جازِمیه (حازِمیه/ خازِمیه)، فرقهای از خوارج و احتمالاً شاخهای از عَجارِده * . چون منابع مختلف، ذیلِ فرقة خوارج، فقط به ذکر یکی از فرقههای جازمیه، حازمیه و خازمیه پرداختهاند و با توجه به وحدت آرای این سه فرقه، میتوان دریافت که سه فرقة مذکور در واقع یک فرقهاند و تحریف در عبارت، موجب تصحیف در نام این فرقه شده است. در برخی منابع (برای نمونه رجوع کنید به اسود، ج 2، ص 237) نیز به یکی بودن دو فرقة خازمیه و حازمیه تصریح شده است. نام مؤسس این سه فرقه را به اختلاف، ثبت کردهاند، از جمله اینکه مؤسس خازمیه را شعیببن خازم (ابوالمعالی، ص 82)، مؤسس حازمیه را شعیببن حازم یا حازمبن علی (خوارزمی، ص 46؛ مامَقانی، ج 2، ص 388؛ اسود، همانجا) و مؤسس جازمیه را جازمبن عاصم (جرجانی، ص 76؛ مُناوی، ص 228) دانستهاند. در بیشتر منابع این فرقه، شاخهای از عجارده معرفی شده است (برای نمونه رجوع کنید به اشعری، ج 1، ص 166؛ بغدادی، ص 94؛ نَشْوانبن سعید حِمْیَری، ص 171؛ اسود، همانجا) ولیبه گزارش ابوالمعالی (ص 56) فرقهای جدا و مستقل ازعجارده است.آرای جازمیه در باب قدَر و مشیت و استطاعت، نظیر رأی اهل سنّت است. به عقیدة ایشان، فاعل افعالِ انسانها خداست و هیچچیز بدون آنکه مشیت الاهی بر وجود آن تعلق گیرد، موجود نخواهد شد. همچنین از نظر آنان، استطاعت همراه فعلاست. جازمیه، بهسبب داشتن این عقاید، دو فرقة دیگر از عجارده، یعنی میمونیه و حمزیه، را که در باب قدر و استطاعت مخالف ایشان و همعقیده با معتزله بودند، تکفیر کردند ( رجوع کنید بهبغدادی، ص 95ـ96، 98). به اعتقاد جازمیه، ایمان امری مبهم وغیرقابل شناسایی است، و ازاینرو هر کس بر هر دین و آیینی که باشد، معذور است (ابنجوزی، ص 32؛ هفتاد و سه ملت ، ص 49). در برخی گزارشها، مراد از ابهام ایمان، جهل به وجوب یا عدم وجوب آن تفسیر شده است ( رجوع کنید به هفتاد و سه ملت ، ص 78، پانویس 11؛ کیخسرو اسفندیار، ج 2، تعلیقات رضازادهملک، ص 89). جازمیه، برخلاف بیشتر خوارج، معتقدند ولایت و عداوت از اوصاف حقتعالی است و خداوندهمواره دوستدار اولیای خود و دشمن دشمنان خود است. به نظر ایشان، ملاک ایمان و کفر بندگان لحظات پایانی عمر است و اگر فردی در تمام عمر کافر باشد ولی در لحظات پایانی عمر ایمان آورد، مؤمن به شمار میآید و برعکس، اگر فردی در تمام عمر مؤمن باشد و در آخر عمر کافر شود، کافر محسوب میشود ( رجوع کنید به اشعری، همانجا؛ شهرستانی، قسم 1، ص 118؛ فخر رازی، ص 60، پانویس 4). این رأی نزدیک به نظر اهل سنّت در خصوص «موافات» در ایمان و کفر است (نجار، ص 61). بر اساس قول به موافات، اگر فردی فقط در دورهای از حیات خود به خدا ایمان داشته باشد، هنگام مرگ باایمان از دنیا خواهد رفت و برعکس، اگر کسی به حالت کفر بمیرد معلوم میشود که در هیچ دورهای از زندگیش مؤمن نبوده است (مفید، ص 83). بهعقیدة اهلسنّت لازمة پذیرش موافات، آن است که بر خلاف نظر خوارج، علی علیهالسلام، طلحه و زبیر و عثمان را اهل بهشت بدانیم، زیرا آنان در بیعت رضوان شرکت کردند و خداوند از شرکتکنندگان در بیعت رضوان اظهار رضایت کرده است (فتح: 18). این رضایت حاکی از آن است که خداوند علم دارد به اینکه آنان بر ایمان خواهند مُرد (بغدادی، ص 94ـ95؛ اسفراینی، ص 53؛ اسود، ج 2، ص 237ـ 238). به اینترتیب، اهل سنّت، جازمیه را بهسبب پذیرش موافات، ملزم به پذیرش ایمان علی علیهالسلام و طلحه و زبیر و عثمان دانستهاند، اما جازمیه در بارة حضرت علیعلیهالسلام اظهارنظر نکرده و صریحاً از ایشان برائت نجستهاند، ولی از طلحه و زبیر و عثمان، به صراحت برائت جستهاند ( رجوع کنید به سَمْعانی، ج 2، ص 306ـ307).برخی منابع ( رجوع کنید به اشعری، همانجا؛ بغدادی، ص 97؛ اسفراینی، ص 54)، دو فرقة معلومیه و مجهولیه را ذیل فرقة جازمیه آوردهاند (برای آرای این دو فرقه رجوع کنید به اشعری، همانجا؛ بغدادی، ص 97؛ اسفراینی، ص 54؛ شهرستانی، قسم 1، ص 120؛ سمعانی، ج 5، ص 206؛ نشوانبن سعید حمیری، ص 171؛ فخررازی، ص 63، پانویس 6؛ عجارده * ).منابع: ابنجوزی، تلبیس ابلیس ، بیروت: دارالجیل، ] بیتا. [ ؛ محمدبن عبیداللّه ابوالمعالی، بیانالادیان ، چاپ محمدتقی دانشپژوه، تهران 1376 ش؛ شهفوربن طاهر اسفراینی، التبصیرفیالدین و تمییز الفرقة الناجیة عنالفرق الهالکین ، چاپ محمدزاهد کوثری، ] قاهره [ 1955؛ عبدالرزاق محمد اسود، المدخل الی دراسة الادیان و المذاهب ، بیروت 1401/1981؛ علیبن اسماعیل اشعری، مقالات الاسلامیّین و اختلاف المصلّین ، چاپ محمد محییالدین عبدالحمید، قاهره 1369ـ1373/ 1950ـ1954؛ عبدالقاهربن طاهر بغدادی، الفرق بینالفرق ، چاپ محمد محییالدین عبدالحمید، قاهره: مکتبة محمدعلی صبیح و اولاده، ] بیتا. [ ؛ علیبن محمد جرجانی، کتاب التعریفات ، چاپ ابراهیم ابیاری، بیروت 1405/1985؛ محمدبن احمد خوارزمی،مفاتیحالعلوم ، چاپ ابراهیم ابیاری، بیروت 1404/1984؛ سمعانی؛ محمدبن عبدالکریم شهرستانی، کتاب الملل و النحل ، چاپ محمدبن فتحاللّه بدران، قاهره ?] 1375/1956 [ ، چاپ افست قم 1367 ش؛ محمدبن عمر فخررازی، اعتقادات فرقالمسلمین و المشرکین ،چاپ عبدالرؤوف سعد و مصطفی هواری، قاهره 1398/1978؛ کیخسرو اسفندیار، دبستان مذاهب ، چاپ رحیم رضازادهملک، تهران 1362 ش؛ عبداللّه مامقانی، مقباس الهدایة فی علم الدرایة ، چاپ محمدرضا مامقانی، قم 1411ـ1413؛ محمدبن محمد مفید، اوائل المقالات ، چاپ ابراهیم انصاری زنجانی خوئینی، بیروت 1414/1993؛ محمد عبدالرؤوفبن تاجالعارفین مناوی، التوقیف علی مهمات التعاریف ،چاپ محمد رضوان دایه، دمشق 1410/1990؛ عامر نجار، الخوارج: عقیدة و فکراً و فلسفةً ، بیروت 1406/1986؛ نشوانبن سعیدحمیری، الحورالعین ، چاپ کمال مصطفی، ] قاهره [ 1965؛ هفتادوسه ملت، یا، اعتقادات مذاهب: رسالهای در فرق اسلام ازآغاز قرن هشتم هجری ، چاپ محمدجواد مشکور، تهران: عطائی،?] 1341 ش [ .