جامعة سیفیه رجوع کنید به سیفیه بنیاد

معرف

جامعة‌ سیفیه‌ رجوع کنید به سیفیه‌، بنیاد#
متن
جامعة‌ سیفیه‌ رجوع کنید به سیفیه‌، بنیادNNNNجامعة‌ مدرسین‌ حوزة‌ علمیة‌ قم‌ ، نهادی‌ علمی‌، فرهنگی‌، اجتماعی‌ و سیاسی‌، تأسیس‌ شده‌ در 1341 ش‌، با هدف‌ اصلاح‌ و برنامه‌ریزی‌ برای‌ فعالیتهای‌ حوزة‌ علمیه‌.حوزة‌ علمیة‌ قم‌ در اواخر دهة‌ 1320 ش‌ و اوایل‌ دهة‌ 1330 ش‌ محل‌ حضور طلاب‌ جوانی‌ شد که‌ از دورترین‌ نقاط‌ ایران‌ بدانجا روی‌ می‌آوردند به‌ گونه‌ای‌ که‌ جمعیت‌ طلاب‌ این‌ شهر از حدود دو هزار نفر در 1326 ش‌، به‌ حدود پنج‌ هزار نفر در 1333 ش‌ رسید ( رجوع کنید به برگ‌هایی‌ از تاریخ‌ حوزة‌ علمیة‌ قم‌ ، ص‌ 31، 186؛ حوزة‌ علمیه‌ * ). افزایش‌ چشمگیر جمعیت‌ طلاب‌ و در پی‌ آن‌ پیچیده‌تر شدن‌ امور حوزة‌ علمیة‌ قم‌، جمعی‌ از مدرسان‌ جوان‌ را بر آن‌ داشت‌ تا برای‌ رسیدگی‌ به‌ امور حوزة‌ علمیة‌ قم‌ و نیز ساماندهی‌ به‌ وضع‌ تحصیلی‌ طلاب‌، دور هم‌ جمع‌ شوند. بسیای‌ از این‌ مدرسان‌ جوان‌ بعدها از آیات‌ عظام‌ و مدرسان‌ برجستة‌ حوزة‌ علمیه‌ شدند. این‌ جمع‌، هستة‌ اولیة‌ «هیئت‌ مدرسین‌» را تشکیل‌ دادند و پس‌ از بررسی‌ نیازها، طرحهایی‌ تهیه‌ کردند و به‌ رؤیت‌ آیت‌اللّه‌ حاج‌آقاحسین‌ بروجردی‌ * رساندند. ایشان‌ طرحها را تأیید کرد اما از قبول‌ مسئولیت‌ خودداری‌ نمود ( رجوع کنید به جامعة‌ مدرسین‌ حوزة‌ علمیة‌ قم‌. روابط‌ عمومی‌، ص‌ 18؛ ایزدی‌ نجف‌آبادی‌، ج‌ 2، ص‌ 339؛ مسعودی‌ خمینی‌، ص‌ 403؛ محمد یزدی‌، مصاحبه‌ مورخ‌ 1367 ش‌، موجود در دفتر جامعة‌ مدرسین‌ حوزة‌ علمیة‌ قم‌، ص‌ 1). پس‌ از درگذشت‌ آیت‌اللّه‌ بروجردی‌ در 1340 ش‌، اعضای‌ جدیدی‌ به‌ «هیئت‌ مدرسین‌» پیوستند. چند تن‌ از فضلا و مدرسان‌ حوزه‌ نیز بدون‌ عضویت‌، با این‌ هیئت‌ همکاری‌ می‌کردند ( رجوع کنید به جامعة‌ مدرسین‌ حوزة‌ علمیة‌ قم‌. 1383 ش‌ ب‌ ، ص‌ 2؛ محمد یزدی‌، همان‌ مصاحبه‌، ص‌ 1ـ2). «هیئت‌ مدرسین‌» پس‌ از برگزاری‌ جلسات‌ متعدد، اهداف‌ خود را تعیین‌ و اساسنامة‌ «جامعة‌ مدرسین‌» را تنظیم‌ کرد (جامعة‌ مدرسین‌ حوزة‌ علمیة‌ قم‌، روابط‌ عمومی‌، ص‌ 19).پس‌ از تصویب‌ لایحة‌ انجمنهای‌ ایالتی‌ و ولایتی‌ در 16 مهر 1341 و سپس‌ اعلام‌ اصول‌ شش‌گانة‌ «انقلاب‌ سفید» از سوی‌ شاه‌ که‌ به‌ شکل‌گیری‌ نهضت‌ روحانیت‌ انجامید ( رجوع کنید به پانزده‌ خرداد * ، قیام‌)، اعضای‌ جامعة‌ مدرسین‌ نیز به‌ فعالیت‌ در امور سیاسی‌ پرداختند و متعاقب‌ آن‌، برخی‌ از اعضای‌ این‌ جامعه‌ بازداشت‌ شدند ( رجوع کنید به اسناد انقلاب‌ اسلامی‌ ، ج‌ 3، ص‌ 195)، عده‌ای‌ نیز متواری‌ و برخی‌ دیگر دستگیر و تبعید شدند ( رجوع کنید بهادامة‌ مقاله‌) و در نهایت‌، در پی‌ هجوم‌ ساواک‌ به‌ منزل‌ اعضای‌ جامعه‌، اساسنامة‌ مذکور نیز از بین‌ رفت‌ (محمد یزدی‌، همان‌ مصاحبه‌، ص‌ 2). با این‌ همه‌، در دهة‌ 1340 ش‌، نشستهای‌ جامعه‌ به‌ صورت‌ متناوب‌ و مخفیانه‌ تشکیل‌ می‌شد و به‌ سبب‌ زندانی‌ یا در تبعید بودن‌ برخی‌ اعضا، این‌ نشستها با شرکت‌ پنج‌ یا شش‌ تن‌ از اعضا رسمیت‌ می‌یافت‌ و اقدامات‌ لازم‌ صورت‌ می‌گرفت‌ (همانجا). پس‌ از پیروزی‌ انقلاب‌ اسلامی‌، جامعة‌ مدرسین‌ رسماً در دی‌ 1358 به‌ ثبت‌ رسید. در اردیبهشت‌ 1359، برخی‌ از اعضا از عضویت‌ انصراف‌ دادند و چند تن‌ دیگر جانشین‌ آنها شدند و جامعه‌ فعالیت‌ خود را به‌ شکل‌ یک‌ واحد حقوقیِ ثبت‌ شده‌ آغاز کرد ( رجوع کنید به همان‌، ص‌ 2ـ3؛ «جامعة‌ مدرسین‌ حوزة‌ علمیة‌ قم‌»، پروندة‌ موجود در آرشیو مرکز اسناد انقلاب‌ اسلامی‌، ش‌ 5336).در اساسنامة‌ جامعه‌ در این‌ زمان‌، اهداف‌ آن‌ چنین‌ ذکر شده‌ بود: تنظیم‌ برنامه‌های‌ درسی‌ حوزه‌های‌ علمیه‌، اصلاح‌ کتابهای‌ درسی‌، تهذیب‌ و تصفیة‌ حوزه‌های‌ علمیه‌، تربیت‌ طلبه‌ برای‌ راهنمایی‌ و ارشاد مردم‌ و دفاع‌ علمی‌ از اسلام‌ در برابر حملات‌ دشمنان‌، تربیت‌ طلبه‌ برای‌ تبلیغ‌ اسلام‌ در کشورهای‌ خارجی‌، ایجاد مراکز تحقیق‌ به‌ منظور مطالعات‌ و پژوهشهای‌ علمی‌، تأسیس‌ و ادارة‌ دستگاههای‌ فرستندة‌ رادیویی‌ و تلویزیونی‌ برای‌ تبلیغ‌ و تعلیم‌ مسائل‌ اسلامی‌ و اهداف‌ جامعه‌، تأسیس‌ مدارس‌ علوم‌ اسلامی‌ برای‌ پسران‌ و دختران‌ در سطوح‌ متعدد، تشکیل‌ واحدهای‌ اقتصادی‌ تعاونی‌ در اشکال‌ گوناگون‌ مانند تأسیس‌ بانکهای‌ بدون‌ بهره‌ و سازمانهای‌ تعاونی‌ و واحدهای‌ مسکونی‌ برای‌ جلوگیری‌ از فعالیتهای‌ ناسالم‌ اقتصادی‌، و جمع‌آوری‌ اخبار و اطلاعاتی‌ که‌ به‌ اهداف‌ جامعه‌ کمک‌ می‌کند مخصوصاً در زمینة‌ فعالیتهای‌ گروههای‌ ضداسلامی‌ و ضد انقلابی‌ (جامعة‌ مدرسین‌ حوزة‌ علمیة‌ قم‌، 1360 ش‌، ص‌ 4ـ 5). در مادّة‌ 14 اساسنامه‌، شیوة‌ به‌ عضویت‌ در آمدن‌ افراد در جامعه‌ تعیین‌ شده‌ است‌ ( رجوع کنید به همان‌، ص‌ 12).جامعة‌ مدرسین‌ دارای‌ یازده‌ بخش‌ بود: 1) بخش‌ روابط‌ عمومی‌؛ 2) بخش‌ مسائل‌ سیاسی‌، که‌ بررسی‌ رویدادهای‌ سیاسی‌ و تهیة‌ گزارش‌ برای‌ جامعه‌ را به‌ عهده‌ داشت‌ و نیز مسئول‌ تهیه‌ و تنظیم‌ اعلامیه‌های‌ سیاسی‌ جامعه‌ و بررسی‌ در بارة‌ مسائلی‌ چون‌ نامزدهای‌ مجلس‌ شورای‌ اسلامی‌ و ریاست‌ جمهوری‌ بود؛ 3) بخش‌ مسائل‌ دانشگاهی‌، که‌ اهدافی‌ چون‌ تنظیم‌ روابط‌ حوزه‌ و دانشگاه‌، بررسی‌ مسائل‌ مطرح‌ شده‌ در حوزة‌ علوم‌ انسانی‌ از دیدگاه‌ اسلام‌ و شناسایی‌ و پرورش‌ و معرفی‌ استادان‌ شایسته‌ برای‌ تدریس‌ علوم‌ انسانی‌ و مسائل‌ اسلامی‌ در دانشگاه‌ را پیگیری‌ می‌کرد؛ 4) بخش‌ مسائل‌ فرهنگی‌ (آموزش‌ و پرورش‌)، که‌ بررسی‌ وضع‌ اسلامی‌ آموزش‌ و پرورش‌ کشور و کمک‌ به‌ تدوین‌ کتابهای‌ درسی‌ و نظارت‌ بر کتابهای‌ درسی‌ مربوط‌ به‌ وزارت‌ آموزش‌ و پرورش‌ را برعهده‌ داشت‌؛ 5) بخش‌ مسائل‌ اقتصادی‌، که‌ بررسی‌ و تحقیق‌ در بارة‌ احکام‌ اقتصادی‌ اسلام‌، بررسی‌ موضوعات‌ اقتصادی‌ و کیفیت‌ تطبیق‌ احکام‌ کلی‌ بر آنها، و تهیة‌ پاسخ‌ سؤالات‌ مربوط‌ به‌ امور اقتصادی‌ جامعه‌ بر اساس‌ فتاوای‌ امام‌ خمینی‌ را برعهده‌ داشت‌؛ 6) بخش‌ مسائل‌ فقهی‌، که‌ پاسخگوی‌ مسائل‌ فقهی‌ ارجاع‌ شده‌ به‌ جامعه‌ و نیز پیگیر اجرای‌ احکام‌ اسلامی‌ در همة‌ زمینه‌ها بود؛ 7) بخش‌ امور مالی‌ و تدارکات‌؛ 8) بخش‌ تحقیق‌ و بررسی‌، که‌ اموری‌ چون‌ بررسی‌ انعکاس‌ موضع‌گیریهای‌ جامعة‌ مدرسین‌ در اجتماع‌ و نیز بررسی‌ علل‌ بروز رویدادهای‌ مهم‌ کشور را برعهده‌ داشت‌؛ 9) بخش‌ امور حوزه‌های‌ علمیه‌، که‌ موظف‌ بود با تماس‌ مداوم‌ با مراجع‌ تقلید، استادان‌، علما و طلاب‌ به‌ تنظیم‌ برنامه‌های‌ درسی‌ و امتحانی‌ تمام‌ رشته‌های‌ مورد نیاز بپردازد. اصلاح‌ و تکمیل‌ کتابهای‌ درسی‌، کوشش‌ برای‌ جلوگیری‌ از نفوذ افکار انحرافی‌ و التقاطی‌ در حوزه‌های‌ علمیه‌، تصفیة‌ حوزه‌ها از عناصر منحرف‌ و رسیدگی‌ به‌ نیازمندیهای‌ طلاب‌ و حل‌ مشکلات‌ مادّی‌ و معنوی‌، به‌ویژه‌ شهریه‌، از دیگر وظیفه‌های‌ این‌ بخش‌ بود؛ 10) بخش‌ تبلیغات‌، که‌ اموری‌ چون‌ نظارت‌ بر برنامه‌های‌ تبلیغات‌ اسلامی‌ کلیة‌ نهادها و اهتمام‌ به‌ تزکیه‌ و تهذیب‌ اخلاق‌ طلاب‌ را از راه‌ تشکیل‌ جلسات‌ درس‌ اخلاق‌ و نشر کتاب‌ و جزوه‌های‌ اخلاقی‌ برعهده‌ داشت‌؛ 11) بخش‌ امور خارج‌ از کشور، که‌ مسئول‌ تنظیم‌ روابط‌ صحیح‌ با دانشجویان‌ ایرانی‌ مقیم‌ خارج‌ و اعزام‌ مبلّغ‌ و مدرّس‌ شایسته‌ برای‌ مناطق‌ مختلف‌ در کوتاه‌مدت‌ و بلندمدت‌ بود (همان‌، ص‌ 23ـ 28).جامعة‌ مدرسین‌ تا 1376 ش‌ بر اساس‌ اساسنامة‌ مزبور فعالیت‌ می‌کرد تا آنکه‌ در 1376 ش‌ به‌ پیشنهاد آیت‌اللّه‌ خامنه‌ای‌، در اساسنامه‌ تغییراتی‌ صورت‌ گرفت‌. این‌ اساسنامه‌ نیز پس‌ از حدود پنج‌ سال‌ مجدداً بازنگری‌ و اصلاح‌ شد و در 24 آذر 1383، به‌ تصویب‌ نهایی‌ اعضای‌ جامعه‌ رسید. در اصلاحات‌ انجام‌ شده‌، اهداف‌ جامعة‌ مدرسین‌ به‌ این‌ موارد محدود گردید: ترویج‌ و گسترش‌ معارف‌ اسلام‌ ناب‌ محمدی‌ و مکتب‌ اهل‌ بیت‌ معصومین‌ علیهم‌السلام‌؛ دفاع‌ از قرآن‌ و عترت‌ و ارزشهای‌ اسلامی‌؛ زمینه‌سازی‌ و جهت‌دهی‌ به‌ تحقیقات‌ در علوم‌ و معارف‌ اسلامی‌؛ تلاش‌ برای‌ اصلاح‌ و تکمیل‌ و اعتلای‌ برنامه‌های‌ حوزه‌های‌ علمیه‌ از طریق‌ شورای‌ عالی‌ حوزه‌؛ دفاع‌ از نظام‌ اسلامی‌ و ولایت‌ فقیه‌؛ ایجاد زمینة‌ مناسب‌ برای‌ پرورش‌ نیروهای‌ حوزه‌ای‌ مورد نیاز نظام‌ اسلامی‌؛ انجام‌ دادن‌ سایر اموری‌ که‌ برای‌ رسیدن‌ به‌ اهداف‌ جامعة‌ مدرسین‌ ضرورت‌ دارد مانند تأسیس‌ مؤسسات‌ فرهنگی‌ و غیره‌ (همو، 1383 ش‌ الف‌ ، ص‌ 4).بر اساس‌ اساسنامة‌ مذکور، ارکان‌ جامعة‌ مدرسین‌ را هیئت‌ مؤسس‌، شورای‌عالی‌، رئیس‌ شورای‌عالی‌، و هیئت‌ رئیسه‌ تشکیل‌ می‌دهد. اعضای‌ شورای‌عالی‌ جامعة‌ مدرسین‌، اعضای‌ رسمی‌ جامعه‌اند که‌ به‌ شرط‌ دارا بودن‌ صلاحیت‌ علمی‌ تدریس‌ درس‌ خارج‌ یا سطوح‌ عالی‌ حوزوی‌ و التزام‌ عملی‌ به‌ نظام‌ جمهوری‌ اسلامی‌ و ولایت‌ فقیه‌ و رعایت‌ شئون‌ حوزوی‌، عضو این‌ شورا می‌شوند (همان‌، ص‌ 5). در اساسنامة‌ جدید تغییرات‌ اساسی‌ در ساختار جامعة‌ مدرسین‌ روی‌ داده‌ است‌. بخشهای‌ یازده‌گانه‌ جای‌ خود را به‌ این‌ معاونتهای‌ چهارگانه‌ داده‌ است‌: معاونت‌ جامعه‌ و نظام‌ که‌ وظیفة‌ اطلاع‌رسانی‌ به‌ مراجع‌ تقلید، استادان‌ و عموم‌ روحانیان‌ کشور و نظارت‌ بر امور فرهنگی‌، سیاسی‌ و اقتصادی‌ نظام‌ جمهوری‌ اسلامی‌ و همکاری‌ با قوة‌ قضائیه‌ در زمینة‌ جذب‌ و گزینش‌ قضات‌ را به‌ عهده‌ دارد؛ معاونت‌ جامعه‌ و مردم‌ که‌ هدف‌ آن‌ ارتباط‌ با مردم‌ و تشکلهای‌ صنفی‌ و دانشجویی‌ و پاسخگویی‌ به‌ آنان‌ است‌؛ معاونت‌ جامعه‌ و روحانیت‌ که‌ وظیفة‌ تشکیل‌ مجمع‌ عمومی‌ جامعة‌ مدرسین‌، مجمع‌ نمایندگان‌ و طلاب‌ و فضلای‌ حوزة‌ علمیه‌، ارتباط‌ مستمر با روحانیون‌ سراسر کشور، فعالیت‌ فرهنگی‌ برای‌ ارتقای‌ فرهنگی‌ مناسب‌ روحانیون‌ و ارتباط‌ مستمر با مراجع‌ تقلید عظام‌ را به‌ عهده‌ دارد؛ معاونت‌ اداری‌ و مالی‌ ( رجوع کنید به همو، 1383 ش‌ ب‌ ، ص‌ 6).در سالهای‌ اخیر تغییراتی‌ نیز در نهادهای‌ وابسته‌ به‌ جامعة‌ مدرسین‌ روی‌ داده‌ است‌، از جمله‌ مدرسة‌ عالی‌ تربیتی‌ و قضایی‌ طلاب‌ قم‌ (مدرسة‌ عالی‌) که‌ زیر نظر جامعة‌ مدرسین‌ حوزة‌ علمیة‌ قم‌ (مصوب‌ 20 اسفند 1364 شورای‌ عالی‌ انقلاب‌ فرهنگی‌ و با هدف‌ تربیت‌ قاضی‌ جهت‌ قوة‌ قضائیه‌) اداره‌ می‌شد، با عنوان‌ دانشگاه‌ قم‌ مستقل‌ شده‌ است‌، اما هیئت‌ امنای‌ این‌ دانشگاه‌ به‌ پیشنهاد جامعة‌ مدرسین‌ تعیین‌ می‌گردد (محسن‌ صالح‌، مصاحبة‌ مورخ‌ 6 بهمن‌ 1383). شورای‌ عالی‌ حوزة‌ علمیة‌ قم‌ نیز مهم‌ترین‌ تشکیلات‌ وابسته‌ به‌ جامعة‌ مدرسین‌ است‌ که‌ اعضای‌ آن‌ با تأیید مراجع‌ تقلید و رهبر انقلاب‌ منصوب‌ می‌شوند. وظیفة‌ این‌ شورا سیاستگذاری‌ و هدایت‌ و نظارت‌ ادارة‌ حوزه‌های‌ علمیه‌ از طریق‌ مرکز مدیریت‌ حوزة‌ علمیة‌ قم‌ و مرکز مدیریت‌ حوزه‌های‌ علمیة‌ خواهران‌ است‌ ( رجوع کنید به همانجا؛ حوزة‌ علمیه‌ * ؛ برای‌ آگاهی‌ از سیر تشکیل‌ شورای‌ عالی‌ و مدیریت‌ حوزه‌ و وظایف‌ و عملکرد آن‌ رجوع کنید به فیروزی‌، ص‌ 5ـ10).عملکرد. جامعة‌ مدرسین‌ در دهة‌ 1340 ش‌ و 1350 ش‌ و پیش‌ از پیروزی‌ انقلاب‌ اسلامی‌ در بهمن‌ 1357، متأثر از اوضاع‌ جامعه‌، به‌ سمت‌ فعالیت‌ سیاسی‌ سوق‌ یافت‌. پس‌ از دستگیری‌ شبانه‌ و محاکمة‌ امام‌ خمینی‌ در دادگاه‌ نظامی‌ در 1342 ش‌ و در شرایطی‌ که‌ بیم‌ اعدام‌ ایشان‌ می‌رفت‌، تلاش‌ دو تن‌ از اعضای‌ جامعة‌ مدرسین‌ در اثبات‌ مرجع‌ تقلید بودن‌ امام‌ و در پی‌ آن‌ اعلام‌ مرجعیت‌ امام‌ از سوی‌ مراجع‌ تقلید، مانع‌ صدور حکم‌ اعدام‌ برای‌ امام‌ شد و در نهایت‌ به‌ آزادی‌ ایشان‌ در فروردین‌ 1343 انجامید ( رجوع کنید به ایزدی‌ نجف‌آبادی‌، ج‌ 1، ص‌ 51؛ یزدی‌، ص‌ 318ـ 319، 330؛ امام‌ خمینی‌ * ). فعالیت‌ جامعة‌ مدرسین‌ در پی‌ دستگیری‌ دوباره‌ و تبعید امام‌ خمینی‌ به‌ ترکیه‌ در 13 آبان‌ 1343 و سپس‌ تبعید به‌ عراق‌ در 13 مهر 1344، وارد مرحلة‌ جدیدی‌ گشت‌. در این‌ سالها اعضای‌ جامعه‌ با چاپ‌ و تکثیر اطلاعیه‌های‌ امام‌ خمینی‌ و نیز برگزاری‌ سخنرانی‌ یا صدور بیانیه‌، پیشگام‌ زنده‌ نگه‌داشتن‌ حرکت‌ امام‌ خمینی‌ در جامعه‌ بودند ( رجوع کنید به مسعودی‌ خمینی‌، ص‌380؛ ایزدی‌ نجف‌آبادی‌، ج‌ 2، ص‌ 414). در خرداد 1349 و پس‌ از رحلت‌ آیت‌اللّه‌ سیدمحسن‌ حکیم‌ * ، یازده‌ تن‌ از اعضای‌ جامعه‌، با صدور اعلامیه‌، در تثبیت‌ مرجعیت‌ امام‌ خمینی‌، تلاش‌ گسترده‌ کردند ( رجوع کنید به امام‌ در آیینة‌ اسناد ، ج‌ 4، ص‌490ـ492). در واکنش‌ به‌ این‌ اقدام‌، رژیم‌ پهلوی‌ 25 تن‌ از اعضای‌ فعال‌ جامعه‌ را بازداشت‌ و تبعید کرد ( رجوع کنید بهمحمد یزدی‌، همان‌ مصاحبه‌، ص‌ 2؛ خلخالی‌، ج‌ 1، ص‌185ـ 187). در این‌ سالها اعضای‌ جامعة‌ مدرسین‌، باتوجه‌ به‌ اختناق‌ حاکم‌ بر کشور، به‌ مناسبتهایی‌ می‌کوشیدند با مطرح‌ کردن‌ نام‌ و آرای‌ امام‌ خمینی‌ مانع‌ فراموش‌ شدن‌ حرکتِ مبارزاتی‌ ایشان‌ شوند؛ صدور اعلامیه‌ها و بیانیه‌هایی‌ در اعتراض‌ به‌ ادامة‌ تبعید امام‌، برگزاری‌ مراسم‌ یادبود فرزند امام‌، حجت‌الاسلام‌ والمسلمین‌ سیدمصطفی‌ خمینی‌، در قم‌ و دیگر شهرستانها که‌ سهمی‌ جدّی‌ در ایجاد فضای‌ مبارزاتی‌ بر ضد حکومت‌ پهلوی‌ داشت‌، و برگزاری‌ راهپیمایی‌ و تظاهرات‌ نمونه‌هایی‌ از این‌ اقدامات‌ است‌ ( رجوع کنید به امام‌ در آیینة‌ اسناد ، ج‌ 3، ص‌ 325ـ 329، ج‌ 4، ص‌ 371؛ «اعلامیة‌ جمعی‌ از اساتید و فضلاء حوزة‌ علمیة‌ قم‌»، 7 محرّم‌ 1399؛ ایزدی‌ نجف‌آبادی‌، همانجا؛ نوزده‌ دی‌ به‌ روایت‌ اسناد ساواک‌ ، ص‌ 32ـ33؛ حماسة‌ 19 دی‌ قم‌ ، ص‌ 186، به‌ نقل‌ از محمد مؤمن‌؛ یزدی‌، ص‌ 259ـ 260). در آذر 1357 جامعة‌ مدرسین‌ در اعلامیه‌ای‌، خلع‌ محمدرضا پهلوی‌ را از سلطنت‌ و پیشنهاد برپایی‌ حکومت‌ اسلامی‌ را به‌جای‌ حکومت‌ پهلوی‌ مطرح‌ ساخت‌. جامعة‌ مدرسین‌ در ماههای‌ پایانی‌ حکومت‌ پهلوی‌، در هدایت‌ مبارزة‌ مردم‌ با حکومت‌ پهلوی‌ نقش‌ مؤثری‌ ایفا کرد. اعضای‌ جامعه‌ در جریان‌ بازگشت‌ امام‌ خمینی‌ از تبعید، هماهنگی‌ و تهیة‌ مقدمات‌ برای‌ ورود امام‌ را برعهده‌ گرفتند (یزدی‌، ص‌ 195، 265ـ266، 269؛ «امام‌ خمینی‌»، پروندة‌ موجود در آرشیو مرکز اسناد انقلاب‌ اسلامی‌، ش‌ 898، ص‌ 64). اعلامیه‌های‌ اعضای‌ جامعة‌ مدرسین‌ یا اعلامیه‌هایی‌ با امضای‌ اشخاصِ طرفدار این‌ جامعه‌، در این‌ دوره‌ فراتر از شصت‌ مورد است‌، هرچند به‌ دلیل‌ دستگیری‌ یا تبعید و زندانی‌ شدن‌ متناوب‌ اعضای‌ آن‌، تعداد امضاهای‌ این‌ اطلاعیه‌ها از دوازده‌ تا هشتاد و چند نفر متغیر بوده‌ است‌ (محتشمی‌پور، 1376ـ 1378 ش‌، ج‌ 1، ص‌ 394؛ فارسی‌، ص‌ 241، 243).این‌ تشکل‌ پس‌ از پیروزی‌ انقلاب‌ اسلامی‌ ایران‌ و با توجه‌ به‌ پیشینة‌ مبارزاتی‌ آن‌، مورد حمایت‌ امام‌ خمینی‌ قرار گرفت‌. اعضای‌ جامعه‌ در این‌ سالها در بالاترین‌ مناصب‌ اجرایی‌، قانونگذاری‌ و قضائی‌ قرار گرفتند. عضویت‌ در شورای‌ نگهبان‌ و شورای‌عالی‌ قضائی‌، دیوان‌عالی‌ کشور، ریاست‌ مجلس‌ خبرگان‌ و دادگاه‌ انتظامی‌ قضات‌، و امامت‌ جمعه‌ مراکز استانها از جملة‌ این‌ مشاغل‌ است‌ (محمد یزدی‌، همان‌ مصاحبه‌، ص‌ 5). به‌ توصیة‌ امام‌ خمینی‌ اعضای‌ ستاد انقلاب‌ فرهنگی‌، که‌ سیاستگذاری‌ در امور فرهنگی‌ کشور را برعهده‌ داشتند، موظف‌ به‌ مشورت‌ با جامعة‌ مدرسین‌ حوزة‌ علمیة‌ قم‌ شدند (امام‌ خمینی‌، ج‌ 15، ص‌ 409). در مواردی‌ نیز برخی‌ از اعضای‌ جامعه‌ را مستقیماً امام‌ خمینی‌ برای‌ انجام‌ دادن‌ برخی‌ وظایف‌ منصوب‌ می‌کردند (محسن‌ صالح‌، همان‌ مصاحبه‌). به‌ طور کلی‌ در فاصلة‌ سالهای‌ 1357 تا 1367 ش‌، جامعة‌ مدرسین‌ به‌ عنوان‌ بازوی‌ اجرایی‌ امام‌ خمینی‌ فعالیت‌ می‌کرد. پاره‌ای‌ از اقدامهای‌ جامعة‌ مدرسین‌ در این‌ زمینه‌ بدین‌ شرح‌ است‌: اعزام‌ نماینده‌ به‌ سراسر کشور از سوی‌ امام‌ خمینی‌ برای‌ رسیدگی‌ به‌ مسائل‌ جاری‌ کشور و حل‌ اختلافات‌ قومی‌ و منطقه‌ای‌؛ اعزام‌ قاضی‌ و حاکم‌ شرع‌ به‌ سراسر کشور با هماهنگی‌ امام‌ خمینی‌ برای‌ رسیدگی‌ به‌ پروندة‌ متخلفان‌ رژیم‌ سابق‌ و سرپرستی‌ امور جاری‌ مناطق‌ مختلف‌ کشور از طرف‌ امام‌ خمینی‌؛ معرفی‌ روحانیان‌ برای‌ تصدی‌ نمایندگی‌ امام‌ در نهادها و نیروهای‌ مسلح‌ (جامعة‌ مدرسین‌ حوزة‌ علمیة‌ قم‌، 1383 ش‌ ب‌ ، ص‌ 4ـ5).پس‌ از انقلاب‌ اسلامی‌، جامعة‌ مدرسین‌ به‌ عنوان‌ مرجعی‌ در امور حوزه‌ و مراجع‌ و روحانیان‌ نیز مطرح‌ شد و به‌ تنظیم‌ تعاملات‌ میان‌ جامعه‌، حوزه‌ و حکومت‌ پرداخت‌. معرفی‌ افرادِ واجدِ صلاحیتِ مرجعیت‌ به‌ مردم‌ ( رجوع کنید به جامعة‌ مدرسین‌ حوزة‌ علمیة‌ قم‌، 1373 ش‌) و حمایت‌ از انتخاب‌ آیت‌اللّه‌ خامنه‌ای‌ به‌ عنوان‌ رهبر جمهوری‌ اسلامی‌ ایران‌ نیز از اقدامات‌ جامعه‌ بوده‌ است‌ ( رجوع کنید به کیهان‌ ، ش‌13630، 17 خرداد 1368، ص‌ 3؛ محسن‌ حرم‌ پناهی‌، مصاحبه‌ مورخ‌ 4 اردیبهشت‌ 1369، موجود در دفتر جامعة‌ مدرسین‌ حوزة‌ علمیة‌ قم‌، ص‌ 12ـ13).مشارکت‌ فعال‌ در دوره‌های‌ متناوب‌ انتخابات‌ ریاست‌ جمهوری‌ و در صورت‌ امکان‌، معرفی‌ نامزد مقبول‌، و نیز معرفی‌ نامزدهای‌ منتخب‌ در کشور در چندین‌ دورة‌ انتخابات‌ مجلس‌ خبرگان‌، از دیگر اقدامات‌ جامعة‌ مدرسین‌ است‌ («آیة‌اللّه‌ ناصر مکارم‌ شیرازی‌»، پروندة‌ موجود در آرشیو اسناد مرکز انقلاب‌ اسلامی‌، ش‌ 1229؛ رسالت‌ ، سال‌ 12، ش‌ 3263، 3 اردیبهشت‌ 1376، ص‌ 3؛ جمهوری‌ اسلامی‌ ، سال‌ 22، ش‌ 6351، 5 خرداد 1380، ص‌ 9؛ کیهان‌ ، ش‌ 11739، 11 آذر 1361، ص‌ 3). همسویی‌ جامعة‌ مدرسین‌ با تشکلها و احزابی‌ چون‌ جامعة‌ روحانیت‌ مبارز استان‌ تهران‌، جامعة‌ اسلامی‌ مهندسین‌، و هیئتهای‌ مؤتلفه‌ موجب‌ شده‌ است‌ که‌ در تقسیم‌بندی‌ تحلیلگران‌ سیاسی‌، این‌ تشکل‌ در زمرة‌ تشکلهای‌ جناح‌ سیاسی‌ موسوم‌ به‌ راست‌ سنّتی‌ به‌ شمار آید ( رجوع کنید به شادلو، ص‌70، 185؛ بشیریه‌، ص‌50؛ محتشمی‌پور، 1379 ش‌، ص‌ 29؛ در بارة‌ تأکید امام‌ خمینی‌ و آیت‌اللّه‌ خامنه‌ای‌ بر فراجناحی‌ عمل‌ کردن‌ جامعة‌ مدرسین‌ و احتراز از درگیریهای‌ حزبی‌ و جناحی‌ رجوع کنید به امام‌ خمینی‌، ج‌ 19، ص‌ 302ـ304؛ ابرار ، ش‌ 3331، 26 اردیبهشت‌ 1379، ص‌ 2).به‌ موازات‌ حضور فعال‌ جامعة‌ مدرسین‌ در عرصة‌ سیاسی‌ کشور و انتقادهای‌ گستردة‌ آن‌ از برخی‌ اقدامات‌ قوای‌ مجریه‌ و مقننه‌ در مقاطع‌ مختلف‌، مواضع‌ این‌ جامعه‌ نیز محل‌ نقد و موشکافی‌ قرار گرفته‌ است‌. جامعة‌ مدرسین‌ از سوی‌ منتقدان‌ متهم‌ به‌ بسترسازی‌ برای‌ خشونت‌ ( آریا ، سال‌ 2، ش‌ 454، 20 فروردین‌ 1379، ص‌ 2؛ آبان‌ ، سال‌ 2، ش‌120، 20 فروردین‌ 1379، ص‌ 2) و مخالفت‌ با سیاستهایی‌ شده‌ که‌ برای‌ رفع‌ تبعیض‌ اقتصادی‌ و برقراری‌ عدالت‌ اجتماعی‌ در نظر گرفته‌ شده‌ است‌ ( کار و کارگر ، سال‌ 10، ش‌ 2776، 19 تیر 1379، ص‌10). فراهم‌ کردن‌ موجبات‌ تعطیل‌ فقه‌ انقلابی‌ اسلامی‌ و رهنمودهای‌ امام‌ خمینی‌ در زمینه‌های‌ متعدد اقتصادی‌ (از جمله‌ قانون‌ کار) و ایجاد مانع‌ در اِعمال‌ ولایت‌ مطلقه‌ و احکام‌ حکومتی‌ در زمان‌ حیات‌ امام‌ خمینی‌ ( بیان‌ ، ش‌ 9، اردیبهشت‌ 1370، ص‌ 8)، تلاش‌ برای‌ تضعیف‌ مجلس‌ شورای‌ اسلامی‌ (همان‌، ص‌10) و مخالفت‌ برخی‌ از اعضای‌ جامعة‌ مدرسین‌ با اَحکام‌ امام‌ خمینی‌ به‌ عنوان‌ امر مولوی‌ و ارشادی‌ (همان‌، ص‌ 15؛ محتشمی‌پور، 1379 ش‌، ص‌30) از دیگر انتقادها به‌ جامعة‌ مدرسین‌ حوزة‌ علمیة‌ قم‌ است‌.گرایشهای‌ متفاوت‌ اعضای‌ جامعة‌ مدرسین‌ از آغاز تاکنون‌، بر عملکرد آن‌ تأثیر بسزایی‌ داشته‌ است‌ ( رجوع کنید به محتشمی‌پور، 1376ـ 1378 ش‌، ج‌ 1، ص‌ 394؛ یزدی‌، ص‌ 247؛ محسن‌ حرم‌ پناهی‌، مصاحبة‌ مورخ‌ 1360 ش‌، موجود در دفتر جامعة‌ مدرسین‌ حوزة‌ علمیة‌ قم‌، ص‌ 14)؛ از این‌رو، فقط‌ بیانیه‌های‌ رسمی‌ جامعه‌ را می‌توان‌ نظر اجماعی‌ اعضای‌ جامعة‌ مدرسین‌ و بیانگر مواضع‌ رسمی‌ آن‌ دانست‌ (محسن‌ صالح‌، همان‌ مصاحبه‌). پخش‌ نامه‌ها و اطلاعیه‌های‌ برخی‌ از اعضای‌ جامعه‌ بیانگر اقداماتی‌ درون‌ تشکلی‌ و ناشی‌ از اختلافات‌ در به‌ اجماع‌ رساندن‌ عقاید و به‌ نوعی‌ نشان‌دهندة‌ اختلافات‌ داخلی‌ اعضای‌ جامعه‌ است‌ ( رجوع کنید به «جامعة‌ مدرسین‌ حوزة‌ علمیة‌ قم‌»، پروندة‌ موجود در آرشیو مرکز اسناد انقلاب‌ اسلامی‌، ش‌ 5336). از 1376 ش‌ تا 1384 ش‌ نیز دو گرایش‌ عمدة‌ سیاسی‌ در درون‌ جامعه‌ وجود داشته‌ که‌ یکی‌ آن‌ را به‌ همسویی‌ با برخی‌ تشکلها و گروهها متمایل‌ کرده‌ و دیگری‌ با استدلال‌ به‌ لزوم‌ عمل‌ فراجناحی‌ مخالف‌ با تابعیت‌ از یک‌ جناح‌ یا فرد است‌ و معتقد به‌ لزوم‌ همسویی‌ جامعة‌ مدرسین‌ با مواضع‌ رهبری‌ انقلاب‌ است‌.در سالهای‌ اخیر، در پی‌ سخنان‌ رهبر انقلاب‌، آیت‌اللّه‌ خامنه‌ای‌، در جمع‌ اعضای‌ جامعة‌ مدرسین‌، لزوم‌ اصلاح‌ تشکیلات‌ جامعة‌ مدرسین‌ و نیز لزوم‌ پیوستن‌ اعضای‌ جدید و جوان‌ به‌ این‌ جمع‌ مطرح‌ شده‌ و اقداماتی‌ نیز صورت‌ گرفته‌ است‌ ( رجوع کنید به یزدی‌، ص‌ 531 ـ532؛ کیهان‌ ، سال‌ 57، ش‌ 16521، 19 اردیبهشت‌ 1378، ص‌ 14؛ ناطق‌ نوری‌، ص‌ 111). گفتنی‌ است‌ که‌ پیشتر نیز امام‌ خمینی‌ لزوم‌ ورود چند تن‌ از استادانِ بنام‌ حوزه‌ را به‌ این‌ جمع‌ یادآوری‌ کرده‌ بود که‌ این‌ خواسته‌ تحقق‌ یافت‌ ( رجوع کنید به مسعودی‌ خمینی‌، ص‌ 380).منابع‌: اسناد انقلاب‌ اسلامی‌ ، ج‌ 3، تهران‌: مرکز اسناد انقلاب‌ اسلامی‌، 1374 ش‌؛ «اعلامیة‌ جمعی‌ از اساتید و فضلاء حوزة‌ علمیة‌ قم‌ بمناسبت‌ عزاداری‌ و راهپیمائی‌ تاسوعا و عاشورا روز یکشنبه‌ و دوشنبه‌»، قم‌، 7 محرّم‌ 1399؛ امام‌ در آیینة‌ اسناد: سیر مبارزات‌ امام‌ خمینی‌ ( س‌ ) به‌ روایت‌ اسناد شهربانی‌ ، تهران‌: مؤسسة‌ تنظیم‌ و نشر آثار امام‌ خمینی‌ (س‌)، 1383 ش‌؛ مصطفی‌ ایزدی‌ نجف‌آبادی‌، گذری‌ بر زندگی‌ فقیه‌ عالیقدر آیت‌اللّه‌ منتظری‌ ، تهران‌ 1361ـ1366 ش‌؛ برگ‌هایی‌ از تاریخ‌ حوزة‌ علمیة‌ قم‌ ، به‌کوشش‌ رسول‌ جعفریان‌، تهران‌: مرکز اسناد انقلاب‌ اسلامی‌، 1381 ش‌؛ حسین‌ بشیریه‌، «کاریزما، سنت‌ و قانون‌: منابع‌ مشروعیت‌ سیاسی‌»، در معمای‌ حاکمیت‌ قانون‌ در ایران‌ ، تدوین‌ اسماعیل‌ خلیلی‌، تهران‌: طرح‌ نو، 1381 ش‌؛ جامعة‌ مدرسین‌ حوزة‌ علمیة‌ قم‌، اساسنامة‌ جامعة‌ مدرسین‌ حوزة‌ علمیة‌ قم‌ ، قم‌ 1360 ش‌؛ همو، اساسنامة‌ شورایعالی‌ جامعة‌ مدرسین‌ حوزة‌ علمیة‌ قم‌ ، قم‌ 1383 ش‌ الف‌ ؛ همو، «بیانیة‌ مهم‌ جامعة‌ مدرسین‌ حوزة‌ علمیة‌ قم‌ در بارة‌ مرجعیت‌ در تاریخ‌ 11/9/1373»، قم‌ 1373 ش‌؛ همو، جامعة‌ مدرسین‌ حوزة‌ علمیة‌ قم‌ از آغاز تاکنون‌ ، قم‌ 1383 ش‌ ب‌ (منتشر نشده‌)؛ جامعة‌ مدرسین‌ حوزة‌ علمیة‌ قم‌. روابط‌ عمومی‌، «جامعة‌ مدرسین‌»، نورعلم‌ ، دورة‌ 1، ش‌ 4 (خرداد 1363)؛ حماسة‌ 19 دی‌ قم‌ ، به‌کوشش‌ علی‌ شیرخانی‌، تهران‌: مرکز اسناد انقلاب‌ اسلامی‌، 1377 ش‌؛ صادق‌ خلخالی‌، خاطرات‌ آیت‌اللّه‌ خلخالی‌ ، تهران‌ 1379ـ1380 ش‌؛ روح‌اللّه‌ خمینی‌، رهبر انقلاب‌ و بنیانگذار جمهوری‌ اسلامی‌ ایران‌، صحیفة‌ امام‌ ، تهران‌ 1378 ش‌؛ عباس‌ شادلو، اطلاعاتی‌ در بارة‌ احزاب‌ و جناحهای‌ سیاسی‌ ایران‌ امروز ، تهران‌ 1379 ش‌؛ جلال‌الدین‌ فارسی‌، فرهنگ‌ واژه‌های‌ انقلاب‌ اسلامی‌ ، ] تهران‌ [ 1374 ش‌؛ عباس‌ فیروزی‌، «دومین‌ دورة‌ شورای‌ عالی‌ و مدیریت‌ حوزة‌ علمیه‌»، پیام‌ حوزه‌ ، سال‌ 2، ش‌ 3 (پاییز 1374)؛ علی‌اکبر محتشمی‌پور، چند صدایی‌ در جامعه‌ و روحانیت‌ ، تهران‌ 1379ش‌؛ همو، خاطرات‌ حجة‌الاسلام‌ والمسلمین‌ سیدعلی‌اکبر محتشمی‌پور ، تهران‌ 1376ـ 1378 ش‌؛ علی‌اکبر مسعودی‌ خمینی‌، خاطرات‌ آیت‌اللّه‌ مسعودی‌ خمینی‌ ، تدوین‌ جواد امامی‌، تهران‌ 1381 ش‌؛ علی‌اکبر ناطق‌ نوری‌، خاطرات‌ حجة‌الاسلام‌ والمسلمین‌ علی‌اکبر ناطق‌ نوری‌ ، تدوین‌ مرتضی‌ میردار، تهران‌ 1382 ش‌؛ نوزده‌ دی‌ به‌ روایت‌ اسناد ساواک‌ ، تهران‌: وزارت‌ اطلاعات‌، مرکز بررسی‌ اسناد تاریخی‌، 1382 ش‌؛ محمد یزدی‌، خاطرات‌ آیت‌اللّه‌ محمد یزدی‌، تهران‌ 1380 ش‌.
نظر شما
مولفان
گروه
اسلام معاصر ,
رده موضوعی
جلد 9
تاریخ 93
وضعیت چاپ
  • چاپ شده