جده (ملک ) رجوع کنید به مقولات

معرف

جِدَه‌ (ملک‌) رجوع کنید به مقولات#‌
متن
جِدَه‌ (ملک‌) رجوع کنید به مقولات‌NNNNجَدْی‌ ، از صورتهای‌ فلکی‌ منطقة‌البروج‌. جدی‌ در لغت‌ به‌ معنای‌ بزغاله‌ است‌. ریشة‌ این‌ واژه‌ به‌ زبانهای‌ کهن‌تر از عربی‌ باز می‌گردد، چنانکه‌ در آرامی‌ و سریانی‌ gadya ، در آشوری‌ gadiia /gadu و در عبری‌ gedi به‌کار رفته‌ است‌ (مشکور، ج‌ 1، ص‌ 133). در پهلوی‌ این‌ صورت‌ با نام‌ وَهیگ‌ آمده‌ است‌ ( رجوع کنید بهمکنزی‌ ، ذیل‌ "Capricorn" ). در نقشهای‌ اسطوره‌ای‌، این‌ صورت‌ فلکی‌ با سر و پیکرة‌ بز و دم‌ ماهی‌ تصویر شده‌ است‌. طرح‌ بز ـ ماهی‌ احتمالاً از دورة‌ سومریان‌ به‌ تمدن‌ یونانیان‌ و رومیها راه‌ یافته‌ است‌ (بلک‌ و گرین‌ ، ص‌ 93) اما احتمالاً نخستین‌ بار بابلیها در حدود 1200 ق‌ م‌ این‌ نقش‌ را به‌ عنوان‌ نماد صورت‌ فلکی‌ جَدْی‌ به‌ کار برده‌اند، چرا که‌ در سنگ‌نوشته‌ای‌ از صورتهای‌ فلکی‌ به‌ جا مانده‌ از آن‌ دوران‌، چند ستاره‌ در کنار شاخ‌ بز ـ ماهی‌ ترسیم‌ شده‌ است‌ (آلن‌، ص‌ 137ـ 138). در اسطوره‌های‌ یونان‌، جدی‌ از وحشت‌ هیولایی‌ به‌ نام‌ تیفون‌ به‌ درون‌ رود نیل‌ پرید (همان‌، ص‌ 136) و به‌ این‌ صورت‌ در آمد. منجمان‌ دورة‌ اسلامی‌ به‌ طرح‌ اسطوره‌ای‌ صورت‌ فلکی‌ جدی‌، مرکّب‌ از بز و ماهی‌، اشاره‌ کرده‌ ( رجوع کنید بهابوریحان‌ بیرونی‌، 1362 ش‌، ص‌90؛ قطان‌ مروزی‌، ص‌ 154) و آن‌ را به‌ همین‌ صورت‌ ترسیم‌ کرده‌اند ( رجوع کنید به صوفی‌، ص‌ 283؛ ترجمة‌ فارسی‌، تصویر مقابلِ ص‌ 209؛ شهمردان‌بن‌ ابی‌الخیر، ص‌ 462؛ نیز رجوع کنید به شکل‌ 1). به‌ نوشتة‌ ابوریحان‌ بیرونی‌ (1377، ص‌ 178) منشأ طرح‌ بز ـ ماهی‌ به‌ یونانیان‌ باز می‌گردد. پیروان‌ افلاطون‌ عقیده‌ داشتند که‌ روح‌ مردان‌ پس‌ از مرگ‌، از طریق‌ ستارگان‌ جدی‌ به‌ آسمان‌ صعود می‌کند، از این‌رو ستارگان‌ جدی‌ را «دروازة‌ خدایان‌» می‌نامیدند. آراتوس‌ و پس‌ از او بطلمیوس‌، این‌ صورت‌ را ¨    ¨  k    A ف ، به‌معنای‌ بز شاخدار، نامیدند ( رجوع کنید بهآلن‌، ص‌135ـ136). بعدها در لاتینی‌ نام‌ کاپریکورنوس‌ به‌ همین‌ معنی‌، برای‌ جدی‌ به‌کار رفت‌ و امروزه‌ نیز در اروپا به‌ همین‌ نام‌ شناخته‌ می‌شود (روم‌ ، ص‌69). بطلمیوس‌ (ص‌375ـ 376) و به‌ پیروی‌از وی‌ صوفی‌(ص‌278)، 28ستاره‌ برای‌ جدی‌ بر شمرده‌اند. به‌ نوشتة‌ صوفی‌ (همانجا) هیچ‌ ستاره‌ای‌ خارج‌ از [ محدودة‌ ] صورت‌، قابل‌مشاهده‌ نیست‌. بطلمیوس‌ (همانجا) قدر ستارگان‌ جَدْی‌ را چنین‌ نوشته‌ است‌: چهار تا از قدر سوم‌، نه‌ تا از قدر چهارم‌، نه‌ تا از قدر پنجم‌ و شش‌ تا از قدر ششم‌. صوفی‌ بر اساس‌ رصدهایش‌، چهار تا از قدر سوم‌، هشت‌ تا از قدر چهارم‌، هفت‌ تا از قدر پنجم‌ و نه‌ تا از قدر ششم‌ ذکر کرده‌ است‌ ( رجوع کنید بهص‌ 284؛ ترجمة‌ فارسی‌، ص‌ 207ـ 208). ابوریحان‌ بیرونی‌ (1373ـ 1375، ج‌ 3، ص‌ 1081ـ1083) در جدولی‌ قدر ستارگان‌ جدی‌ را، بر اساس‌ نظر بطلمیوس‌ و صوفی‌، کنار هم‌ آورده‌ است‌. نصیرالدین‌ طوسی‌ در ترجمة‌ صور الکواکب‌ (همانجا) در ستونی‌ که‌ خود افزوده‌، مزاج‌ نظیر هر ستارة‌ جدی‌ را از سیارات‌ آورده‌ است‌. به‌ نوشتة‌ صوفی‌، اعراب‌ قدیم‌ شش‌ ستاره‌ را که‌ به‌ صورت‌ کمانی‌ در پی‌ ستارة‌ اول‌ جدی‌ قرار دارند، «قلاّ ده‌» (ص‌ 278) و دو ستارة‌ اول‌ و سوم‌ جدی‌ (در نجوم‌ جدید ستارة‌ اول‌ شامل‌ « 1  و 2  » و  ) را که‌ یکی‌ از شاخهای‌ بزغاله‌ را تشکیل‌ می‌دهند، «سعد ذابح‌» (ص‌ 282) می‌نامیدند. این‌ دو ستاره‌ منزل‌ بیست‌و دوم‌ از منازل‌ بیست‌وهشت‌گانة‌ ماه‌ نزد اعراب‌ قدیم‌ بوده‌اند.صوفی‌ در بارة‌ منشأ نام‌ سعد ذابح‌ می‌نویسد ستارة‌ کم‌ نوری‌ (منظور 2  ) نزدیک‌ به‌ ستارة‌ اول‌ جدی‌ قرار دارد که‌ آن‌ را به‌ گوسفندی‌ تشبیه‌ می‌کردند که‌ در مذبح‌ (قربانگاه‌) ستارة‌ روشن‌تر است‌ (همانجا؛ نیز رجوع کنید به ابوریحان‌ بیرونی‌، 1362 ش‌، ص‌ 112). اما به‌ نوشتة‌ آلن‌ (ص‌140) منشأ این‌ نام‌ به‌ جشن‌ قربانی‌ اعراب‌ قدیم‌ هنگام‌ طلوع‌ صبحگاهی‌ جدی‌، پیش‌ از طلوع‌ خورشید، باز می‌گردد. طلوع‌ صبحگاهی‌ سعد ذابح‌ نیز موردتوجه‌ بوده‌ است‌، چنانکه‌ ابن‌قتیبه‌ (ص‌ 77) اشاره‌ می‌کند که‌ در این‌ ایام‌، سرما شدت‌ می‌گیرد و در هنگام‌ غروب‌ خورشید، ستارة‌ سهیل‌ طلوع‌ می‌کند. در ادبیات‌ فارسی‌ سعد ذابح‌ عمدتاً در اشعار خاقانی‌ شروانی‌ در توصیف‌ ذبح‌ و شکار به‌کار رفته‌ است‌ (برای‌ نمونه‌ رجوع کنید به خاقانی‌، 1338ش‌، ص‌20؛ همو، 1357ش‌، ص‌126). دو ستارة‌روشن‌ در پشت‌ جدی‌ (  و  ) موردتوجه‌ بودندکه‌ آنها را سعد ناشِره‌ یا مُحِبَّین‌ می‌خواندند. همچنین‌ ستارة‌ قدر سوم‌ ذَنَبُالجدی‌ (  ) را بر اسطرلاب‌ ترسیم‌ می‌کردند (صوفی‌، ص‌281ـ 282). بعدها این‌ نامها به‌لاتینی‌ ترجمه‌ شدند و متفاوت‌ با نامگذاری‌ اصلی‌ به‌کار رفتند، چنانکه‌ در لاتینی‌ نامهای‌ Dabih فقط‌ به‌ ستارة‌  ـ جدی‌ و Nashira فقط‌ به‌ ستارة‌  ـ جدی‌ اطلاق‌ می‌شدند. همچنین‌ نام‌ Deneb Algedi برای‌ هر دو ستارة‌  و  ـ جدی‌، جداگانه‌ به‌کار می‌رفت‌ (کونیچ‌ و اسمارت‌ ، ص‌ 25).سنکا (فیلسوف‌ رومی‌، 3 ق‌ م‌ ـ 65 میلادی‌) از کتابهای‌ ساراگون‌ (بنیانگذار افسانه‌ای‌ امپراتور سامیها) آموخته‌ بود که‌ اگر سیارات‌ در جدی‌ اجتماع‌ کنند، عالم‌ می‌سوزد و ویران‌ می‌شود (آلن‌، ص‌ 136). نزد احکامیان‌ دورة‌ اسلامی‌ صورت‌ فلکی‌ جدی‌ موردتوجه‌ و خوش‌یمن‌ بوده‌، چنانکه‌ در نام‌ برخی‌ از ستارگان‌ آن‌ واژة‌ سعد به‌کار رفته‌ است‌ (همان‌، ص‌ 137). البته‌ ابوریحان‌ بیرونی‌ (1362 ش‌، ص‌ 428)، «خارِ جدی‌» (احتمالاً  ـ جدی‌) را جزو ستارگانی‌ می‌داند که‌ به‌ چشم‌ گزند می‌رساند. در اروپا حضور خورشید در این‌ صورت‌ فلکی‌ را نشانة‌ طوفان‌ و جدی‌ را فرمانروای‌ آبها می‌دانستند (آلن‌، همانجا). در احکام‌ نجوم‌ دورة‌ اسلامی‌، طبع‌ جدْی‌ ارضی‌ (خاکی‌)، ماده‌، لیلی‌ (شبی‌)، جنوبی‌، سرد و خشک‌ بود و آن‌ را خانة‌ زحل‌ در نظر می‌گرفتند ( رجوع کنید به قمی‌، ص‌ 39ـ40، 62، 66؛ ابوریحان‌ بیرونی‌، 1362 ش‌، ص‌ 317ـ 318، 396؛ مسعودی‌ مروزی‌، ص‌ 43). به‌ نوشتة‌ ابوریحان‌ بیرونی‌ (1362 ش‌، ص‌ 317) نزد هندوان‌، در ادبیات‌ فارسی‌ نیز اغلب‌ جدی‌ و کیوان‌ با هم‌ وصف‌ شده‌اند (برای‌ نمونه‌ رجوع کنید بهانوری‌، ج‌ 1، ص‌ 118؛ خاقانی‌، 1357 ش‌، ص‌ 154). نیمة‌ پسین‌ جدی‌، که‌ چون‌ ماهی‌ است‌، در زمرة‌ برجهای‌ آبی‌ به‌شمار می‌آمد. پومپیلیوس‌، دومین‌پادشاه‌ اسطوره‌ای‌ رومیان‌ باستان‌ (715ـ673 ق‌ م‌)، مبدأ سال‌ را رسیدن‌ خورشید به‌ وسط‌ صورت‌ فلکی‌ جدی‌ قرار داد؛ یعنی‌، هنگامی‌ که‌ طول‌ روز به‌ اندازة‌ نیم‌ ساعت‌ نسبت‌ به‌ زمان‌ انقلاب‌ زمستانی‌ بلندتر می‌شد (آلن‌، ص‌136). بر سفالینه‌های‌ به‌ دست‌ آمده‌ از تپه‌حصار دامغان‌، بزی‌ شاخدار به‌ همراه‌ ستاره‌ای‌ ترسیم‌ شده‌، که‌ احتمالاً نماد گذر خورشید از نقطة‌ انقلاب‌ زمستانی‌ و طلوع‌ صبحگاهی‌ (تشریق‌) صورت‌ فلکی‌ جدی‌ بوده‌ است‌ (هارتنر ، ص‌730).در بندهش‌ (ص‌ 43، 59)، بز (جدی‌) در زمرة‌ برجهای‌ دوازده‌گانه‌ آمده‌ و به‌ این‌ موضوع‌ اشاره‌ شده‌ که‌ هنگام‌ رسیدن‌ خورشید به‌ آغاز بز، بلندترین‌ شب‌ سال‌ و آغاز زمستان‌ است‌. به‌سبب‌ حرکت‌ تقدیمی‌ زمین‌ ( رجوع کنید به تقدیم‌ اعتدالین‌ * )، امروزه‌ انقلاب‌ زمستانی‌ تقریباً در صورت‌ فلکی‌ قوس‌ قرار دارد، اما همچنان‌ مدار عرض‌ جغرافیایی‌ ْ5ر23- (عرض‌ جغرافیایی‌ مکانهایی‌ که‌ در انقلاب‌ زمستانی‌ در هنگام‌ ظهر، خورشید بر آنها عمودمی‌تابد)را به‌نام‌ رأس‌الجَدْی‌می‌شناسند (بکیچ‌ ، ص‌166). در رده‌بندی‌ نجوم‌ جدید، جدی‌ با صورتهای‌ فلکی‌ قوس‌، عقاب‌، دلو، میکروسکوپ‌ و حوت‌ جنوبی‌ هم‌ مرز است‌ و در محدودة‌ بعد 20 ساعت‌ و 4 دقیقه‌ تا 21 ساعت‌ و 57 دقیقه‌ و میل‌ ْ8 - تا ْ28- قرار دارد ( رجوع کنید به شکل‌ 2). این‌ صورت‌ یک‌ درصد از سطح‌ آسمان‌ را می‌پوشاند و 31 ستارة‌ درخشان‌تر از قدر 5ر5 را شامل‌ می‌شود(همانجا).ستاره‌های‌ 1  و 2  جدی‌(ستارة‌اول‌ در فهرست‌ صوفی‌، ص‌ 284 و ستارة‌ کم‌ نوری‌ در نزدیکی‌ آن‌) یک‌ دوتایی‌ بصری‌ است‌؛ یعنی‌، واقعاً در آسمان‌ نزدیک‌ هم‌ قرار ندارند. در زمان‌ اِبَرْخُس‌ فاصلة‌ زاویه‌ای‌ این‌ دو ستاره‌ 4 دقیقة‌ کمانی‌ بود؛ اما امروزه‌ این‌ فاصله‌ بیشتر شده‌ و به‌ اندکی‌ بیش‌ از 25ر6 دقیقة‌ کمانی‌ رسیده‌ است‌ و این‌ فاصله‌ در هر قرن‌، هفت‌ ثانیه‌ افزایش‌ می‌یابد (آلن‌، ص‌ 140). صوفی‌ (ص‌ 282) نیز ستارة‌ کم‌نورتر، یعنی‌ 2  ، را «المُلاصِق‌لِلْاوّل‌» (چسبیده‌ به‌ اولی‌) وصف‌کرده‌است‌.منابع‌: ابن‌قتیبه‌، کتاب‌الانواء ، حیدرآباد دکن‌ 1375/1956؛ ابوریحان‌ بیرونی‌، کتاب‌ البیرونی‌ فی‌ تحقیق‌ ماللهند ، حیدرآباد دکن‌ 1377/1958، چاپ‌ افست‌ 1978؛ همو، کتاب‌ التفهیم‌ لاوائل‌ صناعة‌ التنجیم‌ ، چاپ‌ جلال‌الدین‌ همائی‌، تهران‌ 1362 ش‌؛ همو، کتاب‌القانون‌ المسعودی‌ ، حیدرآباد دکن‌ 1373ـ 1375/ 1954ـ1956؛ محمدبن‌ محمد (علی‌) انوری‌، دیوان‌ ، چاپ‌ محمدتقی‌ مدرس‌ رضوی‌، تهران‌ 1364 ش‌؛ بندهش‌ ، [ گردآوری‌ ] فرنبغ‌ دادگی‌، ترجمة‌ مهرداد بهار، تهران‌: توس‌، 1369 ش‌؛ بدیل‌بن‌ علی‌ خاقانی‌، دیوان‌ ، چاپ‌ ضیاءالدین‌ سجادی‌، تهران‌ ?[ 1338 ش‌ ] ؛ همو، مثنوی‌ تحفة‌ العراقین‌ ، چاپ‌ یحیی‌ قریب‌، تهران‌ 1357 ش‌؛ شهمردان‌بن‌ ابی‌الخیر، روضة‌المنجمین‌ ، چاپ‌ عکسی‌ از نسخة‌ خطی‌ کتابخانة‌ ملک‌، با مقدمه‌ و فهرستها و اصطلاحات‌ نجومی‌ از جلیل‌ اخوان‌ زنجانی‌، تهران‌ 1368 ش‌؛ عبدالرحمان‌بن‌ عمر صوفی‌، کتاب‌ صورالکواکب‌ ، چاپ‌ عکسی‌ از نسخة‌ خطی‌ کتابخانة‌ بودلیان‌، ش‌ 144. Marsh ، فرانکفورت‌ 1406/1986؛ همان‌: ترجمة‌ صور الکواکب‌ عبدالرحمان‌ صوفی‌ ، به‌ قلم‌ نصیرالدین‌ طوسی‌، چاپ‌ معزالدین‌ مهدوی‌، تهران‌ 1351 ش‌؛ حسن‌بن‌ علی‌ قطان‌ مروزی‌، گیهان‌ شناخت‌ ، چاپ‌ عکسی‌ از نسخة‌ خطی‌ کتابخانة‌ آیت‌اللّه‌العظمی‌ مرعشی‌ نجفی‌، چاپ‌ محمود مرعشی‌، قم‌ 1379 ش‌؛ حسن‌بن‌ علی‌ قمی‌، ترجمة‌ المدخل‌ الی‌ علم‌ احکام‌النجوم‌: تألیف‌ به‌ سال‌ 365 ه ق‌ ، از مترجمی‌ ناشناخته‌، چاپ‌ جلیل‌ اخوان‌ زنجانی‌، تهران‌ 1375 ش‌؛ محمدبن‌ مسعود مسعودی‌ مروزی‌، مجمع‌الاحکام‌ ، چاپ‌ علی‌ حصوری‌، تهران‌ 1379 ش‌؛ محمدجواد مشکور، فرهنگ‌ تطبیقی‌ عربی‌ با زبانهای‌ سامی‌ و ایرانی‌ ، تهران‌ 1357 ش‌؛Richard Hinckley Allen, Star names: their lore and meaning , New York 1963; Michael E. Backich, The Cambridge guide to the constellations , Cambridge 1995; J. Black and A. Green, Gods, demons and symbols of ancient Mesopotamia , London 1992; Willy Hartner, "Old Iranian calendars", in The Cambridge history of Iran , vol.2, ed. Ilya Gershevitch, Cambridge 1985; Paul K ¤unitzsch and Tim Smart, Short guide to modern star names and their derivations , Wiesbaden 1986; David N. Mackenzie, A concise Pahlavi dictionary , Oxford 1990; Claudius Ptolemy, Ptolemy , s Almagest , translated and annotated G. J. Toomer, London 1984; Adrian Room, Dictionary of astronomical names , London 1988.
نظر شما
مولفان
گروه
فلسفه ,
رده موضوعی
جلد 9
تاریخ 93
وضعیت چاپ
  • چاپ شده