جَرّاح محمدپاشا ، معروف به جراح پاشا، صدراعظم و دولتمرد عثمانی. اصل و تبارش از دوشیرمه * ها بود. دوشیرمهها کودکان مسیحی بودند که اسلام آورده بودند و در دربار عثمانی خدمت میکردند (پاکالین ، ج 1، ص 444). وی در دربار پرورش یافت و ابتدا در «خاص اِوْدا» (خانة خاص)، محلی که در آنجا شماری از خدمتگزاران مقرب، خدمات خاص سلطان را برعهده داشتند، به ادای وظیفه پرداخت (عثمانزاده، ص 49؛ پاکالین، ج 1، ص 755). در زمان جلوس مراد سوم (حک : 982ـ1003) «چوخهدارِ» (فراش بارگاه) شهریاری شد (پچوی ، ج 1، ص 22؛ ثریا، ج 4، ص 138) و در حدود 987 به مقام ینیچری آغاسی (فرمانده سپاه ینیچریان) رسید (عطائی، ص 374ـ 375). وی با بیوة پیالهپاشا (دریاسالار بزرگ دولت عثمانی در دورة سلطان سلیمان قانونی)، گوهر ملوک سلطان دختر سلیم ثانی (حک : 974ـ982)، ازدواج کرد (ثریا، ج 1، ص 65؛ د. ا. د. ترک ، ذیل مادّه). سپس از دربار بیرون آمد و میرمیران (بیگلربیگی) روم ایلی گردید و به استانبول رفت و به وزارت «قُبّه» (وزیر بدون سمتِ اجرایی) رسید (عطائی، ص 337؛ عثمانزاده، همانجا؛ ثریا، ج 4، ص 138).چون محمدپاشا در فن جراحی مهارت داشت، به فرمان سلطان مراد سوم، مراسمِ ختنه سوران فرزند سلطان، شاهزاده محمد، را انجام داد و لذا به جراح یا جراحپاشا ملقب شد (اوزون چارشیلی ، ج 3، بخش 2، ص 358؛ پچوی، ج 2، ص 363،420؛ صولاقزاده، ص 604؛ سامی، ذیل مادّه) و سمت مشاور یافت (عثمانزاده، همانجا). وی در صفر 990، به جای بویالی محمدپاشا (متوفی 1001)، وزیر ششم شد (عطائی، همانجا) و سپس در جریان شورش ینیچریان (جمادی الاولی 997)، به فرمانِ سلطان مراد سوم از وزارت برکنار گردید (همان، ص379؛ هامر ـ پورگشتال ، ج4، ص194). در جمادیالاولی 1001 وزیر پنجم قُبه شد (نعیما، ج1، ص80) و با قائممقام شدن ابراهیمپاشا، جراحپاشا نیز او را تأیید کرد (پچوی، ج 2، ص 363؛ صولاقزاده، ص 626؛ هامر ـ پورگشتال، ج 4، ص 246). در جنگ با بلگراد (1004) به مأموریتِ خرید آذوقه گمارده شد و به پاداش آن، وزیر ثانی و قائممقامِ صدارت گردید (عثمانزاده، همانجا؛ هزارفن ، ص 181). در 14 رجب 1004 در لشکرکشی سپاه عثمانی به اگری شرکت کرد و حفاظت شهر را به عهده گرفت (عطائی، ص 483) و سرانجام در پیِ معزول شدن خادم حسنپاشا (2 رمضان 1006)، به فرمان سلطان محمد سوم (حک : 1003ـ1012) و اصرار بوستانزاده (مفتی)، به صدارت عُظما برگزیده شد (هامرـ پورگشتال، ج 4، ص 281؛ نیز Äعطائی، همانجا؛ پچوی، ج 2، ص 383، به نقل از حسن بیگزاده؛ نعیما، ج 1، ص 187). سلطان چون در او قوّة ممیزه و شایستگی صدارت نمیدید، به اکراه و به شرط ایفای درست وظایف، با این انتصاب موافقت کرد. سلطان پس از ابتلای جراح پاشا به بیماری نقرس، ادارة امور جاری را به «نشانجی»ها ( Äتوقیـع * ) ــ از جمله نشانجـی حمـزه ــ سپـرد و در نتیجـه به دنبالِ گفتة سلطان که «صدارت با وکالت نمیشود»، وی پس از دَه ماه صدارت بازنشسته شد (جمادیالا´خرة 1007) و دامادْابراهیمپاشا به جای او به صدارت منصوب گردید (هامرـ پورگشتال، ج 4، ص 287ـ 288؛ نعیما، ج 1، ص 214، 340؛ سامی، همانجا). به روایت عطائی (ص 480)، در23 ربیعالا´خر 1011 شورشی در سپاهیان آغاز شد و او از مرتبة وزیر پنجمی به قائم مقامی صدرالوزرا ترقی یافت؛ اما، به سبب ناتوانی و کهولت، معزول (8 جمادیالا´خرة 1012) و قاسم پاشا، قائممقام شد (نعیما، ج 1، ص 339ـ340). او در شعبان 1012، در زمان حکومت سلطان احمد اول (حک : 1012ـ1026)، وفات یافت (عثمانزاده، همانجا؛ قس ثریا، ج 4، ص 138: شعبان 1013) و در صحن مسجد جراح پاشای [ استانبول ] به خاک سپردهشد (عثمانزاده، همانجا). به گفتة عطائی (ص 483)، ویرا چون طمع کار، ظالم، جبار و مرتشی بود به قتل رساندند؛ اما، پچوی (ج2، ص420) و عثمانزاده (ص 49ـ50) ویرا میانهرو، بردبار، باوقار و خوشرو دانستهاند. شمسالدین سامی نیز (همانجا) وی را مردی صالح و متقی معرفی کرده است. نام فرزندان او را پیریبیگ و عثمانبیگ ذکر کردهاند (ثریا، همانجا).هم اکنون محلهای در استانبول، به محلة جراح پاشا معروف است. وی در آنجا آثار موقوفهای شامل مسجد، مدرسة علوم دینی، مدرسة معمولی، حمام، سَبیل و چشمه (بناهای آب خیراتی) بنا نهاده است. برخی از آنها، چون حمام و چشمه، رو به ویرانی است، لکن بخش اعظم آنها باقیمانده است ( Äسامی؛ ثریا؛ د. ا. د. ترک ، همانجاها).منابع: محمدثریا، سجل عثمانی ، استانبول 1308ـ 1315/ 1890ـ 1897، چاپ افست انگلستان 1971؛ شمسالدینبن خالد سامی، قاموس الاعلام ، چاپ مهران، استانبول 1306ـ1316/ 1889ـ 1898؛ محمد همدمی صولاقزاده، صولاقزاده تاریخی ، استانبول 1297؛ احمد تائب عثمانزاده، حدیقةالوزرا ، استانبول 1271، چاپ افست فرایبورک 1969؛ محمدبن یحیی عطائی، حدائقالحقائق فی تکملةالشقائق ، در شقائق نعمانیه و ذیللری ، چاپ عبدالقادر اوزجان، استانبول: دارالدعوة، 1989؛ مصطفی نعیما، تاریخ نعیما ، ج 1، استانبول 1281؛Joseph von Hammer-Purgstall, Geschichte des Osmanischen Reiches , Graz 1963; Hدseyin Heza rfen, Telh sد ف l-beya n f kava n n-i A l-i Osma n , ed Sevim I lgدrel ف Ankara 1998; Mehmet Zeki Pakal n, Osmanl tarih deyimleri ve terimleri sخzlدg §د , Istanbul 1971-1972; Ibrahim Pe ev , Pe ev tarihi , ed. Murat Uraz, Istanbul 1968-1969; TDVI A , s.v. "Cerrah Mehmed Pa a" (by Yusuf Hala og §lu); I smail Hakk Uzun ar l , Osmanl tarihi , vol.3, pt.2, Ankara 1982.