ثَمینی ، عبدالعزیزبن ابراهیم ، ملقب به ضیاءالدین و معروف به مُصْعَبی، فقیه و متکلم معروف اِباضی قرن دوازدهم و سیزدهم. نسبِ وی به ابوحفص عمر هِنْتاتی، از قبیلة بزرگ هِنتاته و جد خاندان حفصیان، میرسد (ثمینی، 1405، ج 1، مقدمه، ص 6؛ نُوَیْهِض، ص 93).وی در 1130 در یَسْقِن یا یَسْجِن/ یَزْقِن، از توابع میزاب/ مِزاب، در جنوبالجزایر متولد شد. در همانجا به حفظ قرآن و فراگیری صرف و نحو پرداخت. سپس همراه پدرش به منطقة وَرْجَلان (وَرْقَلَه) کوچ کرد. در جوانی به تجارت مشغول شد و پس از مرگِ پدرش، ادارة اموال او را در یسقن و ورجلان بر عهدهگرفت. در حدود 1160، با ورود ابوزکریا یحییبن صالح افضلی (فقیه و آغازگر جنبش اصلاحی در میزاب، متوفی 1202) به یسقن، ثمینی بیوقفه علوم دینی را از او آموخت (نویهض، همانجا؛ معجماعلام الاباضیة ، ج 2، ص 255؛ سعداللّه قماری، ج 2، ص 74). ذکاوت و طبع شاعری ثمینی، که زندگی در صحرا و حشر و نشر با بادیهنشینان عرب و تأثیرپذیری از فصاحت آنان و نیز مطالعات ادبی بسیار آن را تقویت کرد، موجب پیشرفت و دستیابی او به مدارج عالی علمی شد، به طوری که استادش او را به سبب فصاحت و بلاغت و تواناییاش در ارائة مطالب علمی با نثر روان، به «العربیالسَلیقَة» ملقب نمود و از وی خواست تا آموختههایش را بنویسد. ثمینی در پاسخ به این درخواست، به تألیف پرداخت و بعضی از آثارش را به استادش عرضه کرد (ثمینی، 1405، ج 1، مقدمه، ص 7).ثمینی به تدریس و تعلیم نیز پرداخت. از مهمترین شاگردان او بودند: ابراهیمبن یوسف اَطَّفَیِّش (متوفی 1303)، حَمُّوبن باحمد بکلِّی (باکلی)، بالحاجبن کاسیبن امحمد قراری معروف به شیخ بالحاج (متوفی 1243)، حمُّو والحاج یسقنی/ یَزقِنی، ابویعقوب یوسفبن حمُّوبن عَدُّون (متوفی 1252)، خواهرزادة ثمینی ابراهیمبن بیحْمان (متوفی 1232)، و دختر ثمینی حاجة ( رجوع کنید بهمعجماعلام الاباضیة ، ج 2، ص 13، 36، 75، 80، 118، 125، 129، 210، 309، 379، 486).ثمینی از مشاهدة جهل مردم و رواج بدعتها و عادات نادرست در میان آنها بسیار رنج میبرد (ثمینی، 1405، ج 1، مقدمه، ص 6). همفکریِ استادش، یحییبن صالح، با وی در مورد لزوم اصلاح امور، همراه با استقامت و شکیبایی و آرامش و ذکاوت ثمینی، موجب پیدایش جنبشی اصلاحگرا در میزاب و ورجلان شد و پس از او شاگردانش کار او را ادامه دادند. وی در این راه متحمل رنج فراوان شد ( رجوع کنید به سعداللّه قماری، همانجا؛ معجم اعلام الاباضیة ، ج 2، ص 255) و به حل و فصل منازعات و آشوبهای اجتماعی میپرداخت (برای نمونه رجوع کنید به معجم اعلام الاباضیة ، ج 2، ص 90).ثمینی در 1201 به امامت مسجد بنییسجن و ریاست مجلس اعلای عمّی سعید در میزاب رسید. این مجلس با داشتن قدرت افتا و اجرا، عالیترین مقام رسیدگی به مشکلات و مسائل جامعة اباضی بود. در همین سال ریاست «هیئت عَزّابة» (شورایی مرکّب از اعیان محل که در بارة همة امور اباضیان تصمیمگیری میکرد رجوع کنید به مُعمَّر، حلقة 1، ص 97) هم به او واگذار شد ( رجوع کنید بهثمینی، 1405، ج 1، مقدمه، ص 7؛ معجم اعلام الاباضیة ، ج 2، ص 255). ثمینی که به پرهیزگاری نیز وصف شده ( رجوع کنید بهثمینی، 1407، ج 1، مقدمة سالم حارثی، ص 9؛ د. اسلام ، چاپ دوم، ذیل «عبدالعزیزبن الحاج ابراهیم»)، در 1223 در یسقن از دنیا رفت (جیلالی، ج 3، ص 582).هر چند شماری از آثار ثمینی شرح یا تلخیص کتب دیگر است، وی کوشیده تا با گزینش موضوعات مناسب در آثار خود، برای رفع برخی از مشکلات و مسائل جامعه راهحلهایی عملی ارائه دهد. دیدگاههای کلامی و فقهی او، بر خلاف برخی از معاصرانش، کمتر تحتتأثیر گرایشهای عرفانی و ذوقی بوده و بیشتر بر پایههای علمی استوار است ( رجوع کنید به سعداللّه قماری، ج 2، ص 75). همچنین آشنایی وی با مسائل تجارت موجب شد که آرای فقهی او بتواند پاسخگوی نیازهای عملی و واقعی مردم باشد ( رجوع کنید به همان، ج 2، ص 74).مهمترین کتاب ثمینی، النیل ، در بارة عبادات و معاملات است. وی کتابش را النیل نامید، به این امید که خداوند آن را همچون رود نیل پر فایده گرداند. از مقدمة کتاب معلوم میشود که هدف ثمینی از تألیف آن، گردآوری مجموعهای موجز و قابل فهم از فتاوای عالمان مشهور اباضی برای معاصران خود بوده است. ناشران کتاب آن را النیل و شفاءالعلیل نامیدند. النیل 22 کتاب فقهی دارد که در سه جزء گرد آمدهاند و در پایان هر کتاب نیز بخشی با عنوان خاتمه آمده است. گفتهاند ثمینی النیل را طی هجده سال نوشت و پس از اتمام، آن را به استادش یحییبن صالح عرضه نمود و استادش آن را تصحیح کرد. سپس ثمینی دوبار آن را تلخیص نمود و همین امر موجب ایجاز بیش از حد برخی قسمتهای کتاب شد. سبک و اسلوب نگارش النیل مشابه المختصر خلیلبن اسحاق مالکی (متوفی 776) است ( رجوع کنید بهسعداللّه قماری، ج 2، ص 75ـ76؛ جیلالی، ج 3، ص 581).النیل ، بهرغم موجز بودن، در فقه اباضی بسیار مورد توجه است؛ ازاینرو، بسیاری از علمای اباضی بر آن شرح یا حاشیه نوشته یا آن را به نظم در آورده ( رجوع کنید به سعداللّه قماری، ج 2، ص 76) و به تحقیق ( رجوع کنید به معجم اعلام الاباضیة ، ج 2، ص 251)، تدریس ( رجوع کنید بههمان، ج 2، ص 238) و حتی حفظ کردن آن (برای نمونه رجوع کنید به همان، ج 2، ص 144) اهتمام داشتهاند. النیل در زمان سلیمانبن محمد شمّاخی (عالمزاهد اباضی؛ متوفی 1234) به جَرْبَه در تونس رسید و قاسم، فرزند شمّاخی، از آن نسخهبرداری کرد و به همگان شناساند (همان، ج 2، ص 212). النیل اولینبار در 1305 در مصر چاپ شد ( رجوع کنید به جیلالی، همانجا).از مهمترین شروح این کتاب، شرح مفصّل محمدبن یوسف اَطَّفَیِّش، مشهور به قطبالائمة (متوفی 1332)، است. به گفتة محمد(بن) علی دبُّوز، اطَفیّش هنگامی که مطّلع شد فرانسویها بر آناند که به چاپ مجلةالاحکامالاسلامیة و کتابی در تدوین فقهاسلامی بپردازند، به شرح النیل اقدام کرد، ولی با توجه به حجم زیاد شرح و طولانی بودن زمان تألیف، نمیتوان نظر وی را پذیرفت. در واقع، اطّفیّش با این هدف که النیل برای همگان قابل استفاده باشد، به شرح و توضیح عبارات آن اقدام کرد. این شرح، آرای مذاهب اسلامی را در بر دارد و به بررسی تطبیقی اقوال مختلف پرداخته است (سعداللّه قماری، ج 7، ص 86 ـ87).شرح اطّفیّش که در حدود 1300/1883 به پایان رسید، درزمان اشغال الجزایر در محاکم استیناف فرانسوی مورد استناد بود. همچنین از 1303/1886 رسماً در محاکم اباضیه در الجزایر مورد استناد قضات قرار گرفت. این شرح، که در آشنا شدن جهان اسلام با فقه اباضی تأثیر بسزایی داشت، بارها در مصر و عمان و عربستان به چاپ رسیده و محمدبن شامس بطّاشی (متوفی 1331) آن را با نام سلاسل الذهب فیالاصول و الفروع و الادب به نظم در آورده است. از شروح دیگر النیل ، شرح قاسمبن سلیمان شماخی (متوفی 1265) و شرح ابراهیمبن عمر بیّوض (متوفی 1401) است (برای این شرحها و شروح دیگر رجوع کنید بهمعجم اعلام الاباضیة ، ج 2، ص 20، 198، 342، 372، 399؛ سعداللّه قماری، ج 7، ص 78، 86 ـ 88). ارنست زایس ، بخشهایی از النیل را به زبان فرانسه ترجمه کرد ( معجم اعلام الاباضیة ، ج 2، ص 255).دیگر آثار فقهی ثمینی عبارتاند از: 1) التکمیل لما اَخَلَّ بِهِ کتابُالنیل ، در بارة احکام زمین که خلاصه شدة اصول الارضین فیالفن المعماری اثر ابوالعباس احمدبن محمد (متوفی 504) و در واقع، مکمل النیل و شفاءالعلیل است. این کتاب را نوادة ثمینی، محمدبن صالح، با شرح حال مفصّلی از جدش چاپ کرده و ابراهیمبن ابیبکر حفّار (متوفی 1373) بر آن حاشیه نوشته است؛ 2) الوردالبسام فی ریاضالاحکام در موضوع احکام و معاملات که تتمة النیل و شفاءالعلیل است. این کتاب به چاپ رسیده و اغبری عمانی آن را به نظم کشیده است؛ 3) التاجفی حقوقالازواج ، در بارة حقوق و تکالیف زوجین؛ 4) التاج علیالمنهاج یا تاج المنظوم من دُرَر المنهاجالمعلوم ، که خلاصه شدة منهاجالطالبین و بلاغالراغبین اثر خمیس عمانی است؛ 5) المصباح ، در بارة ارث، که خلاصه شدة دو کتاب ابیمسألة و الالواح نوشتة ابوالعباس احمدبن محمد فَرَسْطائی (متوفی 504) است؛ 6) تلخیص شرحالرائیة ابونصر فتحبن نوح ملوشائی در بارة نماز با نام الاسرار النورانیة ( رجوع کنید به ثمینی، 1405، ج 1، مقدمه، ص 8؛ همو، 1407، ج 1، مقدمة سالم حارثی، ص 9؛ معجم اعلام الاباضیة ، ج 2، ص 10، 255، 383؛ سعداللّه قماری، ج 2، ص 75، 83).دیگر آثار مهم ثمینی عبارتاند از: النور ، شرح النونیة ابونصر فتحبن نوح ملوشائی در علم کلام؛ تلخیص حاشیة مسند الربیع بن حبیب تألیف ابوستة محمدبن عمر قصبی (متوفی 1088) در شرح احادیث نبوی؛ تَعاظُمالمَوْجَیْن شرحی بر مَرْجُالبَحْرَیْن اثرِ ابویعقوب یوسفبن ابراهیم ورجلانی (متوفی 570) در بارة فلسفه و منطق و هندسه که ناتمام است؛ معالمالدین در فلسفه و اصول دین که بخشهایی از آن را محمدبن یوسف اطّفیّش شرح کرده؛ عِقْدُالجَواهِر مِنْ بَحْرِ الْقَناطِر که تلخیصِ قناطرالخیرات اسماعیلبن موسی جیطالی (متوفی 750) است؛ ارجوزة فی الفلک و منازل البروج ؛ و مجموعة مراسلات او با اهالی عمان در 1205 ( رجوع کنید به معجم اعلام الاباضیة ، ج 2، ص 255، 337، 389، 482؛ سعداللّه قماری، ج 2، ص 153؛ د. اسلام ، همانجا؛ در بارة اثری منسوب به ثمینی به نامِ الاحادیث الاربعین رجوع کنید به معجم اعلام الاباضیة ، ج 2، ص 257).حاجّة، دختر ثمینی، از عالمان اباضی یسقن بود. تاریخ ولادت و وفات او معلوم نیست. وی نزد پدرش درس خواند و در یسقن الگوی تقوا و دانش به شمار میرفت. حاجة در مسائل فقهی، به ویژه در مسائل خانواده، نوعی مرجعیت علمی یافت (همان، ج 2، ص 118).محمدبن صالح، نوادة ثمینی و از فعالان سیاسی تونس، در 1314 به دنیا آمد. وی در یسقن نزد کسانی چون محمدبن یوسف اطّفیّش تحصیل کرد و در 1335 به تونس رفت و به تحصیل و تدریس پرداخت. در حدود 1343 به ریاست هیئت علمی میزاب در تونس رسید. وی عضو کمیتة اجرایی حزب دستور جدید در تونس، نمایندة دولت موقتالجزایر در امریکا و مغرب، رئیس جمعیت «الاستقامة» در شهر قالِمه (در شرقالجزایر) و رئیس کتابخانة «الاستقامة» در تونس بود. محمدبن صالح در 1390 در تونس از دنیا رفت. او برخی از آثار جدش، ثمینی، را منتشر کرد. از وی مقالاتی با موضوعات تاریخی و اجتماعی بر جا مانده، از جمله سلسله مقالاتی با عنوان حقائق عن وادی میزاب که در مجلة العرب به چاپ رسیده است ( رجوع کنید به همان، ج 2، ص 383ـ384).ابراهیمبنبیحْمان، خواهرزادة ثمینی، ادیب و از فعالان سیاسی الجزایر بود. تاریخ ولادت او معلوم نیست. وی نزد ثمینی و یحییبن صالح تلمذ کرد و از حامیان نهضت اسلامی الجزایر بود. بعضی از تألیفات او عبارتاند از: أَصْدافُالدُّرِّ و اَکْمامُ الزَّهرِ الموضوعة علی سورة العصر ، حاشیهای بر تفسیر انوار التنزیل و اسرار التأویل اثرِ عبداللّهبن عمر بیضاوی * (متوفی 685)، شرح موازین القسط اثرِ ابومهدی عیسیبن اسماعیل، تلخیص عقائدالوَهْبیة فی نکتة توحید خالق البریة و قصیدهای با نام البردة در مدح پیامبر اکرم ( رجوع کنید به همان، ج 2، ص 13ـ14).منابع: عبدالعزیزبن ابراهیم ثمینی، کتاب النیل و شفاءالعلیل، و شرح کتاب النیل و شفاءالعلیل ، تألیف محمدبن یوسف أطفیش، جده 1405/1985؛ همو، کتاب معالمالدین ، عمان 1407/1986؛ عبدالرحمان جیلالی، تاریخ الجزائر العام ، بیروت 1403/1983؛ خیرالدین زرکلی، الاعلام ، بیروت 1999؛ ابوالقاسم سعداللّه قماری، تاریخ الجزائر الثّقافی ، بیروت 1998؛ معجماعلامالاباضیة منالقرن الاولالهجری الی العصر الحاضر: قسم المغرب الاسلامی ، تألیف محمدبن موسی باباعمی و دیگران، چاپ محمدصالح ناصر، بیروت: دارالمغرب الاسلامی، 1421/2000؛ علی یحیی معمر، الاباضیة فی موکب التاریخ ، قاهره 1384/1964؛ عادل نُوَیْهِض، معجم اعلام الجزائر من صدر الاسلام حتی منتصف القرن العشرین ، بیروت 1971؛EI 2 , s.v." ـ Abd A l- ـ Az ¦âz B . A l-Ha ¦ dj dj Ibra ¦h ¦âm A l-Tham ¦ân ¦â " (by A. de Motylinski and T. Lewicki).