تَکَه (یا تَکّه)، ایل بزرگ ترکمن. در گذشته اراضی ایل تکه از شرق به چهارجو (چارجو، آمل خراسان) و مرو و بخشی از اراضی قسمت پایین رودخانة مُرغاب و تجن و سرخس ایران، از غرب به اراضی یموتها و گوکْلانها، از شمال به خط فرضی میان چهارجو و صحرای خیوه و قزلآرْواد/ قزلآروات/ قزلرباط و از جنوب به خط مرزی خراسان و ترکمنستان محدود بود ( تفصیل احوال تراکمه ، ص 160؛ سراجالدینبن عبدالرئوف، ص 261؛ قرهگزلو همدانی، ص 58 ؛ لاگاشووا ، ص 20ـ21). ایل تکه از دو طایفة بزرگ اُقْتُمُش و تُقْتُمُش/ توقتامیش تشکیل میشد که هر کدام به دو تیرة بزرگ تقسیم میگردید: اقتمش به تیرههای بخشی/ باخشی/ باغشی و سیچْمَز/ سیچماز و تقتمش به تیرههای وکیل و بیگ/ بگ/ بک، و هریک از این تیرهها نیز به دهها تیرة کوچکتر تقسیم میشد (قرهگزلو همدانی، ص 59 ـ69؛ میرزاابراهیم، ص 65؛ سپهر، ج 3، ص 208). کثرت جمعیت ایلتکه، آنان را قادر ساخته بود که بر اغلب طوایف همجوار خود غلبه یابند و اراضی آنان را تصاحب کنند ( رجوع کنید بهتفصیل احوال تراکمه ، ص 170؛ لاگاشووا، همانجا؛ قرهگزلو همدانی، ص 37ـ40، 43ـ46، 53 ـ56)، بویژه که اراضی خود آنان برای تغذیة اهالی و احشامشان کافی نبود ( تفصیل احوال تراکمه ، ص 160؛ آکینِر، ص 382). پراکنده شدن طوایف تکه در نواحی ترکمنستان، موجب توسعة سازمان سیاسی داخلی و حکومت سرداران تکه در سرزمینهای تکهنشین و استقلال نسبی آنان از خانات خیوه و بخارا و دولت ایران شد ( تفصیل احوال تراکمه ، ص 164؛ لاگاشووا، همانجا؛ قرهگزلو همدانی، ص 43ـ56) و قطع برخی مناسبات تجاری میان استرآباد و کراسنوودسک و خیوه و بخارا را به دنبال داشت ( تفصیل احوال تراکمه ، ص 171).ایلتکه در گذشته ساکن شبهجزیرة مانقیشلاق/ مَنْقِشلاق بود (سارای، ص 23ـ24). بعضی از پژوهشگران به حضور تکهها در نواحی بین بلخانکوه و دُرون/ دَرون در قرن چهارم اشاره کردهاند ( دائرةالمعارف بزرگ اسلامی ، ذیل «آخالتکه»). بهگمان وامبری (1365ش، ص 417) اینان احتمالاً در عصر چنگیز (603ـ624) یا تیمور (771ـ807) به این نواحی آمدهاند. تکهها در 1049 و 1112 به سبب حملة قبایل قالموق/ قلماق/ کالموک به نواحی جنوبی گریختند (سارای، ص 24) و در همین زمانهاست که نام ایل تکه در منابع فارسی به میان آمده است.ایلتکه در عصر صفویه از ترکمنهای صایِنخانی به شمار میآمدند (مرعشی، ص 23). نام طوایف تکه عمدتاً در حوادث سالهای اول سلطنت شاهسلطانحسین صفوی (1105ـ1135) به میان آمده است. در 1106 به دستور او صدها سوار از ترکمنها از جمله تکهها، به فرماندهی ولیمحمدخان، پسر حمزه سلطان چنگیزی، عازم فتح خوارزم شدند (نصیری، ص 87 ـ91؛ موسوی فندرسکی، ص 321ـ322). ولیمحمدخان پس از چند صباحی حکومت در خوارزم، در جنگ با ازبکان آرال شکست خورد و با کمک پیرْنَظر، آتالیق (شیخ) طوایف تکه و صایِنخانی به تجن گریخت (نصیری، ص 138ـ 139). در حملات شیرغازیخان ازبک به خراسان در 1129، گروههایی از طوایف تکه شرکت داشتند (مرعشی، همانجا). نادرشاه افشار (حک : 1148ـ1160) صدها خانوار از چادرنشینان تکه را که در حوالی نسا پراکنده بودند، به درخواست مردم نسا، کُشت و اسیران تکه را به مردم نسا سپرد (مروی، ج 1، ص 35ـ36؛ استرآبادی، ص 39). در 1141 و 1143 قتلوغارت ترکمنهای تکه و تقسیم اسیران آنان در میان طوایف شمال خراسان تکرار شد (مروی، ج 1، ص 160ـ162؛ استرآبادی، ص 82 ـ83، 143؛ لاگاشووا، ص 20) که شورش تکهها علیه نادر را در پی داشت (آرونووا و اشرفیان، ص171). تکهها از 1151 تا 1153 در حملات ناموفق ایلْبارِس، والی خوارزم، به خراسان شرکت داشتند (مروی، ج 2، ص 627ـ635؛ استرآبادی، ص 355ـ 357). در 1155 نصراللّه میرزا، پسر نادر، تمام طوایف تکه و یموت ساکن خوارزم را به خراسان تبعید کرد (استرآبادی، ص 378). در 1272 که سلطانمرادمیرزا حسامالسلطنه حاکم خراسان شد، تکهها به مرو کوچیدند (سارلی، ج 1، ص 95). در 1274، 24 تن از رؤسای ایل تکه که برای خوشامدگویی به حسامالسلطنه به مشهد رفته بودند، بازداشت شدند (قرهگزلوهمدانی، ص 53). ترکمنهای ساریق/ ساروق از حسامالسلطنه پشتیبانی کردند و تکهها تصمیم گرفتند که آنان را از مرو اخراج کنند. پس از دو سال جنگ ــ که از جنگهای معروف اتحادیة ایلات ترکمن به شمار میرود ــ تکهها پیروز شدند (سارلی، ج 1، ص 92ـ94). پس از آن تا 1298 طوایف تکه بارها با دولت ایران و طوایف محلی خراسان جنگیدند ( رجوع کنید بههدایت، ص 54، 57، 64 ؛ سپهر، ج 1، ص 79، 213، 262 ، ج 3، ص 169، 179، 218، 300؛ ریاضی، 1372ش، ص 78 ؛ قرهگزلو همدانی، ص 37ـ39، 44ـ 48، 53ـ 58). یکی از عوامل تشدید خصومت میان تکه و دولت ایران، غارتگری جنگجویان تکه در هرات و خراسان و استرآباد بود ( رجوع کنید به تفصیل احوال تراکمه ، ص171ـ172؛ وامبری، 1372ش، ص260؛ ریاضی، 1369ش، ص 22). البته در بعضی دورهها، مناسبات دوستانه هم بر قرار میشد (قرهگزلو همدانی، ص47؛ سفرنامة بخارا ، ص 23ـ24، 28). این دورهها، به اقتضای زندگی چادرنشینی ایل تکه و مطامع خانهای ترک و کرد شمال خراسان ــ که میخواستند اراضی تکهها را بگیرند ــ و سودجوییها و قدرتنماییهای حکام خراسان، همیشه کوتاه بود ( تفصیل احوال تراکمه ، ص167ـ169؛ میرپنجه، ص 100ـ101).طوایف تکه ساکن آخال و مرو، در دورة محمدشاه (1250ـ1264) و ناصرالدینشاه (1264ـ1313) منشأ بعضی حوادث مهم بودند. اینان با حسنخانِ سالارْبار (چغان)، حاکم شورشی خراسان، متحد شدند (سپهر، ج 2، ص186ـ190). در 1271 طوایف تکة سرخس مانع پیشروی محمدامینخان، حاکم خیوه، در خراسان شدند و سرانجام او را کشتند (همان، ج 3، ص 213ـ220؛ میرپنجه، ص 81). در 1277 طوایف تکه ساکن در سرخس و تجن و مرو به رهبری قوشیدخان، لشکر حمزه میرزا حشمتالدوله حاکم خراسان، را درهم شکستند. این شکست یکی از مهمترین حوادث نظامی ایران در دورة ناصرالدینشاه بود (خورموجی، ص 259ـ263؛ حسینی، ص 32ـ53).طوایف تکه از 1291 تا 1298 بارها با روسها جنگیدند: در دورة اول، طوایف تکه به رهبری تیکمه سردار بر قوای ژنرال لوماکین در جنگ گوکتپه پیروز شدند (1296)، و در دورة دوم در 1298 ارتش روسیه به فرماندهی ژنرال اسکوبلف در جنگ گوکتپه پیروز شد ( رجوع کنید به سارلی، ج 1، ص 207ـ311). دولت ایران که از رویارویی با دولت روسیه عاجز بود، پس از این جنگ با امضای قرارداد مرزی آخال، بخش بزرگی از خاک خود را به روسیه واگذار کرد ( اسنادی از روابط ایران با منطقة قفقاز ، ص 183ـ186؛ سارلی، ج 1، ص 312ـ 315). در خلال جنگ جهانی اول (1914ـ 1918) شکستهای سنگین ارتش روسیه ــ که با نابودی بسیاری از مردان تکه همراه بود ــ و کوششهای پنهانی دولت عثمانی برای جذب طوایف ترکمن، تکهها را به شورش بر ضد دولت روسیه سوق داد (مقصودلو، ج 1، ص 414، 428، 448، 454، 486، 559). پس از انقلاب اکتبر 1917 در روسیه، اغلب طوایف تکه، به رهبری کسانی چون سرهنگ ارازخان که از افسران ارتش روسیة تزاری بود، به مخالفان انقلاب روسیه پیوستند و با حمایتهای ارتش انگلیس تا چند سال مانع از استقرار دولت شوروی در نواحی ترکمننشین شدند (الیس، ص44ـ46، 71ـ79، 157ـ160، 185ـ191، 201ـ 208). پس از پیروزی نهایی بلشویکها، ارازخان و طرفدارانش به ایران گریختند (همان، ص 217).امروزه غالب ترکمنهای تکه در جمهوریترکمنستان سکونت دارند. گروههایی از اینان نیز در شمال خراسان، از جمله در جَرگَلانبجنورد،ساکناند (فیروزان،ص28؛سارلی،ج1،ص130).منابع: ماریانا روبنوونا آرونووا و کلارا زارمایروونا اشرفیـان، دولـت نادرشاه افشار ، ترجمة حمید امین، تهران 1356ش؛ شیرین آکینر، اقوام مسلمان اتحاد شوروی ، ترجمة علی خزاعیفر، مشهد 1366ش؛ محمدمهدیبن محمد نصیر استرآبادی، جهانگشای نادری ، چاپ عبداللّه انوار، تهران 1341ش؛ اسنادی از روابط ایران با منطقة قفقاز ، تهران: دفتر مطالعات سیاسی و بینالمللی، 1372ش؛ چارلز هوارد الیس، دخالت نظامی بریتانیا در شمال خراسان: 1919ـ 1918 ، ترجمة کاوه بیات، تهران 1372ش؛ تفصیل احوال تراکمه ، در گرگاننامه ، به کوشش مسیح ذبیحی، چاپ ایرج افشار، تهران: بابک، 1363ش؛ محمدعلی حسینی، تاریخچة جنگ مرو ، چاپ یحیی شهیدی، در بررسیهای تاریخی ، سال6، ش 2 (خرداد و تیر 1350)؛ محمدجعفربن محمدعلی خورموجی، حقایقالاخبار ناصری ، چاپ حسین خدیوجم، تهران 1363ش؛ دائرةالمعارف بزرگ اسلامی ، زیرنظر کاظم موسوی بجنوردی، تهران 1367ش ـ ، ذیل «آخال تکه» (از محمد آصف فکرت)؛ محمدیوسف ریاضی، عینالوقایع: تاریخ افغانستان در سالهای 1207ـ1324ق ، چاپ محمد آصف فکرت، تهران 1369ش؛ همو، عینالوقایع: [ وقایع ایران: 1231ـ1324ق ] ، چاپ محمد آصففکرت، تهران 1372ش؛ محمد سارای، ترکمنها در عصر امپریالیسم: پژوهشی در بارة مردم ترکمن و انضمام کشورشان به امپراتوری روسیه ، ترجمة قدیر ویردی رجائی، تهران 1378ش؛ اراز محمد سارلی، تاریخ ترکمنستان ، تهران 1373ـ 1378ش؛ محمدتقیبن محمدعلی سپهر، ناسخ التواریخ ، چاپ جهانگیر قائممقامی، تهران 1337ش؛ سراجالدینبن عبدالرئوف، تحف اهل بخارا ، تهران 1369ش؛ سفرنامة بخارا: عصر محمدشاه قاجار ، چاپ حسین زمانی، تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، 1373ش؛ ت. فیروزان،«در بارة ترکیب و سازمان ایلات و عشایر ایران»، در ایلات و عشایر ، تهران: آگاه، 1362ش؛ عبداللّهبن مصطفیقلی قرهگزلو همدانی، دیار ترکمن ، چاپ حسین صمدی، قائمشهر 1371ش؛ بیبی رابعه لاگاشووا، ترکمنهای ایران: پژوهش تاریخی ـ مردمشناسی ، ترجمة سیروس ایزدی و حسین تحویلی، تهران 1359ش؛ محمدخلیلبن داود مرعشی، مجمعالتواریخ ، چاپ عباس اقبال آشتیانی، تهران 1362ش؛ محمدکاظم مروی، عالم آرای نادری ، چاپ محمدامین ریاحی، تهران 1364ش؛ حسینقلی مقصودلو، مخابرات استراباد ، چاپ ایرج افشار و محمدرسول دریاگشت، تهران 1363ش؛ میرزا ابوطالببن میرزابیک موسوی فندرسکی، «بیان چگونگی تسخیر کل ولایت اورگنج یعنی خوارزم، بهرزم» (برگرفته از کتاب تحفةالعالم ، نسخة خطی کتابخانة مرکزی دانشگاه تهران، ش 2465)، در نصیری، دستور شهریاران ، چاپ محمدنادر نصیری مقدم، تهران 1373ش؛ اسماعیل میرپنجه، خاطرات اسارت: روزنامة سفر خوارزم و خیوه ، چاپ صفاءالدین تبرّائیان، تهران 1370ش؛ میرزاابراهیم، سفرنامة استرآباد و مازندران و گیلان و... ، چاپ مسعود گلزاری، تهران 1355ش؛ محمدابراهیمبن زینالعابدین نصیری، دستور شهریاران: سالهای 1105 تا 1110 ه . ق پادشاهی شاهسلطان حسین صفوی ، چاپ محمدنادر نصیریمقدم، تهران 1373ش؛ آرمین وامبری، زندگی و سفرنامههای وامبری: دنبالة سیاحت درویشی دروغین ، ترجمة محمدحسین آریا، تهران 1372ش؛ همو، سیاحت درویشی دروغین در خانات آسیای میانه ، ترجمة فتحعلی خواجه نوریان، تهران 1365ش؛ رضاقلیبن محمدهادی هدایت، سفارت نامه خوارزم ، چاپ علی حصوری، تهران 1356ش.