ثعالبی، عبدالعزیز ، متفکر و مبارز سیاسی تونسی و بنیانگذار حزب آزادیخواه قانون اساسی در تونس. وی در 14 شعبان 1293/1874 در تونس به دنیا آمد. پدرش ابراهیم نام داشت و جدش عبدالرحمان ثعالبی، قاضی مبارز الجزایری بود که به تونس مهاجرت کرده بود. عبدالعزیز تحت تعلیم و تربیت جد خویش قرار گرفت و هم زمان به حفظ قرآن پرداخت (جَندی، ص 10). پس از اتمام تحصیلات ابتدایی، در 1306/1889 به جامع زیتونه رفت و در 1314/1896، از آنجا فارغالتحصیل شد و در مدرسة خلدونیه به ادامة تحصیل پرداخت ( رجوع کنید به همان، ص 10ـ 11). از 1313/1895 فعالیتهای ملیگرایانة خود را بر ضد استعمار فرانسه آغاز کرد و موفق شد در همین سال روزنامة سَبیلُالرَّشاد را منتشر کند (همان،ص 11؛ تراب زمزمی، ص 140). ثعالبی، که از 1316/ 1898در مصر اقامت داشت، تحت تأثیر افکار سیدجمالالدین اسدآبادی و محمد عبده، در 1320/1902 از قاهره به تونس بازگشت و گروهی از دانشجویان جامع زیتونه و روزنامهنگاران و طرفداران آزادی در اطراف او گرد آمدند (تراب زمزمی، همانجا). وی در 1323/1905، با انتشار اولین کتابش، روحالتحرّر فیالقرآن ، که در خصوص زدودن بدعتها و خرافاتی بود که به قرآن نسبت داده میشد، زندانی شد (ثعالبی، 1407، مقدمة احمدبن میلاد، ص 7). در 1325/1907، ثعالبی و گروهی از جوانان تونسی، جنبشی اصلاحی برضد استعمار آغاز کردند. این گروه در همان سال موفق شدند روزنامة التونسیرا، به زبان فرانسه، برای دفاع از منافع تونسیها و استقلالاین کشور و محکومیت استعمار فرانسه منتشر کنند (همان مقدمه، ص 8 ـ9؛ جندی، ص 17ـ 18). علیباش حانبه مؤسس روزنامه بود و ثعالبی در 1327/1909 بر آن نظارت داشت (جندی، ص 17).ثعالبی در تأسیس جمعیت ادبیات و جمعیت جهانی موسیقی شرکت فعال داشت و در 1325/1907، ریاست آنها را برعهده گرفت. ثعالبی در 1326/1908 روزنامة دیگری به نام التونسی به زبان عربی منتشر کرد. به این ترتیب، جنبش ملیگرا ــ که روزنامة التونسی ، ترجمان (ارگان) آن بود ــ با اقدامات ثعالبی از تأثیر استعمار فرانسه مصون ماند (همان، ص 17ـ 18). در 1329/1911، با حملة ایتالیا به لیبی (طرابلس غرب)، ملت تونس برای مردم لیبی کمک مالی و نیروی انسانی فرستادند (همان، ص 18ـ19) و ثعالبی، به عنوان یکی از اعضای مؤسس مجمع تونسی که هدفشان تشویق مجاهدان طرابلسی و کمکهای مالی به آنها بود (ثعالبی، 1407، همان مقدمه، ص 9)، به همراه علیباش حانبه دستگیر و از کشور تبعید شد. او به فرانسه رفت و بهتدریج دامنة فعالیتهایش به خارج از تونس نیز کشیده شد. وی از آنجا اعضای حزب «اتحاد و ترقی» تونس را به کشورهای دیگر اعزام کرد و در 1332/1914 به تونس بازگشت (همانجا؛ جندی، ص 19). ثعالبی در 1337/1919 در کنفرانس صلح پاریس موضوع استقلال تونس را مطرح نمود (جندی، ص 38).در 1338/1920 کتاب تونسالشهیدة انتشار یافت که در آن ثعالبی سیاستهای استعماری فرانسه و جنایتهای آنها برضد ملت تونس را مطرح کرده بود (همان، ص 20، ثعالبی،1988، مقدمة ساحلی، ص7ـ 8). پس از انتشار این کتاب، استعمار فرانسه، او را به تونس باز گرداند و وی را به اتهام اقدام علیه امنیت ملی، به زندان نظامی فرستاد اما بعد از اثبات برائت و بیگناهیش، از زندان آزاد گردید (ثعالبی، 1407، همان مقدمه، ص 9ـ10).ثعالبی در 26 رجب 1339/ 7 مارس 1920، حزب آزادیخواه قانون اساسی (حزبالحُرّالدستوری، به اختصار حزب دستور) را تأسیس کرد (تراب زمزمی، ص 144؛ مالکی، ص 252، پانویس). هدف و راهبرد این حزب نه تنها آزادی تونس، بلکه وحدت امت اسلامی بود و ثعالبی به همین منظور هیئتهایی را به نواحی گوناگون جهان اسلام اعزام نمود. وی همچنین سیاستها و اقدامات استعماری لوسین سن ، نمایندة تامالاختیار فرانسه، را رد کرد (تراب زمزمی، ص 145). اهداف اساسی حزب، در هفت مادّه، عبارت بود از: به رسمیت شناختن کلیة حقوق شهروندان تونسی؛ اعطای حق آزادی و استیفای حقوق شخصی مطابق قانون و برخورداری از آزادی شغل، مذهب، مطبوعات، آزادیهای اجتماعی و مالکیت خصوصی؛ لزوم سازماندهی قوای مجریه و مقننه؛ انجام دادن تقسیمات اداری بر اساس موازین حقوقی؛ تأسیس قوة قضائیة مستقل که معرّف حاکمیت و استقلال تونس باشد؛ تصویب آزادی آموزش و الزامی بودن آموزش زبان عربی در مدارس ابتدایی؛ مرزبندی و آزاد نمودن زمینها و به رسمیت شناختن حق مالکیت برای قبایل و صیانت از نظام حقوقی مالکیت (ساره، ص 44؛ نیز رجوع کنید بهدستور * ، حزب).ثعالبی حزب دستور را به جنبشی ملیگرا بدل کرد. وی رهبر جنبش سیاسی و از ارکان اصلاحات اجتماعی تلقی میشد و در این مسیر از روشنفکرانی نظیر عبدالعزیز جاویش، مصطفی کامل و محمد فرید، الهام گرفته بود (همان، ص 15؛ جندی، ص 8). در حرکتهای اصلاحی، طبقات جدیدی از کارمندان اداری، فرهنگیان، صاحبان حرف و مشاغل آزاد، حضور داشتند (میکل ، ص 493). با آغاز جنبش ملیگرایی در اوایل دهة 1300 ش/1920، استعمار فرانسه ثعالبی را به خارج از کشور تبعید نمود و وی چهارده سال در برخی از کشورهای عربی خاورمیانه و مصر در تبعید به سر برد (ساره، همانجا). وی به ایتالیا، استانبول، مصر، فلسطین، حجاز، یمن و عراق سفر کرد و در 1310 ش/1931 برای حضور در کنفرانس اسلامی قدس به بیتالمقدّس رفت (ثعالبی، 1407، همان مقدمه، ص 12). او در مدت اقامت سه سالهاش در عراق، کتاب تاریخالدولة الامویّة را تألیف نمود و به دعوت دولت عراق، در دانشگاه آلالبیت به تدریس حقوق اسلامی، فلسفه و تاریخ پرداخت. از عراق به هند و سپس به چین و سنگاپور و مصر رفت و در 17 تیر 1316/ 8 ژوئیة 1937، به تونس بازگشت (همانجا؛ تراب زمزمی، ص 161) و با استقبال گرم دو حزب (دستور و دستور جدید) مواجه شد. ثعالبی با تشکیل اجتماعات و همایشهای عمومی در تونس، هدف جهاد را آزادی کامل تونس از استعمار فرانسه، با تکیه بر وحدت عربی ـ اسلامی اعلام نمود (تراب زمزمی، همانجا؛ کورنون ، ص 51). وی در 11 مهر 1316/ 3 اکتبر 1937، بیانیة مشروح خویش را در خصوص وحدت دو حزب دستور و دستور جدید در روزنامة اراده منتشر کرد (تراب زمزمی، ص 162).ثعالبی به اصلاحات در چارچوب آموزههای اسلامی معتقد و خواهان آموزش زنان و شرکت دادن آنان در امور بود (ثعالبی، 1995، مقدمة خرفی، ص 17). وی همچنین از منادیان وحدت عربی بود و جهان عرب را مجموعهای میدانست که همة بنیادهای لازم (در رأس آنها، زبان، دین، تاریخ، منافع مشترک) را برای تشکیل مجموعهای جداییناپذیر دارد. ثعالبی عنصر دیگری نیز به این بنیادها افزود که دشمنی با استعمار و استعمارگران بود. وی تنها راه اصلاح و نوسازی جامعه و وحدت ملت عرب را تفاهم آنها، بهدور از هرگونه وساطت دولتها، میدانست و این موضوع را ضامن بازگشت عربها به دوران اوج تمدن خویش میشمرد. او استعمار را سبب پراکندگی جهان عرب میدانست و بر آن بود که با زوال استعمار، وحدت عرب نیز میسر خواهد شد ( رجوع کنید به ثعالبی، 1995، ص 83 ـ87). همچنین بر آن بود که رسالت پیامبر، عربها را به اوج رساند و دولت که در عهد خلفای راشدین، کاملاً عربی بود و غیر عربها در آن حضور نداشتند، در اوجقدرت قرار داشت ولی با ظهور بنیامیه و پس از آن نفوذ غیرعربها رکود تمدن عربی ـ اسلامی آغاز شد و زبان عربی به زبان غیرعربی آمیخته گردید، بنابراین، اکنون دانشگاهها و روشنفکران باید در راه اعتلای جهان عرب برخیزند تا شاید درمانی برای این درد کهنه بیابند ( رجوع کنید بههمان، ص 120ـ 125).ثعالبی در مهر 1323/ اکتبر 1944 در زادگاهش وفات یافت و در مقبرة زِلاج دفن گردید (جندی، ص 196).تألیفات وی عبارتاند از:1) تاریخ شمال افریقیا منالفتح الاسلامی الی نهایةالدولة الاغلبیة (تألیف 1316 تا 1323 ش/ 1937ـ1944) که تاریخ مختصری است از کشورهای اسلامی شمال افریقا در فاصلة سالهای 27 تا 296/ 647ـ909، شامل تاریخ شمال افریقاقبل از فتوحات اسلامی، فتوحات اسلامی در شمال افریقا، تسلط عربها بر شهر قرطاجنه، و بررسی مسائل سیاسی وجنگها از آغاز فتوحات اسلامی تا سقوط دولت اغالبه. تاریخ نهضتهای شیعی، دعوت شیعه در مشرق و مغرب اسلامی، حمله به فرق شیعه و مواضع ضد شیعی نویسنده نیز دراین کتاب بیان شده است (ثعالبی، 1407، مقدمة ساحلی، ص 17ـ21).2) مقالات فیالتّاریخالقدیم ، شامل مقالاتی که در 1318 ش/ 1939 در روزنامة اراده منتشر شده است (ثعالبی، 1986، مقدمة جریبی، ص 8). باب اول کتاب، تاریخ شمال افریقا تا زمان فتوحات اسلامی است که به دورههای کارتاژی (قرطاجی)، رومی، واندالی و بیزانسی اختصاص دارد. باب دوم در بارة نبرد عرب و آریاییها برای سیطره بر جهان تا ظهور اسلام است و در آن به دورههای عربی، ایرانیِ پیش از اسلام، یونانی، و تاریخ یمن پرداخته شده است. نویسنده با بررسی وقایع تاریخی و آشکار کردن حقایق تاریخی، خطاها و اشتباهات برخی مؤلفان و مورخان را یادآوری کرده است (برای نمونه رجوع کنید بههمان، ص 42ـ43، 76ـ77، 85). این کتاب در 1365 ش/ 1986 منتشر شده است.3) تونس الشهیدة . نویسنده در این کتاب، مسائل مربوط به تونس و سلطة استعمار فرانسه و توطئه و جنایات آنها در خصوص ملت تونس را شرح داده است. این کتاب در 1338/1920 به کمک احمد سقا به زبان فرانسه در پاریس منتشر گردید ( رجوع کنید به ثعالبی، 1988، مقدمة ساحلی، ص 7ـ 11) و سالها بعد به عربی ترجمه شد (چاپ اول: 1984).4) محاضرات فی تاریخالمذاهب و الادیان ، شامل چهار باب به این شرح: ادیان عرب قبل از اسلام؛ ادیان قدیمی(دین نزد مصریان قدیم، دین زردشت، دین یونانیها و دین رومیها)؛ ادیان آسمانی (دین یهود و دین مسیح)؛ دین اسلام، ظهور اسلام، ایمان، ارکان دین (نماز، زکات، روزه و حج)، معاملات. این کتاب نخستینبار در 1364 ش/ 1985 در بیروت منتشر شد.5) خلفیّات المؤتمر الاسلامی بالقدس ، شامل سه باب: باب اول، بررسی زمینهها و دلایل تشکیل کنفرانس اسلامی و افشای دسیسة صهیونیستها برضد آن؛ باب دوم، شامل نامههایی که میان رئیس مجلس اسلامی فلسطین، دعوت کننده و میزبان کنفرانس و برخی از مدعوین به کنفرانس رد و بدل شده است؛ باب سوم، که از ثعالبی نیست و افزودة دیگران است، به اقدامات و عملکرد دفتر دائمی کنفرانس اسلامی و کمیسیون مقدماتی برگزاری کنفرانس اختصاص دارد (ثعالبی، 1408، مقدمة ساحلی، ص 9).برخی دیگر از آثار ثعالبی عبارتاند از: روحالتحرر فیالقرآن ، تاریخ الدولة الامویّة ، تاریخالهند ، الرحلةالیمنیة ، السیرةالنبویة ، مسألةالمَنْبوذین فیالهند ، معجز محمد صلیاللّهعلیهوآلهوسلم (ثعالبی، 1407، مقدمة احمدبن میلاد، ص 7، 12، 14؛ جندی، ص 168).منابع: عبدالمجید تراب زمزمی، تونس...: فی مواجهة التضلیل ، بیروت 1410/1989؛ عبدالعزیز ثعالبی، تاریخ شمال افریقیا: من الفتح الاسلامی الی نهایة الدّولة الاغلبیّة ، چاپ احمدبن میلاد و محمد ادریس، بیروت 1407/1987؛ همو، تونسالشهیدة ، تعریب حمادی ساحلی، بیروت 1988؛ همو، خلفیّات المؤتمر الاسلامی بالقدس: 1350 ه ./ 1931 م ، چاپ حمادی ساحلی، بیروت 1408/1988؛ همو، عبدالعزیز الثعالبی من آثاره و أخباره فیالمشرق و المغرب ، چاپ صالح خرفی، بیروت 1995؛ همو، مقالات فی التّاریخ القدیم ، چاپ جلول جریبی، بیروت 1986؛ انور جندی، عبدالعزیز الثعالبی: رائدالحریة و النهضة الاسلامیة ، بیروت 1404/1984؛ فایز ساره، الاحزاب و الحرکات السیاسیة فی تونس : 1932ـ1984 دمشق 1986؛ ماریان کورنون، تاریخ معاصر آفریقا: از جنگ دوم جهانی تا امروز ، ترجمة ابراهیم صدقیانی، تهران 1365 ش؛ محمد مالکی، الحرکاتالوطنیّة و الاستعمار فی المغرب العربی ، بیروت 1994؛ آندره میکل، الاسلام و حَضارته ، ترجمة زینب عبدالعزیز، صیدا ?] 1981 [ .