جابربن زید

معرف

کنیه‌اش‌ اَبُوالشَعْثاء، از فقهای‌ تابعین‌ و محدّثان‌ اباضیه‌
متن
جابربن‌ زید ، کنیه‌اش‌ اَبُوالشَعْثاء، از فقهای‌ تابعین‌ و محدّثان‌ اباضیه‌. وی‌ از قبیلة‌ یَحْمَد ساکن‌ در عمان‌ بود و به‌ یحمدی‌ نیز شهرت‌ دارد ( رجوع کنید به بخاری‌، ج‌ 2، جزء 1، قسم‌ 2، ص‌ 204؛ سمعانی‌، ج‌ 2، ص‌ 205؛ نامی‌، ص‌ 73ـ74). او در حدود سال‌ 18 تا 22 در فُرق‌، نزدیک‌ شهر نَزْوَه‌ در عمان‌، به‌ دنیا آمد ( فقه‌الامام‌ جابربن‌ زید ، ص‌ 11). در تاریخ‌ نامشخصی‌ به‌ بصره‌ مهاجرت‌ کرد و در محلة‌ دَرْبُ الجَوْف‌ سکنا گزید (سمعانی‌، ج‌ 2، ص‌ 205 و پانویس‌ 3؛ سیابی‌، 1979، ص‌ 14). سمعانی‌ (ج‌ 2، ص‌ 123)، ذیل‌ جَوْفی‌، آورده‌ که‌ این‌ عنوان‌ به‌ درب‌ الجوف‌ اشاره‌ دارد که‌ نام‌ محلی‌ در بصره‌ است‌ و در ادامه‌، از بخاری‌ نقل‌ کرده‌ که‌ جوف‌ ناحیه‌ای‌ در عمان‌ است‌. سمعانی‌ (ج‌ 2، ص‌ 205)، ذیل‌ عنوان‌ حَرَقی‌، نیز از جابربن‌ زید یاد کرده‌ و از قول‌ ابن‌حِبّان‌ آورده‌ که‌ حَرقه‌ نام‌ محلی‌ در عمان‌ است‌ که‌ جابربن‌ زید در آنجا به‌ دنیا آمده‌ و در بصره‌ میان‌ تیرة‌ اَزد، در جایی‌ به‌ نام‌ دَرحَرَق‌ سکونت‌ داشته‌ است‌. گفتة‌ ابن‌حبان‌ در شهرت‌ جابربن‌ زید به‌ حَرقی‌ نادرست‌، و احتمالاً این‌ نام‌ تصحیف‌ فرق‌ یا نزوه‌ است‌. درحرق‌ نیز تصحیف‌ درب‌ الجوف‌ است‌. با این‌ حال‌، این‌ خطا به‌ برخی‌ منابع‌ راه‌ یافته‌ و جابربن‌ زید، الحُرقی‌ و خَوْفی‌ نیز خوانده‌ شده‌ است‌ ( رجوع کنید به ابن‌ماکولا، ج‌ 3، ص‌ 282، پانویس‌؛ مرتضی‌ زبیدی‌، ذیل‌ «جوف‌»).در منابع‌ از جابر به‌ عنوان‌ مفتیِ شهر بصره‌ نیز یاد شده‌ است‌ ( رجوع کنید به ابن‌سعد، ج‌ 7، قسم‌ 1، ص‌130ـ131؛ ابن‌سلام‌ اباضی‌، ص‌ 108ـ 109؛ فقه‌الامام‌ جابربن‌ زید ، ص‌70ـ72).بیشتر احادیث‌ جابر به‌ نقل‌ از عبداللّه‌بن‌ عباس‌ است‌ (شماخی‌، ج‌1، ص‌67؛ سیابی‌، 1400، ص‌7، 23). وی‌ از برخی‌ صحابه‌ چون‌ عبداللّه‌بن‌ عمر، عبداللّه‌بن‌ زبیر، و تابعینی‌ چون‌ حسن‌ بصری‌، سعیدبن‌ جُبَیر و عُروَة‌بن‌ زُبَیر نیز روایت‌ کرده‌ است‌ (مِزّی‌، ج‌ 4، ص‌ 435؛ فقه‌الامام‌ جابربن‌ زید ، ص‌ 42)؛ با این‌ حال‌، جابر، همانند دیگر تابعین‌، احادیث‌ خود را به‌ نحو مرسل‌ از پیامبر نقل‌ کرده‌ است‌ که‌ البته‌ در بارة‌ درستی‌ این‌ احادیث‌ اختلاف‌نظر وجود دارد ( فقه‌الامام‌ جابربن‌ زید ، ص‌ 43). از حیث‌ فقهی‌، جابربن‌زید را از جمله‌ فقیهان‌ اهل‌ رأی‌ دانسته‌اند، دلیل‌ این‌ امر احتمالاً، پذیرش‌ قیاس‌ از سوی‌ جابر است‌ ( رجوع کنید بهدارِمی‌، ص‌ 59؛ نامی‌، ص‌ 141ـ142)، هر چند جابر در آرای‌ فقهی‌ خود بیشتر به‌ آرای‌ ابن‌عباس‌ توجه‌ داشته‌ که‌ مبتنی‌ بر قرآن‌ و روایات‌ بوده‌ است‌ ( فقه‌الامام‌ جابربن‌ زید ، ص‌ 74).در بارة‌ گرایش‌ جابربن‌ زید به‌ مذهب‌ اِباضی‌ اختلاف‌نظر وجود دارد. در متون‌ اباضیه‌، بر اباضی‌ بودن‌ وی‌ تأکید شده‌ است‌ (برای‌ نمونه‌ رجوع کنید بهشماخی‌، همانجا؛ سیابی‌، 1979، ص‌ 13ـ17). مؤید این‌ ادعا مطلبی‌ است‌ که‌ از قول‌ وی‌ در بارة‌ جنگ‌ نهروان‌ نقل‌ شده‌، دالّ بر خرده‌گیری‌ وی‌ از حضرت‌ علی‌ علیه‌السلام‌. خوارج‌ اباضی‌مذهب‌، در ابتدا بر این‌ عقیده‌ بودند که‌ علی‌ علیه‌السلام‌ در این‌ نبرد بر حق‌ نبوده‌ است‌ و از حضرت‌ به‌ دلیل‌ نبرد با خوارج‌ خرده‌ گرفته‌اند ( رجوع کنید بهنامی‌، ص‌ 53). ابن‌سعد (ج‌ 7، قسم‌ 1، ص‌ 132) و ابن‌ ابی‌حاتم‌ (ج‌ 2، ص‌ 495) به‌ نقل‌ از جابر، تَبرّی‌ وی‌ را از اباضیه‌ ذکر کرده‌اند، اما آنچه‌ در بیشتر متون‌ رجالی‌ آمده‌، دالّ بر اباضی‌ بودن‌ جابر است‌ (برای‌ نمونه‌ رجوع کنید بهابونُعَیم‌، ج‌ 3، ص‌ 89؛ مزّی‌، ج‌ 4، ص‌ 436؛ فقه‌الامام‌ جابربن‌ زید ، ص‌ 26ـ29، 34ـ37).مهم‌ترین‌ اثر جابربن‌ زید، دیوان‌ جابر ، مجموعه‌ای‌ مفصّل‌ از احادیثی‌ بوده‌ که‌ او گرد آورده‌ است‌ ( رجوع کنید بهنامی‌، ص‌ 79ـ 80؛ معجم‌ اعلام‌الاباضیة‌ ، ج‌ 2، ص‌ 109). ظاهراً این‌ کتاب‌ تا قرن‌ ششم‌ در دسترس‌ بوده‌ و عالم‌ اباضی‌، یَخْلَفْتَن‌بن‌ اَیوب‌ نَفوسی‌ (متوفی‌ 500)، اشاره‌ کرده‌ است‌ که‌ دیوان‌ جابر در اختیار ابوعبیده‌ مسلم‌بن‌ ابی‌کریمه‌، شاگرد جابر، و بعد از وی‌ در اختیار ابوسفیان‌ محبوب‌بن‌ رحیل‌ و سپس‌ در اختیار فرزندان‌ ابوسفیان‌، عبداللّه‌بن‌ محبوب‌ و محمدبن‌ محبوب‌، بوده‌ و آنها این‌ کتاب‌ را روایت‌ کرده‌اند ( رجوع کنید به معجم‌ اعلام‌ الاباضیة‌ ، همانجا؛ نامی‌، ص‌ 79، 126ـ127). همچنین‌ سَرحان‌بن‌ سَعید در کتاب‌ کَشْفُالغُمَّه‌ به‌ دیوان‌ جابر اشاره‌ کرده‌ که‌ احتمالاً در دسترسش‌ بوده‌ است‌ ( رجوع کنید به د. اسلام‌ ، چاپ‌ دوم‌، ذیل‌ مادّه‌). بر اساس‌ گزارشی‌ که‌ در منبعی‌ اباضی‌ آمده‌، می‌دانیم‌ که‌ نسخه‌ای‌ از این‌ کتاب‌ در قرن‌ سوم‌ در اختیار رستمیان‌، از خاندانهای‌ اباضی‌، بوده‌ است‌ ( رجوع کنید به ورجلانی‌، ص‌ 143). در همین‌ خبر، تأکید شده‌ که‌ نسخه‌ای‌ دیگر از این‌ کتاب‌ در دیگر مناطق‌ موجود نبوده‌ است‌. احتمالاً روایتهایی‌ که‌ عبدالرزاق‌ صَنْعانی‌ (متوفی‌ 211) به‌ نقل‌ از عمروبن‌ دینار از جابربن‌ زید آورده‌، بر گرفته‌ از این‌ کتاب‌ است‌ ( رجوع کنید به ادامة‌ مقاله‌). ربیع‌بن‌ حبیب‌ فراهیدی‌ اباضی‌، روایاتی‌ از جابر به‌ نحو مرسل‌ و گاه‌ به‌ روایت‌ ابوعبیده‌ مسلم‌بن‌ اَبی‌کریمه‌ از ضُمام‌ در کتاب‌ الجامع‌ الصحیح‌ خود آورده‌ است‌. کتاب‌ الجامع‌ را ابویعقوب‌ یوسف‌بن‌ ابراهیم‌ وَرْجَلانی‌، عالم‌ اباضیِ قرن‌ ششم‌ به‌ صورت‌ موضوعی‌ تنظیم‌ کرده‌ که‌ به‌ عنوان‌ ترتیب‌ الجامع‌ الصحیح‌ باقی‌مانده‌ است‌ ( رجوع کنید بهنامی‌، ص‌ 78، 129ـ 130). سعیدبن‌ خلف‌ خَرُوصی‌ در کتاب‌ مِنْ جوابات‌ الامام‌ جابربن‌ زید (عمان‌ 1412)، دو مجموعة‌ روایت‌ شده‌ از احادیث‌ جابر را گردآوری‌ کرده‌ است‌: یکی‌ تدوین‌ عبدالملک‌بن‌ ضَمُره‌ و دیگری‌ تدوین‌ حبیب‌بن‌ ابی‌حبیب‌. در نسخه‌های‌ خطی‌ اباضیه‌، به‌ برخی‌ آثار موجود جابربن‌ زید، از جمله‌ به‌ کتاب‌ الصلاة‌ و کتاب‌ النکاح‌ ، اشاره‌ شده‌ است‌ ( رجوع کنید بهمعجم‌ اعلام‌ الاباضیة‌ ، همانجا؛ نامی‌، ص‌ 79). کتاب‌ النکاح‌ در حقیقت‌ به‌ تدوین‌ ابوسعید عبداللّه‌بن‌ عبدالعزیز است‌ که‌ وی‌ آن‌ را به‌ عنوان‌ بخشی‌ از کتاب‌ نکاح‌ الشِغار خود آورده‌ است‌ (نامی‌، ص‌140ـ 141). از جمله‌ آثار غیرموجود جابر مراسلات‌ و مکاتبات‌ و رسالة‌ لِجابربن‌ زید اَرسلها الی‌ رجل‌ مِن‌ الشیعه‌ است‌ ( معجم‌ اعلام‌الاباضیة‌ ، همانجا).عمرو خلیفه‌ نامی‌ (ص‌ 77) از جابربن‌ زید به‌ عنوان‌ عالمی‌ با دانش‌ گسترده‌ در تفسیر یاد کرده‌ اما گفته‌ است‌ که‌ متنی‌ تفسیری‌ از اباضیة‌ قرن‌ اول‌ و دوم‌ در دست‌ نیست‌ (ص‌ 121). در متن‌ تفسیر هودبن‌ مُحَکِّم‌ هُواری‌ اباضی‌ (متعلق‌ به‌ قرن‌ سوم‌) نیز به‌ جابربن‌ زید اشاره‌ای‌ نشده‌ است‌. در متون‌ دیگر نیز مطالب‌ تفسیری‌ چندانی‌ از جابربن‌ زید نقل‌ نشده‌ و اغلب‌، آرای‌ فقهی‌ وی‌ آمده‌ است‌ ( رجوع کنید به قُرطُبی‌، ج‌ 1، جزء 2، ص‌ 264، 325، ج‌ 4، جزء 7، ص‌ 245؛ فقه‌الامام‌ جابربن‌ زید ، ص‌ 81 ـ136؛ نامی‌، ص‌ 122). سیوطی‌ (ج‌ 1، ص‌ 96ـ97) ترتیب‌ نزول‌ خاصی‌ را از جابربن‌ زید نقل‌ کرده‌ و این‌ ترتیب‌ را دارای‌ اِشکال‌ دانسته‌ است‌ (نیز رجوع کنید به مزّی‌، ج‌ 3، ص‌ 332). برهان‌الدین‌ ابراهیم‌بن‌ عمر جَعْبَری‌ * (متوفی‌ 732) قصیدة‌ تقریب‌ المأمول‌ فی‌ ترتیب‌ النزول‌ خود را بر اساس‌ ترتیب‌ نزول‌ روایت‌ شده‌ از جابر سروده‌ است‌ ( رجوع کنید به سیوطی‌، ج‌ 1، ص‌ 97ـ 98).از جابربن‌ زید آرای‌ فقهی‌ خاصی‌ نیز روایت‌ شده‌ است‌. نامی‌ از جابربن‌ زید و شاگرد وی‌، ابوعبیده‌ مسلم‌بن‌ کریمه‌، به‌ عنوان‌ مؤسسان‌ فقه‌ اباضی‌ یاد کرده‌ (ص‌120ـ121) و منابع‌ اصلی‌ استنباط‌ فقه‌ نزد جابربن‌ زید را قرآن‌، سنّت‌، حدیث‌ صحابه‌ و رأی‌ (قیاس‌) دانسته‌ و شواهدی‌ نیز ذکر کرده‌ است‌ ( رجوع کنید بههمان‌، ص‌ 123ـ124). وی‌ (ص‌ 124ـ 125) همچنین‌ اشاره‌ کرده‌ که‌ اباضیه‌ برخی‌ آرای‌ فقهی‌ جابر و شاگردش‌ را نپذیرفته‌اند. از جمله‌ آرای‌ خاص‌ فقهی‌ جابربن‌ زید اینهاست‌: عدم‌صحت‌ مسح‌ بر خُفَّین‌ (خُفّ = پاپوش‌) در وضو (ابوغانم‌ خراسانی‌، ج‌ 1، ص‌ 24)، سایر اباضیه‌ نیز همین‌ رأی‌ را دارند (نامی‌، ص‌ 149ـ151)؛ جواز جمع‌ بین‌ نمازها در سفر و غیر سفر ( فقه‌الامام‌ جابربن‌ زید ، ص‌ 223ـ 225)؛ صحت‌ روزة‌ ماه‌ رمضان‌ در سفر (طبری‌، قسم‌ 1، ص‌ 148)؛ عدم‌ صحت‌ قول‌ به‌ سه‌ طلاق‌ در یک‌ مجلس‌ (ابوغانم‌ خراسانی‌، ج‌ 2، ص‌ 88؛ فقه‌الامام‌ جابربن‌ زید ، ص‌ 428)؛ و وجوب‌ قرائت‌ سورة‌ فاتحه‌ در رکعتهای‌ سوم‌ و چهارم‌ نماز ظهر و عصر (نامی‌، ص‌ 151). یحیی‌ محمد بَکُّوش‌، برخی‌ از آرای‌ فقهی‌ جابربن‌ زید را از متون‌ استخراج‌ کرده‌ و در کتاب‌ فقه‌ الامام‌ جابربن‌ زید به‌ چاپ‌ رسانده‌ است‌ (بیروت‌ 1407). در آثار فقه‌ تطبیقیِ امامیه‌ نیز به‌ آرای‌ جابربن‌ زید اشاره‌ شده‌ است‌ ( رجوع کنید به طوسی‌، ج‌ 2، ص‌ 283؛ علامه‌ حلّی‌، ج‌ 7، ص‌ 198).آرای‌ کلامی‌ جابر را از مطالب‌ پراکنده‌ای‌ که‌ در متون‌ اباضی‌ نقل‌ شده‌، می‌توان‌ استخراج‌ کرد. احادیثی‌ در ذم‌ قَدَریه‌ به‌ نقل‌ از جابربن‌ زید نقل‌ شده‌ است‌ ( رجوع کنید به نامی‌، ص‌ 168). همچنین‌ روایتی‌ از قول‌ جابر نقل‌ شده‌ است‌ که‌ بر جبر دلالت‌ دارد ( رجوع کنید بههمان‌، ص‌ 168ـ169). جابربن‌ زید، غیر اباضیان‌ را «کافر نعمت‌» می‌دانسته‌ است‌ (همان‌، ص‌ 175). مطالبی‌ که‌ در بارة‌ امامت‌ از قول‌ جابربن‌ زید نقل‌ شده‌، اندک‌ است‌؛ از جمله‌ آنکه‌ افراد قریشی‌ برای‌ امامت‌ شایستگی‌ دارند، هر چند وی‌ امامت‌ را منحصر به‌ قریش‌ نمی‌داند (همان‌، ص‌ 185).عمده‌ روایات‌ جابر در منابع‌ غیر اباضی‌، به‌ نقل‌ از عمروبن‌ دینارمکی‌ (متوفی‌ 126؛ برای‌ نمونه‌ رجوع کنید به شافعی‌، ج‌ 1، ص‌ 21، ج‌ 2، ص‌ 150ـ151، 160، ج‌ 5، ص‌ 26، 91، 168، 258؛ صنعانی‌، ج‌ 1، ص‌ 236، 241، 269، ج‌ 2، ص‌ 65، 230، 408، ج‌ 3، ص‌ 409، ج‌ 4، ص‌ 449، 481؛ ابن‌ابی‌شَیبَه‌، ج‌ 1، ص‌ 187، ج‌ 2، ص‌ 333، 344) و در منابع‌ اباضی‌ به‌ نقل‌ از عمروبن‌ هرم‌ اَزْدی‌ (برای‌ نمونه‌ رجوع کنید به نامی‌، ص‌ 137) و ضُمام‌بن‌ سائب‌ بصری‌ (همان‌، ص‌ 107ـ 108) است‌. ابوصُفْره‌ عبدالملک‌ بن‌ صُفْره‌ روایات‌ ضُمام‌ به‌ نقل‌ از جابر را در کتابی‌ با عنوان‌ روایات‌ ضُمام‌ گردآوری‌ کرده‌ که‌ نسخه‌ای‌ از آن‌ در دارالکتب‌ المصریه‌ موجود است‌ ( فقه‌الامام‌ جابربن‌ زید ، ص‌ 52). ابن‌سلام‌ اباضی‌ (ص‌110) ابوعبیده‌ مسلم‌بن‌ ابی‌کریمه‌ تمیمی‌ را از شاگردان‌ جابر و بزرگ‌ترین‌ فقیه‌ اباضی‌ بعد از جابر دانسته‌ است‌. یوسف‌بن‌ عبدالرحمان‌ مزّی‌ (ج‌ 4، ص‌ 435) فهرست‌ برخی‌ از کسانی‌ را که‌ از او روایت‌ نقل‌ کرده‌اند، آورده‌ است‌. بکّوش‌ ( فقه‌الامام‌ جابربن‌ زید ، ص‌ 44ـ 68) فهرست‌ کامل‌ راویان‌ حدیث‌ از جابر را گردآوری‌ کرده‌ است‌.در بارة‌ تاریخ‌ وفات‌ جابر، سالهای‌ 93 (بخاری‌، ج‌ 2، جزء 1، قسم‌ 2، ص‌ 204)، 103 و 104 (مزّی‌، ج‌ 4، ص‌ 436) ذکر شده‌ است‌. ابن‌سلام‌ اباضی‌ (متوفی‌ بعد از 273؛ ص‌ 108 و پانویس‌ 2) تاریخ‌ وفات‌ جابر را 93 دانسته‌ است‌ (نیز رجوع کنید بهفقه‌الامام‌ جابربن‌ زید ، ص‌ 11؛ نامی‌، ص‌ 93ـ94). قبر وی‌ در شهر فُرقِ عمان‌ مورد توجه‌ اباضیان‌ است‌ ( رجوع کنید به معجم‌اعلام‌ الاباضیة‌ ، ج‌ 2، ص‌ 111).سمعانی‌ (ج‌ 1، ص‌ 79) از فردی‌ به‌ نام‌ ابوعلی‌احمدبن‌ عثمان‌ ابهری‌ (متوفی‌ 338) نام‌ برده‌ و گفته‌ که‌ وی‌ از نوادگان‌ جابربن‌ زید بوده‌ و تألیفاتی‌ نیز داشته‌ است‌. این‌ شخص‌ همچنین‌ از ابوبکراحمدبن‌ موسی‌، مشهور به‌ ابن‌مَرْدویه‌ (متوفی‌ 410)، روایت‌ نقل‌ کرده‌ و به‌ روایت‌ کردن‌ از عالمان‌ عراقی‌ و اصفهانی‌ شهرت‌ داشته‌ است‌ (همانجا).منابع‌: ابن‌ابی‌حاتم‌، کتاب‌الجرح‌ و التعدیل‌ ، حیدرآباد دکن‌ 1371ـ 1373/ 1952ـ1953، چاپ‌ افست‌ بیروت‌ ] بی‌تا. [ ؛ ابن‌ ابی‌شیبه‌، المصنَّف‌ فی‌الاحادیث‌ و الا´ثار ، چاپ‌ سعید محمد لحّام‌، بیروت‌ 1409/1989؛ ابن‌سعد (لیدن‌)؛ ابن‌سلام‌ اباضی‌، کتاب‌ فیه‌ بدءالاسلام‌ و شرائع‌الدین‌ ، چاپ‌ ورنر شوارتز و سالم‌بن‌ یعقوب‌، ویسبادن‌ 1406/1986؛ ابن‌ ماکولا، الاکمال‌ فی‌ رفع‌الارتیاب‌ عن‌المؤتلف‌ و المختلف‌ من‌ الاسماء و الکنی‌ و الانساب‌ ، چاپ‌ عبدالرحمان‌بن‌ یحیی‌ معلمی‌ یمانی‌، حیدرآباد دکن‌ 1381ـ1406/ 1962ـ1986؛ ابوغانم‌ خراسانی‌، المدّونة‌ الکبری‌ ، عمان‌ 1404/1984؛ احمدبن‌ عبداللّه‌ ابونعیم‌، حلیة‌الاولیاء و طبقات‌ الاصفیاء ، بیروت‌ 1387/1967؛ محمدبن‌ اسماعیل‌ بخاری‌، کتاب‌التاریخ‌ الکبیر ، ] بیروت‌ ? 1407/ 1986 [ ؛ عبداللّه‌بن‌ عبدالرحمان‌ دارمی‌، سنن‌الدارمی‌ ، استانبول‌ 1401/ 1981؛ سمعانی‌؛ سالم‌بن‌ حمود سیابی‌، ازالة‌ الوعثاء عن‌ اتباع‌ ابی‌الشعثاء ، چاپ‌ سیده‌ اسماعیل‌ کاشف‌، عمان‌ 1979؛ همو، طلقات‌ المعهد الریاضی‌ فی‌ حلقات‌ المذهب‌الاباضی‌ ، عمان‌ 1400/1980؛ عبدالرحمان‌بن‌ ابی‌بکر سیوطی‌، الاتقان‌ فی‌ علوم‌القرآن‌ ، چاپ‌ محمدابوالفضل‌ ابراهیم‌، ] قاهره‌ 1967 [ ، چاپ‌ افست‌ قم‌ 1363 ش‌؛ محمدبن‌ ادریس‌ شافعی‌، الامّ ، بیروت‌ 1403/1983؛ احمدبن‌ سعید شماخی‌، کتاب‌السیر ، چاپ‌ احمدبن‌ سعود سیابی‌، مسقط‌ 1407/1987؛ عبدالرزاق‌بن‌ همام‌ صنعانی‌، المصنّف‌ ، چاپ‌ حبیب‌الرحمان‌ اعظمی‌، بیروت‌ 1403/1983؛ محمدبن‌ جریرطبری‌، تهذیب‌ الا´ثار و تفصیل‌ الثابت‌ عن‌ رسول‌اللّه‌ صلی‌اللّه‌ علیه‌ و سلم‌ من‌ الاخبار: مسند عبداللّه‌بن‌ عباس‌ رضی‌اللّه‌ عنه‌ ، چاپ‌ محمود محمد شاکر، قاهره‌ ] 1982 [ ؛ محمدبن‌ حسن‌ طوسی‌، کتاب‌الخلاف‌ ، قم‌ 1407ـ1417؛ حسن‌بن‌ یوسف‌ علامه‌ حلّی‌، تذکرة‌الفقهاء ، قم‌ 1414ـ ؛ فقه‌الامام‌ جابربن‌ زید ، تقدیم‌ و جمع‌ و تخریج‌ یحیی‌ محمد بکّوش‌، بیروت‌: دارالغرب‌ الاسلامی‌، 1407/1986؛ محمدبن‌ احمد قرطبی‌، الجامع‌ لاحکام‌ القرآن‌ ، ج‌ 1، جزء 2، قاهره‌ 1387/1967، ج‌ 4، جزء 7، بیروت‌ 1965، چاپ‌ افست‌ تهران‌ 1364 ش‌؛ محمدبن‌ محمدمرتضی‌ زبیدی‌، تاج‌العروس‌ من‌ جواهرالقاموس‌ ، چاپ‌ علی‌شیری‌، بیروت‌ 1414/ 1994؛ یوسف‌بن‌ عبدالرحمان‌ مزّی‌، تهذیب‌الکمال‌ فی‌ اسماءالرجال‌ ، چاپ‌ بشار عواد معروف‌، بیروت‌ 1400ـ1413/1980ـ1992؛ معجم‌ اعلام‌ الاباضیة‌ من‌ القرن‌ الاول‌الهجری‌ الی‌ العصر الحاضر: قسم‌ المغرب‌ الاسلامی‌ ، تألیف‌ محمدبن‌ موسی‌ بابا عمی‌ و دیگران‌، چاپ‌ محمدصالح‌ ناصر، بیروت‌: دارالغرب‌ الاسلامی‌، 1421/2000؛ عمرو خلیفه‌ نامی‌، دراسات‌ عن‌الاباضیة‌ ، ترجمة‌ میخائیل‌ خوری‌، بیروت‌ 2001؛ یحیی‌بن‌ ابوبکر ورجلانی‌، کتاب‌ سیر الائمة‌ و اخبارهم‌، المعروف‌ بتاریخ‌ ابی‌زکریاء ، چاپ‌ اسماعیل‌ عربی‌، ] بیروت‌ [ 1402/ 1982؛EI 2 , s.v. "Dja ¦bir B . Zayd" (by R. Rubinacci).
نظر شما
مولفان
گروه
قرآن و حدیث ,
رده موضوعی
جلد 9
تاریخ 93
وضعیت چاپ
  • چاپ شده