تورانشاه(2) ، نام دو تن از شاهان سلسلة سلجوقیان کرمان (قاوردیان).1) تورانشاه محییالدین عمادالدولهبن عمادالدین قاوَرْدبن داود (حک :477ـ490)، چهارمین شاه از سلسلة سلجوقیان کرمان. پس از مرگ قاورد (مؤسس سلسلة سلجوقیان کرمان) در 465 یا 466، پسرش کرمانشاه اول جانشین او شد ولی پادشاهی او بهطول نینجامید و سال بعد پسر دیگر قاورد سلطانشاه، برادر تورانشاه، در 467 به سلطنت رسید. چون تورانشاه در حرم بهسر میبرد و به لهجة کرمانی سخن میگفت، سلطانشاه به او توجه نمیکرد و قصد کور کردن و قتل وی را داشت، ولی با وساطت ناصرالدین منشی (وزیر سلطانشاه)، تورانشاه نجات یافت و سلطانشاه، به قصد توهین، او را به بم فرستاد (افضلالدین کرمانی، 1343ش، ص16، 22ـ23، 24، پانویس 1؛ شبانکارهای، ص 189).پس از مرگ سلطانشاه در 476، حکومت به تورانشاه رسید. امرا او را که در این زمان در بم به سر میبرد به بردسیر، تختگاه سلطانشاه بردند و در رمضان 477 بر تخت نشاندند و ناصرالدین منشی، ممدوح امیر معزی، وزیر او شد (افضلالدین کرمانی، 1326 ش، ص 17ـ 18؛ همو، 1343 ش، ص 24). در دورة سلطنت تورانشاه، مردم عمان در شورشی شحنة کرمان را از عمان راندند و آنجا را تصرف کردند. تورانشاه برای سرکوب آنان سپاهی فرستاد و ولایت عمان را پس گرفت (همو، 1326 ش، ص 17ـ 18). پس از مرگ ملکشاه در 485، همسرش ترکان خاتون * ، اتابک اُنَرْ را به حکومت فارس و کرمانمنصوب کرد، ولی تورانشاه به کمک امرای شبانکاره مانع ورود انر به فارس و کرمان شد و فارس را تصرف کرد اما در حین جنگ، کشته شد (افضلالدین کرمانی، 1326 ش، ص 17؛ ابناثیر، ج 10، ص 239؛ وزیری کرمانی، ج 1، ص 360؛ ستوده ج 2، ص 49).تورانشاه را ملکِ عادل نیز مینامیدند، زیرا تا زمان او ترکان در خانههای مردم کرمان میزیستند و این برای مردم کرمان ناگوار بود، تا آنکه بهدستور او در محلی جداگانه، مسجدجامعومدرسه و خانقاه و بیمارستان و گرمابه و اوقاف و خانههایی برای ترکان بنا کردند و آنجا را «رباط تورانشاهی»یا «محلة سهشَنبِهی» یا «محلة ملکِ عادل» نام نهادند. سپس تمام ترکان را در آنجا اسکان داد. در کنار مسجدجامع این محله، مشهور به «مسجدملک»، قبر تورانشاه قرار دارد کهمدتها زیارتگاه بود. طی سیزدهسال حکومت او کرمان آبادشد. او جزیرة کیش را بهجای سیراف، بندر اصلی خلیجفارس قرار داد (افضلالدین کرمانی، 1343 ش، ص 27ـ 28؛ همو، 1326ش، ص 19؛ شبانکارهای، همانجا؛ وصّاف الحضره، ص 170؛ ناصرالدین منشیکرمانی، ص 17؛ خواندمیر،ج 2، ص537).2) تورانشاه، ملقب به عمادالدوله (حک : 573 ـ576 یا 579)، دوازدهمین شاه از سلسلة سلجوقیان کرمان. پدرش طغرل (حک : 551 ـ 562) و مادرش خاتون رکنی (دختر ترکانشاه) بود (افضلالدین کرمانی، 1356ش، ص65؛ همو، 1326ش، ص31؛ همو، 1343 ش، ص 47). در اواخر سلطنت طغرل، مؤیدالدین ریحانی (وزیر طغرل) و خاتون رکنی عهدهدار امور و خواهان سلطنت بهرامشاه، پسر سوم طغرل، بودند. پس از مرگ طغرل در 558، بهرامشاه بر تخت نشست و خزاین پدر را تصرف کرد و عدهای نیز با او موافق شدند. بین او و تورانشاه و دیگر برادرانش اختلاف افتاد. ارسلانشاه، پسر بزرگ و ولیعهد طغرل که از مادری کنیز به دنیا آمده بود، برای شورش به بم رفت و تورانشاه، پسر دوم طغرل، عهدی را که پیش از آن، برای حفظ حَرَم و مُلْک با بهرامشاه بسته بودند، به بهرامشاه یادآور شد، اما وی اعتنا نکرد.بدین سبب تورانشاه نیز با جمعی از ترکان به فارس رفت. در آنجا اتابکِ زنگی مظفرالدین زنگیبن مودود (حک : 558 ـ571) به او کمک کرد (افضلالدین کرمانی، 1356 ش، همانجا؛ همو، 1326ش، ص33ـ34؛ همو، 1343ش، ص51 ـ53؛ شبانکارهای، ص 192).تورانشاه نیز با سپاه فارس به طرف بردسیر حرکت کرد. وقتی به سیرجان رسید، خاتون رکنی (مادر بهرامشاه و تورانشاه) برای وساطت صلح میان دو برادر، نزد تورانشاه رفت، اما تورانشاه به او توجه نکرد. بهرامشاه برای نجات خویش به همراه مؤیدالدین ریحانی به خراسان رفت و پس از آن تورانشاه به بردسیر رسید. ارسلانشاه با سپاهش از بم به سوی تورانشاه حرکت کرد و جنگ سختی درگرفت که در نتیجه تورانشاه به فارس گریخت. ششماه بعد تورانشاه به کرمان لشکر کشید ولی پیش از درگیری از مقابل سپاه ارسلانشاه گریخت و ارسلانشاه کرمان را تصرف کرد و تا 573 در آنجا سلطنت نمود (افضلالدین کرمانی، 1356 ش، ص 67؛ همو، 1326 ش، ص 37ـ 40؛ همو، 1343 ش، ص 56 ـ61). تورانشاه، در پی شکست دوم، به عراق عجم رفت و در آنجا اتابک جهان پهلوان * ، پسر اتابک ایلدگز و برادر مادری ارسلانشاه، ازاو استقبال کرد، ولی رفتار نخوتآمیز تورانشاه سبب شد تا جهان پهلوان با ارسلانشاه متحد شود. تورانشاه تا مرگ ایلدگز در 582 در همدان ماند، آنگاه نزد رکنالدین سام،اتابک یزد، رفت. وی تورانشاه را به صلح با ارسلانشاه تشویق کرد و سرانجام او را به اتابک آیبک، که ارسلانشاه او رااز کشتیگیری به امیری رسانده بود، سپرد. تورانشاه به همراه آیبک برای جنگ با ارسلانشاه و جهان پهلوان به سیرجان لشکر کشید. در این جنگ ارسلانشاه کشته شد و جهان پهلوان به بردسیر گریخت و تورانشاه پیروز شد و با آیبک در جیرفت ماند (افضلالدین کرمانی، 1326 ش، ص 74ـ 78؛ همو، 1343 ش، ص 107ـ 115؛ ستوده، ج 2، ص 9ـ10). ستم آیبک بر مردم سبب شد تا با دسیسه مؤیدالدین ریحانی کشته شود و مؤیدالدین خود منصب اتابکی یافت. از سوی دیگر اتابک زنگی و جهان پهلوان با یکدیگر متفق شدند تا تورانشاه را برکنار و کرمان را تصرف کنند، ولی با مرگ اتابک زنگی و بیماری اتابک جهان پهلوان در هنگام حرکت، این لشکرکشی صورت نگرفت و تورانشاه به همراه مؤیدالدین ریحانی به بم رفت (افضلالدین کرمانی، 1343 ش، ص 117ـ 121؛ وزیری کرمانی، ج 1، ص 107ـ 108).اوضاع کرمان در این سالها بسیار آشفته بود و ستمگری و ضعف شاهان و جنگهای پیوستة پسران طغرل بر آشفتگی آن میافزود، تا جایی که غلامان قدرت گرفتند و در 575 بزرگان شهر را کشتند ( رجوع کنید به افضلالدین کرمانی، 1326ش، ص 86؛ همو، 1343 ش، ص 124ـ125). سال بعد، به سبب قحطی در کرمان، غزان به تورانشاه نامه نوشتند و کمک خواستند و چون وی نتوانست خواست آنان را بر آورده کند، به رهبری رفیعالدین ظافر محمد امیرک، سرهنگزادهای که در خدمت تورانشاه بود، شورش کردند، اتابک جهان پهلوان نیز با غزان متحد شد، آنگاه در 579 محمد امیرک، تورانشاه را که در بستر بیماری بود، پارهپاره کرد (افضلالدین کرمانی، 1326 ش، ص 72، 98؛ همو، 1343 ش، ص 131ـ132، 141، مقدمة باستانی پاریزی، ص بیست وسه ـ بیستوچهار؛ ناصرالدین منشیکرمانی، ص 18).منابع: ابناثیر؛ احمدبن حامد افضلالدین کرمانی، تاریخ افضل، یا، بدایعالزمان فی وقایع کرمان ، چاپ مهدی بیانی، تهران 1326 ش؛ همو، تاریخ کرمان: سلجوقیان و غز در کرمان ، [ تحریر ] محمدابراهیم خبیصی، چاپ باستانی پاریزی، تهران 1343 ش؛ همو، کتاب عقدالعلی للموقف الاعلی ، چاپ علیمحمد عامری نائینی، تهران 1356 ش؛ خواندمیر؛ حسینقلی ستوده، تاریخ آلمظفر ، تهران 1346ـ1347 ش؛ محمدبن علی شبانکارهای، مجمعالانساب ، چاپ میرهاشم محدث، تهران 1363 ش؛ حسنبن حسن فسائی، فارسنامة ناصری ، چاپ منصور رستگارفسائی، تهران 1367 ش؛ ناصرالدین منشی کرمانی، سمط العُلی' للحضرة العلیا ، چاپ عباس اقبال، تهران 1362 ش؛ احمدعلی وزیری کرمانی، تاریخ کرمان ، چاپ محمدابراهیم باستانی پاریزی، تهران 1364 ش؛ عبداللّهبن فضلاللّه وصّاف الحضره، تاریخ وصّاف ، چاپ سنگی بمبئی 1269.