مسلمانان و غیرمسلمانان را در فرهنگی واحد سازش دهد. بههرحال، توون پیش از تحقق یافتن آرمانهایش، درگذشت. سلطاننشین پَنْثَی در 1290/ 1873 تحت فرمان منچوها درآمد و توون ـ هسیو به آنها تسلیم شد، اما برای اینکه پیروانش را از قتلعام شدن مصون بدارد، اقدام به خودکشی کرد. گفته میشود که یکی از دخترانش، پس از سقوط سلطاننشین، از قتلعام منچوها به برمه (میانمار) گریخت. فرزندان دخترش در قید حیاتاند.منابع:Tu Wen-hsiu Shuai-fu Mi-lu ("Secret court documents of Generalissimo Tu Wen-hsiu"), ed. Chang Shih-ch'ing et al. I , Ch'eng-t'u: Such'uang Jenmin Publisher, 1995;نیز رجوع کنید بهEI 2 , s.v. "Panthay" (by Chang-Kuan Lin), bibl.