تولّی ، اصطلاحی کلامی در برابر تبرّی. واژة تولّی ، مصدر باب تفعل از ریشة و ل ی ، به دو صورت (تَوَلیّ'، تَوَلیّ'عَنْ) به کار میرود. برای صورت اول، معانی متعددی، از جمله دوستی داشتن با کسی و پیروی کردن از او و ولی گرفتن وی و یاری رساندن به او، ذکر شده ( رجوع کنید بهزوزنی، ج 2، ص 821؛ احمدبن علی بیهقی، ج 2، ص 818؛ ابنمنظور، ج 15، ص 402، 404، 407؛ مرتضی زبیدی، ج 20، ص 316) که بیانگر مفهوم مورد نظر در این مقاله است. صورت دوم (تَوَلیّ' عَنْ) بهمعنای روی گرداندن است. در قرآن، تولّی و مشتقات آن، در بیشتر موارد ــ چه به همراه عن و چه بدون آن ( رجوع کنید بهعبدالباقی، ذیل «ولی») ــ به معنای برگشتن و پشتکردن آمده ( رجوع کنید بهراغب اصفهانی، ص 534؛ ابنمنظور، ج 15، ص 407) ولی در چند آیه نیز در معانیِ مذکور برای صورت اول به کار رفته است (برای نمونه رجوع کنید به مائده: 51، 80؛ هود: 52؛ نحل: 100؛ ممتحنه: 9، 13). علاوه بر این، در قرآن (برای نمونه رجوع کنید بهبقره: 165؛ آلعمران: 31؛ توبه: 24) و احادیث (برای نمونه رجوع کنید بهکلینی، ج 2، ص 124ـ127؛ احمدبن حسین بیهقی، ج 1، ص 363ـ364، 366ـ367؛ مجلسی، ج 66، ص 236ـ253)، بر حُبّ ــ که بر اساس معنای لغوی تولّی، منشأ و سرآغاز آن است ــ بارها تأکید شده و دینداری و ایمان بدان منوط گردیده است.اصطلاح تولّی در مقابل تبّری در آثار فرق اسلامی کاربرد دارد. بر اساس منابع شیعی، تولّی به معنای دوست داشتن، تصدیق و تبعیت، و پذیرش ولایت خدا و پیغمبر و ائمه است. در احادیث بسیاری، محبت ورزیدن به ائمة اهلبیت علیهمالسلام و خاصه حضرت علی علیهالسلام واجب دانسته شده است. سیدهاشم بَحْرانی 95 حدیث از طریق اهل سنّت ( رجوع کنید بهج 6، ص 46ـ71) و 52 حدیث از طریق شیعه ( رجوع کنید بهج 6، ص 72ـ91) در باب فضل محبان و موالیان علی علیهالسلام و سایر امامان روایت کرده است. به تعبیر فضلاللّهبن روزبهان (ص 300) اهل سنّت نیز بر آناند که تولاّ ی پیامبر و آل او و تبرّی از دشمنان او، بر هر مؤمنی واجب است و کسی که ایشان را والی و متصرف امور خود نداند یا از دشمنان ایشان تبرّی نجوید، مؤمن نیست.بهنوشتة شیخیوسف بحرانی، از تأکید فراوان احادیث شیعی در این باب نتیجه گرفته میشود که محبت اهلبیت عبارت از پذیرش امامت آنها و قرار دادن آنها در جایگاهی است که متعلق به آنهاست. بنابراین، مقدّم داشتن غیرِ آنها بر آنها در این زمینه، در واقع خروج از دایرة محبت محسوب میشود (ص 144). اساساً لازمة محبتِ تمامعیار و صادقانه به یک شخص، موافقت با او و تصدیق و تبعیت از وی است (بهبهانی، ص 298ـ299). بنابراین، محبتی که منجر به تولّی، یعنی پذیرش ولایت ائمه و تسلیمِ آنان شدن، و تبرّای نظری و عملی از مخالفان آنان نشود، اصلاً محبت به حساب نمیآید، چنانکه بر اساس حدیثی، کمال ولایت و محبت مخلصانه نسبت به آلمحمد جز با تبرّی از دشمنان دور و نزدیک آنان به دست نمیآید ( رجوع کنید بهمجلسی، ج 27، ص 58 ـ 59). بنابراین، حبّ و بغض و ولایت و برائتی را که در روایات مکرراً بر آن تأکید شده، باید به معنای تولّی و قبول ولایت و سرپرستی ائمه و مرجعیت آنها در همة امور و مسائل دانست. برهمین اساس، تصدیق امامت ائمة دوازدهگانه علیهمالسلام ــ که لازمة آن اعتماد به عصمت و منصوص بودن مقام آنان از جانب خدا و رسول اکرم و عالم بودن آنان به صلاح امور دنیا و آخرت و در نتیجه وجوب اطاعت اوامر و نواهی آنان است ــ از جمله اصول تحقق ایمان و بلکه از ضروریات مذهب امامیه شمرده شده است ( رجوع کنید بهشهید ثانی، ص 404ـ 405)؛ ازینرو، ولایت و طبعاً پذیرش آن، در کنار نماز و زکات و حج و روزه، از ارکان اسلام و بلکه مهمترین رکن آن تلقی شده ( رجوع کنید به برقی، ج 1، ص 286) و همچنین تولّی در کنار تبرّی به عنوان جزء مقوّم، در همة صیغههایی که برای ابراز دین و ایمان صحیح از سوی ائمه انشا یا تأیید شده، مورد تأکید قرار گرفته است (برای نمونه رجوع کنید بهمجلسی، ج 66، ص 2، 4ـ5، 14). ادله و مستندات شیعه در این طرز تلقی از موضوع ولایت، و به تبع آن تولّی، برخی آیات قرآن کریم و احادیث فراوانی از رسول خداست که در متون حدیثی و تفسیری و کلامی شیعی و احیاناً اهل سنّت درج و دقیقاً بررسی شده است. شیخطوسی (ج 1، جزء 2، ص 10) قویترین دلیل امامت حضرت علی علیهالسلام را آیة 55 سورة مائده، آیة ولایت * ، دانسته است. از نظر وی (همانجا) مراد از «ولی» در این آیه متولّی و کسی است که تدبیر امور به دست اوست و فرمان بردن از وی واجب است. همچنین وی (ج 1، جزء 2، ص 18)، با استفاده از احادیث عامه و خاصه، اثبات کرده که مراد از «الذین امنوا» در این آیه، نه عموم مؤمنین که تنها حضرت علی علیهالسلام است. بنابراین، شیخطوسی چیزی فراتر از موالات و محبت، یعنی معنای امامت را از این آیه فهم کرده است ( رجوع کنید بهج 1، جزء 2، ص 17ـ 18). علاوه بر این، در حدیثی آمده است که مراد از ولیّ در این آیه همة اماماناند ( رجوع کنید بهمجلسی، ج 35، ص 206). در بسیاری از احادیث پیامبر اکرم، از جمله حدیث معروف غدیر * ، نیز علی علیهالسلام بهعنوان جانشین پیامبر معرفی شده و از مردم خواسته شده که ولایت وی را چونان ولایت پیامبر بپذیرند ( رجوع کنید بههمان، ج 37، ص 108ـ253). واژة «مولی'» که در این حدیث به کار رفته به همان معنای «ولیّ» است که در آیة ولایت یاد شده است (طوسی، ج 1، جزء 2، ص 179). طوسی (ج 1، جزء 2، ص 175ـ 185)، با استناد به شعر و لغت، نشان داده که «مولی» در این حدیث، هممعنای «أولی'» است که در ابتدای همین حدیث در عبارت «أَلَسْتُ أَوْلی' بکم منکم بِأنفسِکم» آمده است. همچنین از نظر وی (ج 1، جزء 2، ص 185) أولی' افادهکنندة معنای امامت است، زیرا در مورد کسی به کار میرود که تدبیر امری را بر عهده دارد. بدینگونه علمای شیعه، بر اساس ادلة متعدد، بویژه ادلة نقلی، به اثبات ولایت ائمه و حق تصرف مشروع آنها در امور دینی و دنیوی بندگان پرداختهاند.به باور شیعه آنچه وجود امام و تولّی به او را توجیه و الزام میکند، جلوگیری از درافتادن به ورطة گمان و قیاس و وهم در امر دین است. به اعتقاد شیعه، علم امام از روی رأی و اجتهاد نیست بلکه یقینی است، زیرا وی این علم را یا از جانب خداوند و از طریق علم لدنی یا با نفس قدسی خود از طریق پیامبر و امامان پیشین دریافت میکند ( رجوع کنید بهشهیدثانی، ص 405). بدینترتیب، تولّی یعنی پذیرش ولایت امام علیهالسلام، شرط دستیافتن به یقین در امر دین خواهد بود، چنانکه بر اساس حدیثی، امام باقر علیهالسلام تولاّ ی ائمه و تبرّی از دشمنان آنان را در کنار تصدیق خدا و رسول، از ارکان معرفت خدا ــ که به عبادت حقیقی او منتهی میشود ــ برشمرده است ( رجوع کنید بهکلینی، ج 1، ص 180؛ نیز رجوع کنید بهمجلسی، ج 23، ص 83، 93).در متون حدیثی، آثار و نتایج گوناگونی نظیر سعادت و خیر دنیا و آخرت برای حبّ و تولاّ ی ائمه آمده است ( رجوع کنید بهمجلسی، ج 27، ص 74ـ75، 78). همچنین در احادیث، آثار دنیوی و اخروی محبت ائمه ذکر شده، از جمله آثار و نشانههای آن در دنیا زهد، حرص بر عمل، ورع در دین، رغبت به عبادت، توبة قبل از مرگ، نشاط در شبزندهداری، سخاوت و حفظ امر و نهی الاهی دانسته شده است ( رجوع کنید بههمان، ج 27، ص 78) و در آخرت نیز محب اهلبیت از آتش جهنم امان مییابد، رویش سفید میشود و نامهاش به دست راستش داده میشود و بیمحاسبه به بهشت میرود ( رجوع کنید بههمان، ج 27، ص 78ـ79، نیز رجوع کنید بهص 158).خواجهنصیرالدین طوسی در اخلاق محتشمی (ص 26ـ 33) بابی را به حبّ و بغض و تولّی و تبرّی اختصاص داده و در آن، آیات و احادیث و سخنان حُکما را در این باره آورده است. علاوه بر این، نوشتة مختصر و مستقلی با نام «رساله در تولاّ و تبرّا» به وی منسوب است (همراه با اخلاق محتشمی چاپ شده) که در آن با دیدی فلسفی به موضوع پرداخته و در نهایت، حاصل شدن ایمان را با تولّی و تبرّی مرتبط ساخته است. به نوشتة وی، هر گاه نفس بهیمی تحت امر نفس ناطقه در آید، دو قوة شهوت و غضب لطیفتر شده، به شوق و اِعراض بدل میشوند و چون نفس ناطقه فرمانبردار عقل گردد، شوق و اعراض باز هم لطیفتر شده، به ارادت و کراهت تبدیل میشوند و سرانجام، وقتی عقل، به فرمانِ فرماندهحقیقت تن دهد، ارادت و کراهت به تولّی و تبرّی مبدل خواهند شد (ص 563). وی کمال تولّی و تبرّی را در آن دانسته که عناصر چهارگانة آنها، یعنی معرفت و محبت و هجرت و جهاد، محقق شود (ص 565) اما معتقد است کمال دینداری درجهای بالاتر دارد که مرتبة رضا و تسلیم است و آن زمانی حاصل میشود که تولّی و تبرّی یکی شوند؛ یعنی، تبرّی در تولّی مستغرق گردد (ص 566). در نهایت، از نظر خواجهنصیرالدین طوسی ایمان زمانی حاصل میشود که مجموع تولّی و تبرّی و رضا و تسلیم یکجا در فرد جمع و محقق گردد و در این صورت است که میتوان نام مؤمن بر او نهاد (ص 567).موضوع تولّی، علاوه بر شیعیان و اهل سنّت، در میان برخی فرق دیگر اسلامی (از جمله اباضیه) نیز موردتوجه بوده است. مفهوم ولایت و تولّی و برائت و تبرّی یکی از بارزترین پایههای عقاید اباضیان است، چندانکه برخی از علمای اباضی در شرح آن کتابها نوشتهاند ( رجوع کنید بهنامی، ص 242 و پانویس 4). نظام ولایت در نظر اباضیان دو جنبة اساسی دارد؛ جنبة اول آن مرتبط با توحید است که بدون ایمان به این بنیادها کامل نمیشود: ولایت خدا و اطاعت از اوامر و اجتناب از نواهی او، ولایت نسبت به تمام مسلمانان، ولایت نسبت به معصومین و کسانی که بنا به نص قرآن اهل بهشتاند. جنبة دوم این نظام نیز بخشی از حقوق متقابل مؤمنان نسبت به یکدیگر را تشکیل میدهد (همان، ص 243).منابع: علاوه بر قرآن؛ ابنمنظور؛ هاشمبن سلیمان بحرانی، غایةالمرام و حجةالخصام فی تعیین الامام من طریق الخاص و العام ، چاپ علی عاشور، بیروت 1422/2001؛ یوسفبن احمد بحرانی، الشهاب الثاقب فی بیان معنی الناصب ، چاپ مهدی رجائی، قم 1377 ش؛ احمدبن محمد برقی، کتاب المحاسن ، چاپ جلالالدین محدث ارموی، قم ?[ 1331 ش ] ؛ علی بهبهانی، مصباحالهدایة فی اثبات الولایة ، اهواز 1418؛ احمدبن حسین بیهقی، شعبالایمان ، چاپ محمدسعید بسیونی زغلول، بیروت 1421/ 2000؛ احمدبن علی بیهقی، تاجالمصادر ، چاپ هادی عالمزاده، تهران 1366ـ1375 ش؛ حسینبن محمد راغب اصفهانی، المفردات فیغریب القرآن ، چاپ محمد سیدکیلانی، تهران ?[ 1332 ش ] ؛ حسینبن احمد زوزنی، کتاب المصادر ، چاپ تقی بینش، تهران 1374 ش؛ زینالدینبن علی شهیدثانی، المصنفات الاربعة ، رسالة 4: حقیقةالایمان ، قم 1380 ش؛ محمدبن حسن طوسی، تلخیص الشافی ، چاپ حسین بحرالعلوم، قم 1394/1974؛ محمد فؤاد عبدالباقی، المعجم المفهرس لالفاظ القرآن الکریم ، قم 1380 ش؛ فضلاللّهبن روزبهان، وسیلة الخادم الی المخدوم: در شرح صلوات چهاردهمعصوم ( ع )، چاپ رسول جعفریان، قم 1375 ش؛ کلینی؛ مجلسی؛ محمدبن محمد مرتضی زبیدی، تاجالعروس من جواهرالقاموس ، چاپ علی شیری، بیروت 1414/1994؛ عمرو خلیفه نامی، دراسات عنالاباضیة ، ترجمة میخائیل خوری، بیروت 2001؛ محمدبن محمد نصیرالدین طوسی، اخلاق محتشمی، با سه رسالة دیگر منسوب به او ، چاپ محمدتقی دانشپژوه، تهران 1361 ش.