جحد، سوره رجوع کنید به کافرون، سورهNNNNجَحْظَة بَرمَکی ، ابوالحسن احمدبن جعفر ، ندیم، خنیاگر، شاعر و گزارشگر معتبر اخبار نغمهسرایان عصر نخست عباسی (132ـ230). وی در 224 (سمعانی، ج 1، ص 330؛ صفدی، ج 6، ص 289)، ظاهراً در بغداد بهدنیا آمد ( رجوع کنید به خطیب بغدادی، ج 5، ص 106ـ110) و نسبش به موسیبن یحیی برمکی ( رجوع کنید به برمکیان * ) میرسد. عبداللّهبن معتز بهسبب زشتی چهره و چشمان از حدقه بیرون زدهاش، لقب جحظه را به وی داد (یاقوت حموی، ج 2، ص 242). جحظه خود این لقب را بدون کراهت در اشعارش آورده است ( رجوع کنید به همان، ج 2، ص 247،250). جحظه برادری به نام سلیمان داشت که او نیز آواز میخواند (ابوالفرج اصفهانی، ج20، ص 74) اما از آنجا که خبر قابل ذکر دیگریدربارهاو وجود ندارد، پیداست که در این هنر توفیق چندانی بهدست نیاورده بوده است.در باره سالهای نخست زندگی و تحصیلات جحظه اطلاعات اندکی وجود دارد. او از آغاز زندگی با فقر و مشقت دست به گریبان بود ( رجوع کنید به یاقوت حموی، ج 2، ص 248ـ252، 254ـ 256). بهگزارش ابنندیم (ص 145) جحظه از راویان بسیار بهره برد و در فنون ادب و نیز نواختن تنبور چیرهدست و پر آوازه شد (نیز رجوع کنید به ابنجوزی، ج 13، ص 359). وی بهسبب پیشرفت زودهنگامش، به زودی با خوانندگان و نوازندگان بنام عصر، از جمله شَروین مُغَنّی و ابوالعُبَیسبن حَمدون همنشین شد. این دو عودنواز او را به مجلس عَریب، خنیاگر مشهور بردند و عریب وی را تحسین کرد (یاقوت حموی، ج 2، ص 266ـ267).جحظه در علوم و فنون گوناگون از جمله نجوم (سمعانی، همانجا)، بازی نرد و آشپزی نیز مهارتداشت (یاقوتحموی، ج2، ص 269ـ271، 274؛ ذهبی، ج 24، ص 143). تبحر او در این فنون سبب شد تا به عنوان ندیم به مجالس خلیفة عباسی، معتَمد، که به وی لقب «خنیاگر» داد ( رجوع کنید به صفدی، ج 6، ص 286)، و بزرگانی همچون حسنبن مَخلَد، وزیر معتمد (یاقوت حموی، ج 2، ص 269)؛ ابنمقله که جحظه هجویهای در باب رقیب وی حسینبنقاسم، وزیر مقتدر، سرود (ابنطقطقی، ص 323)؛ جعفربن مأمون که تنبوری نفیس و مرصع بهوی بخشید (ابوالفرج اصفهانی، ج 22، ص 208)؛ ابوبکر محمدبن رائق (ابنندیم، همانجا)؛ عبیداللّهبن عبداللّه طاهر (یاقوت حموی، ج 2، ص 243ـ244) و ابواسحاق ابراهیمبن عبداللّه مُشَمَّعی، والی بصره و فارس (همان، ج 2، ص 278) راه یابد.جحظه در محضر استادانی چون ابوالعباس احمدبن یحیی ثَعلب * (متوفی 271) لغوی و ادیب ( رجوع کنید به همان، ج 4، ص154)، ابوعلی دَقّاق ( رجوع کنید به ابوالفرج اصفهانی، ج 12، ص 282، ج 23، ص 140)، ابوحَشیشه محمدبن علیبن امیه ( رجوع کنید به همان، ج 23، ص75)، و شماریدیگر شاگردی کرد. سخنانجحظه، مأخذ دست اول در بارهبرخی از آنان و دیگر خنیاگران و نیز خلفای دوستدار موسیقی و موسیقیدانان و شاعران بنام دورة خود است ( رجوع کنید به همان، جاهای متعدد). او را «کثیرالروایة للاخبار» نامیدهاند ( رجوع کنید بهابنجوزی، همانجا؛ یاقوتحموی، ج2، ص242). ذهبی (ج24، ص 143) وی را جزو راویان مسند به حساب آورده است.مهمترین راویان در بارهجحظه، علاوه بر برجستهترین آنها ابوالفرج اصفهانی، عبارتاند از: ابوعمربن حَیَّوَیْه، مُعافیبن زکریابن یحیی جریری، ابوالحسن جُنْدی (سمعانی، همانجا)، ابوالحسنبن حَنَش کاتب (خطیب بغدادی، ج 5، ص 109)، ابوالفتحبن نحوی (ابنندیم، همانجا) و ابوالحسن طنبوری (ابنجوزی، ج 13، ص 362).جحظه در دورة خود اهمیت بسیار داشت، چنانکه برخی از ادیبان معاصرش به تألیف آثاری مستقل در بارهاو پرداختند. از جملة این آثار اخبار جحظه از ابوالفرج اصفهانی است ( رجوع کنید بهصفدی، ج 6، ص 289). ابونصربن مرزبان نیز اخبار و اشعار وی را جمعآوری کرده بود (ابنخلّکان، ج 1، ص 133).جلسات ساز و آواز جحظه بسیار جذاب و محلی برای کتابت آوازهای او بود (یاقوت حموی، ج 2، ص 256ـ257). نمونة اشعار وی در اغانی (ابوالفرج اصفهانی، جاهای متعدد) و معجمالادباء (یاقوت حموی، ج 2، ص 243ـ282) نقل شده است (نیز رجوع کنید به صفدی، ج 6، ص 287ـ289). جحظه در سرودههایش اشارات بسیاری به وقایع زندگی، خصوصیات اخلاقی و نوع گذران خود دارد ( رجوع کنید به یاقوت حموی، ج 2، ص267ـ 268، 278ـ282)، همچنین به بیان اختلاف میان زندگی فقیرانة خود و تنعم متمولان (همان، ج 2، ص250ـ252)، فساد سیاسی بهویژه در دورة خلافت مقتدر و فساد مالی اشراف و بزرگان (ضیف، ص 506 ـ507) پرداخته است. نکتهپردازیهایش نیز شهرت داشت و برخی اشعارش در زمان خود او حکمِ مَثَل سائر را پیدا کرد ( رجوع کنید به صفدی، ج 6، ص 287؛ ضیف، ص 505) در اشعار او اطلاعات سودمندی در بارهشهرهایی نظیر بغداد و سامرا و مکانهایی همچون دِیْرها آمده است ( رجوع کنید به ابنخلّکان، ج 1، ص 456).جحظه عمری طولانی داشت و در 324 در واسط درگذشت (سمعانی، همانجا؛ قس ابنندیم، همانجا؛ ابنخلّکان، ج 1، ص 134 که سال مرگ وی را 326 ذکر کردهاند).ابنندیم (ص 145ـ146) هفت اثر از جحظه بر شمرده است که حکایت از تنوع و گستردگی موضوعات و فنونی دارد که وی در آنها تبحر داشته است. این آثار عبارتاند از: کتاب الطبیخ ، کتاب فضائل السِّکباج ، کتاب المشاهدات ، کتاب ماشاهده من امرالمعتمد ، کتاب الندیم ، کتاب الطُنْبوریین و دیوان شعر. یاقوت حموی (ج 2، ص 245، 280ـ282) و صفدی (همانجا) به اثری از او به نام اَمالی استناد کردهاند، بنابراین این کتاب تا قرن هفتم موجود بوده است. هیچیک از آثار او باقی نمانده و تنها اخبار و لطایف وی در منابع ذکر شده است.منابع: ابنجوزی، المنتظم فی تاریخ الملوک و الامم ، چاپ محمد عبدالقادر عطا و مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت 1412/1992؛ ابنخلّکان؛ ابنطقطقی، الفخریفیالا´دابالسلطانیّةوالدولالاسلامیة ، گریفزولت 1858؛ ابنندیم، الفهرست ، چاپ گوستاو فلوگل، لایپزیگ 1871ـ1872، چاپ افست بیروت ] بیتا. [ ؛ ابوالفرج اصفهانی؛ خطیب بغدادی؛ محمدبن احمدذهبی، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الاعلام ، چاپ عمر عبدالسلام تدمری، حوادث و وفیات 321ـ330 ه .، بیروت 1415/1994؛ سمعانی؛ صفدی؛ شوقی ضیف، تاریخالادب العربی ، ج 4: العصر العباسی الثانی ، قاهره ] 1975 [ ؛ یاقوت حموی، معجمالادباء ، مصر 1355ـ1357/ 1936ـ 1938، چاپ افست بیروت ] بیتا. [ .