جامع عباسی ، اولین رسالة عملیه به فارسی بر پایة فقه امامی، اثر بهاءالدین عامِلی، معروف به شیخبهائی، فقیه امامی و دانشمند ذوفنون قرن دهم و یازدهم. به نوشتة مؤلف در ابتدای کتاب (1319، ص 2)، شاهعباس اول (حک : 996ـ 1038) که به نشر مطالب دینی توجه و اهتمام داشت، از او خواست تا کتابی تألیف کند شامل آن بخش از مسائل، احکام و آداب شرعی که اغلب مورد نیاز مردم است. شیخبهائی نیز تدوین کتابی را طراحی کرد که جامع تمام مسائل فقهی مورد نیاز عموم مردم باشد و چون این اقدام را به درخواست شاهعباس انجام داد و کتاب را به او اهدا کرد، آن را جامععباسی نامید ( رجوع کنید بههمان، ص 2ـ3؛ عباس، ص560).مؤلف در طرح خود، مطالب جامع عباسی را در بیست باب گنجاند ( رجوع کنید به شیخبهائی، 1319، ص 3؛ عباس، ص 562 ـ564) ولی به گفتة شاگرد او، نظامالدین محمد ساوجی * (متوفی 1038)، پس از تألیف پنج باب نخست آن، در 1031 درگذشت ( رجوع کنید به شیخبهائی، 1319، تکملة ساوجی، ص 137). بنا بر قول مشهور دیگر که بر اساس آن، سال درگذشت شیخبهائی 1030 است ( رجوع کنید بهاسکندر منشی، ج 2، ص 967؛ مجلسی، ج 14، ص 435؛ حسینی استرآبادی، ص 217؛ نیز رجوع کنید به بهاءالدین عاملی * )، باید تاریخ اتمام باب پنجم جامع عباسی را نیز همین سال دانست. بنابراین، هرچند زمان آغاز تألیف جامع عباسی به درستی معلوم نیست (قصری، ص 61؛ نیز رجوع کنید به اسکندرمنشی، ج 1، ص 156)، میتوان گفت که شیخبهائی در سالهای آخر عمر آن را تألیف کرده و شاید آخرین تألیف او بوده است ( رجوع کنید بهاسکندرمنشی، ج 2، ص 967).پنج باب یاد شده که بخش اعظم ابواب عبادات را در بر دارد، به ترتیب عبارتاند از: طهارت، نماز، زکوة و خمس، روزه، و حج ( رجوع کنید بهشیخبهائی، 1319، ص 3ـ136؛ آقابزرگ طهرانی، ج 3، ص340، ج 5، ص 62ـ63).پس از درگذشت شیخبهائی، نظامالدین ساوجی به فرمان شاهعباس تألیف جامع عباسی را ادامه داد و پانزده باب باقی مانده را مطابق طرح استادش به پایان رساند (شیخبهائی، 1319، همان تکمله، ص 137ـ 138، نیز رجوع کنید بهص 138 به بعد؛ قمی، ج 3، ص 213؛ آقابزرگ طهرانی، همانجاها؛ امینی، ج 11، ص 339). سال اتمام آن 1032 ذکر شده است ( رجوع کنید به استادی، ص 39). برخی منابع، از محمدبن علی عامِلی (متوفی 1057، شاگرد شیخبهائی) و زینالعابدین حسینی (شاگرد و خواهرزادة شیخبهائی) نیز به عنوان نگارندگان متممهای دیگری برای جامع عباسی نام بردهاند (برای متمم محمدبن علی عاملی رجوع کنید به ادامة مقاله؛ برای متمم زینالعابدین حسینی که فقط شامل یکی دو باب است رجوع کنید بهآقابزرگ طهرانی، ج 3، ص340، ج 5، ص 63، پانویس 1؛ مدرسی طباطبائی، ص 223) اما تنها متمم مهم و مشهور، که به همراه پنج باب نخست به عنوان کتاب جامع عباسی شناخته میشود، متمم نظامالدین ساوجی است.با بررسی فهرست ابواب جامع عباسی ( رجوع کنید به شیخبهائی، 1319، ص 3، تکمله، ص 138، 454ـ463) میتوان دریافت که موضوع نوزده باب آن کاملاً فقهی است و شامل مسائلی است که معمولاً در کتابها و رسالههای فقهی مطرح میشود، برخلافِ باب هفتم ( رجوع کنید به تکمله، ص 163ـ191) که در بارة زیارت چهارده معصوم علیهمالسلام و ایام ولادت و وفات ایشان است و فقهی نیست ( رجوع کنید به عباس، ص 561).هر چند جامع عباسی ، مانند دیگر منابع جامع فقهی، از باب طهارت آغاز و به باب دیات ختم میشود، اما ترتیب ابواب آن و نیز سهم و اهمیتی که به هر باب داده شده است با دیگر آثار فقهی هماهنگ نیست زیرا از سویی، در برخی ابواب جامع عباسی چند مبحث مستقل فقهی یکجا آمده، از جمله باب ششم (تکمله، ص 138ـ162) که به موضوعاتی چون وقف، صدقه، قرضالحسنه، جهاد و امربه معروف و نهی از منکر پرداخته است و نیز باب دهم (همان، ص 227ـ260) که مباحث متنوعی چون اجاره، عاریه، امانت، غصب، ضمانت، مُزارعه، مُساقات، شرکت، مُضاربه، وکالت، جُعاله و لُقَطه را در بر دارد، و از سوی دیگر، موضوع برخی ابواب آن از منابع فقهی دیگر، بسیار ریزتر و جزئیتر است. در این باره میتوان به باب سیزدهم (همان، ص 325ـ329) و باب چهاردهم (همان، ص 329ـ337) استناد کرد که به ترتیب در بارة شکار حیوانات و ذبح آنهاست، در حالی که در منابع فقهی معمولاً این دو موضوع، یکجا آورده میشود (برای نمونه رجوع کنید به مفید، ص 575؛ علامه حلّی، ص 208،210؛ شهید اول، ص 148). به علاوه، شیوة کلی باببندی جامع عباسی نیز اقتضا داشته که مباحث و موضوعات نزدیک به هم در یک باب بیاید (مانند باب سوم، مباحث زکات و خمس رجوع کنید به شیخبهائی، 1319، ص 96ـ102). شاید بتوان گفت که اختصاص دادن بابی مستقل به شکار حیوانات در قبال مبحث ذبح حیوانات، از آنرو بوده که جامع عباسی به فرمانشاهعباس تألیف شده و شکار حیوانات، عادت و سرگرمی رایج پادشاهان و امیران و وزیران بوده و جایگاه ویژهای نزد آنان داشته است.جامع عباسی اثری استدلالی نیست که در بر دارندة همة آرای فقهی و احتجاجات و اشکالات آنها باشد، بلکه کتابی فتوایی و مشتمل بر آرای فقهی مؤلف آن بر مبنای فقه امامی است، البته در مواردی، مؤلف به اقوال و آرای دیگر اشاره کرده است، بدون آنکه یک نظر را ترجیح دهد.مهمترین ویژگی جامع عباسی این است که نخستین کتابی است به فارسی که همة احکام شرعی مورد نیاز مردم را به زبانی آسان و با نثری بیتکلف و روشن بیان کرده، به گونهای که فهمیدن آن برای عموم مردم به سادگی ممکن بوده است ( رجوع کنید بههمان، ص2ـ3؛ آقابزرگطهرانی، ج 5، ص 62؛ عباس، ص559 ـ 561؛ قصری، ص 53 ـ54)؛ از اینرو، نگارش جامع عباسی نقطة عطفی در سیر نگارش متون فقهی به شمار رفته و حتی آن را نخستین رسالة عملیه * به زبان فارسی دانستهاند ( رجوع کنید بهمطهری، ص 494؛ عباس، ص560؛ قصری، ص 53). در واقع این کتاب در آن دوره، کارکرد رسالههای توضیحالمسائل امروزی را داشته، هرچند بیش از آنها آداب و سنن را با احکام فقهی در آمیخته است.مسائل جامع عباسی آنگونه که در رسالههای توضیحالمسائل متداول است شمارهگذاری نشده، ولی هریک از ابواب آن، به تناسب، به بخشهای کوچکتری با عناوینی از قبیل مطلب، مبحث، فصل، بحث و قسم تقسیم شده است.در میان تألیفات و رسالههای متعدد شیخبهائی در علوم و فنون مختلف، جامع عباسی شهرت و منزلت خاصی داشتو علاوه بر تودة مردم، مورد توجه فقیهان و از منابع و مراجع مهم آنان نیز بود ( رجوع کنید به جهانگیری، ص 69؛ برای دیگر آثارشیخ بهائی رجوع کنید به بهاءالدین عاملی * ). بسیاری از فقیهان در دورههای بعد بر آن حاشیه نوشته و فتواهای خود را درموارد مغایرت داشتن با فتواهای مؤلف، بیان نمودهاند ( رجوع کنید بهآقابزرگ طهرانی، ج 6، ص 56، 89 ـ90). برخی از این حواشی صرفاً بر بخشی که خود شیخ بهائی تألیف کرده (یعنی پنج باب نخست) و برخی دیگر، بر همة ابواب نگاشته شده است ( رجوع کنید بهادامة مقاله).حاشیة محمدبن علی عامِلی، معروف به ابنخاتون، از نخستین حواشی بر جامع عباسی است که شخصی به نام برهان تبریزی با نظارت ابنخاتون در 1054 آن را تدوین کرده است (کنتوری، ص 172؛ آقابزرگطهرانی، ج 6، ص 56؛ امینی، ج 11، ص 349؛ قس مدرسی طباطبائی، ص 223). برخی منابع، از ابنخاتون به عنوان شارح و نیز نگارندة متمم جامع عباسی یاد کردهاند که به درستی معلوم نیست همة این آثار یکی است یا باهم تفاوت دارند ( رجوع کنید به خوانساری، ج 1، ص 78؛ صدر، ص 314ـ315، 362ـ363؛ آقابزرگ طهرانی، ج 3، ص 340ـ 341، ج 6، ص 56، ج 13، ص 172؛ امینی، همانجا).حسینعلی ملایری تویسرکانی (متوفی 1286) و عبداللّه مامقانی نجفی (متوفی 1351) نیز بر آن حاشیه نوشتهاند (آقابزرگ طهرانی، ج 5، ص 63، ج 6، ص 56؛ امینی، ج 11، ص 350).چهار تن از مراجع متأخر که بر جامع عباسی حاشیه نوشتهاند و حواشی آنان در چاپ سنگی 1328 تهران آمده ( رجوع کنید بهص 4)، عبارتاند از: عبداللّه مازندرانی (متوفی 1330)، محمدکاظم طباطبائی یزدی (متوفی 1338)، سیداسماعیل صدر (متوفی 1338) و ابوالقاسم دهکردی اصفهانی (متوفی 1353)، که حاشیة دو فرد اول تنها بر پنج باب نخست، و حاشیة دو نفر اخیر بر تمام ابواب است ( رجوع کنید به همان، ص 4 به بعد؛ برای آگاهی از حاشیههای دیگر رجوع کنید به امینی، همانجا).نسخههای خطی متعددی از جامع عباسی وجود دارد ( رجوع کنید بهعربزاده، ص 206؛ قصری، ص 69ـ71). این کتاب بارها در ایران و هند چاپ شده تا جایی که گفته شده شمردن چاپهای مختلف آن دشوار است ( رجوع کنید به شیخبهائی، 1368 ش، مقدمة نفیسی، ص 65؛ آقابزرگطهرانی، ج 5، ص 62 ـ63؛ جهانگیری، ص 69؛ قصری، ص 71ـ72). برخی از چاپهای آن منحصر به پنج باب نخست و برخی دیگر، شامل تمام بیست باب است. بعضی از این چاپها همراه با حواشی فتوایی برخی فقهاست ( رجوع کنید بهآقابزرگ طهرانی؛ قصری، همانجاها).جامع عباسی به زبان اردو ترجمه و در هند چاپ شده است (آقابزرگ طهرانی، ج 4، ص 93). همچنین از ترجمة آن به زبان عربی، به قلم عبدعلیبن رحمتاللّه حویزی، با عنوان البرق اللامع فی ترجمة الجامع گزارش دادهاند ( رجوع کنید به امین، ج 8، ص 28؛ قس عباس، ص 560).شهرت جامع عباسی سبب شده است تا در دورههای بعد، آثار دیگری با پیروی از آن و الهام از شیوة نامگذاری و نگارش آن پدید آید. هریک از این آثار به نام یکی از شاهان نوشته شده است، از جمله: جامع صفوی ، جامع سلیمانی ، جامع محمدی و جامع ناصری . جامع صفوی ، اثر فارسی علینقیبن ابیالعلا طغائی (قاضی اصفهان، متوفی 1060) است که به نام شاه صفی صفوی (حک : 1038ـ1052) تألیف شده و در بارة امامت است (آقابزرگطهرانی، ج 5، ص 62).جامع سلیمانی ، اثر نظامالدین علی موسوی، به فارسی است که به نام شاهسلیمان صفوی (حک : 1077 یا 1078 ـ 1105) تألیف شده و در بارة سه موضوع است: مقدمه شامل شش فصل در باب اصول دین، دوازده مقصد در باب احکام شرعی و خاتمه در بارة تاریخ معصومین علیهمالسلام (همان، ج 5، ص 59).جامع محمدی ، رسالة عملیة فارسی، اثر محمدجعفر استرآبادی (متوفی 1263) است که آن را به نام محمدشاهقاجار (حک : 1250ـ1264) تألیف کرده است. مقدمة آن در اصول دین، چهارده باب در فقه و خاتمة آن در تجوید است (همان، ج 24، ص 71؛ قس ج 5، ص70 که آن را شامل هشت باب ذکر کرده است).جامع ناصری ، رسالة عملیة فارسی، اثر علیبن محمدجعفر شریعتمدار استرآبادی (متوفی 1315، فرزند مؤلف جامع محمدی ) است که آن را به نام ناصرالدین شاه قاجار (حک : 1264ـ1313) تألیف کرده است. به نوشتة آقابزرگ طهرانی (ج 5، ص 75) چون جامع ناصری علاوه بر ابواب فقهی، احکام شرعی مربوط به مسائل سیاسی و تدبیر مُدُن و حقوق و تکالیف متقابل مردم و حاکمان را نیز بیان کرده، بر جامع محمدی مزیت دارد. گفتهاند ( رجوع کنید به همانجا) که ناصرالدینشاه بر این نظر بوده است که جامع ناصری را قانون رسمی معتبردر سراسر ایران قرار دهد ولی این امر، به علت مخالفتهای جدّی برخی اشخاص، تحقق نیافت.منابع: آقابزرگ طهرانی؛ رضا استادی، فهرست نسخههای خطی کتابخانة عمومی حضرت آیةاللّهالعظمی گلپایگانی ، ج 2، قم: دارالقرآن الکریم، ] بیتا. [ ؛ اسکندرمنشی؛ امین؛ عبدالحسین امینی، الغدیر فی الکتاب و السنة و الادب ، قم 1416ـ1422/ 1995ـ2002؛ محسن جهانگیری، «شرح احوال و ذکر آثار و نقل افکار شیخبهائی»، فلسفه ، نشریة اختصاصی گروه آموزشی فلسفه، ش 1، ضمیمة مجلة دانشکدة ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران (بهار 1355)؛ حسنبن مرتضی حسینی استرآبادی، تاریخ سلطانی: از شیخ صفیتا شاه صفی ، چاپ احسان اشراقی، تهران 1366 ش؛ خوانساری؛ محمدبن مکی شهید اول، اللمعة الدمشقیة فی فقة الامامیة ،چاپ محمدتقی مروارید و علیاصغر مروارید، تهران 1406؛ محمدبن حسین شیخبهائی، جامع عباسی ، چاپ سنگی بمبئی 1319، چاپ افست تهران ] بیتا. [ ؛ همان، چاپ سنگی تهران 1328؛ همو، دیوانکامل شیخبهائی ، تهران 1368 ش؛ حسن صدر، تکملة امل الا´مل ، چاپ احمد حسینی، قم 1406؛ دلال عباس، بهاءالدین العاملی:ادیباً و فقیهاً و عالماً ، ] بیروت [ 1995؛ ابوالفضل عربزاده، فهرست نسخههای خطی کتابخانة آیةاللّه العظمی گلپایگانی ، ج 4،قم 1378 ش؛ حسنبن یوسف علامه حلّی، تبصرةالمتعلمین فی احکام الدین ، چاپ احمد حسینی و هادی یوسفی، بیروت 1404/ 1984؛ محمد قصری، سیمایی از شیخبهائی در آیینة آثار ، مشهد 1374 ش؛ عباس قمی، کتاب الکنی و الالقاب ، صیدا 1357ـ 1358، چاپ افست قم ] بیتا. [ ؛ اعجاز حسینبن محمد قلی کنتوری، کشفالحجب و الاَستار عن اسماء الکتب و الاَسفار ، قم 1409؛ محمدتقیبن مقصود علی مجلسی، روضةالمتقین فی شرح من لایحضره الفقیه ، چاپ حسین موسوی کرمانی و علی پناه اشتهاردی، قم 1406ـ1413؛ حسین مدرسی طباطبائی، مقدمهای بر فقه شیعه: کلیات و کتابشناسی ، ترجمة محمد آصف فکرت، مشهد 1368 ش؛ مرتضی مطهری، خدمات متقابل اسلام و ایران ، تهران 1370 ش؛ محمدبن محمد مفید، المقنعة ، قم 1410.