جامو و کشمیر، بحران رجوع کنید به کشمیرNNNNجامهدار ، متصدی تهیه و نگهداری لباسهای شاه و خلعتهایی که به کارگزاران حکومتی اعطا میشد؛ در دوران متأخر، مسئول نگهداری لباس در حمام.تعابیری از قبیل صاحبالدَّست، حاجب * ، فراش، خزانهدار، طشتدار * ، رَختوان، صاحبالطراز، قیچاجی و صاحبالمِقَصّ (خیاطباشی)، صندوقدارباشی، و ثَیّاب/ ثَیابی، بهرغم تفاوت، از نظر دامنة اختیارات اداری و مرتبة سازمانی و شکل ظاهری، گاه به معنای جامهدار بهکار رفتهاند.جامهداری به مثابة منصبی در دربار، پیشینهای کهن دارد چنانکه فردوسی (کتاب چهارم، ج 7، ص 2178، بیت 3687) از جامهدار، و گردیزی (ص 98) از جامهخانه در دورة ساسانیان (226ـ651 میلادی) سخن گفتهاند. همچنین از جامهدارانی یاد شده که در مقام سپاهسالار ( رجوع کنید به بیهقی، ص 77، 311، 316، 325) یا پیغامرسان ( رجوع کنید به همان، ص 233) ادای وظیفه میکردند و گاهی نیز جامهدار مترادف با حاجب بهکار رفته است ( رجوع کنید بههمان، ص 311، 316، 325). بهنوشتة بیهقی، هنگامی که سلطان به کسی خلعت * اعطا میکرد، حاجب (جامهدار)، وی را به جامهخانه میبرد و در آنجا مراسم خلعتپوشان را اجرا میکردند (ص 25ـ26، 55 ـ56، 190، 195، 212، 347، 351). بهاین ترتیب، جامهخانه در معنای خلعتخانه نیز بهکارمیرفته است.ظاهراً جامهداران مراتب گوناگونی داشتهاند زیرا در برخی منابع، از جمله قابوسنامه (عنصرالمعالی، ص 72)، از شمار «جامهداران خاص» سلطان مسعود غزنوی (حک : 421ـ432) سخن بهمیان آمده است.در دورة سلاجقة بزرگ (429ـ552)، راوندی (ص 244، 263، 265) از فردی به نام رشید جامهدار سخن گفته که والی اصفهان بوده است. با این حال، شواهد حاکی از آن است که جامهداران این دوره، بیشتر در زمرة غلامان و خادمان درباری بوده ( رجوع کنید به نظامالملک، ص 132؛ افضلالدین کرمانی، ص 133؛ ظهیری نیشابوری، ص630) و معمولاً غلامان در سال هفتمِ خدمت، به جامهداری منصوب میشدهاند (نظامالملک، ص 133). در بارة تشکیلات جامهخانه در این دوران، اطلاعات چندانی وجود ندارد اما در بارة منابع تأمین هزینة آن آمده است که برخی ولایات، در اقطاع جامهخانه قرار داشت ( رجوع کنید بهناصرالدین منشی کرمانی، ص 72؛ جوینی، ج 2، ص 2).از کاربرد جامهدار در دورة سلاجقة دوم (470ـ707) در معنای مقامی نظامی شواهدی وجود دارد ( رجوع کنید به ابنبیبی، ص 311). همچنین در این دوره از جامهخانه بهعنوان محل اعطای خلعت و نیز «بیتالثیاب» یاد شده است ( رجوع کنید به همان، ص50، 137). جامهخانه در تشکیلات حکومتی اصفهبدان آلباوند (466ـ606) نیز وجود داشت ( رجوع کنید به ابناسفندیار، ج 3، ص 91، 121) اما در بارة کارکرد این سازمان و وظایف متولی آن در این دوره، اطلاعی در دست نیست.اصطلاح جامهدار در دورة ایلخانان (654ـ754) نه بهمعنای منصبی در خدمت پادشاه بلکه به عنوان یکی از کارکنان حمام، در کنار حمامی و دلاک و وقّاد (تونتاب) بهکار رفته است ( رجوع کنید بهرشیدالدین فضلاللّه، ج 2، ص1380). به طور کلی، کاربرد جامهخانه و اصطلاح جامهدار بهعنوان منصب در تشکیلات حکومتی ایران، عمدتاً از سدة پنجم تا هفتم رواج داشته و از آن پس اصطلاحات دیگری جانشین آن شده است. اشارههای مکرر رشیدالدین به «جامههای خاص» و جامههای اعطایی، و نگهداری آنها در خزانه در کنار جواهرات، بیانگر آناست که در این دوره بهجای لفظ جامهخانه از خزانه استفاده میشده و متولیانِ حفظ و نگهداری خزانه با عنوان «خزانهدار» و «خواجهسرا» درواقع به مثابة جامهدار عمل میکردهاند ( رجوع کنید بههمان، ج 2، ص 1428، 1510ـ1512). به فرمان غازان، جامههای خاص را در خزانة خاص با عنوان مغولی «نارین» (در لغت بهمعنای لطیف و خوب و دراصطلاح بهمعنای خاصه)، و انواع جامههای دیگر را که غالباً برای اعطای خلعت در نظر گرفته میشد، در خزانة عام با عنوان «بیدون» (متضاد نارین) نگهداری میکردند (همان، ج 2، ص 1511، ج 3، تعلیقات روشن و موسوی، ص 2329، 2413ـ2414). از وجود این نهادها و مناصب در دورة تیموری (771ـ912) اطلاعی بهدست نیامده است.در دورة صفوی (ح 906ـ1135)، قیچاجی (خیاطباشی و متولی دوختن لباسهای شاه و خلعتها)، بخشی از وظایف جامهدار را برعهده داشت (میرزاسمیعا، ص 65). در قیچاجیخانة خاصه و قیچاجیخانة امرایی، لباسهای شاه و خلعتها فراهم میشد (همان، ص 29ـ30، 62ـ63، 65ـ66؛ نصیری، ص 69؛ مینورسکی، ص 127ـ 128).افزون بر قیچجیخانه (قیچاجیخانه) در دورة افشاری (1148ـ1210؛ رجوع کنید به مروی، ج 1، ص 118، 336، ج 2، ص866، ج 3، ص 1089)، در طرحی که کشیش بازن فرانسوی از اردوگاه نادری کشید، خیمههای جامهداران و نیز خیمة «جامهدارخانة پادشاه» مشخص شده است ( رجوع کنید به بازن، تصویر مقابل ص 64).در دورة قاجار (1210ـ1344) از منصب «صندوقدار و جامهدار خاصه» و سازمان «صندوقخانه و رختدارخانة مبارکه» سخن رفته است ( رجوع کنید به اعتمادالسلطنه، ص 386ـ387). شرحی که مستوفی در بارة این منصب و سازمان داده بر جامهدار و جامهخانه منطبق است. بهنوشتة او (ج 1، ص 408ـ409)، صندوقخانه از دو سازمان تشکیل میشده که یکی مسئول تهیة خلعت و نشان بوده و دیگری که رختدارخانه نام داشته، تهیة لباسهای شاه را برعهده داشته است و هر دو سازمان، تحت فرمان «صندوقدارباشی» بودهاند. به این ترتیب، تدریجاً عنوانهای «صندوقدارباشی» یا «صندوقدار و جامهدار خاصه» جانشین «جامهدار» بهعنوان منصبی درباری شد.در دوران متأخر، در حمامها فردی با عنوان «جامهدار» وجود داشته که مسئول حفظ و نگهداری لباسها بوده است (دهخدا، ذیل واژه).در دورة امویان (41ـ132)، دارالطراز تأسیس شد که در آن لباسهای خلیفه و خلعتها تهیه میگردید (ابنخلدون، ج 1: مقدمه ، ص 329؛ لَبیدابراهیم احمد و دیگران، ص 242؛ نیز رجوع کنید بهخَمّاش، ص 285ـ287) و متولی آن، صاحب الطراز نامیده میشد (ابنخلدون، همانجا؛ سعید مُغاوِری محمد، ج 2، ص 599 ـ600). افزون بر این، نظامی عروضی سمرقندی (متوفی سدة ششم؛ ص 33) از جامهخانه در دورة مأمون یاد کرده است. در پاپیروسهای سدة سوم از «صاحبالدست» یا «صاحبالدست الشریف» یاد شده که متولی تهیة لباسهای خلفا و والیان و بزرگان بوده است (سعید مغاوری محمد، ج 2، ص 533؛ برای معانی «دست» رجوع کنید به صابی، ص 13، پانویس 3، ص 80 ، 90، 98، 100، 102). صابی (ص 84) نیز به چهار تن در دربار با عنوان «الثَّیّابیین» اشاره کرده است که متولی تهیة لباس خلفا و اعطای خلعت از سوی خلیفه بودند؛ بنابراین، «صاحبالدست» و «ثیابی» در واقع همان جامهدار بودند.در دورة فاطمیان (297ـ567) از دو نهادِ همزمان «دارالطراز» و «خزائنالکسوات» سخن رفته است که در واقع به مثابة جامهخانه بودهاند. دارالطراز به دو بخش طرازخاصه و طرازعامه تقسیم میشد. در دارالطرازخاصه، لباسهای خلیفه و نزدیکان وی تهیه میگردید و در دارالطراز عامه، لباس صاحبمنصبان حکومتی (ابنطویر، ص 101ـ104). خزائنالکسوات نیز به دو خزانة خاص و عام تقسیم میشد. در خزانة خاص، لباسهای خلیفه، و در خزانة عام، لباسهای صاحبمنصبان حکومتی و احتمالاً خلعتهایی که خلیفه برای اعطا در نظر گرفته بود، نگهداری میشد. دارندگان مناصبی از قبیل استاذ و صاحبالمِقَصّ (همان خیاطباشی و قیچاجی) در این دستگاه کار میکردند. همچنین از زنی با عنوان «زینالخُزّان» یاد شده که متولی خزانة خاص بوده است (همان، ص 128ـ130). در واقع، صاحبان مناصب یاد شده وظایف جامهدار را در جامهخانه برعهده داشتند.در تشکیلات حکومت ممالیک (648ـ922) نیز گاه از «خزانةالکسوات» و گاه از «طشتخانه» در معنای جامهخانه یاد شده است و متولیان این سازمانها «طشتدار» یا «مهتار طشتخانه»، «رختوان» یا «رختوانیه»، گاه در معنای جامهدار بهکار میرفتند ( رجوع کنید به قلقشندی، ج 4، ص10؛ ابنکَنّان، ص 181ـ182؛ ظاهری، ص 124). تشکیلات و کارکرد خزانة الکسوات در این دوره، همانند دورة فاطمیان بوده است ( رجوع کنید بهمقریزی، ج 1، ص 409ـ413). از این دوران تعبیری با عنوان «جمدار» وجود دارد ( رجوع کنید به ابنتَغْریبِرْدی، ج 7، ص 185؛ ظاهری، ص 116) که برخی آن را معادل جامهدار دانستهاند ( رجوع کنید بهابنکنّان، ص 68 و پانویس 4، ص 109ـ110؛ د. اسلام ، چاپ دوم، ذیل r" ¦"Djamda ).عبدالحی حسنی (ص 330) از امیرجامدار در تشکیلات حکومتی مسلمانان در هند یاد کرده که متصدی لباسهایشاه و خلعتها بوده است. فخر مدبر نیز که در دربار اِلتُتْمِش(حک : 607ـ633)، از فرمانروایان دهلی، حضور داشته به «جامهخانه» در میان اقوام مختلف اشاره کرده است ( رجوع کنید بهص 282، 285ـ 288، 325).منابع: ابناسفندیار، تاریخ طبرستان ، چاپ عباس اقبال، تهران?] 1320 ش [ ؛ ابنبیبی، اخبار سلاجقة روم ، چاپ محمدجواد مشکور، تهران 1350 ش؛ ابنتغری بردی، النجوم الزاهرة فی ملوک مصر والقاهرة ، قاهره ?] 1383 [ ـ1392/ ?] 1963 [ ـ1972؛ ابنخلدون؛ ابنطُوَیر، نزهةالمُقْلَتین فی اخبارالدولتین ، چاپ ایمن فؤاد سید، بیروت 1412/1992؛ ابنکَنّان، حدائق الیاسمین فی ذکر قوانین الخلفاء و السلاطین ، چاپ عباس صباغ، بیروت 1412/1991؛ محمدحسنبن علی اعتمادالسلطنه، المآثر و الا´ثار ، در چهل سال تاریخ ایران ، چاپ ایرج افشار، ج 1، تهران: اساطیر، 1363 ش؛ احمدبن حامد افضلالدین کرمانی، کتاب عقدالعلی للموقف الاعلی ، چاپ علیمحمد عامری نائینی، تهران 1356 ش؛ پادری بازن، نامههای طبیب نادرشاه ، ترجمة علیاصغر حریری، چاپ حبیب یغمائی، تهران 1340 ش؛ بیهقی؛ جوینی؛ عبدالحی حسنی، الهند فیالعهد الاسلامی ، چاپ عبدالعلی حسنی و ابوالحسن علی حسنی ندوی، حیدرآباد دکن 1392/1972؛ نجده خَمّاش، الادارة فیالعصر الاموی ، دمشق 1400/1980؛ دهخدا؛ محمدبن علی راوندی، کتاب راحةالصدور و آیةالسرور در تاریخ آلسلجوق ، چاپ محمد اقبال، تهران 1333 ش؛ رشیدالدین فضلاللّه؛ سعید مغاوری محمد، الالقاب و اسماء الحرف و الوظائف فی ضوءالبردیات العربیة ، قاهره 1421/2000؛ هلالبن محسن صابی، رسوم دارالخلافة ، چاپ میخائیل عواد، بغداد 1383/1964؛ خلیلبن شاهین ظاهری، کتاب زبدة کشفالممالک ، چاپ بولس راویس، پاریس 1894؛ ظهیرالدین ظهیری نیشابوری، سلجوقنامه ، تهران 1332 ش؛ کیکاوسبن اسکندر عنصرالمعالی، کتاب نصیحتنامه معروف به قابوسنامه ، چاپ امین عبدالمجید بدوی، تهران 1342 ش؛ محمدبن منصور فخرمدبر، آداب الحرب و الشجاعة ، چاپ احمد سهیلی خوانساری، تهران 1346 ش؛ ابوالقاسم فردوسی، شاهنامة فردوسی ، چاپ ژول مول، تهران 1369 ش؛ قلقشندی؛ عبدالحیبن ضحاک گردیزی، تاریخ گردیزی ، چاپ عبدالحی حبیبی، تهران 1363 ش؛ لبید ابراهیم احمد، عبدالواحد ذنون طه، و عبدالقادر سلمان معاضیدی، الدولة العربیة الاسلامیة فی العصر الاموی ، بغداد 1412/1992؛ محمدکاظم مروی، عالمآرای نادری ، چاپ محمدامین ریاحی، تهران 1364 ش؛ عبداللّه مستوفی، شرح زندگانی من، یا، تاریخ اجتماعی و اداری دورة قاجاریه ، تهران 1377 ش؛ احمدبن علی مقریزی، کتاب المواعظ و الاعتبار بذکر الخطط و الا´ثار، المعروف بالخطط المقریزیة ، بولاق 1270، چاپ افست قاهره ] بیتا. [ ؛ میرزا سمیعا، تذکرة الملوک ، چاپ محمد دبیرسیاقی، تهران 1368 ش؛ ولادیمیر فئودوروویچ مینورسکی، سازمان اداری حکومت صفوی، یا،تحقیقات و حواشی و تعلیقات استاد مینورسکی بر تذکرة الملوک ، ترجمة مسعود رجبنیا، در همان؛ ناصرالدین منشی کرمانی، نسائم الاسحار من لطائم الاخبار در تاریخ وزراء ، چاپ جلالالدین محدث ارموی، تهران 1338 ش؛ علینقی نصیری، القاب و مواجب دورة سلاطین صفویه ، چاپ یوسف رحیملو، مشهد 1372 ش؛ حسنبن علی نظامالملک، سیرالملوک ( سیاستنامه )، چاپ هیوبرت دارک، تهران 1340 ش؛ احمدبن عمر نظامی، چهار مقاله ، چاپ محمد قزوینی و محمد معین، تهران 1333 ش؛EI 2 , s.v. "Djamda ¦r" (by D. Ayalon).