جَبَللبنان ، محافظهای (استانی) در لبنان. این محافظه در مغرب لبنان واقع شده و محدود است به محافظههای لبنان شمالی در شمال، بِقاع * در مشرق و لبنان جنوبی در جنوب. دریای مدیترانه در مغرب آن قرار دارد. شهر بیروت * و حومة آن (محافظة بیروت که بر روی دماغهای واقع شده) در میان جبل لبنان و دریای مدیترانه قرار گرفته است. جبللبنان شش قضا (شهرستان) دارد به نامهای جُبَیل به مرکزیت شهر جبیل * ، کَسرَوان به مرکزیت شهر جونیه، مَتْن به مرکزیت شهر جَدیده، بَعبَدا/ بَعبَده به مرکزیت شهر بعبدا، عالیه به مرکزیت شهر عالیه، و شُوف به مرکزیت شهر بیتالدین * (جوده، ص 218). مرکز جبللبنان شهر بعبداست که 190 ، 77 تن جمعیت دارد (طبق آمار 1384ش/2005؛ ) فرهنگجغرافیائیجهان ( ،ذیل abda" ـ "B ) و در مشرق محافظه، در حدود نُهکیلومتری جنوبشرقی بیروت و در ارتفاع 250 متری واقع است (مرهج، ج 2، ص 410؛ برای اطلاع بیشتر در بارة بعبدا رجوع کنید به همان، ج 2، ص 411ـ422).مشرق جبللبنان کوهستانی است و رشته کوه جبللبنان یا جباللبنان غربی (در مقابل جبال لبنان شرقی که در مشرق لبنان، میان سوریه و لبنان، امتداد دارد) ــ که نتیجة فعالیت کوهزایی دورة کرتاسه ، سومین دوره از دوران دوم زمینشناسی، است ــ با جهت شمال شرقی ـ جنوب غربی (موازی با سواحل لبنان) در آن امتداد دارد. این رشته کوه، به طول حدود 170 و عرض بیست تا پنجاه کیلومتر، از شمال به نهر کبیر (یا نهرکبیر جنوبی) در شمال لبنان و از جنوب به نهر لیطانی (در قسمت سفلا به نام نهر قاسِمیه) محدود میشود. ارتفاع آن در شمال تا بیش از سههزار متر، در قسمت میانی دوهزار تا 500 ، 2 متر و در جنوب بین 800 ، 1 تا دوهزار متر است. بعضی از قلههای مهم آن عبارتاند از: قُرْنَةالسوداء (ارتفاع: 083 ، 3 متر)، صِنّین (ارتفاع: 628 ، 2 متر) و باروک (ارتفاع: 948 ، 1 متر). صنوبر و بلوط از درختان اصلی این رشته کوه است (جوده، ص 31ـ32، 40ـ41؛ برهم، ص 6؛ الموسوعة العربیة العالمیة ، ج 21، ص 75). گفتهاند که واژة لبنان، به معنای کوهسفید است و این نام از برفهای دائمی این رشته کوه گرفته شده است ( رجوع کنید به برهم، همانجا؛ رابینسون ، ج 1، ص 77). از جمله پدیدههای طبیعی مهم مغربِ محافظة جبلِ لبنان، چند دماغه (از جمله دماغة جونیه) است ( رجوع کنید به نادری سمیرمی، ص 3). رودهای ابراهیم و کَلْب هر دو به طول حدود سی کیلومتر، نهر بیروت به طول حدود 29 کیلومتر، و نهر دامور به طول حدود 34 کیلومتر در این محافظه جاریاند که علاوه بر آبیاری، در تولید برق اهمیت دارند. این رودها از رشته کوه جبللبنان سرچشمه میگیرند و با جهت عمومی شرقی ـ غربی به دریای مدیترانه میریزند (وینزلو ، ص 296؛ جوده، ص 85 ـ86؛ نادری سمیرمی، ص 69؛ برای اطلاع بیشتر در بارة این رودها رجوع کنید بهلورته، ص 194ـ234؛ لامنس، ص 349ـ 355).میانگین دمای سالانة جبللبنان در ساحل حدود ْ20، در ارتفاع 950 متری حدود ْ15 و در ارتفاع 925 ، 1 متری حدود ْ9 است. در این محافظه میزان رطوبت نسبی از مشرق به مغرب و میزان بارش، که متأثر از رطوبت دریای مدیترانه است، از مغرب به مشرق بیشتر میشود و در شمالِ شرقیِ جبللبنان به حداکثر، یعنی حدود 400 ، 1 میلیمتر، میرسد. میانگین بارش سالانة آنجا هزار میلیمتر است (برهم، ص 6؛ جوده، ص 55 ـ56، 66، 74؛ اطلسلبنان و العالم ، ص 64).دیرالقمر * از شهرهای معروف جبللبنان است. همچنین شهرهای عاقورَه و عَمْشیت در شمال، بِکْفیا و کَفَرشیما و بِحَمْدون در مرکز، و دامور و جیه و شَحیم در جنوبِ جبللبنان اهمیت دارند. این شهرها و آبادیهای جبللبنان با راه سراسری کنار ساحل و راهآهن که از بیروت میگذرد، به هم متصل میشوند. همچنین راه سراسری (احداث در 1274/1857؛ رجوع کنید بهبرهم، ص 14) و راهآهن بیروت ـ بَعْلَبَک و بیروت ـ دمشق (احداث در 1373 ش/1994؛ رجوع کنید به همانجا)، که رشته کوه جبللبنان را قطع میکند، این شهرها را با مشرق لبنان مرتبط میکند. در سواحل نیز جبللبنان چند بندر فعال دارد که از آن جمله جونیه، است ( رجوع کنید بهالموسوعةالعربیةالعالمیة ، ج 21، ص 71؛ اطلس لبنان والعالم ، ص 72، 74).رسوبات، محافظة جبللبنان را، به ویژه در قسمتهای غربی، حاصلخیز کرده است و حبوبات، زیتون، موز، انگور، سیب، مرکّبات (به ویژه پرتقال) در این محافظه به عمل میآید (جوده، ص 168ـ170؛ نیز رجوع کنید به اطلسلبنان والعالم ، ص 66). همچنین این محافظه از نواحی عمدة تولید عسل است (تدمری، ص 188) و در صنایعِ نساجی، مواد شیمیایی و مواد غذایی نیز کارخانههای فعال دارد ( رجوع کنید بهاطلسلبنان و العالم ، ص 69).جبللبنان پرجمعیتترین محافظة لبنان است. جمعیت آن بر اساس آمار 1384 ش/ 2005، 220 ، 679 ، 1 تن (ح 38% جمعیت کشور؛ ) فرهنگ جغرافیائی جهان ( ، ذیل "Jabal Lubnan" ) است که بیشتر در مغرب محافظه و در حاشیة محافظة بیروت ساکناند. چون کلان شهر بیروت (شهر بیروت و حومه) قسمتی از مشرق محافظة جبللبنان، از جمله شهرهای جدیده و بعبدا، را در بر گرفته، جمعیت جبللبنان (بدون در نظر گرفتن محدودة کلان شهر بیروت) حدود 7% جمعیت کل کشور است ( رجوع کنید بهاطلس لبنان و العالم ، ص 73). جبللبنان عمدتاً به دو قسمت تقسیم میشود: مارونینشین به مرکزیت بکفیا، و دُروزینشین به مرکزیت دیرالقمر (حداد، ص 281، پانویس 1؛ نادری سمیرمی، ص 29، 101). بیشتر اهالی آن مسلمان (سنّی و شیعه)، و عدهای نیز مسیحیاند. اهل سنّت حدود نیمی از جمعیت آنجا را تشکیل میدهند (جوده، ص 117).پیشینه. از پیشینة جبللبنان از پیش از اسلام تا دورة معاصر، مطالب پراکندهای در منابع وجود دارد. به جبللبنان گاهی لبنان کوچک، لبنان واقعی یا لبنان اصیل گفته میشد ( رجوع کنید بهبرهم، ص 9ـ10؛ حتی، ص 14). جبل لبنان به معنای اخص فقط به قسمتهای کوهستانی شمالی در بلاد بَتْرون * ، جُبَیْل و گاهی کسروان، در مقابلِ جبلِ شوف (یا جبل دروز)، اطلاق میگردید (ابکاریوس، حواشی فصل 1، ص 90، ش 1؛ نیز رجوع کنید بهادامة مقاله). بر اساس گزارشهای موجود، پیش از اسلام یا در اوایل دورة اسلامی طوایفی مانند جَراجِمه * (مردائیان/ المَرَده) در قسمتهای شمالی جبللبنان ساکن شدند ( رجوع کنید به بلاذری، ص 217ـ 218؛ شدیاق، ج 2، ص 7؛ تدمری، ص 116، 246؛ برهم، ص 7). در آثار مورخان و جغرافینویسان اوایل دورة اسلامی، در بارة فتوحات دورة اسلامی و وضع جبللبنان، احتمالاً به سبب جمعیت کم و آباد نبودنش، مطالب چندانی وجود ندارد ( رجوع کنید به تدمری، ص 245). با اینحال، با توجه به فتوحات مسلمانان در شهرهای دمشق و حِمْص در مشرق جبللبنان و جبیل و بیروت در مغرب آن، میتوان گفت که این قسمت در دهة دوم هجری جزو سرزمینهای اسلامی شده است ( رجوع کنید به بلاذری، ص 165، 173، 178).نام جبللبنان در احادیث پیامبر اکرم آمده است ( رجوع کنید بهابنعساکر، ج 35، ص 109ـ110). بلاذری (ص 222) در ذکر جراجمه از آن نامبرده اما به وابستگی جبللبنان به دمشق اشاره نکرده است. بنا بر تقسیمات اولیة اسلامیِ شام، این ناحیه به سبب قرار گرفتن در جُندِ دمشق، تابع دمشق بود (تدمری، ص 14). در سال 66 یوحنابن یوسف، امیر جبللبنان بود و لشکری عظیم داشت. در سال 80 سمعان، امیر جبللبنان بود و در مقابلِ درخواستِ تیبریوس، امپراتور روم، برای مقابله با مارونیها، به او کمک کرد (شدیاق، ج 2، ص 8، 11). از همین سده تا اوایل سدة چهارم، جبللبنان به تدریج محل سکونت عدهای از تنوخیها شد که از شبهجزیرة عربستان به شام کوچ کرده بودند (حمزه، ص 33ـ 38؛ برای توزیع جغرافیایی تنوخیها در جبللبنان رجوع کنید به همان، ص 51 ـ54؛ نیز رجوع کنید به تنوخ * ). در سدة چهارم، ابنحوقل (ص 168) و مقدسی (ص 189) به آنجا اشاره کردهاند. ادریسی (ج 1، ص 353) و ابنعساکر (ج 35، ص 108)، هر دو متوفی در نیمة دوم سدة ششم، رشته کوه جبللبنان را ادامة جبللُکّام در نواحی شام و از توابع دمشق دانستهاند (نیز رجوع کنید به یاقوت حموی، ذیل «کَرْک» و «لبنان»). در همین سده، ابنجبیر در سفرش به شام، جبللبنان را مرز میان مسلمانان و مسیحیان، ناحیهای مملو از عارف و پارسا و از حاصلخیزترین نواحی جهانی با انواع میوه و آبهای روان وصف کرد (ص 229، 260). به گفتة وی (ص 229، 259ـ260) قلعة حصنالاکراد * در دامنة جبللبنان در اختیار فرنگیان بود و مسیحیان و مسلمانان زندگی مسالمتآمیز داشتند. همچنین ابنجبیر، بر اساس مشاهداتش، بهمحاصرة قلعة کرک که از قلاع بزرگ و در اختیار مسیحیان بود و مانع عبور زمینی مسلمانان به حجاز شمرده میشد، به دست صلاحالدین ایوبی اشاره کرده است (ص260). از اواخر سدة چهارم تا اواخر سدة هفتم، حکومتهای محلی، به ویژه در قسمتهای شمالیِ جبللبنان، برقرار بوده است ( رجوع کنید بهشدیاق، ج 2، ص 12ـ13). از 690 تا 922 ممالیک بر جبللبنان حکومت میکردند (برای اطلاع بیشتردر بارة جبللبنان در دورة ممالیک رجوع کنید به صلیبی، 1993، ص 209ـ223). در این دوره، به ویژه در اواخر سدة نهم و اوایلسدة دهم، در جبللبنان دو گروه عمده به سر میبردند: مارونیها در شمال و دروزیها در قسمت میانی و جنوب. نظام فئودالی هم که تا اواسط سدة سیزدهم تداوم یافت، در آنجا رایج بود (بولس، ص 317؛ علیزاده، ص 19ـ20).در دورة ممالیک و پس از آن، تغییراتی در محدودة جبللبنان روی داد. حدود اولیة آن منطبق بر شمالیترینقسمت جبللبنان کنونی (شامل مناطق مارونینشین، بشَرّاء * / بشرّی، بترون و جبیل) بود و کسروان گاهی جزو آن و گاهی جدا از آن شمرده میشد. جبلشوف یا جبل دروز (در جنوب کسروان) نیز که منطقهای دروزینشین به شمار میرفت، تا سدة یازدهم جزو جبللبنان نبود، اما با جابهجا شدن مارونیها از قسمتهای شمالی به جنوبی و سکونت آنان در منطقة دروزینشین در سدههای یازدهم و دوازدهم، به جبل شوف جبل لبنان گفته شد و در سدة سیزدهم این نام بر قسمتهای جنوبیتر از منطقة دروزینشین دلالت کرد (صلیبی، 1962، ص 366؛ علیزاده، ص 73).از 922 تا 1109 خاندان مَعْن و از 1109 تا 1258 شهابیان بر جبللبنان حکومت کردند (علیزاده، ص 19؛ برای اطلاع بیشتر رجوع کنید به حتی، ص 450ـ481). در دورة معنیها، نبردهایی میان حکام معنی، مانند فخرالدین معنی دوم (مشهورترین حاکم معنی، حک :1000ـ 1045)، و والیان عثمانی دمشق روی داد که نبردهای 1033 و 1042 از بقیه مهمترند ( رجوع کنید بهرافق، ص ن؛ لبنان فی تاریخه و تراثه ، ج 2، ملحقات، ص 892). با وفات امیراحمد معنی در 1109، حکومت معنیها بر جبللبنان پایان یافت و امین بشیر اول شهابی (متوفی 1118) امارت شهابیان را در جبللبنان پایهگذاری کرد (رافق، ص س). تاریخ جدید لبنان نیز با امارت آنها آغاز میشود (ابوصالح، ص أ). گفته میشود شهابیان با قیام در وادی تَیْم و جبل شوف، به حکومت رسیدند (شهابی، قسم 1، ص 3ـ 5). در زمان امرای شهابی، شیعیان آل حماده بر قسمتهایی از شمال جبللبنان مسلط بودند (ابوصالح، ص 85 ـ86). در همین دوره، نهر ابراهیم مرز میان شیعیان و دروزیها، و نهر کلب مرز میان دروزیها و مسیحیان تعیین شده بود ( رجوع کنید به ابکاریوس، ص 69).در دورة شهابیان، چند حادثة عمده در جبللبنان روی داد، از جمله لشکرکشی محمودپاشا به دیرالقمر در 1121؛ قیام امیرحیدر در 1122 در آنجا؛ واگذاری ولایت دیرالقمر به امیریوسف شهابی از سوی درویشپاشا، والی صیدا، در 1184؛ قطع درختان جبللبنان به خواست سلیمانپاشا، والیصیدا، در 1233؛ خلع امیر بشیر دوم (حک : 1203ـ1256) از حکومت در 1234 از سوی عبداللّه پاشا (والی صیدا پس از سلیمانپاشا)؛ و اشغال جبللبنان از 1248 به وسیلة عثمانیهای مصر و خارج شدنشان پس از پیمانی که امیر بشیر دوم در 1256 با آنها امضا کرد ( رجوع کنید به شهابی، قسم 1، ص 10، 14، قسم 3، ص 633، 649؛ شدیاق، ج 2، ص 153؛ علیزاده، ص 19). در 1135/1723، نام امیر حیدربن مَعْن شهابی به صورت «امیرالدروز فی فونیقی و جبللبنان» آمده است ( رجوع کنید به ابوصالح، ملحقات، ص 425) که نشاندهندة امارت شهابیان در نواحی مجاور جبللبنان نیز هست. در نیمة نخست سدة دوازدهم/ هجدهم، عبدالغنیبن اسماعیل نابْلُسی (متوفی 1143) از زیارتگاهها، چشمهها و درختان بلند و نیز از قریة زوقالبصلیّه یا زوق ترکمان جبللبنان مطالبی آورده است ( رجوع کنید به ص 103ـ 105).در زمان امیربشیر سوم (حک : 1256ـ 1258) نظام امارت جبللبنان ضعیف شد و در 1257 که ابراهیم پاشای مصری (متوفی 1264)، در پیدخالت کشورهای اروپایی، از جبل لبنان عقبنشینی کرد، آشوبهای اجتماعی جبللبنان بالا گرفت. برخوردهای اولیه که میان مارونیها و دروزیها در منطقة شوف روی داد، به سرعت به تمام جبللبنان گسترش یافت. به تبع آن، مارونیها از نمایندگان اروپایی کمک خواستند. در این حال، عمرپاشا، از افسران ارتش عثمانی، به حکومت جبللبنان رسید. این اقدام حکام عثمانی با مخالفت مارونیها و دروزیها مواجه شد و در پی آن، سلطان عبدالمجید عثمانی، جبللبنان را در 1258 به دو بخش دروزی و مارونی تقسیم کرد و استقلال سیاسی ـ اداری آن را از بین برد. هر یک از دو قسمت جبللبنان زیر نظر قائممقام (نمایندة حاکم) که در برابر بابعالی * مسئول بودند، قرار گرفت و بدین ترتیب نظام «قائمقامِیَّتَیْن» در آنجا برقرار شد (حداد، ص 280ـ282؛ علیزاده، ص 19ـ20؛ بولس، ص 353؛ نیز رجوع کنید به رعد، ص 45، 79ـ90؛ برای مواد یک تا 38 نظام قائمّقامیتین رجوع کنید به همان، ص 100ـ111). در این نظام، حدود مسیحیان از طرابلس تا راه سراسری بیروت ـ دمشق به مرکزیت بکفیا تعیین شد و مناطق متن، جبیل، بترون، کسروان، منطقة ساحلی از بیروت تا طرابلس، بقاع شمالی و شهر هِرمِل جزو آن گردید. محدودة دروزیها نیز در جنوب، از ارتفاعات ضَهْرالبِیْدَر در مسیر بیروت ـ دمشق تا صیدا، شامل مناطقی چون سواحل جنوبی، اقلیم الخَرّوب، اقلیم التُفاح، شوفالاول و شوفالثانی بود. دیرالقمر اگر چه در قسمت دروزینشین بود، به سبب سکونت طوایف مختلف در آن، به منطقة دروزینشین الحاق نشده بود (رعد، ص 112ـ113).نظام قائمّقامیتین از منازعات داخلی جبللبنان نکاست؛ ازاینرو، در 1259 و 1261 درگیریهای سختی در جبللبنان روی داد ( رجوع کنید به لبنان فی تاریخه و تراثه ، ج 2، ملحقات، ص 895؛ رافق، ص ب ب). در 1261، نیروهای عثمانی برای ایجاد شورای مختلط در جبللبنان، مرکّب از نمایندگان شش فرقة مارونی، دروزی، ارتدوکس، کاتولیک، سنّی و شیعه، جبللبنان را اشغال کردند و بدین ترتیب برای نخستینبار، فرقههای اقلیت به رسمیت شناخته شدند. این مسئله نیز بر درگیریهای مارونیها و دروزیها تأثیر گذاشت و آن را شدت بخشید. نوع حکومتی که در این سال در جبللبنان برقرار شد، به سبب نام شیخ افندی (شکیب افندی)، وزیر خارجة عثمانی که نقش عمدهای در ارسال نیروهای عثمانی به جبل لبنان داشت، به حکومت شیخ افندی معروف شد (علیزاده، ص 20). از 1275 تا 1277، چند جنبش دهقانی جبللبنان را ناامنتر کرد ( رجوع کنید به رافق، همانجا؛ رعد، ص 133). تقریباً در همین زمانها، طَنوسبن یوسف شِدیاق (متوفی 1276)، در بارة دو معاملة (بخش) جبللبنان مطالبی آورده است، یکی طرابلس، از مشرق طرابلس تا پل معاملتین در میان جبیل و جونیه و دارای هشت مقاطعه، و دیگری صیدا، از ابتدای پل مذکور تا پل شهر صیدا و دارای شانزده مقاطعه. وی همچنین از پراکندگی جمعیت و طوایف ساکن معاملههای طرابلس و صیدا سخن گفته است ( رجوع کنید بهج 1، ص 20ـ34؛ نیز رجوع کنید به غنّام، جاهای متعدد).در 1277، سومین درگیری شدید میان مارونیها و دروزیها در شمال جبللبنان، در کسروان روی داد و در مَتن، بعبدا، شحّار، دیرالقمر، اقلیم جِزین و شهر برامیه واقع در شمالشرقی صیدا، شورش و ناامنی پدید آمد که به سقوط دیرالقمر و انتقال شورشها به سمت دمشق انجامید (علیزاده، ص 20؛ رعد، ص 194ـ 198). همچنین این درگیریها، که احتمالاً عثمانیها پیش از اقدامات اروپاییان در جبللبنان به آن پایان دادند، موجب دخالت اروپاییان، از جمله فرانسویها، شد که با ششهزار نظامی به جبللبنان حمله کردند. کشورهای اروپایی شامل فرانسه، بریتانیا، اتریش، روسیه، آلمان و دولت عثمانی با ارسال نمایندگانی برای بررسی اوضاع جبللبنان، تصمیم به ایجاد نظام خاص اداری (نظام متصرفیه با یک استانداری مستقل) گرفتند و در 1278/1861 پیمانی امضا کردند ( الموسوعةالعربیهالعالمیه ،ج 21، ص 86؛ وینزلو، ص 41). برخی از مفاد این پیمان، پس از تغییراتی که در 1281/1864 در آن داده شد، عبارت بود از: لغو نظام تقسیمات قبلی (نظام قائمّقامیتین) و سازماندهی جدید اداری؛ استقلال جبللبنان در امور داخلی؛ حاکم جبللبنان، فردی مسیحی از عثمانیها باشد که باب عالی با موافقت امضا کنندگان پیمان به مدت پنج سال آن را تعیین میکند؛ کمک شورای اداری جبللبنان (متشکل از دوازده نماینده مرکّب از گروههای مختلف) به متصرفیه در امور اداری؛ متصرفیه شامل دشت بِقاع، وادی تیم، شهرهای ساحلی مانند بیروت، طرابلس، صور و صیدا نیز باشد؛ تقسیم جبللبنان به هفت قضا (شامل سه قضای مارونی، و برای کاتولیک و ارتدوکس و مسلمان و دروزی هر کدام یک قضا) به سرپرستی فردی از طایفة اکثریت همان قضا و تشکیل دستههایی (از جمله دستههای نظامی) برای ایجاد امنیت و گرفتن مالیات در جبل لبنان (برهم، ص 9؛ الموسوعة العربیةالعالمیة ، ج 21، ص 86).با تشکیل نظام متصرفیه که تا 1333 ادامه یافت، جبللبنان عملاً به تصرف مسیحیان عثمانی در آمد و به دولت عثمانی وابسته گردید (علیزاده، ص 21؛ رافق، ص ج ج). محدودة این نظام از شمال طرابلس تا صیدا بود و مساحتی بیش از 500 ، 4 کیلومتر مربع نداشت (ابکاریوس، ص 70؛ ضاهر، ص 641). به گفتة فیلیپ حِتّی (ص 537)، متصرفیه فقط قسمتهای کوهستانی جبل لبنانِ دورة معنیها و شهابیون را شامل میشد.در زمان نظام متصرفیه، اوضاع اقتصادی و فرهنگی جبللبنان بهبود، و بازرگانی میان تجار آنجا و کشورهای اروپایی گسترش یافت. پارچه و زیتون از آنجا صادر و حبوبات و کالاهای صنعتی به آنجا وارد میشد. همچنین مدارس، راهها و کارخانههای صنعتی به ویژه نساجی، در جبللبنان تأسیس شد و امنیت مناسبی در آنجا برقرار گردید. اِسکان مارونیها در کسروان پس از کوچاندن شیعیان، تسلط برخی امرای بنوعَسّاف ترکمن بر قسمتهایی از جبللبنان و الحاق شهر زَحْله به جبللبنان در این دوره شایان ذکر است ( رجوع کنید به برهم، ص 8 ـ9، 14؛ شدیاق، ج 1، ص 121؛ سویْد، ص 332ـ333؛ لُبْکی، ص520، 524). در ایجاد نظام متصرفیه، فؤادپاشا و مدحتپاشا نقش عمدهای از سوی عثمانیها داشتند (علیزاده، ص 74). قبل از جنگ جهانی اول (1914ـ 1918)، جمعیت متصرفیه حدود 800 ، 414 تن بود، اما طی جنگ و نیز به سبب قحطی و مهاجرت، از جمعیت آن کاسته شد ( رجوع کنید به ضاهر، ص 642).پس از اضمحلال دولت عثمانی در جنگ جهانی اول، نظام متصرفیه در جبللبنان دگرگون شد و مرزهای جدیدی در لبنان به وجود آمد (علیزاده، همانجا). با خروج عثمانیها از جبللبنان، در 1336 امیرفیصلبن حسین هاشمی ــ که پس از جنگ جهانی اول در دمشق حکومت برپا کرده بود ــ حبیبپاشاسعد را حاکم جبللبنان کرد. در 1338، فرانسویها در مخالفت با امیرفیصل، جبللبنان و سواحل مدیترانه را گرفتند و برای آنجا حاکم نظامی تعیین کردند که وظایفی همانند حاکم متصرفیه داشت ( الموسوعة العربیةالعالمیة ، ج 21، ص 87). در پی آن، فرانسویها بخش ساحلی لبنان (از جمله شهرهای صور، صیدا، بندر بیروت و طرابلس) و دشت بقاع (نواحی بعلبک و بقاع)، راشیا و حاصْبَیا (در جنوبشرقی لبنان) را رسماً ضمیمة جبللبنان کردند (برهم، ص 10؛ علیزاده، ص 21). این اقدام، بهرغم حمایت عدهای از ملیگرایان عرب که ساکنان جبللبنان را عرب نژاد میدانستند، با مخالفت برخی روبهرو شد که معتقد بودند جبللبنان باید جدا از اعراب، به صورت مستقل باقی بماند (علیزاده، ص 74). با استقلال لبنان در 2 آذر 1322/ 22 نوامبر 1943، جبل لبنان جزو آن شد.در 1354 ش/ 1974، سوریه با حملة نظامی به لبنان، بخشهایی از جبللبنان را تصرف کرد، اما نیروهای مشترک لبنانی ـ فلسطینی در جبللبنان با سوریها مقابله کردند. در 1359ـ1360 ش/ 1980ـ1981 نیز میان سوریه و لبنان برای تصرف ارتفاعات شرقی جبللبنان که مشرف بر شهر زحله و راه ارتباطی شرق و غرب لبنان بود، درگیریهایی رخ داد (رابینوویچ ، ص 61ـ62، 129؛ علیزاده، ص 236ـ277).در شهریور 1362/ سپتامبر 1983، بخشی از ارتفاعات جبللبنان به اشغال نظامیان اسرائیلی در آمد.مدتی بعد، در پی عقبنشینی اجباری آنها و تسلط نیروهای فلسطینی و نیروهای هوادار سوریه (مانند دروزیها) بر این ارتفاعات، علاوه بر آنکه تفنگداران و ناوگان دریایی امریکا در سواحل لبنان آسیب دیدند و مجبور به عقبنشینی شدند، دولت مرکزی لبنان توافقنامة لبنان ـ اسرائیل را لغو کرد. در نتیجة پیروزیهای نیروهای مدافع در ارتفاعات جبللبنان و عقبنشینی اشغالگران، این منازعات به جنگ جبللبنان معروف شد (رابینوویچ، ص 199ـ200؛ لبنان فی تاریخه و تراثه ، ج 2، ملحقات، ص 926ـ927).نیز رجوع کنید به لبنان *منابع: اسکندربن یعقوب ابکاریوس، نوادرالزمان فی وقائع جبل لبنان ، چاپ عبدالکریم ابراهیم سمک، لندن 1987؛ ابنجبیر، رحلة ابنجبیر ، بیروت 1404/1984؛ ابنحوقل؛ ابنعساکر، تاریخ مدینة دمشق ، چاپ علی شیری، بیروت 1415ـ1421/ 1995ـ 2000؛ عباس ابوصالح، التاریخ السیاسی للامارة الشهابیة فی جبل لبنان:1697ـ1842 م ، بیروت 1404/1984؛ محمدبنمحمد ادریسی، کتاب نزهةالمشتاقفی اختراق الا´فاق ، قاهره: مکتبة الثقافیة الدینیة، [ بیتا. ] ؛ اطلس لبنان و العالم ، بیروت: جیو پروجکتس، 1987؛ نسیم برهم، «زمینة جغرافیایی بحران لبنان»، ترجمة محمدرضا مروارید، فصلنامة تحقیقات جغرافیائی ، سال 7، ش 4 (زمستان 1371)؛ بلاذری (بیروت)؛ جواد بولس، تاریخ لبنان ، نقله الی العربیة جورج حاج، بیروت 1972؛ عمر عبدالسلام تدمری، لبنان من الفتح الاسلامی حتی سقوط الدولة الامویة: 13ـ132 ه / 634ـ750 م .، طرابلس 1410/ 1990؛ جوده حنین جوده، جغرافیة لبنان الاقلیمیة ، اسکندریه 1985؛ فیلیپ خوری حتی، لبنان فیالتاریخ ، ترجمة انیس فریحه، بیروت 1959؛ حکمت البیر حداد، لبنان الثوراتالفلاحیة: القرن التاسععشر ، [ بیروت ] 1994؛ ندیم نایف حمزه، التنوخیون: اجداد الموحدین ( الدروز ) و دورهم فی جبل لبنان ، [ بیروت ] 1404؛ ادوارد رابینسون، یومیات فی لبنان: تاریخ و جغرافیا ، فصول اختارها و ترجمها عن الانکلیزیة اسد شیخانی، بیروت 1949ـ1951؛ ایتامار رابینوویچ، جنگ برای لبنان 1970ـ1985 ، ترجمة جواد صفائی و غلامعلی رجبی یزدی، تهران 1368 ش؛ عبدالکریم رافق، بحوث فیالتاریخ الاقتصادی و الاجتماعی لبلاد الشام فی العصر الحدیث ، دمشق 1985؛ مارون رعد، لبنان من الامارة الی المتصرفیة، 1840ـ1861: عهد القائمقامیتین ، [ بیروت ] 1993؛ یاسین سوید، «الامارة الشهابیة فی جبل لبنان»، در لبنان فی تاریخه و تراثه ، ج 1، بیروت: مرکز الحریری الثقافی، 1993؛ طنوسبن یوسف شدیاق، اخبار الاعیان فی جبل لبنان ، چاپ مارون رعد، [ بیروت ] 1995؛ حیدر احمد شهابی، لبنان فی عهدالامراء الشهابیین ، چاپ اسد رستم و فؤاد افرام بستانی، بیروت 1969؛ کمال سلیمان صلیبی، «تعریف تاریخی بلبنان»، الابحاث ، سال15، ش3 (ایلول 1962)؛ همو، «جبللبنان فی عهدالممالیک: 1291ـ1516 م»، در لبنان فی تاریخه و تراثه ، ج 1، بیروت: مرکز الحریری الثقافی، 1993؛ مسعود ضاهر، «التطور الاقتصادی و الاجتماعی فی لبنان بینالحربین العالمیتین: 1918ـ1939»، در همان، ج 2؛ ه . علیزاده، فرهنگ سیاسی لبنان ، ترجمة محمدرضا گلسرخی و محمدرضا معماری، تهران 1368 ش؛ ریاض غنّام، مقاطعات جبل لبنان فیالقرن التاسععشر ، بیروت2000؛ هانری لامنس، تسریح الابصار فی مایحتوی لبنان من الا´ثار ، [ بیروت ] 1996؛ بطرس لبکی، «اللبنانیون فی بلاد الاغتراب»، در لبنان فی تاریخه و تراثه ، همان، ج 2؛ لبنان فی تاریخه و تراثه ، بیروت: مرکز الحریری الثقافی، 1993؛ لویس لورته، مشاهدات فی لبنان ، نقلها الی العربیة و علّق حواشیها کرم بستانی، [ بیروت ] 1996؛ عفیف بطرس مرهج، اعرف لبنان: موسوعة المدن و القریاللبنانیة ، بیروت 1985؛ مقدسی؛ الموسوعةالعربیةالعالمیة ، ریاض: مؤسسةاعمال الموسوعةللنشر و التوزیع، 1419/1999؛ عبدالغنیبن اسماعیل نابلسی، حلّةالذهب الابریز فی رحلة بعلبک والبقاعالعزیز ، چاپ صلاحالدین منجد، در رحلتان الی لبنان ، بیروت: المعهد الالمانی للابحاث الشرقیة، 1979؛ احمد نادری سمیرمی، لبنان ، تهران: وزارت امورخارجه، دفتر مطالعات سیاسی و بینالمللی، 1376 ش؛ یاقوت حموی؛Charles Winslow, Lebanon: war and politics in a fragmented society , London 1996; World gazetteer , 25 Dec. 2004. ]Online[. Available: http://www. gazetteer. de/wg. php?x ... ]9 Apr. 2005[.