جبلعامل ، منطقهای در جنوب لبنان.1) جغرافیا. منطقة جبلعامل مشتمل است بر سرزمینهای ساحلی و کوهستانیِ جنوب لبنان. حدود جبلعامل دقیقاً مشخص نیست. این منطقه تقریباً از شمال به رود اَوَّلی (نام قدیم آن: فرادیس) در شمال صیدا، از جنوب به رود قَرْن (نام قدیم آن: ابوفَطْرَس/ نهرفطرس) در شمال شهر نَهاریّه (در فلسطین)، از مشرق تا دریاچة حوله * (معروف به اردنکوچک) و رود حاصبیا، و از مغرب به دریای مدیترانه محدود میگردد(محسن امین، 1403 ب ، ص 61ـ66؛ حسن امین، ص 36؛ ظاهر، 1423، ص 23).میانگین طول منطقة جبلعامل از شمال تا جنوب حدود هشتاد کیلومتر و میانگین عرض منطقه از مشرق تا مغرب حدود چهل کیلومتر، و در نتیجه، مساحت منطقة جبلعامل حدود 200 ، 3 کیلومتر مربع است (حسن امین، ص 37). جبلعامل در تقسیمات کشوری لبنان مدتی به عنوان محافظه (تنها منطبق بر محافظة نبطیّة کنونی) به کار رفت ( اطلس لبنان و العالم ، ص 74). در تقسیمات کشوری کنونی، بیشتر منطقة جبلعامل جزو محافظههای (استانهای) نبطیّه و لبنان جنوبی است. ارتفاعات مشرق شهر بِنْتجُبَیل، در جنوب لبنان، نیز جبلعامل نامیده میشود.منطقة جبلعامل عمدتاً از کوهها و تپههای به هم پیوسته و دشتهای ساحلی تشکیل شده است. در این منطقه ارتفاع از مغرب به مشرق افزایش مییابد، به طوری که در بعضی قسمتهای شرقی آن، ارتفاع به بیش از هزار متر میرسد.جبلعامل دشتهای ساحلی باریک و حاصلخیزی دارد، از جمله صُور، عَدْلون، غازیه (هر سه در مغرب جبلعامل)، مَرْجَعِیون (در مشرق) و رَمیله (در شمال). رودهای متعددی چون لیتانی/ لیطانی و زهرانی و اوّلی، و همچنین چشمهها و چاههای فراوان، آب آشامیدنی و زراعی اهالی آن را تأمین میکند ( رجوع کنید بهفقیه، ص 28ـ30). مؤلفان بر آب و هوای خوش و عالی جبلعامل تأکید کردهاند ( رجوع کنید به محسن امین، 1403 ب ،ص 72؛ فقیه، ص 9؛ آلسلیمان، ص 25). متوسط دمای سالانة آنجا در ساحل بیش از ْ20 و در بقیة قسمتهای جبلعامل بین ْ15 تا ْ20 است. میزان بارش سالانه نیز میان 600 میلیمتر (در سواحل) تا 200 ، 1 میلیمتر (بهویژه در ارتفاعات شمال) متغیر است ( رجوع کنید بهاطلس لبنان و العالم ، ص 64).در جبلعامل، بهسبب فراوانی منابع آبی و زمینهای حاصلخیز، انواع محصولات کشاورزی، حبوبات، انگور و زیتون و نیز عسل مرغوب تولید میشود (دمشقی، ص 279؛ محسن امین، 1403 ب ، ص 157ـ160).جبلعامل آبادیها و شهرهای بسیار و معروفی دارد.به نوشتة آلسلیمان (ص 13) تعداد کل شهرها و روستاهای آن 365 آبادی است (قس فقیه، ص 78، که تعداد روستاها 350 پارچه ذکر کرده است؛ برای اطلاع تفصیلی در بارة این شهرها و روستاها رجوع کنید به محسن امین، 1403 ب ، ص230ـ373؛ آلسلیمان، ص 53 ـ 455).برخی از مشهورترین و مهمترین شهرهای جبلعامل عبارتاند از: صیدا * ، صور * ، جِزّین، نَبَطیه، اسکندریه،عَدْلون، از بنت جبیل (در جنوب)، تِبنین * ، جَبَع (جِباع، در شمال)، شَقیف (در جنوب شرقی نبطیه)، صَرْفَنْد، عَیناثا (نزدیک بنتجبیل)، مَشْغَری' (مشعره، در شمال)، ناقوره (در جنوب غربی)، و هُونِین (در جنوب). برخی از این شهرها، مانند صیدا، صور، اسکندریه و عدلون، از بندرهای جبلعامل در دریای مدیترانه به شمار میروند.در منطقة جبلعامل، علاوه بر راه ساحلی شمالی ـ جنوبی، سه راه عمدة شرقی ـ غربی صَیْدا ـ جزّین، صیدا ـ نبطیه ـ مرجعیون، و صور ـ بنتجبیل در ارتباط آبادیهای این منطقه تأثیر فراوان دارد.جبلعامل آثار تاریخی بسیاری دارد که از مهمترین آنهاست: آثار شهرهای معروف صور و صیدا و حومة آنها که از قدیمترین نقاط باستانی جهاناند؛ قلعههای متعدد، مانند شقیف (متعلق به دورة رومیان)، مارون (متعلق به دورة اسلامی)، هونین و تبنین و دوبیه و قَلاویه/ قلویه (متعلق به دورة صلیبیان؛ محسن امین، 1403 ب ، ص 161ـ164، 337ـ 338؛ فقیه، ص 19ـ 28). وجود بیش از چهارصد مسجد، جامع، بازار و مدرسه در جبلعامل گزارش شده است که برخی از آنها معروفاند، از جمله مساجد نبطیه، صور، هونین، جبع، شقراء و مسجد جامع بنتجبیل، بازارها و مدارس جَبَع، بنتجبیل و نبطیه (محسن امین، 1403 ب ، ص 173ـ186).بر اساس آمار 1311 ش، ساکنان جبلعامل کمی بیش از 000 ، 125 تن بودند (ظاهر، 1407، ص 22). این تعداد در دو دهة قبل به حدود 000 ، 150 تن (فقیه، ص 74؛ آلصفا، ص 24) و بنا بر گزارش 1379 ش/ 2000 به نیم میلیون تن رسید (شرفالدین، ص 624). از جمعیت جبلعامل، بیش از 90% شیعة دوازده امامی، حدود 5% اهل سنّت و 5% دیگر مسیحی مارونیاند. مارونی * ها از 1173 در بخشهایی از جبلعامل ساکن شدهاند (فقیه، ص30ـ31؛ ظاهر، 1423، ص 24ـ25؛ همو، 1407، ص 22ـ23).2) تاریخ. نام این سرزمین در منابع به صورتهای جبلالجلیل، جبلالخلیل، جبلعامله، جبل بنیعامله، بلاد بشاره یا بشارتین ذکر شده است ( رجوع کنید به بلاذری، ص 346؛ یعقوبی، ص327؛ مقدسی، ص161ـ162؛ یاقوتحموی، ذیل «الجَلیل»؛ ابناثیر، ج 12، ص 129؛ محسن امین، 1403 ب ، ص 47ـ49؛ فقیه، ص 15؛ آلسلیمان، ص 48).نخستین بار این نام به صورت جبل یا ناحیة جلیل (در زبان عبری به معنای دایره) در عهد جدید (انجیلمتی، 4:12، 28:10، 16) آمده است (محمدکاظم مکی، ص42). جبلالجلیل، به سبب کوچ قبیلة قحطانی عامله (بنیعامله) از یمن به شام، پس از سیل عِرَم در سدة دوم میلادی و ظاهراً از سدة چهارم هجری جبلعامله/ جبلعامل نامیده شد ( رجوع کنید به ابنحائک، ص 243، 245؛ مقدسی، همانجا؛ محمدکاظم مکی، ص 42، 44؛ قس فقیه، ص 74، که هجرت عامله را سیصد سال پیش از میلاد ذکر کرده است).پس از آنکه در 586، صلاحالدین ایوبی (حک : 564ـ589) بخش اعظم جبلعامل را به یکی از سردارانشبه نام حسامالدین محمدبن بشارة عاملی واگذار کرد،جبلعامل به بلاد بشاره معروف شد (مهاجر، 1413، ص 228ـ229؛ محسن امین، 1403 ب ، ص 64ـ65؛ آلسلیمان، ص 20). برخی، نام بلاد بشاره را به بشاربن معن، سرسلسلة مَعْنیان، نسبت دادهاند ( رجوع کنید به آلصفا، ص 27ـ 28؛ فقیه، ص 73، 75ـ76).جبلعامل به دلایل گوناگون سرزمین مقدّس بهشمار میرود، از جمله بهسبب وجود مزارات بسیاری از پیامبران و اولیا و بزرگانی چون یوشعبن نون وصی موسی علیهالسلام و حزقیل پیامبر (محسن امین، 1403 ب ، ص 178ـ180)؛ تردد حضرت مسیح علیهالسلام در بخشهای مختلف آن ( رجوع کنید به انجیل یوحنا، 4: 43ـ47؛ انجیل متی، 28: 10، 16)؛ و روایتی از پیامبر اکرم صلیاللّهعلیهوآلهوسلم که الجلیل را جزو کوههای مقدّس شمرده است (ابنشداد، ج 2، قسم 2، ص 37؛ نیز رجوع کنید بهآلسلیمان، ص 42ـ43).جبلعامل سرزمین شیعیان شمرده میشود. مشهور است که اهالی آن پیش از دیگر شهرها به تشیع گرویدند و این به زمان تبعید ابوذر غفاری (جُندببن جُناده) به شام در سال 24، در دوران خلافت عثمانبن عفان (حک : 23ـ 35)، باز میگردد. وقتی ابوذر به دمشق رسید، معاویةبن ابیسفیان (حک : 41ـ60)، والی شام، که مخالفان خود را به منطقة ساحلی شام یا جبلعامل تبعید میکرد، او را مانند دیگر مخالفان به اینمنطقه فرستاد. ابوذر در این سرزمین به معرفی و بیان دیدگاههایش در بارة خلافت و مقام امیرالمؤمنان علیهالسلام پرداخت و همین امر باعث شد معاویه او را مجدداً به مدینه باز گرداند ( رجوع کنید بهطبری، ج 4، ص283؛ حرّعاملی، قسم 1، ص 13). برخی معتقدند که هنوز هم در دو روستای صَرفند و میسالجبل جایگاههایی که ابوذر در آنجاها آرا و مطالب خود را بیان کرده است، وجود دارد و مردم آنها را زیارت میکنند ( رجوع کنید بهبنوّت، ص 32ـ33؛ محسن امین، 1403 ب ، ص 83 ـ 85).ظاهراً از قرن چهارم به بعد، تعداد شیعیان در شام و جبلعامل افزایش یافت ( رجوع کنید به مقدسی، ص 179؛ ناصرخسرو، ص 24؛ محمدکاظم مکی، ص 62). شیعیان جبلعاملدر سدههای ششم ـ هشتم به رافضه معروف شدند ( رجوع کنید بهدمشقی، ص 279؛ ابنبطوطه، ج 1، ص 79؛ قلقشندی،ج 4، ص 153ـ 154). در اواخر قرن یازدهم، به شیعیاناین منطقه اختصاصاً مَتاوِله میگفتند که برخی این کلمه را برگرفته از عبارت «مُتْ وَلیاً لِعلی» (با ولایت علی بمیر) میدانند که به تدریج به صورت متولی و سپس متوالی در آمد ( رجوع کنید بهمحسن امین، 1403 ب ، ص 67ـ 68؛ محمدکاظم مکی، ص 64ـ66؛ فقیه، ص 31؛ نیز رجوع کنید به د. اسلام ، چاپ دوم، ذیل " ¦l ¦"Mutawa ).تدوین تاریخ جبلعامل، بهسبب کمبود منابع کهن، دشوار به نظر میرسد و ظاهراً تا پیش از اواسط سدة ششم منبعی در بارة تاریخ جبلعامل در دسترس نیست (مهاجر، 1421، ص 7ـ 8؛ محمدکاظم مکی، ص 66).در سال 15، یزیدبن ابیسفیان احتمالاً با مشارکت شُرَحْبیلبن حَسْنه (هر دو از سرداران فاتح شام)، پس از فتح دمشق و شهرهای ساحلی دمشق، جبلعامل را گشودند (بلاذری، ص 172ـ 173؛ محمدعلی مکی، ص 26، 28؛بنوّت، ص 30).چنین به نظر میرسد که عربهای بنیعامله (به تناوب ازقرن اول تا اوایل قرن دهم) در طول فرمانروایی امویان و عباسیان و دولتهای حاکم در شام مثل طولونیان، اخشیدیان، حمدانیان، فاطمیان، ایوبیان و ممالیک همچنان در جبلعامل میزیستند و امورشان را خاندانهای برجسته، به شیوة تیولداران اداره میکردند (آلصفا، ص 33ـ34؛ بنوّت، ص 37؛ نیز رجوع کنید بهادامة مقاله).در 195، زمان خلافت امین عباسی (حک :193ـ 198)، یکی از نوادگان معاویه به نام علیبن عبداللّهبن خالدبن یزید و ملقب به ابوالعُمَیْطَر در جبلعامل بر ضد عباسیان قیام کرد و مدعی مهدویت شد که سپاهیان عباسی به سرداری محمدبن صالحبن بَیْهَس کلابی او را در شَبْعا سرکوب کردند (طبری، ج 8، ص 415؛ ابناثیر، ج 6، ص 249ـ250).مردم جبلعامل در 226 یا 227 در قیام تمیم ابوحَرب لَخْمی، معروف به مُبَرْقَع، برضد عباسیان شرکت کردند و شکست خوردند (ابناثیر، ج 6، ص 227ـ 228؛ بنوّت، ص 36). در حدود 360 فاطمیان به شام یورش بردند و با تصرف جبلعامل، حکومت صیدا (مرکز جبلعامل) را به ابوالفتحبن الشیخ مغربی سپردند (محمدعلی مکی، ص 88).عباسیان پس از پس گرفتن دمشق در 364، سپاهی به سرداری اَفتکین/ هفتکین برای تصرف جبلعامل راهی جنوب لبنان کردند. ابوالفتح مذکور، حاکم فاطمی صیدا، بار اول با افتکین صلح کرد، ولی بار دوم با وی جنگید و شکست خورد و صیدا در معرض تجاوز و غارت قرار گرفت (ابناثیر، ج 8، ص 657؛ کردعلی، ج 1، ص30ـ31، 205).در 386 یا 387 دریانورد ماجراجویی به نام علاّ قه بر ضد فاطمیان (حک : 297ـ567) قیام کرد. او شهر صور را تصرفنمود و به نام خود سکه زد و وقتی شنید سپاه فاطمیان برای سرکوب وی به راه افتاده است، از رومیان شرقی (بیزانسیان) کمک خواست. سپاه فاطمی به سرداری ابوعبداللّه حسینبن ناصرالدوله حمدانی نخست کشتیهای بیزانسی را درهم شکست و آنگاه شهر صور را محاصره کرد؛ علاّ قه دستگیر و به قاهره فرستاده شد و در آنجا به قتل رسید و صور مجدداً جزو قلمرو فاطمیان شد (ابناثیر، ج 9، ص120؛ محمدعلی مکی، ص 93؛ بنوّت، ص 38).در حدود 420، خلیفة فاطمیالظاهر (حک : 411ـ 427) سپاهی، به سرداری ابومنصور انوشتکین دُزْبری/ دُرزی، برای کمک مردم جبلعامل ــ که از وی استمداد جسته بودند ــ بر ضد صالحبن مرداس (حاکم حلب) فرستاد. انوشتکین موجب رواج مذهب دروزی در وادیتَیْم شد (ابناثیر، ج 9، ص 231، 392؛ حرّ، ص 31ـ 32؛ محمدعلی مکی، ص 94ـ96؛ کردعلی، ج 1، ص 224).در 462، قاضی عینالدولهبن ابیعُقَیل، در صور امارتی مستقل به وجود آورد که حدود بیست سال دوام یافت. فاطمیان سپاهی، به فرماندهی بدرالجمالی * ، راهی صور کردند ولی وی به عللی عقبنشینی کرد و نتوانست شهر را تصرف کند. در 486، سپاه فاطمی موفق به بازپسگیری صور شد ( رجوع کنید به ابناثیر، ج10، ص60، 223؛ بنوّت، ص 39).صلیبیان در 493، در راه بیتالمقدّس، از منطقة جبلعامل گذشتند و در 499 قلعة تبنین را برای نظارت بر محاصرةشهر صور و در 501 قلعة تلمعشوق را برای تقویت محاصرة صور ساختند (ابنقلانسی، ص 255؛ ابناثیر، ج10، ص 455؛ مهاجر، 1421، ص 19، 21ـ22). در 505، صلیبیان شهرصور را محاصره کردند، ولی حاکم دمشق، ظهیرالدین طُغتکینبن بوری (حک : 497ـ522؛ رجوع کنید بهبوریان * )، و گروهیاز مردم جبلعامل به یاری مردم صور شتافتند و شهر رااز محاصره در آوردند (ابنقلانسی، ص 284ـ285؛ ابناثیر، ج 10، ص 488ـ490). با سقوط شهر مستحکم صور بهدست صلیبیان در 518/ 1124، تمام منطقة جبلعامل تحت اشغال آنان در آمد (ابنقلانسی، ص336ـ337؛ بنوّت، ص 49ـ50؛نیز رجوع کنید به صور * ).صلیبیان پس از تصرف جبلعامل چند قلعه و در رأس آنها قلعة بسیار محکم و مشهور شقیف (تاریخ بنا: 530/ 1135) را، برای تسلط بیشتر بر منطقه و جلوگیری از هرگونه حملة مسلمانان، بنا کردند (مهاجر، 1421، ص 43ـ44؛ بنوّت، ص 54).از 551 تا 565 اتابک نورالدین محمود زنگی (حک : 541 ـ569) بارها به جبللبنان حمله کرد و شیعیان منطقه از دست وی سختیهای بسیاری کشیدند (ابنقلانسی، ص520 به بعد؛ محمدعلی مکی، ص 135ـ161؛ حرّ، ص 33ـ34).پس از نبرد تاریخی حطین * در 583 و سرکوب صلیبیان، مناطق گوناگون جبلعامل، بهجز صور و قلعة شقیف، به تصرف صلاحالدین ایوبی در آمد ( رجوع کنید به عمادالدین کاتب، ص 199ـ 200؛ ابناثیر، ج11، ص542 ـ544؛ ابنایاس، ج 1، قسم 1، ص249). با اینحال، درگیریهای پراکنده میان سپاه ایوبی و صلیبیان در جبلعامل تا اواخر این سده و اوایل سدة هفتم ادامه یافت ( رجوع کنید بهابناثیر، ج 12، ص 126ـ129، 320ـ322).بر اساس توافقنامة یافا میان ملک عادل ایوبی و آموری دی لوزینیان صلیبی در 600 و نیز صلح میان ملک کامل ایوبی و امپراتور فریدریک آلمانی در 626، جبلعامل تحت سلطة مجدد صلیبیان قرار گرفت (ابنتغری بردی، ج 6، ص 271ـ272؛ محمدعلی مکی، ص 186ـ189؛ مهاجر، 1421، ص60ـ62؛ نیز رجوع کنید به مقریزی، ج1، ص353ـ354).در 664ـ667، بَیْبَرْس اول * ملقب به بندقداری (حک : 658ـ676)، چهارمین سلطان مملوکی مصر، صلیبیان را از جبلعامل، که در آن زمان مملکت شقیف نامیده میشد، بیرون کرد (قلقشندی، ج14، ص40ـ41؛شرفالدین، ص 631). تقریباً از این تاریخ تا 922، که عثمانیها جبلعامل را تصرف کردند، این منطقه جزو قلمرو ممالیک مصر بود ( رجوع کنید به حرّ، ص 34؛ نیز رجوع کنید بهادامة مقاله).از اواخر سدة ششم، برخی خاندانهای متمول و بانفوذ در جبلعامل بهصورت تیول بر قسمتهایی از آن حکومت میکردند، از جمله آلبشاره منسوب به نخستین امیر آنان حسامالدین بشاره (حک : 586 ـ597)، از سرداران صلاحالدین ایوبی، که حدود یکدهه بر جبلعامل حکومت کردند؛ آلوائل/ آلصغیر؛ آلسودون؛ آلشُکُر؛ آلمِشْطاح و آلمنکر (محمدکاظم مکی، ص 73؛ آلصفا، ص 27ـ 28، 36ـ49، 66؛ نیز رجوع کنید بهدرویش، ص 63ـ80).در 922، سلطان سلیم اول عثمانی (حک : 918ـ926) در نبرد معروف مَرْجدابِق * ملک اشرف چرکسی، سلطان مملوکی، را شکست داد. با پیروزی وی، جبلعامل نیز، مانند بقیة قسمتهای شام، چهار قرن در سیطرة دولت عثمانی قرار گرفت ( رجوع کنید به محمدعلی مکی، ص 276ـ280؛ درویش، ص 27).خاندانهای بانفوذ جبلعامل در دورة عثمانی، همچنان قدرت خود را حفظ کردند و بَنیمَعْن * ، از خاندانهای دروزی، رسماً از جانب عثمانیان امارت یافتند (922ـ 1108). دولت عثمانی از 1012 بخشی از جبلعامل را جزو تیول امیرفخرالدین دوم مَعْنی (980ـ1045) و امیران جانشین او قرار داد (درویش، ص90ـ92؛ آلصفا، ص 108ـ114؛ شهابی، ج 3، ص 813).در زمان معنیان، جمعآوری مالیات، تعیین مرز مناطق، نفوذ خاندانها و نیز بعضی مسائل مذهبی موجب درگیریهای شدیدی میان معنیان و همپیمانانشان از یکسو و برخی تیولداران و مردم جبلعامل از سویی دیگر شد، که بارزترین آنها نبردهای انصار اول در 1048، عیناثای سوم در 1070، نبطیة اول در 1077 و نبرد وادی کفور در 1078 است (شهابی، ج 3، ص 934؛ فقیه، ص 176ـ179؛ بنوّت، ص 95؛ احمدرضا، ص 431ـ432).پس از معنیان، شهابیان * (حک : 1109ـ1257) بر جبلعامل مسلط شدند. پس از مرگ امیر بشیر شهاب اول در 1118، والی عثمانی صیدا، بشیرپاشا، سیاستش را در برابر مردم جبلعامل تغییر داد و حکومت جبلعامل را از شوف جدا کرد؛ صَفَد و عکّا را به ظاهرعمرزیدانی، اقلیم شومر و تفاح را به آلمنکر، و اقلیم شقیف را به آلصعب سپرد (بنوّت، ص 97). امیرحیدر شهابی، که در ابتدا عثمانیها او را برای مقابله با شهابیون روی کار آوردند، از این تقسیمبندی و محدود کردن قلمروش خشمگین شد و در 1120 جبلعامل را تصرف کرد. پس از وی پسرش، امیرملحم شهابی (حک : 1236ـ1294)، نیز به دستور حاکم صیدا، سعدالدین پاشا، به این منطقه لشکرکشی کرد و مردم را کشت و ویرانی بسیار به بار آورد (همان، ص 98؛ شهابی، ج 4، ص 1048). کشمکشها میان شهابیان و تیولداران محلی به نبردهایی چون یارون، انصار دوم، انصار سوم و مرج عیون اول در اواسط سدة دوازدهم انجامید (فقیه، ص 193ـ196؛ شهابی، ج 4، ص 1071؛ بنوّت، ص 99ـ100). در نیمة دوم این قرن و پس از نبردهایی مثل صَفَد و تِرْبیخا (دولاب) میان ظاهرعمر (حک : 1118ـ1190) و ناصیف نصار (حک : 1163ـ1195)، مشهورترین و مقتدرترین حاکم جبلعامل، این دو باهم متحد شدند و عهدنامة عکّا را در 8 رجب 1181 امضا کردند. ظاهرعمر با حاکم مصر، علیبیک کبیر، نیز همپیمان شد (حسن امین، ص 188ـ191؛ آلصفا، ص 114ـ121؛ فقیه، ص 206ـ212) و در نتیجه سه قدرت متحد، در مخالفت با دولت عثمانی، در منطقه بهوجود آمد.در 1185 عثمانپاشا، والی دمشق، به کمک والی صیدا و شهابیان همراه با سپاهی انبوه به جنگ حاکم جبلعامل و متحدش، ظاهرعمر، رفت. میان دو سپاه چند درگیری از جمله بحره (یا بحیرهالحوله) کفر رمان (یا نَبَطیّة دوم) و سهل غازیه روی داد که عمدتاً پیروزی از آن حاکم جبلعامل بود. این پیروزیها موجب آرامش نسبی گردید (شرفالدین، ص 633؛ فقیه، ص 213ـ227؛ شهابی، ج 4، ص 1084ـ 1088).احمدپاشا معروف به جزار * (حک : 1190ـ1219) از بدو امارتش بر صیدا قصد تصرف کامل جبلعامل را داشت. او، پس از چند بار لشکرکشی، طی نبرد یارون در 1195 و کشتن شیخ ناصیف نصار، جبلعامل را تصرف کرد و حدود 25 سال بر آنجا فرمان راند و فجایع زیادی به بار آورد ( رجوع کنید به حسن امین، ص 216ـ222، 313ـ319، 349ـ353؛ شرفالدین، ص 634؛ آلصفا، ص 136ـ139).در 1251، با تصرف شام از سوی سپاهیان مصری به رهبری ابراهیم پاشا، فرزند محمدعلی پاشا، جبلعامل نیز زیر سیطرة ابراهیمپاشا قرار گرفت. ابراهیمپاشا آنجا را به بشیر شهابثانی سپرد و او فرزند خود، امیرمجید، را والی جبلعامل کرد. امیرمجید سیاست سرکوب و خشونت در پیش گرفت که با قیام مسلحانة مردم، به رهبری حسینبیگ و محمدعلیبیگ شبیب، از 1252 تا 1255 روبهرو گردید (آلصفا، ص 146ـ149؛ فقیه، ص 293ـ294؛ شرفالدین، ص 635).در 1256، رهبری قیام مردم جبلعامل را حمدالمحمود (متوفی 1269)، مشهورترین حاکم پس از ناصیف نصار از خاندان آلعلی صغیر، برعهده گرفت. او به کمک عثمانیها نیروهای امیرمجید شهابی را شکست داد و مصریان را تعقیب و از جبلعامل بیرون کرد. آنگاه عثمانیها امارت جبلعامل را به او سپردند (آلصفا، ص150ـ157؛ فقیه، ص 295ـ306).دولت عثمانی در 1282 خاندانهای برجسته و تیولداران جبلعامل را از بین برد و تا 1336 عثمانیها در این منطقه حکومت کردند (آلصفا، ص 165ـ170). جبلعامل در دورة عثمانی به دو بخش شمالی به نام بلاد شقیف و جنوبی مشهور به بلاد بشاره تقسیم شد. بلاد شقیف شامل چهار ناحیه بود: شقیف به مرکزیت نبطیه، شومر به مرکزیت آبادی انصار، اقلیم تفاح به مرکزیت جُبَع و ناحیة جِزّین به مرکزیت جِزّین. بلاد بشاره نیز شامل چهار ناحیه بود: جبل هونین به مرکزیت بنتجبیل، جبل تبنین به مرکزیت تبنین، ساحل قانا به مرکزیت قانا و ساحل معرکه به مرکزیت صور. هر یک از این نواحی هشتگانة جبلعامل را حاکمی اداره میکرد و همگی زیرنظر حاکم کل جبلعامل بودند (محسن امین، 1403 ب ، ص 131ـ 132). همچنین در دورة تسلط عثمانیها بر جبلعامل، برای هریک از هشت ناحیة این منطقه، قاضیان شیعه به عنوان نایب و سه قاضی برای شهرهای صیدا و صور و مرجعیون انتخاب شدند (همان، ص 136).پس از جنگ اول جهانی (1914ـ 1918) و اضمحلال دولت عثمانی، مردم جبلعامل با استعمار فرانسه ــ که بیشترِ لبنان، از جمله شهرهای ساحلی و دشتهای جنوب لبنان، را تصرف کرده بود ــ مخالفت کردند و خواستار ملحق شدن به سوریه، زیرنظر ملک فیصل اول (متوفی 1312 ش)، شدند ( رجوع کنید بهبنوّت، ص 203؛ آلصفا، ص 226). با استقلال لبنان در 2 آذر 1322/ 22 نوامبر 1943، جبلعامل جزو این کشور شد ( رجوع کنید بهبنّوت، ص 293ـ294).در 1357ش با حملة ارتش اسرائیل به جنوب لبنان، که با تصرف بیشتر مناطق جبلعامل همراه بود، جنایات و صدمات زیادی به اهالی وارد شد ( رجوع کنید به همان، ص 331ـ333).در 1361 ش، اسرائیل بار دیگر به سراسر لبنان حمله و جبلعامل را اشغال کرد و دست به کشتار و غارت مردم و بازداشت سران منطقه زد. مردم جبلعامل نیز در طول اشغال، با مقاومت همه جانبه، نیروهای اشغالگر را در 1379 ش/2000 وادار به عقبنشینی از جبلعامل کردند (سوید، ص 15ـ20؛ بنوّت، ص 347ـ 368).به مردم این منطقه عاملی گفته میشود (سمعانی، ج 4، ص 118ـ119). این منطقه از آغاز دورة اسلامی به داشتن مردمی باتقوا و طالب علم و نیز به داشتن فقهای مبرِّز و ادبا و شعرا و اندیشمندان بسیار مشهور بوده است.نامورترین شاعران و ادیبان جبلعامل این اشخاص بودهاند: عَدِیّبن رقّاع * (متوفی ح 100) شاعر معروف ولیدبن عبدالملک اموی (حک : 86 ـ96) و معاصر جریر، شاعر بزرگ عصر اموی (ازهری، ج 2، ص 422، ذیل «عمل»؛ ابوالفداء، ج 1، ص 104؛ مرتضی زبیدی، ج 21، ص 115؛ فقیه، ص 85)؛ عبدالمحسنبن احمدبن غالب صوری (متوفی 419؛ حرّعاملی، قسم 1، ص 114؛ محسن امین، 1403 الف ، ج 8، ص 94ـ99)؛ علیبن محمد بیاضی * (متوفی 791)؛ و تقیالدین ابراهیمبن علی کفعمی * (متوفی 905؛ حرّعاملی، قسم 1، ص 28ـ29؛ محسن امین، 1403 الف ، ج 2، ص 184ـ189). البته، احوال علما و فقهای جبلعامل تا قرن ششم تا حدودی مبهم است و احتمالاً دانشمندان آن از مهاجران حلب و طرابلس و صیدا بودهاند (محسن امین، 1403 ب ، ص 77ـ 78). بزرگانی چون ابوبکر خطیبِ بغدادی * مؤلف تاریخ بغداد ، ابوالقاسم علیبن حسنبن عساکر ( رجوع کنید به ابنعساکر * ) مؤلف تاریخ مدینة دمشق که ده سال در صور اقامت گزید و حضورش تأثیر بسیاری در تقویت نهضت فرهنگی در جبلعامل داشت، ناصربن ابراهیمی بویهی * (متوفی 583)، عبداللّهبن حسین تستری * و پزشک مشهور داودبن عمر انطاکی ( رجوع کنید به داود انطاکی * ) در جبلعامل مدتی اقامت کردند.با ظهور دانشمند بزرگ شیعی، محمدبن مکّی جزینی معروف به شهید اول * (تاریخ شهادت: 786)، جبلعامل رونق علمی یافت و بهتدریج یکی از بزرگترین حوزههای علمیة شیعه شد. محمدبن مکی از دانشآموختگان حوزة حلّه بود و به همین سبب، مؤلفان تاریخ فقه، حوزة جبلعامل را استمرار حوزة حلّه میدانند. این حوزه تا اواخر قرن دوازدهم، بزرگترین حوزة علمیة شیعی شناخته میشد و عالمان و فقیهان و محدّثان ناموری از آن برخاستند، همچون زینالدینبن علی جبعی معروف به شهید ثانی * (تاریخ شهادت: 965)، فرزندش معروف به صاحبِ معالم * و نوادهاش معروف به صاحب مدارک، حسینبن عبدالصمد حارثی * و فرزندش بهاءالدینِ عاملی، محمدبن حسن حرّعاملی * و علیبن عبدالعال کرکی معروف به محقق ثانی * / کرکی شمار بسیار زیاد عالمان منطقة جبلعامل و پویایی علمی آنان موجب توجه تاریخنگاران و محققان شده است؛ در تشییع جنازة دختر شهید ثانی، معروف به ستّالمشایخ * و از مجتهدانِ شاگردپرور حوزة جبلعامل، هفتاد مجتهد حاضر بودند (حرّعاملی، قسم 1، ص 15). به نوشتة فقیه (ص10)، وقتی در 1195، به دستور احمدپاشا جزّار، والی عثمانی صیدا، آثار و تألیفات عالمان جبلعامل سوزانده شد، حجم این آثار به اندازهای بود که مأموران حکومت تا هفت روز در عکّا به سوزاندن کتاب مشغول بودند (برای اطلاع از عالمان جبلعامل، بهویژه برآمدگان حوزة آن رجوع کنید بهحرّ عاملی، 1362 ش؛ نیز رجوع کنید بهحوزة علمیّه * ).در سدههای دهم و یازدهم، بر اثر فشار دولت عثمانی از یکسو و دعوت حکومت شیعیِ تازهتأسیس صفوی از سویدیگر، بسیاری از علمای جبلعامل به ایران هجرت کردند. اینمهاجرت نقطة عطفی در تاریخ ایران و شیعه به شمار میآید و بررسیهای چندی در بارة کیفیت و تأثیرات آن صورت گرفته است. از جمله این بررسیها کتاب الهجرة العاملیّة الی ایران فی العصر الصفوی (بیروت 1410/1989) تألیف جعفر مهاجر، و کتاب مهاجرت علمای شیعه از جبلعامل به ایران در عصر صفوی (تهران 1377 ش) تألیف مهدی فرهانی منفرد شایان ذکر است. در دوران حکومت احمدپاشا جزار نیز، سختگیریهای وی بر علمای جبلعامل سبب مهاجرت شمار دیگری از آنان شد، تا حدی که بیش از هفتاد عالم از جبلعامل گریختند و راهی ایران و عراق شدند (آلصفا، ص 271؛ محمدکاظم مکی، ص 97؛ نیز رجوع کنید به ابنصعب، ص 103ـ122).شماری از عالمان عاملی نیز به هند رفتند و در آنجا مناصب علمی و سیاسی یافتند، از جمله خواهرزادة شیخبهائی به نام محمدبن علی خاتون (متوفی 1049؛ رجوع کنید به خاتون * ، آل) که میان دربار هند و ایران، به مقام سفارت رسید (حرّعاملی، قسم 1، ص 141ـ154، 169؛ مروّه، ص 44ـ59؛ فقیه، ص66، 93ـ94؛ محسن امین، 1403 الف ، ج 9، ص 167ـ177، 234ـ239، ج10، ص10ـ11).منابع: علاوه بر کتاب مقدّس. عهد جدید؛ ابراهیم آلسلیمان، بلدان جبلعامل: قلاعه و مدارسه و جسوره و مروجه و مطاحنه و جباله و مشاهده ، بیروت 1415/1995؛ محمدجابر آلصفا، تاریخ جبلعامل ، بیروت 1981؛ ابناثیر؛ ابنایاس، بدائع الزهور فی وقائع الدهور ، چاپ محمد مصطفی، قاهره 1402ـ1404/ 1982ـ1984؛ ابنبطوطه، رحلة ابنبطوطة ، چاپ محمد عبدالمنعم عریان، بیروت 1407/1987؛ ابنتغری بردی، النجوم الزاهرة فی ملوک مصر و القاهرة ، قاهره ?[ 1383 ] ـ1392/ ?[ 1963 ] ـ 1972؛ ابنحائک، صفة جزیرةالعرب ، چاپ محمدبن علی أکوع، بغداد 1989؛ ابنشدّاد، الاعلاق الخطیرة فی ذکر امراءالشام و الجزیرة ، ج 2، قسم 2، چاپ سامی دهان، دمشق 1382/1962؛ ابنقلانسی، تاریخ دمشق ، چاپ سهیل زکار، دمشق 1403/1983؛ اسماعیلبن علی ابوالفداء، المختصر فی اخبارالبشر: تاریخ ابیالفداء ، بیروت: دارالمعرفة، [ بیتا. ] ؛ احمدرضا، «المتاولة او الشیعة فی جبلعامل»، المقتطف ، ج 36، ش 5 (ربیعالثانی 1328)؛ محمدبن احمد ازهری، تهذیباللغة ، ج 2، چاپ محمدعلی نجار، قاهره [ بیتا. ] ؛ اطلس لبنان و العالم ، بیروت: جیوپروجکتس، 1987؛ حسن امین، جبلعامل: السَّیف والقلم ، بیروت 1423/2003؛ محسن امین، اعیانالشیعة ، بیروت 1403 الف ؛ همو، خطط جبلعامل ، چاپ حسن امین، بیروت 1403 ب ؛ بلاذری (بیروت)؛ جهاد بنوّت، حرکات النضال فی جبلعامل ، بیروت 1993؛ عبدالمجید حرّ، معالم الادب العاملی: من بدایة القرن الرابع الهجری/ العاشر المیلادی حتی نهایة القرن الثانی عشر الهجری/ الثامن عشر المیلادی ، بیروت 1402/1982؛ محمدبن حسن حرّعاملی، املالا´مل ، چاپ احمد حسینی، بغداد [ 1965 ] ، چاپ افست قم1362 ش؛ علیابراهیم درویش، جبلعامل بین 1516ـ1697: الحیاةالسیاسیة و الثقافیة ، بیروت 1414/1993؛ محمدبن ابیطالب دمشقی، کتاب نخبةالدهر فی عجائبالبر و البحر ، بیروت 1408/1988؛ سمعانی؛ محمود سوید، الجنوب اللبنانی فی مواجهة اسرائیل: 50 عاماً من الصّمود و المقاومة ، بیروت 1998؛ خلیل شرفالدین، تاریخ الزراریة و البلاد العاملیة: ماضیاً و حاضراً و تطلعات ، بیروت 1421/2000؛ حیدر احمد شهابی، تاریخ الامیر حیدر احمد الشهابی ، چاپ مارون رعد، [ بیروت ] 1993؛ طبری، تاریخ (بیروت)؛ سلیمان ظاهر، جبلعامل فی الحرب الکونیّة ، بیروت 1407/1986؛ همو، صفحات من تاریخ جبلعامل ، بیروت 1423/ 2002؛ محمدبن محمد عمادالدین کاتب، الفتح القسی فی الفتح القدسی ، چاپ محمدمحمود صبح، [ قاهره 1965 ] ؛ محمدتقی فقیه، جبلعامل فیالتّاریخ ، بیروت 1406/1986؛ قلقشندی؛ محمد کردعلی، خطط الشام ، بیروت 1389ـ1392/1969ـ1972؛ محمدبنمحمد مرتضی زبیدی، تاجالعروس من جواهرالقاموس ، ج 21، چاپ عبدالعلیم طحاوی، کویت 1404/ 1984؛ علی مروّه، التشیع بین جبلعامل و ایران ، لندن 1987؛ مقدسی؛ احمدبن علی مقریزی، السلوک لمعرفة دولالملوک ، چاپ محمد عبدالقادر عطا، بیروت 1418/ 1997؛ محمدعلی مکی، لبنان من الفتح العربی الی الفتح العثمانی: 635ـ1516 ، بیروت 1977؛ محمدکاظم مکی، منطلق الحیاة الثقافیّة فی جبلعامل ، بیروت 1411/ 1991؛ جعفر مهاجر، التأسیس لتاریخ الشیعة فی لبنان و سوریة ، بیروت 1413/1992؛ همو، جبلعامل تحتالاحتلال الصلیبی: صفحات مجیدة مجهولة من تاریخه ، بیروت 1421/ 2001؛ ناصرخسرو، سفرنامة حکیم ناصرخسرو قبادیانی مروزی ، چاپ محمد دبیرسیاقی، تهران 1363 ش؛ [ نقشة ] لبنان ، مقیاس 000 ، 200:1، بیروت: جیو پروجکتس، 2002؛ یاقوت حموی؛ یعقوبی، البلدان ؛Rula Jurdi Abisaab, "The ulama of Jabal ـ Amil in Safavid Iran, 1501-1736: marginality, migration and social change", Iranian studies , vol.27, no.1-4 (1994); EI 2 , s.v. "Mutawa ¦l ¦ " (by W. Ende).