تمهیدالقواعد(1) ، کتابی در عرفان نظری به عربی، اثر صائنالدین علیبن محمد تُرکة اصفهانی، حکیم و عارف قرن هشتم و نهم. نام کامل آن کتاب التمهید فی شرح رسالة قواعدالتوحید است (ترکة اصفهانی، ص 11). این کتاب شرح قواعدالتوحید ابوحامد صدرالدین محمد ترکةاصفهانی، حکیم و عارف سدة هفتم و هشتم و جد شارح، است ( رجوع کنید به ترکة اصفهانی * ، خاندان). تاریخ نگارش این اثر در نسخة چاپ شدة آن نیامده، اما در گزارشهایی که از مجموعه رسائل خطی صائنالدین در دست است (دانشپژوه، ص 310ـ311؛ مدرس موسوی، ص 117)، در زیر تمهیدالقواعد عبارت «دوشنبه 830 در شیراز» آمده که احتمالاً تاریخ کتابت آن است.تمهیدالقواعد با حمد خدا و سلام به پیامبر اکرم و آل و اصحاب او شروع میشود. این کتاب فاقد هرگونه فصلبندی است و چون همراه با متن کامل قواعدالتوحید بهدست ما رسیده، تنها نشانة تشخیص آن از متن این استکه در هر موضوعی متن با ذکر کلمة «قال» و سپس شرح آن با ذکر واژة «اقول» آمده است.صائنالدین نظرگاه عرفانی خود را در بارة توحید از نظرگاه عقلگرایانِ طرفدار حجت و برهانِ صرف جدا میکند. بهاعتقاد وی (ص 4ـ 5)، مسئلة توحید را بدانگونه که اهل کشف و شهود درک کردهاند، عقلگرایانِ درگیر حجت و برهان درک نکردهاند، مگر کسانی از آنان که هم دارای مرتبة استدلال عقلی باشند هم واجد مرتبة شهود ذوقی (ص 6ـ7).صائنالدین موضوععلم الاهیِ عرفان را وجود مطلق میداند. زیرا لفظ وجود به لحاظ حیطه و شمول، عامترین معنا و از جهت امکان درک، معروفترین تصور و به لحاظ تعقل و حصول، قدیمترین معقول و محصول ذهن است (ص 18ـ19). وی یادآوری میکند که اعتبار وجود به عنوان موضوع مابعدالطبیعه با اعتبار آن به عنوان موضوع عرفان فرق دارد (ص 14ـ17).مؤلف، بعد از بحث اجمالی در بارة مبادی تصوری و تصدیقی عرفان و مسائل آن، به معانی برخی واژههای متداول و مشترک در عرف حکیمان مشائی و عارفان، مانند واژة وجود، پرداخته است. به اعتقاد وی، وجود نزد فیلسوفان مشائی، امری زائد بر ماهیات است و نسبت ماهیات با وجود مانند نسبت اجسام با مکان است (ص 26ـ27)، اما نزد عارفان، وجود امری زائد بر ماهیات و موجودات نیست، بلکه موجودات، مظاهر و تجلیات متنوع یک حقیقت واحد (وجود مطلق) هستند که به اعتبار اضافاتی که در ذهن پیدا میکنند، از یکدیگر متمایز میگردند (ص 32). صائنالدین عقیدة خود را با نقل مطلبی از انشاءالدوائر ابنعربی (متوفی 638) و اظهار شگفتی از استدلال شیخاشراق (سهروردی، متوفی 587) بر اعتباری بودن وجود، تقویت و تثبیت میکند (ص 32ـ33). وی بعد از بحثی گذرا در خصوص معنای واژة کَون ، معانی وحدت، فَرق وحدت و کثرت، حقیقی بودن وحدت و اعتباری بودن کثرت (ص 34ـ47)، با نقل اولین مطلب قواعدالتوحید ــ که توحید در مذهب عارفان از مسائل دشوار است و افکار عالمانِ اهلِ جدل (متکلمان) و فاضلانِ اهلِ بحث (حکیمان مشائی) از درک آن ناتوان است ــ شرح خود را آغاز میکند (ص 48).اولین بحث مهم تمهیدالقواعد ، اشتراک معنوی وجود است. صدرالدین حکم به اشتراک معنوی وجود داده و صائنالدین در سبب اینکه چرا اولین حکم کتاب، حکم به اشتراک معنوی وجود است، گفته است که از این حکم میتوان بهعنوان واسطه برای اقامة برهان بر احکام دیگر، مانند حکم به وجوب و وحدت وجود، استفاده کرد. صائنالدین برای اثبات اشتراک معنوی وجود، مطالب برخی کتابهای فلسفی مؤلف را نقل کرده و برهانی نیز آورده است (ص 55؛ برای تقریر این برهان رجوع کنید به جوادیآملی، ص 251).مسئلة حقیقی بودن وجود بحث بعدی کتاب است، چون با اعتباری بودن وجود، سخن گفتن از وحدت وجود بیمعنا میگردد؛ ازینرو، شارح به تبعِ مؤلف ــ که در کتابهای دیگر خود، مانند الاعتمادالکبیر و الحکمةالمنیعة و الحکمةالرشیدیّة ، برای حقیقی بودن وجود برهان آورده و قول شیخاشراق را در بارة اعتباری بودن وجود باطل دانسته ــ حقیقی بودن وجود را به اثبات میرساند (ص 56ـ57).سپس وجوب حقیقت وجود مطرح میشود. صائنالدین، بعد از نقل و بسط استدلال صدرالدین در بارة وجوب ذاتی حقیقت وجود، پنج دلیل دیگر برای اثبات آن میآورد و به اشکالها پاسخ میدهد (ص60ـ63). وی میگوید که آن حقیقت مقید به هیچ قیدی، حتی قید اطلاق، نیست (ص 64ـ65؛ نیز رجوع کنید به جوادیآملی، ص 271ـ274). در ادامه، کلی بودن و صدقِ طبیعتِ واجب بر افراد کثیر، رد میشود، خواه مانند کلی حقیقی دارای افراد حقیقی باشد، و خواه مانند کلی فرضی افراد اعتباری ذهنی داشته باشد و برهان نقضی مشائیان در این باره نقل و نقد میگردد (ترکة اصفهانی، ص 71ـ74). بحث به اینجا منتهی میشود که چگونه تحقق افراد برای طبیعت واجب، محال است در حالیکه آن طبیعت متشخص و متعین است (ص 74). بنابراین، مسئلة چگونگی تعین طبیعت واجب پیش میآید که مؤلف و شارح از دیدگاه خود به بیان رمز متعین بودن طبیعت واجب و صورتهای چهارگانة تعین میپردازند (ص 87 ـ 95).بعد از ذکر برهان اهل عرفان بر وجوب وجود مطلق و طرح و نقد اشکالهای حکیمان مشائی (ص 95ـ109)، بحث هویت مطلق وجود واجب و کیفیت نشئت گرفتن اسمای حسنی' از آن بیان میشود و شارح با استناد به سخنی منسوب به امام صادق علیهالسلام، که «جمعِ بدون تفرقه، زندقه، و تفرقة بدون جمع، تعطیل و جمع بین این دو توحید است»، بهشرح دیدگاه مؤلف میپردازد (ص 115ـ116).علم واجب به ذات خود، علم او به صفات لازمة ذات و به آنچه صفات مستلزم آن است، در فصل بعدی مطرح میگردد و آرای مشائیان در بارة علم واجب به ذات خود و به غیر نقل و نقد میشود (ص 133ـ137). در ادامه، بحث فیض اقدس و فیض مقدّس پیش میآید. بدینشرح که ظهور ذات و صفات و لوازم صفات برای ذات، در تعین اول به فیض اقدس است. در این فیض برای هیچیک از کثرات، ظهور و تمایز مصداقی و عینی وجود ندارد، اما واجب تعالی در تعینی دیگر به گونهای ظاهرتر تجلی میکند و با فیضی دیگر، که فیض مقدّس نامیده میشود، ظهوراتی را بهطور عینی در خارج متجلی میکند. با فیض مقدّس ــ که در زبان اهل عرفان، نَفَس رحمانی نیز نامیده میشود ــ هستی تحقق میپذیرد و اعیان خارجی ظاهر میشوند (ص 141ـ166).در بارة عالَم یا مرتبة انسانیت، دیدگاه مؤلف و شارح این است که این مرتبه، جامع جمیع مراتب ظهور و آخرین و کاملترین مرتبة آن است، اما این نظرگاه عاری از اشکال نیست؛ ازینرو، مؤلف و شارح به طرح انتقادات پرداخته و بدانها پاسخ گفتهاند (ص 167ـ172).سپس مسئلة ضرورت وجودِ انسان کامل و جامعیت و کمال او مطرح میشود و صائنالدین (ص 176)، با نقل قولی از رسالة انشاءالدوائر ابنعربی، برهانی بر آن اقامه میکند و ایراداتی را که ممکن است بر اساس قواعد نظری و ضوابط جدلی بر مبادی نظری این برهان گرفته شود، ذکر میکند و به آنها پاسخ میگوید (ص 172ـ202). علاوه بر ایرادات نظری، اشکالاتی ناظر به مبادی عملی عرفان مطرح میشود، از جمله اینکه تحصیل کمالی که در عرفان عملی به آن توصیه میشود، محال است، زیرا اهل عرفان، کمال مطلق را کمالی میدانند که بر فرض وصول، هرگز نمیتوان آن را با علم حصولی در معرض تصور و تصدیق قرار داد، بدینمعنا که قوة عاقله هرگز نمیتواند از کمال مطلق صورتی عقلی انتزاع کند و از این طریق به ادراک آن نایل آید (ص 206ـ212). صائنالدین در پاسخ میگوید که عقل از وصول بیواسطه به برخی حقایق پنهان ناتوان است و آنها را با کمک قوة دیگری که از خودش شریفتر است، در مییابد، اما بعد از وصول به واسطة این قوه، آن حقایق نیز مانند مُدرَکات دیگر در دسترس عقل قرار میگیرد (ص 248ـ249).اشکال دیگری که مؤلف و شارح مطرح میکنند، این است که اهل عرفان کارهایی را توصیه میکنند که سلامت و اعتدال مزاج را از بین میبرد و موجب خیالات و توهمات میشود (ص 252). در پاسخ به این اشکال، خطوط کلی برنامههای عملی عرفان بازگو میشود تا از این طریق آشکار گردد که بسیاری از روشها و اعمال منسوب به اهل عرفان تهمت است و نیز عقلی و شرعی بودن روشهای راستین روشن شود. نهایتاً، به نظر مؤلف و شارح شرطی که در فلسفه معتبر است، در تصوف هم معتبر است و رفع موانع و اجتناب از آنچه موجب خروج مزاج از اعتدال میگردد و در نظر گرفتن آنچه مزاج را معتدل میکند، هم در تصوف و هم در فلسفه ضروری است (ص260ـ262).آخرین مطلب تمهیدالقواعد ، توصیه به تحصیل علوم حقیقی و نظری، از جمله منطق، برای سالک است تا ازآنها بهعنوان معیار معارف ذوقی استفاده کند و کشفهای راستین را از توهمات تشخیص دهد (ص270ـ273). البته این توصیه برای سالکی است که مرشد ندارد. برای سالکی که مرشد داشته باشد، در هر منزل و مقامی بهحسب استعداد، علوم ویژهای هست که سالک به هر اندازه در این علوم پیشرفت کند،معیار آن علوم متناسب با استعدادش در اختیارش قرارمیگیرد (ص 274).صدرالدین ترکةاصفهانی در نگارش قواعدالتوحید از کتابهای فلسفی خود (مانند الاعتمادالکبیر ، الحکمةالرشیدیّة ، و الحکمةالمنیعة ) بهره برده و خواننده را به آن کتابها ارجاع داده است (برای نمونه رجوع کنید به تمهیدالقواعد ، ص 55 ـ56، 144، 161). صائنالدین نیز هر جا از کتابهای فلسفی دیگر استفاده کرده به نام اشخاص یا اثرشان اشاره نموده (برای نمونه رجوع کنید به همان، ص 15، 61) و البته بیشترین بهره را از انشاءالدوائر و فصوصالحکم ابنعربی برده است (برای نمونه رجوع کنید به همان، ص 176، 186).به گفتة هانری کوربن (ص 469)، تمهیدالقواعد برای مطالعة حکمت شیعی بسیار مهم است. سیدجلالالدین آشتیانی آن را بهترین اثر در اثبات وجود مطلق و برخی مسائل مترتب بر آن دانسته است (ترکة اصفهانی، مقدمة آشتیانی، ص 12). محسن جهانگیری آن را از کتابهای محکم و معتبر در عرفان نظری شمرده و نام مؤلف آن رادر عداد شارحان و مبلّغان عرفان وحدت وجودی ابنعربی آورده است (ص 433ـ434).تمهیدالقواعد از آغاز تألیف همواره نزد اصحاب عرفان و حکمت اهمیت خاصی داشته و بر جریانهای حِکْمی و عرفانی بعدی اثر گذاشته است (برای نمونه رجوع کنید به صدرالدین شیرازی، ص 493ـ 495) و سالها کتاب درسی بوده است. برخی از استادانی که آن را تدریس میکردهاند، عبارتاند از: سیدرضی لاریجانی، آقامحمدرضا قمشهای، آقامیرزا هاشم اشکوری، آقامیرزا محمود قمی، سیدابوالحسن رفیعی قزوینی، سیدمحمدکاظم عصار تهرانی، محمدحسین فاضل تونی * ، محمدحسین طباطبائی (جوادیآملی، مقدمه، ص 7). عبداللّه جوادیآملی نیز آن را تدریس کرده و حاصل تدریس خود را به صورت کتابی به نام تحریر تمهیدالقواعد چاپ کرده است (تهران 1372 ش).تمهیدالقواعد نخستین بار در 1315، بهاهتمام شیخ احمد شیرازی، در تهران چاپ سنگی شد (آقابزرگ طهرانی، ج 17، ص 181؛ مشار، ستون 217). همچنین در 1355 ش، همراه با حواشی آقا محمدرضا قمشهای و میرزامحمود قمی (کدیور و نوری، ج 1، ص 25) با پیشگفتار سیدحسین نصر و در 1360 ش، با همان حواشی و با مقدمة سیدجلالالدین آشتیانی و به تصحیح همو، در تهران بهچاپ رسید. این کتاب، با ویرایش دوم، در 1381 ش در قم تجدید چاپ شد.منابع: آقابزرگ طهرانی؛ علیبن محمد ترکة اصفهانی، تمهیدالقواعد ، چاپ جلالالدین آشتیانی، تهران 1360 ش؛ عبداللّه جوادیآملی، تحریر تمهیدالقواعد صائنالدین علیبن محمدالترکه ، [ تهران ] 1372 ش؛ محسن جهانگیری، محییالدینبن عربی: چهرة برجستة عرفان اسلامی ، تهران 1359 ش؛ محمدتقی دانشپژوه، «مجموعه رسائل خجندی»، فرهنگ ایران زمین ، ج 14 (1345ـ1346 ش)؛ محمدبن ابراهیم صدرالدین شیرازی، مفاتیحالغیب ، با تعلیقات علی نوری، چاپ محمد خواجوی، تهران 1363 ش؛ محسن کدیور و محمد نوری، مأخذشناسی علوم عقلی: منابع چاپی علوم عقلی از ابتداء تا 1375 ، تهران 1379 ش؛ هانری کوربن، تاریخ فلسفة اسلامی ، ترجمة جواد طباطبائی، تهران 1377 ش؛ علی مدرس موسوی، «احوال و آثار صائنالدین ترکة اصفهانی»، در مجموعه سخنرانیها و مقالهها در بارة فلسفه و عرفان اسلامی، چاپ مهدی محقق و هرمان لندلت، تهران 1349 ش؛ خانبابا مشار، فهرست کتابهای چاپی عربی ، تهران 1344 ش.