جامعالالحان ، از کتابهای مهم فارسی در بارة موسیقی، نوشتة عبدالقادربن غیبی مراغی. تألیف این کتاب در 799 آغاز شده و در 808 به پایان رسیده است ( رجوع کنید بهاسفزاری، بخش 2، ص 92ـ 93؛ خواندمیر، ج 4، ص 13ـ14؛ قس مراغی، مقدمة بینش، ص هفت). مؤلف در ابتدا کتاب را برای تعلیم دو پسرش، نورالدین عبدالرحمان و نظامالدین عبدالرحیم، نوشته اما در 816 یا 818 (بر اساس تاریخ نسخة جامعالالحان نورعثمانیه)، آن را در هرات به نام شاهرخ تیموری (متوفی 850) بازنگاری کرده است ( رجوع کنید به مراغی، ص 2؛ د. اسلام ، چاپ دوم، ذیل «عبدالقادربن غیبی»). این کتاب که از جمله آثار چهارگانة عبدالقادر مراغی در موسیقی است، کاملترین اثر او دانسته شده و حاوی مقدمهای در پنج فصل، دوازده بابِ سه تا پنج فصلی و خاتمهای در شش فصل است.مباحث فصول پنجگانة مقدمه، بهترتیب، در تعریف موسیقی، کیفیت به وجود آمدن موسیقی، موضوع آن، مبادی این فن و علت غایی آن است ( رجوع کنید به مراغی، ص 7ـ12).باب اول، که در چهار فصل تنظیم شده، شامل بحث در بارة ایجاد صوت و عوامل ایجادکنندة آن، نغمه و کیفیت رسیدن صوت و نغمه به گوش و اسباب حدّت و ثقل اصوات بر مبنای طبیعیات است (ص 13ـ26).در باب دوم، مؤلف تقسیم پردههای ساز یا زه (سیم) واحد را بر اساس روش صفیالدینِ اُرمَوی * در کتاب ادوار موسیقی و روش ابداعی خود، که از روش صفیالدین آسانتر و دقیقتر بوده، شرح داده است. او محاسبات اجزا و کسور اجزای وتر را در پایان این باب در جدولی آورده است (ص 27ـ39).در باب سوم، در بارة ابعاد (فواصل موسیقی) و طرز محاسبة نسبت آنها بحث شده است (ص 41ـ63).باب چهارم، که از دشوارفهمترین قسمتهای جامعالالحان است، در سه فصل انواع اجناس، اقسام بُعد ذیالاربع و ذیالخمس، و انواع ادواری ( رجوع کنید به دور * ) که از اضافة اقسام ابعاد طبقة دوم به طبقة اول حاصل میشود، همراه با جداول متعدد تنظیم شده است (ص 65ـ99).باب پنجم، در چهار فصل، به هماهنگی و کوک سیمها و نیز سازهایی که دو یا سه یا چهار سیم دارند و عود کامل که دارای پنج سیم است، اختصاص دارد (ص 101ـ109).باب ششم، که در بارة ادوار ایرانی است، در چهار فصل شامل ادوار دوازدهگانة مشهور، طبقات ادوار، آوازهای ششگانه و شعبات بیستوچهارگانة آن است (ص 111ـ146).باب هفتم، سه فصل دارد، به ترتیب در بارة اشتباه ابعاد، اشتراک نغمات و ترتیب اجناس (ص 147ـ 157).باب هشتم، شامل سه فصلِ ادوار مشهور در جمع تام، اسم نغمههای ملایم به عربی و یونانی (به همراه جدول) و مناسبت پردهها با آوازها و شعبههاست (ص 158ـ164).باب نهم، در سه فصل، در شرح پردههای مستوی و منعکس، بیان کوکهای غیرمعهود و روش به دست آوردن عدد نَقَراتِ (کوچکترین واحد شمارش وزن) ترجیعات است (ص 165ـ187).باب دهم، در چهار فصل، شامل قواعد گرفتهای پردههای مشکل عود، تعلیم خوانندگی، انتقال (تغییرمایه) و دستهبندی آلات موسیقی است (ص 189ـ210).در باب یازدهم، که چهار فصل دارد، با استفاده از آرای فارابی و صفیالدین ارموی به تفصیل در بارة ایقاع بحث شده و نیز از ادوار ایقاعی که در زمان حیات مؤلف متداول بوده و ادوار ابداعی نویسنده و در پایان، در بارة ساختن تصنیف سخن رفته است (ص 211ـ230).در باب دوازدهم نیز، در سه فصل، در بارة تأثیر ادوار در نفوس و تناسب ادوار دوازدهگانه و آوازها و شعبات با مزاج اشخاص و اقوام، اصابع ستّه و مباشرت در تصانیف و انواع تصانیف قدیم بحث شده است (ص 230ـ252).خاتمة جامعالالحان ، که خود کتاب مستقلی است و جداگانه نیز چاپ شده است، شامل شش فصل است در بارة آداب خنیاگری، 45 مجلس گوناگون و اشعار مناسب هر مجلس، روش ممارست در فن موسیقی، موسیقی مغولی و اسامی کوکهای مغولی، شرححال موسیقیدانهای گذشته و نحوة استفاده از عود برای تهییجشنوندگان.با آنکه اتکای عبدالقادر مراغی در بحثهای نظری این اثر مانند آثار دیگرش بیشتر بر نظریات و تجارب صفیالدین ارموی است، انعکاس تجارب بزرگانی چون فارابی، ابنسینا و قطبالدین شیرازی، نقد آثار موسیقیدانان سَلَف و مقایسة آنها با یکدیگر و نتیجهگیریهای منطقی از این مقایسهها در سراسر کتاب بهوضوح دیده میشود تا آنجا که این کتاب را جامع آثار گذشتگان دانسته و بر این باور بودهاند که خواننده با مطالعة جامعالالحان خود را از خواندن آثار دیگران بینیاز مییابد ( رجوع کنید بهد. اسلام ، همانجا). از سوی دیگر، دستاوردهای متأخر موسیقی ایرانی چه در نواحی مرکزی و چه در حوزة خراسان و ماوراءالنهر، در سدههای هفتم و هشتم، نیز در این کتاب بازتاب یافته است زیرا مؤلف در شهرهای نائین، تبریز، بغداد، سمرقند و هرات زندگی کرده و با موسیقی عملی و نظری خراسانیها، پارسها، اعراب، ترکهای شرقی، ترکهای غربی و تاجیکهای آسیای میانه ــ که موسیقی آنها همه یک منشأ دارند ــ از نزدیک آشنا بوده و چکیدة این اطلاعات را در جامعالالحان ذکر کرده است، مانند وصف کوکهای معمول سازهای مغولان، تصانیف زبانهای ترکی، عربی و فارسی و ذکر ادوار ایقاعی مزوّج در روزگار مؤلف. او حتی به هند سفر کرد و با موسیقی هندی نیز آشنا شد تا جایی که عَمَلی (تصنیفی) در راکِ * (راگا به معنای سرود) هندی و بهزبان محلی ساخت ( رجوع کنید به چنگیهروی، ص35).موسیقی عامیانه و محلی متداول در زمان مراغی نیز، هرچند نه بهصورتی بایسته، در جامعالالحان منعکس شده و برای پژوهشهای مردمشناسانه اهمیت بسیار دارد. بهویژه ردیابی نقش فهلویات پارسی دری و برخی اصطلاحات ترکیِ ازبکی در موسیقی آن دوره از جنبة زبانشناسی در خور توجه است. نظر به اینکه آثار موسیقی ایرانی بعد از تألیفات صفیالدین ارموی، انباشته از واژهها و مصطلحات عربی است و بیشتر به عربی نگاشته شده است، جامعالالحان که به فارسی دری نگاشته شده و به جای استفاده از واژهها و اصطلاحات عربی، مصطلحات معمول موسیقی جوامع فارسیزبان را ثبت و ضبط کرده است، اهمیتی بهسزا دارد. نثر عبدالقادر مراغی یکی از ممتازترین نمونههای نثر علمی قرن هشتم و نهم ایران است که برای تحقیق در بارة تاریخ تطور نثر فارسی درخور توجه است (مراغی، مقدمة بینش، ص پانزده).از جامعالالحان چهار نسخة خطی شناخته شده است: نسخة کتابخانة بودلیان (ش 1842، مورخ 808 و تجدیدنظر در 816)؛ نسخة نورعثمانیه (ش 3644، مورخ 818) و نسخة دیگر نورعثمانیه (ش 3645) هر دو در استانبول و به نام شاهرخ تیموری؛ و نسخة پاریس (مورخ 1074؛ همان مقدمه، ص سیزده؛ منزوی، ج 5، ص 3892).در 1366 ش، مؤسسة مطالعات و تحقیقات فرهنگی متن نسخة کتابخانة نورعثمانیه (مورخ 818) را همراه با تعلیقات سودمند و پیشگفتار مُمَتِّع تقی بینش در چهارصد صفحه منتشر کرد و در 1372 ش، همان ناشر خاتمة جامعالالحان را در 291 صفحه بهچاپ رساند. این اثر بر اساس یک نسخه چاپ شده و نسخ دیگر، بهویژه قدیمترین آنها، در نظر گرفته نشده است. همچنین استقصای کاملی از نظریات معاصران عبدالقادر مراغی در بارة زادگاه و اصل او انجام نگرفته و تنها به تبع ترجمة ترکی دایرةالمعارف اسلام ( رجوع کنید به د. ا. ترک ، ذیل «عبدالقادربن غیبی»)، بر ترک بودن وی تأکید شده است.از فهرست نسخ فارسی کتابخانة بودلیان دانشگاه آکسفورد و اقوال فارمر ( رجوع کنید به د. اسلام ، همانجا) چنین برمیآید که مؤلف ظاهراً فشردهای از این کتاب را در سال 821 برای مطالعة شاهزاده بایسنغرمیرزا (زندگی: 802 ـ 838) تهیه کرده که نسخهای از آن به شمارة 1843 در کتابخانة بودلیان موجود است ( رجوع کنید بهزاخاو و اته ، ج 1، ستون 1060؛ منزوی، همانجا).منابع: معینالدین محمد اسفزاری، روضاتالجنات فی اوصاف مدینة هرات ، چاپ محمدکاظم امام، تهران 1338ـ1339 ش؛ درویشعلی چنگی هروی، تحفة السرور ، میکروفیلم کتابخانة مرکزی آکادمی علوم افعانستان، ش 26؛ خواندمیر؛ عبدالقادربن غیبی مراغی، جامع الالحان ، چاپ تقی بینش، تهران 1366 ش؛ منزوی؛EI 2 , s.v. " ـ Abd A l-K ¤a ¦dir B . Ghayb ¦" (by H. G. Farmer); I A , s.v. "Abdدlkadir B . G ayb ¦" (by H. G. Farmer); Eduard Sachau and Hermann Ethإ, Catalogue of the Persian, Turkish, Hindأsta nر, and Pushtu ¦manuscripts in the Bodleian Library , pt. 1: The Persian manuscripts , Oxford 1989.