جانفداخاتون رجوع کنید به مراد سومNNNNجانَکی ، منطقه و طایفهای در استان خوزستان. طایفة جانکی در مشرق استان خوزستان به سر میبرند و محل سکونت آنها به منطقة جانکی معروف شده است. این منطقه در دامنة غربی رشته کوه مُنگَشت (که با جهت شمالی ـ جنوبی امتداد دارد و در تمام سال پوشیده از برف است)، میان قلمرو ایلات بَهمَئی * و بختیاری * ، طایفة مَکْوَند ( رجوع کنید به ادامة مقاله) و رامهرمز، واقع است. امروزه منطقة جانکی مشتمل است بر دهستانهای قلعهتُل به مرکزیت قلعهتُل، رود زرد به مرکزیت آبادی رود زرد، میداود به مرکزیت آبادی میداود سفلا، منگشت به مرکزیت آبادی ابوالعباس، هَپْرو به مرکزیت آبادی دورتو و سَرُلِه به مرکزیت آبادی دالان که عمدتاً در شهرستان باغْ مَلِکِاستان خوزستان قرار دارند (ایران. وزارت کشور، معاونت سیاسی، 1382 ش الف ، ذیل «استان خوزستان»).منطقة جانکی با پدیدههای طبیعی از مناطق مجاور جدا شده است: کوه بَنْگِشتان در سرحد جانکی و کهگیلویه به ارتفاع 480 ، 2 متر و چند کوه دیگر آن را از خاک بهمئی جدا میکند. کوه سربند و تنگهای ناشِلیل و هُلدیجان و درة مدرسه، منطقة جانکی را از منطقة بختیاری و کوه آسْماری و تنگ زیدان و رود زرد آن را از مکوند جدا میکند. کوههای دو گوش و گنبد لردن و ارتفاعات ماماتین میان جانکی و رامهرمز قرار دارد (امام شوشتری، ص 27ـ 28؛ قائممقامی، یادگار ، ش 3، ص 40). آب و هوای این منطقه گرم است، به جز ناحیة ابوالعباس که در دامنههای منگشت واقع شده و ییلاقی است.منطقة جانکی از لحاظ ناهمواری به دو قسمت سرگچ (قسمت شمالی) و زیر گچ (قسمت جنوبی) و از لحاظ مناطق کوچ به دو قسمت جانکی سردسیری (ییلاق، در منطقة بختیاری) و جانکی گرمسیری (قشلاق، در خوزستان) تقسیم میشود (قائممقامی، یادگار ، ش 3، ص 40ـ41، ش 5، ص 11؛ نیز رجوع کنید به ادامة مقاله).از جملة رودهای مهم منطقة جانکی است: آب علاء (یا رامهرمز) که پس از عبور از درة علاء، قسمت زیرگچ (امروزه تقریباً در دشت میداود) را مشروب میسازد؛ و ابوالعباس (در محل: بوْلاَواس/ بولاوان) که در قسمت سرگچ جریان دارد (هر دو از ریزابههای رود جراحی * ؛ افشین، ج 1، ص 140ـ141، 143؛ جعفری، ج 2، ص 134، 239؛ قائممقامی، یادگار ،ش 3، ص 41).بیشتر اهالی جانکی در گذشته به دامداری اشتغال داشتند، اما با یکجانشین شدنشان، زراعت و باغداری در میان آنان رایج شد. از محصولات مهم این منطقه گندم، جو، برنج و مرکّبات است. در میان اهالی، صنایعدستی از جمله قالیبافی، گلیمبافی و جاجیمبافی رایج است ( فرهنگ جغرافیائی آبادیها ، ج 80، ص 143). اهالی جانکی شیعة دوازده امامیاند و به فارسی با گویش بختیاری و گویش لری سخن میگویند (همانجا).نام جانکی تحریف شدة واژة جوانکی است که ظاهراً نخستین بار حمداللّه مستوفی (ص 541) در قرن هشتم، آن را ذکر کرده است. برخی مؤلفان دورة صفوی، مانند اسکندرمنشی (ج 1، ص 273) و شرفالدین بدلیسی (ص 47)، نیز واژة جوانکی را به کار بردهاند. عشایر جانکی و بختیاریها و عشایر کهگیلویه به آن جونکی میگویند (قائممقامی، یادگار ، ش 5، ص 9). به نوشتة محمدعلی امام شوشتری، از مؤلفان معاصر، نام جانکی مخفف جوانکی است (ص 175؛ نیز رجوع کنید به قائممقامی، یادگار ، ش 3، ص 40).طایفة جانکی در اواسط سدة ششم به همراه عشایر دیگر از شام به نواحی غربی ایران کوچ کردند (حمداللّه مستوفی، ص 540ـ541؛ بدلیسی، ص 47ـ 48). پس از جانکی، طایفة شیرعلی که جزو ایلات کهگیلویه به شمار میروند، پیش از سدة دهم به منطقة جانکی گرمسیری کوچ کردند و در قسمت جنوبی آن ساکن شدند و بهرغم درگیریهای پراکنده میان آنان و طایفة جانکی، ییلاق و قشلاق طایفة جانکی برقرار بود. در سدة دهم نیز طایفة مکوند، از ایل مَمَسَنیِ فارس، در قسمت غربی خاک جانکی ساکن شدند. در اواخر این سده، طایفة مُمْبِیْنی (از ایلات کهگیلویه) در سرزمین میان طوایف جانکی و شیرعلی قرار گرفتند. این جابهجاییها موجب شد تا جنوب و مغرب منطقة جانکی از تسلط طایفة جانکی خارج و اراضی آنها به سرگچ منحصر شود (قائممقامی، یادگار ، ش 5، ص 10ـ11، ش10، ص 33ـ37).در زمان شاه عباس اول صفوی (حک : 996ـ 1038) در منطقة جانکی کشمکشهایی صورت گرفت. در اواخر سدة دهم، شورشی گسترده در کهگیلویه روی داد و لشکری بیست هزار نفری (به سرکردگی فردی به نام قلندر) از طوایف کوچنشین، از جمله از طایفة جانکی، به سمت دهدشت (حاکمنشین کهگیلویه) حرکت کرد اما خلیلخان افشار (حاکم کهگیلویه) این شورش را سرکوب نمود (اسکندرمنشی، ج 1، ص 272ـ273). در 1003 و 1005 نیز که برخی طوایف، از جمله جانکی، که در منطقة جانکی ناامنیهایی پدید آورده بودند، سرکوب شدند (همان، ج 2، ص 503، 525).در زمان نادرشاه (حک : 1148ـ1160) طایفههای کردزنگنه (شامل طوایف کرد، زنگنه و کردزنگنه) از کرمانشاهان به منطقة جانکی کوچ کردند (اعتمادالسلطنه، ج 4، ص 2049). دو طایفة کرد و زنگنه در قسمت سرگچ میان طوایف ممبینی و جانکی، و طایفة کردزنگنه در قسمت زیرگچ میان طوایف ممبینی و شیرعلی ساکن شدند. همچنین طایفة کیان ارثی، که جزو گروه چهار لَنگ بختیاری بودند، توانستند به قسمت سرگچ جانکی نفوذ کنند. با این تغییرات، علاوه بر پراکنده شدن بسیاری از جانکیها، عدهای در ییلاق ساکن شدند که به طایفههای جانکی سردسیری معروف گردیدند. در 1145، نادرشاه حکومت جانکی سردسیری و گرمسیری را به علیرضابیک، از سران طایفة زنگنه، سپرد (قائممقامی، یادگار ، ش 5، ص 11، ش 9، ص 12ـ13). ظاهراً از همین سده تا اوایل حکومت کریمخان زند، منطقة جانکی تنها به جانکی گرمسیری اطلاق میشد اما پس از آن، با تسلط خانهای کیان ارثی بر جانکی گرمسیری، به تدریج جانکیها جزو چهار لنگ بختیاری قلمداد شدند.از دورة قاجار (1210ـ1344)، نام جانکی تنها به طوایف ساکن منطقة جانکی اطلاق شده است، به گونهای که در هر یک از قسمتهای جانکی سردسیر و جانکی گرمسیر، هر طایفهای (چه جانکی و چه غیر از آن) که به سر میبُرد، جانکی سردسیری یا جانکی گرمسیری خوانده میشد. در تقسیمات این طوایف، جانکی سردسیری مشتمل بر شعباتی مانند جلیلی، ریگی، بارزی و شیاسی، و جانکی گرمسیری شامل شعباتی از جمله مکوند، زنگنه، کردزنگنه، بلواسی/ بولویسی، ممبینی و آلخورشیدی است (همان، ش 5، ص 8 ـ12).در 1230، محمدتقیخان کیان ارثی (از خانهای چهارلنگ بختیاری، متوفی 1267)، با احداث قلعهای بر بالای تپهای نزدیک آبادی قلعهْتُل، آنجا را مرکز حکومت خود و جانکی قرار داد (امام شوشتری، ص 180). به نوشتة امام شوشتری (ص 178) حکومت بلوک جانکی پس از آنکه در دورة قاجار به دست خانهای چهارلنگ افتاد، طایفة جانکی جزو چهارلنگ کیان ارثی شد. به گزارش رالینسون (ص 146ـ147) در اواسط همین سده، محمدتقیخان، سرکردة جانکی و قدرتمندترین فرد بختیاری بود و جانکی سردسیر دو هزار و جانکی گرمسیر چهار هزار خانوار داشت. در 1255، میان سلطان مرادمیرزا حسامالسلطنه، که مدتی در جانکی حکومت کرد، و محمدتقیخان درگیری روی داد که به پناه بردن محمدتقیخان به قلعهتل انجامید. در این سال، سلطان مرادمیرزا حکومت جانکی سردسیر را به شاهرخخان (از خانهای هفتلنگ بختیاری) سپرد (سپهر، ج 2، ص 730).در دورة قاجار چند جهانگرد خارجی، مانند هنری لایارد ، بارون دوبد ، بابن و اوسه و لرد کرزن ، و برخی مؤلفان داخلی از طایفه و منطقة جانکی گزارشهایی دادهاند. در حدود 1256ـ 1258/ 1840ـ1842 لایارد از آبادی قلعهتل و حکومت محمدتقیخان در آنجا و نیز وقایع این دوره مطالبی آورده است (مثلاً رجوع کنید به ص 139، 142، 145، 170). تقریباً همزمان با لایارد، بارون دوبد طایفة جانکی را در محدودة مالامیر/ مالمیر (ایذه) و قلعهتل (محل استقرار زمستانی) شامل تقسیمات فرعی مکوند، عرب قمش، ممبینی و بلواسی و تابع محمدتقیخان دانسته و به توتونخیز بودن این منطقه، محل سکونت طوایف و شعبات در منطقه، قلعة منگشت، آبادیهای مسکونی طایفة جانکی، و ناحیة نیکو و حاصلخیز باغ ملک در اطراف آبادی باغ ملک اشاره کرده است (ص 238، 244، 248، 297، 299، 305، 326ـ327). به نوشتة بابن و اوسه، طایفة جانکی دامدار، مهربان و خوشرو هستند و باغ ملک در انتهای خاک جانکی به سمت سرحد رامهرمز از مساکن آنهاست. آنان همچنین از آثار خرابة شهر بزرگی به نام منجنیق (متعلق به دورة ساسانیان) خبر دادهاند (ص 85 ـ89).در اوایل دورة ناصرالدینشاه قاجار (حک : 1264ـ1313)، در پی تجزیة طایفة کیان ارثی به دو گروه و کوچ گروه رشیدخانی به نواحی جنوبی جانکی، تسلط طایفة کیان ارثی بر تمام منطقة جانکی کامل شد (قائممقام، یادگار ، ش 5، ص 11). در اواخر همین دوره، بلوک جانکی ــ که از توابع مالامیر به مرکزیت قلعهتل (حاکمنشین جانکی) بود ــ هزار خانوار داشت (اعتمادالسلطنه، ج4، ص2048ـ2049، 2051). اعتمادالسلطنه نوشته است که این بلوک در پایکوه منگشت، از شمال به بختیاری، از جنوب به بهمئی، از مغرب به رامهرمز و از میانة شمال و مغرب به توابع شوشتر محدود است. وی از برنج معروف و ممتاز آنجا، سکونت طوایف زنگنه در باغ ملک (در دو فرسخی قلعهتل) و ممبینی در میداود، آبادی معتبر ابوالعباس با آثار و عمارات و کاروانسرا یاد کرده است (ج 4، ص 2049ـ2051). اعتمادالسلطنه ــ که خود در 1276 به عنوان نایب حکومت عربستان و بختیاری مدتی در ابوالعباس اقامت کرد ــ گلگیر، معروف به زیرکوه، را از محالات جانکی در آخر این منطقه به سمت شوشتر و پَتَکْ را در دو فرسخی سرله در آخر منطقة جانکی به سمت بهمئی ذکر کرده است (ج 4، ص2050ـ2051). در حدود 1310/ 1892، کرزن نیز در بارة جانکی سردسیر و گرمسیر مطالبی آورده است ( رجوع کنید بهج 2، ص 347). فسائی (ج 2، ص 1344، 1346) از ناحیه و آبادی جانکی (جزو بلوک رامجرد) در شمال بلوک رامهرمز نام برده و نجمالدوله که به دستور ناصرالدین شاه قاجار از این نواحی دیدن کرده، ملک جانکی را با خانهای زنگنه و طایفة جانکی را جزو بختیاریها ذکر کرده و از محصول برنج و غلة آنجا، حمل محصولات جانکی به بندر معشور (ماهشهر) برای صادرات، مالیات پنج هزار تومانی، سه هزار تفنگدار آنجا، دستبرد بهمئی به ناحیة جانکی، پوشاک اهالی و آبادیهای آنجا (از جمله باغ مَلِک که مِلکِ محمدعلی میرزا بوده) و قلعهتل خبر داده است (ص 147ـ150).در اوایل دورة پهلوی (1304ـ1357 ش)، منطقة جانکی گاهی جزو حکومت بختیاریها و گاهی جزو کهگیلویه بود. از آغاز تقسیمات جدید کشوری، نام جانکی به صورت واحد تقسیماتی در استان خوزستان آمد. در تقسیمات کشوری 1316 ش، جانکی به عنوان بخش، جزو شهرستان اهواز در استان ششم (خوزستان) شد (ایران. قانون تقسیمات کشوری آبان 1316، ص 12 مکرر). در فهرست تقسیمات کشوری 1323 ش، نام دهستان کوهستانی و جنگلی جانکی، با مراتع وسیع، متشکل از 86 آبادی و اهالی دامدار، در شهرستان رامهرمز در استان ششم آمد (ایران. وزارت کشور. ادارة کل آمار و ثبت احوال، ج2، ص207ـ 208). در همینسال، مرتضیقلیخان بختیاری ( رجوع کنید به بختیاری * ) جانکی را ــ که هم از لحاظ تقسیمات و هم از جنبة نظامی تابع خوزستان شده بود ــ تصرف و آن را ضمیمة قلمرو خود کرد (قائممقامی، یادگار ، ش 5، ص 11ـ12). در حدود 1325 ش، جمعیت طایفة جانکی (در جانکی گرمسیر) 190 خانوار ذکر شده است. این تعداد از باقیماندههای شش گروه بَدْرانی و کِیْوپی و گَرگیری (هر سه جزو طایفة ابوالعباس) و داودی و گَرسیری و تَلاوَر (هر سه جزو طایفة ممبینی) بودند (همان، ص 10، 12). به نوشتة جهانگیر قائممقامی، از مؤلفان معاصر، طایفة جانکی برای ییلاق به مناطق خانمیرزا و فِلارد (امروزه از بخشهای شهرستان لُردِگان در استان چهارمحال بختیاری) در محدودة هفتلنگ بختیاری میرفتند (همان، ص 10؛ نیز رجوع کنید به صفینژاد، ص 285). در حدود 1330 ش، رزمآرا جانکی گرمسیر را جزو بخشهای شهرستان اهواز مشتمل بر شش دهستان حومه، باغ ملک، رود زرد، میداود، قلعهتل و ابوالعباس به مرکزیت آبادی باغ ملک ذکر و مطالبی در بارة رودها، محصولات، معادن و آثار قلعة ویرانهای نزدیک آبادی قلعهتل آورده است (ج 6، ص 38، 98، 275). همچنین وی از دهستان جانکی در بخش لردگانِ شهرستان شهرکرد، در استان دهم (اصفهان)، نیز نام برده است (ج 10، ص 54). در همان سالها، امام شوشتری در بارة جانکی مطالب فراوانی ذکر کرده است. به نوشتة وی، بلوک جانکی در جنوب ایذه و جنوبشرقی شوشتر از بلوکات بزرگ و آباد و حاصلخیز است و پیش از آنکه هفت لنگ بختیاری (در حدود یکصد سال قبل) از رود کارون عبور کنند، حدود جانکی تا کنار کارون بوده است. همچنین این بلوک مشتمل بر هشت قسمت طبیعی (از جمله باغ ملک به مرکزیت آبادی پونه که مرکز جانکی و مقر خوانین زنگنه بود) ذکر شده و در بارة ارتفاعات، رودها، آبادیها و نواحی این بلوک، ساکنان آنجا شامل هشت طایفة جانکی به نامهای ممبینی، میداودی، مکوندی، گرگیری، شیخسیدصالح، کوهوایی، ابوالعباس (بلباس) و آلخورشیدی و چهار طایفة زنگنه به نامهای زنگنه، کردزنگنه، تمبی و پرون مطالبی آمده است (ص 174ـ183؛ برای اطلاع بیشتر در بارة جانکی رجوع کنید بهاقتداری، ص 87، 131ـ132، 143ـ152). در حدود 1345 ش، جانکی و ابوالعباس از توابع ایذه بودند (رشیدیان، ص 237). در 1355 ش، نام جانکی به عنوان بخش به مرکزیت باغ ملک و مشتمل بر هشت دهستان در شهرستان ایذه آمده است (ایران. وزارت کشور، ص 13). در 1366 ش، نیز این بخش جزو شهرستان رامهرمز ذکر شد (ایران. وزارت کشور. معاونت برنامهریزی و خدمات مدیریت، ص 50 ـ51). با تشکیل شهرستان باغ ملک در 1369 ش، دهستانهای بخش جانکی جزو بخش مرکزی این شهرستان شدند (ایران. وزارت کشور. معاونت سیاسی، 1382 ش ب ، ذیل «استان خوزستان»). از جمعیت طایفة جانکی، به سبب آمیخته شدن آنان با ساکنان دیگر مناطق، برآورد دقیق ممکن نیست (برای برخی اطلاعات در بارة جمعیت جانکی رجوع کنید به صفینژاد، ص 289ـ314). در سرشماری عشایری 1377 ش، نامهای بهمئی و بختیاری به عنوان جمعیت عشایری دهستانها در شهرستانهای ایذه و باغملک ذکر شد ولی از جانکی نامی برده نشد ( رجوع کنید به مرکز آمار ایران، ص 73ـ74).منابع: اسکندرمنشی؛ اعتمادالسلطنه؛ یداللّه افشین، رودخانههای ایران ، تهران 1373 ش؛ احمد اقتداری، خوزستان و کهگیلویه و ممسنی: جغرافیای تاریخی و آثار باستانی ، تهران 1359 ش؛ محمدعلی امام شوشتری، تاریخ جغرافیائی خوزستان ، تهران 1331 ش؛ ایران. قانون تقسیمات کشوری آبان 1316، قانون تقسیمات کشور و وظایف فرمانداران و بخشداران، مصوب 16 آبان ماه 1316 ، چاپ دوم، تهران ] بیتا. [ ؛ ایران. وزارت کشور، تقسیمات کشور شاهنشاهی ایران ، تهران 1355 ش؛ ایران. وزارت کشور. ادارة کل آمار و ثبتاحوال، کتاب جغرافیا و اسامی دهات کشور ، ج 2، تهران 1329 ش؛ ایران. وزارت کشور. معاونت برنامهریزی و خدمات مدیریت. دفتر تقسیمات کشوری، اجرای قانون تعاریف و ضوابط تقسیمات کشوری ، تهران 1366 ش؛ ایران. وزارت کشور. معاونت سیاسی. دفتر تقسیمات کشوری، نشریة اسامی عناصر و واحدهای تقسیماتی ( به همراه مراکز )، تهران 1382 ش الف ؛ همو، نشریة تاریخ تأسیس عناصر تقسیماتی به همراه شمارة مصوبات آن ، تهران 1382 ش ب ؛ سی. بابن و فردریک اوسه، سفرنامة جنوب ایران ، ترجمه و تعلیقات محمدحسنبن علی اعتمادالسلطنه، چاپ میرهاشم محدث، تهران 1363 ش؛ شرفالدینبن شمسالدین بدلیسی، شرفنامه: تاریخ مفصّلکردستان ، چاپ محمد عباسی، چاپ افست تهران ?] 1343 ش [ ؛ عباس جعفری، گیتاشناسی ایران ، تهران 1368ـ1379 ش؛ حمداللّه مستوفی، تاریخ گزیده ؛ کلمنت اوگاستس دوبد، سفرنامة لرستان و خوزستان ، ترجمة محمدحسین آریا، تهران 1371 ش؛ هنری کرزیک رالینسون، سفرنامة راولینسون: گذر از زهاب به خوزستان ، ترجمة سکندر امانالهی بهاروند، تهران 1362 ش؛ رزمآرا؛ نیرهزمان رشیدیان، نگاهی بتاریخ خوزستان ، تهران 1371 ش؛ محمدتقیبن محمدعلی سپهر، ناسخالتواریخ: تاریخ قاجاریه ، چاپ جمشید کیانفر، تهران 1377 ش؛ جواد صفینژاد، لُرهای ایران: لُرِ بزرگ، لُرِ کوچک ، تهران 1381 ش؛ فرهنگ جغرافیائی آبادیهای کشور جمهوری اسلامی ایران ، ج 8 : رامهرمز ، تهران: سازمان جغرافیائی نیروهای مسلح، 1370 ش؛ حسنبنحسن فسائی، فارسنامة ناصری ، چاپ منصور رستگار فسائی، تهران 1367 ش؛ جهانگیر قائممقامی، «عشایر خوزستان: قبائل جانکی»، یادگار ، سال 3، ش 3 (آبان 1325)، ش 5 (دی 1325)، ش 9 (اردیبهشت 1326)، ش10 (خرداد 1326)؛ جرج ناتانیل کرزن، ایران و قضیة ایران ، ترجمة غلامعلی وحید مازندرانی، تهران 1362 ش؛ اوستن هنری لایارد، سفرنامة لایارد، یا، ماجراهای اولیه در ایران ، ترجمة مهراب امیری، تهران 1367 ش؛ مرکز آمار ایران، سرشماری اجتماعی ـ اقتصادی عشایر کوچنده 1377: جمعیت عشایری دهستانها، کل کشور ، تهران 1378 ش؛ عبدالغفاربن علی محمد نجمالدوله، سفرنامة خوزستان ، چاپ محمد دبیرسیاقی، تهران 1341 ش.