ثابت علاءالدین علی

معرف

شاعر ترکِ سدة‌ یازدهم‌ و دوازدهم‌
متن
ثابت‌ ، علاءالدین‌ علی‌ ، شاعر ترکِ سدة‌ یازدهم‌ و دوازدهم‌. در شهر اوزیجة‌ بوسنه‌ (بوسنی‌ امروزی‌) به‌ دنیا آمد. ریپکا سال‌ تولد وی‌ را حدود 1060 تخمین‌ زده‌ است‌. ثابت‌ خویشاوند وُصْلَتی‌ علی‌بیگ‌ شاعر (متوفی‌ 1100) و ماهری‌ عبداللّه‌ افندی‌ (متوفی‌ 1122) بود. وی‌ پس‌ از اتمام‌ تحصیلات‌ مقدماتی‌ نزد خلیل‌ افندی‌، از علمای‌ آن‌ روزگار، برای‌ ادامة‌ تحصیل‌ به‌ استانبول‌ رفت‌. پیشرفت‌ و پرورش‌ طبع‌ توانا و استعداد شعری‌ ثابت‌ مدیون‌ همین‌ مهاجرت‌ است‌. او در جستجوی‌ ممدوح‌، سرانجام‌ توجه‌ محمدپاشا سیدی‌زاده‌، قپودان‌ دریا را جلب‌ نمود و چون‌ ممدوح‌ وی‌، در شوال‌ 1086 به‌ قپودان‌ دریایی‌ منصوب‌ شده‌ بود (ثریا، ج‌ 4، ص‌ 186)، ثابت‌ می‌بایست‌ پیش‌ از این‌ تاریخ‌، به‌ استانبول‌ رفته‌ باشد. او در دستگاه‌ محمدپاشا، لیاقت‌ خود را نشان‌ داد و با شخصیتهای‌ برجسته‌ای‌ آشنا شد. در ربیع‌الا´خر 1089، به‌ وساطت‌ محمدپاشا، ملازم‌ (پیشکار) علی‌ افندی‌، شیخ‌الاسلام‌ چتالجه‌ شد. در نسخه‌ای‌ از دیوان‌ ثابت‌، که‌ به‌ فریدکام‌ تعلق‌ دارد، یادداشتی‌ هست‌ که‌ نشان‌ می‌دهد ثابت‌، داماد خانوادة‌ لعلی‌زاده‌ بوده‌، و وابستگی‌ وی‌ به‌ طریقت‌ بیرامیه‌ * ، نتیجة‌ این‌ وصلت‌ است‌.ثابت‌ با حقوقی‌ اندک‌ به‌ سمت‌ مُدرّسی‌ ارتقا یافت‌. پس‌ از بر کنار شدن‌ از تدریس‌، در 1096 در قصیده‌ای‌، از این‌ مسئله‌ و گرفتار شدنش‌ در دیار غربت‌، به‌ قره‌ ابراهیم‌پاشا شکوه‌ کرد و خواستار سمت‌ قضا شد (ثابت‌، گ‌ 41 ر). در همین‌ تاریخ‌، از محمد افندی‌ اَنقَرَوی‌، قاضی‌ عسکر روم‌ ایلی‌ نیز منصبی‌ تقاضا کرد. ثابت‌ قصیده‌ای‌ هم‌ در تبریک‌ فتح‌ پرکوپ‌ و کاچانیک‌ ، به‌ سلیم‌ گرای‌، خان‌ کریمه‌، که‌ در 13 جمادی‌الاولی‌ 1101 به‌ اَدِرنه‌ آمده‌ بود، تقدیم‌ کرده‌ است‌ (سلاحدار فندقلیلی‌، ج‌ 2، ص‌ 495). از این‌ قصیده‌ چنین‌ بر می‌آید که‌ ثابت‌ از اواسط‌ 1098 به‌ بعد، در ادرنه‌ سمت‌ پیشکاری‌ داشته‌ و دور از خانه‌ و خانواده‌اش‌ به‌ سر می‌برده‌ است‌. او در این‌ قصیده‌، از سلیم‌گرای‌ خواست‌ که‌ منصب‌ قضای‌ شهر کفة‌ کریمه‌ را به‌ او واگذار کند و در پی‌ آن‌ با درجة‌ «ثانیه‌» قاضی‌ این‌ شهر شد (قریمی‌، ص‌ 132؛ در این‌ کتاب‌، به‌ نقل‌ از کسانی‌ که‌ ثابت‌ را از نزدیک‌ می‌شناخته‌اند، تصویری‌ از قیافه‌، اندام‌ و سایر خصوصیات‌ جسمانی‌ او آمده‌ است‌). تاریخ‌ انتصاب‌ و مدت‌ اشتغال‌ ثابت‌ به‌ این‌ سمت‌ معلوم‌ نیست‌، اما مسلّم‌ است‌ که‌ این‌ انتصاب‌ پیش‌ از دومین‌ کناره‌گیری‌ سلیم‌ گرای‌ از امارت‌، در جمادی‌الا´خرة‌ 1102، صورت‌ گرفته‌ است‌.او در قصیده‌ای‌ که‌ در شعبان‌ 1103، برای‌ شیخ‌الاسلام‌ علی‌افندی‌ پاشمَقچی‌زاده‌ سروده‌ و در آن‌ از مصیبت‌ کشته‌ شدن‌ بسیاری‌ از افراد خانواده‌اش‌ و تهیة‌ فدیه‌ برای‌ نجات‌ جان‌ دخترش‌ سخن‌ گفته‌، مقام‌ قضای‌ یانیه‌ را خواستار شده‌ است‌. در همان‌ سال‌، ثابت‌ به‌ مفتیگری‌ تکیرداغ‌ و تدریس‌ «خارج‌» (مقدمات‌) در مدرسة‌ رستم‌ پاشای‌ آن‌ شهر منصوب‌ گردید. وی‌ هشت‌ سال‌ در آن‌ سمت‌ باقی‌ ماند و در طول‌ این‌ مدت‌، به‌درجات‌ بالاتر مدرّسی‌ ارتقا یافت‌. وی‌ برای‌ اینکه‌ مجبور به‌ اقامت‌ بیشتر در آن‌ شهر نشود و از یادها نرود، برای‌ شخصیتهای‌ مهم‌ مقیم‌ استانبول‌ قصیده‌ و مادّه‌تاریخ‌ می‌سرود؛ و در همین‌ ایام‌ بخش‌ بزرگی‌ از مثنوی‌ ادهم‌ و هما را سرود و دیوان‌ شعر خود را تنظیم‌ نمود. علاوه‌ بر این‌، شاعری‌ به‌ نام‌ شهری‌ را تربیت‌ کرد و به‌ عرصه‌ رساند.ثابت‌، که‌ از طول‌ اقامتش‌ در تکیرداغ‌ و محیط‌ آن‌ آزرده‌ شده‌ بود، به‌ دستور شیخ‌الاسلام‌ فیض‌اللّه‌ افندی‌، در محرّم‌ 1112 به‌ سمت‌ «مولویّت‌» بوسنه‌سرای‌ (= سارایوو) رسید. او از سمت‌ مولویّت‌ در این‌ شهر ــ که‌ در فاصلة‌ سالهای‌ 1099ـ1110 از سوی‌ اتریش‌ اشغال‌، و دچار خرابی‌ و فقر عمومی‌ شده‌ بود ــ درآمد کافی‌ نداشت‌ و ناخوشنود بود. وی‌ در محرّم‌ 1113 از سمت‌ خویش‌ معزول‌ و در نتیجه‌ فقیرتر شد. درگذشت‌ فرزندش‌ ابراهیم‌ در 1114 نیز او را بیش‌ از پیش‌ ناراحت‌ کرد. ثابت‌ در صفر 1117 به‌ مولویّت‌ قونیه‌ منصوب‌ و در 1118 معزول‌ گردید، اما در ذیقعدة‌ 1119 به‌ مولویّت‌ دیاربکر منصوب‌ و در محرّم‌ 1121 برکنار شد، و پس‌ از عزل‌ به‌ استانبول‌ رفت‌ و تا آخر عمر دیگر به‌ هیچ‌ منصبی‌ گماشته‌ نشد. در این‌ زمان‌ «آرپالق‌» (اقطاع‌)اش‌ را از او گرفته‌ بودند ( رجوع کنید به «رمضانیّه‌»ای‌ که‌ در بارة‌ بالطه‌جی‌ محمدپاشا سروده‌ است‌). او که‌ دیگر پیر شده‌ بود، در منظومه‌هایی‌ که‌ به‌ نام‌ سلطان‌ احمد سوم‌ و وزیرش‌، بالطه‌جی‌ محمدپاشا سرود، کوشید تا آنها را از تنگدستی‌ خود آگاه‌سازد. وی‌ در 3 شعبان‌ 1124 درگذشت‌. آرامگاه‌ او در کنار راه‌ ] محله‌ [ طوپقاپی‌ به‌ ] آبادی‌ [ مالْتپه‌، در جوار آرامگاه‌ خانوادة‌ لعلی‌زاده‌ و تعدادی‌ از بزرگان‌ بیرامیه‌، در پایین‌ قبر صاری‌ عبداللّه‌ افندی‌ * قرار گرفته‌ و سنگ‌ مزارش‌ شبیه‌ سنگ‌ قبرهای‌ ملامی‌ ـ بیرامی‌ است‌.شکوفایی‌ ثابت‌ در دورة‌ تسلط‌ بلامنازع‌ نابی‌ * بر شعر عثمانی‌ بود. با این‌ حال‌ نابی‌ و شاعران‌ بزرگ‌ دیگری‌، مانند صفائی‌ و سالم‌ و سید وَهْبی‌، از او به‌ بزرگی‌ یاد کرده‌اند. وجه‌ امتیاز و شهرت‌ اشعار ثابت‌، سبک‌ ویژة‌ آن‌ است‌. در این‌ سبک‌، امثال‌ و حکم‌، تعبیرات‌ عوام‌ و گفتار روزمرة‌ مردم‌ بخشی‌ از عناصر شعر را تشکیل‌ می‌دهد که‌ در شعر دیگران‌ سابقه‌ نداشته‌ است‌. ثابت‌ با این‌ کار لغات‌ «شعر دیوان‌» (شعر کهن‌ عثمانی‌) را روزآمد کرد و بدینسان‌، میان‌ اینگونه‌ شعر و زندگانی‌ روزمرة‌ مردم‌ پیوند استواری‌ پدید آورد. اگر چه‌ پاره‌ای‌ از این‌ عناصر شعری‌ مردمی‌، در شعر نجاتی‌ (شاعر قرن‌ نهم‌) و در اشعار شعرای‌ معاصر او نیز دیده‌ می‌شود، اما تنها شاعری‌ که‌ به‌ طور گسترده‌ و فراوان‌ از آنها بهره‌ جسته‌، ثابت‌ است‌. پیش‌ از ثابت‌، شاعری‌ در ادبیات‌ دیوان‌ سراغ‌ نداریم‌ که‌ به‌ اندازة‌ او از زبان‌ مردم‌، استفاده‌ کرده‌ باشد. معاصران‌ او، شعرش‌ را سهلِ ممتنع‌ خوانده‌اند. شعر ثابت‌ همچون‌ شعر شاعرانی‌ نبود که‌ خواهان‌ پدید آوردن‌ اشعاری‌ به‌ «ترکی‌ بسیط‌» (ساده‌) بوده‌اند. او نمی‌خواست‌ با کنار نهادن‌ یا کاستن‌ واژه‌های‌ فارسی‌ و عربی‌ از زبان‌ ترکی‌ به‌ تصفیة‌ آن‌ بپردازد، بلکه‌ حتی‌ بعضی‌ از واژه‌های‌ فارسی‌ و عربی‌ را در شعرش‌ آورده‌ که‌ سایر شاعرانِ «دیوان‌» به‌ کار نبرده‌اند، تا جایی‌ که‌ در کتابی‌ حاوی‌ حل‌ مشکلات‌ زبانیِ چند تن‌ از شاعران‌ دیوان‌، بخشی‌ هم‌ به‌ دشواریهای‌ شعر ثابت‌ اختصاص‌ دارد (طوپقاپی‌سرای‌، کتابخانة‌ اندرون‌، ش‌ 1456). هدف‌ اصلی‌ ثابت‌ این‌ بود که‌ تعبیرات‌ عوام‌ را که‌ عادتاً در شعر به‌ کار نمی‌رفت‌، به‌ طرزی‌ دور از انتظار، به‌ کار گیرد و خواننده‌ را به‌ شگفتی‌ وا دارد و او را بر سر ذوق‌ آورد.ثابت‌ بیشتر در سرودن‌ قصیده‌، ترجیع‌بند، مثنوی‌ و منظومه‌های‌ مفصّل‌ مهارت‌ داشت‌. در میان‌ اشعار او قصیده‌های‌ «معراجیه‌» و «رمضانیه‌» و مثنوی‌ ظفرنامه‌ ، از برترین‌ نمونه‌های‌ این‌ نوع‌ اشعار به‌ شمار می‌روند که‌ همواره‌ تحسین‌ شده‌اند. از دیگر امتیازات‌ برجستة‌ شعر ثابت‌، وجود صحنه‌های‌ واقعی‌ زندگی‌ در آن‌ و توانایی‌ وی‌ در تصویرپردازی‌ است‌ که‌ در «رمضانیه‌» و ظفرنامه‌ بخوبی‌ دیده‌ می‌شود. قصیدة‌ ثابت‌، در بارة‌ مسجد علی‌پاشا چورْلیلی‌ نیز، در میان‌ اشعار دیوان‌ مفصّل‌ترین‌ وصف‌ از اثری‌ معماری‌ است‌.معاصرانش‌ توانایی‌ ثابت‌ را در سرودن‌ مثنوی‌ نیز ستوده‌اند، اما در عین‌ حال‌ او را پیرو نوعی‌زاده‌ عطائی‌ * دانسته‌اند. وجوه‌ اشتراک‌ ثابت‌ با نوعی‌زاده‌، بی‌اعتنایی‌ به‌ موضوعات‌ موجود و پرداختن‌ به‌ رویدادهایی‌ که‌ خود کشف‌ می‌کرد و همچنین‌ سرودن‌ مثنویهای‌ کوتاه‌ و بی‌ پردة‌ محلی‌ بود.با این‌ وصف‌، ثابت‌ در تکامل‌ «شعر دیوان‌» جایگاه‌ بسیار مهمی‌ داشته‌ است‌. از شاعرانی‌ که‌ به‌ تقلید از ثابت‌ به‌ زبان‌ رایج‌ مردم‌ توجه‌ بسیار نمودند، در درجة‌ اول‌ ندیم‌ * و سپس‌ شاعران‌ دیگر سدة‌ دوازدهم‌، مانند کانی‌ * و واصفِ اندرونی‌ * و چند شاعر دیگر در خور ذکرند.آثار. 1) دیوان‌ ، مشتمل‌ بر دو نعت‌، که‌ یکی‌ از آن‌ دو «معراجیّه‌» است‌؛ قصاید؛ ترجیع‌بندها؛ مخمسها؛ مادّه‌تاریخها؛ غزلیات‌، رباعیات‌، قطعات‌، مفردات‌ و پنج‌ لُغَز. از میان‌ نسخ‌خطی‌ آن‌، نسخه‌ای‌ به‌ خط‌ مستقیم‌زاده‌ (نسخة‌ خطی‌ کتابخانة‌ دانشگاه‌ ] استانبول‌ [ ، ش‌ 2901) با تصحیحات‌ و اضافاتی‌ که‌ در آن‌ صورت‌ گرفته‌، دارای‌ ارزش‌ خاصی‌ است‌؛ 2) ظفرنامه‌ ، منظومه‌ای‌ حماسی‌ در قالب‌ مثنوی‌ و حاوی‌426 بیت‌ که‌ در آن‌ به‌ وصف‌ مراسم‌ پیشواز از سلیم‌گرای‌ و ملاقات‌ او با سلطان‌ سلیمان‌ دوم‌، و نیز شرح‌ پیروزی‌ سلیم‌ بر قوای‌ روس‌ و لهستان‌ در پرکوب‌ پرداخته‌ است‌ و با صحنه‌های‌ دقیق‌ و متنوع‌ و شیوة‌ روایت‌ پر تحرکش‌، در ادبیات‌ حماسی‌ کهن‌ ترک‌، اثری‌ استثنایی‌ است‌، بسیاری‌ از محققان‌ آن‌ را شاهکار ثابت‌ خوانده‌اند. این‌ مثنوی‌ مختصر، که‌ غزانامه‌ و سلیم‌نامه‌ نیز نامیده‌ می‌شود، در 1299 و 1311، به‌ کوشش‌ ابوالضیا توفیق‌ به‌ چاپ‌ رسیده‌ است‌، اما چون‌ هیچکدام‌ از آن‌ دو بر اساس‌ نسخه‌ای‌ معتبر تهیه‌ نشده‌، از نقص‌ و اشتباه‌ خالی‌ نیست‌؛ 3) ادهم‌ و هما ، منظومه‌ای‌ که‌ شاعر در زمان‌ سلطنت‌ مصطفی‌ دوم‌ آغاز و پس‌ از مدتی‌ سرودن‌ آن‌ را رها کرده‌ است‌ و بار دیگر در 1119، در روزگار احمد سوم‌، به‌ آن‌ پرداخته‌ اما موفق‌ به‌ اتمامش‌ نشده‌ است‌. به‌ نظر سلیم‌ تذکره‌ ] نویس‌ [ ، این‌ مثنوی‌، نخستین‌ داستان‌ از خمسه‌ای‌ است‌ که‌ ثابت‌ قصد سرودنش‌ را داشت‌ و موضوع‌ آن‌ ماجرای‌ عشق‌ ادهم‌، جوانِ سقا، به‌ هما دختر پادشاه‌ است‌. عده‌ای‌ از مؤلفان‌ (مثلاً هامر ـ پورگشتال‌ و ابراهیم‌ نجفی‌)، موضوع‌ این‌ مثنوی‌ را به‌ اشتباه‌، زندگی‌ ابراهیم‌ ادهم‌ ] صوفی‌ [ معروف‌ دانسته‌اند و بعضی‌ نیز آن‌ را با مثنوی‌ ادهم‌ و هما ی‌ نعتی‌، شاعر معاصر ثابت‌، خلط‌ کرده‌اند؛ 4) بربرنامه‌ ؛ 5) ذره‌نامه‌ ( حکایة‌ خوجه‌ فساد / دونْلو دره‌ )؛ که‌ این‌ دو مثنوی‌، داستانهای‌ عامیانه‌ و بی‌پرده‌ای‌ در موضوعات‌ جنسی‌ هستند؛ 6) عمرولیث‌ ؛ سه‌ مثنوی‌ اخیر، کوتاه‌اند و در اغلب‌ نسخه‌های‌ دیوان‌ ثابت‌ درج‌ شده‌اند.منابع‌: برای‌ جامع‌ترین‌ تحقیق‌ در بارة‌ ثابت‌ ؤJan Rypka, Beitrجge zur Biographie, Charakteristik und Interpretation des tدrkischen Dichters Sabit , Prague 1924;برای‌ سایر نوشته‌ها و تحقیقات‌ رجوع کنید بهمحمدطاهر بروسه‌لی‌، عثمانلی‌ مؤلفلری‌ ، استانبول‌ 1333ـ1342، ج‌ 2، ص‌ 118 و بعد؛ اسماعیل‌ افندی‌ بلیغ‌، نخبة‌الا´ثار ، نسخة‌ خطی‌ کتابخانة‌ دانشگاه‌ ] استانبول‌ [ ، ش‌ 1182، گ‌ 9 پ‌، 12 پ‌؛ حاجی‌ توفیق‌، مجموعة‌التراجم‌ ، نسخة‌ خطی‌ کتابخانة‌ دانشگاه‌ ] استانبول‌ [ ، ش‌ 192، گ‌ 72 پ‌؛ محمد توفیق‌، قافلة‌ شعرا ، استانبول‌ 1290، ص‌ 84 و بعد؛ علاءالدین‌ علی‌ ثابت‌، دیوان‌ ، نسخة‌ خطی‌ کتابخانة‌ دانشگاه‌ ] استانبول‌ [ ، ش‌ 3288؛ محمدثریا، سجل‌ عثمانی‌ ، استانبول‌ 1308ـ1315، ج‌ 2، ص‌ 61؛ محمدجلال‌، عثمانلی‌ ادبیاتی‌ نمونه‌ لری‌ ، استانبول‌ 1312، ص‌ 494 و بعد؛ علی‌جواد، ممالک‌ عثمانیه‌ نک‌ تاریخ‌ و جغرافیا لغتی‌ ، استانبول‌ 1313ـ1317، ص‌ 1070؛ محمدخانجی‌، الجواهر الاسنا فی‌ تراجم‌ علماء و شعراء بوسنا ، قاهره‌ 1349، ص‌ 44ـ47؛ فائق‌ رشاد، اسلاف‌ ، استانبول‌ 1312، ج‌ 2، ص‌ 35ـ39؛ سالم‌، تذکره‌ ، نسخة‌خطی‌ کتابخانة‌ دانشگاه‌ ] استانبول‌ [ ، به‌ خط‌ مؤلف‌، ش‌ 2407، گ‌ 79پ‌ ـ81 ر؛ همان‌، استانبول‌ 1315؛ شمس‌الدین‌ بن‌ خالد سامی‌، قاموس‌الاعلام‌ ، چاپ‌ مهران‌، استانبول‌ 1306ـ1316/ 1889ـ 1898، ج‌ 3، ص‌ 1735؛ محمدآغا سلاحدار فندقلیلی‌، سلاحدار تاریخی‌ ؛ شهاب‌الدین‌ سلیمان‌ بیگ‌، تاریخ‌ ادبیات‌ عثمانیه‌ ، استانبول‌ 1328، ص‌ 180ـ 183؛ سلیمان‌ افندی‌ شمعدانی‌زاده‌ فندقلیلی‌، مُری‌ التواریخ‌ ، نسخة‌ خطی‌ کتابخانة‌ بایزید، ش‌ 5144، گ‌ 309 پ‌؛ محمد افندی‌شیخی‌، وقایع‌ الفضلاء ، نسخة‌ خطی‌ کتابخانة‌ دانشگاه‌ ] استانبول‌ [ ، ش‌ 3216، ص‌ 315 و بعد؛ صفائی‌، تذکره‌ ، نسخة‌ خطی‌ کتابخانة‌ دانشگاه‌ ] استانبول‌ [ ، ش‌ 3215، ص‌ 57 ـ60؛ عبدالحمید ضیاء پاشا، خرابات‌ ، استانبول‌ 1291، ج‌ 1، ص‌ 10، 16 و بعد؛ عاصم‌، ذیل‌ زبدة‌الاشعار ، نسخة‌ خطی‌ کتابخانة‌ دانشگاه‌ ] استانبول‌ [ ، ش‌ 2401، گ‌ 4 ر؛ عبدالغفار قریمی‌، عمدة‌التواریخ‌ ، استانبول‌ 1926؛ فرید کام‌، «بعض‌ شاعرلرمز حقنده‌ تحلیلی‌، انتقادی‌ مطالعات‌»، پیام‌ صباح‌ ، 1922، ش‌ 1119، 1126، 1133، 1140، 1146؛ محمد نامق‌ کمال‌ بیگ‌، بهار دانش‌، مقدمه‌ ، استانبول‌ 1290، ص‌ 9؛ محمدفؤاد کوپریلی‌ و شهاب‌الدین‌ سلیمان‌بیگ‌، ینی‌ عثمانلی‌ تاریخ‌ ادبیاتی‌ ، استانبول‌ 1332، ص‌ 379 به‌ بعد؛ سلیمان‌ سعدالدین‌ مستقیم‌زاده‌، مجلة‌النصاب‌ ، کتابخانة‌ سلیمانیه‌، بخش‌ کتابهای‌ حالت‌ افندی‌، ش‌ 628، گ‌ 163؛ معلم‌ ناجی‌، «ثابت‌»، مجموعة‌ معلم‌ ، 1303، ص‌ 51 و بعد؛ همو، لغت‌ ناجی‌ ، استانبول‌ 1316، ص‌ 275؛ ابراهیم‌ نجمی‌، تاریخ‌ ادبیات‌ درسلری‌ ، استانبول‌ 1338، ج‌ 1، ص‌ 172ـ175؛Franz Babinger, Die Geschichtsschreiber der Osmanen und ihre Werke , Leiden 1927; I smail Pa a Baghdadi, Asma ¦ al-mu ف allifin , Istanbul 1951, I, 765; Safvet Beg Bes §agic ¨, Bos §n jaci i Hercegovci u islamskoj Knjiz §evnosti , Sarajevo 1912, 127-139; J.K. Basmadjian, Essai sur l¨Histoire de la littإrature ottomane, Istanbul 1910, 132 f.; EI 1 , s.v." Tha ¦bit" (by Th.Menzel); Gibb, A history of Ottoman Poetry , London 1905, IV, 14-29; Joseph von Hammer-Purgstall Geschichte des osmanischen Dichtkunst , Pesth 1838, IV, 46-49; Muh ¤ammed Hanci ¦, "Miradz §ijja", Sabita Uz §ic §anina ) Glasnik Islamske Vjerske Zajednice ), Sarajevo 1940, VIII, no. 7-11; Muh ¤ammed Na m k Kema l Beg, Na m  k Kemu l , in Ta lim-i edebiyat دzerine bir risa lesi , ed. N.H. Onan, Ankara 1950, 22, 51; Fuad Kخprدlد, Diva n edebiyati antolojisi , Istanbul 1934, 327; A.S. Levend, Gazavat- na meler ve Mihalog §lu Ali Bey , in Gazavat- na mesi , Ankara 1956, 131; Sa , dedin Nدzhet, Tدrk edebiyat  tarihi ve nدmu neleri , Istanbul 1931, 490 f.; E. Rossi, Elenco dei manoscritti turchi della Biblioteca Vaticana , Vaticana 1953; J. Rypka, "Les Mدfredؤt de Sؤbit", Archiv Orientؤlni , 18 (1950), 444-478; idem, "Sa ¦bit , s Ramaza ¦nijje", Islamica , 3 (1928), 435-478; idem, "Supple ¨ment aux Mufredat de Sa bit" Archiv Orienta lni, 20 (1952), 347-350; idem, " غber Sہbit , s romantisches Epos Edhem د Hدma ", Archiv Orientؤlni, 1 (1929), 147-190; I smail Hakk Uzunµar ll, Osmanl  tarihi , Ankara 1954.
نظر شما
مولفان
گروه
ادبیات و زبان ها ,
رده موضوعی
جلد 9
تاریخ 93
وضعیت چاپ
  • چاپ شده