تلمبه چی رجوع کنید به آتش نشانی

معرف

تلمبه‌چی‌ رجوع کنید به آتش‌نشانی‌#
متن
تلمبه‌چی‌ رجوع کنید به آتش‌نشانی‌NNNNتِلِمْسان‌ (تلمسن‌ ، یا به‌ گفتة‌ یاقوت‌ ( ج‌ 1، ص‌ 870 ) تنمسان‌) شهری‌ در غرب‌ الجزایر، در َ53 ْ34 عرض‌ شمالی‌ و َ21 ْ1 طول‌ غربی‌ که‌ اوران‌/ وَهْران‌، در 138 کیلومتری‌ شمال‌شرقی‌، سیدی‌ بُلعباس‌ * در 91 کیلومتری‌ مشرق‌، و مرز مراکش‌، در 63 کیلومتریِ آن‌ قرار دارد. این‌ شهر محل‌ تلاقی‌ راههای‌ بزرگ‌ داخلی‌ تونس‌ با اوجدا (وَجده‌ * ) و «جادة‌ طلا و عاج‌» است‌ که‌ مدیترانه‌ (بندرهای‌ هُنَین‌/ حُنَین‌ در مغرب‌ و رَچگون‌ و اَرشَکول‌/ارشقول‌ در مشرق‌) را با تیزیل‌ و سپس‌ سجلماسه‌ و دروازه‌های‌ صحرا مرتبط‌ می‌کند. در پشت‌ شهر، کوههای‌ تلمسان‌ قرار گرفته‌اند که‌ تا ارتفاع‌ 842 ، 1 متری‌، در جهت‌ شمالی‌ ـ جنوبی‌ کشیده‌ شده‌اند و به‌ سمت‌ دریا ادامه‌ می‌یابند. این‌ کوهها در قسمتهای‌ مرتفع‌ شهر، با فاصلة‌ پنجاه‌ کیلومتری‌ از میان‌ درة‌ ممتد تَفنَه‌/ تافنا در رشته‌ کوههای‌ ساحلی‌ تراراس‌ ، قابل‌ رؤیت‌اند. شهر 827 متر ارتفاع‌ دارد و بر دشتهای‌ هنّیه‌ در شمال‌ و مغنیه‌ در مشرق‌، که‌ قلمرو وسیع‌ هائوز را می‌سازند، مشرف‌ است‌. این‌ قلمرو، علاوه‌ بر تَفْنَه‌، با ایسِّر و شاخابه‌های‌ آن‌ و نیز تعداد زیادی‌ جویبار ــ که‌ از توده‌های‌ کوهستانی‌ سرازیر می‌شوند و با جریان‌ دائمی‌ خود باغهای‌ زیتون‌ و انگور، مزارع‌ بزرگ‌ و کوچک‌، جنگلها و مراتع‌ را آبیاری‌ می‌کنند ــ مشروب‌ می‌شود.تلمسان‌ «شهرچشمه‌ها» است‌؛ چشمه‌هایی‌ چون‌ عَین‌ الحَجَر، عین‌الحوت‌، آبشارهای‌ ال‌اوریت‌ ، رودخانة‌ زیرزمینی‌ غار، «عیون‌ ابوالمهاجر دینار» (مغلوب‌کنندة‌ کُسَیلَه‌ * ، رئیس‌ بربرها) درست‌ در نزدیکی‌ تلمسان‌. نظر معقول‌، اما نه‌ قطعی‌، در بارة‌ وجه‌ تسمیة‌ شهر این‌ است‌ که‌ واژة‌ بربری‌ تلمسان‌ ، جمع‌ تِلمَس‌ ، به‌ معنای‌ «چشمه‌، گودال‌ آب‌» باشد. نظر دیگر این‌ است‌ که‌ تلمسان‌ از تَلَم‌ که‌ در زبان‌ زناته‌ به‌ معنای‌ «محل‌ تقاطع‌» و سان‌ به‌ معنای‌ «دو» است‌، گرفته‌ شده‌ و به‌ معنای‌ شهری‌ است‌ که‌ دو عنصر متضاد بیابان‌ و کوهستان‌ را باهم‌ جمع‌ کرده‌ است‌ (میلی‌، کتاب‌ سوم‌، ص‌818). جهانگردان‌ مسلمان‌ (مثلاً بکری‌، ج‌2، ص‌745ـ 746؛ ادریسی‌، ج‌ 1، ص‌248) اغلب‌ از حمامها و آسیاهای‌ آبی‌ آن‌ یاد کرده‌اند. این‌ شهر، پس‌ از دوره‌ای‌ که‌ رومیها آن‌ را «پوماریا» (باغهای‌ میوه‌) می‌نامیدند، نامهای‌ دیگری‌ همچون‌ اَگادیر داشت‌ و در محل‌ شهر رومی‌ واقع‌ بود، جایی‌ که‌ در 174 ادریس‌ اول‌ مسجدی‌ در آن‌ بنا کرد. امروزه‌ فقط‌ منارة‌ آن‌ مسجد ــ که‌ نخستین‌ فرد از بنوعبدالواد، یَغْمَراسَن‌بن‌ زَیّان‌، بر آن‌ افزوده‌ ــ در مشرق‌ شهر کنونی‌ باقی‌است‌. این‌محل‌ سپس‌ پایتخت‌ بنویعلی‌' و بنوخزر زناته‌ شد و یوسف‌بن‌ تاشفین‌ مرابطی‌ ــ که‌ در 474 در مغرب‌ اگادیر، شهر تاکْرارْت‌/ تکرارت‌ (در بربری‌ به‌ معنای‌ «اردوگاه‌») را بنیاد نهاد ــ آن‌ را فتح‌ کرد (سلاوی‌، ج‌2، ص‌30). از تلفیق‌ اگادیر و تاکرارت‌، شهر کنونی‌ تلمسان‌ به‌ وجود آمد که‌ عبدالمؤمن‌ موحدی‌ در 540 آن‌ را محاصره‌ کرد و بر آن‌ استیلا یافت‌ و به‌ امر وی‌ شهر را با دیوار محکمی‌ محصور کردند (همان‌، ج‌ 2، ص‌ 70؛ میلی‌، کتاب‌سوم‌، ص‌ 706). مرینیان‌، تلمسان‌ را به‌ مدتی‌ طولانی‌ (699ـ707) محاصره‌ کردند و به‌ همین‌ منظور، شهر اردوگاهیِ المنصوره‌ را در مغرب‌ آن‌ بنا کردند که‌ بقایای‌ عظیمی‌ از آن‌ هنوز باقی‌ است‌. تلمسان‌ هنوز هم‌ مدینة‌الجدار یا ارض‌الجدار نامیده‌ می‌شود. این‌ نام‌ به‌ دیوار مذکور در قرآن‌ (کهف‌: 76ـ77، 81 ـ82) اشاره‌ دارد که‌ حضرت‌ موسی‌ علیه‌السلام‌ در آنجا با خضر علیه‌السلام‌ ملاقات‌ کرد ( رجوع کنید به ورثلانی‌، ص‌ 290). ساخت‌ این‌ نامها با کلمة‌ جدار، ممکن‌ است‌ بازتابی‌ باشد از نام‌ اگادیر (اجادیر یا اغادیر)، که‌ احتمالاً از گَدِر کارتاژی‌ (= جدار عربی‌) مشتق‌ شده‌ است‌ اما از میان‌ این‌ اسامی‌ فقط‌ تلمسان‌ تاکنون‌ باقی‌ مانده‌ است‌.تلمسان‌، در دورة‌ حکومت‌ یَغْمَراسَن‌ (633ـ681)، از بربران‌ زناته‌، آماج‌ کشورگشاییهای‌ حفصیان‌ تونس‌ و مرینیان‌ فاس‌ بود. بیش‌ از سی‌ شاهزاده‌ که‌ در تلمسان‌ جانشین‌ او شدند، در تلاش‌ برای‌ حفظ‌ قدرت‌ خود سرنوشتهایی‌ متفاوت‌ داشتند، از جمله‌: متحد شدن‌ با بعضی‌ از رقیبان‌ خود، نبرد با قبایل‌ هلالی‌ (بنوهلال‌) و در هنگام‌ نیاز، هم‌پیمانی‌ با آنان‌، و سرانجام‌ پناهنده‌ شدن‌ به‌ ترکهای‌ الجزیره‌ بر ضد اسپانیاییها در بُجایه‌/ بِجایَه‌ * ، بونه‌ * (عَنّابَه‌)، مَرسی‌ الکبیر و اُران‌، و موافقت‌ با پرداخت‌ خراج‌ به‌ ترکها. ابوحمو ثالث‌ (حک : 909ـ923) در 912 ناگزیر به‌ پرداخت‌ سالانه‌ 000 ، 12 سکه‌ طلا، 12 رأس‌ اسب‌ گزیده‌ و 6 باز بود (جیلالی‌، ج‌2، ص‌ 202، 206؛ میلی‌، کتاب‌ سوم‌، ص‌837). ترکهای‌ الجزیره‌ به‌فرماندهی‌ صلاح‌ رئیس‌، ابوزیّان‌ چهارم‌ الحسن‌ (آخرین‌ فرد از بنوعبدالواد) را معزول‌ و تلمسان‌ را در 962 ضمیمة‌ خود کردند (جیلالی‌، ج‌2، ص‌229) و به‌ استقلال‌ 319 سالة‌ شهر پایان‌ دادند. تلمسان‌، در مدت‌ سه‌ قرنِ سلطة‌ بیگهای‌ (امرای‌) الجزیره‌، روبه‌ زوال‌ رفت‌. شهر در این‌ سالها، شاهد درگیری‌ اعراب‌ بومی‌ با حَضَرهای‌ بربر (که‌ آنها همچنین‌ شامل‌ «اندلسیّون‌»ی‌ می‌شدند که‌ پیش‌ از تسخیر دوبارة‌ اسپانیا به‌ دست‌ مسیحیان‌، به‌ آنجا مهاجرت‌ کرده‌ بودند) و نیز با «قول‌اوغلی‌»های‌ (غلام‌زادگان‌) ترک‌ بود که‌ حاصل‌ وصلت‌ سربازان‌ ترک‌ با زنان‌ بومی‌ بودند و در ترکیب‌ جمعیت‌ شهر عنصری‌ ثابت‌ به‌ شمار می‌آمدند. اشغال‌ الجزایر از سوی‌ فرانسه‌ با تصرف‌ تلمسان‌ در 1252/1836 آغاز شد. تلمسان‌ با عقد پیمان‌ تفنه‌ در 24 صفر 1253/ 30 مه‌ 1837 میان‌ امیرعبدالقادرِ الجزایری‌ * و بوژو ، به‌ امیر باز گردانده‌ شد. با پیمان‌ دوباره‌ای‌ در 1258/ 1842، تصرف‌ قطعی‌ صورت‌ گرفت‌ که‌ 120 سال‌ ادامه‌ یافت‌.در میان‌ بناهای‌ تاریخی‌ بسیار مهم‌ اسلامی‌ تلمسان‌ و پیرامون‌ آن‌، می‌توان‌ به‌ اینها اشاره‌ کرد: بقایای‌ باروهای‌ قدیمی‌ اگادیر، تا کرارت‌ و المنصوره‌؛ مسجد جامع‌ تلمسان‌ با مناره‌هایی‌ متعلق‌ به‌ قرن‌ هفتم‌؛ مناره‌های‌ مسجد جامع‌ اگادیر؛ مسجد بوالحسن‌ سیدی‌، که‌ اکنون‌ موزة‌ هنرهای‌ اسلامی‌ است‌؛ دژ مَشوار، قصر محصور ساختة‌ یغمراسن‌؛ و حوض‌ بزرگ‌ (اکنون‌ خشک‌) «صَهریج‌» (به‌ ابعاد 200*100*3 متر) که‌ ابوتاشْفین‌ اول‌ (حک : 718ـ737) ظاهراً برای‌ خوشایند دختر خویش‌، و به‌ احتمال‌ بیشتر برای‌ آبیاری‌ باغهای‌ خود، ساخته‌ است‌. منارة‌ سنگی‌ مسجدالمنصوره‌، با چهل‌ متر بلندی‌ و با آجرکاریهای‌ رنگارنگ‌، زیباست‌ و بناهای‌ عظیم‌ موحدی‌ همچون‌ خیرالدا ی‌ اشبیلیه‌ (سویل‌)، «کُتُبیّه‌» (کتابخانه‌) مراکش‌ و برج‌ حسن‌ را در رَباط‌ به‌ یاد می‌آورد. در جنوب‌ شرقی‌ تلمسان‌، مسجد و آرامگاه‌ سیدی‌ بومَدیَن‌، مشهورترین‌ عارف‌ و پیر اندلسی‌ تلمسان‌ (متوفی‌ 594 در این‌ شهر؛ رجوع کنید به ابومدین‌ تلمسانی‌ * )، ساختة‌ ابوالحسن‌ مَرینی‌، قرار دارد. مقبرة‌ شیخ‌ هنوز هم‌ موردتوجه‌ فراوان‌ مردم‌ است‌. سرانجام‌ در شمال‌ شهر و درست‌ در پای‌ دیوار آن‌، مسجد عارف‌ اندلسی‌ دیگر، سیدالحَلْوی‌، قرار دارد که‌ ابوعِنان‌ فارِس‌ مرینی‌ در 754 آن‌ را ساخته‌ و در بناهای‌ جانبی‌، در بسیاری‌ از جزئیات‌ شبیه‌ مدرسة‌ بوعنانیّة‌ * همین‌ سلطان‌ در فاس‌ است‌.در دورة‌ تحت‌الحمایگی‌ فرانسه‌، در 1270/ 1854 تلمسان‌ به‌ دهستانی‌ تام‌الاختیار تبدیل‌ شد و در 1274/ 1858 مرکز یک‌ شهرستان‌ بود. در دهة‌ 1300ش‌/1920 شهر جمعیتی‌ بالغ‌ بر 000 ، 30 مسلمان‌، 000 ، 6 یهودی‌ و 000 ، 4 اروپایی‌ داشت‌. در جمهوری‌ کنونی‌ الجزایر، تمامی‌ جمعیت‌ شهر مسلمان‌اند. همة‌ یهودیها و اروپاییها به‌ فرانسه‌، اسرائیل‌ و کشورهای‌ دیگر مهاجرت‌ کرده‌اند. امروزه‌ تلمسان‌ مرکز ولایتی‌ است‌ به‌ همان‌ نام‌، با مساحتی‌ برابر 067 ، 8 کیلومترمربع‌، با پنج‌ شهرستان‌ ونیم‌ میلیون‌ جمعیت‌. در 1366 ش‌/ 1987، خود شهر حدود 000 ، 140 سکنه‌ داشت‌، جمعیتی‌ که‌ به‌طور ثابت‌ 4ر3% رشد سالانه‌ دارد. این‌ رشد تا حدی‌ ناشی‌ از رونق‌ فزایندة‌ ناشی‌ از برنامه‌های‌ خاص‌ توسعه‌ و ایجاد مؤسسات‌ آموزش‌ عالی‌ (ازجمله‌ دانشگاه‌ اِمامه‌ با بیش‌ از 000 ، 5 دانشجو در پنج‌ دانشکده‌) بوده‌ است‌. توسعة‌ صنعتی‌ با فعالیت‌ کارخانه‌های‌ روغن‌ زیتون‌، دباغی‌، نخ‌ریسی‌ و تولید منسوجات‌ ابریشمی‌، تولید سیلندرهای‌ گاز و تجهیزات‌ تلفن‌ و جز آنها، که‌ برای‌ 500 ، 4 تن‌ شغل‌ ثابت‌ ایجاد می‌کند، صورت‌ گرفته‌ است‌. نواحی‌ صنعتی‌ و مسکونی‌ جدید، موجب‌ گسترش‌ زیاد محدودة‌ شهر شده‌اند و به‌ اراضی‌ کشاورزی‌ هائوز تجاوز کرده‌اند؛ با این‌ حال‌، این‌ اراضی‌ برای‌ 000 ، 2 تن‌ تأمین‌ اشتغال‌ می‌کند.منابع‌: محمدبن‌محمد ادریسی‌، کتاب‌ نزهة‌المشتاق‌ فی‌اختراق‌ الا´فاق‌ ، بیروت‌ 1409/1989؛ الاصاله‌ (الجزیره‌)، ش‌26 (1975؛ ویژه‌نامة‌ تلمسان‌)؛ عبداللّه‌بن‌عبدالعزیز بکری‌، کتاب‌ المسالک‌ و الممالک‌ ، چاپ‌ ادریان‌ فان‌لیوفن‌ و اندری‌ فری‌، تونس‌ 1992؛ [ عبدالرحمان‌ جیلالی‌، تاریخ‌الجزائرالعام‌ ، بیروت‌ 1403/1983 ] ؛ احمدبن‌خالد سلاوی‌، کتاب‌الاستقصا لاخبار دول‌ المغرب‌ الاقصی‌ ، چاپ‌ جعفر ناصری‌ و محمد ناصری‌، دارالبیضاء 1954ـ 1956؛ کتاب‌ الاستبصار فی‌ عجائب‌ الامصار ، چاپ‌ سعد زغلول‌ عبدالحمید، دارالبیضاء: دارالنشر المغربیه‌، 1985؛ [ مبارک‌بن‌ محمد میلی‌، تاریخ‌ الجزائر فی‌ القدیم‌ والحدیث‌ ، چاپ‌ محمد میلی‌، الجزائر 1396/ 1976 ] ؛ حسین‌بن‌محمد ورثیلانی‌، نزهة‌ الانظار فی‌ فضل‌ علم‌ التّاریخ‌ و الاخبار ، بیروت‌ 1394/1974؛ [ یاقوت‌ حموی‌ ] ؛Architecture of the Islamic world: its history and socialmeaning , ed. G. Michell, London 1978, 219; M.L. Bates, "The Ottoman coinage of Tilimsa ¦n", in American Numismatic Society Museum Notes, XXVI (1981), 203- 214; Great Britain. Naval Intelligence Division. Admiralty Handbooks, Algeria, London 1943-1944, II , 109-112; R. Hillenbrand, Islamic architecture: form, function and meaning : Edinburgh 1994, index at 624;نیز رجوع کنید به د. اسلام‌ ، چاپ‌ اول‌، ذیل‌ "Tlemcen" .جامعِ تِلِمْسان‌، از مساجد اولیة‌ دورة‌ مُرابطون‌ است‌. این‌ مسجد را یوسف‌بن‌ تاشفین‌ (متوفی‌ 500)، دومین‌ فرمانروای‌ مرابطون‌، پس‌ از استیلا بر تلمسان‌، در 475 بنا نهاد (سالم‌، 1991ـ 1992، قسم‌ 2، ص‌ 358؛ میچل‌، ص‌ 219). جانشین‌ او، علی‌بن‌ یوسف‌ (حک : 500 ـ 537)، از حدود 530 تا 533 آن‌ را توسعه‌ داد و تزئین‌ نمود (هَرَفی‌، ص‌ 375؛ لامبر ، ص‌ 205). یک‌ قرن‌ بعد، یَغْمَراسَن‌بن‌ زَیّان‌، از امرای‌ عبدالوادیان‌ * / زَیّانیان‌، با ایجاد تغییراتی‌ مسجد را به‌ شکل‌ امروزی‌ آن‌ در آورد (مؤنس‌، ص‌ 219؛ لامبر، ص‌ 193، نقشه‌، ص‌ 205؛ هیلن‌ برند ، 1999، ص‌ 185؛ میچل‌، همانجا).نقشة‌ این‌ مسجد به‌ شکل‌ مستطیل‌ (58*65متر) است‌ و قطعة‌ مثلث‌ شکلی‌ از گوشة‌ غربی‌ آن‌ حذف‌ شده‌ است‌ (فرناندث‌ ـ پوئرتاس‌ ، ص‌ 111 و نقشه‌). طبق‌ شواهد موجود در بنا، ساخت‌ این‌ مسجد در سه‌ مرحله‌ صورت‌ گرفته‌ است‌:ابتدا به‌ دستور یوسف‌بن‌ تاشفین‌ شبستان‌ ساخته‌ شد. این‌ شبستان‌ مستطیل‌ شکل‌ در جنوب‌ بنا واقع‌ شده‌ و شامل‌ سیزده‌ فرش‌اندازِ (ناو) عمود بر دیوار قبله‌ و شش‌ فرش‌اندازِ موازی‌ با دیوار قبله‌ است‌. ستونهای‌ فرش‌اندازهای‌ موازی‌ با دیوار قبله‌ را قوسهای‌ نعل‌اسبی‌، و ستونهای‌ فرش‌اندازهایِ عمود بر دیوار قبله‌ را قوسهای‌ چند پر به‌ هم‌ متصل‌ می‌کند (مؤنس‌، همانجا؛ لامبر، ص‌ 205؛ هات‌، ص‌ 96ـ97، تصویر 40ـ41). در این‌ میان‌، فرش‌انداز مرکزیِ مقابل‌ محراب‌، هم‌ عریضتر است‌ و هم‌ تزئینات‌ بیشتری‌ دارد (پاپادوپولو، ص‌ 516؛ لامبر، همانجا). در مرحلة‌ دوم‌، زیر نظر علی‌بن‌ یوسف‌ گنبد جلوِ محراب‌ با کتیبه‌ای‌ به‌ تاریخ‌ 531، و مقصوره‌، با کتیبه‌ای‌ به‌ تاریخ‌ 533، ساخته‌ شدند. تزئینات‌ فرش‌اندازِ مقابل‌ محراب‌ نیز منسوب‌ به‌ دورة‌ اوست‌ (لامبر، همانجا؛ سالم‌، 1982، ص‌ 665).در دورة‌ عبدالوادیان‌ در 633، قسمت‌ شمالی‌ مسجد احداث‌ گردید که‌ شامل‌ حیاط‌ و فرش‌اندازهایِ اطراف‌ آن‌ است‌، به‌ طوری‌ که‌ سه‌ فرش‌اندازِ شرقی‌ و چهار فرش‌اندازِ غربیِ حیاط‌، در امتداد فرش‌اندازهایِ طولی‌ شبستان‌ قرار گرفتند. این‌ قسمتها به‌ سبب‌ ناهمواری‌ زمین‌، با شبستان‌ هم‌ سطح‌ نیستند (لامبر، ص‌ 193، نقشه‌، ص‌ 206؛ سالم‌، 1982، همانجا). حیاط‌ مربع‌ شکل‌ است‌ و رواقهای‌ ژرف‌ و پنج‌ طاق‌ در هر ضلع‌ دارد. طاقگانهای‌ هر ضلع‌، بجز سمت‌ قبله‌ که‌ قوس‌ آن‌ از نوع‌ چند پر است‌، قوس‌ نعل‌ اسبی‌ ساده‌ دارند (پاپادوپولو، همانجا؛ هات‌، ص‌ 94ـ95، تصویر 38ـ39). یک‌ طاقگان‌ هم‌ در فاصلة‌ بین‌ شبستان‌ و حیاط‌ عرضی‌ قرار دارد. سقف‌ تمام‌ فرش‌اندازهایِ طولی‌، مجزا و به‌ شکل‌ شیروانیِ سفالی‌ است‌ (فرناندث‌ ـ پوئرتاس‌، ص‌ 111).به‌ عقیدة‌ لامبر (همانجاها) در نقشة‌ اولیة‌ بنا که‌ در دورة‌ مرابطون‌ ساخته‌ شده‌، قسمتی‌ از شبستان‌، حیاط‌ بوده‌ است‌، به‌ طوری‌ که‌ در طرفین‌ آن‌ سه‌ فرش‌اندازِ عمودی‌ وجود داشته‌ و بقیة‌ قسمتها در دورة‌ عبدالوادیان‌ احداث‌ گردیده‌ است‌.گچ‌بریِ محراب‌ این‌ مسجد، که‌ بخشی‌ از آن‌ بیرونِ دیوار قبله‌ قرار گرفته‌، قابل‌ توجه‌ است‌. طاق‌ نعل‌اسبی‌ آن‌ با شانزده‌ قوس‌ کوچک‌ و هفده‌ قاب‌بندی‌ گچ‌بری‌ شده‌، به‌ صورت‌ شعاع‌ خورشید تزئین‌ شده‌ است‌. در سه‌ طرفِ طاق‌ محراب‌، سه‌ قاب‌بند با آیات‌ قرآنی‌ و نقوش‌ اسلیمیِ گچی‌ کار شده‌ است‌ و در قسمت‌ فوقانیِ آن‌، سه‌ ردیف‌ قاب‌بندی‌ مزین‌ به‌ نقوش‌ گچ‌بری‌ شدة‌ گیاهی‌ و آیات‌ قرآنی‌ قرار دارد. دوگوی‌ برجستة‌ گچی‌، در دو لچکی‌ پیشانی‌ طاق‌ محراب‌، آن‌ را زیباتر نموده‌ است‌. در دیوارة‌ درونی‌ محراب‌ سه‌ پنجرة‌ کاذب‌ با نقوش‌ اسلیمی‌، گچ‌بری‌ شده‌ است‌ (فرناندث‌ ـ پوئرتاس‌، ص‌ 112، تصویر؛ پترسن‌ ، ذیل‌ "Tlemcen" ؛ پاپادوپولو، همانجا).این‌ مسجد دو گنبد دو پوشه‌ دارد که‌ یکی‌ در جلو محراب‌ و دیگری‌ با فاصلة‌ سه‌ فرش‌اندازِ عرضی‌، در مقابل‌ آن‌ قرار گرفته‌ است‌. گنبدهای‌ داخلی‌ را دوازده‌ تُویْزِة‌ آجری‌ و چهار گوشوارة‌ کوچک‌ نگاه‌ می‌دارد که‌ فاصلة‌ بین‌ تویزه‌ها با گچ‌بریهای‌ مشبک‌ و نقوش‌ گیاهی‌ پر شده‌ است‌. پوشش‌ خارجی‌ گنبد نیز مانند سقف‌ فرش‌اندازهای‌ طولی‌، شیروانیِ سفالی‌ است‌ (میچل‌، همانجا؛ هیلن‌برند، 1994، ص‌ 86 ـ87؛ پاپادوپولو، ص‌ 409، تصویر 289؛ قس‌ پترسن‌، همانجا).منارة‌ مسجد، به‌ سبک‌ مساجد شمال‌ افریقا چهارگوش‌ است‌ و در ضلع‌ شمالی‌ قرار دارد. برخی‌ آن‌ را منتسب‌ به‌ دورة‌ مرابطون‌ می‌دانند ولی‌ چون‌ در بخش‌ شمالی‌ واقع‌ است‌، ساخت‌ آن‌ در دورة‌ عبدالوادیان‌ منطقیتر به‌ نظر می‌رسد ( رجوع کنید به پترسن‌، همانجا؛ پاپادوپولو، ص‌ 516؛ میچل‌، همانجا؛ قس‌ شافعی‌، ص‌ 161، تصویر 167).منابع‌: سید عبدالعزیز سالم‌، بحوث‌ اسلامیة‌ فی‌التّاریخ‌ و الحضارة‌ و الا´ثار ، بیروت‌ 1991ـ1992؛ همو، تاریخ‌المغرب‌ فی‌العصرالاسلامی‌ ، اسکندریه‌ ?[ 1982 ] ؛ فرید محمود شافعی‌، العمارة‌العربیة‌ الاسلامیة‌: ماضیها و حاضرها و مستقبلها ، ریاض‌ 1402/1982؛ ایلی‌ لامبر، تطورالعمارة‌ الاسلامیة‌ فی‌ اسبانیا و البرتغال‌ و شمال‌ افریقیا ، عرّبه‌ عطااللّه‌ جلیان‌، بیروت‌ 1985؛ حسین‌ مؤنس‌، المساجد ، کویت‌ 1401/1981؛ سلامة‌ محمد سلمان‌ هرفی‌، دولة‌المرابطین‌ فی‌ عهد علی‌بن‌ یوسف‌بن‌ تاشفین‌: دراسة‌ سیاسیة‌ و حضاریة‌ ، بیروت‌ 1405/1985؛Antonio Fernandez - Puertas, "Spain and North Africa", in The mosque: history, architectural development & regional diversity , ed. Martin Frishman and Hasan Uddin Khan, London: Thames and Hudson, 1997; Robert Hillenbrand, Islamic art and architecture , London 1999; idem, Islamic architecture: form, function and meaning , Edinburgh 1994; Antony Hutt, Islamic architecture North Africa , London 1977; George Michell, "North Africa and Sicily", in Architecture of the Islamic world , ed. George Michell, London: Thames and Hudson, 1984; Alexandre Papadopoulo, Islam and Muslim art , translated from the French by Robert Erich Wolf, London 1980; Andrew Petersen, Dictionary of Islamic architecture , London 1996.
نظر شما
مولفان
گروه
تاریخ اجتماعی ,
رده موضوعی
جلد 8
تاریخ 93
وضعیت چاپ
  • چاپ شده