جستجوی

مدخل

تعداد25708مدخل یافت شد

حبس (2) --> وقف

حَبسیّه

گونه ای ادبی در قالب شعر و به ندرت نثر،متضمن بیان حال و خاطرات و گزارش شاعر یا نویسنده از زندان که معمولأ با شکایت و آرزوی رهایی همراه است. - در ادبیات فارسی - در ادبیات عربی - در ادبیات ترکی

حَبِش

نام عثمانی ولایتی که سواحل افریقایی دریای سرخ، از جنوب مصر تا خلیج عدن را در گرفته و شامل سنجق جده نیز می شود.

حبش، جورج --> جبهه خلق برای آزادی فلسطین

حبش حاسب

شهرت احمد بن عبدالله مروزی،معروف به حبش بن عبدالله و حبش حاسب، ستاره شناس مشهور فعال در دوره مأمون و معتصم عباسی و مؤلف چند کتاب نجومی (قرن3)

حبشه

سرزمینی کهن در مشرق قاره آفریقا که مشتمل بر کشورهای کنونی اتیوپی،اریتره، جیبوتی و سومالی می شد.

حبشه، زبانها

(یا زبانهای اتیوپی)، مجموعه زبانهای رایج در اتیوپی

حَبْشی

اصطلاحی در هند برای جوامع افریقایی که نیاکانشان در اصل به عنوان برده به این سرزمین رفته بودند.

حَبَقّوق

از پیامبران صاحب کتاب بنی اسرائیل

حبل المتین

از نشریات دوره قاجار که در کلکته، تهران و رشت منتشر می شد.

حَبْلَرودی، خضر بن محمد

ملقب به نجم الدین، متکلم و فقیه شیعی (قرن9)

حَبله رود

ریزابه رودخانه گلو و رودی دائمی در فیروزکوه و گرمسار

حبّ و بغض

دو مفهوم در قرآن و حدیث و اخلاق به معنای دوستی و دشمنی

حُبوبی، ابوعلی

ریاضیدان، فقیه و قاضی فعال ایرانی (قرن4)

حَبّوبی، محمد سعید

مشهور به حبّوبی کبیر،فقیه و شاعر امامی و یکی از رهبران جهاد عراق با انگلیسیها (قرن13و14)