جبرئیلبن عبیداللّه بن بُخْتیشوع ، کنیهاش ابوعیسی، از پزشکان دربار عضدالدوله دیلمی (متوفی 372) و از خاندان نَسطوری بختیشوع * . او نوة بختیشوع دوم (متوفی ح 185)بود. پدر جبرئیل والی بود و وقتی مقتدر عباسی (حک : 295ـ320) به خلافت رسید، به خدمت مقتدر در آمد (قفطی، ص 146؛ ابنابیاصیبعه، ص 210؛ الگود ، ص 133). بعداز مرگ عبیداللّه، مقتدر اموال او را مصادره کرد؛ ازاینرو، جبرئیل و مادر و خواهرش به عُکْبَراء (شهرکی در شمالبغداد، در مشرق دجله) گریختند. در آنجا، مادرش با پزشکیازدواج کرد و جبرئیل را به دَقُوقاء (شهری میان بغداد واربل) فرستاد (قفطی؛ ابنابیاصیبعه، همانجاها). بعد ازمرگ مادرش، شوهر او داراییش را تصاحب کرد و جبرئیل با سرمایهای اندک به بغداد رفت. در آنجا، نزد پزشکی به نام بهرمزد/ ترمره، از پزشکان دربار مقتدر عباسی، علم آموخت و ملازم او شد. پس از آن، نزد ابنیوسف واسطی به فراگیری علم پرداخت (قفطی، ص 146ـ147؛ ابنابیاصیبعه؛ الگود، همانجاها؛ بغدادی، ص 1104). با عزیمت جبرئیل به شیراز، عضدالدوله دیلمی او را به حضور پذیرفت. جبرئیل رسالهای در بارة عصب چشم تقدیم عضدالدوله کرد، که مورد لطف او قرار گرفت (قفطی، ص 148؛ ابنابیاصیبعه، ص 211؛ ابن فضلاللّه عمری، سفر 9، ص 195). نسخهای از این کتاب، با عنوان رسالة فی عصبالعین ، موجود است ( رجوع کنید به سزگین ، ج 3، ص 314؛ کحّاله، ج 3، ص 115). در حدود 357، عضدالدوله به بغداد رفت و جبرئیل را نیز با خود برد. عضدالدوله در بغداد بیمارستانی را بازسازی کرد و جبرئیل در آنجا مشغول به کارشد (قفطی؛ ابنابیاصیبعه؛ ابن فضلاللّه عمری، همانجاها؛ نیز رجوع کنید بهالگود، همانجا).پس از ابتلای صاحببن عباد (از رجال و وزرای دیلمیان) به بیماری، عضدالدوله جبرئیل را برای درمان او به ری فرستاد و صاحببن عباد از او خواست تا کُنّاشی (مجموعة یادداشتهای طبی) تهیه کند که همة امراض در آن ذکر شده باشد. جبرئیل نیز الکنّاش الصغیر را در دویست برگ نوشت. سپس به بغداد بازگشت و سه سال در آنجا ماند (قفطی، ص 148ـ149؛ ابنابیاصیبعه، ص 211ـ212؛ ابنفضلاللّه عمری؛ الگود، همانجاها).وقتی خسرو شاه، از شاهزادگان دیلمی، بیمار شد، جبرئیل به دستور عضدالدوله به دیلم رفت. خسروشاه، پس از بهبود،از جبرئیل خواست تا رسالهای در بارة بیماری او و طرز معالجة آن بنویسد و جبرئیل مقالةٌ فی اَلَم الدِّماغِ بِمشارَکة المعدةو الحجاب الفاصل بین آلات الغِذاء و آلات التنفس المُسمّی ذیافِرَغْما را نگاشت (قفطی، ص 149ـ150؛ ابنابیاصیبعه، ص 212).جبرئیل، در بازگشت از دیلم، بار دیگر در ری با صاحببن عباد ملاقات کرد و به خواهش او مقالة فی اَنَّ افضلَ اُسْتُقُسّاتالبدنِ هوالدّمُ را در باب خون و اهمیت آن در بدن نوشت (قفطی، ص 150؛ ابن ابیاصیبعه، ص 214؛ برای آگاهی بیشتر در بارة نسخهای از این کتاب رجوع کنید به سزگین، همانجا).جبرئیل در مدت اقامتش در ری به تألیف الکنّاشالکبیر پرداخت ( رجوع کنید به قفطی، همانجا؛ قس ابنابیاصیبعه، ص 212، که محل تألیف آن را بغداد ذکر کرده است). او، به سبب علاقهاش به صاحببن عباد، این کتاب پنج جلدی را الکافی (در اشاره به کافی الکفاة، لقب صاحببن عباد) نامید (قفطی؛ ابنابیاصیبعه، همانجاها). از این کتاب یک نسخه شناسایی شده است ( رجوع کنید بهدیتریش ، ص64ـ 65؛ سزگین، همانجا؛ ششن و دیگران، ص177). پس از تألیف این کتاب، او به ابوعیسی صاحب کنّاش نیز مشهور شد (قفطی، همانجا؛ ابن ابیاصیبعه، ص 213).جبرئیل به شهرهایی چون بیتالمقدّس، دمشق، دیلم، بغداد و موصل سفر کرد و سه سال در میّافارقین اقامتگزید و در 8 رجب 396 در همانجا درگذشت. او را در مصلای خارج شهر میافارقین دفن کردند (قفطی، ص 150ـ151؛ ابنابیاصیبعه، ص 213ـ214؛ بغدادی؛ الگود، همانجاها).از دیگر آثار جبرئیل، طبالعین ، در مسائل چشمپزشکی، است. از این کتاب نیز یک نسخه موجود است ( رجوع کنید بهحنینبن اسحاق، مقدمة مایرهوف ، ص XIV ؛ الگود، ص 142). همچنین،دانشپژوه (ج 3، بخش 2، ص 748ـ749) رسالهای از او را با عنوان کلامٌ فی حفظالصحة و العِلاج معرفی کرده است. جبرئیل به مسائل فلسفی نیز علاقهمند بود (سزگین، همانجا) و در این زمینه المطابقة بین قولالانبیاء و الفلاسفة را در بغداد نوشت (قفطی، ص 150؛ ابنابیاصیبعه، ص 212؛ الگود، ص 158ـ 159). او در مدت اقامتش در بغداد، مقالة فی الرد علی الیهود را تألیف کرد، که در آن گفتار انبیا را در صحت ظهور حضرت عیسی علیهالسلام آورده و ایرادهایی بر یهودیان گرفته است (قفطی، همانجا؛ ابنابیاصیبعه، ص 212ـ213؛ کحّاله، همانجا). مقالة فی اَنَّه لِمَ جُعِلَ مِنَ الخَمْرِ قربانٌ و اصلُهُ مُحَرَّمٌ ، نیز از آثار اوست (قفطی، همانجا؛ ابنابیاصیبعه، ص 214).منابع: ابنابیاصیبعه، عیونالانباء فی طبقات الاطباء ، چاپ نزار رضا، بیروت [ 1965 ] ؛ ابنفضلاللّه عمری، مسالک الابصار فی ممالک الامصار ، سفر 9، چاپ عکسی از نسخة خطی کتابخانة سلیمانیة استانبول، مجموعة ایاصوفیه، ش 3422، چاپ فؤاد سزگین، فرانکفورت 1408/ 1988؛ یوسف افندی غنیمه بغدادی، «بختیشوع الطبیب النسطوری و أُسرته»، المشرق ، سال 8 ، ش 23 (کانون الاول 1905)؛ حنینبن اسحاق، کتاب العشر مقالات فی العین ، چاپ ماکس مایرهوف، قاهره 1928، چاپ افست بیروت [ بیتا. ] ؛ محمدتقی دانشپژوه، فهرست کتابخانة اهدائی آقای سیدمحمد مشکوة به کتابخانة دانشگاه تهران ، ج 3، بخش 2، تهران 1335 ش؛ رمضان ششن، جمیل آقپنار، و جواد ایزگی، فهرس مخطوطات الطب الاسلامی باللغات العربیة و الترکیة و الفارسیة فی مکتبات ترکیا ، استانبول 1404/1984؛ علیبن یوسف قفطی، تاریخ الحکماء، و هو مختصر الزوزنی المسمی بالمنتخبات الملتقطات من کتاب اخبار العلماء باخبار الحکماء ، چاپ یولیوس لیپرت، لایپزیگ 1903؛ عمررضا کحّاله، معجم المؤلفین ، دمشق 1957ـ1961، چاپ افست بیروت [ بیتا. ] ؛Albert Dietrich, Medicinalia Arabica , Gخttingen 1966; Cyril L. Elgood, A medical history of Persia and the Eastern Caliphate , Cambridge 1951; Fuat Sezgin, Geschichte des arabischen Schrifttums , Leiden 1967-1984.