ث ، از صامتها، پنجمین حرف از الفبای فارسی، چهارمین حرف از الفبای عربی (اَبْتَثْ)، در ترتیب ابجدی حرف بیستوسوم (در شکل ثَخِذْ، با ارزش عددی پانصد) و در اختصارات نشانة «حدیث». در نوشتار به صورتهای ث (در اول)، ث (در وسط)، ث (در آخر) و ث (جداگانه) میآید. تلفظ آن در فارسی مانند سین است و تنها در وامواژهها (کلمات دخیل) دیده میشود. ث در زبانهای ایرانی باستان (فارسی باستان و اوستایی) وجود داشته است و زبانشناسان (مانند خانلری، ج 1، ص 347؛ هوبشمان، ص 203) معمولاً آن را با تتای یونانی به شکل و گاه به شکل th آوانویسی میکنند. دگرگونیهای ث از دورة باستان تا امروز به این ترتیب است:ث آغازی فارسی باستان (در اوستایی s ) غالباً در دورة میانه و نو به S بدل شده است.ث میانی ایرانی باستان، در ایرانی میانة غربی به h بدل شده و به همین شکل به فارسی امروز رسیده است (خانلری، ج 1، ص 348؛ ابوالقاسمی، ص 11):گروه باستانی r در دورة میانه و نو در زبانهای ایرانی شمالغربی به r ) h ) و در زبانهای ایرانی جنوبغربی به s بدل شده است (خانلری، ج 1، ص 353):r باستانی، بندرت در دورة میانه و نو، به fr بدل شده است (هوبشمان، ص 204ـ207):از نظر آواشناسی، ث در اصل صامتی است شُشی، بُرونسُو،سخت، بیواک، سایشی، میاندندانی.ثاء ، به نوشتة ابنسینا (ص 88 ـ89)، «از آن پدید میآید که در جایگاه تاء به هوا تکیه کنند، بیآنکه هوا حبس کرده شود. سپس هوا را در سر دندانها حبس کنند تا رخنه تنگتر گردد و اندک صفیری با کَندَن ] زبان [ حادث شود و گویی ثاء، سینی است با تفاوت حبس و تنگ کردن رخنههای گذرگاه هوایی که صفیر زننده است». به عبارت دیگر، «از دمیدن ] نفوذ هوا به فشار [ در چیزی مانند دندانههای شانه، صوت سین شنیده میشود و اگر (دندانهها) بسیار تنگ شود، ثاء شنیده میشود» و «نسبت ذال به زای، مانند نسبت ثاء به سین است».ث در عربی از آواهای لثوی و واجگاهش نزدیک به مخرج ذ است و از بیخ دندانها ادا میشود. در بعضی از کلمات عربی مبدّل از ف است، مانند فُمَّ / ثُمَّ ، فُومٌ / ثُومٌ ، جَدَفٌ / جَدَثٌ . گاهی به صورت ثاء عجز یا ضرورت آورده میشود، مانند: اثاث بهجای اساس و عبّاث به جای عباس (فیروزآبادی، ج 2، ص 332ـ333).منابع: ابنسینا، مخارج الحروف، یا، اسباب حدوث الحروف ، دو روایت از متن رساله با مقابله و تصحیح وترجمه از پرویز ناتل خانلری، تهران 1348 ش؛ محسن ابوالقاسمی، دستور تاریخی زبان فارسی ، تهران 1375 ش؛ پرویز خانلری، تاریخ زبان فارسی ، تهران 1365 ش؛ محمدبن یعقوب فیروزآبادی، بصائر ذوی التمییز فیلطائف الکتاب العزیز ، ج 2، چاپ محمدعلی نجار، قاهره 1406/ 1986؛H. Hدbschmann, Persische Studien , Strassburg 1895.