تگرگ (ژاله، یخچه؛ در عربی: بَرَد)، از عوارض جوّی. تگرگ از دانه یا تکههای یخ به قطر 5 تا 50 میلیمتر (و گاه بیشتر) تشکیل میشود و حاصل حرکات عمودی شدید قطرات باران در طوفانهای همراه با رعدوبرق است که در نتیجة این حرکات، قطرات آب بسرعت منجمد میشود. این حرکات عمودی سریع بویژه در ابرهای کومولونیمبوس بهوجود میآید. تگرگ دارای لایههای شفاف و نیمهشفاف است. فصل بارش تگرگ اغلب در بهار یا فصول انتقالی سال است، زیرا در این فصول اغتشاشات شدید جوّی زیاد است (جعفرپور، ص 169ـ 170؛ کاویانی و علیجانی، ص 253ـ254).در فارسی میانه، تگرگ (مکنزی، ص220، 427) به همین شکل بهکار میرفته است. ابوریحان بیرونی (362ـ440؛ ص 407) آن را به صورت تَذَرْگ ضبط کرده است. امروزه در کُردی و لُری به آن تِگِر/ تَگَر (ابراهیمپور؛ ایزدپناه، ذیل همین واژه)، در کرمانی تِتِرْک/ تِتِرْکو /تِغِرْس/ تِغِرْسِه (پورحسینی، ذیل «تِتِرْک» و «تِغِرْس»)، در یزدی و خوری تَغَرْسِه/ تَغَرْسَه (افشار؛ فرهوشی، ذیل همین واژه) و در لارستانی تَغَرْگ (اقتداری، ذیل همین واژه) میگویند.از تلقی ایرانیان پیش از اسلام در مورد تگرگ مطلبی در دست نداریم، جز آنکه یکی از چهار اسب گردونة آناهیتا بوده (آموزگار یگانه، ص 18، 22)، به فرمان او فرو میباریده (اوستا، ج 1، ص 167) و باد، آن را در همه جا میگسترانیده است (همان، ج 1، ص 357). به تگرگ هم به عنوان پدیدهای سهمگین و مخرب (آموزگار یگانه، ص 53؛ بندهش ، ص 95) و هم به عنوان منبعی برای تأمین آب ( رجوع کنید به اوستا، همانجا) اشاره کردهاند. بنا به دارابنامة طرسوسی (ج 1، ص 307)، به دنبال عبادت و زاری داراب برای بیرون رفتن از محاصره، تگرگی [ در متن: سکنجه، ژاله ] بارید که هریک «چندِ بیضهای» بود و سر مردم میشکست و زره آنان را دو نیم میکرد، و در اثر آن داراب توانست از محاصره بگریزد.عقاید دانشمندان دورة اسلامی در مورد تگرگ، همچون سایر آثار عُلْوی، بهطور عمده برگرفته از آثار دانشمندان یونانی است که از ترجمههای سریانی و عربی آنها استفاده میکردهاند. مهمترین این منابع الا´ثار العلویِ ارسطوست که ابنرشد آن را نقل کرده است.بنا به نظر ارسطو در بهار و پاییز که همه جا یکسره سرد نیست، سرمای ابر از گرمای بیرون به عمق ابر میگریزد و این تراکم سرما سبب انجماد و شکلگیری تگرگ میشود؛ بزرگی و کوچکی دانة آن به دو چیز بستگی دارد: قوّت یا ضعف درونی آن، و دوری و نزدیکی مکان تشکیل آن نسبت به زمین ( رجوع کنید بهالمپیودورس [ در منابع اسلامی: المفیدورس ] ، ص 101ـ102؛ ابنرشد، ص 24ـ 25). تئوفراستوس (در منابع اسلامی: ثاوفرسطس، ح 372ـ ح 288 ق م؛ ص140) تگرگ را قطره بارانی منجمد شده دانسته است. از نظر آپولونیوس تیانایی (در منابع اسلامی: بلینوس/ بلیناس حکیم، سدة اول میلادی؛ ص 217ـ 218) باد ابر را میفشرد و سبب بارش باران میشود و چون سرما در هوا بر آن غلبه میکند، قطرات باران منجمد و تبدیل به تگرگ میشوند. کوچکی و بزرگی دانة تگرگ به علت زیادی یا کمی آب موجود در آن است که این زیادی و کمی بر اثر شدت و ضعف باد بهوجود میآید. کِندی (متوفی نیمة دوم سدة سوم؛ ج 2، ص80 ـ81)، مطهربن طاهر مَقدِسی (سدة چهارم؛ ج 1، ص 295) و حسنبن بهلول (سدة چهارم؛ ص 292) کمابیش آرای ارسطو را بازگو کردهاند.ابنسینا (370ـ 428) در کتابهایش آرای ارسطو و مشاهدات خود را بیان، و در عین حال آرای مستقلی نیز عرضه کرده است. او باد را از اسباب تشکیل تگرگ دانسته است؛ باد سردی که ابر گرم نزدیک به زمین را جمع و اجزای آن را با سرما منجمد میکند. تگرگ در تابستان کم میشود، چون بخار مرطوب سنگین در این فصل کم است. در زمستان نیز تگرگ کم میشود، زیرا ابر منجمد میگردد (1404، ج 2، فن 5، ص 37ـ 38؛ برای دیگر کتابهای ابنسینا که در بارة تگرگ مطالبی دارند رجوع کنید به النجاة من الغرق فی بحر الضلالات که گزیدهای از شفا ست، ص310ـ 311؛ طبیعیات دانشنامة علائی ، ص 67؛ قُراضة طبیعیات ، منسوب به ابنسینا، ص 113؛ برای تفصیل آرای ابنسینا رجوع کنید بهباران * ، بخش سوم).ابوریحان بیرونی (همانجا) بر خلاف نظریة ارسطویی رایجِ روزگار خویش، نه پدیدههای جوّی، که برجها را سبب آثار علوی میداند، چنانکه برج حَمَل را «کنندة رعد و باران و تذرگ» دانسته است. از دانشمندان سپسین، شهمردانبن ابیالخیر (متوفی پس از 475؛ ص 427ـ 428)، ابوحاتم مظفربن اسماعیل اسفزاری (همعصر او؛ ص 13) و ابن سَهْلانساوی (نیمة نخست سدة ششم، ص 21ـ22) آرایی ارسطویی و مشابه هم عرضه کردهاند (برای اطلاع از آرای اخوانالصفا، سدة چهارم؛ ابوالبرکات بغدادی، متوفی 545؛ و زکریا قزوینی، متوفی 682، رجوع کنید به باران * ، بخش سوم).محمدبن محمودبن احمد طوسی (نیمة دوم سدة ششم) نیز از جمله کسانی بود که بر نقش باد در تشکیل تگرگ تأکید داشت. به عقیدة او (ص 84 ـ 85)، برف بخاری (ابری) است که در هوا سرد شده است و اگر هوا متحرک باشد و آن را بگرداند، تبدیل به تگرگ میشود. شرفالدین محمد مسعودی مروزی (نیمة دوم سدة ششم؛ ص 95ـ96) نیز پیرو نظریات ارسطو بود. حسینیاصفهانی (نیمة دوم سدة نهم؛ ص 52) و مؤلف گمنام رساله در شناخت کاینات جوّ و طبقات هوا و خاک (ص پنجم) ــ که به نام شاهعباس اول صفوی (حک : 996ـ 1038) تألیف شده است ــ نیز سخنان مسعودی مروزی را تکرار کردهاند.محمدبن محمود شمسالدین آملی (سدة هشتم) نظر تازهای داده است: اگر بخار بالا رود و سرمای شدیدی بدان عارض شود، چنانکه به تمامی اجزای آن بخار، پیش از اجتماع آن، برسد برف خواهد بارید، و اگر پس از اجتماع اجزای آن برسد، تگرگ خواهد بارید و به واسطة حرکت، شکلی مدور مییابد (ج 2، ص 538). صدرالدین شیرازی (979ـ1050) مشابه آرای شمسالدین آملی را با تفصیل بیشتر باز گفته است ( رجوع کنید به ص 169).در منابع دورة اسلامی، برای دو سنگ خواصی مرتبط با تگرگ قائل شدهاند: حجرالبَرَد، سنگی که تگرگ از آن میگریزد و در ایام تگرگ برای جلوگیری از بارش و زیان آن برای کشاورزی، آن را در محل بلندی میآویزند، و آن را بزرگ [ تَزَرْگ ؟ ] مُهره نیز خواندهاند (نصیرالدین طوسی، ص 159)؛ سنگ باران/ حجر مَطَر که نوشتهاند میتواند باران و برف و باد و تگرگ بهوجود بیاورد و جماعتی از ترکان آنقدر در کاربرد آن مهارت دارند که در هر فصلی با آن باران و برف و باد و تگرگ بهوجود میآورند (همان، ص 161).مردم خراسان بر این باورند که برای جلوگیری از ریزش تگرگ، باید دانة تگرگی در دهان گذارد و نجویده بلعید یا دانة تگرگی را به نیت «کلید کردن» ریزش آن، در کلیددان کنار در انداخت (شکورزاده، ص 349).واژة بَرَد در قرآن نیز بهکار رفته است (برای اطلاع از تفسیرهای آن رجوع کنید به باران * ، بخش دوم).منابع: ژاله آموزگاریگانه، تاریخ اساطیری ایران ، تهران 1374 ش؛ محمدتقی ابراهیمپور، واژهنامة کردی ـ فارسی ، تهران 1373 ش؛ ابنرشد، رسائل ابنرشد، رسالة 4: کتاب الا´ثار العلویة ، حیدرآباد دکن 1366/ 1947؛ ابنسهلان ساوی، الرسالة السنجریة فیالکائنات العنصریة ، در دو رساله در بارة آثار علوی ، چاپ محمدتقی دانشپژوه، تهران 1337 ش؛ ابنسینا، الشفاء، الطبیعیات ، ج 2، الفنالخامس: المعادن و الا´ثار العلویة ، چاپ ابراهیم مدکور، قاهره 1385/ 1965، چاپ افست قم 1404؛ همو، طبیعیات دانشنامة علائی ، تهران 1353 ش؛ همو، قراضة طبیعیات ، با مقدمه و حواشی و تصحیح غلامحسین صدیقی، تهران 1332 ش؛ همو، النجاة منالغرق فی بحر الضلالات ، چاپ محمدتقی دانشپژوه، تهران 1364 ش؛ ابوحاتم اسفزاری، رسالة آثار علوی ، چاپ محمدتقی مدرسرضوی، تهران 1356 ش؛ ابوریحان بیرونی، کتاب التفهیم لاوائل صناعة التنجیم ، چاپ جلالالدین همائی، تهران 1362 ش؛ ایرج افشار، واژهنامة یزدی ، تنظیم و آوانویسی از محمدرضا محمدی، تهران 1368 ش؛ احمد اقتداری، فرهنگ لارستانی ، تهران 1334 ش؛ المپیودورس، تفسیر المفیدوروس لکتاب ارسطاطالیس فی الا´ثار العلویة ، نقل حنینبن اسحاق و اصلاح اسحاقبن حنین، در شروح علی ارسطو مفقودة فیالیونانیة و رسائل اخری ، چاپ عبدالرحمان بدوی، بیروت 1986؛ اوستا، یشتها ، گزارش پورداود، چاپ بهرام فرهوشی، تهران 1356 ش؛ حمید ایزدپناه، فرهنگ لری ، تهران 1343 ش؛ بلینوس، سرّالخلیقة و صنعة الطبیعة: کتاب العلل ، چاپ اورسولا وایسر، حلب 1979؛بندهش ، [ گردآوری ] فرنبغ دادگی، ترجمة مهرداد بهار، تهران 1369 ش؛ ابوالقاسم پورحسینی، فرهنگ لغات و اصطلاحات مردم کرمان ، کرمان 1370 ش؛ تئوفراستوس، کتاب الا´ثار العلویة لثاوفرسطس ، در مجلة تاریخ العلوم العربیة و الاسلامیة ، چاپ فؤاد سزگین، ج 1، فرانکفورت 1405/ 1985؛ ابراهیم جعفرپور، اقلیمشناسی ، تهران 1373 ش؛ حسینبن بهلول، کتاب الدلائل ، چاپ عکسی از نسخة خطی کتابخانة سلیمانیة استانبول، مجموعة حکیماوغلی، ش 572، فرانکفورت 1405/ 1985؛ غیاثالدین علی حسینیاصفهانی، دانشنامة جهان ، چاپ سنگی بمبئی 1291؛ رساله در شناخت کاینات جوّ و طبقات هوا و خاک ، نسخة خطی کتابخانة مجلس شورای ملی، ش 3/621؛ ابراهیم شکورزاده، عقاید و رسوم مردم خراسان ، تهران 1363 ش؛ محمدبن محمود شمسالدین آملی، نفائس الفنون فی عرایس العیون ، ج 2، چاپ ابراهیم میانجی، تهران 1379؛ شهمردانبن ابیالخیر، نزهت نامة علائی ، چاپ فرهنگ جهانپور، تهران 1362 ش؛ محمدبن ابراهیم صدرالدین شیرازی، شرح الهدایة الاثیریة ، [ چاپ سنگی تهران 1313 ] ، چاپ افست [ بیجا، بیتا. ] ؛ محمدبن حسن طرسوسی، داراب نامة طرسوسی ، چاپ ذبیحاللّه صفا، تهران1356 ش؛ محمدبن محمود طوسی، عجایب المخلوقات ، چاپ منوچهر ستوده، تهران 1345 ش؛ بهرام فرهوشی، واژهنامة خوری ، تهران 1355 ش؛ محمدرضا کاویانی و بهلول علیجانی، مبانی آب و هواشناسی ، تهران 1371 ش؛ یعقوببن اسحاق کندی، رسائل الکندی الفلسفیة ، چاپ محمدعبدالهادی ابوریده، قاهره 1369ـ1372/ 1950ـ1953؛ محمدبن مسعود مسعودی مروزی، رسالهای در بارة آثار علوی ، در دو رساله در بارة آثار علوی ، چاپ محمدتقی دانشپژوه، تهران: فرهنگ ایرانزمین، 1337 ش؛ مطهربن طاهر مقدسی، آفرینش و تاریخ ، مقدمه، ترجمه و تعلیقات از محمدرضا شفیعیکدکنی، تهران 1374 ش؛ دیوید نیل مکنزی، فرهنگ کوچک زبان پهلوی ، ترجمة مهشید میرفخرایی، تهران 1373 ش؛ محمدبن محمد نصیرالدین طوسی، تنسوخنامة ایلخانی ، چاپ محمدتقی مدرسرضوی، تهران 1363 ش.