تلمیح

معرف

از صنایع‌ معنوی‌ در علم‌ بدیع‌
متن
تلمیح‌ ، از صنایع‌ معنوی‌ در علم‌ بدیع‌. تلمیح‌ در لغت‌ به‌ معنای‌ «به‌ گوشة‌ چشم‌ نگریستن‌» است‌ (ابن‌منظور، ذیل‌ «لمح‌») و در اصطلاح‌، اشاره‌ به‌ آیه‌، حدیث‌، مَثَل‌، داستان‌ یا شعری‌ مشهور با حداقل‌ کلمات‌ است‌ تا با تداعی‌ شدن‌ آنها مقصود گوینده‌ واضحتر و مطلبش‌ مؤثرتر شود (تفتازانی‌، ص‌475؛ جرجانی‌، ص‌91؛ تقوی‌، ص‌259)، مانند بیت‌ «جهان‌ پیر است‌ و بی‌بنیاد از این‌ فرهادکش‌ فریاد/ که‌ کرد افسون‌ و نیرنگش‌ ملول‌ از جان‌ شیرینم‌» (حافظ‌، ج‌1، ص‌708) که‌ به‌ داستان‌ شیرین‌ و فرهاد اشاره‌ دارد یا بیت‌ «لَوأسمَعوا یَعقُوبَ ذِکرَ مَلاحَةٍ/ فی‌ وجهِهِ، نَسِیَالجَمالَ الیوسُفی‌» (اگر ملاحتِ سیمای‌ او را به‌ گوش‌ یعقوب‌ می‌رساندند، او زیبایی‌ یوسف‌گونه‌ را فراموش‌ می‌کرد؛ ابن‌فارض‌، ص‌153) که‌ به‌ داستان‌ قرآنیِ یعقوب‌ و یوسف‌ اشاره‌ می‌کند.ظاهراً اولین‌ بار خطیب‌ قزوینی‌ (متوفی‌ 739؛ ص‌ 239) و پس‌ از او تفتازانی‌ (متوفی‌ 791؛ ص‌ 475) در مبحث‌ «سرقات‌ شعری‌» تلمیح‌ را مطرح‌ کرده‌ و آن‌ را اشاره‌ به‌ قصه‌ یا شعری‌ بدون‌ آوردن‌ شرح‌ کامل‌ آن‌ دانسته‌اند، با این‌ تفاوت‌ که‌ تفتازانی‌ (همانجا) مَثَل‌ را نیز به‌ قصه‌ و شعر افزوده‌ و تلمیح‌ را به‌ «تلمیح‌ در نظم‌» و «تلمیح‌ در نثر» تقسیم‌ کرده‌ است‌ و چون‌ هریک‌ ممکن‌ است‌ به‌ شعر یا قصه‌ یا مثلی‌ اشاره‌ کند، مجموعاً شش‌ نوع‌ تلمیح‌ می‌توان‌ ساخت‌. به‌نوشتة‌ رادویانی‌ (متوفی‌ قرن‌ پنجم‌؛ ص‌ 125) بیتی‌ که‌ متضمن‌ اشاره‌ به‌ آیه‌ای‌ از قرآن‌ باشد، دارای‌ صنعت‌ «معنی‌ الا´یات‌ بالابیات‌» است‌. شمس‌ قیس‌رازی‌ (ص‌377) تلمیح‌ را گونه‌ای‌ ایجاز دانسته‌ است‌ که‌ شاعر با کلمات‌ اندک‌، معانی‌ بسیار القا کند.به‌ تلمیح‌ «ارسال‌ ملیح‌» نیز گفته‌اند، یعنی‌ شاعر در شعر مثلی‌ بیاورد که‌ بر اساس‌ قصه‌ای‌ یا برگرفته‌ از حکایتی‌ باشد (کاشفی‌، ص‌121) و این‌ را «تملیح‌» نیز گفته‌اند که‌ در لغت‌ به‌ معنای‌ «نمک‌ بسیار در طعام‌ کردن‌» است‌ (همانجا).در تلمیح‌ دو ژرف‌ ساختِ تشبیه‌ و تناسب‌ (مراعات‌النظیر) وجود دارد؛ بین‌ مطلبِ گوینده‌ و آنچه‌ به‌ آن‌ اشاره‌ می‌کند، وجه‌ شبه‌ و بین‌ اجزای‌ داستان‌ تناسب‌ وجود دارد (شمیسا، 1378ش‌، ص‌90)، مانند این‌ بیت‌ حافظ‌: «سوختم‌ در چاه‌ صبر از بهر آن‌ شمع‌ چگل‌/ شاه‌ ترکان‌ فارغ‌ است‌ از حال‌ ما کو رستمی‌» (حافظ‌، ج‌1، ص‌938)، که‌ بین‌ عاشق‌ شدن‌ و رنجهای‌ گوینده‌ و رنج‌ بیژن‌ در عشق‌ منیژه‌ شباهت‌ و بین‌ چاه‌ و چگل‌ و شاه‌ ترکان‌ و رستم‌ تناسب‌ وجود دارد.تلمیح‌ با صنایع‌ اقتباس‌ و تضمین‌ و ارسال‌ المثل‌، وجوه‌ اشتراک‌ و افتراقی‌ دارد. عمده‌ترین‌ تفاوت‌ آنها این‌ است‌ که‌ در این‌ صنایع‌، آیه‌، حدیث‌، مثل‌ یا شعر، به‌طور کامل‌ یا بخشی‌ از آنها عیناً نقل‌ می‌شود، اما در تلمیح‌ به‌ آنها فقط‌ اشاره‌ می‌گردد؛ در تضمین‌، معمولاً شعر آورده‌ می‌شود (مازندرانی‌، ص‌ 385؛ آق‌اِوْلی‌، ص‌ 228؛ تقوی‌، ص‌ 325؛ هاشمی‌، ص‌ 434) و در اقتباس‌، آیه‌ و حدیث‌ (مازندرانی‌، ص‌ 383؛ آق‌اولی‌، ص‌ 226؛ تقوی‌، ص‌ 324؛ هاشمی‌، ص‌ 432) و در ارسال‌المثل‌، مثل‌ می‌آید، ولی‌ در تلمیح‌ بیشتر به‌ داستان‌ اشاره‌ می‌شود. به‌ گفتة‌ تقوی‌ (ص‌ 261) اگر در تلمیح‌ فقط‌ به‌ داستان‌ اشاره‌ شود، به‌ آن‌ «عنوان‌» می‌گویند.وجه‌ اشتراک‌ تلمیح‌ با اقتباس‌ و تضمین‌ و ارسال‌المثل‌ این‌ است‌ که‌ در همة‌ آنها، گوینده‌ برای‌ تأکید بر معنی‌ یا تکمیل‌ آن‌، به‌ چیزی‌ خارج‌ از متن‌ اشاره‌ می‌کند.از تلمیح‌ برای‌ بالابردن‌ یا ایجاد زبان‌ شعری‌، اغراق‌ در اثبات‌ صفتی‌ برای‌ ممدوح‌ یا معشوق‌، ایجاز، تمثیل‌، ایجاد زبان‌ رمزی‌ یا مقاصد دیگر استفاده‌ می‌شود (شمیسا، 1366 ش‌، پیشگفتار، ص‌ 36ـ39).تلمیح‌ در ادب‌ فارسی‌ به‌ دو بخش‌ تقسیم‌ می‌شود: اسلامی‌، و ملی‌ و حماسی‌. در دوره‌ها و سبکهای‌ گوناگون‌ شعر فارسی‌ تلمیحات‌ اسلامی‌ با بسامد متفاوتی‌ آمده‌اند. این‌ تلمیحات‌ در قرون‌ اولیة‌ اسلام‌ در شعر برخی‌ شاعران‌ سبک‌ خراسانی‌ به‌ کار می‌رفت‌. از قرن‌ ششم‌ به‌ علت‌ رواج‌ تحصیلاتی‌ که‌ عمدتاً مبتنی‌ بر تفسیر و علوم‌ دینی‌ بود، کاربرد تلمیحات‌ اسلامی‌ به‌ اوج‌ رسید، به‌طوری‌ که‌ انوری‌ (متوفی‌ 583؛ ج‌ 1، ص‌ 374ـ377) قصیده‌ای‌ دارد که‌ در تمام‌ ابیات‌ آن‌ صنعت‌ تلمیح‌ با مضامین‌ اسلامی‌ به‌کار رفته‌ است‌. در شعر شاعرانی‌ چون‌ سنایی‌ (برای‌ نمونه‌ رجوع کنید به ص‌ 432، 454، 477، 568، 659، 984) و عطار (برای‌ نمونه‌ رجوع کنید به 1362 ش‌، ص‌ 351، 541، 573، 588) و مولانا (برای‌ نمونه‌ رجوع کنید به 1355 ش‌، ج‌ 1، ص‌ 255ـ256، ج‌ 2، ص‌ 99، 126ـ127)، بیشترین‌ و نیکوترین‌ تلمیحات‌ اسلامی‌ را می‌توان‌ یافت‌. در سبک‌ هندی‌، کاربرد تلمیحات‌ اسلامی‌ همچنان‌ رونق‌ داشت‌. در دورة‌ بازگشت‌ ادبی‌ کاربرد آن‌ کم‌ شد. در شعر نو تلمیحات‌ اسلامی‌ کمتر دیده‌ می‌شود ( رجوع کنید به شمیسا، 1366 ش‌، پیشگفتار، ص‌ 17ـ23).تلمیحات‌ اسلامی‌ در ادب‌ فارسی‌ عمدتاً اشاره‌ دارد به‌ احوال‌ و اقوال‌ پیامبر اکرم‌ بخصوص‌ معراج‌ آن‌ حضرت‌، احوال‌ و اقوال‌ حضرت‌ علی‌ علیه‌السلام‌ و خلفا، رویدادهای‌ مهمی‌ چون‌ واقعة‌ کربلا، داستانهای‌ قرآنی‌ در بارة‌ سرگذشت‌ پیامبران‌ مانند حضرت‌ آدم‌ و هبوط‌ او (حافظ‌، ج‌ 1، ص‌ 636؛ عطار، 1362 ش‌، ص‌ 599، 643)، حضرت‌ نوح‌ و طوفان‌ زمان‌ او (خاقانی‌، ص‌ 365؛ عطار، 1362 ش‌، ص‌ 692؛ حافظ‌، ج‌ 1، ص‌ 516)، حضرت‌ ابراهیم‌ و گلستان‌ شدن‌ آتش‌ بر او (عطار، 1362 ش‌، ص‌ 347، 363؛ سعدی‌، ص‌510، 534؛ حافظ‌، ج‌ 2، ص‌ 1019)، داستان‌ یوسف‌ و زلیخا (عطار، 1362ش‌، ص‌ 763؛ سعدی‌، ص‌ 343، 541؛ حافظ‌، ج‌ 1، ص‌ 23)، تولد حضرت‌ موسی‌ و به‌ آب‌ انداختن‌ او (خاقانی‌، ص‌210)، حضرت‌ موسی‌ و کوه‌ طور (خاقانی‌، ص‌230؛ عطار، 1362 ش‌، ص‌ 704)، داستان‌ خضر و آب‌ حیات‌ (خاقانی‌، ص‌ 232؛ سعدی‌، ص‌ 366)، حضرت‌ سلیمان‌ و مور (سعدی‌، ص‌ 438؛ حافظ‌، ج‌ 1، ص‌ 562)، حضرت‌ عیسی‌ و سخن‌ گفتن‌ او در گهواره‌ و نَفَس‌ حیات‌بخش‌ او (سعدی‌، ص‌ 453، 780؛ حافظ‌، ج‌ 1، ص‌ 872؛ امیرمعزّی‌، ص‌ 38؛ عطار، 1362 ش‌، ص‌ 164؛ برای‌ اطلاعات‌ بیشتر رجوع کنید به آریان‌، 1369 ش‌)، داستان‌ قارون‌ (سعدی‌، ص‌ 456، 509)، اصحاب‌ کهف‌ (خاقانی‌، ص‌ 289) و داستان‌ آفرینش‌ (حافظ‌، ج‌ 1، ص‌ 375).تلمیحات‌ ملی‌ و حماسی‌ در آثار شاعران‌ عهد سامانی‌ و حتی‌ اوایل‌ دورة‌ غزنوی‌، یعنی‌ قبل‌ از قرن‌ پنجم‌، نسبتاً فراوان‌ است‌، مثلاً رابعة‌ قزداری‌ (هدایت‌، ج‌ 1، بخش‌ 2، ص‌ 655) به‌ مانی‌، دقیقی‌ (ص‌ 95ـ96) به‌ فریدون‌ و تشتر و زردشت‌، و رودکی‌ به‌ اوستا و زند و اژدها اشاره‌ کرده‌اند (ص‌ 497، 507). بعضی‌ از این‌ تلمیحات‌، همچون‌ اشاره‌ به‌ زردشت‌ و تشتر، در دوره‌های‌ بعد به‌کار نرفت‌. در آثار شاعران‌ قرن‌ چهارم‌ و نیمة‌ اول‌ قرن‌ پنجم‌ توجه‌ به‌ اساطیر ایرانی‌ بیشتر شد (فرخی‌ سیستانی‌، ص‌63؛ عنصری‌، ص‌21، 260)، اما در نیمة‌ دوم‌ قرن‌ پنجم‌ تلمیح‌ به‌ اساطیر ایرانی‌ و اعلام‌ حماسی‌ کم‌ شد و تلمیحات‌ صرفاً تکرارِ کار شاعران‌ گذشته‌ بدون‌ نوآوری‌ بود. در قرن‌ ششم‌ نیز تلمیح‌ به‌ اساطیر ایرانی‌ کم‌ شد و نوعی‌ ضدیت‌ با اساطیر ایرانی‌ به‌ وجود آمد و حتی‌ داستانهای‌ غنایی‌ هم‌ ویژگیهای‌ عربی‌ یافتند و معشوقهای‌ عرب‌ مثل‌ سَلْمی‌' (سنایی‌، ص‌72؛ حافظ‌، ج‌ 1، ص‌ 185) و عَفْرا (سنایی‌، ص‌ 837) در شعر مطرح‌ گردیدند. در سبک‌ عراقی‌، شاعران‌ بندرت‌ به‌ اساطیر ایرانی‌ اشاره‌ می‌کردند. در سبک‌ هندی‌ کاربرد تلمیحات‌ ملی‌ و حماسی‌ رونقی‌ نداشت‌. در دورة‌ بازگشت‌، به‌ سبب‌ پیروی‌ از اسلوب‌ شاعران‌ کهنِ سبک‌ خراسانی‌، دوباره‌ تلمیح‌ به‌ داستانهای‌ ایرانی‌ رواج‌ یافت‌؛ چنانکه‌ فتحعلی‌خان‌ صبا در عین‌ توجه‌ به‌ مضامین‌ اسلامی‌ به‌ اساطیر ایرانی‌ نیز التفات‌ بسیار داشت‌. در شعر نو تلمیح‌ به‌ اعلام‌ حماسی‌ و داستانهای‌ ملی‌ کم‌ شد، لیکن‌ تلمیحات‌ جدیدی‌ به‌ داستانها، وقایع‌ و شخصیتهای‌ ایران‌ باستان‌ در شعر نو وارد شد (شمیسا، 1366ش‌، پیشگفتار، ص‌ 17ـ23؛ برای‌ نمونة‌ تلمیح‌ به‌ شخصیتهای‌ ایران‌ باستان‌ در شعر نو رجوع کنید به اخوان‌ ثالث‌، ص‌225ـ226، 289؛ کسرایی‌، ص‌137ـ157).تلمیحات‌ ملی‌ و حماسی‌ عمدتاً اشاره‌ دارد به‌ داستانهای‌ شاهنامه‌ نظیر بیژن‌ و منیژه‌ (منوچهری‌، ص‌ 62)، رستم‌ (فرخی‌ سیستانی‌، ص‌ 61، 180)، آرش‌ کمانگیر (دقیقی‌، ص‌73؛ انوری‌، ج‌1، ص‌364؛ خاقانی‌، ص‌ 462)، اسکندر (مسعود سعدسلمان‌، ص‌ 179؛ انوری‌، ج‌ 2، ص‌ 572؛ حافظ‌، ج‌ 1، ص‌ 364)، موجودات‌ اساطیری‌ همچون‌ اژدها (سنایی‌، ص‌37؛ خاقانی‌، ص‌ 34) و دیو (ناصرخسرو، ص‌ 322؛ حافظ‌، ج‌ 1، ص‌ 472) و داستانهای‌ عاشقانه‌ای‌ چون‌ خسرو و شیرین‌ (سنایی‌، ص‌ 992؛ عطار، 1362 ش‌، ص‌ 71)، ویس‌ و رامین‌ (سنایی‌، ص‌ 958؛ سعدی‌، ص‌410) و وامق‌ و عذرا (سنایی‌، ص‌ 51؛ خاقانی‌، ص‌ 789؛ سعدی‌، ص‌410، 474).علاوه‌ بر تلمیحات‌ اسلامی‌ و ملی‌ و حماسی‌، تلمیح‌ ممکن‌ است‌ اشاره‌ به‌ حوادث‌ تاریخی‌، باورهای‌ عامیانه‌، احکام‌ نجوم‌، مباحث‌ جادوگری‌، علوم‌ تعبیر رؤیا و پزشکی‌ و جز اینها باشد. در ادبیات‌ جدید گاه‌ به‌ داستانهای‌ مشهور اروپایی‌ و اسطوره‌های‌ جهانی‌ اشاره‌ شده‌ است‌ (مثلاً رجوع کنید به شاملو، ص‌280ـ283، 307ـ311).تلمیحات‌ اسلامی‌ بیشتر در غزل‌ و مثنوی‌ کاربرد دارد (شمیسا، 1366ش‌، پیشگفتار، ص‌ 24؛ برای‌ نمونة‌ تلمیح‌ در غزل‌ رجوع کنید به سعدی‌، ص‌346، 573؛ حافظ‌، ج‌ 1، ص‌ 23، 708؛ و در مثنوی‌ رجوع کنید به عطار، 1348 ش‌، ص‌ 3، 5، 36؛ مولوی‌، 1363 ش‌، ج‌1، دفتر اول‌، بیت‌ 26، ج‌ 3، دفتر پنجم‌، بیت‌ 2035). تلمیحات‌ ملی‌ و حماسی‌ بیشتر در قصیده‌، بویژه‌ در بخش‌ پایانی‌ آن‌ به‌کار می‌رود و شاعر از این‌ طریق‌ ممدوحش‌ را بر شخصیتهایی‌ که‌ به‌ آنان‌ اشاره‌ کرده‌ است‌ ترجیح‌ می‌دهد (برای‌ نمونه‌ رجوع کنید به فرخی‌ سیستانی‌، ص‌ 61، 66؛ عنصری‌، ص‌ 28، 33).شاعران‌ در استفاده‌ از تلمیح‌ در یک‌ سطح‌ نیستند؛ کاربرد آن‌ به‌ عوامل‌ متعددی‌ از جمله‌ اطلاعات‌ میان‌ علمی‌ و فرهنگی‌ شاعر بستگی‌ دارد. لازمة‌ دریافت‌ تلمیح‌ نیز اشتراک‌ فرهنگی‌ و اشتراک‌ اطلاعات‌ گوینده‌ و شنونده‌ است‌. تلمیح‌ گاه‌ آشکار است‌، مانند «یوسف‌ گم‌ گشته‌ بازآید به‌ کنعان‌ غم‌ مخور» (حافظ‌، ج‌ 1، ص‌ 516) و گاه‌ مبهم‌، مانند «این‌ مگر آن‌ حکم‌ باشگونة‌ مصر است‌» (خاقانی‌، ص‌356) که‌ شنونده‌ با تأمل‌ بسیار درمی‌یابد که‌ شاعر به‌ داستان‌ یوسف‌ و زلیخا و زندانی‌ شدن‌ غیرعادلانة‌ یوسف‌ اشاره‌ کرده‌ است‌.منابع‌: قمر آریان‌، چهرة‌ مسیح‌ در ادبیات‌ فارسی‌ ، تهران‌ 1369ش‌؛ عبدالحسین‌ آق‌اِوْلی‌، دُرَرالادب‌: در فن‌ معانی‌، بیان‌، بدیع‌، [ شیراز 1336ش‌، چاپ‌ افست‌ قم‌، بی‌تا. ] ؛ ابن‌فارض‌، دیوان‌ ، بیروت‌1382/ 1962؛ ابن‌منظور؛ مهدی‌ اخوان‌ ثالث‌، ترا ای‌ کهن‌ بوم‌ و بر دوست‌ دارم‌ ، تهران‌ 1370 ش‌؛ محمدبن‌ عبدالملک‌ امیر معزّی‌، کلیات‌ دیوان‌ معزی‌ ، چاپ‌ ناصر هیری‌، تهران‌ 1362 ش‌؛ محمدبن‌ محمد (علی‌) انوری‌، دیوان‌ ، چاپ‌ محمدتقی‌ مدرس‌رضوی‌، تهران‌ 1364 ش‌؛ مسعودبن‌ عمر تفتازانی‌، کتاب‌ المطوّل‌ فی‌ شرح‌ تلخیص‌ المفتاح‌ ، [ استانبول‌ ] 1330، چاپ‌ افست‌ قم‌ 1407؛ نصراللّه‌ تقوی‌، هنجار گفتار: در فن‌ معانی‌ و بیان‌ و بدیع‌ فارسی‌ ، تهران‌ 1317 ش‌؛ علی‌بن‌ محمد جرجانی‌، کتاب‌ التعریفات‌ ، چاپ‌ ابراهیم‌ ابیاری‌، بیروت‌ 1405/ 1985؛ شمس‌الدین‌ محمد حافظ‌، دیوان‌ ، چاپ‌ پرویز ناتل‌خانلری‌، تهران‌ 1362 ش‌؛ بدیل‌بن‌ علی‌ خاقانی‌، دیوان‌ ، چاپ‌ ضیاءالدین‌ سجادی‌، تهران‌ 1368ش‌؛ محمدبن‌ عبدالرحمان‌ خطیب‌ قزوینی‌، الایضاح‌ فی‌ علوم‌ البلاغة‌: المعانی‌ و البیان‌ و البدیع‌ ، بیروت‌: دارالجیل‌ [ بی‌تا. ] ؛ محمدبن‌ احمد دقیقی‌، دیوان‌ ، چاپ‌ محمدجواد شریعت‌، تهران‌ 1368ش‌؛ محمدبن‌ عمر رادویانی‌، ترجمان‌البلاغه‌ ، چاپ‌ احمد آتش‌، استانبول‌ 1949، چاپ‌ افست‌ تهران‌ 1362ش‌؛ مصلح‌بن‌ عبداللّه‌ سعدی‌، متن‌ کامل‌ دیوان‌ شیخ‌ اجل‌ سعدی‌ شیرازی‌ ، چاپ‌ مظاهر مصفا، تهران‌ 1340ش‌؛ مجدودبن‌ آدم‌ سنایی‌، دیوان‌ ، چاپ‌ مدرس‌رضوی‌، تهران‌ ?[ 1354ش‌ ] ؛ احمد شاملو، در جدالِ با خاموشی‌: منتخبِ چهارده‌ دفتر شعر ، تهران‌ 1376ش‌؛ محمدبن‌ قیس‌ شمس‌ قیس‌، کتاب‌ المعجم‌ فی‌ معاییر اشعارالعجم‌ ، تصحیح‌ محمدبن‌ عبدالوهاب‌ قزوینی‌، چاپ‌ مدرس‌رضوی‌، تهران‌ [ 1338ش‌ ] ؛ سیروس‌ شمیسا، فرهنگ‌ تلمیحات‌ ، تهران‌ 1366ش‌؛ همو، نگاهی‌ تازه‌ به‌ بدیع‌ ، تهران‌ 1378ش‌؛ محمدبن‌ ابراهیم‌ عطار، دیوان‌ ، چاپ‌ تقی‌ تفضلی‌، تهران‌ 1362ش‌؛ همو، منطق‌الطیر: مقامات‌ الطیور ، چاپ‌ صادق‌ گوهرین‌، تهران‌ 1348ش‌؛ حسن‌بن‌ احمد عنصری‌، دیوان‌ ، چاپ‌ محمد دبیرسیاقی‌، تهران‌ 1363ش‌؛ علی‌بن‌ جولوغ‌ فرخی‌ سیستانی‌، دیوان‌ ، چاپ‌ محمد دبیرسیاقی‌، تهران‌ 1371ش‌؛ حسین‌بن‌ علی‌ کاشفی‌، بدایع‌الافکار فی‌ صنایع‌الاشعار ، چاپ‌ میرجلال‌الدین‌ کزّازی‌، تهران‌ 1369ش‌؛ سیاوش‌ کسرایی‌، خون‌ سیاوش‌ ، تهران‌ 1341ش‌؛ محمدهادی‌بن‌ محمدصالح‌ مازندرانی‌، انوارالبلاغه‌: در فنون‌ معانی‌، بیان‌ و بدیع‌ ، چاپ‌ محمدعلی‌ غلامی‌نژاد، تهران‌ 1376ش‌؛ مسعود سعدسلمان‌، دیوان‌ ، چاپ‌ غلامرضا رشیدیاسمی‌، تهران‌ 1362ش‌؛ احمدبن‌ قوص‌ منوچهری‌، دیوان‌ ، چاپ‌ محمد دبیرسیاقی‌، تهران‌ 1347ش‌؛ جلال‌الدین‌ محمدبن‌ محمد مولوی‌، کلیات‌ شمس‌، یا، دیوان‌ کبیر ، چاپ‌ بدیع‌الزمان‌ فروزانفر، تهران‌ 1355ش‌؛ همو، مثنوی‌ معنوی‌ ، تصحیح‌ رینولد ا. نیکلسون‌، چاپ‌ نصراللّه‌ پورجوادی‌، تهران‌ 1363ش‌؛ ناصرخسرو، دیوان‌ ، چاپ‌ مجتبی‌ مینوی‌ و مهدی‌ محقق‌، تهران‌ ?[ 1365ش‌ ] ؛ سعید نفیسی‌، محیط‌ زندگی‌ و احوال‌ و اشعار رودکی‌ ، تهران‌ 1336ش‌؛ احمد هاشمی‌، جواهر البلاغة‌ فی‌المعانی‌ و البیان‌ و البدیع‌ ، مصر 1358، چاپ‌ افست‌ قم‌ 1369ش‌؛ رضاقلی‌بن‌ محمدهادی‌ هدایت‌، مجمع‌الفصحا ، چاپ‌ مظاهر مصفا، تهران‌ 1336ـ1340ش‌.
نظر شما
مولفان
گروه
ادبیات و زبان ها , کلام و فرق ,
رده موضوعی
جلد 8
تاریخ 93
وضعیت چاپ
  • چاپ شده