جاسوس ، مأمور کسب اخبار و اطلاعات سرّی در زمینههای مختلف و ابلاغ آن به خلیفه و سلطان یا هرکسی که به وی مأموریت داده است. جاسوس در لغت به معنای جستجوکنندة احوال و خبررسان است ( رجوع کنید به ابنمنظور، ذیل «جسس»). واژههای عین (جمعِ آن: عیون)، صاحب الخبر، مُنهی و گاه مُشرف نیز در منابع معادل جاسوس بهکار رفتهاند. وظیفة اصلی جاسوس تحقیق در بارة احوال دشمن و گزارش آن به افراد خودی بود، اما در طول تاریخ وظایف متنوع دیگری به وی محول گردید ( رجوع کنید به ادامة مقاله). واژة جاسوس عمدتاً معنایی منفی را به ذهن متبادر میکند (برای نمونه رجوع کنید به دهخدا، ج 2، ص 574)، بهطوری که جاسوس را «صاحب سرّالشر»، در برابر ناموس بهمعنای «صاحب سرّالخیر» دانستهاند ( رجوع کنید به ابنمنظور، همانجا). در نصیحتنامهها و کتابهای آدابالملوک، توصیههای فراوانی در بارة ویژگیهای جاسوس و نحوة بهکار گرفتن او شدهاست ( رجوع کنید به ادامة مقاله). چون نظام جاسوسیِ مؤثر، به قدرت فرمانروا و پادشاه کمک میکند، گماشتن جاسوس در همة حکومتها مورد توجه بوده است و تمام پادشاهان، بدون استثنا، برای کسب اطلاع در مورد اتباع، وزیران، صاحبمنصبان، ملتزمان و خانوادههای خود و نیز دشمنان خارجی از جاسوسان استفاده میکردند.هخامنشیان به امر خبرگیری اهمیت فراوان میدادند. بنا به گزارشهای مورخان یونانی، آنان نهادی به نام «چشم و گوش شاه» داشتند که علاوه بر بازرسی ممالک تابعه و نظارت بر آنها، جاسوس نیز بودند (بریان ، ج 1، ص 725ـ727؛ فرای ، ص 109ـ 110). همچنین در جنگها، جاسوسانی را مأمور شناسایی سرزمین و بررسی امکانات دشمن میکردند ( رجوع کنید بههرودوت، ص 198ـ201). این نهاد در دورة ساسانیان گسترش یافت و پادشاهان ساسانی با گماشتن «منهیان و جواسیس» در داخل، بیم و هراس همگان را بر انگیخته بودند ( نامة تَنْسَر به گُشنسپ ، ص 71). جاسوسان اردشیر بابکان (حک : 226ـ241 میلادی)، او را از هر آنچه در قلمروش میگذشت، آگاه میکردند ( رجوع کنید به جاحظ، ص 167ـ 168؛ ابراهیمبن محمد بیهقی، ج 1، ص 234؛ ماوردی، ص 388). برخی از پادشاهان ساسانی، خود بهصورت ناشناس وارد قلمرو دشمن میشدند و به جاسوسی میپرداختند ( رجوع کنید به مسعودی، ج 1، ص 298ـ300، 303).پیش از اسلام، قبایل عرب، بهویژه قریش، برای محافظت از کاروانهای تجاری خویش به جاسوسی اهمیت فراوان میدادند. با ظهور اسلام و استقرار مسلمانان در مدینه، مشرکان و مخالفان اسلام به دشمنی با مسلمانان پرداختند. در برابر، برای مقابله با این دشمنیها، به جاسوسی بیشتر توجه شد. پیامبر اکرم، برای کسب اطلاع از فعالیتهای سیاسی، نظامی و اقتصادی دشمنان، همواره جاسوسانی اعزام میکرد (برای آگاهی بیشتر رجوع کنید بهتجسس * ). خلیفة دوم نیز توجه ویژهای به امر جاسوسی داشت ( رجوع کنید به جاحِظ، ص 168ـ169؛ ماوَردی، ص 387). گسترش فتوحات اسلامی، به ویژه در مصر و شام، به دلیل همسایگی با روم، موجب افزایش فعالیتهای جاسوسی در میان مسلمانان و رومیان گردید (برای نمونه رجوع کنید به واقِدی، ج 1، ص 150، 259، 282، ج 2، ص 17، 56، 72، 144، 279؛ عمادالدین کاتب، 1987، ج 3، ص 149). امام علی علیهالسلام نیز سفارشهایی در بارة نحوة بهکارگیری و ویژگیهای جاسوس (عین)، به ویژه برای نظارت بر رفتار کارگزاران حکومت، دارد ( رجوع کنید به تجسس * ).در دورة امویان (40ـ132) و پس از آن، جاسوسی بهدو صورت رسمی و غیررسمی رونق فراوان یافت. جاسوسان رسمی زیر نظر دیوانبرید و با نام صاحب الخبر فعالیت میکردند (برای آگاهی بیشتر از این نوع جاسوسی رجوع کنید به برید * ؛ نیز رجوع کنید به عباسی، ص 179ـ186) و گاه صاحب دیوان انشاء متولی جاسوسان بود (قَلْقَشَنْدی، ج 1، ص 123؛ منجّد، ص 88). منصب «صاحبالخبر»ی گاه بهصورت موروثی در یک خانواده دست به دست میگشت ( رجوع کنید به عمادالدین کاتب، 1393، ج 2، قسم شعراءالعراق، جزء 4، ص 601؛ نیز رجوع کنید به یاقوت حموی، ج 5، ص 2202). در کنار این نهاد، نوعی جاسوسی غیررسمی نیز شکل گرفت. بدینترتیب که هر خلیفه، سلطان، امیر یا وزیر، چون گزارشهای رسمی را کافی نمیدانست، اشخاصی را به صورت ناشناس، در مناصب و مشاغل مختلف به جاسوسی در مسائل داخلی یا خارجی منصوب میکرد ( رجوع کنید به ادامة مقاله). به دلیل پنهانی بودن فعالیت این نوع جاسوسان، از تشکیلات اداری و نحوة فعالیت آنان اطلاع چندانی در دست نیست. خلفا و امیران اموی، هر یک، جاسوسانی در میان دشمن و نیز درداخل قلمرو خود داشتند (برای نمونه رجوع کنید به جاحظ، ص 169؛ مسعودی، ج 3، ص 307؛ بلعمی، ج 2، ص 937؛ اَبْشیهی، ج 1، ص 111). نامهای که عبدالحمیدبن یحیی کاتب در 129 برای ولیعهد و فرزند مروانبن محمد (حک : 127ـ132) نگاشته و در آنسفارشهای فراوانی در بارة چگونگی بهکارگیری جاسوسان و ویژگیهای آنها کرده، نشاندهندة اهمیت امر جاسوسی در این دوره است ( رجوع کنید به ص 192ـ193). با این حال، برخی ( رجوع کنید بهابراهیمبن محمد بیهقی، ج 1، ص 254؛ ثعالبی، ص 108) عدم توجه جدّی به امر اطلاعرسانی و ارسال جاسوسان را یکی از علل سقوط امویان شمردهاند.در دورة عباسیان (132ـ656)، بهسبب شکلگیری فِرَق سیاسی و کلامی مختلف و نیز تشکیل حکومتهای نیمهمستقل، به جاسوسی توجه ویژهای شد. منصور (حک : 136ـ 158) جاسوسان خود را به صورت ناشناس به هرجا میفرستاد ( رجوع کنید بهطبری، ج 7، ص 519 ـ520) و جاسوسان هارون (حک : 170ـ193) همة اخبار آشکار و پنهان امرا را به اطلاع وی میرساندند (ابندایه، ص 63). مأمون (حک : 198ـ 218) نیز جاسوسان فراوانی در داخل و خارج گماشته بود. نُوَیری فقط پیرزنانی را که برای مأمون جاسوسی میکردند، 700 ، 1 تن ذکر کرده است (ج 22، ص 239؛ نیز رجوع کنید به رفاعی، ج 1، ص 327ـ 328). سایر خلفای عباسی نیز این سیاست را ادامه دادند و بهویژه سرزمین روم پر از جاسوسان زن و مرد عباسی بود ( رجوع کنید بهتنوخی، ج 3، ص 276ـ283، ج 8، ص 112ـ114). جاسوس گماری امیران و حکام برخی شهرها، از جمله اسحاقبن ابراهیم مُصْعَبی، امیربغداد، نیز در این دوره مشهور است ( رجوع کنید به جاحظ، ص170ـ171؛ ثعالبی، ص 109).خاندانهای حکومتگر معاصر با عباسیان نیز به گماشتن جاسوسان توجه داشتند. به گفتة گردیزی (ص 315)، عمرولیث صفاری (حک : 265ـ289) بر هر «سالار و سرهنگی» جاسوسی میگماشت. وی افرادی را از کودکی برای این کار تربیت میکرد و آنان را به امیران خود میبخشید تا اخبار آنان را به او گزارش کنند (ثعالبی، ص 108).در عهد آلبویه، مُنهیان، اخبار سرزمینهای دور همچون کاشغر را با سرعت بهاطلاع وزرا و امرا میرساندند (عنصرالمعالی، ص219؛ شمسمنشی، ج1، جزء 1، ص241ـ242). جاسوسان عضدالدوله (حک : 338ـ372) هر نوع خبری را در بارة درباریان به وی اطلاع میدادند (صابی، ص 72). او از مکتبداران خواسته بود که از کودکان در بارة فعالیتهای پدرانشان کسب اطلاع کنند و به دیوان برید خبر دهند (ابوشجاع روذراوری، ص 59). به نوشتة مسکویه (ج 2، ص 83، 803)، ابوالفضلبن عمید، وزیر رکنالدوله ــ که برای تأمین نیازهای مالی سپاهیان و کارگزاران حکومتی بر اموالِ مصادرهای تکیه داشت ــ کسانی را مأمور اطلاعیابی از اموال ثروتمندان کرد.در دورة غزنویان (351ـ555)، شبکة گستردهای از جاسوسان پدید آمد. محمود غزنوی (حک : 389ـ421) برای خبرگیری اهمیت فراوان قائل بود ( رجوع کنید به نظامالملک، ص 81 ـ 82). پس از درگذشت وی، به سبب اختلاف میان پدریان و پسریان، دربار مسعود (حک : 421ـ433) به کانون جاسوسی و توطئه بدل شد؛ محمدبن حسین بیهقی در جایجای کتاب خویش به این جاسوسگماریها اشاره کرده است (برای نمونه رجوع کنید بهص 145ـ146، 430، 459، 619، و جاهای دیگر؛ نیز رجوع کنید بهبرتلس ، ص 131ـ133).در دورة سلجوقی (429ـ511)، بهرغم مخالفت البارسلان (حک : 455ـ465)، خواجهنظامالملک با گماشتن جاسوس و صاحب خبر ( رجوع کنید به نظامالملک، ص 82؛ بُنْداری، ص 76) تلاشهای فراوانی برای ایجاد تشکیلات سازمانیافتة جاسوسی بهعمل آورد و قسمتهایی از کتاب سیاستنامة خویش را به این امر اختصاص داد ( رجوع کنید به ص 73ـ82، 87 ـ101). در این دوره برخی شعرا و ادبا، از قبیل ملکالشعرا ادیب صابر، به جاسوسی فرستاده میشدند ( رجوع کنید به دولتشاه سمرقندی، ص 93). وقوع جنگهای صلیبی (492ـ690) در این دوره، از عواملی بود که موجب افزایش جاسوسی، میان مسلمانان و رومیان، به ویژة در حوزة مصر و شام ــ منطقة اصلی برخورد دو طرف ــ شد ( رجوع کنید بهابناثیر، ج 11، ص 325؛ دواداری، ج 8، ص 294؛ شیال، ص 466ـ469).سلاطین خوارزمشاهی نیز برای آگاهی از احوال دوستان و مکر دشمنانِ خود، همواره منهیان و جاسوسانی به سرزمینهای دور و نزدیک گسیل میکردند ( رجوع کنید به بهاءالدین بغدادی، ص41ـ42).در جریان فتح بغداد به دست مغولان در 656، ظاهراً میان امرای مغول و برخی بزرگان شهر، جاسوسانی در رفت و آمد بودند ( رجوع کنید به رشیدالدین فضلاللّه، ج 2، ص 995). بهعلاوه، در دورة مغول، فرستادن جاسوس بین مغولان و سلاطین مصر بسیار رواج یافت ( رجوع کنید به ابنعِبْری، ص 291؛ دواداری، ج 8، ص 57، 252ـ 258). در بسیاری از جنگها و فتنههای داخلی نیز جاسوسان وظیفة مهمی ایفا میکردند ( رجوع کنید به رشیدالدین فضلاللّه، ج 2، ص 1279). محمدبن هندوشاه شمس منشی (قرن هشتم) در اواخر این دوره تعیین منهیان و جاسوسان را از لوازم اصلی ملکداری دانسته است (ج 1، جزء 1، ص 238ـ245، 340ـ 349). به نظر وی (ج 1، جزء 1، ص 240) وظیفة یک جاسوس، از ده امیر که هریک هزارهای را متکفل باشند، پراهمیتتر است. مقارن این دوره، در هند نیز به امر جاسوسی اهمیت فراوان داده میشد. علاءالدین خَلجی (حک : 695ـ715) در هر محله و خانه و کوچه، جاسوسانی گمارده بود (هروی، ج 1، ص 152). همچنین، به گزارش ابنبطوطه (ج 2، ص 106)، سلطان محمد تُغْلُق (725ـ752) با هریک از امیران خویش، غلامی را برای جاسوسی همراه میکرد. بهعلاوه عدهای از کنیزانِ خانههای امرا و زنان کنّاس (جاروکش) برای وی جاسوسی میکردند (همانجا؛ ترجمة فارسی، ج 2، ص 126).در دورة مغولان هند نیز، علاوه بر جاسوس ( رجوع کنید به بابر، ج 1، ص580، 588)، کسانی با عنوان وقایعنگار، سوانحنگار، خفیهنویس، و هرکاره، حوادث سرزمینهای مختلف را به سلطان گزارش و برخی از وظایف جاسوس را انجام میدادند (علیمحمدخان بهادر دیوان گجرات، ج 2، ص 118؛ حسنی، ص 338؛ حسینی، ص 402ـ404). تیمور (حک : 771ـ807) بیش از سایر پادشاهان به جاسوسی و خبرگیری اهمیت میداد و جاسوسان را یکی از طبقات مهم جامعه بهحساب میآورد ( رجوع کنید بهتیمورگورکان، ص 214، 216). جاسوسان وی از میان همة اقشار جامعه انتخاب میشدند ( رجوع کنید به ابنعربشاه، ص220ـ221). او به جاسوسی مأموریت داده بود تا نقشهای کامل از سرزمین رومشرقی (بیزانس) تهیه کند شامل همة شهرها، روستاها، مسافتها، حدود، پستی و بلندیها، صحراها، قلعهها، به علاوة نام امیران و بزرگان و ثروتمندان و فقرا و بسیاری اطلاعات دیگر (همانجا).در دورة صفوی، دشمنی با عثمانیان و برقراری ارتباط با برخی کشورهای اروپایی موجب شد که جاسوسان صفوی به فعالیت وسیع در این دو محدوده بپردازند (برای نمونه رجوع کنید بهاسکندرمنشی، ج 1، ص 29، ج 3، ص 1017، 1032، 1038؛ نیز رجوع کنید به د.ا.د.ترک ، ج 7، ص 168ـ169). دلاواله (ص 421) از جاسوسی اَرمنی به نام یعقوب نام برده که مأموریتهای متعددی از جانب شاهعباس اول (989ـ 1038) در ونیز، قسطنطنیه، لهستان و برخی از دربارهای اروپایی داشته است. شاهعباس با هر سفیری که به کشورهای دیگر میفرستاد، جاسوسی همراه میکرد (فلسفی، ج 3، ص 178). بهعلاوه، جاسوسان ویمرتباً خبرهای سراسر کشور را به او گزارش میکردند. خود او نیز گاه با لباس مبدل به جاسوسی میپرداخت و گاه زنان رجال و سرداران کشور را مهمان میکرد و در حال مستی،آنان را به افشای اسرار شوهران بر میانگیخت (همان، ج 3، ص 176ـ 182).عثمانیان (699ـ1341) از ابتدای تأسیس دولت خود به جاسوسی و اطلاعرسانی توجه داشتند. جاسوسهای عثمانی بیشتر در امپراتوری روم شرقی، دستگاه پاپ، جمهوری ونیز، دربار صفوی و برخی کشورهای اروپایی فعال بودند. آنان از جاسوسان تربیت شدة مسیحی و یهودی با عنوان «مارتولوس » و نیز اسرای دشمن و اروپاییان ناراضی برای این کار استفاده میکردند. دولتهای مذکور نیز متقابلاً، از طریق برخی دانشمندان و هنرمندان و پزشکان، به جاسوسی در دربار عثمانی میپرداختند ( رجوع کنید به د.ا.د.ترک ، ج 7، ص 166ـ167). با این حال، ظاهراً فعالیتهای جاسوسی دولتهای مسلمان در ممالک اروپایی به نسبت فعالیت متقابل اروپاییان در سرزمینهای اسلامی بسیار کمتر بوده است ( رجوع کنید به لوئیس، ص 172ـ174). برخی مترجمان ترک نیز که در خدمت اروپاییان جهانگرد بودند، له یا علیه آنان جاسوسی میکردند و گاه با فروش اطلاعات خود به عثمانیان، به ثروت فراوانی دست مییافتند (صبّاغ، ج 2، ص 626، پانویس 3).نادرشاه (1148ـ1160) نیز در شهرهای مختلف جاسوسانی داشت که اخبار را به وی میرساندند ( رجوع کنید به رستمالحکما، ص 206ـ207؛ مروی، ج 1، ص 358، ج 3، ص 911).در دورة قاجار (1162ـ1327) افرادی به نام راپورتچی یا خفیهنویس، به جاسوسی برای پادشاه میپرداختند. بهعلاوه در این دوره، سفارتخانهها یکی از مکانهای مهم فعالیت جاسوسان بود ( رجوع کنید به امینالدوله غفاری، قسمت 1، ص 184).جاسوسان در سرزمینهای اسلامی ممکن بود در لباس فرّاش، مطرب، کفشگر (محمدبن حسین بیهقی، ص 145، 695)، جهانگرد، صوفی، درویش، داروفروش (نظامالملک، ص 87)، کنیز (ابنبطوطه، ج 2، ص 106)، گدا، بیمار زمینگیر (تنوخی، ج 3، 276ـ283)، پهلوان، دریانورد، کارگر (ابنعربشاه، ص 220)، پزشک، مبلّغ مذهبی ( د.ا.د.ترک ، ج 7، ص 168) و به ویژه بازرگان ( رجوع کنید به تاجر * ) به فعالیت بپردازند.قلقشندی (ج 1، ص 123ـ126) ویژگیهایی چون قابل اعتماد بودن، تیزهوشی و بصیرت، سفر آزموده بودن، آشنایی با ممالک و کشورهای تحت مأموریت، قدرت تجزیه و تحلیل و استنباط قوی، صبر و قدرت تحمل شکنجه را برای جاسوس بر شمرده است (نیز رجوع کنید به شمس منشی، ج 1، جزء 1، ص 242، 346؛ سبزواری، ص 812؛ عبدالغنی، ص 407ـ 408). بهعلاوه جاسوس باید زبان قومی را که برای جاسوسی به میان آنان میرفت، به خوبی میدانست ( رجوع کنید به قلقشندی، ج 1، ص 124). به گزارش اولئاریوس (ص 200)، برخی جاسوسان در دورة صفوی با چند زبان خارجی آشنا بودند. جاسوسان نباید یکدیگر را میشناختند و در میان سپاهیان نیز هیچکس نباید آنان را میشناخت. حاکم در صورت شکست جاسوس در انجامدادن مأموریت، یا اختلاف گزارش دو جاسوس در بارة یک مسئله، نباید کینة آنان را به دل میگرفت (عبدالحمیدبن یحیی کاتب، ص 192ـ193؛ قلقشندی، ج 1، ص 125).مرسوم بود که بهجاسوسان مقرری گزاف داده شود تا از خیانت یا فروختن اسرار به دشمن باز داشته شوند ( رجوع کنید به شمس منشی، ج 1، جزء 1، ص 242، 245؛ سبزواری، ص 813؛ برتلس، ص 132). حتی توصیه میشد به جاسوسانی که خبری ناخوشایند میآورند، عطایی بیش از دیگران بخشیده شود ( رجوع کنید بهقلقشندی، ج 1، ص 126). از مقدار مقرری جاسوسان، جز موارد اندک، اطلاعی در دست نیست ( رجوع کنید به تنوخی، ج 3، ص 283؛ عقیلی، ص 119). همچنین به پادشاهان و فرماندهان نظامی توصیه میشد که متوجه جاسوسان دشمن نیز باشند و فعالیتهای ضدجاسوسی را از نظر دور ندارند (عبدالحمیدبن یحیی کاتب، ص 193؛ شمس منشی، ج 1، جزء 1، ص 348ـ349؛ قلقشندی، ج 1، ص 126).جاسوسان روشهای متفاوتی برای فرستادن اخبار داشتند. هر چند که وسیلة رایج، ارسال نامه به شکلهای مختلف بود ( رجوع کنید بهبرید * ؛ نیز رجوع کنید به محمدبن حسین بیهقی، ص 695ـ696)، گاه جاسوس با ارسال تصویر صورت یک شخص یا نقشههای دقیق به همراه اطلاعات مهم از یک سرزمین، مأموریت خویش را انجام میداد (دولتشاه سمرقندی، ص 93).مجازات جاسوسانی که به اسارت در میآمدند، عمدتاً قتل به شیوههای مختلف و گاه زجرآور بود (واقدی، ج 2، ص 17؛ ابنعبری، ص 291؛ دولتشاه سمرقندی، همانجا)، اما گاهی نیز به جاسوس، پس از اسارت، صله و مقرری بیشتری میدادند تا ضمن استفاده از اطلاعاتش، وی را به جاسوسی و خبرگیری برای خویش بگمارند ( رجوع کنید به طبری، ج 9، ص 13؛ قلقشندی،ج 1، ص 126).منابع: محمدبن احمد ابشیهی، المستطرف فی کلّ فنّ مستظرف ، چاپ مفید محمد قمیحه، بیروت 1406/1986، چاپ افست قم 1368 ش؛ ابناثیر؛ ابنبطوطه، مهذب رحلة ابنبطوطة، المسماة تحفةالنظار، فی غرائب الامصار، و عجائب الاسفار ، ج 2، چاپ احمد عوامری و محمد احمد جادمولی، قاهره 1934؛ همان: سفرنامة ابنبطوطه ، ترجمة محمدعلی موحد، تهران 1370 ش؛ ابندایه، کتابالمکافاة و حسن العقبی ، چاپ محمودمحمد شاکر، قاهره 1359/1940؛ ابنعبری، تاریخ مختصرالدول ، چاپ انطوان صالحانی یسوعی، بیروت 1958؛ ابنعربشاه، کتاب عجائب المقدور فی اخبار تیمور ، قاهره 1285؛ ابنمنظور؛ ابوشجاع روذراوری، ذیل کتاب تجارب الامم ، چاپ آمدروز، مصر 1334/1916، چاپ افست بغداد ] بیتا. [ ؛ اسکندرمنشی؛ فرخبن مهدی امینالدوله غفاری، مجموعة اسناد و مدارک فرخخان امینالدوله ، قسمت 1، چاپ کریم اصفهانیان و قدرتاللّه روشنی (زعفرانلو)، تهران 1358 ش؛ آدام اولئاریوس، سفرنامة آدام الئاریوس: بخش ایران ، ترجمة احمد بهپور، تهران 1363 ش؛ بابر، امپراتور هند، بابرنامه ، چاپ مانو ایزینینک، کیوتو 1995ـ1996؛ آندری یوگنیویچ برتلس، ناصرخسرو و اسماعیلیان ، ترجمة یحیی آرینپور، ] تهران [ 1346 ش؛ پییر بریان، تاریخ امپراتوری هخامنشیان: از کوروش تا اسکندر ، ترجمة مهدی سمسار، تهران 1377 ش؛ محمدبن محمد بلعمی، تاریخنامة طبری ، چاپ محمد روشن، تهران 1366 ش؛ فتحبن علی بنداری، تاریخ سلسلة سلجوقی = زبدةالنصرة و نخبةالعصرة ، ترجمة محمدحسین جلیلی، تهران 1356 ش؛ محمدبن مؤید بهاءالدین بغدادی، التوسل الی الترسل ، چاپ احمد بهمنیار، تهران 1315 ش؛ ابراهیمبن محمد بیهقی، المحاسن و المساوی ، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره ?] 1380/1961 [ ؛ محمدبن حسین بیهقی؛ محسنبن علی تنوخی، نشوار المحاضرة و اخبار المذاکرة ، چاپ عبود شالجی، بیروت 1391ـ1393/1971ـ1973؛ تیمور گورکان، تزوکات تیموری ، تحریر ابوطالب حسینی تربتی به فارسی، آکسفورد 1773، چاپ افست تهران 1342 ش؛ عبدالملکبن محمد ثعالبی، آداب الملوک ، چاپ جلیل عطیه، بیروت 1990؛ عمروبن بحر جاحظ، کتاب التاج فی اخلاق الملوک ، چاپ احمد زکیباشا، قاهره 1332/1914؛ عبدالحی حسنی، الهند فیالعهد الاسلامی ، چاپ عبدالعلی حسنی و ابوالحسن علی حسنی ندوی، حیدرآباد دکن 1392/ 1972؛ ابونصراحمد حسینی، «نظام دیوان الاستخبار فی الهند فی عهدالمسلمین»، المقتطف ، ج 97، ش 4 (شوال 1359/ نوامبر 1940)؛ پیترو دلاواله، سفرنامة پیترو دلاواله: قسمت مربوط به ایران ، ترجمة شعاعالدین شفا، تهران 1348 ش؛ابوبکربن عبداللّه دواداری، کنزالدرر و جامعالغرر ، ج 8 ، چاپ اولریش هارمان، قاهره 1391/1971؛ دولتشاه سمرقندی، کتاب تذکرة الشعراء ، چاپ ادوارد براون، لیدن 1318/1901؛ علیاکبر دهخدا، امثال و حکم ، تهران 1357 ش؛ محمدهاشم رستمالحکما، رستمالتواریخ ، چاپ محمد مشیری، تهران 1348 ش؛ رشیدالدین فضلاللّه؛ احمدفرید رفاعی، عصرالمأمون ، قاهره 1346/1928؛ محمدباقربن محمد مؤمن سبزواری، روضةالانوار عباسی: در اخلاق و شیوة کشورداری ، چاپ اسماعیل چنگیزی اردهایی، تهران 1377 ش؛ محمدبن هندوشاه شمس منشی، دستورالکاتب فی تعیین المراتب ، چاپ عبدالکریم علیزاده، مسکو 1964ـ1976؛ جمالالدین شیال، «الجاسوسیة فی حروب الایوبیین»؛ المقتطف ، ج 99، ش 5 (ذیقعده 1360/ دسامبر 1941)؛ هلالبن محسن صابی، رسوم دارالخلافة ، چاپ میخائیل عوّاد، بغداد 1383/1964؛ لیلیصبّاغ، الجالیات الاوروبیّة فی بلادالشام فیالعهد العثمانی فی القرنین السادس عشر و السابععشر ( العاشر و الحادی عشر الهجریین )، بیروت 1409/1989؛ طبری، تاریخ (بیروت)؛ حسنبن عبداللّه عباسی، آثارالاول فی ترتیب الدول ، چاپ عبدالرحمان عمیره، بیروت 1409/1989؛ عبدالحمیدبن یحیی کاتب، رسالة عبدالحمید الکاتب فی نصیحة ولیالعهد ، در رسائلالبلغاء ، اختیار و تصنیف محمد کردعلی، قاهره: لجنةالتألیف و الترجمة و النشر، 1374/1954؛ عارف عبدالغنی، نظم الاستخبارات عندالعرب و المسلمین ، بیروت 1411/1991؛ حاجیبن نظام عقیلی، آثارالوزراء ، چاپ جلالالدین محدث ارموی، تهران 1364 ش؛ علیمحمدخان بهادر دیوان گجرات، مرآت احمدی ، چاپ عبدالکریمبن نورمحمد و رحمةاللّهبن فتح محمد، چاپ سنگی بمبئی 1306ـ1307؛ محمدبن محمد عمادالدین کاتب، البرقالشامی ، ج 3، چاپ مصطفی حیاری، عمان 1987؛ همو، خریدةالقصر و جریدةالعصر ، ج 2، قسم شعراء العراق، جزء 4، چاپ محمدبهجة اثری، بغداد 1393/1973؛ کیکاوسبن اسکندر عنصرالمعالی، قابوسنامه ، چاپ غلامحسین یوسفی، تهران 1364 ش؛ نصراللّه فلسفی، زندگانی شاهعباس اول ، ج 3، تهران 1353 ش؛ قلقشندی؛ عبدالحیبن ضحاک گردیزی، تاریخ گردیزی ، چاپ عبدالحی حبیبی، تهران 1363 ش؛ برنارد لوئیس، نخستین مسلمانان در اروپا ، ترجمةم. قائد، تهران 1374 ش؛ علیبن محمد ماوردی، کتاب نصیحةالملوک ، چاپ محمدجاسم حدیثی، بغداد ] 1406/ 1986 [ ؛ محمدکاظم مروی، عالمآرای نادری ، چاپ محمدامین ریاحی، تهران 1364 ش؛ مسعودی، مروج (بیروت)؛ مسکویه؛ صلاحالدین منجّد، بینالخلفاء و الخلعاء فیالعصر العباسی ، بیروت: دارالکتاب الجدید، ] بیتا. [ ؛نامة تنسر به گشنسپ ، چاپ مجتبی مینوی، تهران: خوارزمی، 1354 ش؛ حسنبن علی نظامالملک، سیاستنامه ، چاپ محمد قزوینی و مرتضی مدرس چهاردهی، تهران 1344 ش؛ احمدبن عبدالوهاب نویری، نهایةالارب فی فنون الادب ، ] 1923 [ ـ1990؛ محمدبن عمر واقدی، فتوح الشام ، بیروت: دارالجیل، ] بیتا. [ ؛ هرودوت، تواریخ ، ترجمهبا حواشی غ. وحید مازندرانی، ] تهران، بیتا. [ ؛ احمدبن محمد مقیم هروی، طبقات اکبری ، چاپ بی. دی و محمدهدایت حسین، کلکته 1927ـ ] 1935 [ ؛ یاقوت حموی، معجم الادباء ، چاپ احسان عباس، بیروت 1993؛Richard N. Frye, The heritage of Persia , London 1976; TDVIA , s.v. "Casus . c: Tدrk devletlerinde casusluk" (by Abdدlkadir عzcan).