الجامعالصحیح(1) ، یکی از کتابهای ششگانة حدیثی اهلسنّت (صحاح سته)، تألیف ابوعیسی تِرْمِذی * .نام این کتاب در منابع به صورتهای کتاب الصحیح (ابنندیم، ص 289)، صحیح الترمِذی ، الجامعالصحیح ، الجامع الکبیر ، السنن ، و الجامع آمده است (عِتر، ص50). حاجیخلیفه (ج 1، ستون 559) پس از ذکر دو نام جامع الترمذی و السنن ، اولی را مشهورتر دانسته، اما بَشّار عوَّاد معروف، مصحح آخرین و بهترین چاپ کتاب، با استناد به سخن ابناثیر (ج 7، ص460) نام الجامعالکبیر را برای آن برگزیده است ( رجوع کنید به ترمذی، ج 1، مقدمة معروف، ص 7).این کتاب مقدمه ندارد و مشتمل بر پنجاه باب و یک بخش پایانی با عنوان «العلل» ( رجوع کنید بهج 6، ص 227ـ257) است که مؤلف در آن دیدگاهها و روش کار خود را در تدوین کتاب بیان کرده است. بر اساس آنچه ترمذی در العلل (ج 6، ص 227، 230) گفته، به نظر میرسد سبب تألیف کتاب، گردآوری ادله بوده است، یعنی احادیث و آثاری که فقها بدانها استدلال کردهاند و نیز تبیین علل و احوال آنها از حیث صحت و سُقم (ترمذی، ج 1، همان مقدمه، ص 9).الجامع الصحیح به چند باب بزرگ و هر باب به بابهای کوچکتر مشتمل بر احادیث صحیح و غیر آن تقسیم شده است و در مجموع 222 ، 2 باب و 956 ، 3 حدیث دارد. پس از هر حدیث، میزان صحت یا حُسن یا ضعف آن بیان گردیدهاست (عتر، ص49). عناوین ابواب (اصطلاحاً: تراجم) این کتاب بر دو قسم است: تراجم عام که مشتملاند بر احادیث و مسائل متعدد و ابواب فراوانی که در نوع موضوع اشتراک دارند، نظیر مسائل مربوط به نماز و زکات، و ترمذی واژة «ابواب» را بر آنها اطلاق کرده؛ تراجم جزئی که به مسئلهای معیّن اطلاق میشوند و ترمذی یک یا چند حدیث برای آنها آورده و واژة «باب» را برای آنها بهکار برده است (همان، ص50). روش ترمذی درترتیب مطالب کتاب این است که نخست ترجمة (عنوان) مسئله را آورده و سپس حدیث یا احادیثی ذکر کرده و آنگاه آرای فقها را در بارة آن مسئله آورده است. در مرحلة بعد، عمل آنان به آن حدیث یا احادیث را روشن ساخته و سپس از درجة صحت یا حُسن یا ضعف آن حدیث یا احادیثسخن به میان آورده و نیز به ذکر رجال و اسانید آن پرداخته و به دنبال آن، علل و طرق آنها را آورده و در آخر، احادیث دیگری را که متناسب با ترجمة باب باشد ذکر کرده است (همان، ص 51).نیمی از الجامعالصحیح به احکام و نیم دیگر آن به موضوعاتی چون مواعظ، آداب، تفسیر و مناقب اختصاص یافته است (همان، ص 49). ترمذی در العلل (ج 6، ص 227) شیوة گزینش احادیث (شرط) را چنین تشریح کرده که تمام احادیثی را که لااقل برخی علما بدان عمل کردهاند، جز دو حدیث، در الجامع الصحیح آورده است.یکی از ویژگیهای الجامع الصحیح این است که در آن در بارة صحت و سقم احادیث داوری شده و در اغلب موارد دلایل آن نیز آورده شده و به «عللِ» (نارساییها و اشکالات) احادیث و احوال راویان و بیانِ مراتبِ آنها توجه شده است. این کتاب مشتمل بر آرای مشهورترین فقهایی است که پیش از ترمذی میزیستند و ترتیب و تبویب سهلالوصولی دارد (ترمذی، ج 1، همان مقدمه، ص 8). الجامعالصحیح به گفتة عِتر (ص 53 ـ54) هم واجد صناعت حدیث است هم فقه، و علاوه بر فواید ویژة خود، جامع فواید صحیح بخاری و صحیح مسلم است. ترمذی به اِسناد توجه ویژه داشته، طرق حدیث واحدی را برشمرده و اختلاف و اتفاق راویان آن را ذکر کرده است. وی به چهار شیوه، اسناد روایات را آورده است: جمعآوری اسانید متعدد حدیث در یک سیاق، برشمردنِ اسانید و ذکر متن پس از اِسناد اول، جداگانه آوردن هر سند با متن حدیث آن، منحصراً اشاره به اسانید (عتر، ص 76).از دیگر ویژگیهای الجامعالصحیح ، آوردن حدیث در مناسبترین باب و پرهیز از تکرار (عتر، ص 96) و نیز احتراز از تقطیع و تلخیص احادیث است (همان، ص 99). در کتاب العلل ترمذی اصول و مسائلی را ذکر کرده که در الجامعالصحیح به آنها پایبند بوده است. وی در آن، احوال احادیث را به اجمال بیان کرده و نیز مآخذ فقهی و حدیثی خود را آورده است. همچنین در آن به علم رجال و مشروعیت جرح و تعدیل و اقسام و احکام رجال پرداخته، از طرق تحمل حدیث سخن به میان آورده، به اختلاف علما اشاره کرده و به تفسیر اصطلاحات حدیثی پرداخته است (عتر، ص 55 ـ57).منابعِ الجامعالصحیح ، بر اساس آنچه ترمذی در العلل آورده، آثار فقهای اهل حدیث نظیر سفیان ثوری و مالکبن اَنس و احمدبن حنبل ( رجوع کنید به ترمذی، ج 6، ص 228ـ229) و کتابهای رجالی نظیر التاریخ الکبیر بخاری و آثار ابوزُرْعه و دارِمی ( رجوع کنید بههمان، ج 6، ص 229) بوده است.در الجامع الصحیح انواع و اقسام حدیث آمده و از حیث رد و قبول، به سه قسم صحیح و حسن و ضعیف تقسیم شده است (عتر، ص 146). ابنتَیْمیّه (ج10، جزء 18، ص 14) این تقسیمبندی را ابتکار ترمذی دانسته است.ترمذی در الجامعالصحیح اصطلاحات حدیثی را در معنای غیرشایع آنها بهکار برده و گاه اصطلاحات غریبی نیز ابداع کرده که تفسیر و حل آنها دشوار است. وی همچنین گاه ترکیب غریبی از اصطلاحات حدیثی ساخته است (عتر، ص 148) مانند حسنٌ صحیحٌ (ترمذی، ج 4، ص 5، 7، 70)، حسنٌ غریبٌ (همان، ج 4، ص 26، ج 6، ص 7ـ 8) و حسنُ صحیحٌ غریبٌ (همان، ج 4، ص 28، 30). ترمذی در ترجیح روایات هم بدین شیوه عمل کرده که حدیث را به دو وجه (مُرسل و موصول، موقوف و مرفوع) نقل و سپس مورد راجح را بیان و به حکم آن تصریح نموده است (عتر، ص 126).در بارة اهمیت و اعتبار کتاب الجامع الصحیح از قول خود ترمذی نقل شدهاست که آن را بر علمای حجاز و عراق و خراسان عرضه کرده و آنها از آن اظهار رضایت کردهاند و بنابراین، الجامعالصحیح در هر خانهای که باشد گویی در آن خانه پیامبر سخن میگوید ( رجوع کنید بهذهبی، ج 13، ص 274). خواجه عبداللّه انصاری، الجامع ترمذی را سودمندتر از کتاب بخاری و مسلم دانسته زیرا معتقد بوده که ایندو به کار علمای متبحر میآیند اما الجامع الصحیح به کار همگان میآید ( رجوع کنید به ذهبی، ج 13، ص 277). ابناثیر (ج 1، ص 194) نیز الجامعالصحیح را بهترین و پرفایدهترین، خوشترتیبترین و کمتکرارترین کتاب حدیثی میداند که واجد مطالبی از قبیل وجوه استدلال و بیان انواع حدیث و جرح و تعدیل است که در دیگر کتابهای صحاح نیست.ابونصرعبدالرحیمبن عبدالخالق، مندرجات الجامعالصحیح را در چهار قسم ارزیابی کرده است: قسمی که صحت آن قطعی است، قسمی که بنا بر شرط ابوداوود و نسایی صحیح است، قسمی که ترمذی آن را برای ضدیت (مخالفت) آورده و علت آن را هم بیان کرده، و قسمی که مورد عمل برخی علما قرار گرفته است ( رجوع کنید بهذهبی، ج 13، ص 274). اما ذهبی (همانجا)، ضمن اعتراف به سودمندی و پرفایده بودن الجامع الصحیح و اشتمال آن بر رئوس مسائل، آن را حاوی پارهای احادیث واهی و موضوع (جعلی) میداند که بیشتر آنها در بارة فضائل است. در مجموع، الجامعالصحیح ، از حیث شیوة اختیار حدیث (شرط)، پس از صحیح بخاری و صحیح مسلم قرار میگیرد (عتر، ص 64).الجامع الصحیح را بسیاری از شاگردان ترمذی روایت کردهاند، اما روایت مشهور آن که تا امروز باقی مانده، روایت ابوالعباس محمدبن احمدبن محبوب محبوبیمروزی است (ترمذی، ج 1، همان مقدمه، ص 13؛ عتر، ص 68) که آن را از ترمذی و نیز سعیدبن مسعود (دوست نَضْربن شُمَیل) و دیگران روایت کرده است (ابنعماد، ج 2، ص 373). مشهورترین کسی که الجامعالصحیح را از محبوبی روایت کرده، شاگردش ابومحمد عبدالجبار جرّاحی مروزی است (ترمذی، ج 1، همان مقدمه، ص 13) و مشهورترین کسی که این کتاب را از جرّاحی مروزی روایت کرده، ابوالفتح عبدالملکبن ابیالقاسم عبداللّه کروخی هروی است (همان مقدمه، ص 14). با روایت کروخی، الجامعالصحیح بهطور گسترده منتشر شد و کسانی چون ابنجوزی و خطیب دَولَعی و عبدالوهاببن سُکَینه، آن را سماع کردند ( رجوع کنید به همانجا).الجامعالصحیح از بدو انتشار مورد توجه محدّثان و فقها قرار گرفت و شروح و تعلیقات فراوانی بر آن نوشته شد ( رجوع کنید بهحاجیخلیفه، ج 1، ستون 559؛ مبارکفوری، مقدمه، ج 1، ص 292ـ305؛ سزگین، ج 1، ص 155ـ156؛ ترجمة عربی، ج 1، جزء 1، ص 302ـ303). همچنین خلاصههایی از آن فراهم شد ( رجوع کنید به مبارکفوری، مقدمه، ج 1، ص 304؛ سزگین، ج 1، ص 156؛ ترجمة عربی، ج 1، جزء 1، ص 303ـ304). مشهورترین شرح کهن آن شرح ابوبکر محمدبن عبداللّه اشبیلی مالکی (ابنعربی؛ متوفی 543) با عنوانِ عارِضَةُالاَحْوَذِی است که در 1374ش/ 1995 در بیروت چاپ شده است و مشهورترین شرح آن در قرون جدید شرح مبارکفوری با نام تحفةالاحوذی است (بیروت 1410/1990). قسمت «العلل» الجامعالصحیح را ابنرجب حنبلی بهطور مستقل شرح کرده است (ریاض 2001). الجامعالصحیح نخستین بار در 1292 در دو جلد در بولاق چاپ شد (ترمذی، ج 1، همان مقدمه، ص 15). بشّار عوّاد معروف نیز در 1375ش/ 1996 در بیروت چاپ محققانهای از آن را در شش جلد با عنوان الجامعالکبیر منتشر کرد.منابع: ابناثیر، جامعالاصول فی احادیث الرسول ، چاپ عبدالقادر ارناؤوط، بیروت 1403/1983؛ ابنتیمیّه، مجموع الفتاوی ، چاپ مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت 1421/2000؛ ابنعماد؛ ابنندیم؛ محمدبن عیسی ترمذی، الجامعالکبیر ، چاپ بشّار عوّاد معروف، بیروت 1998؛ حاجیخلیفه؛ ذهبی؛ فؤاد سزگین، تاریخ التراث العربی ، ج 1، جزء 1، نقله الی العربیة محمود فهمی حجازی، ریاض 1403/1983؛ نورالدین عتر، الامام الترمذی و الموازنة بین جامعه و بینالصحیحین ، بیروت 1408/1988؛ محمد عبدالرحمان مبارکفوری، تحفةالاحوذی بشرح جامع الترمذی ، بیروت 1410/1990؛Fuat Sezgin, Geschichte des arabischen Schrifttums , Leiden 1967-1984.