خطبه شقشقیه، از خطبههاى مشهور نهجالبلاغه و متضمن نقد دوران سه خلیفه اول. نام این خطبه برگرفته از جمله امام علىعلیهالسلام در پاسخ به ابنعباس، پس از ایراد خطبه، است (بیهقى، ج 1، ص 227) که در آن امام سخن گفتن خود را در این مقام به صداى شقشقه شتر تشبیه کرده است (رجوع کنید به نواب لاهیجانى، ص 145). شقشقه در لغت چیزى مانند شش گوسفند است که شتر، مخصوصآ به هنگام هیجان و شدت تنفس، از دهان خود خارج مىکند و در آن باد مىاندازد و زیر گلویش صدا مىکند (ابنمنظور، ذیل «شقق»). این خطبه براساس نخستین جمله آن («واللّهِ لَقَدْ تَقَمَّصَها ابنُ اَبى قُحافَة») مقمِّصه نیز خوانده شده است (بیهقى، همانجا). تَقَمَّصَ (از مادّه قمیص به معناى پیراهن) یعنى پیراهن بر تن کرد (ابنمنظور، ذیل «قمص»).با توجه به نکات تاریخى مطرح شده در خطبه، مانند ذکر ناکثین، قاسطین، و مارقین، پیداست که این خطبه پس از واقعه جَمَل، صِفّین و نهروان و احتمالا در سالهاى واپسین حیات حضرت على علیهالسلام ایراد شده است، یعنى در زمانى که مردم براى رویارویى با معاویه بهانهجویى مىکردند. اکثر راویان درباره مکان ایراد خطبه سکوت کردهاند. طبرسى (ج 1، ص 281)، شیخ مفید (ج 1، ص 287) و قطب راوندى (ج 1، ص 133) مکان خطبه را محله رَحْبَه در نزدیکى کوفه ذکر کردهاند. امام این خطبه را در پاسخ به مردى ایراد کرد که از او درباره سبب به تأخیر انداختن تصدى خلافت پرسش کرد (سبط ابنجوزى، ص 117). اکثر منابع این خطبه را به نقل از ابنعباس آوردهاند و به حضور وى در هنگام ایراد این خطبه اشاره کردهاند (براى نمونه رجوع کنید به ابنبابویه، 1385ـ1386، ج 1، ص 150؛ مفید؛ طبرسى، همانجاها).با وجود همه کوششها براى نادیده انگاشتن این خطبه و نظایر آن و نیز مصادر و منابع آن، بسیارى از علماى اهلسنّت و شیعه آن را روایت کردهاند (رجوع کنید به محمودى، ج 2، ص 512). این خطبه به متون ادبى نیز راه یافته و دانشمند و ادیبى چون ابنابىاِصبَع مصرى (متوفى 654) در کتاب تحریرالتحبیر که در فن نثر است در باب استعانت، از آن به عنوان خطبهاى مشهور یاد و بدان استناد کردهاست (رجوع کنید به کتاب 2، ص 383). این خطبه از بسیارى از علما و محدّثان قبل از سیدرضى با تفاوتهاى اندکى در نقل روایت شدهاست؛ کسانى چون حافظ یحیىبن عبدالحمید حِمّانى (متوفى 228)، ابوجعفر احمدبن محمد برقى (متوفى 274 یا 280)، ابواحمد عبدالعزیز جَلوُدى بصرى، ابواحمد حسنبن عبداللّه عسکرى (متوفى 382؛ رجوع کنید به امینى، ج 7، ص 110ـ111)، ابوجعفر ابنبابویه قمى (متوفى 381؛ ابنبابویه، 1361ش، ص 360ـ364، همو، 1385ـ1386، ج 1، ص 150ـ151)، ابوالقاسم بلخى (متوفى 317)، ابوجعفربن قِبَه شاگرد ابوالقاسم بلخى (رجوع کنید به ابنابىالحدید، ج 1، ص 205ـ206؛ ابنمیثم، ج 1، ص 252)، ابوجعفر دِعبِل خُزاعى (متوفى 246؛ رجوع کنید به طوسى، ص 372)، ابوالحسن علىبن محمدبن فرات (متوفى 312؛ رجوع کنید به ابنمیثم، ج 1، ص 253)، ابوعلى جُبّائى (متوفى 303؛ رجوع کنید به مجلسى، ج 29، ص 506) و حافظ سلیمانبن احمد طبرانى (متوفى 360؛ رجوع کنید به قطب راوندى، همانجا؛ محمودى، ج 2، ص 512) این خطبه را نقل کردهاند. وجود این خطبه در آثارى که قبل یا همزمان با سیدرضى تدوین شده (رجوع کنید به ابنبابویه، همانجاها؛ مفید، ج 1، ص 287ـ290)، حاکى از صحت انتساب آن به امام على علیهالسلام است.افزون بر این اسناد و مدارک، فصاحت و نکات بلاغى (رجوع کنید به ابنابىالحدید، ج 1، ص 152ـ153) و حسناسلوب و نظم این خطبه نشان از کلام امام دارد (خوئى، ج 2، ص 273). از لحن و شیوه انتقادآمیز و تند خطبه نسبت به خلفا، از جمله عبارت «اِلى اَنْ قامَ ثالِثُ القوم...» ــکه ابىابنالحدید (ج 1، ص 197) آن را از شعر معروف و هجوآمیز خُطَیئه تندتر و تلختر دانسته است ــ و با توجه به تعبیر ابنعباس از حضورش نزد امیرالمؤمنین (رجوع کنید به ابنبابویه، 1385ـ1386، ج 1، ص 150؛ مفید، ج 1، ص 287) و تأسف او از ناتمام ماندن سخنان حضرت، برمىآید که لحن معمول و عمومى حضرت چنین نبوده، بلکه این خطبه را در جمع یاران خاص و به طور ناخواسته ایراد کرده است (جعفرى، ج 1، ص 128؛ واعظزاده خراسانى، ص 24).خطبه شقشقیه به مثابه رنجنامه امام على علیهالسلام و از مهمترین خطبههاى نهجالبلاغه است. این خطبه، در عین کوتاهى، دوره کامل تاریخ خلفاى سهگانه نخستین از نگاه حضرت است. محور اصلى این خطبه مسئله خلافت، اوضاع سیاسى عصر خلفاى نخستین، علل سکوت 25 ساله حضرت و انگیزههاى پذیرش خلافت، گروههاى سیاسى عصر امام و علل انحراف آنها از محور دین است. امام على علیهالسلام در این خطبه نخست شکایت خود را از نخستین مرحله خلافت بیان کرده و سپس صبر و سکوتش را به سبب ترجیح منافع اسلام بر منافع شخصى دانسته است. در قسمت بعدى خطبه، حضرت خلافت عمر را چون رشوهاى دانسته که ابوبکر به پاس خدمات عمر به او واگذار کرده است و خودسرى، اشتباه، سرکشى و تلوّن و عیبجویى مردم را در این دوره ناشى از خشونت در گفتار و رفتار و خطاهاى پىدرپى عمر دانسته است. در ادامه حضرت به چگونگى به خلافت رسیدن عثمان در شورا و دستهبندیهاى موجود در شورا اشاره کرده و پس از هجو شدید عثمان، شکمبارگى وى و دخالتهاى نابهجاى بنىامیه را عامل قتل او ذکر کرده است. در ادامه حضرت به شرح بیعت عمومى مردم با خود پرداخته و مهمترین علت ایجاد گروههاى سیاسى منحرف در زمان خود را بىتوجهى به تعالیم قرآن به سبب دنیازدگى دانسته است. در بخش پایانى خطبه حضرت مهمترین علت پذیرش خلافت را حضور مردم در صحنه، اتمام حجت به واسطه وجود یاران و اداى پیمان الهى ذکر کرده و خاطرنشان ساخته است که «اگر این دلایل نبود حکومت را نمىپذیرفتم، زیرا دنیاى شما نزد من بىارجتر از آبى است که از بینى بُز به هنگام عطسه پراکنده مىشود». هنگامى که سخن حضرت به اینجا مىرسد، مردى از اهل سواد، نامهاى به حضرت مىدهد و به این ترتیب رشته گفتار حضرت از هم گسیخته مىگردد. عبدالزهرا حسینى (ج 1، ص 317) آن فرد را منافقى مکار یا شخصى جاهل دانسته که با طرح ده سؤال بىمورد (رجوع کنید به ابنمیثم، ج 1، ص 269ـ270) از ادامه سخنرانى حضرت جلوگیرى کرده است.یکى از دلایل مخالفان صحت انتساب نهجالبلاغه به امام على علیهالسلام، وجود همین خطبه در آن است. این گروه انتقاد آن حضرت را از خلفا و صحابه پیامبر برخلاف سیره وى و جعلى دانستهاند (رجوع کنید به همان، ج 1، ص 252)، حتى برخى، با این قیاس، کل نهجالبلاغه را برساخته سیدمرتضى علمالهدى دانستهاند (رجوع کنید به ذهبى، ج 3، ص 124؛ ابنحجر عسقلانى، ج 4، ص 223). ابن ابىالحدید، از بزرگان اهلسنّت، در صحت انتساب این خطبه به امام علیهالسلام تردید نکرده، ولى برداشتهاى شیعه از آن را نقد کرده است (رجوع کنید به ج 1، ص 156ـ159). آنچه باعث تشکیک درباره این خطبه شده محتواى آن یعنى نقد دوران خلافت سه خلیفه اول است. از همینرو برخى از محدّثان شیعه آن را در ذیل دیگر مناقشات و تظلمخواهیهاى حضرت آوردهاند (رجوع کنید به طبرسى، ج 1، ص 281؛ ابنمیثم، ج 1، ص 251ـ252).از خطبه شقشقیه به جهت شهرتش، شرحهاى مستقل بسیارى در دست است که از آن جملهاند : شرح الخطبةالشقشقیة از سیدمرتضى علمالهدى (قم 1405)؛ شرح خطبه شقشقیه از علامه مجلسى (رجوع کنید به مجلسى، ج 29، ص 497ـ548)؛ اثباتالوصیة فى شرح الخطبةالشقشقیة اثر حریرى عاملى (بیروت 1424/2003)؛ شرحالخطبةالشقشقیة اثر محمدرضا حکیمى (بیروت 1402/1982)؛ الشذراتالعلویة فى شرحالخطبةالشقشقیة اثر ابوذر غفارى (قم 1416/ 1995). همچنین شرح خطبه شقشقیه اثر مرتضى کاشانى (تهران 1378) و شرح خطبه شقشقیه اثر سیدمحمدعلى موسوى خلخالى (تبریز 1358ش/1399)، شرحهاى مستقل فارسى این خطبهاند (براى اطلاع از دیگر شروح این خطبه رجوع کنید به آقابزرگ طهرانى، ج 13، ص 222؛ حسینى، ج 1، ص 324).منابع : آقابزرگ طهرانى؛ ابن ابىالاصبع، تحریرالتحبیر فى صناعةالشعر و النثر و بیان اعجازالقرآن، کتاب 2، چاپ حنفى محمد شرف، ]قاهره ? 1383[؛ ابنابىالحدید، شرح نهجالبلاغة، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره 1385ـ1387/1965ـ1967، چاپ افست بیروت ]بىتا.[؛ ابنبابویه، عللالشرایع، نجف 1385ـ1386، چاپ افست قم ]بىتا.[؛ همو، معانىالاخبار، چاپ علىاکبر غفارى، قم 1361ش؛ ابنحجر عسقلانى، لسانالمیزان، حیدرآباد، دکن 1329ـ1331، چاپ افست بیروت 1390/1971؛ ابنمنظور؛ ابنمیثم، شرح نهجالبلاغة، قم 1362ش؛ عبدالحسین امینى، الغدیر فىالکتاب و السنة و الادب، قم 1416ـ1422/1995ـ2002؛ علىبن زید بیهقى، معارج نهجالبلاغة، قم 1380ش؛ محمدمهدى جعفرى، پرتوى از نهجالبلاغه: با نقل منابع و تطبیق با روایات مآخذ دیگر، تهران 1380ـ1381ش؛ عبدالزهرا حسینى، مصادر نهجالبلاغة و اسانیده، بیروت 1405/1985؛ حبیباللّهبن محمدهاشم خوئى، منهاجالبراعة شرح نهجالبلاغة، چاپ على عاشور، بیروت 1429/2008؛ محمدبن احمد ذهبى، میزان الاعتدال فى نقدالرجال، چاپ على محمد بجاوى، قاهره 1963ـ1964، چاپ افست بیروت ]بىتا.[؛ سبط ابنجوزى، تذکرةالخواص، بیروت 1401/1981؛ احمدبن على طبرسى، الاحتجاج، چاپ محمدباقر موسوى خرسان، نجف 1386/1966، چاپ افست قم ]بىتا.[؛ محمدبن حسن طوسى، الامالى، قم 1414؛ سعیدبن هبةاللّه قطبراوندى، منهاجالبراعة فى شرح نهجالبلاغة، چاپ عبداللطیف کوهکمرى، قم 1406؛ محمدباقربن محمدتقى مجلسى، بحارالانوار، ج 29، چاپ عبدالزهراء علوى، بیروت: دارالرضا، ]بىتا.[؛ محمدباقر محمودى، نهجالسعادة فى مستدرک نهجالبلاغة، ج 2، بیروت 1396/1976؛ محمدبن محمد مفید، الارشاد فى معرفة حججاللّه علىالعباد، بیروت 1414/1993؛ محمدباقربن محمد نواب لاهیجانى، شرح نهجالبلاغه، چاپ محمدمهدى جعفرى و محمدیوسف نیرى، تهران 1379ش؛ محمد واعظزاده خراسانى، «امام على (ع) و وحدت»، کتاب نقد، سال 5، ش 3 (تابستان 1380).