تموچین رجوع کنید به چنگیزخانNNNNتَموز ، اولین ماه تابستان در گاهشماریهای رایج در سوریه، بینالنهرین، آسیای صغیر و فلسطین از دوران باستان تا به امروز و نام یکی از ربالنوعهای سرزمینهای مذکور. این واژه بهصورتهای تمّوز و تَمُّز نیز ضبط شده است. تموز نیز همچون دیگر ماههای معروف به بابلی از هزارة سوم پیش از میلاد در شهر نیپور ، یکی از مراکز مهم سومریان، رواج داشته و در آستانة هزارة دوم پیش از میلاد، در سایر قسمتهای بینالنهرین رواج یافته است (بیکرمان ، 1969، ص21، پانویس 2). معنای واژة تموز بدرستی روشن نیست (لانگدون ، ص 19). در تورات (کتاب حزقیالنبی، 8:14) واژة تموز ذکر شده، اما نه به عنوان نام ماه (نیز رجوع کنید به اسپرینگلینگ ، ص 238). در شهر اور ، نام محلی تموز نینگرسو بود (لانگدون، ص 19ـ20) و این واژه در اکد به ربالنوعی که حافظ رستنیها و نگهبان گلهها بود اطلاق میشد (میلر، ذیل مادّه).پرستش تموز بتدریج تا عیلام، بابل، آشور (لانگدون، ص 42)، فلسطین و فنیقیه ادامه یافت و یکی از ربالنوعهای قدرتمند معابد سامی گردید (میلر، همانجا). افسانة بابلی تموز (شامل بیماری و مرگ تموز، اسارت و انزوای او در زیر زمین، رستاخیز و دورة زندگی مجدد او) پژمردگی گیاهان و رستنیها در پاییز، نابودی آنها در زمستان، رستاخیز طبیعت در بهار و دورة بالندگی رستنیها را در تابستان در ذهن متبادر میکند ( رجوع کنید به بریتانیکا ، ذیل "Adonis" ؛ نیز رجوع کنید به عناصری، ص 218ـ219). برابر اساطیر بینالنهرین، ربالنوعِ تموز هنگامی که خدای خورشید به اوج قدرت خود میرسد، یعنی در انقلاب تابستانی، از شدت گرما هلاک میگردد (لانگدون، ص 5، 19ـ20، 56)، در حالی که بسیاری دیگر مرگ تموز را در فصل پاییز، همزمان با پژمردن رستنیها، نوشتهاند (میلر، همانجا). سومریان در چهارمین ماه سال به نام دوئوز ــ که نام آن به صورتهای تورزی ( د. دین و اخلاق ، ج 3، ص 76)، دوئوزو و دوزو (لانگدون، ص 19، 36؛ هرن و وود ، ص 5) و تموزی و دموـ زید نیز ضبط شده ــ یادبود افسانة تموز را برگزار میکردند و از همین رو غالب اقوام سامی و دیگر اقوام ساکن در بینالنهرین چهارمین ماه سال را تموز نامیدهاند (لانگدون، ص 19ـ20).ماه تموز در تمدنهای بینالنهرین، نخست ماهی قمری ـ هلالی بوده که بهرغم آنکه آغاز و پایان آن با رؤیت هلال مشخص میشده، موضع آن با اضافه کردن یک ماه در هر دو یا سه سال در فصول چهارگانه تثبیت میشده است (بیکرمان، 1944، ص 73ـ74؛ پارکر و دوبراشتاین ، ص 1؛ امستد ، ص 115ـ116). جابجایی ماه تموز در فصل تابستان به دلیل برقراری کبیسة ماه سیزدهم در سال، موجب شده است که برخی ماه تموز را نخستین ماه تابستان و برخی دیگر دومین ماه این فصل بدانند ( رجوع کنید به دهخدا، ذیل مادّه). با شروع سال در فصل پاییز و احتساب ماه تشری به عنوان نخستین ماه سال، تموز دهمین ماه سال میشد و با شروع سال در فصل بهار و احتساب ماه نیسان به عنوان نخستین ماه سال، تموز چهارمین ماه سال میشد که در هر دو حالت تقریباً مقارن اولین ماه تابستان بود و به همین دلیل در دورههای بعد، نشان آن را در منطقةالبروج خرچنگ (سرطان) قرار دادند (لانگدون، ص 4ـ 5، 56). در ادب فارسی نیز تموز مجازاً برای گرمای سخت و تابستان بسیار گرم به کار برده میشود ( رجوع کنید به دهخدا، همانجا؛ حاکمی، ص 296ـ297). قوم یهود، پس از اسارت در بابل، نام تموز را برای دهمین ماه گاهشماری مدنی خود (که از ماه تشری آغاز میشود) و چهارمین ماه گاهشماری مذهبیشان (که از ماه نیسان شروع میگردد) اقتباس کردند ( رجوع کنید به تشری/ تشرین * ). حرّانیان نیز تموز را به عنوان چهارمین ماه گاهشماری خود بهکار میبردهاند (ابنندیم، ص 572).ابوریحان بیرونی (1923، ص 282؛ همو، 1362 ش، ص 229) برای نام ماه تموزِ گاهشماری سریانی و ماه تموزِ گاهشماری یهودی تمایز قائل شده و ماه تموز گاهشماری یهودی را تَمُّزْ نوشته است. او همچنین (1923، همانجا) تعداد روزهای این ماه (تَمُّزْ) را در نزد یهودیان، مانند گاهشماری ثابت کنونی یهودیان، 29 روز ثبت کرده است. این بیان ابوریحان بیرونی راجع به دورهای است که برخی از فرق یهودی شیوة منجمان (امر اوسط) را در تعیین طول ماههای قمری پذیرفته بودند. او (همانجا) تموز (تمّز) را دارای دو اول ماه دانسته،در حالی که تموز از ماههایی است که یک اول ماه بیشترندارد ( ) دایرةالمعارف جهانی یهود ( ، ج 2، ص 633، ذیل "Calendar" ). در گاهشماری یهودی نخستین روز ماه تموز نباید مصادف با روزهای دوشنبه و چهارشنبه و شنبه گردد ( د. جودائیکا ، ذیل مادّه؛ نیز رجوع کنید به تقویم * ؛ تشری/ تشرین * ).در گاهشماری سریانی ــ که تا قرن حاضر نیز همچنان در میان مسلمانان آسیای صغیر متداول است و سال در آن، همانند گاهشماری مدنی یهود در نخستین روز ماه تشرین اول آغاز میشده است ــ ماه تموز دهمین ماه سال است ( رجوع کنید به عبداللهی، ص 357، جدول 6). تا پیش از رواج عمومی گاهشماری یولیانی در قرن چهارم میلادی، ماه تموز همانند دیگر ماهها در گاهشماری سریانی از نوع ماههای قمری ـ هلالی و سالهای شمسی ـ قمری در نظر گرفته میشد ( رجوع کنید به مورگن استرن ، ص 111ـ114؛ تقیزاده، ص 218، پانویس 1؛ نیز رجوع کنید به ابنندیم، ص 574). پس از قرن چهارم میلادی، ماه تموز نیز با گاهشماری یولیانی و با طول ثابت 31 روز (مطابق با ماه ژوئیه) بهکار برده شد (بیرجندی، گ 11 ر؛ تقیالدین فارسی، ص 51 ـ52؛ فرغانی، ص 3ـ4، ترجمة فارسی، ص 72ـ73).مورخان و منجمان ایرانی گاهشماری سریانی را با مبدأ معروف به اسکندری (رومی یا ذوالقرنینی) بهکار بردهاند ( رجوع کنید به عبداللهی، ص 141ـ146) و بنا به محاسبة آنان مدخل گاهشماری هجری قمری (اول محرّم سالی که هجرت پیامبراکرم در آن صورت گرفت) مقارن با روز جمعه 16 تموز 933 اسکندری، مطابق با روز جمعه 16 تموز 622 میلادی است (ابوریحان بیرونی، 1923، ص 329ـ330) اما به تحقیق، تاریخ جمعه 16 تموز 622 میلادی که برخی از مورخان و منجمان ایرانی (از جمله رجوع کنید به نفیسی، ذیل «تاریخ») به عنوان زمان هجرت پیامبر اسلام ذکر کردهاند اشتباه است و همانگونه که تصریح شد، تاریخ مذکور مقارن با اول محرّم سالی است که در ماه ربیعالاول آن هجرت اتفاق افتاده است ( رجوع کنید به تقویم * ، بخش 3، قسمت ب).در گاهشماری سریانی ـ مقدونی، که سال از ماه کانون دوم (مقارن با اکتبر در گاهشماری یولیانی) آغاز میشود، تموز هفتمین ماه سال و همانند گاهشماری سریانی مقارن با ژوئیه است (نیکلاس ، ص 119؛ انات ، ص160) و ابوریحان بیرونی نیز (1362 ش، ص 231) به این اختلاف بین گاهشماری سریانی ـ مقدونی و گاهشماری سریانی (که او، همانجا، از آن به عنوان گاهشماری رومی یاد کرده) اشاره کرده است. مسیحیان نسطوری تا بهامروز گاهشماری سریانی ـ مقدونی را بهکار میبرند، در حالی که مسیحیان مَلکایی، که غالباً در فلسطین و مصر ساکناند، سال را از ماه ایلول (مقارن سپتامبر) آغاز میکنند ( د. اسلام ، چاپ دوم، ج10، ص261) و بنابراین، تموز یازدهمین ماه سال میگردد. باتوجه به اعمال یک روز کبیسه در سال 2000 میلادی، و باتوجه به کبیسه نبودن سال 1900 میلادی بر اساس روش اعمال کبیسه برای سالهای پایان قرن در گاهشماری میلادی، تاریخ شروع ماه تموز در گاهشماریهای شمسی ـ قمری همچون گاهشماری یهود در قرن بیستویکم مصادف با یک روز زودتر از تاریخ شروع آن در قرن بیستم در گاهشماری میلادی است.در گاهشماری مالی ترکیه، که حسن پاشا آن را در 20 تموز 1088 هجری قمری ارائه کرد، از 1153 هجری قمری مقرر شد که سال از فصل بهار و ماه مارت (= مارس) آغاز گردد و به این ترتیب تموز پنجمین ماه سال گردید (گینزل ، ج 1، ص265ـ 266؛ تسیبولسکی ، ص 126؛ نیز رجوع کنید به تقیزاده، ص 179)، در حالی که در گاهشماری مدنی ترکیه، تموز هفتمین ماه سال بوده است (گینزل، ج 1، ص 266؛ انات، همانجا).از نظر احکام نجوم، ماه تموز گذشته از روزهای مناسب و نامناسبش (همانند روزهای ماههای دیگر)، بنا به عقیدة ساکنان باستانی بینالنهرین که در دورههای بعد در سایر نقاط جهان نیز منتشر شده است، در برخی ویژگیها با ماههای دیگر متفاوت است. نخست آنکه در تمامی روزهای ماه تموز اجرام فلکی تأثیر شگرفی بر زندگی مردم دارند (لانگدون، ص 12). دوم آنکه، ماه تموز ماه باز بودن دروازههاست، که این موضوع به افسانة تموز و انتقالش به زیر زمین و باز شدن دروازهها برای رستاخیز او اشاره دارد (همان، ص 44) و سوم آنکه بیستو هفتمین روز ماه تموز برای داوری ویژگیهایی دارد و برای احقاق حق نیز مناسب است ( د. دین و اخلاق ، ج 3، ص 76).منابع: علاوه بر کتاب مقدّس. عهد عتیق؛ ابنندیم، ترجمة تجدد؛ ابوریحان بیرونی، الا´ثار الباقیة عنالقرون الخالیة ، چاپ ادوارد زاخاو، لایپزیگ 1923؛ همو، کتاب التفهیم لاوائل صناعة التنجیم ، چاپ جلالالدین همائی، تهران 1362 ش؛ عبدالعلیبن محمد بیرجندی، شرح زیج جدیدسلطانی ، نسخةخطیکتابخانة دیوان هند، ش3000؛ محمدبن محمدتقیالدین فارسی، حلالتقویم ، چاپ تقی بینش، در فرهنگ ایران زمین ، ج17 (1349ش)؛ حسن تقیزاده، بیست مقالةتقیزاده ، مقالة 7 : «مبدأ تاریخها و گاهشماریهای گوناگون مورد استعمال در ممالک اسلامی»، تهران 1341ش؛ اسماعیل حاکمی، «گاهشماری رومیوادبفارسی»، مجلة دانشکدة ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران ، سال 15، ش 2 و 3 (آذر ـ بهمن 1346)؛ دهخدا؛ رضا عبداللهی، تاریخِ تاریخ در ایران ، تهران 1366 ش؛ جابر عناصری، تجلی دوازده ماه در آئینة اساطیر و فرهنگ عامة ایران ، مرند 1374 ش؛ احمدبن محمد فرغانی، جوامع علم النجوم و اصول الحرکات السماویة ، چاپ یاکوبوس گولیوس، آمستردام 1669، چماپ فؤاد سزگین، چاپ افست فرانکفورت 1406/ 1986؛ همان، ترجمة فارسی: سی فصل فرغانی در حرکات آسمانی و کلیات علم نجوم ، ترجمة احمد آرام، در معارف اسلامی ، سال 1، ش 4 (آبان 1346)؛ علیاکبر نفیسی، فرهنگ نفیسی ، تهران 1355 ش؛E. J. Bickerman, Chronology of the ancient world , London 1969; idem, "Notes on Seleucid and Parthian chronology", Berytus , vol. 8 (1944); Encyclopaedia Judaica , Jerusalem 1978-1982, s.v. "Tammuz" (by Ephraim Jehudah Wiesenberg); EI 2 , s.v. "Ta ف r ¦ â kh.I. 1: In the sense of `date, dating', etc." (by F. C. D e Blois); Encyclopaedia of religion and ethics , ed. James Hastings, Edinburgh: T. and T. Clark, 1980-1981, s.v. "Calendar: Babylonian" (by Fr. Hommel); Freidrich Kart Ginzel, Handbuch der mathematischen und technischen Chronologie , Leipz â g 1906-1914; S. H. Horn and L. H. Wood , "The fifth century Jewish calendar at Elephantine",Journal of Near Eastern studies , XIII, no. 1 (Jan. 1954); S. Longdon, Babylonian menologies and the Semitic calendar , London 1935; Madeleine S. Miller and J. Lane Miller, The new Harper's Bible dictionary , New York 1973; J. Morgenstern, "Calendar of Israel", Journal of calendar reform , vol. 11, no. 3 (Sep. 1932); The New Encylopaedia Britannica , Chicago 1985, Micropaedia ; H. Nicolas, Chronology of history , London 1833; Albert Ten Eyck Olmstead, "Babylonian astronomy: historical sketch", American journal of Semitic languages and literatures , vol. 55, no. 2 (1983); Richard A. Parker and Waldo H. Dubberstein, Babylonian chronology: 626 B.C. to A.D. 45 , Chicago 1946; M. Sprengling, "Chronologicalnotes from the Aramaic Papyri: The Jewish calendar dates of the Achamenians (Cyrus, Darius II)", The American journal of Semitic languages , XXVII (Apr. 1911); V.V. Tsybulsky, Calendars of Middle East countries: conversion tables and explanatory notes , Moscow 1979; Faik Re í it Unat, Hicrر tarihleri, Mila ª d ª tarihe, µ evirme k lavuzu , Ankara 1974; The Universal Jewish Encyclopedia , ed. Issac Landman, New York 1969.