تَکریت (یا تِکریت)، شهر و مرکز لِواء/ محافظه (معادلِ استان) صلاحالدین در عراق. تکریت در شمال محافظه و در حدود 55 کیلومتری شمال سامرا، در ساحل راست رود دجله واقع شده و ارتفاع آن از سطح دریا حدود 110 متر است. راه اصلی و راهآهن بغداد ـ موصل از نزدیکی آن میگذرد و با شهر بغداد (در جنوب) حدود 180 کیلومتر فاصله دارد. آب و هوای این شهر در زمستان سرد و مرطوب و در تابستان گرم و خشک است. میانگین دمای آن در گرمترین ماه سال ْ36 و در سردترین ماه ْ7ر6 ، و میانگین بارش سالانة آن حدود 194 میلیمتر (بیشتر در بهار و زمستان) است (هیتی، 1416 ب ، ص 74).در کتیبة بُختُنَصَّر دوم، پادشاه بابل (605 ـ 562 ق م)، نام این شهر، به زبان بابلی، به صورت تیگریت ( tig-ri-ta ) آمده (عبدالعزیز حمید، ص 124). نخستینبار بطلمیوس آن را برثه نامیده ( د. اسلام ، چاپ دوم، ذیل مادّه). خوارزمی که کتاب صورةالارض را بر اساس متن و نقشههای بطلمیوس تهیه کرده، از تکریت نامبرده است ( رجوع کنید به ص 129). یاقوت حموی (ذیل مادّه) نیز در ذکر آن به بطلمیوس اشاره و وجهتسمیة عامیانهای برای نام شهر ذکر کرده است. تکریت، به علت واقع شدن در مرز دولتهای باستانی آشور و بابل و داشتن بازار و قلعهای مستحکم و همچنین به سبب قرار داشتن در کنار رود دجله، اهمیت خاصی داشته است. در قرون دوم و سوم میلادی، تکریت در تصرف امپراتوری روم بود؛ در 197 میلادی، قسمتی از شمال عراق به تصرف سپاه این امپراتوری به فرماندهی سِپتیموس اول (سوروس ) در آمد. در آغاز قرن ششم میلادی نیز امپراتوری روم شرقی آن را تصرف کرد (تکریتی و ناصری، ص 17) و با گماشتن حاکمی بر آنجا، تکریت را به مرکز سیاسی مهمی تبدیل کرد (ابونا، ج 1، ص 144).پیش از اسلام تکریت از نظر اقتصادی، اجتماعی و نظامی شهری ثروتمند، مذهبی (مقرّ مسیحیان یعقوبی) و با اهمیت بود و چندین کلیسا و دیر داشت، از جمله کلیسای الخضراء ( رجوع کنید بهمسعودی، ص 155) که هنوز ویرانههای آن در جنوب تکریت برجاست و دیر صَباعی و دیر مَرْیُحَنّا ( رجوع کنید به یاقوت حموی، ذیل «دیر صباعی» و «دیر مریحنّا»؛ نیز رجوع کنید به شابشتی، ص 171، 175؛ ابونا، همانجا). در کشاورزی، بویژه کشت انگور، نیز شهرت داشت (شابشتی، ص 171).مسلمانان نخستینبار در سال 13، در زمان خلافت عمر، به تکریت رفتند و به زودی آنجا را ترک گفتند تا اینکه ایرانیانآن را تصرف کردند (طبری، ج3، ص476؛ تکریتی و ناصری، ص 27ـ 28). آنها مجدداً در سال 16، با سپاهی به فرماندهی عبداللّهبن مُعْتَمّالعیون، با یاری قبایلِ ایاد * و تَغْلِب * و نَمِر که ساکن تکریت بودند، تکریت را پس از چهل روز محاصره، تصرف کردند (یعقوبی، ج 1، ص 225ـ226؛ طبری، ج 4، ص 35 ـ 36؛ بکری، ج 1، ص 341؛ نیز رجوع کنید به قلقشندی، ص 422؛ حمیری، ص 133 ـ 134). تکریت بار دیگر در سال 20، به سبب شورش گروهی از اهالی که طرفدار ایرانیان بودند ( رجوع کنید به تکریتی و ناصری، ص 41)، مجدداً بر اساس توافقنامهای تسلیم مسلمانان شد. این تصرف را به نُصَیر/ نُسَیربن دَیْسَم یا نمایندهاش عُتَبةبن فَرقَد یا مسعودبن حُرَیثبن اَبجَر (نخستین حاکم مسلمان شهر) نسبت داده و گفتهاند که وی مسجدجامعی نیز در آنجا بنا کرد (بلاذری، ص246، 324؛ یاقوتحموی، ذیل مادّه). در این دوره، تکریت رو به آبادانی گذاشت، پلی بر روی دجله احداث شد و شهر از حیث بازرگانی نیز رونق یافت (عبدالعزیز حمید، همانجا).در دورة امویان (41ـ132)، تکریت تابع ولایت کوفه بود. نمایندة والی کوفه خراج شهر را جمعآوری میکرد و به دمشق، مقر خلافت، میفرستاد (تکریتی و ناصری، ص 41 ـ 42). در 113، تکریت از اعمال موصل بود (ازدی، ص 32 ـ 33). پس از انتقال مرکز خلافت از بغداد به سامرا، در 221، تکریت به موازات سامرا پیشرفت کرد.در 319، سیل عظیمی حدود چهارصد منزل و مغازه را در تکریت ویران و عدة زیادی را غرق کرد. در 332 و در زمان خلافت متقیللّه (329ـ333)، توزونبن شیرزاد، امیرالامرای بغداد، در نبردی با یاران خلیفه تکریت را تصرف کرد (ابناثیر، 1385ـ1386، ج 8، ص 235 ـ 236، 406 ـ 407).تا اواسط قرن چهارم، جغرافیدانان مسلمان تکریت را بهلحاظ اداری وابسته به اقلیم جزیره (بین فرات و دجله) و آن را از کورههای موصل میدانستهاند (ابنخرداذبه، ص 94؛ ابنرسته، ص 106؛ ابنفقیه، ص 129؛ اصطخری، ص 72، 77؛ ابنحوقل، ص 208 ـ 209؛ برای موقعیت تکریت در نقشههای قدیمی رجوع کنید بهاطلس عراق در نقشههای قدیمی ). معزالدوله دیلمی (حک : 334 ـ 356)؛ در زمانی که تکریت تحت نفوذ حمدانیان بود، این شهر را تصرف کرد (تکریتی و ناصری، ص 49). به نوشتة ابنحوقل (ص 228) در این دوره، بیشتر اهالی تکریت مسیحی بودند و شهر قلعه و حصاری استوار و یک کلیسا داشت. در زمان مقدسی (قرن چهارم) این شهر جزو اقلیم عراق بود و در میان شهرهای عراق به کشت کنجد شهرت داشت و صنایع ریسندگی و بافندگی پشم نیز در آن مشهور بود ( رجوع کنید بهمقدسی، ص 115، 123). در 439، تکریت مثل سایر شهرهای عراق دچار قحطی شد تا آنجا که مردم ناچار از خوردن گوشت مرده شدند و وبا بسیاری از اهالی را از پای در آورد ( رجوع کنید به ابناثیر، 1385ـ1386، ج 9، ص 541 ـ 542). در 496، سُقْمانبن اُرْتُق، از امرای ارتقی دیار بکر، به تکریت حمله و آنجا را تصرف کرد (همان، ج10، ص 355). در اوایل قرن ششم، تکریت زندان معروفی نیز داشت ( رجوع کنید به همو، 1382،ص 42).در دورةسلجوقیان عراق(511تا590)، تکریتهمانند موصل و حلب و حَماه، امارت بود. از معماری این دوره، جامعالاربعین بهابعاد 5ر5*5ر17 متر و دارای محراب و دو گنبد با گچبریهای تزئینشده در مغرب شهر بهیادگار ماندهاست (تکریتی و ناصری، ص54؛ امین، ص304؛ برای اطلاع بیشتر رجوع کنید به عبدالعزیز حمید، ص 123ـ156؛ عیسی سلمان حمید، ص 151ـ160).در 549، اهالی تکریت فرستادة خلیفه مُقْتَفی لامراللّه (حک :530 ـ 555) را دستگیر کردند. خلیفه با لشکری عازم تکریت شد و با به کارگیری سیزده منجنیق، قلعة شهر را تصرف کرد و پیش از ترک شهر، وزیرش، ابنهُبَیره، را در تکریت باقی گذارد (ابناثیر، 1385ـ1386، ج 11، ص 194 ـ 195) و در عهد ناصرلدیناللّه (575 ـ622)، اقطاعی تابع امیر فلکالدین الطویل الناصری شد (تکریتی و ناصری، ص 45ـ46).تکریت در اواخر دورة عباسیان (132ـ656) به اوج پیشرفت خود رسید. ابنجُبَیر، جغرافیدان سدة ششم و هفتم، نوشته است که این شهر بازارهای پررونق و متنوع و مساجد بسیار با آثار کاشیکاری دارد. قلعه و حصار شهر و اهالی آن نیز به حسن اخلاق و عدالت و شجاعت معروفاند (ص 208).ادریسی، جغرافیدان قرن ششم (متوفی 560)، تکریت را شهری نیکو و اکثر اهالی آنجا را مسیحی معرفی کرده و از آبراهة دُجَیْل که از نزدیکی تکریت به بغداد کشیده شده بود، خبر داده است (ج 2، ص 659). در این سده و سدة هفتم، تکریت، پس از بغداد و موصل و بصره و کوفه، از مهمترین مراکز فرهنگی بهشمار میآمد ( العراقفیالتاریخ ، ص502). در 634، که مغولان به اَرْبیل حمله کردند، خلیفه مستنصرباللّه (حک : 623ـ640) برای مقابله با آنان سپاه خود را در تکریت مستقر کرد، اما مغولان از اربیل عازم تبریز شدند و در 655، با تجهیزات بیشتر به جانب تکریت، که سپاهیان خلیفه عباسی در آنجا مستقر بودند، روی آوردند. پس از جنگی سخت، مغولان پیروز شدند و قتل و غارت کردند. پس از سقوط بغداد، مسیحیان تکریت نمایندگانی نزد اسقف مکیکای دوم/ مکیخا، که مورد احترام مغولان بود، فرستادند و خواستار حمایت وی شدند. به این منظور، حاکمی مغولی به تکریت اعزام شد و از آنان حمایت کرد. اما هلاکو مسیحیان تکریت را، به علت کشتار مسلمانان و حرص زیاد در جمعآوری اموال آنان، از دمتیغ گذراند و کلیسای آنان را در اختیار مسلمانان قرار داد ( رجوع کنید به منهاج سراج، ج2، ص191ـ192، 194؛ رشیدالدین فضلاللّه، ج 1، ص 551 ـ 552؛ رشیدوو، ص 184 ـ 185).به گفتة حمداللّه مستوفی در سدة هشتم، تکریت شهری متوسط بود که خربزة نیکو داشت و در مزارع آن در یک سال سه بار زراعت میکردند (ص39). ابنبطوطه (ج1، ص243) نیز آنجا را باشکوه و دارای مساجد بسیار وصف کرده است. تکریت از سدههای اولیة اسلامی تا سدةهشتم، مرکز علمپژوهی نیز بهشمار میرفت. از جمله معروفترین محققان آن سیریاکوس اسقفاعظم تکریت از 177 تا ح 202/ 793ـ817 ( رجوع کنید بهد. اسلام ، چاپ دوم، ذیل مادّه)، و ابوزکریا یحییبن عدی * (متوفی 364) بودند.در محرّم 796، تیمور به تکریت حمله کرد. این شهر مدتی در برابر سپاه تیمور مقاومت کرد اما سرانجام شکست خورد و تیمور از سرِ کُشتگان آن مناره ساخت. در این حمله، بسیاری از قسمتهای قلعه و شهر آسیب دید (شرفالدین علی یزدی، ج 1، ص 458ـ 467). پس از آن، تکریت به ویرانهای بدل شد، کلیه مساجد و بازار و قصرهای آن ویران گردید و باغ و بستانهای آن که به آتش کشیده شده بود، پس از مدتی مسکن راهزنان شد (تکریتی و ناصری، ص 89).در دورة عثمانیها در سدههای دهم و یازدهم، تکریت شهری کوچک و آرام با حدود دو هزار منزل بود (همانجا) و «سَنجَقی» از ایالت (استان) رَقّه به شمار میرفت ( د. اسلام ، چاپ اول، ذیل مادّه). در این دوره، تکریت بار دیگر بر روی تپهای مشرف بر دجله بر پا گردید. پانصد تفنگدار داشت، بازار آن دارای سیزده دکان و دو قهوهخانه بود و مردم آن به کشاورزی، بافتن فرش و حصیر، صید ماهی و شکار حیوانات اشتغال داشتند (تکریتی و ناصری، ص 89 ـ 90).پس از تنظیمات * در نیمة دوم سدة سیزدهم، تکریت «ناحیه» ای در «قضای» سامرا در ولایت بغداد شد (فاضل مهدی بیات، ص 59 ـ62). در قرن سیزدهم، تکریت اهمیت بسیاری یافت. مردم آن در ساختن قایق از پوست حیوانات مهارت داشتند و با آنها کالای خود را برای فروش به شهرهای دیگر میبردند (میلر و میلروا ، ص 37).در 1336/1917، نیروهای بریتانیایی ابتدا تکریت را بهتوپ بستند که موجب آسیبهایی شد و سپس آنرا اشغال کردند (تکریتی و ناصری، ص93؛ برقاوی، ص 16؛ نیز رجوع کنید به لانگریگ ، ص174) و تا پایان 1311ش/1932، تسلط انگلیس بر عراق ادامه یافت ( رجوع کنید به میلر و میلروا، همانجا؛ عبدالمجید تکریتی، ص 123).پیش از آن یعنی از 1300 ش/1921، تکریت به مدت سی سال از لحاظ اداری تابع قضای سامرا (در محافظة بغداد) بود (کبیسی، ص 32). این شهر در 1354 ش/1976، بهدنبال تبدیل قضای تکریت به محافظة صلاحالدین (بر گرفته از نام صلاحالدین ایوبی که در 532 در این شهر متولد شد رجوع کنید بهجعفر خیاط، ص 97)، مرکز محافظه شد (بابان، ج 1، ص 190). با این حال بیش از نیمقرن، تا حدود 1359 ش/ دهة 1970، تکریت رشد چندانی نداشت و به لحاظ اقتصادی به زراعت و دامداری در پیرامون شهر و صنایعی مانند صنایع چوبی و چرم و نساجی در شهر وابسته بود ( رجوع کنید به عادل دهش، ص 63ـ76). در اوایل دهة بعد، به سبب کافی نبودن برنامة توسعة قبلی (به سبب مهاجرت زیاد به این شهر)، که در 1350 ش/1972 در تکریت شروع شده بود، برنامة جدید توسعة شهری تکریت آغاز شد. در این برنامه، گسترش شهر در جهات شمالی (مسیر بغداد ـ موصل)، غربی (در فاصلة میان شهر تا راه بغداد ـ موصل) و شرقی (در ساحل چپ دجله) با سه بافت متوازن تجاری، اداری و نظامی ــ که از عوامل اصلی تکوین شهر بودند ــ و شبکهبندی منظم خیابانها و فضاها، صورتگرفت ( رجوع کنید به خالص حسنیاشعب، ص147ـ 165). صدام حسین، رئیسجمهور سابق عراق، از عشایر اَلْبیگات و متولد روستایی بهنام اَلْاوجا از توابع تکریت بود (سماک، ص1؛ میلر و میلروا، ص 36). در جنگ عراق با ایران (1359 ش ـ 1367 ش)، با توجه به موقعیت تکریت، چند لشکر عراق برای دسترسی به محورهای مواصلاتی مناطق شمالی و جنوبی عراق در آنجا مستقر شدند (جوادیپور و دیگران، ج 5، ص 25).پس از حملة نیروهای امریکا و متحدان آن به عراق در اواخر 1381 ش و اوایل 1382 ش، تکریت همراه سایر شهرهای عراق به تصرف ایشان در آمد. نظامیان امریکایی در آذر 1382 صدام حسین را نزدیک این شهر دستگیر کردند ( ایران ، ص 1).از مهمترین آثار شهر، ویرانههای قلعه و حصار جامع الاربعین، و تل مِحیسِن (سدة سوم) است. قلعة تکریت از قدیمترین و معروفترین قلاع نظامی و بسیار مستحکم بود و تصرف آن بسیار مشکل به نظر میرسید، به طوری که در 615 ق م آشوریان نتوانستند پس از ده روز محاصره آن را از دست بابلیان خارج سازند (جابر خلیل، ص 291). یاقوتحموی (ذیل مادّه) بهاشتباه بنای این قلعه را به شاپور اول ساسانی (حک : 241ـ272 میلادی) نسبت داده است. این قلعه مشرف بر رود دجله و ارتفاع آن بین 45 تا 50 متر از سوی خشکی و 35 تا 40 متر از سوی رود بود. ابعاد حصار آن 114 * 435 متر بود و برتپهای صخرهای به ارتفاع چهل متر بنا شده بود (تکریتی و ناصری، ص 12؛ جابرخلیل، ص 286). قلعه بیضوی شکل و از سه طرف محصور در خشکی بود و خندقی به عرض 27 متر به دور آن حفر شده بود که به هنگام خطر آن را ازآب پر میکردند (جابر خلیل، همانجا). قلعه چهار دروازه داشت که یکی از آنها دروازة سرّی کوچکی مشرف بر دجله بود و سه دروازة دیگر برجهای مرتفع داشتند (تکریتی و ناصری، ص 13).به علت گسترش شهر، در سالهای اخیر قسمت مهمی از حصار شهر تکریت ویران شد ولی در 1347 ش/ 1969 هیئت باستانشناسی عراق آن را مرمت کرد و اکنون دارای سه ورودی است: ورودی شمالی بهجانب موصل، ورودی جنوبی به جانب بغداد و سامرا و ورودی غربی که ورودی شهر است و جادة بغداد ـ موصل از کنار آن میگذرد (جابرخلیل، همانجا؛ تکریتی و ناصری، ص 14).برخی از مساجد و تکایای تکریت عبارتاند از: مسجد جامع دورة عباسی (کشف در 1372ش/ 1993)، مسجد وسط از دورة عثمانی، مسجد شریعه (احداث یا بازسازی در 1311ش/1932)، جامع صلاحالدین (بازسازی در 1335 ش/ 1956)، جامع شهدا (احداث در 1339ش/1960)، آرامگاه و جامعپاشا مولود مُخْلِص (احداث در 1351ش/1973)، جامع کبیر (احداث در 1353ش/ 1975)، جامع فردوس (احداث در 1359 ش/ 1980)، تکایای شیخرجب و سیدعبدالعزیز رفاعی (مختص طریقت رفاعیه) و تکایای شیخ عبدالقادر و سیدمحییالدین آلوسی (مختص طریقت قادریه؛ عبدالقادر حسن علی، ص 225ـ 227؛ محیی هلال سِرحان و بهجة کامل عبداللطیف، ص 315ـ319).از تکریت دینارهایی به دست آمده که نشان میدهد این شهر در اوایل سدة هفتم محل ضرب سکه بوده است (لطفی بکری، ص 236).علما و محدّثان بسیاری از تکریت بر خاستند، که از آن جملهاند: میسوربن محمدبن میسور تکریتی، کاملبن سالمبن حسین تکریتی، ابوالحسن تکریتی و ابوشاکر محمدبن احمد تکریتی (همه پیش از سدة هشتم؛ برای اطلاع بیشتر رجوع کنید بهسمعانی، ج 1، ص 473؛ ناجی تکریتی، ص 185؛ محیی هلال سرحان، ص 71ـ97).بیشتر اهالی تکریت سنّیمذهب و عدهای از آنها شیعهاند. در اعیاد اسلامی جشنهایی در بیرون شهر بر پا میشود (حمادی و دیگران، ص 336). جمعیت تکریت طبق آمار 1366 ش/ 1987، 908 ، 34 تن بوده است (هیتی، 1416 الف ، ص 36). مردم آنجا به عربی با لهجة تکریتی سخن میگویند ( رجوع کنید بهجاسترو ، ص 99ـ110). این شهر پانزده محلة شهری دارد که صلاحالدین، الحاره، شیشین جنوبی، قادسیه و محلة قلعه از مهمترین آنهاست (حمادی و دوری، ص 234).منابع: ابناثیر، التاریخالباهر فیالدولةالاتابکیة ، چاپ عبدالقادر احمد طلیمات، قاهره ?[ 1382/1963 ] ؛ همو، الکاملفیالتاریخ ، بیروت 1385ـ 1386/1965ـ1966؛ ابنبطوطه، رحلةابنبطوطة ، چاپ محمدعبدالمنعم عریان، بیروت 1407/1987؛ ابنجبیر، رحلة ابنجبیر ، بیروت 1404/ 1984؛ ابنحوقل؛ابنخرداذبه؛ابنرسته؛ ابنعبری، تاریخ مختصرالدول ، چاپ انطون صالحانی یسوعی، لبنان 1403/1983؛ ابنفقیه؛ ابنکثیر، البدایة والنهایة ، ج 10، چاپ احمد ابوملحم و دیگران، بیروت 1407/ 1987؛ البیر ابونا، تاریخالکنیسة السریانیّة الشرقیة ، ج 1، بیروت 1999؛ محمدبن محمد ادریسی، کتاب نزهة المشتاق فی اختراق الا´فاق ، قاهره: مکتبة الثقافةالدینیه، [ بیتا. ] ؛ یزیدبن محمد ازدی، تاریخالموصل ، چاپ علی حبیبه، قاهره 1387/ 1967؛ اصطخری؛ اطلس عراق در نقشههای قدیمی ، تهران: سحاب، 1364ش؛ حسین امین، تاریخ العراق فیالعصر السلجوقی ، بغداد 1385/1965؛ ایران ، سال 9، ش 2668، 24 آذر 1382؛ جمال بابان، اصول اسماءالمدن و المواقعالعراقیة ، ج1، بغداد 1989؛ احمد رفیق برقاوی، العلاقات السیاسیة بینالعراق و بریطانیا: 1922ـ1932 ، [ بغداد ] 1980؛ عبداللّهبن عبدالعزیز بکری، معجم ما استعجم مناسماء البلاد و المواضع ، چاپ مصطفی سقا، بیروت 1403/1983؛ بلاذری؛ عبدالمجید تکریتی، «تکریت خلال فترة الانتدابالبریطانیعلیالعراق: 1921ـ1932»، در موسوعةمدینة تکریت ، ج 4، بغداد: وزارةالثقافة و الاعلام، 1417/ 1997؛ علاءالدین تکریتی و ابراهیم ناصری، تکریت الخالدة: عبرالعصور ، بغداد 1986؛ ناجی تکریتی، «مدرسة یحییبن عدی التکریتی الفلسفیة»، در موسوعة مدینة تکریت ، ج 3، بغداد: وزارةالثقافة و الاعلام، 1417/1997؛ جابر خلیل، «تنقیبات الموسم الاول فیتل محیسن فی تکریت»، سومر ، ج 36 (1980)؛ جعفر خیاط، «مشاهدات جون اشر فی العراق»، سومر ، ج 21، ش 1و2 (1965)؛ محمد جوادیپور، علی نیکفرد، و یعقوب حسینی، ارتشجمهوری اسلامی ایران در هشت سال دفاع مقدس ، ج5: نبردهای غرب کشور ، تهران: سازمان عقیدتی سیاسی ارتش جمهوری اسلامی ایران، 1373 ش؛ حامد یوسف حمادی و دیگران، «صور من حیاةالمجتمع فی تکریت کما یرویها ابناؤها المعمرون»، در موسوعةمدینةتکریت ، ج5، بغداد: وزارةالثقافة والاعلام، 1418/ 1998؛ یونس علی حمادی و نجم عبداللّه دوری، «التطور الدیموغرافی لسکان مدینة تکریت»، در همان منبع؛ حمداللّه مستوفی، نزهةالقلوب ؛ محمدبن عبداللّه حمیری، الروض المعطار فی خبر الاقطار ، چاپ احسان عباس، بیروت 1984؛ خالص حسنی اشعب، «التخطیط الحضری لمدینة تکریت فیالعصر الحدیث»، در موسوعة مدینة تکریت ، ج5؛ محمدبن موسی خوارزمی، کتاب صورة الارض من المدن و الجبال و البحار و الجزائر و الانهار ، استجرجه من کتاب جغرافیا الذی الفه بطلمیوس التلوذی، چاپ هانس فون مژیک، وین 1345/ 1926، چاپ افست بغداد 1962؛ رشیدالدین فضلالله؛ پی ـ نن رشیدوو، سقوط بغداد و حکمروایی مغولان در عراق: میان سالهای 1258 و 1335 میلادی ، ترجمة اسداللّه آزاد، مشهد 1368 ش؛ محمد سمّاک، من هو صدام التکریتی ، لارنس، ایالات متحده 1402/ 1982؛ سمعانی؛ علیبن محمد شابشتی، الدیارات ، چاپ کورکیس عواد، بیروت 1406/1986؛ شرفالدین علی یزدی، ظفرنامه: تاریخ عمومی مفصّل ایران در دورة تیموریان ، چاپ محمد عباسی، تهران 1336 ش؛ طبری، تاریخ (بیروت)؛ عادل دهش، «ملامح عامة منالتاریخ الاقتصادی لمنطقة تکریت: 1914ـ 1968»، در موسوعة مدینة تکریت ، ج 5؛ عبدالعزیز حمید، «عمارةالاربعین فی تکریت»، سومر ، ج 21، ش 1و2 (1965)؛ عبدالقادر حسن علی، «المساجد و الجوامع فی مدینة تکریت»، در موسوعة مدینة تکریت ، ج 5؛ العراق فیالتاریخ ، بغداد: دارالحریة للطباعة، 1983؛ عیسی سلمان حمید، «الاربعین ـ الموقع و التاریخ»، در موسوعة مدینة تکریت ، ج 2، بغداد: وزارةالثقافة و الاعلام، 1417/1996؛ فاضل مهدی بیات، «تکریت فیالعهد العثمانی»، در همان منبع، ج 4؛ احمدبن علی قلقشندی، نهایةالارب فی معرفة انساب العرب ، بیروت 1405/1984؛ عامر کبیسی، «صفحات منالتاریخ الاداری المعاصر لمدینة تکریت»، در موسوعة مدینة تکریت ، ج 5؛ استیون همزالی لانگریگ، عراق 1950ـ1900: تاریخ سیاسی، اجتماعی و اقتصادی ، ترجمة علی درویش، مشهد 1376 ش؛ درویش لطفی بکری، «تکریت: احدی مدن ضربالسکة العربیة الاسلامیة»، در موسوعة مدینة تکریت ، ج 2؛ محیی هلال سرحان، «الحدیث و المحدثون فی مدینة تکریت منذ الفتح الاسلامی حتی نهایة العصور العباسیة: 16 ه ـ656 ه = 637 م ـ 1258 م»، در همان منبع، ج 3؛ محیی هلال سرحان و بهجة کامل عبداللطیف، «تکایا مدینة تکریت»، در همان منبع، ج 5؛ مسعودی، تنبیه ؛ مقدسی؛ عثمانبن محمد منهاج سراج، طبقات ناصری ، چاپ عبدالحی حبیبی، کابل 1342ـ1343 ش؛ جودیت میلر و لوری میلروا، از تکریت تا کویت ، ترجمة حسن تقیزاده میلانی، تهران 1370 ش؛ نقشة راهنمای عراق ، مقیاس 000 ، 200 ، 1:1، تهران: گیتاشناسی، [ بیتا. ] ؛ صالح فلیح حسن هیتی، «الجغرافیة التاریخیة لمدینة تکریت»، در موسوعة مدینة تکریت ، ج 1، بغداد: وزارة الثقافیة و الاعلام، 1416 الف ؛ همو، «مناخ مدینة تکریت»، در همان منبع، 1416 ب ؛ یاقوت حموی؛ یعقوبی، تاریخ ؛EI 1 , s.v. "Takr ¦ât" (by J. H. Kramers); EI 2 , s.v. "Takr ¦ât" (by J. H. Kramers and C. E. Bosworth); Otto. Jastrow, "Tikrit Arabic verb morphology in a comparative perspective", Al-Abhath , XXXI (1983); The Times atlas of the world , London: Times Books, 1985.