تُنجور رجوع کنید به دارفورNNNNتنخواه ، اعتبار دولتی برای تأمین هزینههای جاری و فوری مؤسسات و مقامات دولتی، نیز حوالة مالی. در بارة ریشة این واژه اطلاعی در دست نیست. تنخواه در غالب فرهنگنامههای فارسی، پول نقد، سرمایة نقدی، مال و متاع و برات معنا شده است (شاد؛ دهخدا؛ صدری افشار، ذیل واژه).در منابع تاریخی ایران در دورة پیش از مغول، واژة تنخواه تنها یک بار در تاریخ بیهقی (ص 156) به کار رفته است که معنای دقیق آن هم روشن نیست، اما ظاهراً بخشی از مواجب یا همة مواجب بوده است. در منابع تاریخی عربی نیز این تعبیر نیامده است.در منابع دورة مغول و تیموری، مانند تاریخ جهانگشا ی جوینی، جامعالتواریخ رشیدالدین فضلاللّه، دستورالکاتب شمس منشی و ظفرنامة شرفالدین یزدی، نیز واژة تنخواه به کار نرفته است، اما به استناد کاربرد این واژه در رسالة فلکیه (ص122،171) که کتابچهای در بارة نظام مالی است، میتوان فرض کرد که اصطلاح تنخواه در نهادهای مالی این دورهها به کار میرفته است. به نوشتة مؤلف این رساله، عبداللّهبن محمد مازندرانی (متوفی ح 865)، معمولاً برای مصارف متنوعی مانند اعطای مرسوم، ساختمانسازی، اعطای مساعده به لشکریان و تهیة لوازم ضروری برای نهادهای اداری، میبایست «توجیه» (تعیین وجه از محلی) صورت میگرفت؛ ظاهراً این مبلغ همان تنخواه بوده که میبایست از اموال متعلق به دیوان یا از برخی مقامات تأمین میشده است (ص122ـ127). در اینجا تنخواه معنایی نزدیک به «توجیه» مییابد. تنخواه را در این دوره در دفتری به نام «دفتر تحویلات» ثبت میکردند (همان، ص122). در این دفتر مقدار اصل مال و تنخواه و نام تحویلدهنده و تحویلگیرندة وجه ثبت میگردید. ظاهراً تنخواه به «اخراجات مقرریه و اطلاقیه» نیز مربوط بودهاست که در مفهومی کلی میتوان آنها را به مصارف «مستمر» و «قطعی» و «اتفاقی» تعبیر کرد. به نظر میرسد که بخشی از تنخواهها از محل همین اخراجات تأمین میشده است، ازینرو تنخواه مربوط به مقرریه و اطلاقیه را میتوان مبلغ یا مالی تصور کرد که گاه مصارف دائمی و مستمر مییافت، مانند «ادرار» (مستمری)، گاه قطعی بود، مانند علوفهای که میبایست در اختیار امرا و ارکان دولت گذارده میشد و گاه اتفاقی، که در موارد خاص روی میداد (برای موارد متعدد رجوع کنید به همان، ص163ـ171)؛ با اینهمه، مفهوم تنخواه در رسالة فلکیه بسیار پیچیده است.اصطلاح تنخواه در دورة صفوی (906ـ1135) کاربرد بسیار یافته و در غالب منابع این دوره به کار رفته است، اما در هیچیک از این منابع نمیتوان تعریف روشنی از آن به دست آورد. بوسه (ص 68، 216ـ217)، که اسناد دورههای آققوینلو و قراقوینلو و صفوی را بررسی کردهاست، «تنخواه دادن» را همان «حوالة سال بهسال مواجب» و «حواله صادر کردن» دانسته است. مینورسکی (ص 161ـ162) نیز تنخواه را با براتِ «یکساله» و «همهساله» مربوط دانسته و آن را «مبلغ» ترجمه کرده است. در پارهای از اسناد دیوانی این دوره، تنخواه به معنای پرداختِ «سال به سالِ» مال و «مواجب سال به سال» به کار رفته است (قائممقامی، ص61، 76). میرزا سمیعا در تذکرةالملوک (ص53، 56،60) نیز به تنخواه «همهساله» و «یکساله» اشاره کرده است. بر اساس شواهد، در این دوره گاه میتوان تنخواه را بخشی از مواجب و گاه همة مواجب دانست ( رجوع کنید به همان، ص4، 24، 43، 57،60؛ نیز رجوع کنید به نصیری، فهرست، ذیل «تنخواه» و «تنخواه مواجب»). در این دوره، گاه برای خرید لوازم ضروری دیوان و ادارات، تنخواه داده میشده است (میرزا سمیعا، ص11، 14ـ16). معمولاً تنخواه کارگزاران حکومتی را رؤسای نهادهای مربوط پس از «تصدیق» پرداخت میکردند (همان، ص4، 7، 9، 13ـ 15، 24). تنخواه گاه نقد و گاه حواله و برات بود (همان، ص9، 14، 18، 20، 37ـ40، 59). به استناد یکی از شواهدِ کاربردِ تنخواه در تذکرةالملوک (ص43)، بخشی از مواجب که به صورت نقد پرداخته نمیشد، از دفتر تنخواه ــ و به احتمال قوی به صورت برات یا حواله ــ اعطا میگردید. شاید به همین سبب، برخی تنخواه را همان برات دانستهاند. به استناد این موارد شاید بتوان تنخواه را طلب مالی کارگزاران دولتی از حکومت دانست. میرزا سمیعا گاه تعبیر «طلب» را همراه با تنخواه به کار برده است (ص38ـ41).نبودن شواهدی از کاربرد تنخواه در دورة افشاریه (1148ـ ح 1210) و زندیه (ح 1163ـ ح 1208) بر ابهام مفهوم تنخواه میافزاید؛ با وجود این، گمان میرود که تنخواه در نهاد مالی این دورهها وجود داشته است، زیرا در دورة قاجار (1210ـ1344) شواهد کاربرد آن فراوان است. در این دوره گاه تنخواه در معنای برات و مواجب و مال نقد به کار رفته است ( رجوع کنید به قائممقامی، ص254ـ256؛ احمدمیرزا قاجار، ص27؛ فرمانها و رقمهای دورة قاجار ، ج1، ص78ـ79؛ قائممقام، بخش1، ص42؛ سیاق معیشت در عصر قاجار ، ص281ـ282،290، 321، 403). مصارف دیگر تنخواه هزینههای ضروری نهادهای اداری بود (امینالدوله غفاری، ج4، ص64ـ66، 110؛ قائممقام، بخش1، ص83، 139؛ بخش2، ص117، 132، 329؛ برگهای تاریخ ، ص114ـ115). برای پرداخت غرامتهای جنگی نیز از تنخواه استفاده میشد (قائممقام، بخش2، ص52، 64، 82). مسئول تعیین مبلغ تنخواه و پرداخت آن «تحویلدار» یا «امین سرکار دیوان» نام داشت (همان، بخش2، ص71). به این ترتیب تنخواه در این دوره، پول یا مالی بود که حکومت برای هزینههای ضروری در اختیار سازمانهای اداری و کارگزاران حکومتی قرار میداد.امروزه تنخواه در دستگاه مالی کاربرد بسیار دارد. تنخواه و اصطلاح امروزی تنخواهگردان، در فرهنگنامههای علوم اقتصادی معمولاً اعتبار متحرک، مساعده و پیشپرداخت معنا شدهاست (فرهنگ، 1372ش، ص546؛ فرهادی، ص603). همچنین در قانوننامههای مالی بتفصیل از تنخواه و انواعآن، دستورالعمل تخصیص اعتبارات و پرداخت تنخواه و نیز طرز استفاده از تنخواهگردان و نحوة واریز کردن آن سخن رفته است ( رجوع کنید به ایران. قوانین و احکام، 1347 ش، ص 726ـ727، 729؛ همو، 1372ش، ج1، ص35، 37ـ 38، 41ـ42، 100ـ 101، 126).تنخواهگردان پولی است که در صندوق اداره یا مؤسسهای گذارده میشود تا در مواقع ضروری و فوری به مصرف برسد. تنخواهگردان انواعی دارد، از جمله تنخواهگردان خزانه، تنخواهگردان استان، تنخواهگردان حسابداری و تنخواهگردان پرداخت. طبق مواد 24 تا 27 قانون محاسبات عمومی کشور (مصوب شهریور 1366)، تنخواهگردان خزانه عبارت است از اعتبار بانکی در حساب درآمد عمومی نزد بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران که به موجب قانون، اجازة استفاده از آن به میزان معیّن در هر سال مالی برای رفع احتیاجات نقدی خزانه در همان سال به وزارت امور اقتصادی و دارایی داده میشود، اما تا پایان سال واریز میگردد. تنخواهگردان استان، وجهی است که خزانه از محل اعتبارات مصوب به منظور ایجاد تسهیلات لازم در پرداخت هزینههای جاری و عمرانی دستگاههای اجراییِ محلی تابع نظام بودجة استانی، در اختیار نمایندگیهای خزانه در مرکز هر استان قرار میدهد. تنخواهگردان حسابداری، وجهی است که خزانه یا نمایندگی خزانه در استان، از محل اعتبارات مصوب برای بعضی هزینههای سال جاری و تعهدات قابل پرداخت سالهای قبل، در اختیار ذیحساب قرار میدهد تا در قبال حوالههای صادرشده واریز شود و با صدور درخواست، وجه مجدداً دریافت گردد. تنخواهگردان پرداخت، وجهی است که از محل تنخواهگردان حسابداری، از طرف ذیحساب با تأیید وزیر یا رئیس مؤسسه یا مقامات مجاز از طرف آنها، برای برخی مصارف در اختیار واحدها یا مأمورانی قرار میگیرد که به موجب این قانون و آییننامههای اجرایی آن، مجاز به دریافت تنخواهگرداناند، تا بتدریج که هزینهها پرداخته شود، اسناد هزینه تحویل داده شود و مجدداً وجه دریافت دارند (ایران. قوانین و احکام، 1372ش، ج1، ص35؛ برای توضیحات بیشتر رجوع کنید به ایران. قوانین و احکام، 1347ش؛ همو، 1372ش، همانجاها).اصطلاح تنخواه امروزه در کشورهای عربی «سُلْفة مالیة» نامیده میشود و مبلغی است که دولت به عنوان مساعده برای انجام دادن پارهای امور در اختیار سازمانها و نهادهای اداری قرار میدهد (کرمی، ذیل " imprest " ).تعبیر تنخواه در هند نیز متداول بوده است ( رجوع کنید به منتخب کاغذات عهد شاهجهان ، ص15ـ22 و جاهای دیگر) و در فرهنگنامههای اردو، حقوق ماهانه، مشاهره، وظیفه (حقوق ماهانه) و مواجب معنا شده است (دهلوی؛ فیروزالدین، ذیل واژه). در این فرهنگنامهها از «تنخواهدار» نیز به عنوان کسی که حقوق ماهانه میگیرد، یاد شده است ( رجوع کنید به دهلوی؛ فیروزالدین، ذیل «تنخواهدار»). همچنین به «دیوانتن» (مخفف دیوان تنخواه) اشاره شده، اما توضیحی در این باره نیامده است ( رجوع کنید به دهلوی؛ کنتوری، ذیل «دیوان تن»). تنخواه در فرهنگ اصطلاحات حقوقی و مالی هند در سدة چهاردهم/ بیستم، به معنای برات و سند مالی به کار رفته است. همچنین «تنخواهدهنده» به معنای وزیر، و «تنخواه رقمی» به معنای سند مالی و برات به کار رفته است (ویلسون، ص509).منابع: احمدمیرزا قاجار، تاریخ عضدی ، چاپ عبدالحسین نوایی، تهران 1376ش؛ فرخبن مهدی امینالدوله غفاری، مجموعة اسناد و مدارک فرخخان امینالدوله ، قسمت 4، چاپ کریم اصفهانیان، تهران 1354ش؛ ایران. قوانین و احکام، مجموعة قوانین و مقررات مالی ، گردآوری روحاللّه وهمن، تهران 1347ش؛ همو، مجموعة قوانین و مقررات مالی و محاسباتی ، تدوین غلامرضا حجتی اشرفی، تهران 1372ش؛ برگهای تاریخ ، گردآوری و پژوهش از ابراهیم صفائی، تهران 1355ش؛ هریبرت بوسه، پژوهشی در تشکیلات دیوان اسلامی: بر مبنای اسناد دوران آققوینلو و قراقوینلو و صفوی ، ترجمة غلامرضا ورهرام، تهران 1367ش؛ بیهقی؛ دهخدا؛ احمد دهلوی، فرهنگ آصفیه ، لاهور 1986؛ سیاق معیشت در عصر قاجار ، سیاق اول: حکمرانی و ملکداری ، ج2، بخش1، چاپ منصوره اتحادیه و سیروس سعدوندیان، تهران: نشر تاریخ ایران، 1363ش؛ محمد پادشاهبن غلام محییالدین شاد، آنندراج: فرهنگ جامع فارسی ، چاپ محمد دبیرسیاقی، تهران: نشر تاریخ ایران، 1363ش؛ غلامحسین صدریافشار، نسرین حکمی، و نسترن حکمی، فرهنگ زبان فارسی امروز ، تهران 1369ش؛ فرمانها و رقمهای دورة قاجار ، ج1، تهران: مؤسسة پژوهش و مطالعات فرهنگی، 1371ش؛ کاظم فرهادی، واژگان اقتصاد و زمینههای وابسته:انگلیسی ـ فارسی ، تهران 1371ش؛ منوچهر فرهنگ، فرهنگ علوم اقتصادی: انگلیسی ـ فارسی ، تهران 1372ش؛ فیروزالدین، فیروزاللغات اردو جامع ، لاهور: فیروز سنز، [ بیتا. ] ؛ ابوالقاسمبن عیسی قائممقام، نامههای پراکندة قائممقام فراهانی ، چاپ جهانگیر قائممقامی، تهران 1357ـ1359ش؛ جهانگیر قائممقامی، یکصدوپنجاه سند تاریخی: از جلایریان تا پهلوی ، تهران 1348ش؛ تصدق حسین کنتوری، لغات کشوری اردو ، کراچی 1989؛ عبداللّهبن محمد مازندرانی، رسالة فلکیـّه ، چاپ والتر هینتس، ویسبادن 1331/1952؛ منتخب کاغذات عهد شاهجهان ، حیدرآباد دکن: دفتر دیوانی، 1950؛ میرزا سمیعا، تذکرةالملوک ، چاپ محمد دبیرسیاقی، تهران 1368ش؛ ولادیمیر فئودوروویچ مینورسکی، سازمان اداری حکومت صفوی، یا، تحقیقات و حواشی و تعلیقات استاد مینورسکی بر تذکرة الملوک ، ترجمة مسعود رجبنیا، چاپ محمد دبیرسیاقی، تهران 1334ش؛ علینقی نصیری، القاب و مواجب دورة سلاطین صفویه ، چاپ یوسف رحیملو، مشهد 1372ش؛Hasan S. Karmi, A l -Mughni A l -akbar: a dictionary of classical and contemporary English , Beirut 1988; H.H. Wilson, A glossary of judicial and revenue terms, and of useful words occurring in official documents relating to the administration of the government of British India , 2nd ed., Delhi 1968.