جاثیه، سوره ، چهل و پنجمین سورة قرآن کریم در ترتیب مصحف و شصت و پنجمین سوره در ترتیب نزول، که پس از سورة دخان و پیش از سورة احقاف قرار دارد ( مُقَدَّمَتان فی علومالقرآن ، ص 10ـ12؛ زرکشی، ج 1، ص 193؛ رامیار، ص 612). بیشتر مفسران تمام آیات این سوره را مکی ( رجوع کنید بهابنعَطیّه، ج 14، ص 303؛ قُرطُبی، ج 8، جزء 16، ص 156؛ قاسمی، ج 14، ص 389)، اما برخی آیة چهاردهم آن را مدنی میدانند ( رجوع کنید به طَبْرِسی، ج 9، ص 106؛ سیوطی، ج 1، ص 64؛ بَحْرانی، ج 4، ص 165). این سوره دارای 37 آیه است و در نُه کلمة آن اختلاف قرائت وجود دارد ( رجوع کنید به دانی، ص 198ـ199؛ ابنجزری، ج 2، ص 371ـ372). نام سوره بر گرفته از آیة بیستوهشتم آن است. در این آیه «جاثیه» وصف هر امتی است که در روز قیامت برای گرفتن نامة عملش فرا خوانده میشود. این کلمه که تنها همین یک بار در قرآن به کار رفته، اسم فاعل از ریشة ج ث و است که برای آن معانی مختلفی، از جمله «به حالت دو زانو نشستن»، ذکر شده است (برای تفصیل بیشتر رجوع کنید بهطبرسی، ج 9، ص 120؛ قرطبی، ج 8، جزء 16، ص 174؛ ابنمنظور، ذیل «جثا»؛ مرتضی زَبیدی، ذیل «جثو»، «وفز»).نامهای دیگر این سوره «شریعت» و «دهر» است (سیوطی، ج 1، ص 194؛ ابنعاشور، ج 25، ص 313) و ششمین سوره از حوامیم هفتگانه به شمار میآید ( رجوع کنید به حوامیم * ).این سوره با حروف مقطعه و بیان حقانیت قرآن مجید آغاز میشود. سپس با ذکر نشانههایی از عظمت خلقت در آسمانها و زمین، به وحدانیت خداوند اشاره دارد و گمراهانی را که با وجود این نشانهها بر عقاید انحرافی خود اصرار میورزند، به کیفر سختی تهدید میکند ( رجوع کنید به آیات 3ـ13). در ادامه با دعوت مؤمنان به عفو کافران و آوردن شاهد مثالی در باب کفران نعمتهای خداوندی یعنی ناسپاسی قوم بنیاسرائیل و سرنوشت آنها(طبرسی، ج9، ص113؛ ابنعاشور، ج 25، ص 343؛ طباطبائی، ج 18، ص 163) که در حکم مقدمهای برای آیات بعدی است، به پیامبر دستور میدهد که از شریعت پیروی کند نه از خواستهای جاهلان. پس از آن، قولِ گروهی از منکران معاد و پاسخ به آنها میآید و در آیات انتهایی، صحنههایی از قیامت و گوشههایی از حالات مجرمان در پیشگاه الاهی ترسیم میشود. سوره با حمد و تسبیح خداوند پایان مییابد.در آیة چهاردهم این سوره از کافران با عبارت «الذین لایَرجونَ أیّامَاللّهِ» یاد شده است که معانی مختلفی برای آن گفتهاند، از جمله: کسانی که امیدی به پاداش خدا ندارند، افرادی که از عذاب خدا نمیترسند و کسانی که از قیامت هراسی ندارند. همچنین با توجه به کاربرد واژه «أیام» در معنای وقایع و حوادث، این عبارت را اینگونه معنا کردهاند: کسانی که امید ندارند خداوند دوستانش را یاری و دشمنانش را عذاب کند (قرطبی، ج8، جزء16، ص161ـ162؛ آلوسی، ج25، ص146ـ 147). در این آیه از مؤمنان خواستهشده که با این افراد، یعنی کافران و مشرکان مکه، با عفو و گذشت برخورد کنند.سبب نزولهای مختلفی که برای این آیه ذکر شده ( رجوع کنید بهقرطبی، ج 8، جزء 16، ص 161)، موجب اختلاف در مکی یا مدنی بودن آن شده است. قائلان به مدنی بودن این آیه معتقدند درخواست عفو و گذشت از مؤمنان در صورتی صحیح است که آنان قدرتِ بر انتقام داشته باشند و چنین حالتی در مدینه امکان داشت نه در مکه، زیرا مسلمانان در مکه ضعیف بودند و توانایی غلبه بر دشمن نداشتند. اما در مقابل، گروهی معتقدند که این آیه بیانگر امری درونی بین بنده و پروردگار است و این موضوع به توانایی یا ناتوانی فرد در غلبه بر دیگران بر نمیگردد. ضمن اینکه با قاطعیت نمیتوان حکم کرد که هیچ مسلمانی در مکه قدرت غلبه بر کفار را نداشته است. بنابراین، صحیح آن است که این آیه نیز مانند سایر آیاتِ این سوره مکی شمرده شود (آلوسی، ج 25، ص 147؛ قاسمی، ج 14، ص 389). به گفتة فخررازی (ج 27، ص 226) بیشتر مفسران قائل به نسخ این آیه با آیة سیف (توبه: 5) هستند (برای نمونه رجوع کنید به طوسی، ج 9، ص 252؛ قس زَمَخْشَری، ج 4، ص 288) که این قول تنها با یکی از روایاتِ سبب نزول، که آیه را مکی میداند، سازگار است (قرطبی، همانجا). اما عدهای بر آناند که آیه دلالت بر ترک نزاع با کافران در امور جزئی دارد و از مؤمنان میخواهد که از سخنان آزار دهنده و کارهای ترس برانگیز کافران در گذرند که به این ترتیب حکم آیه در جای خود باقی میماند (ابوالفتوح رازی، ج 17، ص 228ـ229؛ فخررازی، همانجا؛ برای بحث در بارة نسخ آیة 14 سورة جاثیه رجوع کنید به ابنعطیه، ج 14، ص 309ـ310).در آیة بیست و چهارم این سوره آمده است: «و قالوا ماهیَ الاّ حیاتُنا الدُّنیا نَموتُ و نَحیا و ما یُهْلِکُنا إلاّ الدَّهْرُ...» در ادامة آیه، معتقدان به این گفتار، تخطئه شده و متهم به سخن گفتن از روی حدس و گمان شدهاند. ذکر نشدن گویندگان این جملات در قرآن، باعث اختلاف در بین مفسران شده است. زمخشری (ج 4، ص 291) افراد مورد بحث در آیه را کسانی میداند که معتقدند گذشت زمان باعث مرگ انسانهاست و ازاینرو وجود ملکالموت و قبض روح را نفی میکنند. این گروه هر حادثهای را به روزگار و زمان نسبت میدهند و در اشعارشان همواره از زمانه شکایت میکنند. به گفتة وی حدیث نبوی «لاتَسُبّو الدَّهَر فاِنَّ اللّهَ هُو الدَّهرُ» نیز اشاره به همین مطلب دارد. قاسمی (ج 14، ص 394) به پیروی از شهرستانی (قسم 2، ص 244ـ 245). این آیه را در بارة دهریه * که گروهی از معطلة عرب بودند، میداند. از نظر فخررازی (ج 27، ص 231) نیز این آیه در بارة گروهی است که هم خالق و هم معاد را انکار میکنند و معتقدند که زندگی و مرگ حاصل تأثیرات طبایع و حرکات افلاک است. اما عدهای ( رجوع کنید به آلوسی، ج25، ص 153؛ طباطبائی، ج 18، ص 174) صریحاً این گروه را غیر از دهریه دانستهاند. به عقیدة طباطبائی (همانجا) این آیه با توجه به سیاقِ آن نمیتواند کلام دهریه باشد، زیرا آنان منکر مبدأ و معادند و در آیات قبلی این سوره هیچ ذکری از آنها نشده است، بلکه بیانگر قول گروهی از بتپرستان عرب در بارة انکار معاد است.طبرسی (ج 9، ص 106) وجه تناسب این سوره را با سورة پیشین (سورة دخان) در پایان یافتن سورة دخان و آغاز شدن سورة جاثیه با ذکر قرآن میداند.برخی از آثار و پاداشهای تلاوت این سوره و سورههای حوامیم در احادیث و کتب تفسیر آمده است (برای نمونه رجوع کنید بهطبرسی، همانجا؛ مجلسی، ج 89، ص 301ـ302؛ آقانجفی، ص 119ـ120).منابع: علاوه بر قرآن؛ محمدتقیبن محمدباقر آقانجفی، خواصّ الا´یات و خواصّ تمامی سورههای قرآن کریم ، بمبئی 1299، چاپ افست تهران 1345 ش؛ محمودبن عبداللّه آلوسی، روحالمعانی ، بیروت: داراحیاء التراث العربی، ] بیتا. [ ؛ ابنجزری، النشر فی القراءات العشر ، چاپ علیمحمد ضباع، مصر ?] 1940 [ ، چاپ افست تهران ] بیتا. [ ؛ ابنعاشور (محمدطاهربن محمد)، تفسیرالتحریر و التنویر ، تونس 1984؛ ابنعطیه، المحرر الوجیز فی تفسیر الکتاب العزیز ، ج 14، ] رباط [ 1409/1989؛ ابنمنظور؛ ابوالفتوح رازی، روض الجنان و روح الجنان فی تفسیر القرآن ، چاپ محمد جعفر یاحقی و محمد مهدی ناصح، مشهد 1365ـ1376 ش؛ هاشمبن سلیمان بحرانی، البرهان فی تفسیرالقرآن ، چاپ محمودبن جعفر موسوی زرندی، تهران 1334 ش، چاپ افست قم ] بیتا. [ ؛ عثمانبن سعید دانی، کتابالتیسیر فیالقراءات السبع ، چاپ اوتو پرتسل، بیروت 1406/1985؛ محمود رامیار، تاریخقرآن ، تهران 1362 ش؛ محمدبن بهادر زرکشی، البرهان فی علوم القرآن ، چاپ محمدابوالفضل ابراهیم، بیروت 1408/1988؛ زمخشری؛ عبدالرحمانبن ابیبکر سیوطی، الاتقان فی علوم القرآن ، چاپ محمدابوالفضل ابراهیم، ] قاهره 1967 [ ، چاپ افست قم 1363 ش؛ محمدبن عبدالکریم شهرستانی، کتابالملل و النحل ، چاپ محمدبن فتحاللّه بدران، قاهره ?] 1375/1956 [ ، چاپ افست قم 1364 ش؛ طباطبائی؛ طبرسی؛ طوسی؛ محمدبن عمر فخررازی، التفسیرالکبیر، او، مفاتیح الغیب ، بیروت 1421/2000؛ محمد جمالالدین قاسمی، تفسیر القاسمی، المسمی محاسن التأویل ، چاپ محمد فؤاد عبدالباقی، بیروت 1398/1978؛ محمدبن احمد قرطبی، الجامع لاحکام القرآن ، ج 8 ، جزء 16، قاهره 1387/1967، چاپ افست تهران 1364 ش؛ مجلسی؛ محمدبن محمد مرتضی زبیدی، تاجالعروس من جواهر القاموس ، چاپ علیشیری، بیروت 1414/1994؛ مقدمتان فی علوم القرآن ، چاپ آرتور جفری و عبداللّه اسماعیل صاوی، قاهره: مکتبة الخانجی، 1392/ 1972.