جامعی، خاندان رجوع کنید به ابیجامع، آلNNNNجامعی، عبداللطیفبن علی رجوع کنید به ابیجامع، آلNNNNجامعی، علیبن الحسین رجوع کنید به ابیجامع، آلNNNNجامَگی ، واژهای تقریباً معادل حقوق و مواجب که از قرن پنجم در تشکیلات مالی و اداری برخی از دولتهای اسلامی رایج شد. ریشة این واژه (در متون عربی به صورت جامکیّه، جامکیّات و جوامک) جامة فارسی است که با یای نسبت ترکیب شده است. جامَگی در اصل به معنی «جامه بها» ( رجوع کنید بهبرهان؛ نفیسی؛ دهخدا، ذیل واژه) و نیز یک قواره پارچه برای دوختن یک دست جامه است (نفیسی، همانجا) اما در اصطلاح، نخست به معنای بخشی از حقوق سربازان بود که در دورة سلاجقه و زنگیان و ایوبیان، به صورت لباس یا پارچه پرداخت میشد و سپس در عهد ممالیک معنای مستمری ماهانة کارمندان و سربازان به خود گرفت ( رجوع کنید بهد. اسلام ، چاپ دوم، ذیل makiyya" ¦"Dja ). تحول معنایی این واژه تقریباً همانند واژة «جرایه» است که در سازمان اداری فاطمیان، ایوبیان و ممالیک نوعی مقرری غیرنقدی روزانه و ماهانه، اغلب به صورت چند قرص نان بود ( رجوع کنید به قلقشندی، ج 11، ص 42؛ مقریزی، 1418، ج 6، ص 506؛ نیز رجوع کنید به جیره * ) که در عهد عثمانی به صورت مستمری نقدی در آمد ( رجوع کنید به د. اسلام ، همانجا؛ قس واژة «آرپالیق» به معنای حقِّجَوْ در تشکیلات عثمانی رجوع کنید به پاکالین، ذیل k" "Arpal ؛ دائرةالمعارف بزرگ اسلامی ، ذیل «آرپالیق»).از گزارشهای منابع چنین برمیآید که واژة جامگی بیشتر در سازمان اداری دولت ممالیک کاربرد داشته و در منابع و متون مربوط به دیگر سلسلهها (برای نمونه رجوع کنید به نظامی، ص 66؛ ابنجوزی، ج 16، ص 145؛ ابناثیر، 1382، ص 78؛ همو،1399ـ 1402، ج 9، ص 20، 335، ج 10، ص 452، ج 11، ص23، 325، 531) بهندرت به کار رفته است. در گزارشهای دورة ایلخانان مغول نیز این واژه به عنوان بخشی از حقوق نقدی لشکریان در کنار دیگر مواجب مانند وظایف و مرسومات ( رجوع کنید بهشمسمنشی، ج 1، جزء 1، ص200، 295، 306، 366) و در مقابل اقطاع (همان، ج 1، جزء 1، ص 306) به کار رفته است. در تشکیلات عثمانی نیز جامگی در مقابل ارزاق شش ماهه و عطایای سالانه به کار رفته و به معنای حقوق ماهانه مستخدمان حکومتی یا صدقات و صلههایی بود که از محل موقوفات مستمراً و مرتباً به برخی افراد، از جمله سادات و خاندان عثمانی، پرداخت میشد و از 1295/1878 نیز حق جامگی طی حکمی قابل واگذاری به غیر گردید ( رجوع کنید به د.ا. د. ترک ، ذیل mekiyye" "Ca ).با اطلاعات اندکی که در بارة کاربرد واژة جامگی در حکومتهای پیش از ممالیک مانند آلبویه، سلاجقه، فاطمیان، ایوبیان و نیز ایلخانان مغول وجود دارد نمیتوان دقیقاً و تفصیلاً به چند و چون این واژه و جایگاه آن در نظام پرداخت حقوق و مواجب مستمریبگیران حکومتی دست یافت. حتی به نظر میرسد که برخی از نویسندگان متأخرتر این واژه را برای برخی از دورهها و حکومتهای متقدمتر، مثلاً دورة آلبویه ( رجوع کنید به ابناثیر، 1399ـ1402، ج 9، ص20)، بهجا بهکار نبرده و مصطلح رایج در زمان خود را به دورههای پیشین نسبت دادهاند. اما در عهد ممالیک، با استناد به اطلاعات برجای مانده در بارة این واژه در منابع اصیل و دست اول، میتوان به چند و چون جامگی در نظام پرداخت حقوق این دوره دست یافت.بنا بر شواهد و قرائن موجود در منابع مکتوب دورة ممالیک، جامگی نوعی مستمری نقدی ماهانه بود که به برخی از مستخدمان حکومتی (کشوری و لشکری) پرداخت میشد ( رجوع کنید به قلقشندی، ج 3، ص 519، ج 11، ص 42؛ مقریزی، 1418، ج 6، ص 171، 506؛ ابنکثیر، ج 14، ص 184) و به عنوان یکی از مستمریهای اصلی در واقع جانشین و مترادف «راتب» و «راتبه» (جمع آن: رواتب) گردید که پیشتر از طریق دیوان جیش به سپاهیان پرداخت میشد ( رجوع کنید به ابنتغریبردی، ج 9، ص 52، ج 14، ص70).در دورة ممالیک این حقوق در مقابل اقطاع قرار داشت، به نحوی که تقریباً میتوان همة حقوقبگیران این دوره را به دو دسته «اصحاب الاقطاع» و «اربابالجوامک» تقسیم کرد ( رجوع کنید بهقلقشندی، ج 4، ص 41؛ مقریزی، 1270، ج 2، ص 217؛ ابنتغری بردی، ج 9، ص 52).به گزارش مقریزی (1418، ج 6، ص 477) سپاه مصر در دولت ممالیک معمولاً سه دسته بودند: «اجنادالحلقه» (خادمان و محافظان سلطان) که هریک اقطاعی به نام «خُبز» داشتند؛ «ممالیک السلطان» که «جامگی» ماهانه و علاوه بر آن «جرایات و لحوم» روزانه و «کسوه» سالانه هم دریافت میکردند؛ و «ممالیک الامراء» (خادمان امیران) که در شمار اقطاعبگیران امیران قرار داشتند. مقریزی افزوده است که این قاعده از زمان ملک ظاهر سیفالدین برقوق (حک : 784ـ791 و 792ـ801) برهم خورد و در دستهبندی مذکور آشفتگی پدید آمد به نحوی که مثلاً دستة دوم (ممالیک السلطان) علاوه بر جامگی، اقطاع نیز میگرفتند (نیز رجوع کنید به ابنتغری بردی، ج 14، ص70ـ71) اما نویری (ج 8، ص 204ـ 205) کارکنان دستگاه ممالیک را به دو دستة «ممالیک سلطانی» و «ممالیک کتابی» (احتمالاً یعنی ممالیک دیوانی و کشوری در مقابل ممالیک نظامی و لشکری) تقسیم کرده و دستة اخیر را «ارباب الجامکیات» خوانده است. اگر منظور نویری این بوده باشد که جامگی فقط به ممالیک کتابی اختصاص داشته است و ممالیک سلطانی کلاً از آن بیبهره بودهاند، درست نیست، زیرا بنا بر منابع این دوره، ممالیک سلطانی علاوه بر «لحم و علیق و کُسوه» جامگی هم دریافت میکردند ( رجوع کنید به مقریزی، 1418، ج 6، ص 171ـ172؛ ابنتغریبردی، ج 11، ص 261، 361، ج 14، ص70، ج 16، ص100).مقریزی (1270، همانجا) و قلقشندی (ج 4، ص 41) نوشتهاند که زیّ صاحبان اقطاع و ارباب جامگی در عهد ملک ظاهر برقوق از هم جدا بود. پوشیدن لباس رسمی مطرز برای ارباب الجوامک، بر خلاف اصحاب الاقطاع، ممنوع بود. بنا بر مطلب پیش گفته و نیز بر اساس گزارش دیگری از ابنتغریبردی ( رجوع کنید به ج 9، ص 52 ـ53) مقام و مرتبة جامگیبگیران از اقطاعداران پایینتر بود. با این حال، در میان جامگیبگیران، صاحبمنصبان عالیرتبه مانند والیان و قاضیان هم وجود داشتند (برای نمونه رجوع کنید به قلقشندی، ج 11، ص 42؛ بریهی، ص 74؛ نیز رجوع کنید به ادامة مقاله). از مجموع شواهد و قرائن، از جمله تقسیمبندی نویری و نیز متفاوت بودن لباس رسمی صاحبان اقطاع و ارباب جامگی، چنین برمیآید که کارکنان دستگاه ممالیک بر این اساس که آیا مجاز به دریافت اقطاعاند یا نه، طبقهبندی میشدند. با این وصف، اربابالجوامک کسانی بودند که حق دریافت اقطاع نداشتند، هرچند اصحابالاقطاع از حق جامگی هم میتوانستند برخوردار باشند.از گزارشهای مذکور در منابع عصر مملوکی چنین برمیآید که طبقات مختلف با مبالغ متفاوت، جامگی میگرفتند. در رأس همة جامگیبگیران مملوکان و غلامان سلاطین و امیران قرار داشتند. جامگی ممالیک سلطانی در هر ماه به یک میلیون و دویست هزار درهم میرسید ( رجوع کنید به مقریزی، 1418، ج 6، ص 171ـ172). در 748، به سبب رکود قیمتها، جامگی هر غلام به هشتاد درهم (513 دینار) رسید (ابنتغری بردی، ج10، ص210). ممالیک امیرسیفالدین در 817 بیش از هزار تن بودند و جامگی مملوکان او در شام بین ده تا صد دینار بود (همان، ج 14، ص 129). بنا بر توقیعی که از جانب سلطان مملوکی در 678 صادر شده بود، امیرشمسالدین، متولی ثغر اسکندریه، مشمول دریافت جامگی و جرایه در آغاز هر ماه شد ( رجوع کنید به قلقشندی، ج 11، ص40، 42). جنگجویان دریایی ممالیک در سواحل مصر و شام به تفاوت دو، هشت، ده، پانزده و بیست دینار جامگی میگرفتند (همان، ج 3، ص 519).از جانب سلطان به هریک از شیوخ مصر علاوه بر اقطاع، سالانه چهل دینار مستمری نقدی به نام برکات در چهار نوبت (عید فطر، عید قربان، ربیعالاول و رجب) پرداخت میشد. برکات در مصر بنا بر نوشتة قلقشندی (ج 5، ص140) به مثابة جامگی بود. در 822 در منشوری ابلاغ شد که به مربی دو اسب ماهانه سیصد درهم و به مربی دو اسب و یک استر ماهانه 350 درهم، علاوه بر جرایة خُبز، جامگی دهند (مقریزی، 1418، ج 6، ص 506). بنا بر گزارشی، برای مأمور حمل زبالههای خانهها و قلعة سلطان در اوایل حکومت ممالیک بحری (676)، جامگی و جرایه مقرر شد (دواداری، ج 8، ص220). متولی مواریث حَشریّه و مباشران او، از جمله شاهد مُشرِف و کاتب، نیز مشمول دریافت جامگی بودند (قلقشندی، ج 3، ص460). به مباشران و امینان سلطان در امر استخراج معدن زمرد در شهر قوُص هم جامگی داده میشد ( رجوع کنید به همان، ج 3، ص 455).فقیهان هم مشمول دریافت جامگی بودند و جامگی آنان از محل اوقاف و مرتبات سلطانی تأمین میشد (مقریزی، 1418، ج 6، ص 171). به صاحبان دیگر علوم هم جامگی تعلق میگرفت. برای سیدرکنالدین حسنبن شرفشاه استرآبادی (متوفی 715)، متکلم و نحوی، ماهانه 008 ، 1 درهم جامگی مقرر شد (ابنعماد، ج 6، ص 35). در 739 در دارالحدیث مصر، سی محدّث گماشته شد که برای هریک علاوه بر جرایة خُبز، ماهانه هفت درهم و برای مباشر (رئیس) این دارالحدیث، حافظ ذهبی، سی درهم جامگی مقرر شد (ابنکثیر، ج 14، ص 184). در 716 یکی از امیران مملوکی در دمشق، مکتبی برای ایتام وقف و برای آنان کسوه و جامگی مقرر کرد (همان، ج 14، ص 78ـ79). قضات نیز مشمول دریافت جامگی بودند، اما بیشتر آنان از دریافت آن خودداری میکردند ( رجوع کنید به همان، ج 13، ص 246، 260، 277؛ ابنعماد، ج 5، ص 369؛ بریهی، ص 74ـ75).از زمان ملک ظاهر برقوق تصدی پرداخت جامگی ممالیک برعهدة «دیوان مفرد» قرار گرفت (قلقشندی، ج 3، ص 453؛ نیز رجوع کنید به مقریزی، 1418، ج 7، ص 131). ملک ظاهر پس از پایهگذاری این دیوان، مسئولیت آن را به استاددار * سپرد (قلقشندی، همانجا). بر اثر کوتاهی استاددار یا زیادهخواهی مملوکان جامگیبگیر، گاه اغتشاشاتی در دیوان مفرد بروز میکرد که با دستگیری استاددار یا افزایش جامگی مملوکان، رفع میشد ( رجوع کنید به مقریزی، 1418، ج 7، ص 264، 278، 429).منابع: ابناثیر، التاریخ الباهر فی الدولة الاتابکیـّة ، چاپ عبدالقادر احمد طلیمات، قاهره ?] 1382/1963 [ ؛ همو، الکامل فی التاریخ ، بیروت 1385ـ1386/ 1965ـ1966، چاپ افست 1399ـ1402/ 1979ـ 1982؛ ابنتغریبردی، النجوم الزاهرة فی ملوک مصر و القاهرة ، قاهره ?] 1383 [ ـ 1392/ ?] 1963 [ ـ1972؛ ابنجوزی، المنتظم فی تاریخ الملوک و الامم ، چاپ محمد عبدالقادر عطا و مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت 1412/1992؛ ابنعماد؛ ابنکثیر، البدایة و النهایة ، بیروت 1411/1990؛ برهان، برهان قاطع ، چاپ محمد معین، تهران 1361 ش؛ عبدالوهاببن عبدالرحمان بریهی، طبقات صلحاء الیمن، المعروف بتاریخ البریهی ، چاپ عبداللّه محمد حبشی، صنعاء 1403/1983؛ دائرةالمعارف بزرگ اسلامی ، زیرنظر کاظم موسوی بجنوردی، تهران 1367 ش ـ ؛ ذیل «آرپالیق» (از علیاکبر دیانت)؛ ابوبکربن عبداللّه دواداری، کنزالدرر و جامعالغرر ، ج 8 ، چاپ اولریش هارمان، قاهره 1391/1971؛ دهخدا؛ محمدبن هندوشاه شمس منشی، دستورالکاتب فی تعیین المراتب ، چاپ عبدالکریم علیزاده، مسکو 1964ـ1976؛ قلقشندی؛ احمدبن علی مقریزی، السلوک لمعرفة دول الملوک ، چاپ محمدعبدالقادر عطا، بیروت 1418/1997؛ احمدبن علی مقریزی، کتاب المواعظ و الاعتبار بذکر الخطط و الا´ثار، المعروف بالخطط المقریزیة ، بولاق 1270، چاپ افست قاهره ] بیتا. [ ؛ احمدبن عمر نظامی، چهار مقاله ، چاپ محمد قزوینی و محمد معین، تهران 1333 ش؛ علیاکبر نفیسی، فرهنگ نفیسی ، تهران 1355 ش؛ احمدبن عبدالوهاب نویری، نهایةالارب فی فنون الادب ، قاهره ] 1923 [ ـ1990؛EI 2 , s.v. "Dja ¦makiyya" (by Hussain Monإs); Mehmet Zeki Pakal n, Osmanl tarih deyimleri ve terimleri sخzlدg §د , Istanbul 1971-1972; TDVIA , s.v. "Ca mekiyye" (by Ahmet Akgدndدz).