جانور/ جانورشناسی (۲)

معرف

جانور/ جانورشناسی (2)#
متن
جانور/ جانورشناسی (2)و) در ادبیات‌ و فرهنگ‌ ترکی‌ زبانها. در زبانهای‌ گوناگون‌ ترکی‌، صورتهای‌ ترکی‌ شدة‌ کلمة‌ عربی‌ حَیَوان‌ ( حَیْوان‌ ، آیوان‌ ، آیبان‌ و غیره‌) بیانگر گونه‌های‌ حیوانی‌ غیر از انسان‌ هستند. واژة‌ قرقیزی‌ جانیبار به‌ همان‌ معنا از جان‌ (روح‌) فارسی‌ و بار ترکی‌ (به‌ معنای‌ دارد) تشکیل‌ شده‌ است‌. جاناوار در ترکی‌ ترکیه‌ (گرفته‌ شده‌ از جانوَر فارسی‌ به‌معنای‌ ذیروح‌) معنای‌ دقیق‌تری‌ دارد؛ به‌ معنای‌ گرگ‌، گراز نر وحشی‌، حیوان‌ درنده‌، جانور وحشی‌، و هیولاست‌. واژه‌های‌ جانلی‌ ، جاندیق‌ و غیره‌ که‌ از واژة‌ فارسی‌ جان‌ مشتق‌ شده‌اند و تیریق‌ ، دیری‌ ، تینلیق‌ و غیره‌ از ریشه‌های‌ ترکی‌، برای‌ همة‌ موجودات‌ جاندار، از جمله‌ انسان‌، به‌کار می‌روند.بسیاری‌ از قبایل‌ ترک‌ نام‌ جانوران‌ را بر خود می‌گذاشتند. قبایل‌ دیگر، مثلاً 24 طایفه‌ای‌ که‌ از تبار اوغوز قاغان‌ بودند، هر کدام‌ نشان‌ یک‌ پرنده‌ داشتند. بسیاری‌ از اسامی‌ ترکی‌ اشخاص‌ از نام‌ حیوانات‌ مشتق‌ شده‌ است‌. علاوه‌ بر این‌، بسیاری‌ از باورها و رسومی‌ که‌ امروزه‌ با اصول‌ اسلامی‌ آمیخته‌، بقایای‌ سنّت‌ جانورپرستی‌ است‌ که‌ یکی‌ از عناصر مهم‌ مذاهب‌ ترکها، پیش‌ از گرویدن‌ به‌ اسلام‌، بود. در این‌ میان‌، گرگ‌ جایگاه‌ خاصی‌ دارد: طبق‌ گزارش‌ منبعی‌ چینی‌ متعلق‌ به‌ قرن‌ اول‌/ هفتم‌، تو ـ کئو حاصل‌ ازدواج‌ گرگی‌ ماده‌ با انسان‌ بوده‌ است‌ ( رجوع کنید به د. اسلام‌ ، چاپ‌ دوم‌، ذیل‌ "Ergenekon" ؛ ] نیز رجوع کنید به مقالة‌ ترک‌/ترکها * [ ). آثاری‌ از سنّت‌ باستانی‌ گرگ‌پرستی‌ در فرهنگ‌ عامیانة‌ مردم‌ آناطولی‌، مؤید این‌ مطلب‌ است‌ ( رجوع کنید به علی‌ رضا، ج‌ 1، ص‌200 و بعد، ج‌ 2، ص‌ 32 و بعد). خرس‌ نیز شخصیت‌ اصلی‌ بسیاری‌ از داستانهاست‌ که‌ امروزه‌ (دست‌کم‌ در ترکیه‌) به‌ مثابة‌ ماجراهای‌ واقعی‌ نقل‌ می‌شوند؛ با وجود این‌، بقایای‌ اسطوره‌های‌ باستان‌ به‌ شمار می‌روند که‌ به‌ زحمت‌ می‌توان‌ قدمت‌ آنها را تشخیص‌ داد ( رجوع کنید به بوراتاو ، 1955). داستانهای‌ قهرمانان‌ افسانه‌ای‌ را، که‌ ماده‌ شیری‌ آنها را بزرگ‌ کرده‌، می‌توان‌ در مقولة‌ بقایای‌ کیش‌ حیوانی‌ قرار داد ( رجوع کنید به کتاب‌ دده‌ قورقوت‌ ، ص‌ 193؛ دواداری‌، ج‌ 7، ص‌ 173 و بعد).در تعدادی‌ از حکایتهای‌ شفاهی‌ مربوط‌ به‌ جانوران‌، که‌ از حیث‌ منشأ داستان‌ در فهرست‌ جهانی‌ داستانهای‌ جانوران‌ یافت‌ می‌شوند، داستانهایی‌ هست‌ که‌ جزئی‌ از ماجرای‌ طوفان‌ نوح‌اند یا به‌ هدهدسلیمان‌ مرتبط‌ می‌شوند. منبع‌ این‌ داستانها باید حکایتهای‌ قرآن‌ و کتاب‌ مقدّس‌ (تفسیرها و ملحقات‌) باشد. اما بسیاری‌از افسانه‌های‌ مربوط‌به‌ منشأ جانوران‌، یا داستانهای‌ اصیل‌ عامیانة‌ ترک‌اند یا بازنویسی‌ موضوعاتی‌اند مأخوذ از سنّتهای‌ مربوط‌ به‌ سنن‌ کشورهایی‌ که‌ ترکها اشغال‌ کردند. اسب‌، به‌ سبب‌ اهمیتش‌، در ادبیات‌ داستانی‌ جای‌ نخست‌ را اشغال‌ کرده‌ است‌، چنانکه‌ در افسانه‌های‌ بسیاری‌ به‌ شرح‌ منشأ ماوراء طبیعی‌ اسب‌ پرداخته‌ شده‌ است‌، مثلاً می‌گویند نژادی‌ از اسبها از نسل‌ اسب‌ نری‌ هستند که‌ در اعماق‌ آبها می‌زیسته‌ (اسبی‌ سرکش‌ و بال‌دار) یا نژادی‌ از اسبها که‌ نیای‌ آنها را قهرمانی‌ افسانه‌ای‌ رام‌ کرده‌ بود و آن‌ نیا «اسب‌ آتش‌» نامیده‌ می‌شد (در مورد این‌ نژاد رجوع کنید بهدواداری‌، ج‌ 7، ص‌180 و بعد). در رزمنامه‌ها و دیگر داستانهای‌ حماسی‌، اسب‌ همراه‌ فداکار قهرمان‌ داستان‌ است‌. در این‌ داستانها اسب‌ از قدرت‌ تکلم‌ برخوردار است‌ و می‌تواند برای‌ اندرز دادن‌ به‌ اربابش‌ و برحذر داشتن‌ وی‌ از خطر با او سخن‌ بگوید. در برخی‌ موارد به‌ نظر می‌رسد که‌ ستایش‌ اسب‌، وی‌ را در هاله‌ای‌ از تقدس‌ قرار داده‌ است‌. مقبرة‌ اسب‌ سلطان‌عثمان‌ دوم‌ ] حک : 1027ـ1031 [ در اُسکُدار به‌ زیارتگاه‌ تبدیل‌ شد. این‌ اسب‌ به‌ آت‌ ـ اولیاسی‌ («قدیس‌ اسبها») مشهور بود و اسبهای‌ مریض‌ را ] برای‌ گرفتن‌ شفا [ به‌ این‌ زیارتگاه‌ می‌آوردند ( رجوع کنید به) دایرة‌المعارف‌ استانبول‌ ( ، ذیل‌ " , At Evliyas "At Mezar ).از دیدگاهی‌ کلی‌تر، در خرافات‌ عامیانه‌ به‌ برخی‌ حیوانات‌ نیروهای‌ جادویی‌ نسبت‌ می‌دهند زیرا تصور می‌کنند آنها قادرند به‌ ارواح‌ شیطانی‌ تجسّد بخشند ( رجوع کنید به د.اسلام‌ ، چاپ‌ دوم‌، ذیل‌ "Djinn" ). استحالة‌ انسانها به‌ حیوانات‌ و ندرتاً تبدیل‌ حیوانات‌ به‌ انسان‌، صرف‌نظر از اینکه‌ جزئی‌ از مجموعه‌ داستانهای‌ تخیلی‌ است‌، به‌ حوزة‌ معجزات‌ اولیای‌ صاحب‌ کرامت‌ تعلق‌ دارد.برخی‌ گونه‌های‌ حیوانات‌، اولیای‌ حامی‌ خود را دارند که‌ معمولاً به‌ شکل‌ حیواناتِ تحتِ حمایتشان‌ در می‌آیند. عمدة‌ خرافات‌، افسانه‌ها و آیینهای‌ مرتبط‌ با این‌ موجوداتِ ماوراءطبیعی‌ را می‌توان‌ به‌ آیینهای‌ شکار و باورهای‌ مربوط‌ به‌ آنها مرتبط‌ دانست‌. در اصل‌، روحِ محافظ‌ عیناً شبیه‌ خودِ حیوان‌ بود. این‌ امر، وجه‌ تسمیة‌ حیوانات‌ را (مثلاً در میان‌ قرقیزها) به‌ نام‌ پیر حامی‌ آنها توضیح‌ می‌دهد، مانندِ اویسول‌ آتا (اُویس‌ قَرَنی‌) قدیس‌ حامی‌ شتران‌، قنبر آتا قدیس‌ حامی‌ اسبها و غیره‌. در ترکیه‌، گوزن‌ نر را هنوز مقدّس‌ می‌شمارند و این‌ اعتقاد وجود دارد که‌ پیرِ حامیِ گوزنهای‌ نر (که‌ گاه‌ یک‌ زن‌ است‌) به‌ کسانی‌ که‌ گوزنها را تعقیب‌ کنند، حمله‌ می‌کند ( رجوع کنید بهدمیرچی‌اوغلو، ص‌ 115 و بعد، 120 و بعد). همچنین‌ افسانه‌هایی‌ وجود دارد که‌ در آنها اولیا به‌ گوزنهای‌ نر بدل‌ شده‌ یا بر آنها سوار بوده‌اند (قس‌ افسانة‌ «اَبدال‌ موسی‌» در ارگون‌ ، ج‌ 1، ص‌ 166ـ169، و افسانة‌ «گِییکْلی‌ بابا» در گولپینارلی‌ ، ص‌ 10ـ13).اولیا همچنین‌ مالک‌ قدرت‌ حیوانات‌ زیبا (از جمله‌ حیوانات‌ وحشی‌) و جانوران‌ افسانه‌ای‌ نظیر اژدها هستند. انبوهی‌ داستان‌ و افسانه‌ وجود دارد که‌ نمونه‌های‌ آموزنده‌ای‌ از رفتار دوستانة‌ اولیا را با حیوانات‌ اهلی‌ و وحشی‌ حکایت‌ می‌کند. گاو نر که‌ از آن‌ برای‌ شخم‌زدن‌ زمین‌ استفاده‌ می‌شود، به‌ ویژه‌ در روستاهای‌ بَکتاشیهای‌ عَلَوی‌، از حرمت‌ خاصی‌ برخوردار است‌. چندین‌ بخش‌ از زندگینامة‌ افسانه‌ای‌ حاجی‌ بکتاش‌ را داستانهایی‌ ملهم‌ از این‌ حرمت‌ تشکیل‌ می‌دهد (صوفلی‌ درویش‌، ص‌ 53 به‌ بعد، 83، ترجمة‌ گراس‌ ، ص‌ 90، 93؛ حاجم‌ سلطان‌، ص‌ 28، 32). این‌ اعتقاد وجود دارد که‌ چوپانان‌ نوعی‌ قدرت‌ ماوراءطبیعی‌ دارند که‌ عموماً دلیل‌ قداست‌ آنها تلقی‌ می‌شود. بسیاری‌ از داستانهای‌ عامیانه‌ بر وجود درک‌ و تفاهم‌ عمیق‌ میان‌ آنها و حیواناتشان‌ تأکید می‌کنند و بخشی‌ از قدرت‌ جادویی‌ چوپانان‌ را آشکارا ناشی‌ از این‌ حیوانات‌ می‌دانند.هنر ترکی‌، حتی‌ در دورة‌ اسلامی‌، از لحاظ‌ مضامینِ مرتبط‌ با حیوانات‌ نسبتاً غنی‌ بوده‌ است‌. شماری‌ از تصاویر کلیشه‌ای‌ روی‌ پارچه‌ها، گلدوزیها و بافته‌ها، نقش‌ونگار حیوانات‌اند. تنها عنصر تزئینی‌ روی‌ نوعی‌ سجاده‌ ــ که‌ از قدیم‌ترین‌ انواع‌ این‌ شی‌ء آیینی‌ است‌ ــ شبیه‌سازی‌ نقش‌ونگار پوست‌ حیوانات‌ (گوسفند، گوزن‌، بز، خرس‌) است‌. ظاهراً این‌ نوع‌ تزئین‌ نمایانگر مرحله‌ای‌ انتقالی‌ میان‌ استفاده‌ از پوست‌ واقعی‌ حیوان‌ ] به‌عنوان‌ سجاده‌ [ و مرحلة‌ استفاده‌ از سجاده‌های‌ منقش‌ به‌ تصاویری‌ از این‌ دنیا بوده‌ است‌ ( رجوع کنید به دورول‌ ، ص‌ 65ـ66، تصویر 40 و 41).در تصویرگری‌ آثار پرطرفدار ولی‌ گمنام‌ و در آثار هنرمندان‌ مشهور (طرحها، نقاشیها و نگاره‌ها)، حیوانات‌ غالباً به‌ همان‌ اندازه‌ که‌ با مضامین‌ تصنعی‌ و حتی‌ انتزاعی‌ ترسیم‌ شده‌اند، با تصاویر کاملاً واقع‌گرایانه‌ در متن‌ زندگی‌ روزمره‌ نیز نشسته‌اند، مانند صحنه‌های‌ شکار، پرورش‌ دام‌، رام‌ کردن‌ حیوانات‌ و غیره‌ ( رجوع کنید به ایوب‌ اوغلو و ایپشیر اوغلو ، ) در بارة‌ آلبوم‌ فاتح‌ ( ؛ آکسل‌ ، 1960).منابع‌: ابوبکربن‌ عبداللّه‌ دواداری‌، کنزالدرر ، نسخة‌ خطی‌ کتابخانة‌ طوپقاپی‌سرای‌ استانبول‌، مجموعة‌ احمد ثالث‌، ش‌ 2932؛Malik Aksel, Anadolu halk resimleri , Istanbul 1960; Ali R za, "Anadolu , da Bozkurt", in Halk bilgisi haberleri ) = HBH ), vol.1-2, 1930; Oktay Aslanapa, Turkish arts , Istanbul [n.d.]; Ahat O. Bikkul, "Topkap Saray nda has ah r", Gدzel sanatlar , v (1949), 118-131; P. N. Boratav, "Les histoires d , ours en Anatolie", Folklore fellows , communication , no. 152 (1955); Y. Z. Demirciog §lu, Yدrدkler ve kخylدlerde hika yeler, masallar , Istanbul 1934; Yusuf Durul, "Tدrkmen, Yدrدk, Af ar hal ve kilim motifleri دzerinde bir ara t rma", Tدrk etnografya dergisi , II (1957); EI 2 , s.v v. "Ergenekon" (by P. N. Boratov), "Djinn"; S. N. Ergun, Tدrk airleri , Istanbul [n.d.]; S. Eyubog §lu and M.S.I p irog §lu, Sur l , Album du Conquإrant , Istanbul [n.d.]; Abdدlba ki Gخlp narl , Yunus Emre vetasavvuf , Istanbul 1961; H ¤a ¦djim Sult ¤a ¦n, Vila ¦yetn ¦ame , ed. R.Tschudi and G.Jacob, Berlin1914; I stanbul Ansiklopedisi , Istanbul 1958- ; Kita ¦b-i Dede K ¤ork ¤ut , ed. and tr. E. Rossi, Vatican 1952; H. Z. Ko ay, "Hayvanc l k", Tدrk etnografya dergisi , III (1958); J.P. Roux, "La faune et la flore dans les sociإtإs altaفques", doctoral thesis (in the press); ـ Ali B . Mu ¦sa ¦Sدfl Derv , Manak  b-  Hac  Bekta -Vel   ) Vila yet-na me ), ed. Abdدlba ki Gخlp narl , Istanbul 1958, tr. E. Gross, Leipzig 1927;برای‌ افسانه‌ها، باورها، و رسوم‌ مربوط‌ به‌ دنیای‌ حیوانات‌ رجوع کنید بهP. N. Boratav, "Tدrk folklor ara t rmalar ", Oriens , x (1957 ff),و کتاب‌شناسیهای‌ تدوین‌ شده‌ از همو در پایان‌ فصلهای‌L , إpopإe et la "h ¤ika ¦ye", Le conte et la legende ,درPhilologiae Turcicae fundementa , II , 38-44 and 62-67.2) جانورشناسی‌ در میان‌ مسلمانان‌. این‌ بخش‌ شامل‌ این‌ قسمتهاست‌.الف‌) اشارات‌ قرآنی‌ب‌) در آثار دانشمندان‌الف‌) اشارات‌ قرآنی‌. غیر از مثلهایی‌ که‌ ذکر شد ] رجوع کنید بهبخش‌ 1، ه [ ، در ادبیات‌ عامیانة‌ عربستان‌ باستان‌، به‌ شکلی‌ که‌ به‌ ما رسیده‌، به‌ ندرت‌ اثری‌ از داستانهای‌ جانوران‌ می‌توان‌ یافت‌ ( رجوع کنید بهادامة‌ مقاله‌). حداکثر افسانه‌هایی‌ در بارة‌ آفرینش‌ یا تغییر ماهیت‌ و استحالة‌ برخی‌ حیوانات‌ می‌یابیم‌، از جمله‌ اینکه‌ موش‌ (فَأرَه‌) همسر یک‌ آسیابان‌ یا زنی‌ یهودی‌ بوده‌ که‌ به‌ موش‌ بدل‌ شده‌ است‌ و برخی‌ سوسمارها نیز سابقاً مأمور وصول‌ مالیات‌ بوده‌اند (جاحظ‌، 1955، ص‌ 104ـ 105، ش‌ 206). موضوع‌ استحالة‌ حیوانات‌ (مسخ‌ * ) حتی‌ در دین‌ اسلام‌ نیز اهمیت‌ خاصی‌ دارد و این‌ در حالی‌ است‌ که‌ قرآن‌ ظاهراً مسئله‌ را حل‌ کرده‌ است‌، زیرا مکرراً اعلام‌ می‌دارد که‌ خداوند جانوران‌ را آفرید (بقره‌: 164؛ لقمان‌: 10؛ شوری‌': 29؛ زُخرُف‌: 12؛ جاثیه‌: 3) که‌ ] در آغاز [ از آب‌ خلق‌ شدند (نور: 45) و از هر چیز یک‌ جفت‌ آفرید (ذاریات‌: 49). نقطة‌ مقابل‌ واژة‌ «دابَّه‌» (جمع‌ آن‌: دوابّ) ــ که‌ در اینجا به‌ جای‌ حَیَوان‌ به‌کار رفته‌ و مشخصاً بر حیوانات‌ بارکش‌ و حیوانات‌ اهلی‌ دلالت‌ دارد ــ در آیه‌هایی‌ که‌ به‌ منظور تأکید بر عنایت‌ و انعام‌ الاهی‌ نازل‌ شده‌، اصطلاح‌ «انعام‌» است‌ به‌ مفهوم‌ چهارپایان‌ اهلی‌ که‌ خداوند هشت‌ جفت‌ از آنها را فرو فرستاد (زمر: 6؛ فرقان‌: 48ـ49؛ یس‌: 71؛ ] انعام‌: 142ـ144 [ ) ] و آنها را برای‌ انسان‌ و به‌ منفعت‌ او آفرید (نحل‌: 5 ـ 8) [ .اما برخی‌ آیات‌، باورهای‌ قدیم‌ در بارة‌ استحالة‌ موقت‌ یا دائمی‌ برخی‌ انسانها به‌ حیوانات‌ را تأیید می‌کنند، از جمله‌: «کسانی‌ که‌ خداوند آنها را لعنت‌ کرده‌ و بر آنها خشم‌ گرفته‌ و آنها را به‌ میمون‌ و خوک‌ تبدیل‌ کرده‌ است‌» (مائده‌:60)، یا «ما خطاب‌ به‌ آنها (کسانی‌ که‌ پیمان‌ روز سبت‌ را شکستند) گفتیم‌: بوزینگانی‌ طرد شده‌ باشید» (بقره‌: 65؛ نیز رجوع کنید به اعراف‌: 166). مفسران‌ قرآن‌ دو مسئله‌ را باید حل‌ می‌کردند: نخست‌ اینکه‌ مشخص‌ کنند آیه‌های‌ مذکور به‌ کدام‌ رویدادها اشاره‌ می‌کنند و دوم‌ سرنوشت‌ مقدَّرِ این‌ موجودات‌ مسخ‌ شده‌ را بررسی‌ کنند. بدیهی‌ است‌ که‌ پاسخهای‌ بسیاری‌ برای‌ مسئلة‌ نخست‌ یافت‌ شده‌ است‌. از جمله‌ به‌ عقیدة‌ کسائی‌ (ص‌ 274 و بعد)، میمونها افرادی‌ از بنی‌اسرائیل‌ بودند که‌ در عهد داوود علیه‌السلام‌ بر اثر شکار و پختن‌ ماهی‌ در روز شنبه‌ به‌ میمون‌ بدل‌ شدند و خوکها (همان‌، ص‌ 307) معاصران‌ مسیح‌اند که‌ به‌ او اعتقاد نداشتند. کسائی‌، پیرو دیگر مؤلفان‌، معتقد است‌ حیواناتی‌ که‌ از این‌ استحاله‌ها پدید آمدند زاد و ولد کردند و تکثیر شدند اما برخی‌ دیگر، برعکس‌ بر این‌ باورند که‌ آنها بدون‌ عقبه‌ و اولاد از بین‌ رفتند. بدین‌ معنا که‌ خداوند انواع‌ مورد بحث‌ را به‌طور مستقل‌ خلق‌ کرده‌ بود ( رجوع کنید به جاحظ‌، 1388، ج‌ 4، ص‌ 68؛ ] نیز رجوع کنید بهبوزینه‌ * [ ). اعتقاد به‌ آفرینش‌ انواع‌ از طریق‌ مسخ‌ یا تبدیل‌ برخی‌ حیوانات‌ به‌ انواع‌ دیگر هنوز وجود دارد (مثلاً ماسه‌ ، ج‌ 1، ص‌ 185 به‌ بعد). موضوع‌ مسخ‌ با اعتقاد به‌ تناسخ‌ روح‌ پیوند نزدیکی‌ دارد یا دست‌کم‌ برخی‌ فرقه‌ها و متکلمانی‌ که‌ حلول‌ روح‌ به‌ پیکر حیوانات‌ را تأیید می‌کنند، وجود چنین‌ رابطه‌ای‌ را باور دارند ( رجوع کنید به حلول‌ و اتحاد * ؛ تناسخ‌ * ). در عین‌ حال‌ باید گفت‌ که‌ دابّة‌الارض‌ * در معادشناسی‌ اسلام‌ با روز قیامت‌ مرتبط‌ است‌ و مفسران‌ از این‌ آیة‌ قرآن‌: «هیچ‌ جنبده‌ای‌ در زمین‌ نیست‌ و نه‌ پرنده‌ای‌ که‌ به‌ دو بالش‌ بپرد مگر آنکه‌ امتهایی‌ همانند شما هستند... سپس‌ به‌ سوی‌ پروردگارشان‌ بر انگیخته‌ می‌شوند» (انعام‌: 38)، این‌گونه‌ برداشت‌ می‌کنند که‌ حیوانات‌ نیز حشر و قیامت‌ را تجربه‌ می‌کنند ( رجوع کنید به قیامت‌ * ). علاوه‌ بر این‌، قرآن‌ که‌ از چندین‌ گونه‌ جانور نام‌ می‌برد، حاوی‌ پنج‌ سوره‌ با نام‌ جانوران‌ است‌: بقره‌ (گاو)، نحل‌ (زنبور)، نمل‌ (مورچه‌)، عنکبوت‌ و فیل‌ و بدین‌ طریق‌، کوچک‌ترین‌ و بزرگ‌ترین‌ جانوران‌ را شامل‌ می‌شود.منابع‌: علاوه‌ بر قرآن‌؛ ] عمربن‌ بحر جاحظ‌، التربیع‌ و التدویر ، چاپ‌ شارل‌ پلا، دمشق‌ 1955 [ ؛ همو، کتاب‌الحیوان‌ ، چاپ‌ عبدالسلام‌ محمد هارون‌، مصر ?] 1385ـ1389/ 1965ـ1969 [ ، چاپ‌ افست‌ بیروت‌ 1388/1969؛ محمدبن‌ عبداللّه‌ کسائی‌، قصص‌ الانبیاء ؛H. Massإ, Croyances et coutumes persanes , Paris 1938.ب‌) در آثار دانشمندان‌. در سطحی‌ علمی‌ ممکن‌ است‌ این‌ اندیشه‌ به‌ ذهن‌ خطور کند که‌ آن‌ دسته‌ از آثار ارسطو، بنیانگذار جانورشناسی‌ عقلانی‌، که‌ به‌ حیوانات‌ اختصاص‌ داشته‌، به‌ آن‌ گروه‌ از محققان‌ مسلمان‌ که‌ مایل‌ بودند از علوم‌ یونانی‌ بهره‌ گیرند، امکان‌ داد تا به‌ پیشرفت‌ عظیمی‌ در اطلاع‌ از قلمرو حیوانات‌ دست‌ یابند و جانورشناسی‌ را همگام‌ با علومی‌ همچون‌ جغرافیا، ریاضیات‌ یا پزشکی‌ توسعه‌ دهند. با اینکه‌ یحیی‌بن‌ بطریق‌ کتاب‌ ) تاریخ‌ جانوران‌ ( ارسطو را ] با عنوان‌ الحیوان‌ ( طباع‌ الحیوان‌ ) [ ترجمه‌ کرد (سدة‌ دوم‌ ـ سوم‌/ هشتم‌ ـ نهم‌)، جانورشناسی‌ هرگز رشته‌ای‌ پرطرفدار نبود؛ و این‌ نکته‌ شایان‌ توجه‌ است‌ که‌ جای‌ پیوسته‌ محدودتری‌ را در طبقه‌بندیهای‌ نظری‌ گوناگون‌ علوم‌ اشغال‌ می‌کرد. جانورشناسی‌ در طبقه‌بندی‌ ارسطو بخشی‌ از طبیعیات‌ است‌ که‌ به‌ روان‌شناسی‌ مربوط‌ می‌شود و در احصاءالعلوم‌ فارابی‌ (ص‌ 99) آن‌ را همچنان‌ در میان‌ علوم‌ جسمانی‌ و طبیعی‌ ( العلم‌ الطبیعی‌ ) می‌یابیم‌ ( رجوع کنید به گارده‌ و قنواتی‌ ، ص‌ 106؛ ترجمة‌ عربی‌، ج‌ 1، ص‌ 192). جانورشناسی‌ در رسائل‌ اخوان‌الصفا (ج‌ 2، ص‌ 178ـ 305) در هیئت‌ علمی‌ مستقل‌ ظاهر می‌شود و در مفاتیح‌ العلوم‌ خوارزمی‌ در زمرة‌ علوم‌ «عجمی‌» طبقه‌بندی‌ می‌شود (گارده‌ و قنواتی‌، ص‌ 111؛ ترجمة‌ عربی‌، ج‌ 1، ص‌ 199ـ200) اما در احیاء علوم‌الدین‌ غزالی‌ (همان‌، ص‌ 117؛ ترجمة‌ عربی‌، ج‌ 1، ص‌ 208) یا در مقدمة‌ ابن‌خلدون‌ دیگر وجود ندارد (همان‌، ص‌ 123ـ124؛ ترجمة‌ عربی‌، ج‌ 1، ص‌ 216ـ217). همچنین‌ ظاهراً قَلقَشَندی‌ نیز به‌ آن‌ توجهی‌ نداشته‌ است‌ زیرا به‌طور اخص‌ هیچ‌ اثر جانورشناسی‌ در میان‌ ) «آثار کلاسیک‌ نویسندگان‌ مصری‌» ( ذکر نشده‌ است‌ (ویت‌ ، ص‌ 50 ـ53).توضیح‌ علت‌ این‌ بی‌اعتنایی‌ فزاینده‌ به‌ جانورشناسی‌ در میان‌ متفکران‌ و نویسندگان‌ مسلمان‌، به‌ ویژه‌ با در نظر گرفتن‌ توجهی‌ که‌ در فقه‌ به‌ حیوانات‌ شده‌، بسیار دشوار است‌ اما این‌ وضع‌ احتمالاً تا حد زیادی‌ ناشی‌ از فقدان‌ پژوهش‌ مدون‌ و آثار تخصصی‌ واقعاً علمی‌ است‌، هرچند وجود باغهای‌ جانوران‌ (حَیْرالوَحش‌) ــ که‌ در آنها نادرترین‌ و درنده‌ترین‌ گونه‌های‌ حیوانات‌ را با صرف‌ هزینة‌ گزاف‌ گردآوری‌ کرده‌ بودند ( رجوع کنید بهمتز ، ص‌ 383، ترجمة‌ انگلیسی‌، ص‌ 404ـ 405، که‌ در آن‌ ایجاد درگیری‌ و نزاع‌ عمدی‌ ] میان‌ حیوانات‌ [ نیز ذکر شده‌ است‌) ــ می‌بایست‌ کنجکاوی‌ محققان‌ را برمی‌انگیخت‌ و آنان‌ را به‌ مطالعات‌ جامع‌ ترغیب‌ می‌کرد. اما جانورشناسی‌ میان‌ مسلمانان‌ در سطح‌ ادبی‌ یا شاید بتوان‌ گفت‌ در مرحلة‌ مذهبی‌ باقی‌ ماند. حتی‌ جانورشناسی‌ موجود در آثار مؤلفانی‌ را که‌ کوشیدند به‌ حقایقی‌ که‌ پیش‌تر کشف‌ شده‌ بود نظم‌ دهند و آنها را به‌صورت‌ الفبایی‌ فهرست‌ کنند، نمی‌توان‌ توصیفی‌ نامید. باعثِ ساده‌اندیش‌ این‌ نقص‌ به‌ احتمال‌ بسیار، جاحظ‌، مؤلف‌ اثر عظیم‌ کتاب‌ الحیوان‌ است‌ که‌ آن‌گونه‌ که‌ خود اظهار کرده‌ هدف‌ از تألیف‌ آن‌ نه‌ مطالعة‌ علمی‌ گونه‌های‌ حیوانات‌، بلکه‌ اثبات‌ وجود خالق‌ از طریق‌ مشاهدة‌ مخلوق‌ (ج‌ 2، ص‌ 109 به‌ بعد، ج‌ 3، ص‌ 209 به‌ بعد) و تجلیل‌ از حکمت‌ الاهی‌ است‌ که‌ هیچ‌ چیز را بی‌فایده‌ یا زیانمند خلق‌ نکرده‌ است‌، از جمله‌ فایدة‌ حیوانات‌ خطرناک‌ یا موذی‌ که‌ کشتن‌ آنها مجاز است‌ (ج‌ 1، ص‌ 307ـ 308)، در واقع‌ امتحان‌ انسانهاست‌ (ج‌ 3، ص‌300). جاحظ‌ کاملاً با ارسطو آشنا بوده‌ و گاه‌ از او انتقاد (مثلاً ج‌ 6، ص‌ 17) و گاه‌ مفصلاً از او نقل‌قول‌ کرده‌ ( رجوع کنید به حاجری‌، 1953 و سالهای‌ بعد) اما بر این‌ باور است‌ که‌ هر چه‌ در آثار جانورشناسیِ «فلاسفه‌» وجود دارد، برای‌ اعراب‌ چادرنشین‌ (بدویها) عملاً شناخته‌ شده‌ بوده‌ است‌ (جاحظ‌، ج‌ 3، ص‌ 268) و بنابراین‌، وی‌ هیچ‌ نیازی‌ به‌ توسل‌ به‌ اندیشه‌های‌ یونانیان‌ ندارد. از این‌روست‌ که‌ هرچند صاحب‌ المنطق‌ را ستوده‌، به‌ شیوه‌ای‌ نسبتاً منفی‌ و غیرقابل‌ درک‌ اصول‌ طبقه‌بندی‌ ارسطو را آگاهانه‌ نادیده‌ گرفته‌ است‌ ( رجوع کنید به ) در بارة‌ اجزاء جانوران‌ ( ، ج‌ 1، ص‌ 66؛ ] عنوان‌ عربی‌: اجزاءالحیوان‌ [ ) تا به‌ یک‌ تجربه‌گرایی‌ بدوی‌ وفادار بماند.جاحظ‌ پس‌ از تقسیم‌ مخلوقات‌ به‌ سه‌ دستة‌ متّفق‌، مختلف‌ و متضاد، و پس‌ از ابراز تردیدهایی‌ در مورد جایگاه‌ ستارگان‌ و عناصر اربعه‌ و غیره‌، مواد غیرآلی‌ (جماد) و مواد آلی‌ (نامی‌) را مشخص‌ کرده‌ است‌. سپس‌ بخش‌ آلی‌ را به‌ دو «قلمرو»، حیوان‌ (حَیَوان‌) و گیاه‌ (نبات‌)، تقسیم‌ نموده‌ است‌. قلمرو حیوانی‌ را نیز بنا بر نوع‌ حرکت‌ حیوان‌ به‌ چهار شاخه‌ تقسیم‌ کرده‌ است‌: حیواناتی‌ که‌ راه‌ می‌روند (ما یَمشی‌)، پرواز می‌کنند (ما یَطیر)، شنا می‌کنند (ما یَسبَح‌) و می‌خزند (ما یَنساح‌؛ ج‌ 1، ص‌ 26ـ 27). این‌ طبقه‌بندی‌ که‌ صرفاً بر مبنای‌ مشاهدة‌ ظاهری‌ صورت‌ گرفته‌، همان‌ تقسیم‌بندی‌ تورات‌ است‌ (کتاب‌ اول‌ پادشاهان‌، 4:33: «سلیمان‌ از بهائم‌، مرغان‌، حشرات‌ و ماهیان‌ نیز سخن‌ گفت‌») و با یکی‌ از معیارهای‌ طبقه‌بندی‌ افلاطونی‌ مطابقت‌ دارد. جاحظ‌ پس‌ از این‌ طبقه‌بندی‌، با برخی‌ اشکالات‌ و آشفتگیها روبه‌رو می‌شد، زیرا نه‌ تنها پذیرفت‌ که‌ تقسیم‌بندی‌ او عقلایی‌ نیست‌ (زیرا مجبور شده‌ شترمرغ‌ را از «دسته‌» پرندگان‌ خارج‌ سازد و در عین‌ حال‌ خفاش‌ را در آن‌ دسته‌ قرار دهد)، بلکه‌ چون‌ نتوانست‌ در تعریف‌ صفات‌ اصلی‌ گونه‌ها و جنسها از جزء به‌ کل‌ برسد، می‌بایست‌ از تلاش‌ برای‌ تقسیم‌بندیهای‌ کاملاً دقیق‌ دست‌ می‌کشید. او سرانجام‌ معیارهای‌ کاربردی‌ و عادات‌ زندگی‌ را به‌ هم‌ آمیخت‌ تا گونه‌ها را معیّن‌ سازد و هرچند تصور مبهمی‌ از «رسته‌ها» و «خانواده‌ها» و «جنسها»، در طبقه‌بندی‌ روشمند امروزی‌، داشت‌، به‌طور کلی‌ به‌ گونه‌هایی‌ که‌ به‌ چهار دستة‌ مذکور تقسیم‌ کرده‌ بود، وفادار ماند:الف‌) حیواناتی‌ که‌ راه‌ می‌روند: انسانها (ناس‌)، بهائم‌ (چهارپایان‌ غیر گوشتخوار، چه‌ اهلی‌ چه‌ وحشی‌)، سِباع‌ (حیوانات‌ درنده‌، یعنی‌ گوشتخوار، اهلی‌ یا وحشی‌)، حشرات‌ بدون‌ بال‌.ب‌) حیواناتی‌ که‌ پرواز می‌کنند. اینها سه‌ «رسته‌»اند: 1) پرندگان‌ گوشتخوار (سباع‌) که‌ خود تقسیم‌ می‌شوند به‌ باشکوه‌ (احرار، یعنی‌ پرندگان‌ شکاری‌ بزرگ‌، نظیر عقاب‌، کرکس‌ و غیره‌)، معمولی‌ (بُغاث‌ که‌ امکانات‌ دفاعی‌ کمتری‌ دارند) و پرندگان‌ کوچکی‌ که‌ از حشرات‌ تغذیه‌ می‌کنند؛ 2) پرندگانی‌ که‌ بهیمه‌اند، یعنی‌ به‌طورکلی‌ دانه‌خوارند و برای‌ حفاظت‌ خود می‌گریزند؛ 3) هَمَج‌، حشرات‌ بالدار.وی‌ در اثنای‌ کار به‌گونه‌های‌ مختلف‌ خزندگان‌ برخورد کرده‌، اما آنها را در هیچیک‌ از طبقات‌ جانوران‌ قرار نداده‌ است‌. به‌ همین‌ ترتیب‌، ماهیان‌ را ــ که‌ پستاندارانی‌ نظیر وال‌ (نهنگ‌) را نیز آگاهانه‌ از جملة‌ آنها شمرده‌ ــ طبقه‌بندی‌ نکرده‌ و در هر مورد گفته‌ که‌ شواهد معتبر کافی‌ در اشعار قدیم‌ نیافته‌ و گزارش‌ دریانوردان‌ را قابل‌ اعتماد ندانسته‌ است‌ (ج‌ 6، ص‌ 16).ویژگی‌ کتاب‌ الحیوان‌ ، که‌ اثری‌ ادبی‌ و نه‌ اثری‌ در بارة‌ علوم‌ طبیعی‌ است‌، به‌ هم‌ریختگی‌ و آشفتگی‌ عظیم‌ آن‌ است‌. منابع‌ این‌ کتاب‌ بسیار متنوع‌اند اما مهم‌ترین‌ آنها را اطلاعات‌ ادبی‌ تشکیل‌ می‌دهد که‌ محققان‌ سده‌های‌ دوم‌ و سوم‌/ هشتم‌ و نهم‌ آنها را گردآورده‌اند و با روایات‌ شفاهی‌ و اطلاعات‌ به‌ دست‌ آمده‌ از گفتگوها و مشاهدات‌ روزمره‌ و نیز آزمایشهای‌ کوچکی‌ که‌ خود مؤلف‌ یا دوستان‌ معتزلی‌ او انجام‌ داده‌اند، غنی‌ کرده‌اند. از جمله‌ آزمایشها، بررسی‌ تأثیر مشروبات‌ الکلی‌ بر حیوانات‌ (ج‌ 2، ص‌ 228ـ229) یا تحقیقات‌ او در مورد پدید آمدن‌ موجوداتی‌ چون‌ مگسها از مواد طبیعت‌ است‌ (ج‌ 3، ص‌ 348)؛ وی‌ از مدافعان‌ سرسخت‌ آن‌ بود (مثلاً ج‌ 3، ص‌ 372، ج‌ 5، ص‌ 371) و در مقابل‌ ادعای‌ کسانی‌ قرار داشت‌ که‌ منکر آن‌ و بر این‌ اعتقاد بودند که‌ حیوان‌ تنها از حیوانی‌ دیگر به‌ وجود می‌آید (ج‌ 5، ص‌ 349). جاحظ‌ علاقة‌ خاصی‌ به‌ حیوانات‌ دو رگه‌ داشت‌ و رساله‌ای‌ را به‌ قاطر اختصاص‌ داده‌ که‌ در پی‌ کتاب‌ الحیوان‌ نوشته‌ شده‌ است‌. او به‌ پیروی‌ از روش‌ ارسطو ــ که‌ جانورشناسی‌ را با مطالعة‌ روح‌ مرتبط‌ کرده‌ ــ در اثرش‌ یادداشتهایی‌ در بارة‌ روان‌شناسی‌ حیوانات‌ آورده‌ (مثلاً ج‌ 6، ص‌ 69ـ70 در بارة‌ کِبر) و با قائل‌ شدن‌ اهمیت‌ ویژه‌ برای‌ تأثیر محیط‌، به‌شرح‌ عقایدی‌ پرداخته‌ است‌ که‌ خالی‌ از اهمیت‌ نیست‌. در مجموع‌ تقریباً 350 حیوان‌ را به‌ شیوه‌ای‌ کمابیش‌ عمیق‌، اما همواره‌ بی‌نظم‌ و غیرروشمند، بررسی‌ کرده‌ است‌. برای‌ پی‌بردن‌ به‌ موضوع‌ موردنظر در این‌ انبوه‌ اطلاعات‌، باید از نمایة‌ فوق‌العاده‌ای‌ که‌ در ویراست‌ عبدالسلام‌ هارون‌ عرضه‌ شده‌، استفاده‌ کرد. بدین‌ترتیب‌، سنجش‌ میزان‌ دانش‌ جانورشناسی‌ عربهای‌ قدیم‌ امکان‌پذیر می‌شود و می‌توان‌ از عقاید آنها در بارة‌ برخی‌ گونه‌های‌ حیوانی‌ تصوری‌ به‌ دست‌ آورد. جاحظ‌، به‌ عنوان‌ یک‌ معتزلیِ معتقد، همه‌ چیز را با معیار خِرَد محک‌ زده‌ و ضمناً کوشیده‌ است‌ بطلان‌ برخی‌ افسانه‌ها را نشان‌ دهد (مثلاً، ج‌ 2، ص‌ 14) و اندیشه‌های‌ شخصی‌ خود را با روایاتی‌ که‌ نقل‌ کرده‌ درهم‌ آمیزد. اگر سبک‌ نگارش‌ او این‌گونه‌ آشفته‌ و بی‌نظم‌ نبود، می‌شد جاحظ‌ را در جایگاه‌ افتخارآمیزی‌ میان‌ ارسطو و بوفون‌ ] طبیعیدان‌ فرانسوی‌، 1707ـ 1788 [ قرار داد.هر چند عسکری‌ به‌ بیان‌ جاحظ‌، تا حدی‌، نظم‌ و قاعده‌ بخشیده‌ و مطالب‌ را به‌ شکلی‌ مرتب‌تر در کتاب‌ الصناعتین‌ آورده‌ است‌، اما کتاب‌ الحیوان‌ و جانورشناسی‌ به‌طورکلی‌ برای‌ نویسندگان‌ پس‌ از وی‌ چندان‌ منبع‌ الهام‌ نشد. در زمان‌ شکوفایی‌ ادب‌ ، ابن‌قُتیبه‌ در کتاب‌ عیون‌ الاخبار (ج‌ 1، جزء 2، ص‌ 153ـ 163) و کمی‌ بعد ابوحیّان‌ توحیدی‌ در کتاب‌ الامتاع‌ (ج‌ 1، ص‌ 159ـ 195) بخشهایی‌ را به‌ حیوانات‌ اختصاص‌ دادند اما آنها را طبقه‌بندی‌ علمی‌ نکردند. دایرة‌المعارفهای‌ معروف‌، از جمله‌ المُسْتَطْرف‌ اِبْشیهی‌ (ج‌ 2، ص‌ 211ـ274)، نیز به‌ روشی‌ مشابه‌ عمل‌ کردند. از سوی‌ دیگر، اِخوان‌الصفا در انتهای‌ بخش‌ دوم‌ رسائل‌ ( رجوع کنید به ج‌ 2، ص‌ 24ـ395) خود، سلسله‌ مراتب‌ مخلوقات‌ را به‌ وضوح‌ ذکر کرده‌اند که‌ به‌ ترتیب‌ صعودی‌ عبارت‌اند از: مواد معدنی‌، نباتات‌، حیوانات‌، انسان‌، موجودات‌ آسمانی‌، در هریک‌ از این‌ طبقات‌، بالاترین‌ مرتبه‌ به‌ پایین‌ترین‌ مرتبة‌ طبقة‌ بعد نزدیک‌ است‌؛ از این‌رو نخل‌ که‌ به‌ بالاترین‌ مرتبة‌ نباتات‌ تعلق‌ دارد، در فاصلة‌ بسیار کمی‌ از حلزون‌ که‌ تنها دارای‌ حس‌ لامسه‌ است‌، قرار دارد زیرا حکمت‌ الاهی‌ به‌ یک‌ حیوان‌ اندامهایی‌ را که‌ بدانها نیاز ندارد، عطا نمی‌کند. بالاترین‌ مکان‌ در میان‌ حیوانات‌ از آنِ میمون‌ است‌ که‌ به‌ انسان‌ وحشی‌ که‌ در پایین‌ترین‌ مرتبة‌ زیرگروه‌ بعدی‌ قرار گرفته‌، نزدیک‌ است‌. انسان‌ طبقة‌ مجزایی‌ را تشکیل‌ می‌دهد زیرا به‌ تنهایی‌ مالک‌ همة‌ امتیازاتی‌ است‌ که‌ به‌طور جداگانه‌ به‌ حیوانات‌ عطا شده‌ است‌.سرانجام‌ در قرن‌ هفتم‌، قزوینی‌ (متوفی‌ 682) به‌ استفادة‌ روشمند از اندیشه‌های‌ پیشینیان‌ مبادرت‌ کرد و رساله‌ای‌ در باب‌ جانورشناسی‌ در عجائب‌ المخلوقات‌ ِ خود گنجاند. او موجودات‌ زنده‌ را به‌ سه‌ قلمرو تقسیم‌ کرد، حیوانات‌ را در بالاترین‌ مرتبه‌ قرار داد و برای‌ روشهای‌ دفاعی‌ آنها که‌ به‌ عنوان‌ معیار طبقه‌بندی‌ به‌ کار برد، اهمیت‌ قابل‌ ملاحظه‌ای‌ قائل‌ شد:الف‌) حیواناتی‌ که‌ به‌ واسطة‌ قدرت‌ خود دشمنان‌ را می‌رانند، مانند شیر یا فیل‌.ب‌) حیواناتی‌ که‌ با گریز از دشمن‌ از خود دفاع‌ می‌کنند، نظیر آهو، خرگوش‌، پرندگان‌.ج‌) حیواناتی‌ که‌ به‌ وسایل‌ دفاعی‌ ویژه‌ای‌ مجهزند، نظیر خارپشت‌.د) حیواناتی‌ که‌ در محیطی‌ محفوظ‌ (حصن‌) زندگی‌ می‌کنند، نظیر موش‌ یا مار.اما پس‌ از آن‌ حیوانات‌ را به‌ هفت‌ دسته‌ تقسیم‌ کرد: انسان‌؛ جنّیان‌؛ دَوابّ (اسب‌، قاطر، خر)؛ حیوانات‌ اهلی‌ (نَعَم‌)؛ حیوانات‌ وحشی‌؛ پرندگان‌؛ حشرات‌، خزندگان‌ و غیره‌. او سه‌ بخش‌ آخر رسالة‌ خود را به‌ یادداشتهایی‌ در بارة‌ حیوانات‌ به‌ترتیب‌ الفبایی‌ اختصاص‌ داد. در آنها برخی‌ اظهارات‌ کلی‌ و کاملاً غیرعلمی‌ و به‌ دنبال‌ آن‌ خواص‌ جادویی‌ یا دارویی‌ اندامهای‌ مختلف‌ حیوان‌ ذکر شده‌ است‌. این‌ اثر در قیاس‌ با اثر جاحظ‌، حاکی‌ از تنزلی‌ آشکار است‌. همین‌ مطلب‌ را، در سطحی‌ واقعاً علمی‌، در بارة‌ حیات‌ الحَیَوان‌ الکُبری‌' تألیف‌ دَمیری‌ (متوفی‌ 808) نیز می‌توان‌ گفت‌ که‌ طبقه‌بندی‌ جدیدی‌ نکرده‌ بلکه‌ به‌ بازآفرینی‌ اثر جاحظ‌ ( کتاب‌ الحیوان‌ ) بسنده‌ نموده‌ است‌، اما به‌ صورتی‌ مفید در یادداشتهایی‌ که‌ برحسب‌ حروف‌ الفبا مرتب‌ شده‌اند، این‌ موارد را ذکر کرده‌ است‌: نکاتی‌ در بارة‌ واژه‌شناسی‌ تاریخی‌، روایتهای‌ گوناگون‌، جایگاه‌ فقهی‌ حیوان‌ موردبحث‌ (با ذکر نظریات‌ فقهای‌ مذاهب‌ مختلف‌)، مَثَلهایی‌ که‌ با الهام‌ از هر حیوان‌ به‌ وجود آمده‌، خواص‌ جادویی‌ یا درمانی‌ اندامهای‌ آن‌، و تعبیر خوابهایی‌ که‌ این‌ حیوان‌ در آنها ظاهر می‌شود.گاه‌ پزشکان‌ یا طبیعی‌دانهایی‌ چون‌ ابن‌بختیشوع‌ ( کتاب‌ منافع‌ الحیوان‌ )، ابن‌بیطار و انطاکی‌ به‌ حیوانات‌ نیز توجه‌ نشان‌ داده‌اند اما تنها شاخه‌های‌ جانورشناسی‌ که‌ واقعاً موضوع‌ مطالعات‌ عمیق‌ و منظم‌ قرار گرفته‌، اسب‌شناسی‌ ( رجوع کنید به د. اسلام‌ ، چاپ‌ دوم‌، ذیل‌ "Faras" )، نعلبندی‌ ( رجوع کنید به همان‌، ذیل‌ "Khayl" ؛ نیز رجوع کنید به اسب‌ * ) و نیز کاربرد پرنده‌شناسی‌ در حوزة‌ مربوط‌ به‌ پرندگان‌ شکاری‌ بوده‌است‌ ( رجوع کنید به همان‌، ذیل‌ "Bayzara" ؛ نیز رجوع کنید بهبازداری‌ * ).تا آنجا که‌ مؤلف‌ می‌داند، در خارج‌ از حوزة‌ زبان‌ عربیِ محض‌ هیچ‌ اثر اصیلی‌ یافت‌ نشده‌ است‌. عدنان‌ آدیوار (ص‌ 15، 76، 91) فقط‌ از یک‌ ترجمة‌ ترکی‌ از حیات‌ الحیوان‌ کار یکی‌ از معاصران‌ دمیری‌ به‌ نام‌ محمدبن‌ سلیمان‌ با افزودن‌ مطالبی‌ به‌ آن‌ و از کتاب‌ تحفة‌الزمان‌ و خَریدة‌الاَوان‌ نوشتة‌ مصطفی‌بن‌ علی‌ الموقِّت‌، دایرة‌المعارف‌نویس‌ ترک‌، که‌ حاوی‌ یک‌ نظام‌ جانورشناسی‌ بر اساس‌ نظریات‌ دمیری‌ و قزوینی‌ است‌، و از ترجمه‌ای‌ فارسی‌ از حیات‌الحیوان‌ یاد کرده‌ که‌ حکیم‌شاه‌ قزوینی‌ برای‌ سلیم‌ اول‌ انجام‌ داده‌ است‌. سرانجام‌ حزین‌ لاهیجی‌، نویسندة‌ ایرانی‌، یک‌ کتاب‌ جانورشناسی‌ به‌ نام‌ خواص‌الحیوان‌ در قرن‌ دوازدهم‌ تألیف‌ کرده‌ است‌ ] با عنوان‌ رسالة‌ خواصّالحیوانات‌ در رسائل‌ حزین‌ لاهیجی‌ (ص‌ 265ـ 326)، تهران‌ 1377 ش‌، چاپ‌ شده‌ است‌ [ .منابع‌: علاوه‌ بر کتاب‌ مقدّس‌. عهد عتیق‌؛ ] محمدبن‌ احمد ابشیهی‌، المستطرف‌ فی‌ کلّ فنّ مستطرف‌ ، چاپ‌ مفید محمد قمیحه‌، بیروت‌ 1406/1986، چاپ‌ افست‌ قم‌ 1368 ش‌؛ ابن‌قتیبه‌، کتاب‌ عیون‌الاخبار ، بیروت‌: دارالکتاب‌العربی‌، بی‌تا.؛ ابوحیّان‌ توحیدی‌، کتاب‌الامتاع‌ و المؤانسة‌ ، چاپ‌ احمد امین‌ و احمد زین‌، بیروت‌، بی‌تا.؛ اخوان‌ الصفا، رسائل‌ اخوان‌ الصفاء و خلاّ ن‌ الوفاء ، بیروت‌: دارصادر، بی‌تا. [ ؛ عمربن‌ بحر جاحظ‌، کتاب‌الحیوان‌ ، چاپ‌ عبدالسلام‌ محمد هارون‌، مصر ?] 1385ـ 1389/ 1965ـ1969 [ ، چاپ‌ افست‌ بیروت‌ 1388/1969؛ ط‌ . حاجری‌، «تخریج‌ نصوص‌ ارسطاطالیه‌ من‌ کتاب‌الحیوان‌ للجاحظ‌»، مجلة‌ کلیة‌ الاداب‌ ، (1953 به‌ بعد)؛ محمدبن‌ محمد فارابی‌، احصاءالعلوم‌ ، چاپ‌ عثمان‌ امین‌، قاهره‌ 1949؛ ] لوئی‌ گارده‌ و جورج‌ شحاته‌ قنواتی‌، فلسفة‌ الفکرالدینی‌ بین‌ الاسلام‌ و المسیحیة‌ ، نقله‌ الی‌ العربیة‌ صبحی‌ صالح‌ و فرید جبر، بیروت‌ 1978ـ1983 [ ؛A. Adnan Ad var, Osmanl  Tدrklerinde  ilim , Istanbul 1943; A. J. Arberry, "An unknown work on zoology", JRAS , (1937), 481-483; Aristoteles, Parties des animaux , tr. J. M. Le Blond, Paris 1945; EI 2 , s.vv. "Bayzara", "Faras", "Khayl" (by F. Virإ); Louis Gardet and Georges C. Anawati, Introduction ب la thإologie musulmane: essai de thإologie comparإe , Paris 1981; A. Hanoteau and A. Letourneux, La Kabylie et les coutumes kabyles , Paris 1893, vol.1, 208 ff (جانوران‌ قبایل‌) ; A. Malouf, Arabic zool.dict., Cairo 1932 ( راهنمای‌ مفیدی‌ برای‌ شناسایی‌ اسامی‌ جانوران‌) ; Maswani, "Islam , s contribution to zoology and natural history", IC , XII (1938), 328-333; A. Mez, Die Renaissance des Islams , Heidelberg 1922, 429-431, Eng. tr.: The renaissance of Islam , translated by Salahuddin Khuda Bukhsh and D. S. Margoliouth, London 1937, 455-458 and passim; V. Monteil, Faune du Sahara occidental , Paris 1951; J. B. Panouse, Les mammifةres du Maroc , Tanglers 1957, 191 ff.; J. J. Rivlin, Gesetz im Koran, Kultus und Ritus , Jerusalem 1934; D.Santillana, Istituzioni , Rome [n.d.], index, II , 665; G. Wiet, "Les classiques du scribe إgyptien au XVe siإcle", SI , XVIII (1963).3) جانوران‌ ایران‌. این‌ بخش‌ شامل‌ این‌ قسمتهاست‌.الف‌) بررسی‌ آثار در بارة‌ جانوران‌ب‌) مناسبات‌ جانوران‌ج‌) ماهیهاد) دوزیستان‌ه ) خزندگان‌و) پرندگان‌ و پستانداران‌ز) بندپایان‌ح‌) حشرات‌ط‌) مناطق‌ جانوری‌ی‌) جانوران‌ انقراض‌یافته‌ و در معرض‌ انقراض‌ ایران‌جانوران‌ ایران‌ را به‌ طور موردی‌ از بررسیهای‌ صورت‌ گرفته‌ در بارة‌ دسته‌های‌ گوناگون‌ جانوران‌ می‌شناسیم‌، اما تلاش‌ منظمی‌ برای‌ ثبت‌ سامانمند تمام‌ آنها، آنگونه‌ که‌ در مورد گیاهان‌ ایران‌ (برای‌ مثال‌ از سوی‌ رشینگر ) انجام‌ شده‌، صورت‌ نگرفته‌ است‌. در ایران‌ برخی‌ دسته‌های‌ بی‌مهرگان‌ به‌طور سامانمند مطالعه‌ شده‌اند؛ همچنین‌ است‌ تمام‌ دسته‌های‌ مهره‌داران‌. اما آثار علمی‌ فراوان‌ و پراکنده‌ است‌؛ بورگس‌ و همکارانش‌ در 1345 ش‌/ 1966 آثار مهم‌ را در یک‌ کتاب‌شناسی‌ مشروح‌ به‌صورت‌ مقدماتی‌ گردآوری‌ کردند؛ کتاب‌شناسی‌ هنری‌فیلد از این‌ اثر نیز مبسوط‌تر است‌. کتاب‌شناسی‌ بشیر آلوس‌ در مورد مهره‌داران‌ عراق‌ و کشورهای‌ همسایه‌ نیز بسیار مفید است‌، کتاب‌شناسیهای‌ آثار مربوط‌ به‌ ماهیان‌، دوزیستان‌ و خزندگان‌ ترکیه‌، اثر ابراهیم‌ باران‌ و همکارانش‌ و کتاب‌شناسی‌ پستانداران‌ اثر هانس‌ کومرلوف‌ نیز آثاری‌ جامع‌اند.الف‌) بررسی‌ آثار در بارة‌ جانوران‌ ایران‌. اولین‌ طبیعیدان‌ اروپایی‌ که‌ به‌ ایران‌ سفر کرد ساموئل‌ گُتلیب‌ گملین‌ بود که‌ در 1184ـ1186/1770ـ1772 دولت‌ روسیه‌ او را برای‌ سفر اکتشافی‌ به‌ گیلان‌ و مازندران‌ استخدام‌ کرده‌ بود (1774؛ 1784؛ پالاس‌ ، 1811ـ1842). مکتشفان‌ سپسین‌ که‌ مجموعه‌های‌ جانورشناسی‌ تهیه‌ کردند از این‌ قرارند: گیوم‌ آ. اُلیویه‌ که‌ در 1796 راهی‌ اصفهان‌ و تهران‌ شد؛ ادوارد منتریه‌ که‌ در کوههای‌ طالش‌ کار کرد؛ کارل‌ ادوارد فن‌ اشیوالد (1249ـ 1253؛ 1257/ 1834ـ 1837؛ 1841) که‌ در طی‌ اکتشافش‌ در کرانه‌های‌ دریای‌ خزر در 1240ـ1242/ 1825ـ1826، در دو ـ سه‌ نقطه‌ در ساحل‌ ایران‌ توقف‌ کرد؛ اشر ـ الوی‌ ، گیاه‌شناس‌ فرانسوی‌ که‌ از سفرهایش‌ به‌ شیراز، بوشهر، بندرعباس‌، کوههای‌ بختیاری‌، همدان‌، تهران‌، و تبریز مجموعه‌های‌ جانورشناسی‌ تهیه‌ کرد ولی‌ از عهدة‌ توضیح‌ محل‌ دقیق‌ هر نمونه‌ بر نیامد؛ ویلیام‌ ک‌. لفتوس‌ که‌ در 1265ـ1269/ 1849ـ1852 برخی‌ گونه‌های‌ جانوری‌ را در منطقة‌ مرزی‌ ایران‌ و ترکیه‌ جمع‌آوری‌ کرد؛ الکساندر کیسرلینگ‌ که‌ در 1274ـ1276/ 1858ـ1859 برخی‌ خزندگان‌ و ماهیان‌ خراسان‌ را جمع‌آوری‌ کرد؛ و تئودور کوچی‌ ، مجموعه‌دار گیاهان‌، که‌ برخی‌ خزندگان‌ را بدون‌ توضیح‌ کافی‌ در مورد مکان‌ آنها، برای‌ موزة‌ تاریخ‌ طبیعی‌ وین‌ برد.ظاهراً فیلیپو دِ فیلیپی‌ نخستین‌ کسی‌ بود که‌ مبادرت‌ به‌ گردآوری‌ فهرست‌ تمام‌ مهره‌داران‌ شناخته‌ شدة‌ ایران‌ کرد، که‌ شامل‌ 30 پستاندار، 167 پرنده‌، 39 خزنده‌، 3 دوزیست‌، و 22 ماهی‌ بود. وی‌ همچنین‌ فهرستی‌ از نرم‌تنان‌ خاکی‌ و آب‌ شیرین‌ تهیه‌ کرد. هیئت‌ تعیین‌ مرز ایران‌ و افغانستان‌ تحت‌ هدایت‌ گلدسمید * چکیدة‌ سامان‌مندتر و کامل‌تری‌ را از مهره‌داران‌، به‌ غیر از ماهیان‌، فراهم‌ کرد. ویلیام‌ توماس‌ بلنفورد 89 پستاندار، 383 پرنده‌، 92 خزنده‌ و 9 دوزیست‌ را فهرست‌، و تاریخ‌ طبیعی‌ در ایران‌ را تا 1876 به‌طور علمی‌ بررسی‌ کرد. وی‌ تحلیل‌ توصیفی‌ کوتاهی‌ از جانوران‌ در آن‌ گنجاند و مناسبات‌ میان‌ جانوران‌ نقاط‌ مختلف‌ ایران‌ و نواحی‌ همسایه‌ را بررسی‌ کرد. پس‌ از مطالعة‌ بلنفورد، آهنگ‌ بررسی‌ جانوران‌ ایران‌ سرعت‌ گرفت‌. زارودنی‌ پرنده‌شناس‌ روس‌، در اواخر سدة‌ دوازدهم‌ و اوایل‌ سدة‌ سیزدهم‌/ هجدهم‌ و اوایل‌ سدة‌ نوزدهم‌ طی‌ سفرهای‌ بسیاری‌ که‌ به‌ ایران‌ کرد پرنده‌ها و سایر مهره‌داران‌ را جمع‌آوری‌ کرد (زارودنی‌، 1911؛ نیکُلسکی‌ ، 1903؛ همو، 1907)؛ که‌ بخش‌ اعظم‌ مجموعه‌های‌ او در موزة‌ جانورشناسی‌ سن‌پترزبورگ‌ است‌. پرندگان‌ ایران‌، به‌ نسبت‌ دیگر گروههای‌ جانوران‌، شاید به‌طور گسترده‌تر و از سوی‌ عدة‌ بیشتری‌ بررسی‌ شده‌اند (برای‌ کتاب‌شناسی‌ رجوع کنید به د. ایرانیکا ، ذیل‌ "Birds in Iran" ). مهم‌ترین‌ فهرستهای‌ چکیده‌، راهنماها، و رساله‌ها شامل‌ آثار جرویس‌ رید (1337 ش‌؛ همو، 1968)؛ وری‌ ؛ هوئه‌ و اچکوپار ؛ هینزل‌ و همکارانش‌؛ اسکات‌ و همکارانش‌؛ کرمپ‌ و سایمونز ؛ هریسن‌ ؛ و دومینیک‌ هالم‌ و همکارانش‌ است‌. به‌ گفتة‌ اسکات‌ در ایران‌ باید 491 گونه‌ وجود داشته‌ باشد.پستانداران‌، خصوصاً گونه‌های‌ شکاری‌، نیز بررسی‌ شده‌اند، که‌ مهم‌ترین‌ آنها گزارشهای‌ سازمان‌ شکاربانی‌ و نظارت‌ بر صید است‌ که‌ بعدها در سازمان‌ حفاظت‌ محیط‌ زیست‌ ادغام‌ شد. جامع‌ترین‌ چکیده‌ در بارة‌ پستانداران‌ ایران‌، از آنِ داگلاس‌لی‌ است‌ که‌ در 1341ـ1342 ش‌/ 1962ـ1963 هیئت‌ اکتشافی‌ استریت‌ را همراهی‌ کرد. او زیستگاهها را توصیف‌، نمونه‌های‌ جمع‌آوری‌ شده‌ توسط‌ هیئت‌ را ذکر، و فهرست‌ چکیده‌ای‌ از 125 گونه‌ پستاندار را که‌ در 1967 در ایران‌ شناخته‌ شده‌ بود، به‌ همراه‌ پراکندگی‌شان‌ به‌طور مختصر، ذکر کرد. میزون‌ تحلیلی‌ توصیفی‌ از جغرافیای‌ جانوری‌ پستانداران‌ با شروح‌ و مشخصات‌ مختصر آنها را چاپ‌ کرد (1959؛ همو، 1968). هرینگتن‌ ) راهنمای‌ پستانداران‌ ایران‌ ( را به‌ کمک‌ سازمان‌ محیط‌ زیست‌ تهیه‌ کرد که‌ به‌ جای‌ نظام‌ رده‌بندی‌، بر اساس‌ نوع‌ زیستگاه‌ مرتب‌ شده‌، و شامل‌ 148 گونه‌ است‌ که‌ از آن‌ بین‌ 112 گونه‌ تصویر دارد. مشروح‌ترین‌ بررسی‌ سامانمند از دسته‌ای‌ از پستانداران‌ ایران‌ احتمالاً مربوط‌ به‌ خفاشهاست‌ که‌ دبلاس‌ ، از همراهان‌ هیئت‌ اکتشافی‌ استریت‌ در 1968، عهده‌دار آن‌ بود؛ که‌ 38 گونه‌ را تشخیص‌ داد و گزارش‌ مشروحی‌ از هریک‌ به‌ همراه‌ تحلیل‌ مختصر جغرافیای‌ جانوری‌ در مورد خفاشان‌ ایران‌ تهیه‌ کرد.برخی‌ از مقاله‌های‌ تخصصی‌ در مورد خزندگان‌ ایران‌ که‌ بعد از اثر بلنفورد چاپ‌ شد عبارت‌اند از: مقاله‌های‌ نیکُلسکی‌ (1903؛ 1907)، بر مبنای‌ مجموعه‌های‌ زارودنی‌؛ ورنر ، که‌ فهرستی‌ را از گونه‌های‌ شناخته‌ شده‌ و جغرافیای‌ جانوری‌ توصیفی‌ چاپ‌ کرد و کار اندرسون‌ (1963) که‌ شامل‌ مقاله‌ای‌ در بارة‌ مجموعه‌ای‌ از جنوب‌ ایران‌، شامل‌ فهرستی‌ از خزندگان‌، بحثی‌ در زمینة‌ جغرافیای‌ جانوری‌، و یک‌ کتاب‌شناسی‌ است‌. اندرسون‌ (1968) تحلیلی‌ از جغرافیای‌ جانوری‌ سوسمارها، و فهرستی‌ روزآمد (1974) و چکیده‌ای‌ (1979) از لاک‌پشتها، تمساحها و دوزیستان‌ تهیه‌ کرد. محمود لطیفی‌ از مؤسسة‌ رازی‌، کتاب‌ مارهای‌ ایران‌ ، شامل‌ راهنماهایی‌ برای‌ شناسایی‌، توضیحات‌، تصاویر، پراکنش‌، و اطلاعات‌ در مورد مارگزیدگی‌ گرد آورد؛ لویتن‌ و زوگ‌ فهرست‌ اصلاح‌ شده‌ای‌ از مارهای‌ ایران‌، بالغ‌ بر 75 آرایه‌ را تهیه‌ کرده‌اند.به‌طور سنّتی‌ دوزیستان‌ را همراه‌ با خزندگان‌ مطالعه‌ کرده‌اند. علاوه‌ بر مقالات‌ تخصصیِ ورنر و اندرسون‌ (1963)، اندرسون‌ ( رجوع کنید به د. ایرانیکا ، ذیل‌ "Amphibians" ) شش‌ گونه‌ سمندر (هفتمین‌ گونه‌ «سمندر آتشین‌» ، پس‌ از آن‌ ثبت‌ شد) و هفده‌ گونه‌ قورباغه‌ را در ایران‌ فهرست‌ کرده‌ است‌. تاکنون‌، مفصّل‌ترین‌ تحقیق‌ در بارة‌ دوزیستان‌ از ایسلت‌ و اشمیتلر در مورد قورباغه‌های‌ ایران‌ است‌.جدا از بررسیهایی‌ که‌ سازمان‌ محیط‌ زیست‌ در مورد گونه‌های‌ از لحاظ‌ تجاری‌ مهم‌ انجام‌ داده‌ است‌، ماهیها مورد توجه‌ شماری‌ از جانورشناسان‌ بوده‌اند. اناندال‌ و هرا (1920) در بارة‌ ماهیان‌ سیستان‌ گزارش‌ داده‌اند؛ برگ‌ نخستین‌ فهرست‌ ماهیان‌ آب‌ شیرین‌ را بعد از فهرست‌ دِ فیلیپی‌ تهیه‌ کرد؛ و سعادتی‌ به‌ تهیة‌ فهرستی‌ سامانمند مبادرت‌ کرد. ارمنتروت‌ (1969؛ 1980) فهرست‌ کاملی‌ از ماهیان‌ آب‌ شیرین‌ ایران‌ گرد آورد، بریان‌ کد (1979؛ 1980؛ 1987) در آثارش‌ این‌ فهرست‌ را بسط‌ داد و روزآمد کرد. او 155 گونة‌ بومی‌ ماهیان آب‌ شیرین‌ را ثبت‌، و تنها تحلیل‌ جغرافیای‌ جانوری‌ چاپ‌ شده‌ را، تهیه‌ کرده‌ است‌.حشرات‌ بزرگ‌ترین‌ بخش‌ جانوران‌ ایران‌اند. اگر چه‌ اثر جامعی‌ در مورد همة‌ آنها تهیه‌ نشده‌، ولی‌ آثار فراوانی‌ در بارة‌ گونه‌های‌ منفرد وجود دارد. مجموعة‌ مهم‌ ) مقالاتی‌ در بارة‌ جانوران‌ ایران‌ ( در ) سالنامة‌ جامعة‌ حشره‌شناسی‌ فرانسه‌ ( چاپ‌ شده‌ است‌. در مجموعه‌ مقالاتی‌ در بارة‌ جانوران‌ و جغرافیای‌ جانوری‌ خاورمیانه‌، ویراستة‌ کروپ‌ ، اشنیدر ، کینزلباخ‌ ، تعدادی‌ از مقالات‌ تخصصی‌ مهم‌، الگوهای‌ پراکنش‌ و مناسبات‌ میان‌ حشرات‌ ایران‌ و کشورهای‌ مجاور را مشخص‌ کرده‌اند، شامل‌ سنجاقکان‌ (اشنیدر)، سوزن‌ بالان‌ (اسپوک‌) ، بال‌موداران‌ (مالیکی‌) ، و جنسی‌ از بیدهای‌ روز پرواز با نام‌ Zygaena (نومان‌) .بندپایانی‌ که‌ در ایران‌ مورد بررسی‌ قرار گرفته‌اند شامل‌ شماری‌ از عنکبوتیان‌ است‌ از قبیل‌ کنه‌ها، شپشها، عنکبوتها، عقربها (برای‌ رده‌بندی‌ و پراکنش‌ در خاورمیانه‌ رجوع کنید به واکن‌ و کینزلباخ‌)، کژدمهای‌ دروغین‌ ; idem, Geobotanical foundations of the Middle East ,Stuttgart1973.ی‌) جانوران‌ انقراض‌یافته‌ و در معرض‌ انقراض‌ ایران‌. در یک‌ قرن‌ گذشته‌، جانوران‌ ایران‌ همچون‌ بسیاری‌ از کشورهای‌ دیگر در معرض‌ انقراض‌ بوده‌اند. این‌ وضع‌ تا حد زیادی‌ ناشی‌ از شکار زیاد آنها بوده‌ است‌ اما چرای‌ بی‌رویه‌ و از بین‌ بردن‌ جنگلها و بیشه‌ها و در نتیجه‌ تخریب‌ زیستگاهها و طبیعت‌، ویران‌ کننده‌تر و در بیشتر اوقات‌ جبران‌ ناپذیرتر بوده‌ است‌. این‌ عوامل‌ در انقراض‌ و یا آسیب‌پذیر شدن‌ مهره‌داران‌ و بی‌مهرگان‌، هر دو، دخیل‌ بوده‌ است‌ اما مهره‌داران‌ هم‌ به‌ دلیل‌ ساختار خاص‌ فیزیکی‌ آنها و هم‌ به‌ دلیل‌ اینکه‌ شناخت‌ تأثیر آنها در زندگی‌ بشر قدیمی‌تر است‌، بیشتر محلّ توجه‌ بوده‌اند.یک‌) جانوران‌ انقراض‌یافته‌. از مهم‌ترین‌ جانوارن‌ انقراض‌ یافتة‌ ایران‌ می‌توان‌ از شیر ایرانی‌ نام‌ برد که‌ در قرن‌ گذشته‌ از بین‌النهرین‌ تا قسمت‌ غربی‌ استان‌ فارس‌ دیده‌ می‌شد. به‌ نوشتة‌ فیروز (ص‌359ـ360) بیشترین‌ جمعیت‌آن‌ در بیشه‌هاو جنگلهای‌ خوزستان‌ (مخصوصاً در سواحل‌ رودهایی‌ مانند کارون‌) و در قسمتهای‌ جنگلی‌ فارس‌، نظیر دشت‌ ارژن‌ بوده‌ است‌. لیارد در بیش‌ از صد و پنجاه‌ سال‌ پیش‌ از شیرهای‌ فراوان‌ در ناحیة‌ رامهرمز و کنار رود کارون‌ یاد می‌کند ( رجوع کنید بهفیروز، ص‌ 360). نزدیک‌ به‌ چهار دهه‌ پس‌ از این‌ تاریخ‌، ظل‌السلطان‌، فرزند ناصرالدین‌شاه‌ قاجار ــ که‌ قطعاً نقش‌ مهمی‌ در آسیب‌ رساندن‌ به‌ جانوران‌ ایران‌ داشته‌ است‌ ــ در خاطراتش‌ (تاریخ‌ تنظیم‌: 1323) نوشته‌ است‌: «در دشت‌ ارژن‌ به‌ قریب‌ ده‌ هزار جمعیت‌ از اطراف‌ جمع‌ کرده‌ به‌ جرگه‌ شکار شیر رفتیم‌. آنچه‌ سعی‌ و زحمت‌ بود کشیدیم‌. جز یک‌ شیر ماده‌ و دو بچه‌اش‌ و یک‌ شیر نر بزرگی‌ که‌ طایفة‌ کشکولیها زدند، به‌ قرب‌ چهل‌ پنجاه‌ گراز شکار شد. دیگر چیزی‌ شکار نشد. من‌ به‌ هیچ‌ وجه‌ یک‌ تفنگ‌ هم‌ خالی‌ نکردم‌. خیلی‌ افسرده‌ شدم‌ از این‌ سفر ] که‌ [ به‌ کازرون‌ رفتم‌» (ج‌ 1، ص‌ 313ـ314). به‌ نوشتة‌ فیروز (ص‌ 361) طبق‌ گزارشی‌ در 1295 ش‌، «ده‌ سال‌ است‌ یا بیشتر که‌ شیر در این‌ قسمت‌ دنیا دیده‌ نشده‌»، ولی‌ در 1309 ش‌، گروهی‌ از مهندسان‌ امریکایی‌ وجود شیر را در ارتفاعات‌ بالای‌ دزفول‌ گزارش‌ کردند. سرانجام‌ آخرین‌ گزارش‌ از مشاهدة‌ شیر ایرانی‌ در اول‌ خرداد 1321، از یک‌ نقشه‌بردار هندی‌ قشون‌ انگلیس‌ و در 65 کیلومتری‌ شمال‌غربی‌ دزفول‌ بوده‌ است‌. از دیگر جانوران‌ انقراض‌یافتة‌ ایران‌ می‌توان‌ به‌ ببر ایران‌ موسوم‌ به‌ ببر خزر یا ببر مازندران‌ یا ببر هیرکانی‌ اشاره‌ کرد که‌ در گذشته‌ از قفقاز، سواحل‌ دریای‌ خزر و خراسان‌ تا شمال‌ افغانستان‌ به‌ بخشهای‌ جنگلی‌ رود جیحون‌ و سواحل‌ دریاچه‌های‌آرال‌ و بالخاش‌ در آسیای‌ مرکزی‌ پراکنش‌ داشت‌ ( رجوع کنید به همان‌، ص‌ 362). در منابع‌ تاریخی‌ آمده‌ است‌ که‌ از ببر هیرکانی‌ در نمایشهای‌ روم‌ باستان‌ برای‌ مبارزات‌ پهلوانان‌ استفاده‌ می‌شده‌ است‌ (برای‌ نمونه‌ رجوع کنید بهپلینیوس‌ ، ج‌ 3، کتاب‌ 8، ص‌ 49ـ51). ظل‌السلطان‌ از یکی‌ از شکارهای‌ بزرگش‌ در میان‌کاله‌ از شکار کردن‌ 35 ببر، 18 پلنگ‌، 63 گاو و گاومیش‌، 150 مرال‌ (مارال‌) و شش‌ هزار قرقاول‌ یاد کرده‌ است‌ ( رجوع کنید به ج‌ 1، ص‌ 142). براساس‌ اطلاعات‌ موجود، ظاهراً آخرین‌ بار ببر ایران‌ در 1332 ش‌ در نزدیکی‌ منطقة‌ میان‌کاله‌ دیده‌ و شکار شد. مهم‌ترین‌ علل‌ انقراض‌ این‌ پستاندار ارزشمند، شکار بی‌رویة‌ آن‌ و سپس‌ از بین‌ رفتن‌ زیستگاههای‌ آن‌ بوده‌ است‌ ( رجوع کنید به فیروز، ص‌ 371ـ374). جمعیت‌ زیاد ببرها در حدود یک‌ قرن‌ پیش‌ ــ تا حدی‌ که‌ در یک‌ شکار، آن‌ هم‌ فقط‌ در یک‌ منطقه‌، 35 قلاده‌ از آنها کشته‌ می‌شده‌ است‌ ــ و از طرفی‌ انقراض‌ آنها به‌ فاصلة‌ زمانی‌ کمتر از یک‌ قرن‌، سرعت‌ فزایندة‌ انقراض‌ جانوران‌ و تخریب‌ طبیعت‌ ایران‌ را نشان‌ می‌دهد.دو) جانورانِ در معرض‌ خطر انقراض‌ و آسیب‌پذیر. بر اساس‌ آمار سرشماری‌ حیات‌ وحش‌، در فاصلة‌ دو سرشماری‌ سالهای‌ 1356 ش‌ و 1380 ش‌، حدود 90% از شمار حیات‌ وحش‌ در ایران‌ کاسته‌ شده‌ است‌. این‌ آمار تکان‌دهنده‌ حکایت‌ از آن‌ دارد که‌ روند رو به‌ رشد اضمحلال‌ طبیعت‌ در ایران‌ که‌ از ابتدای‌ قرن‌ حاضر آغاز شده‌ است‌ طی‌ سه‌ دهة‌ گذشته‌ نه‌ تنها کاهش‌ نیافته‌ بلکه‌ ابعاد گسترده‌تری‌ نیز پیدا کرده‌ است‌ ( رجوع کنید بهکرمی‌، ص‌ 16). در ) «فهرست‌ سرخِ گونه‌های‌ در معرض‌ تهدید اتحادیة‌ جهانی‌ حفاظت‌ طبیعت‌ و منابع‌طبیعی‌» ( در 1383 ش‌/ 2004، از 151 گونة‌ در معرض‌ تهدید در ایران‌ نام‌ برده‌ شده‌ است‌. از مهم‌ترین‌ این‌ جانوران‌ در ردة‌ پستانداران‌ عبارت‌اند از: حشره‌خور شوش‌ ، حفّار ایرانی‌ (قویاً در معرض‌ انقراض‌)، چندگونه‌ از خفاشها، شاه‌ روباه‌ ، روباه‌ شنی‌ ، یوزپلنگ‌ (زیرگونة‌ ایرانی‌)، گربة‌ شنی‌، سیاه‌ گوش‌ ، گربة‌ پالاس‌ ، پلنگ‌ (زیرگونة‌ ایران‌، افغانستان‌ و ترکمنستان‌)، کفتار ، شنگ‌ معمولی‌ ، خرس‌ سیاه‌ (زیرگونة‌ ایرانی‌)، برخی‌ از دلفینها ، پُرپُز بی‌باله‌ ، گورخر ایرانی‌ ، گوزن‌ زرد ، آهو ، پازن‌ ، قوچ‌ وحشی‌ ، فُک‌ خزر ، دوپای‌ فیروز (قویاً در معرض‌ انقراض‌)، وُل‌ کرمان‌ (بلوچستان‌؛ رجوع کنید بهماسیکوت‌ ، 2004؛ اتحادیة‌ جهانی‌ حفاظت‌ طبیعت‌ و منابع‌ طبیعی‌ ، 2004؛ فیروز، جاهای‌ متعدد). شاید هم‌ اکنون‌ پستاندارانی‌ که‌ بیش‌ از همه‌ محلّ توجه‌ باشند، یوزپلنگ‌ و گورخر ایرانی‌اند. از 1326 ش‌/ 1947 به‌ بعد، با از بین‌ رفتن‌ سه‌ یوزپلنگ‌ به‌ دست‌ حاکم‌ ایالت‌ کوروای‌ هندوستان‌، سرعت‌ انقراض‌ این‌ حیوان‌ بیشتر شد و سرانجام‌ در سرزمین‌ هند منقرض‌ گردید. اکنون‌ بیش‌ از بیست‌ سال‌ است‌ که‌ ایران‌ آخرین‌ پناهگاه‌ یوزپلنگ‌ آسیایی‌ در دنیا به‌ شمار می‌رود و از این‌رو این‌گونه‌ را با نام‌ یوزپلنگ‌ ایرانی‌ می‌شناسند. تعداد یوزپلنگها در ایران‌ تا پیش‌ از جنگ‌جهانی‌دوم‌ در حدود چهارصد قلاده‌ بوده است‌، از آن‌ پس‌ با ورود جیپ‌ و تسهیل‌ شکار آهو ــ طعمة‌ مورد علاقة‌ یوزپلنگ‌ ــ و کاهش‌ جدّی‌ آهوان‌، جمعیت‌ یوزها کاهش‌ یافت‌. اما در 1335 ش‌ و 1338 ش‌ به‌ ترتیب‌ آهو و یوز تحت‌ حفاظت‌ قرار گرفتند. در اواسط‌ دهة‌ 1350 ش‌، تعداد یوزها بین‌ دویست‌ تا سیصد قلاده‌ تخمین‌ زده‌ شد. از آن‌ پس‌ با تخریب‌ زیستگاهها و شکار بی‌رویة‌ آهوها، جمعیت‌ یوز سیر نزولی‌ پیدا کرد. در سال‌ 1383 ش‌ جمعیت‌ این‌ حیوان‌، حدود پنجاه‌ قلاده‌ تخمین‌ زده‌ شد که‌ به‌ بیابانهای دشت‌ کویر در نیمة‌ شرقی‌ کشور محدود گردیده‌ است‌ ( رجوع کنید بهفرهادی‌نیا، ص‌ 18).جمعیت‌ گور ایرانی‌ نیز در سالهای‌ اخیر بسیار کاهش‌ یافته‌ و در معرض‌ خطر انقراض‌ قرار دارد. از زمان‌ تشکیل‌ کانون‌ شکار و سازمان‌ حفاظت‌ محیط‌ زیست‌، یعنی‌ در دهة‌ 1350 ش‌، جمعیت‌ گور ایرانی‌ رو به‌ فزونی‌ رفت‌. در سرشماری‌ 1349 ش‌ در منطقة‌ توران‌ (در استان‌ سمنان‌)، جمعیت‌ گورخر، ششصد تا هفتصد رأس‌ تخمین‌ زده‌ شد و تا اواسط‌ دهة‌ 1350 ش‌ این‌ رقم‌ به‌ دو هزار رأس‌ افزایش‌ یافت‌، اما پس‌ از آن‌ به‌ علت‌ عدم‌ توجه‌ به‌ حفاظت‌ این‌گونه‌، جمعیت‌ آن‌ به‌ تدریج‌ کمتر شده‌ است‌. از زیستگاههای‌ فعلی‌ گور ایرانی‌، منطقة‌ حفاظت‌ شدة‌ توران‌ و منطقة‌ بهرام‌گور (در استان‌ فارس‌) است‌ (درودیان‌، ص‌ 18). با اقدامات‌ ادارة‌ حفاظت‌ محیط‌ زیست‌، جمعیت‌ این‌گونه‌ رو به‌ افزایش‌ است‌ و برای‌ نمونه‌، جمعیت‌ آن‌ در مناطق‌ حفاظت‌ شدة‌ شاهرود با 8% افزایش‌ به‌ 304 رأس‌ رسیده‌ است‌ ( رجوع کنید به«سرشماری‌ زمستانة‌ وحوش‌»، ص‌ 18).از پرندگانِ در معرض‌ خطر انقراض‌ و یا آسیب‌پذیر پلیکان‌ پاخاکستری‌ ، فلامینگوی‌ کوچک‌ ، اردک‌ بلوطی‌ ، دال‌ پشت‌ سفید ، عقاب‌ تالابی‌ ، عقاب‌ شاهی‌ ، دلیجة‌ کوچک‌ ، بالابان‌ ، سیاه‌ خروس‌ ، درنای‌ سیبری‌ ، هوبره‌ ، گلاریول‌ بال‌ سیاه‌ و برخی‌ دیگر از گونه‌ها قابل‌ ذکرند ( رجوع کنید به اتحادیة‌ جهانی‌ حفاظت‌ طبیعت‌ و منابع‌ طبیعی‌، 2004). درنای‌ سیبری‌ (درنای‌ سفید) از مهم‌ترین‌ پرندگان‌ در معرض‌ خطر انقراض‌ است‌. این‌ پرندة‌ مهاجر در جذب‌ گردشگران‌ علاقه‌مند به‌ حیات‌ وحش‌ ایران‌ نقش‌ مهمی‌ دارد و اگر از خطر انقراض‌ نجات‌ یابد می‌تواند سالیانه‌ تعداد زیادی‌ جهانگرد پرنده‌ دوست‌ را به‌ ایران‌ بکشاند ( رجوع کنید به بختیاری‌، ص‌ 18).از خزندگانِ در معرض‌ خطر انقراض‌ در ایران‌، لاک‌پشت‌ سبز ، لاک‌پشت‌ عقابی‌ ، لاک‌پشت‌ مهمیزدار ، لاک‌پشت‌ آسیایی‌ و همچنین‌ لاک‌پشت‌ فراتی‌ به‌ عنوان‌ تنها گونة‌ خانوادة‌ لاک‌پشتهای‌ سه‌چنگالی‌ در خور ذکرند. همچنین‌ تمساح‌ تالابی‌ (کروکودیل‌ تالابی‌)، که‌ خوشبختانه‌ به‌ دلیل‌ اعتقادات‌ بومی‌های‌ سیستان‌ و بلوچستان‌، علی‌رغم‌ پوست‌ ارزشمندش‌، از خطر انقراض‌ رسته‌ است‌. گونه‌هایی‌ از راستة‌ سوسمارها و برخی‌ از مارها از قبیل‌ افعی‌ لطیفی‌ ، افعی‌البرزی‌ و افعی‌ خالدار نیز در معرض‌ آسیب‌ هستند ( رجوع کنید به فیروز، ص‌138ـ 139؛ اتحادیة‌ جهانی‌ حفاظت‌ طبیعت‌ و منابع‌ طبیعی‌، 2004).از دوزیستان‌ نیز سمندر غارزی‌ ، سمندر ایرانی‌ و گونه‌های‌ سمندر کوهستانی‌ در معرض‌ تهدیدند و برخی‌ از ماهیان‌ نیز نظیر کوسة‌ دجله‌ ، تاس‌ماهی‌ روس‌ ، شیپ‌ دریای‌ خزر ، تاس‌ماهی‌ ایران‌ ، ازون‌برون‌ ، فیل‌ ماهی‌ دریای‌ خزر (بِلوگا)، سگ‌ماهی‌ غارزی‌ (منحصر به‌ یک‌ غار در لرستان‌) و برخی‌ دیگر از گونه‌ها به‌ علت‌ صید بی‌رویه‌ و تخریب‌ و آلودگی‌ زیستگاهها، در معرض‌ خطر انقراض‌ هستند (اتحادیة‌ جهانی‌ حفاظت‌ طبیعت‌ و منابع‌ طبیعی‌، 2004).منابع‌: پرویز بختیاری‌، «درنای‌ سیبری‌» ، همشهری‌ ، سال‌ 13، ش‌ 3651، 13 اسفند 1383؛ آناهیتا درودیان‌، «گورخر ایرانی‌: دشواریهای‌ زندگی‌ بعد از دهة‌ پنجاه‌»، همشهری‌ ، همان‌؛ «سرشماری‌ زمستانة‌ وحوش‌»، همشهری‌ ، سال‌ 13، ش‌ 3604، 17 دی‌ 1383؛ مسعود میرزا بن‌ ناصر ظل‌السلطان‌، خاطرات‌ ظل‌السلطان‌ ، چاپ‌ حسین‌ خدیوجم‌، تهران‌ 1368 ش‌؛ محمدصادق‌ فرهادی‌نیا، «آخرین‌ بازمانده‌های‌ یوزپلنگ‌ در ایران‌»، همشهری‌ ، سال‌ 13، ش‌ 3651، 13 اسفند 1383؛ اسکندر فیروز، حیات‌ وحش‌ ایران‌: مهره‌داران‌ ، تهران‌ 1378 ش‌؛ ناصر کرمی‌، «بدرود مرغزارهای‌ ایران‌ ویج‌»، همشهری‌ ، همان‌؛International Union for the Conservation of Nature and Natural Resources (IUCN), "The IUCN red list of threatened species", in IUCN red list , 2004. [Online]. Available: http://www. redlist. org/search/search-basic. html[21 Jun2005]; Paul Massicot,"Animal Info-informationon endangered mammals", 5 May 2004. [Online].Available: http://www.animalinfo.org/countind.htm [20Jun2005];Pliny [the Elder], Natural history , with an English translation, vol.3, ed. & tr. H. Rackham, Cambridge, Mass. 1967.4) جانوران‌ سرزمینهای‌ اسلامی‌. این‌ بخش‌ شامل‌ این‌ قسمتهاست‌:الف‌) جنوب‌ و جنوب‌شرق‌ آسیاب‌) آسیای‌ میانه‌ و قزاقستان‌ج‌) قفقازد) جنوب‌غربی‌ آسیا (به‌جز ایران‌)ه ) شمال‌ افریقاو) شرق‌ و مرکز افریقاتنوع‌، تراکم‌وپراکنش‌ جانوران‌ با وضع‌ اقلیمی‌ هر منطقه‌ رابطة‌ مستقیم‌ دارد. در این‌ بخش‌ از مقاله‌، برای‌ مطالعة‌ پراکنش‌ جانوران‌ در سرزمینهای‌ اسلامی‌ (با تأکید بیشتر بر مهره‌داران‌: Chordata )، حوزة‌ جهان‌ اسلام‌به‌ این‌ نواحی‌ تقسیم‌ شده‌است‌: جنوب‌و جنوب‌ شرق‌ آسیا، جنوب‌غرب‌آسیا، آسیای‌میانه ‌و قزاقستان‌، قفقاز، شمال‌ افریقاوشرق‌ومرکزافریقا. سپس‌وضع‌ جانوران‌هر ناحیة‌ جغرافیایی‌ که‌ متأثر از آب‌ و هوای‌ خاص‌ آن‌ ناحیه‌ است‌ بررسی‌ شده‌ است‌.الف‌) جنوب‌ و جنوب‌شرق‌ آسیا. این‌ ناحیه‌ شامل‌ کشورهای‌ بنگلادش‌، مجمع‌الجزایر مالدیو، مالزی‌، اندونزی‌ و برونئی‌ دارالسلام‌ است‌. در کشور هندوستان‌ نیز که‌ جزء این‌ ناحیه‌ و مذهب‌ رسمی‌ آنها هندوست‌ بیش‌ از 000 ، 000 ، 180 مسلمان‌ زندگی‌ می‌کنند. این‌ منطقه‌ در استوا و مدار رأس‌السرطان‌ (جنب‌ استوا) واقع‌ و بالتَبَع‌ دارای‌ اقلیم‌ گرم‌ و مرطوب‌ است‌ ( رجوع کنید بهمستوفی‌الممالکی‌، ص‌ 56 ـ57). در این‌ منطقه‌، تنوع‌ گونه‌های‌ جانوری‌، همچنانکه‌ تنوع‌ گیاهان‌، بسیار زیاد است‌. شاید مهم‌ترین‌ پستاندار این‌ خطه‌ ببر بنگال‌ باشد. فیلهای‌ آسیایی‌ که‌ به‌ مرور زمان‌ اهلی‌ شده‌اند، نیز از دیرباز نقش‌ مهمی‌ در زندگی‌ مردم‌ این‌ سامان‌ داشته‌اند. در ماندابها و لش‌آبهای‌ مناطق‌ جنوبی‌، تمساحها، اسبهای‌ آبی‌ و بسیاری‌ از حیوانات‌ دوزیست‌ و آبزی‌ نشو و نما می‌کنند. همچنین‌ انواع‌ گوناگونی‌ از خزندگان‌، خاصه‌ مار در این‌ ناحیه‌ وجود دارد ( رجوع کنید بهمشیری‌، ص‌ 36).کشور بنگلادش‌ دارای‌ اقلیم‌ گرمسیری‌ با تابستانهای‌ گرم‌ و بارانی‌ و زمستانهای‌ خشک‌ است‌. گونه‌هایی‌ از جانوران‌ این‌ کشور در دنیا شهرت‌ دارند. بر اساس‌ برخی‌ آمارها این‌ کشور دارای‌ 109 گونه‌ پستاندار (Mammals) ، 684 گونه‌ پرنده‌ (Aves) ، 119 خزنده‌ (Reptiles) ، 19 دوزیست‌ (Amphibians) و 200 نوع‌ از ماهیان‌ آبهای‌ شیرین‌ و دریایی‌ است‌. از پستانداران‌ این‌ کشور می‌توان‌ این‌ موارد را ذکر کرد: ببر شاهی‌ بنگال‌ به‌ عنوان‌ حیوان‌ ملی‌ این‌ کشور، گوزن‌ خالدار (چیتال‌) که‌ از زیباترین‌ گوزنهاست‌ و گونه‌های‌ دیگر از قبیل‌ گوزن‌ بارکینگ‌ (Barking deer) ، فیل‌ آسیایی‌ ، نخستی‌ها (پستانداران‌ عالی‌: Primates ) شامل‌ گونه‌های‌ مختلف‌ ژیبون‌ ، لانگور و میمونهای‌ گوناگون‌، گراز وحشی‌ ، گربه‌های‌ مختلف‌ از قبیل‌ گربة‌ جنگلی‌ و گربة‌ ماهیخوار ، خدنگ‌ ، شغال‌ ، روباه‌ بنگال‌ و برخی‌ پستانداران‌ آبزی‌ از قبیل‌ پُرپُز بی‌باله‌ (از راستة‌ نهنگها) و دیگر گونه‌های‌ پستانداران‌. تنوع‌ پرندگان‌ این‌ کشور فوق‌العاده‌ است‌ که‌ از آن‌ میان‌ می‌توان‌ به‌ گونه‌های‌ مینا از قبیل‌ مینای‌ معمولی‌ و مینای‌ سخنگو ، عقاب‌ ماهیگیر ، گونه‌های‌ مختلف‌ از خانواده‌های‌ ماهی‌خورکها (Alcedinidae) ، دارکوبها
نظر شما
مولفان
گروه
ادبیات و زبان ها , تاریخ علم , قرآن و حدیث ,
رده موضوعی
جلد 9
تاریخ 93
وضعیت چاپ
  • چاپ شده