جِبْت ، واژهای قرآنی در اشاره به معبودی باطل و دروغین. این واژه فقط یک بار در قرآن آمده است و لغتنویسان، مفسران و محدّثان در معنا و مصداق آن وجوه گوناگونی ذکر کردهاند. خلیلبن احمد (ج 6، ص 93، ذیل واژه)، بدون اشاره به معنای آن، این واژه را کاهن و ساحر، و مجاهد آن را شیطان در صورت آدمی تفسیر کرده است ( رجوع کنید به هُوّاری، ج 1، ص 389). راغب اصفهانی (ذیل واژه) جِبت را به معنای هر چیز پستی دانسته که خیری در آن نباشد و گفته است این واژه بر هر چیزی که غیر از خدا پرستیده شود اطلاق میگردد و ساحر و کاهن را نیز جبت میخوانند. به نوشتة ابوالبقاء در الکلیات (قسم 2، ص 181)، اصل این واژه به معنای بُت است و پس از آن در بارة هر معبودی جز خدا به کار برده شده است. جبت در مَثَل هم آمده است، چنان که گویند: «هو شرٌّ مِنْ اصحابِ السبت و مِنَ المؤمنین بالجِبتِ» (بدتر از اصحاب سبت و مؤمنانِ به جبت؛ زمخشری، 1972ـ1973، ذیل واژه). در کتابهای لغت، تصریفی از این واژه و فعلی از ریشة آن به کار نرفته است. تنها در برخی دعاها جمع آن به صورت جوابیت آمده است ( رجوع کنید به طُرَیحی، ذیل واژه). در تفسیر طبری (ج 5، ص 133) نیز در عبارتی جُبُوت آمده که شاید ساختة خود او باشد.بیشتر لغتنویسان و مفسران اصل این واژه را حبشی میدانند. بنا بر قول عِکْرَمه، جبت در لغت حبشی به معنای شیطان است ( رجوع کنید بهبخاری، ج 5، ص 180). به گفتة جوهری (ذیل واژه)، چون در زبان عربی، دو حرف ج و ت بدون حروفِ ذَوْلَقیه (حروفی که مخرج آنها نوک و کنارههای زبان است، یعنی ر، ل، ن) در یک واژه جمع نمیشود، جبت نمیتواند واژهای عربی باشد (نیز رجوع کنید بهمرتضی زَبیدی، ذیل واژه؛ جفری، ص 99ـ100) اما جوالیقی آن را در المعرّب ذکر نکرده، شاید به این دلیل که آن را عربی میدانسته است. برخی اصل آن را جِبْس دانستهاند ( رجوع کنید بهراغب اصفهانی، همانجا؛ بیضاوی، ج 1، ص 224). برخی دیگر این واژه را بر گرفته از قِبْط و کِبْت و اِجِبْت، هر سه به معنای مصر، میدانند ( رجوع کنید بهشبستری، ص 240)، البته مستندی برای این قول ذکر نکردهاند. با وجود این، بسیاری از اهل لغت و تفسیر اصل این کلمه را، با استناد به قول ابنعباس و سعیدبن جُبَیْر و عِکْرَمه و دیگران، حبشی و به معنای ساحر یا شیطان دانستهاند ( رجوع کنید بهزمخشری، 1971، ج 2، ص 372؛ سمین حلبی، ج 4، ص 5 ـ6؛ سیوطی، 1363 ش، ج 2، ص 132؛ همو، 1408، ص 40ـ41). بُستانی (ذیل واژه) این واژه را سریانی و به معنای تو خالی دانسته که استعارهاز هر چیز پوچ و بیفایده است. شعرانی (ذیل واژه) به ریشة عبری این واژه اشاره کرده است. به گفتة مصطفوی (ذیلواژه)، واژة جبت تغییر شکل یافتة جابه / جابوی عبریبه معنای «متکبر بلند قامت کم خرد» است. بنابراین، نه اسم خاص است نه نام بت و نه به معنای ساحر و کاهن، بلکه هر متکبر بیهودهگو که با ادعای فهم یا قدرت، مردم را به خود فراخواند جبت است.جبت در الاصنام ابنکلبی ذکر نشده اما احمد زکی پاشا، در تکملة آن (ص 108)، جبت را نام ساحر و کاهن و بت و جبهه را نیز نام یکی از بتهای جاهلی دانسته که با مندرجات برخی کتب لغت (از جمله خلیلبن احمد؛ جوهری، همانجاها) مطابق است. آرتور جفری (همانجا) از مارگلیوث ، خاورشناس انگلیسی، نقل کرده که این واژه همان ¨ است که در ترجمة سبعینی تورات آمده و از ¨ به معنای حک کردن و تراشیدن گرفته شده و خود به معنای بت، و نزدیک به معنای طاغوت است. اما جفری با رد این نظر و نامحتمل شمردن ورود مستقیم واژهای یونانی به عربی بیآنکه در زبان سریانی از خود اثری نهاده باشد، حبشی بودن آن را که مطابق است با قول برخی لغتنویسان عرب و مفسران قرآن، تأیید نموده و نظر دوورژاک و نولدکه را نیز شاهد آورده است.کلمة جبت در آیة 51 سورة نساء به همراه طاغوت آمده است و در آن، باورداران جبت و طاغوت سرزنش شدهاند. مفسران در تعیین مراد و مصداق جبت و طاغوت در این آیه اختلاف دارند. طبری نُه وجه در این باب ذکر کرده و 22 روایت در آن آورده و در پایان این قول را ترجیح داده است که دو واژة مذکور اسم خاص نیستند، بلکه هر چه جز خدا عبادت شود یا از آن اطاعت و در برابر آن کرنش شود، جبت و طاغوت است ( رجوع کنید بهج 5، ص 130ـ 135). نظریة طبری منافی این قول نیست که واژههای جبت و طاغوت در این آیه، نام دو بت قریشاند، چنان که تأمل در معنای هفت آیة دیگری که واژة طاغوت در آنها به کار رفته ( رجوع کنید بهبقره: 256ـ257؛ نساء: 60، 76؛ مائده: 60؛ نحل: 36؛ زمر: 17) رأی طبری را تأیید میکند و برای روشن شدن مراد از جبت در آیة 51 سورة نساء سودمند است (از جمله رجوع کنید به بقره: 257؛ نساء: 76)، طوسی (ج 3، ص 223ـ224)، در بارة معنای جبت و طاغوت در آیة 51 سورة نساء، پنجوجه ذکر کرده است: 1) آنها دو بت بودند یا یهودیانی بودند که برای همراهی با قریش در مقابله با حضرت محمد صلیاللّهعلیهوآلهو سلم بتهای آنها را میپرستیدند، 2) جبت بت است و طاغوت ترجمان و سخنگوی آن، 3) جبت ساحر است و طاغوت شیطان، 4) جبت ساحر است و طاغوت کاهن، 5) جبت، حُیَیّبن اَخْطَب است و طاغوت، کعببن اشرف. وی نیز در آخر از قول زَجّاج و فَرّاء و بلخی هر معبودی جز خداوند را جبت معرفی کرده است.مفسران دیگری نیز مراد از جبت و طاغوت را در این آیه حُیَیّبن اَخْطَب و کَعْببن اَشْرَف دانستهاند ( رجوع کنید به طبری، ج 5، ص 131ـ133؛ ابوالفتوح رازی، ج 3، ص 409؛ سیوطی، 1421، ج 2، ص 528). بیشتر مفسران گفتهاند آیة 51 سورة نساء در بارة کعببن اشرف، از بزرگان یهود خیبر، نازل شد که پس از جنگ اُحد همراه با حیَیّبن اخطب و هفتاد تن از یهودیان به مکه رفتند تا برضد رسول خدا با مشرکان پیمان ببندند. اهل مکه گفتند ما به شما اطمینان نداریم و هم پیمانی با ایشانرا بر سجدة آنان در برابر دو بت از بتهایشان مشروط کردند.پس از سجدة آن دو (یا تنها کعببن اشرف) در برابر آن دو بت، مشرکان از ایشان پرسیدند آیا ما که حاجیان را اطعام و سقایت میکنیم و اسیران را آزاد میسازیم راه راست را بهتر یافتهایمیا محمد که از دین نیاکان خود روی گردانده است؟ کعببن اشرف پاسخ داد شما به راهی راستتر از راه محمد رهنمون هستید ( رجوع کنید به طبری، ج 5، ص 134؛ طوسی، ج 3، ص 223؛ واحدی نیشابوری، ص 108ـ 109؛ طبرسی، ج 3، ص 91ـ93؛ فخر رازی، ج 10، ص 128ـ 129؛ نظامالاعرج، ج 2، ص 426؛ ابنکثیر، ج 1، ص 485ـ 486؛ ابن عادل، ج 6، ص 421؛ سیوطی، 1421، ج 2، ص 526 ـ 528). ولی از تأمل درروایات و عبارات چنین بر میآید که این نظریه ناشی ازبیدقتی در نقل روایات شأن نزول یا در نظر گرفتن روایاتیبوده است که تنها بخش دوم ماجرای سبب نزول (یعنی همان سؤال مشرکان از کعب و حییّ در بارة داوری میان مسلمانان و ایشان) را آوردهاند و بخش مربوط به سجدة کعب بر دو بت را نیاوردهاند. نتیجه آنکه، آنگونه که از مجموع روایات در این زمینه به دست میآید، مراد از «الّذین یؤمنون بالجبت و الطّاغوت» در آیة 51 سورة نساء، کعب و حییّاند نه خود جبت و طاغوت. بنابراین، جبت در این آیه به معنای دو بت یا اشاره به آن دو خواهد بود.همچنین در روایتی از پیامبر اکرم، طِیَرَة (فال زدن؛ رجوع کنید بهتفأل * ) و عِیافه (نوعی پیشگویی با خط کشیدن روی زمینیا پراندن پرنده) و طَرْق (نوعی پیشگویی با پرتاب سنگریزه)از مصادیق جبتاند ( رجوع کنید به ابوداوود، ج 4، ص 16، حدیث3907؛ طریحی، همانجا). در بسیاری از روایات اهلبیت علیهمالسلام نیز جبت و طاغوت، به دشمنان ایشان تأویلشده، چنان که مجلسی بابی از روایات را به این موضوع اختصاص داده است ( رجوع کنید به مجلسی، ج 24، ص 354). در برخی روایات نیز برائت از جبت و طاغوت، از ارکان ایمان دانسته شده است (مثلاً رجوع کنید به علیبن حسین (ع)، ص 51، 366؛ مجلسی، ج 53، ص 39).نیز رجوع کنید به طاغوت *منابع: علاوه بر قرآن؛ ابنعادل، اللباب فی علومالکتاب ، چاپ عادل احمد عبدالموجود و علیمحمد معوض، بیروت 1419/1998؛ ابنکثیر، تفسیرالقرآنالعظیم ، بیروت 1412؛ ابنکلبی، کتاب الاصنام ، چاپ احمدزکی پاشا، قاهره 1332/1914؛ ایوببن موسی ابوالبقاء، الکلیات: معجم فی المصطلحات و الفروق اللغویة ، چاپ عدنان درویش و محمد مصری، دمشق 1394ـ1397/ 1974ـ1976؛ ابوالفتوح رازی، تفسیر روضالجنان و روحالجنان ، چاپ ابوالحسن شعرانی و علیاکبر غفاری، تهران 1382ـ1387؛ سلیمانبن اشعث ابوداوود، سنن ابیداود ، چاپ محمد محییالدین عبدالحمید، [ قاهره، بیتا. ] ، چاپ افست [ بیروت، بیتا. ] ؛ محمدبن اسماعیل بخاری، صحیحالبخاری ، استانبول 1401/ 1981؛ بطرس بستانی، محیطالمحیط: قاموس مطوّل للّغة العربیّة ، بیروت 1987؛ عبداللّهبن عمر بیضاوی، انوارالتنزیل و اسرارالتأویل ، مصر 1388/1968، چاپ افست تهران 1363 ش؛ اسماعیلبن حماد جوهری، الصحاح: تاجاللغة و صحاحالعربیة ، چاپ احمد عبدالغفور عطار، بیروت [ بیتا. ] ، چاپ افست تهران 1368 ش؛ خلیلبن احمد، کتابالعین ، چاپ مهدی مخزومی و ابراهیم سامرائی، قم 1405؛ حسینبن محمد راغب اصفهانی، المفردات فی غریبالقرآن ، چاپ محمد سیدکیلانی، بیروت [ بیتا. ] ؛ محمودبن عمر زمخشری، اساس البلاغة ، مصر 1972ـ1973؛ همو، الفائق فی غریبالحدیث ، چاپ علیمحمد بجاوی و محمدابوالفضل ابراهیم، [ قاهره 1971 ] ؛ احمدبن یوسف سمین حلبی، الدرالمصون فی علومالکتاب المکنون ، چاپ احمدمحمد خرّاط، دمشق 1406ـ1414/1986ـ1993؛ عبدالرحمانبن ابیبکر سیوطی، الاتقان فی علوم القرآن ، چاپ محمدابوالفضل ابراهیم، [ قاهره 1967 ] ، چاپ افست قم 1363 ش؛ همو، الدرالمنثور فیالتفسیر بالمأثور ، چاپ نجدت نجیب، بیروت 1421/2001؛همو، المتوکلی فیما ورد فیالقرآن باللغات ، چاپ عبدالکریمزبیدی، بیروت 1408/1988؛ عبدالحسین شبستری، اعلامالقرآن ، قم 1379 ش؛ ابوالحسن شعرانی، نثر طوبی، یا، دائرةالمعارف لغات قرآن مجید ، تهران 1398؛ طبرسی؛ طبری، جامع ؛ فخرالدینبن محمدطریحی، مجمعالبحرین ، چاپ احمد حسینی، تهران 1362 ش؛ طوسی؛ علیبن حسین (ع)، امام چهارم، الصحیفةالسجادیة ، چاپمحمدباقر موحدی ابطحی، قم 1411؛ محمودبن عمر فخررازی، التفسیرالکبیر ، قاهره [ بیتا. ] ، چاپ افست تهران [ بیتا. ] ؛ مجلسی؛ محمدبن محمدمرتضی زبیدی، تاجالعروس من جواهر القاموس ، ج 4، چاپ عبدالعلیم طحاوی، کویت 1387/1968، چاپ افست بیروت [ بیتا. ] ؛ حسن مصطفوی، التحقیق فی کلماتالقرآنالکریم ، تهران 1360ـ1371 ش؛ حسنبن محمد نظامالاعرج، تفسیر غرائبالقرآنو رغائب الفرقان ، چاپ زکریا عمیرات، بیروت 1416/1996؛ علیبن احمد واحدی نیشابوری، اسبابالنزول ، بیروت 1985؛ هودبن مُحَکَّم هُوّاری، تفسیرکتاب اللّهالعزیز ، چاپ بالحاجبن سعید شریفی،بیروت 1990؛Arthur Jeffery, The foreign vocabulary of the Qur ف a ¦n , Baroda 1938.