بهاروند ، یکی از سه ایل مستقل ایلات دِرْکَوَن (دیرْکَوَند) از منطقة بالاگریوة لرستان. قلمرو این سه ایل، قلاوند، میر و بهاروند از دشت کرگاه در حومة خرمآباد تا جادة اندیمشک ـ دهلران گسترش یافته است (رجوع کنید به اماناللهی بهاروند، 1370 ش، ص 149ـ154).نام ایل بهاروند، از نام بهار، نیای دوازدهم و بانی ایل، مشتق شده است. پسوند «وند» نشانة پیوند نَسَبی اعضای ایل و بانی آن است و بهاروند به کسانی اطلاق میشده که از نسل بهار بوده و هستة اساسی ایل را تشکیل میدادهاند، اما گروههای متعددی از دیگر تیرهها و ایلات نیز به بهاروندها پیوستهاند که از نسل بهار نیستند. بهاروندها به گویش لُری، که منشعب از پارسی میانه است، گفتگو میکنند (اماناللهی بهاروند و تکستن)، و پیرو مذهب شیعهاند.ایل بهاروند از دو شعبة مراد علیوند (مرالّیون) و کرد علیوند تشکیل شده که نام این دو شعبه از نام پسران بهار یعنی مرالّی (مرادعلی) و کُردلّی (کرد علی) مشتق گردیده است. این دو نفر حدود 350 سال پیش میزیستهاند. شعبة کرد علیوند حدود یک قرن پیش جدا شده و به صورت ایلی مستقل درآمده است. اکنون نام مراد علیوند هم رایج نیست بلکه اخلاف او به بهاروند معروف شدهاند ولی نام کرد علیوندها تغییر نکرده است.شعبة مراد علیوند از یازده تیره تشکیل شده که از آن جملهاند: وَلّی، باوَک (بابک)، اَمُالله (امانالله)، جائر، مَئْسَی (محمد حسین). این پنج تیره را چون از نسل کِیوُاند، رویهمرفته پنج تیرة کیو مینامند. تیرههای دیگر عبارتاند از: داویتوَن (داودوند) شیرولّیوند، گنجعلیوند، برجعلیوند، حیدروند و کوکانی. افزون بر این، تیرهها و گروههای متعددی از دیگر ایلات و تیرهها به دلایل و در زمانهای متفاوت، به مراد علیوندها ملحق شدهاند، از جمله سیردی، سایتاروند، سادات، رشنو، بیرانوند * ، قلاوند، سگوَند، دلفان، نوکرامراء، کرنوکر، مُمصارم، گلهدار، تیلاوی (طولابی)، زینیوند، بابایی، کوشکی، چوتاشی (چوبتراش)، مالزری، بازگیر و بالاخره خنیاگران (لوتیها).سرزمین مراد علیوند شامل دو منطقة سردسیری و گرمسیری است. منطقة سردسیری شامل قسمت زیادی از دشت کرگاه (حومة خرمآباد)، و مناطق کوهستانی درینسو ، کوه هشتاد پهلو، خارزار، کل والیخانی، سیوک، و بَوِه است. اما منطقة گرمسیری مراد علیوند تقریباً در 120 کیلومتری جنوب منطقة سردسیری سرزمین وسیعی است که از شمال به کوه چَناره و کیالان، از مغرب به رود کرخه، از جنوب به جادة اندیمشک ـ دهلران، و از جنوب شرقی به اندیمشک محدود است. سد عظیم کرخه در این منطقه قرار دارد. ایل بهاروند قسمتهایی از این اراضی را در دورة پهلوی و به علت دخالت مأموران دولت از دست داد.شعبة کرد علیوند از نسل دو فرزند کردعلی به نامهای مرتضی و نظرعلیاند، که از نسل اولی تیرههای محمد میرزا (ممیرزا)، شاپور، شیری، بهروم (بهرام)، و مَمْجو (مَمْجان) و صیفور، و از نسل دومی فقط یک تیره به نام نظرعلی پدید آمدهاند. در گذشته، گروههایی از دیگر تیرهها و طوایف از جمله بهزادوند، مهکی، دلفان، رشنو، گوکانی، بیرانوند به کردعلیوندها پیوستهاند.سرزمین کردعلیوند از سه منطقة سردسیری، میانکوه و گرمسیر تشکیل شده است. نخست، منطقة سردسیری کردعلیوندها همان دشت کرگاه بود، اما پس از استقرار خاندان پهلوی و دخالت ارتش در لرستان، کردعلیوندها این منطقه را ترک کردند و به تلّ، در چند فرسنگی کرگاه، رفتند. منطقة میانکوه شامل قسمتی از طایی، درّکی و دامنههای شرقی کوه کیالان است؛ اما منطقة گرمسیری بین کوه کیالان و کبیرکوه قرار دارد و شامل مناطقی چون چمگز، کُناربلّی، چهار بیشه، و پاعلم است.بهاروندها (کرد علیوند و مراد علیوند) در 150 سال گذشته نقش مهمی در منطقة بالاگریوه داشتهاند. از سران این ایل، بویژه شیرمحمدخان کردعلیوند و حسینخان مرادعلیوند، در درگیریهای بین ایلات و ارتش در زمان قشونکشیهای رضاشاه فعال بودند، اما تاکنون اطلاعات آن در هیچ منبعی منعکس نشده است.متأسفانه آمار دقیقی از جمعیت این ایل در دست نیست. آرنولد ویلسُن که در 1290 ش/ 1911 مهمان رؤسای این ایل بوده و همراه آنها از دزفول به خرمآباد سفر کرده، جمعیت شعبة مراد علیوند (مرالّیون) را بالغ بر یک هزار خانوار ذکر کرده است (ص 19). جمعیت شعبة کرد علیوند (کُردَلیوَن) که ویلسن آماری از آنها ارائه نکرده، در آن زمان نیز حدود یکهزار خانوار بوده است. بنابراین، جمعیت ایل بهاروند در 1290 ش/1911 بالغ بر دو هزار خانوار و اگر متوسط هر خانوار را پنج نفر در نظر بگیریم، تقریباً ده هزار تن بوده است. براساس دومین آمار که رزمآرا در 1312 ش تهیه کرده جمعیت بهاروند بالغ بر 850 ، 4 خانوار بوده است (ص 231). باید گفت: چون در آن زمان طایفة رشنو وابسته به ایل بهاروند (شعبة کرد علیوند) بوده، رزمآرا آنها را جزو این ایل قلمداد کرده است. بنابراین، با کاستن یکهزار خانوار رشنو از این آمار، جمعیت بهاروند، بالغ بر 850 ، 3 خانوار یا تقریباً 000 ، 20 تن بوده است. از 1312 ش تاکنون، ایل بهاروند سرشماری نشده است.منابع: سیسیل جان ادموندز، یادداشتهائی دربارة لرستان ، در دو سفرنامه دربارة لرستان ، ترجمة سکندر اماناللهی بهاروند و لیلی بختیار، تهران 1362 ش؛ سکندر اماناللهی بهاروند، قوم لُر: پژوهشی دربارة پیوستگی قومی و پراکندگی جغرافیایی لُرها در ایران ، تهران 1370 ش؛ همو، «نظام اجتماعی سیاسی ایل بهاروند و تحولات آن»، در مجموعة کتاب آگاه: ایلات و عشایر ، تهران 1362 ش، ص 103ـ129؛ جغرافیای لرستان: پیشکوه و پشتکوه ، چاپ سکندر اماناللهی بهاروند، خرمآباد 1370 ش؛ علی رزمآرا، جغرافیای نظامی ایران: لرستان ، تهران 1320 ش؛Sekandar Amanolahi Baharvand, "Baharvans: the former pastoralists of Iran", Ph.D. dissertation, Rice University, Houston, Texas 1974; Sekandar Amanolahi Baharvand and Thackston, Tales from Luristan , Harvard 1986; A. T. Wilson, Military report on S.W. Persia , Simla, India 1912.