جَبلطارِق (در تداول فارسی: جَبلالطّارِق)، تنگهای در مغرب دریای مدیترانه، همچنین شبهجزیره، صخره و شهری بندری در جنوب اندلس.1) تنگة جبلطارق ، تقریباً از َ48 35 تا َ5 36 عرض شمالی و از َ20 5 تا َ2 6 طول غربی قرار دارد و دریای مدیترانه را در مشرق به اقیانوس اطلس شمالی در مغرب متصل میکند و کوتاهترین فاصلة میان قارة اروپا و افریقاست. همچنین به سبب واقع شدن منتهیالیه جنوبی اسپانیا (در شبهجزیرة ایبری) در شمال و شمال غربی افریقا در جنوب این تنگه و نیز به سبب اینکه از مهمترین راههای آبیِ دنیا شمرده میشود، اهمیت سوقالجیشی فراوانی دارد. قسمت عمدة سواحل تنگه، در شمال متعلق به اسپانیا و در جنوب متعلق به مراکش است. شبه جزیرة جبلطارق در شمال شرقی تنگه، متعلق به انگلستان و سواحل جنوب شرقی تنگه، که شهر سَبته * در آن قرار دارد، متعلق به اسپانیاست.تنگة جبلطارق حدود هفتاد کیلومتر طول و بین چهارده تا 44 کیلومتر عرض دارد. مشرق تنگه، با بیش از هزار متر عمق، عمیقترین قسمت آن است. در بعضی قسمتهای کم عرض تنگه، سواحل مقابل دیده میشوند (مؤنس، ج 1، ص 11). خلیج جبلطارق (در مغرب شبهجزیرة جبلطارق) در شمالشرقی، رَأس (دماغة) طَرْف الاَغرّ در شمالغربی، رأساِسْپارْتِل در جنوبغربی، شهرهای جزیرةالخضراء * و طَریف * در ساحل شمالی و شهر طَنجه * در ساحل جنوبی تنگه قرار دارند.تنگة جبلطارق در دورة زمینشناسی پلیوسن (از دوران سوم) تشکیل یافته است. میانگین دمای سالانه در سطح تنگه ْ17 و در عمق آن ْ5ر13 است. از 1360 ش/ 1980 به بعد، دولتهای اسپانیا و مراکش با تشکیل گروههای ویژهای، برای طراحی و نصب پل دائمی بر روی تنگة جبلطارق که سالانه پنجاه هزار کشتی از آن عبور میکنند، اقداماتی کردهاند(«گذرگاه تنگة جبلالطّارق»، ص 44). این تنگه را بُغازسَبْتَه (آیتی، ص 6، پانویس 3) و در منابع اسلامی زُقاق (یا بحرزُقاق به معنای باریکة آبی) نامیدهاند ( رجوع کنید به ادریسی، ج 2، ص 527؛ ابنشَبّاط، ص 130 و پانویس 5؛ ابنخلدون، ج 7، ص 719 و پانویس 10). به گفتة ادریسی (همانجا) در سدة ششم، این تنگه میان طریف و قصر مصموده به عرض دوازده میل واقع و دارای جزر در تمام شبانهروز است.2) شبهجزیرة جبلطارق ، در جنوب شبهجزیرة ایبری و در ساحل جنوبی اسپانیا قرار دارد. دریای مدیترانه در مشرق و خلیج جبلطارق/ آلخثیراس (خلیج جزیرةالخضراء) در مغرب آن است. وسعت آن حدود پنج کیلومتر مربع است و به سبب واقع شدن در کنار تنگة جبلطارق، اهمیت سوقالجیشیِ فوقالعادهای دارد ( رجوع کنید به گیتاشناسی نوین کشورها ، ص 126). خلیجهای کوچک قطلان و ساندی در مشرق و خلیجهایاروپا و روزیا در مغرب آن واقع است. گردش آب در سواحل شبهجزیره و سواحل خلیج جبلطارق از دریای مدیترانه به سمت تنگه است. اسپانیا و انگلیس در شمال شبهجزیره، منطقهای بیطرف (ممنوعه) به مسافت تقریبی یک کیلومتر در جهت شمالی ـ جنوبی (از دو کرانة شرقی ـ غربی) تعیین کردند که مرز اسپانیا در شمال و مرز انگلستان در جنوب آن قرار دارد ( رجوع کنید به ادامة مقاله). در جنوب شبهجزیره، معروف به نوک اروپا (برج ویکتوریا) یک فانوس دریایی هست. قسمتهای شمالی شبهجزیره، به ویژه نزدیک منطقة بیطرف، کم ارتفاع است و به همین سبب از دریای مدیترانه مانند جزیرهای به نظر میرسد.در مشرق شبهجزیره، صخرهای معروف به جبلطارق در جهت شمالی ـ جنوبی، به طول حدود 6ر4 کیلومتر و عرض حدود 2ر1 کیلومتر قرار دارد و مرتفعترین نقطة آن در جنوب صخره حدود 425 متر است ( د. اسلام ، چاپ دوم، ذیل مادّه). صخرة جبلطارق در دورة سوم زمینشناسی (از سنگ آهک) تشکیل یافته است ( رجوع کنید به مشیری، ص 106). این صخره در جانب شرقی شیب تندی دارد و به شکل دیوارهای نسبتاً عمودی به دریا مشرف است و در مغرب به دامنههای کم ارتفاعتر و سواحل منتهی میشود.3) شهر بندری جبلطارق ، در دامنه و ساحل غربی صخرة جبلطارق به صورت شمالی ـ جنوبی قرار دارد. این شهر را انگلیسیها ساختند (عنان، 1381، ص 290ـ291). نام آن از نام طارقبن زیاد * که در سال 92 برای فتح اندلس در آنجا اردو زده بود، گرفته شده است ( رجوع کنید به ادامة مقاله). میانگین حداکثر دمای شهر در تابستانها ْ29 و میانگین حداقل آن در زمستانها ْ13 است ( الموسوعةالعربیة العالمیة ، ذیل مادّه). شهر جزیرةالخضراء در مغرب (در آن سوی خلیج جبلطارق) و شهر سبته در جنوب (در شمالغربی افریقا) قرار دارد. با شهر لالینا ی اسپانیا (در ایالت قادس/ کادیث نزدیک مرز) از طریق راه زمینی مرتبط است. شهر جبلطارق دارای فرودگاه بینالمللی است و بیشتر با شهرهای لندن و مادرید ارتباط دارد. این شهر، به سبب نداشتن زمینهای کشاورزی، مواد غذایی را وارد میکند. جبلطارق بندری معتبر نیز شمرده میشود و در شمال و جنوب آن، دو اسکله برای پهلوگیری کشتیها احداث شده است. بازار شهر در شمال آن واقع است. جبلطارق علاوه بر درآمد مالیات از کشتیها، صنعت گردشگریِ پر رونقی دارد (خوند، ذیل مادّه).قسمتهای شرقی شهر تقریباً به صورت پلکانی با خیابانهای کم عرض، در دامنهای پر شیب ساخته شده است. مکانهای مهم شهر عبارتاند از: قلعة مشهور آن (الحصنالعربی یا قلعه مغربیه) در شمال شبهجزیره، نزدیک ساحل غربی؛ موزه و باغهایی در مرکز شهر؛ محل (استخر) جمعآوری آب باران (برای تأمین آب آشامیدنی) در مشرق شهر، در دامنة صخره. مسجد بزرگی که ملک فهدبن عبدالعزیز در 1376 ش/ 1997 در جبلطارق ساخت، در نوک اروپا واقع است (همانجا).جمعیت این شهر در سرشماری دهة 1370 ش/1990، حدود سی هزار تن بوده است. بیشترِ اهالی، اسپانیایی، ایتالیایی، پرتغالی و نظامیان انگلیسی هستند. زبان محاوره اسپانیایی و زبان علمی در آموزشگاهها انگلیسی است ( الموسوعةالعربیة العالمیة ، همانجا).از مهمترین آثار دیدنی شهر، علاوه بر قلعه، حمامهای گنبدی شکل، بقایای دیوارهایی در پیرامون شهر (از جمله آثار دیواری معروف به دیوار اندلس یا دیوار مغرب)، مخزنهای آب و غاری نزدیکی شهر است (عنان، 1381، ص 291ـ296).پیشینه. شبهجزیرة جبلطارق در دورة یونان باستان، ستونهای هراکلس یا هرکول نام داشت و یکی از سرحدات شمرده میشد (هرودوت، ج 2، ص 134، پانویس 4، ج 4، مقدمة هدایتی، ص 8). به آن، کوه ابیلا و کوه کالبی/ کلپه نیز میگفتند (عنان، 1381، ص 284؛ لارسونور ، ص 9، 13). بنا بر گزارشهایی، واندالها هنگام فرار از مقابل گوتها (قومی ژرمنی که عمدتاً بعد از میلاد در اروپا مستقر شدند) به منطقه آمدند و برای رفتن به شمال افریقا در سدة پنجم میلادی، از تنگه گذشتند (نَعْنَعی، ص 16).مسلمانان در سال 92، در زمان حکومت ولیدبن عبدالملک (حک : 86 ـ96)، این منطقه را که هنوز مسکونی نبود، فتح و بیش از ششصد سال بر آن حکومت کردند. در این سال، طارقبن زیاد به فرمان موسیبن نُصَیر با سپاهی که بیشتر آنها بربر و عدهای عرب بودند، از سبته به شبهجزیرة جبلطارق رفت و در آنجا اردوگاهی بر پا کرد و برای امان از دشمنان، بارویی معروف به سورالعرب ساخت (ابناثیر، ج 4، ص 561 ـ 562؛ ابنعذاری، ج 2، ص 9؛ ابنکردبوس، ص 46؛ مقرّی، ج1، ص 231). طارق در رفتن به جبلطارق، از یولیان، حاکم سبته از سوی رومشرقی، کمک گرفته است ( رجوع کنید به ابناثیر، همانجا). سپس طارق به جزیرةالخضراء رفت و نخستین شهر را در اندلس گشود (همان، ج 4، ص 562؛ ادریسی، ج 2، ص 539 ـ540). در همان زمان، رودریک/ رودریگ (آخرین شاه گوتهای غربی، متوفی 711 یا 713 میلادی) با لشکر چهل هزار نفری به مسلمانان حمله کرد و در نبردی که نزدیک شهر شَریش * میان آنها روی داد، سپاه طارق پیروز شد (ابنخلدون، ج 4، ص 150). اگر چه لشکرِ طریفبن مالک در سال 91 از سوی موسیبن نصیر عازم اندلس شده بود ( رجوع کنید به طریف * )، لشکرکشی طارق نخستین حملة جدّی مسلمانان به اندلس به شمار میرود که برای ایجاد پایگاهی در آنجا و ارتباط دائمی مغرب و اندلس و تسلط کامل مسلمانان بر تنگة جبلطارق صورت پذیرفت ( رجوع کنید بهابن قتیبه، ص 570؛ طبری، ج 6، ص 468). این لشکرکشی نشان داد که تنگة جبلطارق به سبب کم عرض بودن آن، در عمل مانعی برای توسعة قلمرو اسلامی محسوب نمیشد (نعنعی، ص 47).یک سال پس از طارق، موسیبن نصیر، برای گسترش قلمرو اسلامی در روم شرقی، با سپاهی هجده هزار نفری به جبلطارق لشکر کشید (ابنشباط، ص 144ـ 145).با آنکه برخی از مؤلفان سدههای نخستین اسلامی، در اشاره به فتوحات طارقبن زیاد از جبلطارق نام نبردهاند ( رجوع کنید به بلاذری، ص323؛ مسعودی،ص333)، اما اصطخری و مؤلف حدودالعالم از جبلطارق یاد کردهاند. اصطخری (ص 36ـ37، 41ـ42) در ذکر دیار مغرب، جبلطارق را جزیره و آخرین گذرگاه در اندلس، کوهی آبادان و استوار و دارای چند آبادی وصف کرده است که در اواخر دورة بنیمروان، به دست بنیامیه افتاد.در حدودالعالم (ص 22) آمده که جبلطارق کوهی است در بلاد اندلس، میان دریای روم و اقیانوس، معدن نقره دارد و بر این کوه گیاهان دارویی میروید.در سدة چهارم، امیةبن اسحاق قرشی، حاکم جزیرةالخضراء و سبته شد (نعنعی، ص 368). این امر از یک سو بیانگر تسلط امویان بر تنگة جبلطارق و از سوی دیگر احتمالاً نشاندهندة این است که جبلطارق جزو قلمرو حکومتی به مرکزیت جزیرةالخضراء بوده است.قرار گرفتن تنگة جبلطارق میان قلمرو حکومت علیبن حَمودالحَسَنی در سبته و برادرش قاسم در جزیرةالخضراء، در زمان حکومت بنی حمود در اندلس (نیمة نخست سدة پنجم) و لشکرکشی مرابطون به فرماندهی یوسفبن تاشفین (حک : 453ـ500) از سبته به اندلس در نیمة دوم سدة پنجم، نیز نشان میدهد که تنگة جبلطارق همچنان موقعیت حساس خود را حفظ کرده و حکام در پی تسلط بر دو ساحل آن بودهاند. علاوه بر آن، شبهجزیرة جبلطارق تا آن زمان به مکان مسکونیِ مشخصی بدل نشده بود ( رجوع کنید به عنان، 1417، عصر 1، قسم 2، ص 661ـ662، عصر 2، ص 79ـ80).در 556 به دستور عبدالمؤمن، صاحب (= حاکم) مغرب،شهری در شبهجزیرة جبلطارق بنا شد (ابناثیر، ج 11، ص 279؛ حمیری، ص 382؛ قس ابنصاحب الصلاة، ص 84 ـ85). به این منظور، فرزندش ابویعقوب (والی اِشبیلیه) گروهی از مهندسان ماهر، از جمله حاج یعیش مالقی (طراح نقشة شهر)، را فرا خواند و آنها یک مسجدجامع، قصری برای خلیفه، قصرهایی برای فرزندان وی، باغها و آبراهههایی برای استفاده از چشمههای مشرق شهر و قلعه و بارویی مستحکم ساختند. این شهر با ورود عبدالمؤمن، به جبلالفتح معروف شد (حمیری، همانجا؛ ابن صاحب الصلاة، ص 84 ـ89). در اواخر دهة 560، در پی شورش محمدبن مَردْنیش، شورشگر شرق اندلس، عبدالمؤمن یکبار دیگر از افریقا به جبلطارق رفت و در نبردی که میان آنان در دشت غرناطه روی داد، ابنمردنیش شکست خورد (ابنخلدون، ج 6، ص 319ـ320).در نیمة نخست سدة هفتم، یاقوت حموی (ذیل «اندلس») از جزیرة جبلطارق نام برده است. در همین زمانها، ابنهود (از خاندان بنیهود که در 625 در اندلس خروج کردند) پس از شورش برضد موحدون در اندلس، بر جبلطارق و جزیرةالخضراء تسلط یافت (ابنخلدون، ج 4، ص 215ـ217). در نیمة دوم سدة هفتم، تنگة جبلطارق مدتی به دست مسیحیان افتاد و مسلمانان در اندلس محاصره شدند. محمدبن یوسف نصری، معروف به ابناحمر، که در 635 با شورش برضد موحدون خود را مستقل خوانده بود، ناوگانی مشتمل بر هفتاد کشتی برای کمک به مسلمانان به جبلطارق فرستاد و در 678 به مسیحیان حمله کرد (همان، ج 7، ص 262ـ270).در 703 یا اندکی پس از آن، هنگامی که سلطانیوسفبن یعقوب درگیر منازعات دیگری بود، فردیناند چهارم، شاهکاستیل (قشتاله)، ناوگان خود را به جبلطارق فرستاد و یک سال آنجا را محاصره کرد (همان، ج 7، ص 329ـ331). در 709/1309 فردیناند چهارم جبلطارق را تصرف کرد و در 733 مسلمانان به فرماندهی ابوالحسن مرینی (حاکم مغرب) و با کمک پسرش (ابومالک) آن را پس گرفتند (همان، ج 7، ص 337ـ 338؛ ابنبطوطه، ج 2، ص 678؛ عنان، 1381، ص 286).در اوایل سدة هشتم، ابوالفداء (متوفی 732؛ ص 66) نیز جبلطارق را که مسلمانان از آنجا اندلس را گشودند، معرفی کرده است. تقریباً بلافاصله پس از فوت آلفونسوی یازدهم در 751/1350، که جبلطارق را حدود ده ماه در محاصره داشت (ابنخلدون، ج 7، ص 403، 433)، ابنبطوطه (متوفی 779) به جبل طارق سفر کرد و در آنجا با ابوزکریا یحییبن سرّاج الرُّندی، از علمای شهر و عیسی (قاضی شهر) ملاقات کرد. ابنبطوطه به آثار سورالعرب و بناهای گوناگون اشاره و از ساختمانهای شهر به نیکی یاد کرده است ( رجوع کنید به ج 2، ص 677ـ 678). در دهة 760 جبلطارق مقر حکومت عیسیبنالحسن، از فرمانروایان بنیمرین و نمایندة سلطان ابوالحسن در اندلس، بود. در زمان حکومت وی اوضاع جبلطارق ناآرام شد و منازعاتی میان او و یحیی الفرقاجی، صاحب دیوان، روی داد. در پی شورش قبایل غُماره * ، عیسی به قلعة جبلطارق پناه برد و مدتی بعد کشته شد (ابنخلدون، ج 7، ص 390ـ392).ابنخلدون نیز در 764 و 776 از جبلطارق دیدار کرده و در سفر دومش با ابوعبداللّهبن زَمْرَک، از فقها و کاتبِ اِبناحمر، ملاقات کرد ( رجوع کنید به ج 7، ص 549، 637ـ 638). در 774 یاران ابناحمر جبلطارق را محاصره کردند اما لشکرگاه شهر به فرمان ابوبکربن غازی، فرمانروای بنیمرین، و به وسیلة محمدبن عثمانبن الکاس، پسر عموی وی، تقویت شد و سرانجام در پی ارتباط محمدبن عثمان و ابن احمر، محمد این شهر را تصرف کرد (همان، ج 7، ص 634).از نیمة دوم سدة نهم/ پانزدهم به بعد، منازعاتِ نیروهای استعماری برای تصرف جبلطارق، موجب ناآرامی سیاسی گستردهای شد. در 866/1462 هانری چهارم، از حکام کاستیل، جبلطارق را تصرف کرد و در 947/1540 خیرالدین بارباروس * آنجا را تاراج نمود اما در 959/1552، شارل کن (شارل اول، از سلاطین اسپانیا) استحکامات شهر را تقویت کرد ( د.اسلام ، همانجا).شهر جبلطارق در 1116/1704، طی جنگ جانشینیاسپانیا (1113ـ1126/1701ـ1714)، به تصرف بریتانیا در آمد و مستعمرة بریتانیا شناخته شد ( ) اسنادی در بارة جبلطارق ( ، ص 13ـ 18؛ ) فرهنگ جدید جغرافیایی وبستر ( ، ذیل "Gibraltar" ). از آن پس، چند رویداد عمده مانند باز شدن آبراهة سوئز در 1286/1869 و جنگهای جهانی اول و دوم بر اهمیت آن افزود، اما وضع سیاسی جبلطارق علیرغم کشمکشها میان اسپانیا و انگلیس و دخالت سازمان ملل برای تعیین سرنوشت آن و نیز تلاشهای انجام شده برای استقلال و اجرای همهپرسیها، هنوز به نتیجة مشخص نرسیده است ( رجوع کنید بهفیندلی و راثنی ، ص 221؛ الموسوعة العربیةالعالمیة ، همانجا؛ خوند، ذیل مادّه).منابع: محمدابراهیم آیتی، آندلس، یا، تاریخ حکومت مسلمین در اروپا ، تهران 1363 ش؛ ابناثیر؛ ابنبطوطه، رحلةابن بطوطة ، چاپ محمد عبدالمنعم عریان، بیروت 1407/1987؛ ابنخلدون؛ ابنشباط، قطعة فیوصف الاندلس و صقیلة من کتاب صلةالسمط و سمة المرط ، در ابنکردبوس، تاریخالاندلس لابن الکردبوس ، چاپ احمد مختار عبّادی، مادرید 1971؛ ابنصاحب الصلاة، المنُّ بالامامة: تاریخ بلادالمغرب و الاندلس فی عهد الموحدین ، چاپ عبدالهادی تازی،بیروت 1987؛ ابنعذاری، البیانالمغرب فی اخبار الاندلس و المغرب ، ج 2، چاپ کولن و لوی ـ پرووانسال، بیروت 1983؛ ابنقتیبه، المعارف ، چاپ ثروت عکاشه، قاهره 1960؛ ابنکردبوس، تاریخالاندلس لابنالکردبوس و وصفه لابنالشباط ، چاپ احمد مختاری عبّادی، مادرید 1971؛ اسماعیلبن علی ابوالفداء، کتاب تقویمالبلدان ، چاپ رنو و دسلان، پاریس 1840؛ محمدبن محمد ادریسی، کتاب نزهةالمشتاق فی اختراقالا´فاق ، قاهره: مکتبةالثقافةالدینیه، [ بیتا. ] ؛ اصطخری، ترجمة فارسی؛ بلاذری (بیروت)؛ حدودالعالم ؛ محمدبن عبداللّه حمیری، الروض المعطار فی خبرالاقطار ، چاپ احسان عباس، بیروت 1984؛ مسعود خوند، الموسوعةالتاریخیة الجغرافیة ، بیروت 1994ـ2004؛ طبری، تاریخ (بیروت)؛ محمد عبداللّه عنان، آثار الاندلسیة الباقیة فی اسبانیا و البرتقال ، قاهره 1381/1961؛ همو، دولةالاسلام فی الاندلس ، قاهره 1417/1997؛ «گذرگاه تنگة جبلالطّارق: طرحی دشوار برای مهندسین پل و سازه»، ترجمة بهرام رضوی ملکی و کریم جلالیان، فصلنامة راه و ترابری ، سال 1، ش 1 (پاییز 1370)؛ گیتاشناسی نوین کشورها ، گردآوری و ترجمة عباس جعفری، تهران: گیتاشناسی، 1382 ش؛ مسعودی، تنبیه ؛ رحیم مشیری، کلیات قارهها ، تهران 1374 ش؛ احمدبن محمد مقّری، نفحالطیب ، چاپ احسان عباس، بیروت 1388/1968؛ الموسوعةالعربیةالعالمیة ، ریاض: مؤسسة اعمال الموسوعة لنشر و التوزیع، 1419/1999؛ حسین مؤنس، موسوعة تاریخ الاندلس: تاریخ و فکر و حضارة و تراث ، قاهره 1416/1996؛ عبدالمجید نعنعی، تاریخ الدولةالامویة فیالاندلس ، بیروت ?[ 1986 ] ؛ هرودوت، تاریخ هرودت ، ترجمة هادی هدایتی، تهران 1336ـ1340 ش؛ یاقوت حموی؛Documents on Gibraltar presented to the Spanish cortes , by the Minister of Foreign Affairs, Madrid: ]s.n.[, 1965; EI 2 , s.v. "Djabal T ¤a ¦rik ¤" (by C.F.Seybold and A.Huici Miranda); Carter Vaughn Findley and John Alexander Murray Rothney, Twentieth-century world , Boston 1998; Bathilde Larsonneur, Histoire de Gibraltar , Paris 1955; Webster , s new geographical dictionary , Springfield, Mass. 1988.