التنبیه و الاِشراف ، کتابی به عربی در تاریخ و جغرافیا از ابوالحسن علیبن حسین مسعودی * (متوفی 345). به نوشتة مسعودی (ص 83، 158، 184، 401)، این کتاب در بر دارندة گزیدهها و کلیاتی است که یادآور (تنبیه) تألیفات پیشین او و منظری (اِشراف) برای آگاهی از اطلاعات آثار قبلی نویسنده است. التنبیه و الاشراف ، که احتمالاً آخرین کتاب مسعودی است ( د. اسلام ، چاپ دوم، ذیل «المسعودی») و تألیف آن در سال وفات وی به پایان رسیده، حاوی خلاصهای از اطلاعات همة کتابهای او و تحلیل آنهاست (کراچکوفسکی، ص 139).مسعودی التنبیه و الاشراف را تألیفی مختصر و هفتمین کتاب در سلسله تألیفات تاریخی خود خوانده است. وی در 344 نگارش این کتاب را آغاز کرد و در همان سال آن را به پایان رساند و سال بعد، هنگام اقامت در فُسطاطِ مصر، پس از بازنگریِ کتاب، مطالبی بر آن افزود ( رجوع کنید به ص 5ـ6،400ـ401) که امروزه همین ویراستة اخیر در دست است (جوادعلی، ص 18). وی در این کتاب از شرح و بسط مطالب و بحث و جدل پرهیز کرده و برای توضیحات بیشتر به کتابهای دیگر خود ارجاع داده است (مسعودی بیست عنوان از کتابهای خود را در التنبیه و الاشراف یاد کرده است رجوع کنید به مقدمة دخویه ، ص VI-VII ).آنچه در التنبیه و الاشراف ، همانند مُرُوجالذهب * ، دیگر اثر برجای ماندة مسعودی، جلبتوجه میکند، پیوستگی تاریخ و جغرافیای علمی است. مسعودی، باتوجهبه تأثیر جغرافیا و عوامل محیطیدر زندگیانسان، ایندو دانش را بهگونهای ممتاز و ابتکاری درهم آمیخته است (جوادعلی، ص26؛ روزنتال، ص107ـ 108).در مقدمة التنبیه هدف از تألیف این اثر و شماری از آثار پیشین نویسنده و موضوعات گوناگون آنها ذکر شده است. سپس فصلهایی به مطالب جغرافیایی اختصاص یافته است که حدود یکپنجم کتاب را در برمیگیرد. این فصلها مشتملاند بر اطلاعات عمومی در بارة جغرافیای طبیعی، نجوم، هیئت افلاک، تأثیر نجوم (احکام نجوم)، ترکیب عناصر، تقسیم زمان و ویژگیهای فصول سال، بادهای چهارگانه و جهت وزش و تأثیر آنها، شکل و مساحت و قسمتهای گوناگون زمین، ویژگیهای هر ناحیه و تأثیر آن در ساکنان آنجا، وصف اقالیم و تأثیر آب و هوا، دریاها و اقوام هفتگانه ( رجوع کنید به ص2ـ84). مسعودی نظریات معروف قرن چهارم را خلاصه، و جغرافیای توصیفی را به همان صورت قدیم (بر اساس هفت اقلیم) عرضه کرده و در بارة اقلیم چهارم، که عراق در آن قرار دارد، مطالب بیشتری آورده است. در فصل مربوط به اقوام، از هفت قوم بزرگ دوران قدیم یاد کرده است، بدینقرار: ایرانیان، کلدانیان (که عرب و یهود را جزو آنان آورده)، اروپاییان (یونانیان و رومیان و صَقلابیان و فرنگان)، لیبیاییان و عامة افریقاییان، ترکان، هندیان و سندیان، و چینیان که مردم سرزمین کره را نیز جزو آنان دانسته است. مسعودی مدتها پیش از آنکه اندیشة وحدت اقوام سامی به صورت نظریهای علمی در اروپا مطرح شود، به آن میاندیشیده، ولی کلمة خاصی برای نامگذاری مجموع آنها نداشته است. در ضمنِ این مباحث، برخی مطالب جانبی، مانند محل دریاچة ارومیه و آتشفشانهای فارس، نیز آمده است (کراچکوفسکی، ص 144ـ 145).چهار پنجم کتاب، مشتمل بر تاریخ عمومی جهان، در دو قسمت تنظیم شده است: تاریخ پیش از اسلام و تاریخ اسلام تا رویدادهای سال 345، مقارن خلافت مطیع عباسی (344ـ 364). قسمت نخست طبقهبندی موضوعی دارد و مشتمل است بر مباحثی مانند دودمانهای پادشاهی قدیم ایران و یونان و روم، رویدادهای مهم مسیحیت، وصف قلمرو روم و ولایات آن، مبادلة اسیران میان مسلمانان و رومیان، تاریخ اقوام و پیغمبران و ملوک، و مطالبی در بارة گاهشماری اقوام. قسمت تاریخ اسلام آن شامل سیرة پیامبر و شرح سالشمار رویدادهای پس از هجرت (تا سال دهم) است که با نامگذاری ویژة هر سال آغاز میشود. مسعودی در این قسمت با توجه به اختلاف روایات، مباحث را جامع و مرتب و در عین حال مختصر تنظیم کرده است ( رجوع کنید به ص 278ـ279). حوادث سالهای بعد بر اساس توالی دوران خلفا میآید. بخش پایانی کتاب، بویژه قسمتِ خلفایِ عباسیِ معاصرِ مؤلف، بسیار مختصر است و تنها به بیان روز جلوس خلیفه و وفات و ویژگیها و اوصاف شخصی وی بسنده کرده و حتی رویدادهای مهم را در بر ندارد ( رجوع کنید به مسعودی، ص 398ـ400؛ جوادعلی، ص 19).التنبیه و الاشراف از نظر تاریخ علوم و ادیان نیز اهمیت دارد و شامل مباحثی در فلسفه، نجوم، پزشکی، ادیان کهن و عقاید است (خالدی، ص 29). از برخی آداب و رسوم رایج نزد اقوام و مذاهب نیز سخن گفته است ( رجوع کنید به مسعودی، ص 125، 147، 161، 172، 215؛ عسگری، ص100ـ101).التنبیه و الاشراف با وجود حجم اندک (یک پنجم مروجالذهب )، حوزة علایق علمی مسعودی را نشان میدهد (اشبول، ص 75). مطالب و مواد اصلی التنبیه هرچند در اساس بر گرفته از آثار تاریخی ـ جغرافیایی پیشین مؤلف است، نمیتوان آن را صرفاً خلاصهای از آنها شمرد ( د. اسلام ، همانجا؛ اشبول، ص 74ـ75؛ جوادعلی، همانجا). حتی با وجود همسانی با مروج الذهب در طرح کلی و موضوعات اصلی، باید آن را اثری مستقل دانست که از جهاتی مبسوطتر است. التنبیه متضمن مطالب تازه و تکمیلی است که گزارشهای تاریخی آن، حوادث معاصر مؤلف را در جهان اسلام و سرزمینهای غیراسلامی در بر میگیرد. نویسنده در این کتاب همچنین پارهای از اشتباهات تاریخی و ترتیب زمانی یا خطاهایی خاص در دادهها و داوریها را که در مروج الذهب راه یافته، تصحیح کرده است، از جمله فصل مربوط به امپراتوری رومشرقی (بیزانس) و ظهور و گسترش آیین مسیحیت که نمونهای برجسته در این شیوة اصلاحی و تکمیلی است (اشبول، ص 76ـ77).روش تألیف مسعودی تقریر ادیبانه است نه روایت مستند؛ ازینرو، در پارهای موارد از منابع خود یاد نمیکند ( رجوع کنید به کراچکوفسکی، ص 146). شیوة نگارش وی آسان و روشن است؛ الفاظ مشکل و اصطلاحات و اسامی خاص را تفسیر، و وجهتسمیة برخی اسامی را بیان میکند و در بارة ساختار زبانها و اشتقاق لغات و معانی آنها و ویژگی خطهای کهن بحث میکند ( رجوع کنید به مسعودی، ص 35، 55، 78ـ79، 85،90ـ93 و جاهای دیگر؛ نیز رجوع کنید به سویکت، ص 303؛ عسگری، ص 98ـ99).منابع مسعودی در تألیف آثارش عبارتاند از: مشاهدات وی، که حاصل سفرهای بسیار اوست، مثلاً بر اساس مشاهدات خویش بهوصف اهرام مصر، منارة اسکندریه، آثار باستانی و آتشکدة شیز در آذربایجان و بیتالذهب (معبدی در هند) پرداخته ( رجوع کنید به ص 19، 45ـ 48، 95، 201)؛ منابع شفاهی، که از طریق دیدار و گفتگو با علما و شاهدان عینی بدان دست یافته و مطالبی در بارة انساب و سیره و تاریخ خلفا را از سخنان مشایخ و علما نقل کرده است ( رجوع کنید به همان، ص 267، 300) و نیز منابع مکتوب، یعنی تألیفات نویسندگان پیشین یا معاصرش ( رجوع کنید به سویکت، ص 155؛ جوادعلی، ص 24ـ25). مسعودی برای قضاوت در بارة اقوام و ادیان، علاوه بر فعالیت علمی و مطالعة منابع مکتوب، به ملاحظات تجربی پرداخته و با دقت و علاقه و بیطرفی از نمایندگان عقاید مختلف پرسش، با آنان گفتگو (کراچکوفسکی، ص 145) و زمان و محل دیدارهای خود را بدقت ضبط کرده است. وی در بغداد، فلسطین، اردن و رقّه با علما و دانشمندان یهودی مناظرات بسیار کرده و اطلاعات ارزشمندی در بارة آیین یهود، کتب مقدّس و طب و فلسفه گرد آورده ( رجوع کنید به مسعودی، ص 112ـ114؛ سویکت، ص 171ـ172)، همچنین در بغداد و تکریت با علمای مسیحی در بارة مسائل دینی و فلسفی بحث و گفتگو کردهاست ( رجوع کنید به مسعودی، ص155؛ سویکت، ص 172ـ173). وی پس از دیدار و مباحثه با روحانیان زردشتی و رجوع به منابع ایشان، برخی از آرای ملل و نحلنویسان معاصرش را در بارة عقاید زردشتیان تصحیح نموده ( رجوع کنید به مسعودی، ص 91ـ94، 110؛ جوادعلی، ص 39ـ 40) و علاوه بر آن در بسیاری از شهرهای ایران با خرمدینان مناظره و در کتاب خود از آنها یاد کرده است ( رجوع کنید به ص 353ـ354).در میان منابع مکتوب مسعودی شماری از آثار فلاسفة یونانی ( رجوع کنید به مسعودی، ص 115؛ سویکت، ص 188ـ194) و کتب هیئت و جغرافیا از دانشمندان یونانی و مسلمان ( رجوع کنید به سویکت، ص 194ـ204) بهچشم میخورد. مسعودی در فصل مربوط به ایران در بارة ابعاد گوناگون تاریخ اساطیری، سیاسی، دینی و فرهنگی بحث کرده است ( رجوع کنید به ص 85 ـ 108؛ سویکت، ص 324). وی به ترجمههای عربی برخی از منابع ایرانی، مانند خداینامه و آییننامه و گاهنامه ، دسترسی داشته و از آثار دیگر نیز استفاده کرده است؛ چنانکه در 303، در شهر استخر فارس، نزد یکی از خاندانهای اشرافی ایران کتابی بزرگ و مصور در تاریخ پادشاهان ساسانی دیده بوده که آن را با جزئیات ارزشمندی وصف کرده است ( رجوع کنید به مسعودی، ص 106 به بعد؛ کریستنسن، ص 62ـ63، 66ـ67، 265). همچنین بهنظر میرسد که با کتابهای مانویان آشنایی داشته و احتمالاً مطالبی از آنها نقل کرده است ( رجوع کنید به مسعودی، ص 135؛ جوادعلی، ص40). تألیفات مسلمبن ابیمسلم جرمی، بویژه در بارة سرزمین و پادشاهان و تشکیلات اداری روم، نیز به احتمال بسیار از منابع وی بوده است ( رجوع کنید به مسعودی، ص190ـ191؛ سویکت، ص 215ـ216).مأخذ مسعودی در باب آفرینش و سرگذشت پیامبران ظاهراً نسخهای معتبر از ترجمة تورات بهعربی بوده است ( رجوع کنید به مسعودی، ص 78، 81، 112). در بخش تاریخ اسلام نیز از آثار اخباریان و مورخان مسلمان بهره برده و نام مؤلف و اثر، یا یکی از آنها، را ذکر کرده است (سویکت، ص 204ـ 205، 226).مسعودی مطالب منابع مکتوب را دربست نپذیرفته، بلکه آنها را با مشاهدات عینی خویش مقایسه و نقد کرده و گاه به مناقشه در آرای دیگران پرداخته است ( رجوع کنید به مسعودی، ص 55، 129ـ130؛ کراچکوفسکی، ص 147).وی در اواخر زندگی خود در مصر اقامت گزید و در سفرهای مکرر خویش به شام، از طریق دیدار با علما و بازدید از کنیسهها و کتابخانههای مسیحی، به مطالب و منابع تازهای در بارة تاریخ روم و مسیحیت دست یافت ( رجوع کنید به مسعودی، ص 154ـ155، 159ـ161؛ جوادعلی، ص20، 48)، بهگونهای که حجم اطلاعات مربوط به تاریخ امپراتوری مسیحی روم شرقی و مناسبات آن با خلافت اسلامی، در التنبیه و الاشراف سه برابر مروجالذهب است (اشبول، ص230)؛ ازینرو، اشبول وی را تنها مورخ مسلمان و عرب دانسته که در بارة تاریخ رومشرقی پس از اسلام روایتی منظم و مستقل فراهم آورده است (ص 247).مسعودی در خلال مباحث کتاب بارها با رهاکردن رشتة بحث و پرداختن به مطالب استطرادی در موضوعات گوناگون ــ که گویای اطلاعات و مطالعات وسیع اوست ــ از موضوع اصلی دور شده؛ ازینرو، گاهی مطالب مربوط به یک موضوع در کتاب پراکنده و بدون نظم و پیوستگی است (جوادعلی، ص 21؛ نیز رجوع کنید به کراچکوفسکی، ص 145، 147).التنبیه و الاشراف از دو سدة پیش موردتوجه محققان بوده است. نخستین بار در 1225/1810 سیلوستر دو ساسی ، مستشرق فرانسوی، بدان مراجعه کرد و تعلیقاتی بر آن نوشت (مسعودی، مقدمة دخویه، ص V ). پس از آن در 1312/1894 دخویه، خاورشناس هلندی، متن کامل کتاب را در جلد هشتم از ) مجموعة جغرافیدانان عرب ( در لیدن منتشر کرد. عبداللّه اسماعیل صاوی در 1357/ 1938 کتاب را با ملاحظاتی بر طبع دخویه، در قاهره به چاپ رساند. التنبیه و الاشراف را کارادو وو به زبان فرانسوی (پاریس 1897) و عبداللّه عمادی به زبان اردو (حیدرآباد 1926) نیز ترجمه کردهاند (سزگین، ص 183). این کتاب را ابوالقاسم پاینده، از روی چاپ قاهره و مقابله با چاپ لیدن، ترجمه و در 1349 ش در تهران منتشر کرد.منابع: فؤاد سزگین، تاریخالتراث العربی ، ج 1، جزء 2، نفله الی العربیة محمود فهمی حجازی، ریاض 1403/1983؛ سلیمان سویکت، منهجالمسعودی فی کتابة التاریخ ، [ ریاض ] 1407/1986؛ علیرضا عسگری، «مسعودی و التنبیه و الاشراف »، مقالات و بررسیها ، سال30، دفتر 62 (زمستان 1376)؛ جوادعلی، «موارد تاریخالمسعودی»، سومر ، ج20، ش 1و2 (1964)؛ ایگناتی یولیانوویچ کراچکوفسکی، تاریخ نوشتههای جغرافیایی در جهان اسلامی ، ترجمة ابوالقاسم پاینده، تهران 1379 ش؛ مسعودی، تنبیه ؛Arthur Emanuel Christensen, L'Iran sous les Sassanides , Osnabrدck 1971; EI 2 , s.v. " A l-Mas ـ u ¦d ¦â " (by Ch. Pellat); Tarif Khalidi, Islamic historiography: the histories of Mas ـ u ¦d ¦, Albany N.Y. 1975; Franz Rosenthal, A history of Muslim historiography , Leiden 1968; Ahmad M. H. Shboul, Al-Mas ـ u ¦d ¦& his world : a Muslim humanist and his interest in non-Muslims , London 1979.