تَمیمَ الدّاری ، صحابی مشهور، اهل فلسطین. نام او تمیمبن أوسبن خارجه و کنیة وی ابورقیه است. اصل او را از بَنودار، از فرزندان داربنهانی از قبیلة لَخْم و اصالتاً عرب دانستهاند؛ اما نام وی جزو جنگجویان «عجم» شرکتکننده در جنگ بدر نیز ذکر شده است. در بیان نسبت وی برخی معتقدند که «دار» از «دیر» گرفته شده، زیرا تمیم قبل از مسلمان شدن در دیر بسیار عبادت میکردهاست (ابناثیر، ج 1، ص 256؛ مامقانی، ج 1، بخش 2، ص 186؛ بلاذری، ص 638؛ نووی، قسم 1، جزء 1، ص 138). تمیمالدّاری و برادرش از دورة پیش از اسلام برای تجارت به مکه آمد و شد داشتند، اما پس از هجرتِ پیامبراکرم مرکز تجارت خود را به مدینه منتقل کردند ( د. اسلام ، چاپ دوم، ذیل مادّه).در شأن نزول آیات 106ـ 108 سورة مائده آمده است که تمیم و برادرش نعیم ــ که هر دو مسیحی بودند (طبرسی، ج 3، ص 395 قِس مجلسی، ج90، ص 75) ــ در سفری تجاری با بُدیلبنابیماریة مسلمان همراه شدند و در راه با مرگ بدیل به وصیت او خیانت کرده، ظرف گران قیمتی را از اموال او برداشتند. پس از رسیدن به مدینه و با شکایت وارثانِ بدیل برای داوری نزد پیامبر اکرم صلیاللّهعلیهوآلهوسلم رفتند. بر اثر داوری صادقانة پیامبر، تمیم و برادرش توبه کردند. آوردهاند که تمیم در سال نهم هجرت در مدینه اسلام آورد اما بقیة خانوادة او مسیحی باقی ماندند (ترمذی، ج 5، ص 259؛ طبرسی، ج 3، ص 395ـ400؛ ابنعبدالبرّ، ج 1، ص 193؛ د. اسلام ، چاپ دوم، همانجا).گفتهاند که پس از جنگ خیبر تمیمالدّاری در رأس چند تن از افراد خانوادة خود نزد پیامبراکرم صلیاللّهعلیهوآلهوسلم رفت و پیامبر بخشی از قلعة خیبر را به ایشان واگذار کرد. این واقعه را پس از واقعة تبوک نیز ذکر کردهاند. همچنین آمده است که تمیم از پیامبر اکرم درخواست کرد که قریة عَینون و حَبرونالخلیل/حَبری را در بیتالمقدّس به ایشان واگذار کند تا او و خانوادهاش در آنجا زندگی کنند و پیامبر پذیرفت، هرچند که فلسطین هنوز از آنِ بیزانس (روم شرقی) بود. این امر از این جهت که اولین اشاره به یک اقطاع * رسمی است، دارای اهمیت است و مبیّن پیشبینی پیامبراکرم نیز هست (ابنهشام، ج 2، ص 813؛ ابنسعد، ج 1، قسم 2، ص 21ـ22؛ یاقوت حموی، ذیل «حبرون»؛ د. اسلام ، چاپ اول، ذیل مادّه). مؤلفان مقالة تمیمالدّاری در د. اسلام (چاپ اول و دوم، همانجاها) شخصیت تمیم را اسطورهای دانستهاند. به نظر ایشان، بنا به گزارشهای موجود در منابع اسلامی، سند اقطاع پیامبر اکرم به تمیم متعلق به دورههای بعدی است که فرزندان تمیم برای مشروعیت بخشیدن به تملک نواحی مذکور جعل کردهاند (برای آگاهی بیشتر و نیز نقد آرای این مؤلفان رجوع کنید به دائرةالمعارف الاسلامیة ، ذیل مادّه، تعلیقة احمدمحمد شاکر).برخی همچون بلاذری (ص 176) و یاقوت حموی (همانجا) غیر از دو قریة مذکور، قریة مرطوم و بیت ابراهیم را نیز جزو آن اقطاع میدانند که کسانی چون علیبنابیطالب علیهالسلام، عمر، عثمان، ابوبکر، عباسبنعبدالمطلب و جَهْمبنقیس شاهد آن بودند و آن را ثبت کردند. حتی ذکر شده که دستنوشتة حضرت علی در اقطاع حِبْرون و عینون به خط کوفی موجود است. پس از آن اقطاع، تمیم همچنان در مدینه ماند و در برخی غزوات همراه پیامبر شرکت کرد، بعد از قتل عثمان (18 ذیحجّة 35) به شام بازگشت و در قریهای که به وی داده شده بود، ساکن و امیر آنجا شد؛ بهاین ترتیب نام وی در شمار اصحاب حضرتعلی علیهالسلام ذکر نشده است (ابنسعد، ج 7، قسم 2، ص 129ـ130؛ ابنعساکر، ج 11، ص 65ـ 68؛ تستری، ج 2، ص 422؛ د. اسلام ، چاپ اول، همانجا).در زمان گسترش فتوحات اسلامی نیز این زمین در دست خانوادة تمیم باقی ماند و امروزه هم نگهدارندگان حرمالخلیل خود را وارث تمیمالدّاری میدانند (قلقشندی، ج 13، ص 122؛ د. اسلام ، چاپ اول، همانجا؛ نیز رجوع کنید به کوک، ص 26ـ27).تمیم آشنا به فن وعظ و خطابه بوده ( د. اسلام ، چاپ اول، همانجا) و اولین راوی قصص دینی در مسجد بوده که از عمربنخطاب اجازه داشته است (عسکری، ص 266؛ ابنحنبل، ج 3، ص 499؛ ابنجوزی، ص 22). او را راوی قصة دجّال * و جسّاسه دانستهاند و حتی برخی معتقدند که پیامبر این داستان را از تمیم شنید، در حالی که پیامبر اکرم آن را قبل از شنیدن از تمیم برای اصحاب نقل کرده بود (ابناثیر، همانجا؛ خواندمیر، ج 4، ص 678؛ مجلسی، ج 18، ص 92؛ تستری، همانجا). همچنین تمیم را اولین کسی معرفی کردهاند که در مسجد نبوی منبر ساخت و در آن چراغ بر افروخت (ابوداوود، ج 1، ص 243؛ عسکری، ص 168ـ169). دلاویدا، مؤلف مقالة تمیمالدّاری در د. اسلام (چاپ اول، همانجا) تأکید دارد ساختن منبر در عالم اسلام به تأسی از سنّت مسیحی بوده و تمیم در آشنا ساختن مسلمانان با این قبیل امور مسیحی بسیار مؤثر بوده است، اما احمدمحمد شاکر بتفصیل ادعای دالّ بر نقش تمیم در انتقال عادات و سنّتهای مسیحی و نیز روایت داستان مذکور را نقد کرده است ( دائرةالمعارف الاسلامیة ، همانجا).ابنسعد (ج2، قسم2، ص113)، تمیمرا یکی از گردآورندگان قرآن دانسته است.بعد از مرگ پیامبر اکرم از زندگی تمیم چیزی نمیدانیم. وی از پیامبر اکرم حدیث نقل کرده است و افرادی همچون ابنعباس، عبداللّهبنموهب، عطاءبنیزید لیثی و انسبنمالک از تمیم حدیث روایت کردهاند؛ بخاری و مسلم نیز از او هجده حدیث روایت کردهاند (ابنحنبل، ج 4، ص 102ـ103؛ ذهبی، ج 2، ص 442ـ443؛ برای آگاهی از مجموع احادیث نقل شده از تمیمالدّاری رجوع کنید به شُرّاب، ص 266ـ293).وفات وی را، بنا بر تاریخی که بر روی قبر او ذکر شده، در سال چهلم هجرت دانستهاند، اما احتمالاً وفات او پیش از این بوده است. محل قبر او را در بیت جبرین * یا بلاطه ذکر کردهاند (ذهبی، ج 2، ص 448؛ ابنحجر عسقلانی، ج 1، ص 184؛ د. اسلام ، چاپ دوم، همانجا؛ قس حمداللّه مستوفی، ص 221). کتاب تحفةالساری الی زیارة تمیمالداری تألیف احمد موصلی (متوفی 870؛ بغدادی، ج 1، ستون 132) و حکایة تمیمالداری الانصاری بهفارسی در بارة زندگی تمیم نوشته شده است، کتاب اخیر به اردو هم ترجمه و در هند چاپ شده است (آقابزرگ طهرانی، ج 7، ص 52، ج 17، ص 92).منابع: آقابزرگ طهرانی؛ ابناثیر، اسدالغابةفیمعرفةالصحابة ، چاپ محمدابراهیم بنا و محمداحمد عاشور، قاهره 1970ـ1973؛ ابنجوزی، کتاب القُصّاص و المذکّرین ، چاپ مارلین سوارتز، بیروت 1971؛ ابنحجر عسقلانی؛ ابنحنبل، مسندالامام احمدبنحنبل ، [ قاهره ] 1313، چاپ افست بیروت [ بیتا. ] ؛ ابنسعد؛ ابنعبدالبرّ، الاستیعاب فی معرفة الاصحاب ، چاپ علیمحمد بجاوی، بیروت 1412/1992؛ابنعساکر، تاریخ مدینة دمشق ، چاپ علی شیری، بیروت 1415ـ1421/ 1995ـ 2000؛ ابنهشام، السیرةالنبویة ، چاپ سهیل زکار، بیروت 1412/1992؛ سلیمانبن اشعث ابوداوود، سننابیداود ، چاپ سعید محمد لحام، بیروت 1410/1990؛ اسماعیل بغدادی، هدیةالعارفین ، ج 1، در حاجیخلیفه، ج 5؛ احمدبنیحیی بلاذری، فتوحالبلدان ، چاپ عبداللّه انیس طبّاع و عمر انیسطبّاع، بیروت 1407/1987؛ محمدبنعیسی ترمذی، سننالترمذی ، استانبول 1401/1981؛ تستری؛ حمداللّه مستوفی، تاریخ گزیده ؛ خواندمیر؛ دائرةالمعارف الاسلامیة ، قاهره: دارالشعب، ?[ 1969 ] ، ذیل «تمیمالدّاری. تعلیقه» (از احمدمحمد شاکر)؛ ذهبی؛ محمد محمدحسن شرّاب، تمیمبن أوس الداری ، دمشق 1410/1990؛ طبرسی؛ حسنبن عبداللّه عسکری، الاوائل ، چاپ عبدالرزاق غالب مهدی، بیروت 1417/1997؛ قلقشندی؛ عبداللّه مامقانی، تنقیحالمقال فیعلم الرجال ، چاپ سنگی نجف 1349ـ1352؛ مجلسی؛ یحییبنشرف نووی، تهذیبالاسماء واللغات ، مصر [ بیتا. ] ، چاپ افست تهران: مکتبةالاسدی [ بیتا. ] ؛ یاقوت حموی، معجمالبلدان ، بیروت 1995؛David Cook, "Tam ¦ â m al-Da ¦ r ¦ â ", Bulletin of the School of Oriental and African Studies , vol. 61, pt.1 (Feb. 1998); EI 1 , s.v. "Tam ¦ â m A l-Da ¦ r ¦ â " (by G. Levi Della Vida); EI 2 , s.v. "Tam ¦ â m A l-Da ¦ r ¦ â " (by M. Lecker).