تومان (یا تومن/ تُمان/ تُمن/ تومانه/ طومان)، واحد شمارش معادلِ ده هزار، قصبهای مشتمل بر صد دِه، قشونی متشکل از ده هزار سپاهی، واحدِ پول. ریشة واژة تومان را مغولی (شریک امین، ذیل واژه)، ترکی ـ مغولی (برهان، ذیل «تومن») و ترکی آذری (قدری، ذیل واژه) دانستهاند و بعضی بر آناند که این واژه از زبان چینی کهن یا پیش از چینی به زبان تُخاری * راه یافته است. تومان در تخاری کهن با ضبط تمان و در تخاری متأخر به شکل تومانه در معنای ده هزار به کار رفته است (رشیدالدین فضلاللّه، 1373 ش، ج 3، تعلیقات روشن و موسوی، ص 2345؛ دورفر، ج 2، ص 567 ـ 568؛ کلاوسون، ص 507 ـ 508). به نوشتة بوداگوف، تومان در اصل بر رقمهای کلان دلالت میکرده و تُومانْمَقْ به معنای ثروتمند شدن و زیاد شدن، از همین کلمه مشتق شده است (ج 1، ص 406).کاربرد تومان در سنگنبشتههای ترکی (رشیدالدین فضلاللّه، 1373 ش، همانجا) حکایت از پیشینة کهن این واژه دارد؛ با وجود این، نخستین شواهد کاربرد تومان در زبان فارسی به متون تاریخی دورة مغول باز میگردد (قس همانجا؛ به گفتة روشن و موسوی نخستین بار این واژه در سدة ششم در کتاب قند یا قندیه به کار رفته اما متن این کتاب را محمد عبدالجلیل سمرقندی، از مؤلفان دورة تیموری، بازنویسی کرده است و همة کاربردهای تومان در آن به دورة تیموری باز میگردد).1) تومان به عنوان واحد تقسیمات کشوری، تنها در متون تاریخیِ دورة ایلخانان (654ـ750) و تیموریان (ح 771ـ916) به کار رفته است ( رجوع کنید بهجوینی، ج2، ص 255؛ وصّافالحضره، ص284؛ حمداللّه مستوفی، ص 47ـ 48، 75، 151 و جاهای دیگر؛ سمرقندی، ص 72). به نوشتة برهان تومان قصبهای شامل صد روستاست (همانجا). بوداگوف نیز تومان را در بخارا واحد مساحت زمین، معادل چهل طناب و ولایتی شامل چند شهر و صد روستا دانسته (همانجا) و قدری آن را معادل سنجق * گفته است (همانجا). تومان به معنای واحد ارضی در میان گورکانیان هند (حک : 932ـ1274) نیز به کار میرفت ( رجوع کنید به بابر، ج 1، ص 75، 126).به نوشتة بارتولد، تومان کوچکترین واحدِ اداری و مالی به شمار میرفت و معمولاً هر ولایت، به چند تومان تقسیم میشد ( د. اسلام ، چاپ اول، ذیل واژه؛ نیز رجوع کنید بهحمداللّه مستوفی، ص 47ـ 48، 75، 151) اما گمان میرود تومانها به عنوان نواحیِ لشکری و اداری تنها در برخی ایالات پدید آمده باشند (پطروشفسکی، ج2، ص500، پانویس 2). بنا بر شواهد مذکور تومان همچنین به اقطاع در اختیار سرداران قرار میگرفت و آنان موظف بودند در ازای هر تومان ده هزار سوار برای حکومت فراهم آورند. گاهی نیز برخی از این اراضی (تومانها) در زمرة اینجوی خانهای مغول قرار میگرفتند (بناکتی، ص 452؛ اینجو * ). به گفتة بارتولد ( د. اسلام ، چاپ اول، همانجا) و ولادیمیرتسوف (ص213، 215) تومان همان ایل و اولوس بوده است.2) تومان به عنوان واحد تقسیمات لشکری، قشونی مرکّب از دههزار سپاهی بوده است. در دورة هخامنشیان (559 ـ 330 ق م) و دورة ساسانیان (ح 226ـ652)، در ایران، یک گروه ده هزار نفری از سواران بر گزیده، با نام «فوج جاودان» وجود داشت که فرمانده آن را ورهرنیگان خودای مینامیدند (سامی، ج 2، ص 61) اما اصطلاح تومان به این معنا از دورة مغول در ایران رواج یافت ( رجوع کنید بهرشیدالدین فضلاللّه، 1373 ش، ج 1، ص70، 112، 151، 329؛ وصّافالحضره، ص20، 46؛ بناکتی، ص 354، 366ـ367، 423). در اینکه تومانها دقیقاً شامل ده هزار سپاهی بودهاند تردید وجود دارد، زیرا شواهد حاکی از آن است که تعداد هر واحد سپاهیان مغول در چین بین 3000 تا 000 ، 7 تن در نوسان بوده است ( د. اسلام ، چاپ دوم، ذیل «تومان 10»؛ نیز رجوع کنید بهولادیمیرتسوف، ص 219). فرمانده این قشون را امیرتومان مینامیدند (جوینی، ج 1، ص 23؛ رشیدالدین فضلاللّه، 1373 ش، ج 1، ص 329). بهنوشتة پطروشفسکی این امیران، همان خانهای ایلات اسکان یافته بودند که به القاب نظامی ملقب شدند (ج 2، ص 528 ـ529). آنان در نظام لشکری و سیاسی کشور نقشی عمده و بر سایر فرماندهان نظامی ریاست داشتند (جوینی، ج 1، ص 24؛ آقسرایی، فهرست اصطلاحات، ذیل «تومان»؛ قطبیاهری، ص 154، 164). بهنوشتة شمسمنشی (ج 2، ص 25ـ26) که بیشترین و مهمترین اطلاعات را در بارة امیر تومان به دست داده است، این منصب هم از راه ارث هم به سبب شایستگیهای فردی به اشخاص اعطا میشد و امیرتومان موظف بود مواجب * ، جیره * ، اسلحه و کلیة احتیاجات سپاهیان و فرماندهان زیردست خود را، مطابق با آنچه از سوی دیوان معیّن شده بود، فراهم آورد. در مقابل، امیران و سپاهیان تابع او میبایست مطیع فرمان او بودند و هنگام ضرورت برای جنگ و لشکرکشی آماده میشدند. بهگفتة رشیدالدین فضلاللّه، ختائیان امیرتومان را وَنْگْشَیْ میخواندند (1373 ش، ج 2، ص 906؛ قس بارتولد، ص 560).این منصب در دورة تیموری نیز وجود داشت ( رجوع کنید به حافظابرو، ص 22). امیرتومان که هنگام شرفیابی به حضور تیمور، سمت چپ وی قرار میگرفت، موظف بود بههنگام ضرورت سپاهیان را گرد آورد (تیمورگورکان، ص 308، 328).وجود تعابیری مانند تومانآغا، توماناغل، تومان ترکان، تومان قتلق، تومنهخان (شرفالدین علی یزدی، ص 1138)، توم گِزال (سرلشکر در عثمانی) (صالحپور، ذیل "tدmgeneral" ) تومانبیگ، تومانبیگی و تومانبیکلاری (بابر، ج 2، فهرست، ص 132) در منابع مربوط به عثمانی و هند، بیانگر وجود این منصب در این کشورهاست. قلقشندی و عُمَری از نویسندگان دورة ممالیک مصر نیز به منصب امیرتومانی اشاره کردهاند و بر آناند که امیرتومانی از مناصب نظامی ایران و همان امیرنویان بوده و به تعبیری نویان از القاب امیرتومان بوده است (عمری، ص 69، 78؛ قلقشندی، ج 4، ص 424، ج 6، ص 135، 182، ج 7، ص 263؛ نیز رجوع کنید بهبیبرس منصوری، ص 74، 82، 238).واحد لشکریتومان و منصب امیرتومانی در دورة آققوینلو (ح 800 ـ 908) و قراقوینلو (ح 777ـ873) نیز وجود داشت (طهرانی، ج 2، ص 427؛ روملو، ج 11، ص 434). با اینحال در عصر صفوی نشانی از این قشون و منصب مربوط به آن نیست.در دورة قاجار (1210ـ1344)، در 1268 تقسیمبندی جدیدی با عنوان «تومانبندی» در ارتش ایران شکل گرفت که بر اساس آن سپاه ایران به دهتومان تقسیم میگردید و هر تومان به تفاوت از چهار تا یازده هنگ را شامل میشد (قائممقامی، 1326 ش، ص 69). اصطلاحاتی مانند «تومانِ پیشجنگ» ــ به معنای نیرویی بهتعداد یک تومان در پیشاپیش قسمت اصلی قوا با مأموریت مراقبت و اعلام خبر و جلوگیری از غافلگیری ــ «تومانپیاده» و «نیمتومان» در این دوره بهکار رفته است ( رجوع کنید به مدرسی و دیگران، ص 173). کرزن (ج 1، ص 673) تومان را برابر با لشکر دانسته است. از این دوره نسخهای خطی با عنوان کتابچة تومانبندی افواج باقی مانده است (نسخة خطی کتابخانة ملی، ش 589 رف).ظاهراً این تشکیلات تا 1307 هم بر قرار بوده و احتمالاً در 1308 لغو گردیده است. در این دوره هر فوج شامل پانصد سرباز بود. دو فوج یک تیپ را تشکیل میداد و پنجتیپ (پنج هزار تن) زیر فرمان یک میرپنج و ده میرپنج (پنجاه تیپ) تحت فرماندهی یک امیر تومان بودند (قائممقامی، 1326 ش، ص 69 و پانویس 2).به نظر میرسد در این دوره در برخی موارد عنوان امیرتومان صرفاً بهعنوان لقبی افتخاری به کار رفته است؛ مثلاً از آنجا که مدرسة دارالفنون * در آغاز مدرسة نظام بوده و بیشتر به منظور تعلیم و تربیت نظامیان تأسیس شده بوده، رؤسای مدرسه گاه نشان و حمایل امیرتومانی میگرفتند ( رجوع کنید بهصدیق الممالک، ص286؛ قائممقامی، 1348 ش، ص 359). چنانکه این عنوان بر بسیاری از صاحبمنصبان مهم نظامی اطلاق و به آنها نشانهای شیر و خورشید نیز اعطا میشد ( رجوع کنید بهاعتمادالسلطنه، ص 349ـ 350، 422؛ صدیقالممالک، ص 289). ظاهراً اعطای بیقاعدة این عنوان به بسیاری از کارگزاران حکومتی سبب شد تا حکومت در 1311 بر پایة «قانون بذل مناصب عالیه عساکر دولت علیه ایران»، مقرر کند، «ادارة عالیه مناصب نظامی» از پنج سردار و هفت امیرتومان تشکیل شود و چون عدة امیران تومان بیش از این تعداد بود قوانینی برای کاهش تعداد آنان بهتصویب رسید (صدیقالممالک، ص 284ـ285). در این دوران امرای تومان ریاست قشون برخی ولایات و سرحدداری را نیز عهدهدار شدند (برای نمونه رجوع کنید بههمان، ص 292ـ293) که پیشتر از وظایف بیگلربیگی * بود.طبق قانون 1301 ش، مقرر شد کلیة درجات و نشانها و امتیازات صاحبمنصبان نظامی دوران پیش، چه واقعی و چه افتخاری، از نیابت تا سرداری لغو و بهجای آنها درجات جدیدی وضع شود. بهاین ترتیب به جای «امیرتومان» عنوان «امیرلشکر» وضع گردید که دومین مرتبة نظامی بهشمار میرفت (عاقلی، ص 118). همچنین مقرر شد بعضی از صاحبمنصبان نظامی، از قبیل امیرتومانهایی که بهخدمت دعوت نشده بودند، از حقوق بازنشستگی برخوردار شوند. عدهای که به خدمت دعوت شدند نیز تا شش درجه تنزل مقام یافتند و تنها هفت سردار با درجة امیرلشکری وارد قشون جدید شدند (همان، ص 119).3) تومان به عنوان واحد پول. شواهد کاربرد تومان در این مفهوم به دورة مغول باز میگردد. برپایة منابع این دوره، تومان معادل ده هزار دینار زر رایج بوده و گاه برای شمارش آقچه * ، مال * ، بالش * ، حقوق دیوانی و خراج ممالک بهکار میرفته است. پس از فرمان یکسان کردن اوزان و مقیاسها در دورة غازان، اصطلاح «تومان غازانی» یا بعدها «تومان تبریزی» یا «تومان دیوانی» نیز رواج یافت ( رجوع کنید بهجوینی، ج 1، ص 169؛ رشیدالدین فضلاللّه، 1373 ش، ج 2، ص 1493؛ همو، 1358 ش، ص 163، 215؛ وصّافالحضره، ص 336؛ بناکتی، ص 36؛ کاشانی، ص 155؛ شمسمنشی، ج 2، ص 12، 128ـ 129؛ حمداللّه مستوفی، ص 47، 74ـ 75، 100، 138؛ آقسرایی، ص 62، 210، 214، 231ـ232؛ قطبیاهری، ص 138؛ قزوینی، ج 2، ص 113).در دورة تیموری، بویژه در هرات، «تومان کپکی» رواج داشت و هر 500 ، 1 تومان کپکی معادل 000 ، 9 تومان عراقی بود (حافظابرو، ص20، 38). در دورههای آققوینلو و قراقوینلو و صفویه و افشاریه و زندیه، علاوه بر تومان، اصطلاح «تومان تبریزی» بار دیگر در فرمانهای حکومتی و محاورة عامه رواج یافت (طهرانی، ج 2، ص 341، 363؛ نصیری، ص 88؛ مروی، ج 1، ص 368، ج 2، ص540، 582، 795، ج 3، ص 925، 956، 1129؛ نادرمیرزا قاجار، ص 346، 352ـ353).در دورة صفویه یک تومان معادل پنجاه عباسی و در دورة افشاریه معادل بیست نادری بوده است (شاردن، ج 4، ص 181؛ نادرمیرزا قاجار، ص 356).به نوشتة بارتولد نخستین بار فتحعلیشاه قاجار در 1212 به ضرب سکه طلای تومان پرداخت ( د. اسلام ، چاپ اول، همانجا). پیش از این تاریخ مسکوکی به نام تومان وجود نداشت بلکه اصطلاح تومان در محاسبات، بهعنوان واحد شمارش بهکار میرفت. بر اساس منابع سکهشناسی، نخستین سکة تومان موجود متعلق به دورة ناصری است که با وزن 18 نخود و عیار 990 ضرب شد (نوینفرحبخش، ص 6؛ برای تفصیل بیشتر از تغییر وزن و عیار تومان رجوع کنید بههمان، ص 7ـ9، 48ـ49، 52ـ63؛ د. اسلام ، چاپ دوم، ذیل «تومان 20»). از دورة مظفرالدین شاه، سکة ده تومانی طلا همراه با تصویر وی به عنوان یادگاری در دست است (مشیری، ص62). به نوشتة ترابیطباطبائی در این دوره به جای شاهی، یک تومانی ضرب میشد (ص80). آلبوم سکههای رابینو حاکی از ضرب واژة تومان بر روی سکههای دورة ناصرالدین شاه، مظفرالدین شاه، محمدعلی شاه و احمدشاه است (تصویر 25، ش 646ـ649، 653ـ654، تصویر 26، ش 666، 668ـ669،680ـ681، تصویر 27، ش 689 میان سالهای 1293 تا 1327 ضرب شدهاند).در دورة رضاشاه پهلوی سکهای یک تومانی با وزن پانزده نخود ضرب شد (نوینفرحبخش، ص 63) و در 27 اسفند 1308، در پی تصویب مجلس شورای ملی، در نام سکهها تغییراتی دادند و مقرر شد هر ریال معادل صد دینار و ده ریال برابر با یک تومان باشد (ترابیطباطبائی، ص 134). از آن پس، واحد پول در اسناد رسمی و دولتی ریال است و همین واحد بر روی سکهها و اسکناسها ثبت میشود. در عین حال، در محاسبات غیررسمی، کاربرد تومان رایجتر است و اگرچه یک تومان به شکل رسمی برابر ده ریال است، امروزه در تداول عامه و محاسبات لفظی، بویژه در میان اهل کسب و کار، به هر هزار تومان و گاه به هر یک میلیون تومان، یک تومان اطلاق میشود.منابع: محمودبن محمد آقسرایی، تاریخ سلاجقه، یا، مسامرةالاخبار و مسایرةالاخیار ، چاپ عثمان توران، آنکارا 1944، چاپ افست تهران 1362 ش؛ محمدحسنبن علی اعتمادالسلطنه، المآثر و الا´ثار ، در چهل سال تاریخ ایران ، چاپ ایرج افشار، ج 1، تهران 1363 ش؛ بابر، امپراتور هند، بابرنامه ، چاپ مانو ایزی نینک، کیوتو 1995ـ1996؛ واسیلیولادیمیروویچ بارتولد، ترکستان منالفتح العربی الی الغز و المغولی ، نقله عن الروسیه صلاحالدین عثمان هاشم، کویت 1401/ 1981؛ محمدحسینبن خلف برهان، برهان قاطع ، چاپ محمد معین، تهران 1361 ش؛ داوودبن محمد بناکتی، تاریخ بناکتی = روضة اولیالالباب فی معرفة التواریخ و الانساب ، چاپ جعفر شعار، تهران 1348 ش؛ رکنالدین بیبرس منصوری، کتاب التحفةالملوکیة فی الدولة الترکیة ، چاپ عبدالحمید صالح حمدان، قاهره 1407/ 1987؛ ایلیا پاولوویچ پطروشفسکی، کشاورزی و مناسبات ارضی در ایران عهد مغول ، ترجمة کریم کشاورز، تهران 1357 ش؛ جمال ترابی طباطبائی، سکههای ماشینی ایران و مقدمهای بر سکهشناسی ، تبریز 1371 ش؛ تیمور گورکان، تزوکات تیموری ، تحریر ابوطالب حسینی تربتی به فارسی، آکسفورد 1773، چاپ افست تهران 1342 ش؛ جوینی؛ عبداللّهبن لطفاللّه حافظ ابرو، ذیل کتاب ظفرنامة نظامالدین شامی ، چاپ بهمن کریمی، تهران ?[ 1328 ش ] ؛ حمداللّه مستوفی، نزهةالقلوب ؛ یاسنت لویی رابینو، آلبوم سکهها ، نشانها و مهرهای پادشاهان ایران ( از سال 1500 تا 1948 میلادی )، چاپ محمد مشیری، تهران 1353 ش؛ رشیدالدین فضلاللّه، جامعالتواریخ ، چاپ محمد روشن و مصطفی موسوی، تهران 1373 ش؛ همو، سوانح الافکار رشیدی ، چاپ محمدتقی دانشپژوه، تهران 1358 ش؛ روملو؛ علی سامی، تمدن ساسانی ، شیراز 1342ـ 1344 ش؛ محمدبن عبدالجلیل سمرقندی، قندیّه ، در قندیّه و سمریّه ، چاپ ایرج افشار، تهران 1367 ش؛ شرفالدین علی یزدی، ظفرنامه ، چاپ عصامالدین اورونبایوف، تاشکند 1972؛ شمیس شریکامین،فرهنگ اصطلاحات دیوانی دوران مغول ، تهران 1357 ش؛ محمدبن هندوشاه شمس منشی، دستورالکاتب فی تعیین المراتب ، چاپ عبدالکریم علیاوغلی علیزاده، مسکو 1964ـ1976؛ جمشید صالحپور، فرهنگ جامع ترکی استانبولی به فارسی ، تهران 1375 ش؛ ابراهیمبن اسداللّه صدیقالممالک، منتخب التواریخ ، تهران 1366 ش؛ ابوبکر طهرانی، کتاب دیار بکریه ، چاپ نجاتی لوغال و فاروق سومر، آنکارا 1962ـ1964، چاپ افست تهران 1356 ش؛ باقر عاقلی، رضاشاه و قشون متحدالشکل ( 1320ـ1300 )، تهران 1379 ش؛ احمدبن یحیی عمری، التعریف بالمصطلحالشریف ، چاپ محمدحسین شمسالدین، بیروت 1408/ 1988؛ جهانگیر قائممقامی، تاریخ تحولات سیاسی نظام ایران: از آغاز قرن یازدهم هجری تا سال 1301 هجری شمسی ، تهران 1326 ش؛ همو، یکصدوپنجاه سند تاریخی: از جلایریان تا پهلوی ، تهران 1348 ش؛ حسین کاظم قدری، تورک لغتی ، ج2، استانبول 1928؛ محمد قزوینی، یادداشتهای قزوینی ، چاپ ایرج افشار، تهران 1363 ش؛ ابوبکر قطبی اهری، تاریخ شیخاویس ، با مقدمه و ترجمة انگلیسی یوهانز فن لون، لاهه 1373؛ قلقشندی؛ عبداللّهبن محمد کاشانی، تاریخ اولجایتو ، چاپ مهین مهبلی، تهران 1348 ش؛ جرج ناتانیل کرزن، ایران و قضیة ایران ، ترجمة غ. وحید مازندرانی، تهران 1350 ش؛ یحیی مدرسی، حسین سامعی، و زهرا صفوی مبرهن، فرهنگ اصطلاحات دوره قاجار: قشون و نظمیه ، تهران 1380 ش؛ محمدکاظم مروی،عالمآرای نادری ، چاپ محمدامین ریاحی،تهران 1364 ش؛ محمد مشیری، نشان و مدالهای ایران از آغاز سلطنت قاجاریه تا امروز ، تهران 1354 ش؛ نادرمیرزا قاجار، تاریخ و جغرافی دارالسلطنة تبریز ، چاپ غلامرضا طباطبائیمجد، تبریز 1373 ش؛ علینقی نصیری، القاب و مواجب دورة سلاطین صفویه ، چاپ یوسف رحیملو، مشهد 1372 ش؛ فرهنگ نوینفرحبخش و هوشنگ نوین فرحبخش، سکههای رایج ایران در یکصد سال اخیر ، تهران 1349 ش؛ عبداللّهبن فضلاللّه وصّاف الحضره، تاریخ وصّاف ، چاپ سنگی بمبئی 1269؛ باریس یاکوولیویچ ولادیمیرتسوف، نظام اجتماعی مغول ، ترجمة شیرین بیانی، تهران 1365 ش؛Lazar Budagov, Stravnitelniy Slovar Turetsko-Tatarskik ¢h ¢narec §iy , St. Petersburg 1869; Jean Chardin, Voyages du Chevalier Chardin en Perse et autres lieux de l'Orient , new ed. by L.Langle ©s, Paris 1811; Sir Gerard Clauson, An etymological dictionary of pre-thirteenth-century Turkish , Oxford 1972; Gerhard Doerfer, Tدrkische und mongolische Elemente im Neupersischen , Wiesbaden 1963-1975; EI 1 , s.v. "Tuman" (by W. Barthold); EI 2 , svv. "Tu ¦ma ¦n. 1" (by R. Amitai), "Tu ¦ma ¦n. 2" (by R.E.Darley-Doran).