توقیع(1) ، یکی از خطوط ششگانة (اقلام سته) اسلامی. از این خط بیشتر در نوشتن توقیعات استفاده میشده است و از همین رو آن را «قلم توقیعات» نیز گفتهاند (قَلقَشَنْدی، ج3، ص100؛ فضائلی، ص265ـ266). این خط از خط ثلث * گرفته شده و شیوة مشهور آن «توقیع مطلق» است (ابنندیم، ص14؛ مایل هروی، ص 603). توقیع را خطی مشترک بین ثلث و نَسْخ * نیز دانستهاند (بهنسی، ص53). بنا بر مشهور یوسف سَجْزی این خط را اشاعه داد و فضلبن سهل ذوالریاستین (متوفی 202)، وزیر مأمون، دستور داد نوشتههای دیوانی را با آن کتابت کنند؛ به همین سبب این خط را «ریاسی» نیز خواندهاند (قلقشندی، ج3، ص12، 100). برخی، محمدبن خازن را مُبدع خط توقیع و رِقاع * دانستهاند (راهجیری، ص 68، پانویس) که ظاهراً همان ابوالفضل احمدبن محمد خازن دینوری خراسانی (متوفی 518) است که فضائلی (ص 267) به او اشاره کرده است. برخی نیز ابداع توقیع را، مانند دیگر خطوط ششگانه، به ابنمُقْله (متوفی 328؛ ابنمقله * )، دبیر و خوشنویس معروف و وزیر چند تن از خلفای عباسی، نسبت دادهاند (منشیقمی، ص16؛ قصهخوان، ص155). به نوشتة میرعلی هروی (متوفی 951؛ ص 6ـ7) و مجنون رفیقی هروی خوشنویس اواخر سدة نهم و نیمة نخست قرن دهم (ص257)، ابنمقله از خط ثلث، پنج خط دیگر استخراج کرد که یکی از آنها توقیع است. به گفتة راهجیری (ص68) ابنمقله برای اینکه کتابت قرآن با خطوط دیگر فرق داشته باشد، خط توقیع را ابداع کرد، اما بعید است که این مطالب درست باشد، با توجه به اسم این خط و اینکه در اوایل بیشتر برای نوشتن توقیعات به کار میرفته، احتمالاً ابنمقله توقیع را فقط قانونمند کرده است (قلیچخانی، ص43؛ بیانی، ج4، ص1016).توقیع با ثلث تفاوتهایی دارد: در توقیع پُری و فربهی حروف یکسان و یکنواخت و در نتیجه به دور مایلتر است، اما قلم ثلث نیاز به «قَطّ محرّف» (برش مورب قلم) دارد؛ در توقیع حروف گردتر و گودتر است و بر خلاف ثلث میتوان بعضی حروف را بدون تَرْویس (سَرَک) نوشت؛ «فتح و طَمْس» (باز و بسته بودن) دایرة ف ، ق ، و ، م ، و حلقة لا (حلقة اتصال لام به الف ) در این خط مجاز است، اما هنگام ضرورت آنها را به صورت بسته مینویسند؛ در توقیع، شکلها و صورتهایی برای حروف وجود دارد که در ثلث نیست (قلقشندی، ج3، ص101؛ فضائلی، ص266)؛ همچنین کوچکتر بودن حروف توقیع از ثلث موجب سهولت و روانی آن برای کتابت بوده است (فضائلی، ص268).در سدة نهم و دهم عثمانیها خط توقیع را برای تحریر اجازهنامة خطاطی به کار میبردند، ازینرو به «خط اجازه» نیز شهرت یافت (همان، ص266ـ267؛ شیمل، ص43ـ44). به گفتة فضائلی، محمود یازر خطاط ترک و محمدطاهر مکی صاحب تاریخ الخط و آدابه ، خط توقیع و اجازه را یکی دانستهاند، اما توقیعی که قلقشندی معرفی کرده است با خط اجازه تفاوتهایی دارد: خط اجازه ظریفتر از توقیع است؛ توقیع بین ثلث و رقاع است و خط اجازه بین ثلث و توقیع و نسخ؛ قلم خط اجازه، مانند ثلث، محرّف کامل است، بنابراین خط اجازه گرچه از ثلث گرفته شده است با توقیع یکی نیست (فضائلی، همانجا). خط رقاع نیز تابع قلم توقیع است (راهجیری، ص69؛ منشیقمی، ص17). ابنندیم (ص14) خط رقاع را بر گرفته از خفیف ثلث دانسته که خفیف ثلث همان توقیع است؛ بنابراین، از دیدگاه او رقاع و توقیع تفاوتی ندارند. رقاع به موجب احتیاج و تندنویسی و مختصرنگاری از توقیع به وجود آمده است (قلیچخانی، ص98). به نوشتة فتحاللّه سبزواری، رقاع تابع توقیع، و تعلیق فرع رقاع و نسخ است (ص234). به گفتة قطبالدین محمد قصهخوان (ص156)، خط تعلیق نیز از رقاع و توقیع گرفته شده و در واقع تعلیق ترکیبی از توقیع و رقاع است (قلیچخانی، ص127). برخی، قلم دیوانی را نیز از شاخههای خط توقیع دانستهاند (عباده، ص21؛ در بارة قلم دیوانی رجوع کنید به تعلیق، خط * ).توقیع یکی از خطوط انتخابی یاقوتِ مستعصمی * (متوفی 698) بوده و تا مدتی بعد از وی نیز رواج داشته است. در پایان قرآنها و کتابها، نام سفارشدهنده یا کسی که کتاب به او اهدا میشده، زمان و مکان کتابت و نام کاتب را به خط توقیع مینوشتهاند. در ایران بتدریج خط رقاع که آسانتر بود، جای توقیع را گرفت و امروزه توقیع فقط برای تفنن نوشته میشود. در ممالک اسلامی عربی، فقط از خط اجازه و رقاع استفاده میشود و از خط توقیع فقط در نوشتن متون قدیمی استفاده میشده است (فضائلی، ص268؛ یوسفی، ص 34).برخی از مروجان و نگارندگان خط توقیع در دورههای گوناگون عبارت بودهاند از: علیبن هلال مشهور به ابنبَوّاب * (متوفی ح 413؛ فضائلی، ص267، 269)، جمالالدین یاقوت مستعصمی (بیانی، ج4، ص1227)، احمد رومی در قرن هشتم (منشیقمی، ص23)، مبارکشاه قطب شاگرد یاقوت مستعصمی در قرن هشتم (شیمل، ص50 ـ51)، عبدالرحمان صائغ در قرن نهم (فضائلی، ص269)، عبداللّه آماسی در قرن نهم و دهم (همان، ص271)، طیبی صاحب جامع محاسن در قرن دهم و حافظ عثمان (متوفی 1110؛ همان، ص270).نمونههای گوناگون و کهنی از خط توقیع باقی مانده است، از جمله: توقیع ابنبوّاب در موزة اوقاف استانبول؛ توقیع عبدالرحمان صائغ در دارالفن اسلامی قاهره (همان، ص269)؛ دو صفحه از مرقع توقیعِ (قطعاتی که در آن خط توقیع به کار رفته است) بایقرا طهماسب به خط ارغون کاملی و توقیعی به خط عبداللّه صیرفی هر دو در قرن هشتم و مرقع توقیع عبداللّه هروی در قرن نهم، هر سه در موزة طوپ قاپو/ طوپقاپیسرای ترکیه؛ توقیعی از حافظ عثمان در موزة اسلامی و ترک در استانبول؛ توقیعی به تاریخ 1321 به خط میرعلی مستوفی در مجموعة نصیری در دانشگاه تهران (بیانی، ج4، ص1043، 1091، 1094، 1110، 1125)؛ و «بسماللّه»های غیرمعمول احمد قرهحصاری (متوفی 963) به خط توقیع جلی که در کتاب خط و خطاطان چاپ شده است (شیمل، ص109).منابع: ابنندیم، ترجمة تجدد؛ عفیف بهنسی، الخطّ العربی: اصوله، نهضته، انتشاره ، دمشق 1404/ 1984؛ مهدی بیانی، احوال و آثار خوشنویسان ، تهران 1363 ش؛ علی راهجیری، تاریخ مختصر خط و سیر خوشنویسی در ایران ، تهران ?[ 1345 ش ] ؛ فتحاللّهبن احمد سبزواری، «اصول و قواعد خطوط ستّه»، در رسالاتی در خوشنویسی و هنرهای وابسته ، چاپ حمیدرضا قلیچخانی، تهران: روزنه، 1373 ش؛ آنه ماری شیمل، خوشنویسی و فرهنگ اسلامی ، ترجمة اسداللّه آزاد، مشهد 1368 ش؛ عبدالفتاح عباده، انتشار الخطّ العربی فی العالم الشرقی و العالم الغربی ، مصر 1915؛ حبیباللّه فضائلی، اطلس خطّ ، اصفهان 1350 ش؛ قطبالدین محمد قصهخوان، رسالة خط و نقّاشی ، در رسالاتی در خوشنویسی و هنرهای وابسته ؛ قلقشندی؛ حمیدرضا قلیچخانی، فرهنگ واژگان و اصطلاحات خوشنویسی و هنرهای وابسته ، تهران 1373 ش؛ نجیب مایل هروی، کتابآرایی در تمدّن اسلامی ، مشهد 1372 ش؛ مجنون رفیقیهروی، خط و سواد ، در رسالاتی در خوشنویسی و هنرهای وابسته ؛ احمدبن حسین منشی قمی، گلستان هنر ، چاپ احمد سهیلیخوانساری، تهران 1359 ش؛ میرعلیبن میرباقر هروی، مدادالخطوط ، در رسالاتی در خوشنویسی و هنرهای وابسته ؛ غلامحسین یوسفی، یادداشتهایی در زمینة فرهنگ و تاریخ ، تهران 1371 ش.