جَدیده ، شهری بندری در مراکش، واقع در ساحل اقیانوس اطلس. این شهر مرکز ناحیة دُکّاله در شمال دماغة سفید است و بین دو شهر اَزَمّور و اَسفی واقع شده است. شهر بندری دارالبیضا (کازابلانکا) در حدود صد کیلومتری شمالشرقی، ازمّور در هفده کیلومتری مشرق، مراکش در 195 کیلومتری جنوبشرقی و اسفی در 150 کیلومتری جنوب شهر قرار دارند (روبر ، ذیل مادّه؛ ابنعربی، ص 116ـ117؛ ) فرهنگ جدید جغرافیایی وبستر ( ، ذیل مادّه).این شهر در مصبّ رود امالربیع و جنوبغربی کوههایی به همین نام قرار دارد. رود امالربیع از میان شهر میگذرد (روبر، همانجا؛ ) اطلس جهان تایمز ( ، نقشة 88).اقتصاد شهر بر پایة صنعت ماهیگیری، کشاورزی، صادرات و فعالیتهای گردشگری است (روبر، همانجا). جدیده از نظر پیشرفتهای اقتصادی و صنعتی، دومین شهر مراکش، بعد از دارالبیضا، است؛ ازاینرو، از شش کیلومتری ساحل دریا به سوی داخل، به طرحهای اقتصادی این شهر اختصاص داده شده است، اما مهمترین عامل تحولات اقتصادی و پیشرفت تمدن شهری، رشد بخش خدمات اداری بر اثر مهاجرتِ نیروی کار است ( معلمةالمغرب ، ج 9، ص2930).زمانیکه مغرب (مراکش) تحتالحمایة فرانسه (1330ـ 1375 (1335 ش)/ 1912ـ1956) بود، جدیده مرکز اداری و تفرجگاه ساحلی شد (ابنعربی، ص 21؛ لکزیکاُرینت ، 2004). در قرن چهاردهم/ بیستم، به موازات تحولات عمرانی و دینی و فکری، فعالیتهای اقتصادی نیز در جدیده رونق گرفت و جدیده مهمترین بندرِ مراکش شد و واردات و صادرات بسیاری در آن صورت میگرفت. اولین صادرات این بندر، چرم بز و گاو و گوسفند، بادام، گردو، روغن و موم عسل بود. صادرات آن به کشورهای فرانسه، انگلستان، آلمان و اسپانیا، از ناحیة دکّاله و عَبْدُه، ذرت و باقلا و نخود و گشنیز و تخممرغ و کتان و پشم بود ( معلمةالمغرب ، ج 9، ص2929).در اوایل قرن چهاردهم/ بیستم، بندر جدیده در صادرات تخممرغ بسیار مشهور شد و طی جنگ جهانی اول (1914ـ 1918)، فرانسه تمام تخممرغهای ناحیة دکّاله را جمعآوری کرد، بهطوریکه صادرات تخممرغ در رأس صادرات بندر جدیده قرار گرفت. این صادرات تا جنگ جهانی دوم (1939ـ 1945) ادامه داشت. در دهة 1310 ش/1930، به سبب برخی عوامل طبیعی، مانند کمیعمق سواحل جدیده که لنگرگاه مناسبی برای کشتیهای بزرگ نبود، از اهمیت اقتصادی جدیده کاسته شد. در این زمان بازرگانی بندر در اختیار شرکتهای بزرگ بود، از جمله شش شرکت انگلیسی، چهار شرکت اسپانیایی، دو شرکت فرانسوی، دو شرکت آلمانی، و یک شرکت ایتالیایی. بعضی از تاجران یهودی مراکش هم بازرگانی جدیده را در دست داشتند (همانجا). از جمله واردات این بندر از اروپا، لباس و مصالح ساختمانی و شکر و شمع و صابون و دارو بود. در آن زمان فعالیتهای ساختمانی بیرون از دیوار قدیم شهر شروع شد. دو راسته بازار بزرگ، به نامهای تازی و ولدِ ناهون، ایجاد گردید. محلات جدید تجاری و مسکونی در شهر ساخته شد و خانوادههای مسفّر، قادری، حلو، تازی، اوراوی و طاهری، برای تجارت، از شهرهای فاس و رباط به آنجا رفتند و در آنجا مستقر شدند (همانجا)؛ بدین ترتیب، شهر گسترش یافت و بافت معماری آن تغییر کرد.جدیده یکی از مهمترین شهرهای سیاحتی ساحل اقیانوس اطلس با تجهیزات گردشگری است و به کعبة گردشگرها مشهور است. از مهمترین مراکز گردشگری آنجاست: ساحل حوزیه، در دوازده کیلومتری جدیده؛ ساحل سیدی بُوزید، با امکانات بسیار جدید؛ و جَرْفِالْاَصْفَر، که اطرافش پوشیده از جنگل است. خارج از شهر، در برخی روزها بازارهایی برپا میشود، از جمله جمعهبازار اَسْحیمدر113کیلومتری و سهشنبه بازارسیدیبُوگْدَرة در131کیلومتریشهر(ابنعربی،ص116ـ 118؛میکان،ص188).در 1365 ش/ 1986، بندر جدیده مقرّ نیروگاه تولید برق منطقه بود که 61 واحد صنعتی فعال و 58 واحد در دست احداث داشت. روند جهانی شدن تجارت سبب شد که دولت مراکش برای توسعة کشور و رسیدن به بازرگانی جهانی، به بندر جدیده توجه کند ( رجوع کنید به معلمةالمغرب ، ج 9، ص 2931).در سرشماری 1383 ش/ 2004، جمعیت شهر حدود 200 ، 138 تن بوده است ( ) فرهنگ جغرافیایی جهان ( ، ذیل "Doukkala-Abda" ). در اطراف شهر، عربهایی از قبایل مولای عبداللّه، اولاد عیسی، اولاد غان، اولاد حَساین، سیدیعابد، و سیدی اَمحمد اَخدیم زندگی میکنند ( معلمة المغرب ، ج 9، ص 2932).این شهر بندری با راههای اصلی به شهرهای مجاور، با دو راه آبی به فرانسه و الجزایر و تونس، و از سه راه آبی به انگلستان میرسد و با بلژیک، آلمان، اتریش، هلند و اسپانیا، هرکدام با یک راه آبی، مرتبط است (همان، ج 9، ص 2929).در سالهای اخیر، بافت و شکل شهر، به سبب استفاده از روشهای جدید شهرسازی، از جمله کمربندیهای نیم دایرهای که بافت قدیم شهر (محلاتِ الحیّالبرتغالی، الرِجیلَه، حیّالقلعه) رادر بر گرفته است، تغییر محسوسی کرده و سهم فزایندهای در توسعة زمینهای شهری و گسترش شهر داشته و شهر از شکل قدیمی به شکل جدید جهش کرده است (همان، ج 9، ص 2930). معماری شهر متشکل از سه بافت قدیم، جدید و بینابین است. جذب سرمایه و ساختمانسازی، عامل مهمی در مهاجرت بسیاری از روستاییان اطراف به آنجا بوده است. گسترش و توسعة شهر باعث شده که این شهر، رسماً «جدیدة بزرگ» خوانده شود (همانجا). امروزه از پنج قلعهای که در دوران پرتغالیها در اطراف بافت قدیم احداث شده بود، چهار قلعة هولی اسپریت/ روحالقُدُس در جنوب، سن سباستین در شمال، سن آنتوان در مغرب و سن آنجل در مشرق باقیمانده است و قلعة والی در جنوبغربی از بین رفته است («الجدیده» ، 1997؛ معلمةالمغرب ، ج 9، ص 2928).مهمترین آثار تاریخی جدیده متعلق به دورهای است که پرتغالیها آنجا را اشغال کرده بودند. از جملة این آثار است: چند قلعه، کلیسا، آبانباری که شکلهای سادهای در ستونها و سقف آن به چشم میخورد، کسبه بولائونه (قلعة امدادی) در حدود پنجاه کیلومتری جنوب جدیده که سلطان مولای اسماعیل در سدة دوازدهم آن را بنا کرد، و مسجدجامع جدیده (ابنعربی، ص 117؛ «الجدیده»، 1997؛ لکزیک ارینت ، 2004).پیشینه. نام جدیده در منابع گوناگون به این صورتها ضبط شده است: ماریفَن (بکری، ج 2، ص 762)، مازیغَن (ادریسی،ج 1، ص240)، مانْزاغان (عبدالعزیزبن عبداللّه، ذیل مادّه)، مازِغان (مؤنس، ج 2، جزء 3، ص 272)، مازاگان/ اِمازِغان (میکان، ص 185)، مازِکان (غنیمی، ج 3، جزء 6، ص30)، برجالشیخ (سلاوی، ج 4، ص 136)، البُریجة المهدومة (ابنعربی، ص 117) و الجدیدة (سائح، ص 67)، که نباید آن را با جدیدة مصر (یاقوت حموی، ذیل مادّه)، جدیدة لبنان (مرهج، ج 3، ص 445)، جدیدة سوریه (عبودی، ص310) و جدیدة عربستان (ابنعثمان، ص 261) یکی دانست.قدمت جدیده به پیش از اسلام میرسد. نام آن در میان بربرهای افریقا، امازغان بود (میکان، همانجا). بعضی از نویسندگان معتقدند که بنیان جدیده بر روی مکانی است که بطلمیوس آن را «روسیبیس لیمِن» ( د. اسلام ، چاپ دوم، ذیل مادّه) و سپس پلینیوس اکبر (ج 1، کتاب 5، ص 209) آن را بندر «روتوبیس» خوانده است و فاصلة این بندر را تا لیکْسوس (عَرائش کنونی) 000 ، 213 پا (حدود 65 کیلومتر) ذکر کرده است (نیز رجوع کنید به د. اسلام ، همانجا).در منابع دورة اسلامی، نخستین بار بکری در قرن پنجم از جدیده به عنوان بندر نام برده است (بکری، همانجا). سپس ادریسی در قرن ششم، فاصلة آن را تا آنفا/اَنْفا 65 میل و تا بیضا (دارالبیضای کنونی) سی میل و تا شهر اسفی به خط مستقیم 85 میل و به خط غیرمستقیم 130 میل آورده است (همانجا). در قرن نهم، اسپانیاییها و پرتغالیها مراکش را تحت سیطره خود قرار داده بودند و به همین سبب، حاکمیت جدیده نیز دست به دست میگشت. در 886/ 1481، پرتغالیها به شهر جدیده آمدند (تازی، ج 1، ص 209). سلاوی (ج 4، ص 136ـ137، ج 5، ص110)، به نقل از لوئیزماریه (مورخی پرتغالی که تمام وقایع اشغال مراکش به دست پرتغالیها را روزبهروز نوشته)، آورده است که در اوایل قرن دهم هجری، پادشاه پرتغال، مانوئل، دستورِ تصرف بعضی از بندرهای مراکش را داد. طوفان دریا کشتیهای پرتغالیها را به برجالشیخ (جدیده کنونی) کشاند. پرتغالیها پس از گردش در جدیده، آنجا را پسندیدند و به لیسبون/ اشبونه برگشتند. سپس، با کسب اجازه از پادشاه پرتغال، دوباره به جدیده بازگشتند و در مدت هفت سال قلعهای در آنجا بنا کردند (غنیمی، همانجا). در اواسط قرن دهم، حدود چهارهزار پرتغالی در 75 خیابان شهر زندگی میکردند. هشت عبادتگاه و چهار کلیسا در آنجا وجود داشت و مسابقات کشتی بین قهرمانان مراکش و پرتغال در شهر جدیده صورت میگرفت (میکین ، ص 187؛ تازی، ج 2، ص 147). پرتغالیها پس از ورود به شهر، شروع به ساختن برجها و قلعههای متعدد کردند، از جمله قلعةالبُریجه را در 911 بر روی قلعة قدیم برجالشیخ، با سرمایة یکی از درباریان پرتغالی بهنام ژورژی دومیتو ، ساختند. این قلعه سه دروازة متحرک، یکی بهسوی دریا و دو تا بهسوی خشکی، داشت. از آن پس نامِ شهر البُرَیْجه شد. هزینة این ساخت وسازها با گرفتن یک دهم از مالیات مقرر بر کالاهای صادراتی از بندر جدیده، یا جزیههاییکه مردم شهر میپرداختند، تأمین میشد ( معلمة المغرب ؛ عبدالعزیزبن عبداللّه، همانجاها؛ میکان، ص185).با وجود این، مردم جدیده با اشغالگران درگیریهای پیدرپی داشتند، چنانکه در 918/1512 لشکری از پرتغال، به فرماندهی دوک دوبراگانس ، با پانصد کشتی و هجده هزار سپاهی، به شهر آمد و از آنجا به ازمّور رفت (تازی، ج 7، ص 281). در 943/1536، پیمان آتشبس در شهرهای جدیده، اسفی و ازمّور برای سه سال بین شریفهای مراکش (سعدیون) و رودریگو دوکاسترو (فرمانده نظامی اسفی) بسته شد (همان، ج 8، ص 94). از مهمترین وقایع این دوره (مصادف با حکومت بنووَطاس، سلسلهای در مراکش؛ حک : 916ـ1069)، تقاضای صلح ابوالعباس الوطاسی در 944/1537 بود، که سعدیون (جانشینان بنووطاس) برای تعیین مرز در نواحی اشغالی، از جمله جدیده، او را تهدید کرده بودند. در این دوره، مناسبات بنووطاس با پرتغالیها بسیار مساعد بود (همان، ج 7، ص 252؛ سلاوی، ج 4، ص 138). ژان سوم، فرمانده نیروهای پرتغالی، تمام نیروهای خود را از اسفی و ازمّور به بندر جدیده، که بندری مناسب و در حال آمادهباش بود، منتقل کرد (تازی، ج 7، ص260). در 965/1557، سلطان غالبباللّه، که از سعدیون بود، از ترس اینکه مردم از عثمانیها برای براندازی حکومت او کمک بخواهند، با پرتغالیها صلح و با ماندن آنها در شهر جدیده موافقت کرد (زبیب، ج 3، ص 371). در 969/1562، کشورهای همسایه و عثمانیها، مراکش را تهدید کردند. سلطان غالب باللّه با لشکری حدود سیهزار تن و دو برابر آنها تیرانداز، همراه با لشکر ترکی که در آن موقع جزو لشکریان سعدیون بود، به جدیده حمله کرد و بالاخره در همین سال پرتغالیها دست از محاصرة جدیده برداشتند تا از حملة عثمانیها در امان باشند (تازی، ج 8، ص 35؛ سلاوی، ج 5، ص 42ـ44). در 988/ 1580، اسپانیاییها مدتی جدیده را اشغال کردند و پس ازبهبود مناسبات مراکش و اسپانیا، دولت مراکش، به ریاست نمایندة خود، ونگاس برای واگذاری شهر عرایش به اسپانیا و باز پس گیری جدیده، مذاکراتی کرد و بالاخره در همین سال مراکش تابع دولت عثمانی شد (سلاوی، ج 5، ص 42ـ44؛ تازی، همانجا). در این زمان، جدیده لنگرگاه کشتیهایی بود که از هند برای اسپانیا کالا میآوردند (عبدالعزیزبن عبداللّه، همانجا؛ تازی، ج 8، ص50 ـ51). حضور ارتشعثمانی در مراکش مصادف با پادشاهی سلطان المتوکلی بود که برای پرتغالیهایی که در طَنْجه، جدیده و سَبْته بودند، تهدید به شمار میآمد (ابونصر، ص 214).در بندر جدیده و بندرهای اطراف، مانند بندر سلا ، کشتیهای جنگی ساخته میشد که نگرانی پرتغالیها را برمیانگیخت (تازی، ج 8، ص 96). سلطان احمد منصور تلاش بسیار کرد تا شهر عرائش را در مقابل شهر جدیده به اسپانیا واگذار کند (همان، ج 8، ص 143، 146).در اوایل قرن یازدهم/ هفدهم، جنبش گستردة مرابطون در مراکش، سبب درگیریهای آنان با پرتغالیهای اشغالگر جدیده و بیرون راندن آنان، برای مدتی، از شهر شد (زبیب، ج3، ص390).از 1088 تا 1103، سلطان مولای اسماعیل، پادشاه مراکش، برای آزادسازی جدیده تلاش بسیار کرد. در این زمان، جمعیت مسیحیان شهر زیاد بود (تازی، ج 9، ص 135، 138؛ مؤنس، ج 2، جزء 3، ص 272). ظاهراً در قرن یازدهم جدیده برای کشورهای دیگر بسیار بااهمیت و دروازهای برای ورود آنها به مراکش بود، چنانکه از 1102 تا 1104 رایزن (کنسول) فرانسه با دربار پرتغال، برای سرنوشت بندر جدیده، مذاکره میکرد (تازی، ج 9، ص 138). سلطان مراکش، پس از اطمینان کامل از اینکه مناسبات خوبی با خارجیها دارد، به فکر افتاد که مناطق اشغالی کشور خود، از جمله جدیده، را از اشغال پرتغالیها در آورد، اما پیروز نشد چون اسپانیاییها مانع شدند که بریتانیا به مراکش اسلحه بدهد (زبیب، ج 4، ص 137).اوج درگیریهای دولت مراکش با پرتغالیها در 1183، در زمان حکومت سلطان سیدی محمدبن عبداللّه، بود که بالاخره شهر آزاد شد ( رجوع کنید به معلمةالمغرب ، ج 9، ص 2927). پرتغالیها هنگام ترک شهر دور قلعهها مین و اطراف هر دروازه چهل تا پنجاه بشکه باروت گذاشتند که با ورود مراکشیها منفجر شد. در این واقعه، بیش از پنج هزار مغربی کشته شدند، حصارها و برجها و چندین خانه و انبار ویران گردید و از آن پس شهر، «مَهدومه» (ویرانه) نامیده شد. شهر حدود 55 سال ویران ماند و فقط جهانگردان و ماجراجویان از آنجا دیدن میکردند (ابنزیدان، ج 3، ص330؛ معلمةالمغرب ، همانجا).از مهمترین عوامل بیتوجهی به این شهر، قحطی بزرگ 1190ـ 1196 در مراکش بود که بر اثر آن، مردم حتی مجبور به خوردن گوشت انسان شدند ( معلمةالمغرب ، همانجا). سپس، سیدی محمدبن هشام، حاکم مراکش، به کمک مردم ناحیة دکّاله، که جدیده نیز جزو آن بود، برخاست. احیا و تجدید بنای جدیده تا زمان مولای سلیمان (حک : 1208ـ1237) ادامه داشت. زمانیکه محمدبن طبیب علوی (حاکم دکاله) وارد جدیده شد، این شهر ویرانهای بیش نبود (سلاوی، ج 8، ص 12؛ معلمةالمغرب ، همانجا) و چون حصار شهر را مرمت کرد، آنجا را جدیده نامیدند (سلاوی، همانجا). او مردم را تهدید نمود که حتماً این نام را به کار ببرند. در همین زمان، خانههای جدیده نیز مرمت شد، بسیاری از مردم دکّاله (متشکل از مسلمانان و یهودیان) و نیز عدهای از مردم سوس، در شهر قدیم جا داده شدند و تعدادی خانة جدید نیز در آنجا ساختند. محمدبن طبیب عدهای از علما و فقها، از جمله حاجاحمدبن صالح (متوفی 1249/ 1833)، را برای نشر قرآن و دین در میان افراد تازهوارد به جدیده فرستاد ( معلمةالمغرب ، ص 2928). در 1260/1844، گروهانی از هواپیماهای فرانسوی به فرماندهیژوئنویل بندرهای مراکش را بمباران کردند و باعث خدشهدار شدن مناسبات مراکش با فرانسه شدند. پیامد این رویداد طغیان قبایل دکّاله در ناحیة بین اسفی و جدیده بود که نیروهای دولتی را میکشتند و جدیده را تاراج میکردند (ابونصر، ص 299). فرانسویها در این زمان بهطور چشمگیری فعالیتهای خود را در مراکش گسترش دادند و در اکثر بندرها، از جمله جدیده و دارالبیضا و اسفی، برای خرید پشم از مراکش و دادوستد با اروپا شبکة تجاری به وجود آوردند. مراقبتهای پلیسی و حفاظتی بندر جدیده نیز برعهدة فرانسویها بود (همان، ص 299، 311). در قرن سیزدهم/ نوزدهم، ایتالیا و بلژیک در آنجا رایزنی (کنسولگری) داشتند (تازی، ج10، ص 93، 111). سلطان مولای حسن بین شهر جدیده و شهر مراکش ارتباطات پُستی ایجاد کرد (همان، ج 2، ص 238).در 1281، اولین تکیة جدیده به نام تکیة الدرقاویة با سرمایة محمدالزُوین العَبْدی، و دومین آن در 1316 به همت سیدمحمدالشیاظمی ساخته شد که در آنجا قرآن و احادیث نبوی تفسیر میشد و به فقرا طعام میدادند. با تأسیس تکیههای تازه، فرقههای جدید دینی در شهر به وجود آمد ( معلمةالمغرب ، همانجا). حاجمحمدبن الحمدونیه، بانی مسجدجامع بزرگ، جامع برانی، بود (همان، ج 9، ص 2929).تا قبل از 1297، یکی از برجهای قلعة البریجه، منارة مسجدجامع جدیده بود، اما ابوعبداللّه محمدبن ادریس الجرّاری (حاکم جدیده) از پادشاه مراکش (مولای شریف ابوعلیحسنبن محمدعلوی) اجازه گرفت که به جای منارة قدیم ــ که ارتفاعش کم بود و صدای اذان از آن شنیده نمیشد ــ منارة بلندتری بسازد. ابوعبداللّه به ترمیم و مرمت گنبد رو به دریا، معروف به گنبد خیاطان، پرداخت و در جدیده زندانی نیز بنا کرد (سلاوی، ج4، ص137ـ 138؛ ابنزیدان، ج2، ص157).در 1320/1902، از پانزده هزار تن اهالی جدیده، 500 ، 3 تن یهودی و چهارصد تن اسپانیاییها یا صنعتگرانی بودند که از جبلطارق آمده بودند و شمار فرانسویها بیش از دوازده تن نبود که بیشتر آنان یهودی بودند ( معلمةالمغرب ، ج 9، ص 2929).در اواسط قرن چهاردهم/ بیستم، در مسجد ابنالحمدونیة جدیده، مراسم ولادت پیامبر اکرم برگزار میشد که در آن مردم و شیوخ شرکت میکردند (سائح، ص 79).منابع: ابنزیدان (عبدالرحمانبن محمد)، اتحاف اعلام الناس بجمال اخبارحاضرةمکناس ، رباط 1347ـ1352؛ ابنعثمان، رحلة المکناسی: احراز المعلّی و الرقیب فی حج بیتاللّه الحرام و زیارة القدس الشریف و الخلیل و التبرک بقبرالحبیب ، چاپ محمد بوکبوط، ابوظبی2003؛ ابنعربی (صدیق)، کتابالمغرب ، بیروت 1404/1984؛ محمدبن محمد ادریسی، کتاب نزهةالمشتاق فی اختراقالا´فاق ، بیروت 1409/ 1989؛ عبداللّهبن عبدالعزیز بکری، کتاب المسالک و الممالک ، چاپ ادریان فان لیوفن و اندریفری، تونس 1992؛ عبدالهادی تازی، التاریخ الدبلوماسیللمغرب من اقدمالعصور الیالیوم ، مغرب 1406ـ1414/ 1986ـ1994؛ نجیبزبیب، الموسوعةالعامةلتاریخالمغرب و الاندلس ، بیروت 1415/1995؛ محمدبن عبدالسلام سائح، لمحة بصر علیالبلاد المقدسة ، و معه مخطوط الاتصال بالرجال و هو ترجمةلحیاة المؤلف بقلمه ، چاپ محمد قرقزان، رباط 1416/1995؛ احمد سلاوی، کتاب الاستقصا لاخبار دول المغرب الاقصی ، چاپ جعفر ناصری و محمد ناصری، دارالبیضاء 1954ـ1956؛ عبدالعزیزبن عبداللّه، معلمةالمدن و القبائل ، در الموسوعة المغربیة للاعلام البشریة و الحضاریة ، ملحق 2، [ رباط ] : وزارة الاوقاف و الشؤون الاسلامیة، 1397/1977؛ هنری س. عبودی، معجم الحضارات السامیة ، طرابلس، لبنان 1411/ 1991؛ عبدالفتاح مقلد غنیمی، موسوعة تاریخ المغرب العربی ، قاهره 1414/1994؛ عفیف بطرس مرهج، اعرف لبنان: موسوعة المدن و القری اللبنانیة ، بیروت 1985؛ معلمةالمغرب ، سلا: مطابع سلا، 1410/1989ـ ، ذیل «الجدیدة»؛ حسین مؤنس، تاریخ المغرب و حضارته ، بیروت 1412/1992؛ [ نقشة ] مراکش ، مقیاس 000 ، 500 ، 6:1، تهران: سازمان جغرافیایی نیروهای مسلح، 1372 ش؛ یاقوت حموی؛Jamil M. Abun-Nasr, A history of the Maghrib in the Islamic period , Cambridge 1999; "El Jadida", in The Ministry of Communication ) Morocco ), 1997. ]Online[. Available: http:// www.mincom.gov.ma/ english/ reg-cit/ cities/ eljadida/ eljadida. html. ]13 July 2004[; EI 2 , s.v. " A l -Djad ¦da" (by G. S. Colin and P.de Cenival); LexicOrient , 2004. ]Online[. Available:http://www. lexicorient. com. ]13 July 2004[; Budgett Meakin, The land of the Moors , London 1986; Pliny ]the Elder[, Histoire naturelle de Pline , avec la traduction en Fran ais par M. ـ. Littrإ, Paris 1848-1850; Paul Robert, Le petit Robert des noms propres , ed. Alain Rey, Paris 2000; The Times atlas of the world , London: Times Books, 1992; Webster , s new geographical dictionary , Springfield, Mass. 1998, s.v. " A l- Jadida"; The World gazetteer: current population figures for cities, towns and places of all countries , 20 July 2004. ]Online[. Available: http://www. world-gazetteer. com/ d/d-ma-da. htm. ]16 Dec. 2004[.