توات (یا بهطور مرسوم توآت )، منطقهای در جنوبغربی الجزایر. این منطقه نزد مورخان مغربی (مراکشی) چندان شناخته شده نیست. ابنبطوطه (ج 2، ص 712) بهاختصار، از عبورش از توات در 754 یاد کرده و ابنخلدون در العبر (ج 6، ص80) بدان اشاره نموده، اما این اطلاعات ناچیز است. گسترش قدرت استعماری در الجزایر نیز تغییر چندانی در این وضع پدید نیاورد و توات تا زمان مستعمره شدنش در 1318/1900، ناشناخته باقی ماند. ریشة این نام مشخص نیست، اما بهنظر میرسد که واژهای بربر باشد. بعضی معتقدند ت ـ وا ـ ت بهمعنای واحه است (مارتین، 1923) یا اینکه توات، جمع طیط (واژهای در زبان بربرهای زِناته) و بهمعنای چشمه است (معروف، 1980).توات بین َ7 ْ26 و َ5 ْ28 عرض شمالی و ْ1 طول غربی و ْ1 طول شرقی واقع است و گودال وسیعی است که صحرای بزرگ غربی در شمال، صحرای چِچ در مغرب، تنزروفت در جنوبغربی و فلات تادمیت در جنوبشرقی آن قرار دارد. حدود 1500 کیلومتر فاصله با اقیانوس اطلس و 1200 کیلومتر فاصله با دریای مدیترانه، تأثیرپذیری این منطقه را از دریاها به صفر رسانده است. بهگفتة گوتیه ، توات در واقع باریکة ارضی به طول ششصد کیلومتر است، اما بیشتر مؤلفان آن را ناحیهای دویست کیلومتری، شامل دوازده گروه قصور [ رجوع کنید به ادامة مقاله ] ، میدانند. در الجزایر مستقل، بعضی از این قصور در یک دایره گروهبندی شدند و بقیه به صورت کمون ها (مزارع اشتراکی) در آمدند.امروزه، توات در ولایت اَدرار قرار دارد. در 1375 ش/ 1996، در شانزده کمونِ توات (از بین 28 کمون کل ایالت ادرار) 000 ، 224 تن زندگی میکردند.محیط زیست و اقتصاد محلی. بارندگی در این ناحیه ناچیز (یازده میلیمتر در سال)، میزان تبخیر شدید، و پوشش گیاهی تُنُک است. این ناحیه متشکل است از تپههای شنی، همراه با بیابانهایی بهنام حَمادِه و اِرگ و خاکهای کموبیش رسوبی. پوشش گیاهی این منطقه با محیط نامساعد آن تناسب دارد: اقاقیا (طَلح)، گز (تلای )، حَنْظَل و مانند آن. بجز برخی نواحی، همچون واد مسعود و دایهها و شَطها و سَبخههایی که معمولاً خشکاند، در سایر مناطق آب کمیاب است. با این حال مردم صحرا با استفاده از روش ماهرانة آبیاری فوگّره ( رجوع کنید به د. اسلام ، چاپ دوم، ذیل «قنات. 2»)، از مخزن عظیم آب زیرزمینی (800 تا 1200 متر زیرزمین) بهره میگیرند. توات همراه با گُرّاره ( رجوع کنید به د. اسلام ، چاپ دوم، تکملة 5ـ6، ذیل"Gourara" ؛ گورره * ) و تیدیکِلْت، از شبکهای با بیش از 1700 فوگّره بهره میبرد. آبی که بهاین طریق بهسطح زمین میآید به فروش میرسد و بدقت توزیع میشود.بنابراین، توات کاملاً بیابانی نیست، بلکه یکی از 248 قصوری است که هنوز مسکوناند. قصر (در زبان محلی گسَر) ناحیهای اداری است متشکل از بخشها و اراضی مسکون که معمولاً بین صد تا دویست تن سکنه دارد. هر گروه از این قصور واحدهایی با یک نام مشخص تشکیل میدهند (تمّی ، بودَه ، تَمِنْطیط، تسبت/تسابت و مانند آن) که باید آنها را واحه نامید، عجیب است که هیچ واژة محلی برای آنها وجود ندارد. بهمنظور نگهداری ذخایر غذایی در انبارها و سیلوها، قصبهها یا استحکاماتی ساخته میشد. توات پیشتر مرکزی بازرگانی، برای آمدوشد و معاملات قبایل بود و از بعضی قصور بهعنوان انبار در تجارت کاروانها استفاده میشد. دومین عنصر حیاتی قصر، نخلستانهای آن است که در اصطلاح محلی الجَنَّه (بهمعنای باغ) نامیده میشود. زیر سایة درختان خرما، گیاهان خوراکی، به ردیف، در قطعه زمینهایی کوچک کاشته شده است. 200 ، 7 هکتار از این زمینها بهروش سنّتی و 000 ، 10 هکتار با شیوههای جدید، بویژه با استفاده از پمپهای آبیاری، زیرکشت رفته است.تاریخ سیاسی و اقتصادی توات، در فراز و نشیبهای گوناگون قدرتها و سلسلههای شمال افریقا دخیل بوده است. قبایل مَعقِل * ، مَغراوه * و بنویفرن * از بیم موحدون بهتوات پناهنده شدند. ابوعلی، پسر عثمان مَرینی دوم، در آغاز قرن هشتم توات را فتح کرد و دو قرن بعد، سلطاناحمد منصور مراکشی این ناحیه را تحت فرمان خود در آورد. موقعیت خاص توات در تجارت ماورای صحرا، علاقة حاکمان مراکشی به این منطقه را توجیه مینماید. بردههای سیاه بهعنوان مهمترین کالای تجاری، پس از انتقال از جنوب و قبل از اعزام به شمال، در توات گردآوری میشدند. این روند، از قرن دهم تا چهاردهم / شانزدهم ـ بیستم، بهسبب افزایش تجارت دریایی و رشد اقتصاد پولی، بتدریج رو به افول نهاد.جمعیتشناسی و ساختار اجتماعی. موقعیت توات به عنوان محل تلاقیِ اقوام مختلف، منجر به همزیستی مسالمتآمیز و دیرپای بربرهای زناته، یهودیان، اعراب و سیاهان افریقایی در این منطقه شد. زناته احتمالاً همان گتولها/ ژتولها ی مذکور در اثر پلینی بودند و جاینام ناحیه نشان میدهد که قدیمترین ساکنان توات بودهاند. یهودیان دومین گروه قدیمی را تشکیل میدهند و امروزه مُهاجریّه بهکسانی اطلاق میشود که بهنظر میرسد از نژاد یهود باشند. عموماً گفته شده که آنها بازماندگان یهودیان پراکندة جامعة سیرنائیک (بَرقه) هستند که در 118 میلادی، امپراتور ترایانوس آنها را از سیرنائیک بیرون راند و آنها تا ورود فقیه تلمسان، محمدبن عبدالکریم مَغیلی * ، در حدود 895/1490، با آرامش در توات زندگی میکردند. مغیلی، بهرغم مخالفت فقهای محلی، یهودیان را آزار و اذیت، و جماعتی از مسلمانان را به تخریب کنیسة توات تحریک کرد.آخرین گروه، اعراباند. برخی از منابع حضور آنها را در توات به قبل از قرن چهارم نسبت میدهند، اما در واقع، در قرن هفتم بود که کوچنشینانی از طایفة عرب معقل از جنوب به توات رسیدند.آنگاه به عامل تمایزات قومی، عامل اجتماعی نیز افزوده شده بود. گروههای دیگری به بربرها و یهودها اضافه شد: الف) شُرْفا (شُرَفا)ی توات، که در تمام مغرب به آنان حَسَنی گفته میشد؛ ب) مُرابطون که همراه با شرفا سرانجام طبقة مسلط و مالک آب و زمین و نخلستانهای خرما و از پرداخت مالیات معاف شدند؛ ج) حرار (احرار: مردم آزاد) عربها و بربرهایی که نه ارباب و نه رعیت بودند؛ د) مهاجریّه که منشأ عبری ـ بربری داشتند، نه ارباب و نه رعیت بودند و گاه گورستانهایی مخصوص بهخود داشتند؛ ه ) عَبید یا بردگان که از طُرقی منزلت اجتماعی قانونی بهدست آوردند؛ و) حَرطانی * ها، عنوانی که برای بردههای آزاد شده بهکار میرفت. حراطین ، از گذشته تاکنون در مقیاس وسیعی، شالودة نیروی کار در زندگی اقتصادی توات بودهاند. طبق سرشماری فرانسه، در 1324/1906 آنها حدود 40% از کل جمعیت پنجاه هزار نفری توات را تشکیل میدادند.صفّ بهعنوان ساختاری اجتماعی ـ سیاسی. صَفّ * (در تلفظ محلی: صُفّ) مانند لَفّ * ، نوعی اتحادیة پایدار و منحصر بهفرد میان طوایف، خاندانها و قبایلِ با خاستگاههای متفاوت است که همیشه مستلزم مواجهة جمعیِ گروهها با یکدیگر است. در گذشته دو صفّ قدرت را در توات بین خود تقسیم میکردند، هرچند که امروزه در صلح بهسر میبرند: یَحْمَد که تقریباً تمام اعراب این ناحیه به آن تعلق دارند و سُفیان که بربرهای زناته در رأس آن قرار دارند. در تمنطیط نیز دستههای رقیب مرابطون و دارِبْها حضور داشتند.اخوتهای صوفیانه و زوایا. طریقتهای صوفیه از قرن نهم/ پانزدهم در سراسر توات گسترش یافتند. گستردهترین این طرق، طیّبیة اوئزان (وَزّان) است، اما قادریه و یکی از شاخههایش بهنام بَکّائیه که شیخاحمد بکّائیِ کُنتی بنیان گذاشت، نیز پیروانی دارد. اخوتهای محلی دیگری نیز گسترش یافتهاند: در شمال، کَرْزازیه، شاخهای از شاذِلیه که احمدبن موسی کرزازی (متوفی 1062) آن را تأسیس کرد؛ در بخشهای جنوبی، توات؛ رَجّانیه که مولای عبداللّه رجّانی آن را بنیان نهاد و هماکنون نیز وجود دارد. زاویة کنتا/کنته ، که احمدبن محمدرجاد بنیانگذار آن بود، همراه با زاویة بَکْریه که شیخبکریبن عبدالکریم (متوفی 528) آن را تأسیس کرد، از معروفترین زاویههای تواتاند.تقریباً همة قصور دارای یک زاویهاند و برخی قصور هنوز بهنام اولیایی که آنها را بنیان نهادهاند، خوانده میشوند (اولادالحاجّ، سی عبدالقادر، سیّدی یوسف، بوعلی و غیره). این امر به پاس آن است که این زوایا بعضی از آثار فرهنگی و تاریخی محلی [ نظیر ] تعدادی از نسخخطی شبیه آنچه در کنته هست را در خود حفظ کردهاند. امروزه زاویة شیخسیدحاج محمد کبیر بیش از 1500 طلبه از سراسر توات را در خود جای داده است.عرفا و علما. علمایی که در زاویهها تحصیل کردهاند غالباً زوایای جدیدی تأسیس کردهاند. بعضی از آنها از خارج به توات آمده، اما بیشتر بومی توات یا گورره بودهاند. اگر چه عمدتاً در کتابهای طبقات و تراجم به این افراد بیاعتنایی شده، برخی از آنها به شهرت رسیدهاند. حفناوی نام بیش از بیست تن از آنان را ذکر کرده است ( تعریف الخلف برجالالسلف ، الجزیره 1907ـ 1909). ابنمریم ( البستان فی ذکر الاولیاء و العلماء بتلمسان ، الجزیره 1908) از بعضی از آنهایی که در فاس بهخوبی شناخته شده بودند، نام برده و احمدبابا از کسانی که در تَکْرور مشهور شدند یاد کرده است. در نسخة خطی نویافته اثر البَحّاوی با عنوان نسیم النفحات فی ذکر جوانب من اخبار توات (مجموعة شخصی)، حدود پنجاه تن از علمای توات یاد شدهاند، از جمله عبدالکریمبن محمد تواتی (متوفی 1042) معروف به عالم توات، محمدالطیب معروف به باباهیدا مؤلف کتاب القول البسیط فی اخبار تمنطیط (نسخة خطی کتابخانة ملی فرانسه، ش 6399 arabe ) و عبدالحقّ البکری قاضی توات (متوفی 1210) و سیدی محمدالبکری (متوفی 1133). دو فرد اخیر نمایندگانی از خاندانی قدیمیاند که زاویة آنها هنوز نزدیک تمنطیط دایر است.در قرن حاضر، باید از سیدالحاجّ محمد بَدَوی عثمانی معروف به بلکبیر نام برد که شهرتش بهسبب امامت مسجدجامع ادرار از 1329 ش/ 1950 بهبعد و تأسیس یک مدرسة بزرگ و یک زاویه، از منطقة خود فراتر رفته است.وضع زبانشناختی. در حال حاضر اهالی توات تقریباً بهطور کامل عربزباناند و زبان بربری زناته، بر خلاف ناحیه گورره که این زبان همچنان در آنجا رایج و شکوفاست، عملاً در توات از میان رفته است. با این حال، زبان بربری توات، آنقدر دوام آورد که زبانشناسان فرانسوی و الجزایری آن را ثبت و ضبط نمایند. همچنین تعداد زیادی از کتیبههای تفنغ در این ناحیه یافته شده است.منابع: ابنبطوطه، رحلة ابنبطوطه ، چاپ محمد عبدالمنعم عریان، بیروت 1407/1987؛ ابنخلدون؛ ابنمریم تلمسانی، البستان فی ذکرالاولیاء و العلماء بتلمسان ، چاپ محمد ابنابیشنب، الجزایر 1326/1908؛ محمد حفناوی، تعریف الخلف برجال السلف ، الجزیره 1907ـ1909؛ محمد عفیف، «توات فی القرن التاسع عشر»، برای اخذ دیپلم تحصیلات عالیه، دانشگاه رباط 1982؛ محمود فرج، اقلیم توات خلال القرنین الثامن عشر و التاسع عشر المیلادیین ، الجزیره 1977؛R. Basset, "Les ksours berbإrophones du Gourara", R. Afr., LXXXI /3-4 (1937); R. Capot-Rey, Probiةme des oasis algإriennes , Algiers 1944; idem, Le Sahara fran µais , Paris 1953; Cdt. Colomieu, "Voyage au Gourara et ب l'Aougrout" Bull. Soc. Gإogr ., XIII (1892), 41-97, XIV (1893), 50-97, XV (1894), 430-466; A. Cornet, "Essai sur l'hydrologie du Grand Erg...", Bull. Inst. de Recherches Sahariennes , VIII (1952); P. Devors, "Le Touat, إtude gإographique et mإdicale", Archives de l'Inst. Pasteur d'Algإrie , XXV /3-4 (1947), 225-258; J.-C. Echallier, Essai sur l'habitat sإdentaire traditionnel au Sahara algإrien , Paris 1968; E.F. Gauthier, La conque ªte du Sahara , Paris 1910; idem, Le Sahara , Paris 1928; N. Marouf, Lecture de l'espace oasien , Paris 1980; A. G. P. Martin, Quatre siةcles d'histoire marocaine , Paris 1923; C. Nesson. "Evolution des ressources hydrautiques", in Recherches sur l'Algإrie. Mإmoires et documents , Paris: CNRS, n.s. XVII (1975); J. Oliel, Les Juifs du Touat au moyen a ªge , Paris 1994; C. Sabatier, Touat, Sahara et Soudan. Etude gإographique, politique, إconomique et militaire , Paris 1891; K. Suter, "Etude sur le Touat", Rev. Gإogr. Alpine (1952), no. 7; United Kingdom. Naval Intelligence Division, Admiralty Handbooks, Algeria , London 1943; i, 66-68 and index;نیز رجوع کنید به EI 2 , s.vv. "Adrar " (by R. Capot-Rey), "Al-Magh ¦âl ¦â" (by J.O. Hunwick), "K ¤anat. II "; suppl. fascs. 5-6, Leiden, 1982. s.v. "Gourara" (by Xavier De Planhol);برای اطلاع بیشتر در بارة وضع زبانشناختی ناحیه رجوع کنید به R. Basset, "Notes de lexicographie berbةre. Vocabulaire du Touat et du Gourara, argot du Mzab, dialecte des Touaregs Aouelimmiden", JA , ser. 8, vol. X(1887), 365-464; idem, Loqman berbةre , Paris 1890 داستانهایی به زبان بربری توات) (شامل ; M. Mammeri and C. Brahimi, "Les activitإs du CRAPE durant l'annإe 1970", Lybica , XVIII (1970), 289-295; J.-C. Echallier, Villages dإsertإs et structures agraires anciennes du Touat Gourara (Sahara algإrien) , Paris 1972 (کتیبههای تفنغ) ; M. Rouvillois-Brigol, C. Messon and J. Vallet, Oasis du Sahara algإrien , Paris 1973 (شامل اصطلاحات زبان بربری) ; Mammeri, "Le dernier document en berbةre de Tamentit", in Awal , i, 176-177.