جابی رجوع کنید به مالیاتNNNNجابیه ، شهری قدیمی و با اهمیت در قرون اولیة اسلامی، در جنوب سوریة کنونی و امروزه نام قریهای در همان موضع. این شهر در حدود هشتاد کیلومتری جنوب دمشق، تقریباً در قسمت میانیِ محافظة (استان) دَرعای کنونی، نزدیک آبادی نَوا قرار داشت. دامنههای جنوبی شهر منتهی به نهر یَرْموک بود و به همین سبب آب و هوای مناسبی داشت.برخی جابیه (جمع آن الجوابی) را به معنای آبگیر یا استخر کوچک دانستهاند ( رجوع کنید به ابنهشام، قسم 2، جزء 3، ص 149، پانویس 9؛ یاقوتحموی، ذیل مادّه). در دیوان حسانبن ثابت (ج 1، ص40، 74، 109) اشعاری در بارة قریة جابیه آمده است. از این شهر با نام جابیةالجولان نیز یاد شده است ( رجوع کنید به بکری، ج 2، ص 477؛ یاقوت حموی، همانجا). دروازة جنوبی شهر دمشق بابالجابیه نام داشته که احتمالاً از قبل از اسلام باقیمانده بوده است ( رجوع کنید بهبلاذری، ص 165ـ166؛ ابناعثم کوفی، ج 8، ص 334). امروزه مردم بومی از چشمة پر آب و مراتع پیرامون جابیه استفاده میکنند ( رجوع کنید بهد. اسلام ، چاپ دوم، ذیل مادّه).جابیه پیش از اسلام، از شهرهای معتبر و با شکوه شام و پایتخت امرای غَسّانی (مقر فیلارک/ فولارخوس بزرگ؛ لقبی که رومیها به امرای غسّانی داده بودند) بود و به همین سبب به آن جابیةالملوک نیز میگفتند ( رجوع کنید به بکری، ج 2، ص 355)، چنانکه حارثبن جَبَلَه (متوفی 569 یا 570 میلادی)، 21 سال و پنج ماه در این شهر حکومت کرد (حمزه اصفهانی، ص 103). به گفتة مسعودی ( مروج ، ج 1، ص 53) اقامتگاه ایوب پیامبر نیز نزدیک جابیه، در ناحیة حوران (در شمال جابیه)، بوده است.واقدی (متوفی 207) در فتوحالشام (ج 1، ص 165، 229) در ذکر نبرد یرموک و فتح بیتالمقدس از این شهر یاد کرده است ( رجوع کنید بهادامة مقاله). جابیه در سال سیزدهم، در زمان خلافت ابوبکر، فتح شد. در این زمان، ابوعبیدة جَرّاح، از فرماندهان سپاه مسلمانان، با هفت هزار سپاهی، شهرهای یَرْموک، سَرغ، جابیه و الرَّماده را ــ که به هم نزدیک و مرتبط بودند ــ فتح کرد (طبری، ج 3، ص 406؛ بکری، ج 3، ص 735؛ ابناثیر، ج 2، ص 406). به نوشتة اَزْدی (ص 84) پس از این فتح، ابوعبیده از جابیه به بابالجابیه رفت، اما قبل از آن، لشکریانش در اردوگاه نظامیِ خودساختة نزدیک شهر مستقر شده بودند (حِتّی، ج 2، ص 16).جابیه پس از فتح مسلمانان، نقطة ورودی شامات از سمت حجاز به شمار میرفت، به طوری که نظامیان برای فتح شهرهای شمالی و ساحلی شام، از جابیه میگذشتند. مثلاً، عمربن خطاب، پس از فتح جابیه، بارها از آنجا به شهرهای شمالی شام رفت ( رجوع کنید به طبری، ج 3، ص 579؛ ابناثیر، ج 2، ص 500 ـ501؛ نیز رجوع کنید به ادامة مقاله). غنایم نبرد یرموک (در رجب سال پانزدهم) نیز در جابیه تقسیم شد (ابنسعد، ج 3، قسم 1، ص 203).در سال هفدهم، فرماندهان نظامی (از جمله یزیدبن ابوسفیان و خالدبن ولید) و امرای قبایل در جابیه جمع شدند، عمربن خطاب به آنجا رفت و خطبة معروف به خطبةالجابیه را خواند و عهدنامة صلح بیتالمقدّس را امضا کرد (بلاذری، ص 189؛ ابنسعد، ج 2، قسم 2، ص 108، 115؛ قس یعقوبی، ج 2، ص 147؛ نویری، ج 19، ص 171). به نوشتة طبری (ج 3، ص 607ـ609) سبب رفتن عمر به جابیه، در خواست مردم بیتالمقدّس برای امضای عهدنامة صلح به دست شخص خلیفه بود. در این سفر عدهای از صحابه، از جمله عثمانبن عفان و بلال حبشی، همراه عمر بودند (ذهبی، حوادث 11ـ40 ه ، ص 467؛ ابنکثیر، ج 7، ص 102). روز تجمع لشکریان و امرا و ایراد خطبة عمر به یومالجابیه معروف شد ( رجوع کنید به ابنعساکر، ج 2، ص 169؛ حتی، ج 2، ص 19).در سال هجدهم، طاعونی در عَمواس (دهکدهای که اکنون در 32 کیلومتری شمال غربی بیتالمقدّس قرار دارد) شایع شد که بر اثر آن بسیاری از مردم جابیه، از جمله ابوعبیده، کشته شدند (طبری، ج 4، ص 60ـ62؛ ابناثیر، ج 2، ص 558 ـ559).واقعة دیگری که نام جابیه را در تاریخ ثبت کرده است، در سال 64 روی داد. در این سال، با مرگ معاویةبن یزیدبن معاویه و آشفتگی اوضاع دمشق، ضحاکبن قیس، امیر دمشق، به جابیه ــ که ظاهراً از شهرهای اصلی و ادارة مرکزی جُند (استان) دمشق بود ــ رفت و از قبایل برای بیعت با عبداللّهبن زبیر دعوت رسمی کرد. حسّانبن مالکبن بَحْدَل کلبی (از سران بنیحارث) ــ که در طبریه و اردن به سر میبرد و در پی بیعت با خالدبن یزید بود ــ با او مخالفت کرد. در این زمان، همة بزرگان قبایل و امرا در جابیه جمع شدند و پس از مشاوره با مردم، در دارالاماره (مقر حکومت) با مروانبن حکم بیعت کردند. آنگاه نبرد سختی میان مروان و ضحاک در مَرْجِ راهِط روی داد و ضحاک گرچه پیشنهاد صلح مروان را پذیرفته بود، کشته شد (یعقوبی، ج 2، ص 255ـ256؛ مسعودی، تنبیه ، ص 307ـ311؛ ابوالفرج اصفهانی، ج 19، ص 195ـ196). حتّی (ج 2، ص 21ـ22) میگوید در زمان اجتماعِ جابیه که به بیعت با مروان انجامید، شام چهار جُند (دمشق، حِمْص، اردن و فلسطین) داشت و با اینکه در زمان یزیدبن معاویه (حک : 60ـ64) و عبدالملکبن مروان (حک : 65ـ86) جُندهای دیگری تشکیل شد، جابیه همچنان مدتها مستقل و غیر وابسته به هیچ یک از جندها باقیماند.در دورة بنیامیه (41ـ132) جابیه مدتها مرکز جُند دمشق بود و اهمیت فراوان داشت، به طوری که تعیین دو فرزند عبدالملکبن مروان برای خلافت در این شهر انجام شد، اما در زمان سلیمانبن عبدالملک و سپس در دورة عباسیان (132ـ 656)، که در از بین بردن آثار امویان همت داشتند، این شهر از رونق افتاد. نوشتههای جغرافیانویسان مسلمان سدة سوم به بعد مؤید همین نکته است. بنا بر این نوشتهها، جابیه در سدةسوم از کورههای دمشق بود ( رجوع کنید به ابنخرداذبه، ص 77؛ ابنفقیه، ص 105)، اما در سدههای پنجم و ششم از آن با تعبیر موضعی در شام یاد شده است ( رجوع کنید به بکری، ج 2، ص 355؛ ادریسی، ج 1، ص 368). در سدة هفتم نیز یاقوت حموی (همانجا) از قریة جابیه نزدیک تپهای به همین نام (تَلالجابیه) نام برده است.منابع: ابناثیر؛ ابناعثم کوفی، کتاب الفتوح ، چاپ علی شیری، بیروت 1411/1991؛ ابنخرداذبه؛ ابنسعد (لیدن)؛ ابنعساکر، تاریخ مدینة دمشق ، چاپ علی شیری، بیروت 1415ـ1421/ 1995ـ2000؛ ابنفقیه؛ ابنکثیر، البدایة و النهایة ، بیروت 1411/1990؛ ابنهشام، السیرة النبویة ، چاپ مصطفی سقا، ابراهیم ابیاری، و عبدالحفیظ شلبی، بیروت: دارابن کثیر، ] بیتا. [ ؛ ابوالفرج اصفهانی؛ محمدبن محمد ادریسی، کتاب نزهةالمشتاق فی اختراق الا´فاق ، قاهره: مکتبة الثقافة الدینیه، ] بیتا. [ ؛ محمدبن عبداللّه ازدی، تاریخ فتوحالشام ، چاپ عبدالمنعم عبداللّه عامر، قاهره 1970؛ عبداللّهبن عبدالعزیز بکری، معجم ما استعجم من اسماء البلاد و المواضع ، چاپ مصطفی سقا، بیروت 1403/1983؛ بلاذری (بیروت)؛ فیلیپ خوری حتّی، تاریخ سوریة و لبنان و فلسطین ،ج 2، ترجمة کمال یازجی، بیروت 1959؛ حسانبن ثابت، دیوان ،چاپ ولید عرفات، لندن 1971؛ حمزهبن حسن حمزه اصفهانی،تاریخ سنی ملوک الارض و الانبیاء علیهم الصلاة والسلام ،بیروت: دارمکتبة الحیاة، ] بیتا. [ ؛ محمدبن احمد ذهبی، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الاعلام ، چاپ عمرعبدالسلام تدمری، حوادث و وفیات 11ـ40 ه ، بیروت 1407/1987؛ طبری، تاریخ (بیروت)؛ مسعودی، تنبیه ؛ همو، مروج (بیروت)؛ احمدبن عبدالوهاب نویری، نهایةالارب فی فنون الادب ، قاهره ] 1923 [ ـ1990؛ محمدبنعمر واقدی، فتوحالشام ، بیروت: دارالجیل، ] بیتا. [ ؛ یاقوت حموی؛ یعقوبی، تاریخ؛EI 2 , s.v. " A l-Dja ¦biya" (by H. Lammens-[J. Sourdel- Thomine].