حوزه علمیه رى. الف) سیر تاریخى. شیعیان در دهههاى پایانى حکومت امویان در رى حضور داشتهاند. گزارشهایى از همراهى شیعیان رى با قیام زیدبن على در ۱۲۰ در دست است (رجوع کنید به ابوالفرج اصفهانى، ص ۱۳۲). پس از شکلگیرى خلافت عباسى در ۱۳۲، رى یکى از پایگاههاى مهم شیعیان شد. در میان اصحاب، یاران، وکلا و راویان احادیث ائمه علیهمالسلام از دوره امام باقر تا غیبت امام زمان عجلاللّهتعالى فرجه الشریف، نام بسیارى از شیعیان رى دیده مىشود. در میان این افراد، اعین رازى از اصحاب امام باقر (رجوع کنید به طوسى، ۱۴۲۰، ص ۱۲۶)، عبدالرحیمبن سلیمان رازى و عیسىبنماهان و یحیىبن علاء و فرزندش جعفر از اصحاب امام صادق (رجوع کنید به نجاشى، ص ۱۲۶، ۴۴۴؛ طوسى، ۱۴۲۰، ص ۲۳۷، ۲۵۸؛ شوشترى، ج ۱۱، ص ۶۹ـ۷۱)، بکربن صالح رازى از اصحاب امام رضا (رجوع کنید به ابنبابویه، ۱۴۰۴، ج۴، ص۴۹۹)، حسنبن عباس حریش رازى و عبداللّهبنمحمدرازى از اصحاب امامجواد (رجوع کنید به طوسى، ۱۴۲۰، ص۳۷۴، ۳۷۷)، یحیىبن ابىبکر رازى و سهلبن زیاد رازى از اصحاب امامهادى (رجوع کنید به همان، ص۳۸۷، ۳۹۳) و صالح بن حماد و محمدبن یزداد رازى از اصحاب امام حسن عسکرى (نجاشى، ص ۱۹۸؛ طوسى، ۱۴۲۰، ص ۴۰۲)، درخور ذکرند. همچنین گزارشهایى از مهاجرت علویان به رى در دوره ائمه در دست است. برخى از این مهاجران از عالمان و محدّثان بزرگ شیعى بودند (براى نمونه رجوع کنید به ابنطباطبا علوىاصفهانى، ص۱۵۱ـ ۱۶۷). عبدالعظیم حسنى از نوادگان امام مجتبى و از اصحاب امامجواد علیهالسلام از مشهورترین این مهاجران بود که سهم مهمى در نشر تعالیم شیعه داشت (رجوع کنید به نجاشى، ص۲۴۷ـ ۲۴۸، که گزارش شناخته شدن مزار حمزةبن موسى از فرزندان امام کاظم علیهالسلام به دلالت او را نیز آورده است). هرچند این گروه از یاران ائمه و نیز مهاجران علوى، در رى به ارائه تعالیم شیعه و نیز روایت حدیث مشغول بودهاند، و در واقع نخستین نشانههاى تکوین حوزه رى را باید در فعالیتهاى این راویان جستجو کرد، لیکن آغاز گسترش فعالیتهاى منسجم علمى شیعیان در رى و شکلگیرى حوزه علمیه در این شهر، ظاهراً در نیمه دوم قرن سوم هجرى بوده است. در ۲۷۵ احمدبن حسن ماردانى بر شهر رى مسلط شد. او پس از اظهار تشیع، شیعیان را اکرام کرد و مورد توجه قرار داد و شیعیان با حمایت وى به تألیف کتابهایى پرداختند، از جمله عبدالرحمانبن ابىحاتِم، کتابى در فضائل اهلالبیت نوشت (یاقوت حموى، ۱۹۶۵، ج ۲، ص ۹۰۱).در دورهحکمرانى سلسله شیعىمذهب آلبویه، رى بهمدت ۸۵ سال (۳۳۵ـ۴۲۰) مرکز حکومت یکى از مشهورترین شاخههاى حکومتگر بویهى بود. به دلیل حمایتهاى امیران آلبویه و برخى از وزراى شیعى مذهب آنها، در این دوره رى یکى از مراکز اصلى تجمع شیعیان و فعالیتهاى علمى و آموزشى آنها شد. ایجاد فضاى نسبتآ باز سیاسى و دفاع خردمندانه علماى شیعه از باورها و شعائر اهل بیت و رفتار همراه با تعامل شیعیان با پیروان ادیان و مذاهب دیگر، موجب شد که این شهر یکى از کانونهاى مهم مباحثهها و مناظرههاى علمى میان شیعیان و پیروان دیگر مذاهب شود. علاوه بر گرایش بسیارى از اهالى رى به مذهب تشیع و ظهور دانشمندان بزرگ از میان مردم رى، گروه کثیرى از علما و محدّثان و فقهاى شیعه نیز از شهرهاى دیگر به رى هجرت کردند. یکى از مشهورترین این افراد شیخ صدوق محمدبن علىبن بابویه قمى (رجوع کنید به نجاشى، ص :۳۸۹ وجهالطائفة بخراسان) بود که از حدود ۳۴۷ به دعوت رکنالدوله (حک : ۳۳۵ـ۳۶۶) از قم به رى هجرت کرد و این شهر را موطن خویش قرار داد. حضور وى در رى باعث رونق حوزه علمیه این شهر شد. وى علاوهبر برپایى مجالس بحث و مناظره با پیروان ادیان و مذاهب مختلف که گاه در حضور رکنالدوله صورت مىگرفت، به تشکیل مجالس درس و املاى حدیث نیز همت گماشت (رجوع کنید به ابنبابویه، ۱۳۶۳ش، ج ۱، ص ۸۷ـ۸۸؛ نجاشى، ص ۳۹۲؛ براى زندگى و فعالیتهاى علمى وى رجوع کنید به صدوق*، محمدبن على). نه تنها شیعیان رى بلکه پیروان اهلبیت، از واسط و مصر و بصره و کوفه و مدائن و قزوین و دیگر شهرها، پرسشهاى خود را براى او مىفرستادند و صدوق پرسشهاى آنها را پاسخ مىداد (رجوع کنید به نجاشى، ص ۳۹۲). علاوه بر شیخ صدوق، افراد دیگرى نیز از خاندان وى (فرزندان برادرش حسینبن على) به رى مهاجرت کردند و به نشر تعالیم شیعى در آن شهر پرداختند (رجوع کنید به بابویه*، آل).ابومحمد جعفربن احمدبن على (علىبن احمد) رازى از دیگر عالمان معاصر شیخ صدوق نیز در رى ساکن شد و ضمن تألیف آثار متعدد به آموزش و ترویج علوم شیعى پرداخت (درباره او رجوع کنید به آقابزرگ طهرانى، طبقات :نوابغ، ص۶۸ـ۶۹؛ نیز رجوع کنید به مجلسى، ج ۱، ص ۱۹، ۳۷ـ۳۸). دانشمندانى که از رى و بهویژه از میان خاندان کلینى برخاستند در کنار محدّثان و فقیهان خاندان بابویه، به حوزهعلمیه شیعه در این دوره رونق زیادى بخشیدند. محمدبن محمدبن عصام کلینى و محمدبن احمد سِنانى که در رى اقامت گزید، هر دو از راویان آثار کلینى براى صدوق (رجوع کنید به ابنبابویه، ۱۴۰۴، ج ۴، ص ۲۲۳ـ۵۳۴)، و ابوعلى قطّان رازى از مشایخ شیخ صدوق (رجوع کنید به آقابزرگ طهرانى، طبقات: نوابغ، ص ۲۳) از جمله این افراد هستند. برخى از وزراى دانشمند آلبویه نیز در رونق بخشیدن به حوزه علمیه شیعه، سهم بسزایى داشتند. صاحببن عبّاد، وزیر فخرالدوله دیلمى (حک : ۳۷۳ـ ۳۸۷)، در خانه خویش در رى مجلس درس تشکیل مىداد. او به رسم دانشمندان طیلسان مىپوشید و تحتالحنک مىانداخت. در مجلس درس وى گروه بسیارى از مردم و دانشوران برجسته حضور مىیافتند. قاضى عبدالجبار معتزلى از جمله دانشمندانى بود که در درس صاحب شرکت مىکرد (رجوع کنید به صاحب بن عباد*). ابوسعد منصوربن حسین آبى (متوفى ۴۲۲)، وزیر مجدالدوله بویهى (حک : ۳۸۷ـ۴۲۰)، نیز از جمله وزراى دانشمند بود. وى در دانشهاى مختلف به ویژه تاریخ و ادبیات تبحر داشت. او نزد شیخ طوسى درس خوانده بود و شیخ عبدالرحمان نیشابورى خزاعىاز عالمان نامور رى از او روایت کرده است (منتجبالدین رازى، ص ۳۲، ۱۰۵؛ براى شرح حال وى رجوع کنید به آبى*، ابوسعد).در حمله محمود غزنوى به رى در ۴۲۰ حوزه علمیه این شهر آسیب جدى دید و کتابخانهها و مراکز علمى و آموزشى شیعه ویران گردید و بسیارىاز عالمان شیعى به اتهام گرایش به باطنیه* و رابطه با قرمطیان* به قتل رسیدند (رجوع کنید به ابناثیر، ج ۹، ص ۳۷۲). بااینحال، در دوره سلجوقیان، نیک نفسى و تعادل عالمان شیعى و پرهیز از افراطگرى و نیز تلاش مستمر آنها، موجب شد که برخى از سلاطین و وزراى سلجوقى، به شیعیان روى خوش نشان دهند (رجوع کنید به عبدالجلیل قزوینى، ص ۱۴۲ـ ۱۴۵). در نتیجه حوزه علمیه رى آرام آرام فعالیت علمى و تبلیغى خود را از سرگرفت. اسامى شمار زیادى از خاندانهاى علمى شیعه و آثار و نوشتههاى آنها و نیز تعداد کثیرى از مدارس و مراکز علمى متعلق به نیمه قرن پنجم و سراسر قرن ششم، که در منابع بدان اشاره شده، نشان دهنده رونق فعالیتهاى آموزشى و علمى در این دوره است.برخى از دانشمندان خاندان بابویه در دوره سلجوقیان نیز خوش درخشیدند. حسنبن حسینبن بابویه، معروف به حسکا، از این جمله است. وى که فقیهى بىبدیل بود در رى به کار تعلیم و تربیت اشتغال داشت. حسکا در رى مدرسهاى داشت که در آن به کودکان قرآن مىآموختند (منتجبالدین رازى، ص ۴۶ـ۴۷؛ عبدالجلیل قزوینى، ص۳۴ـ۳۵؛ نیز رجوع کنید به بابویه*،آل). فرزند حسکا به نام شیخ موفقالدین عبیداللّه، والد شیخ منتجبالدین مؤلف کتاب الفهرست، نیز از راویان و فقهاى برجسته خاندان بابویه است که نزد پدرش درس خواند (منتجبالدین رازى، ص ۷۷؛ نیز رجوع کنید به بابویه*،آل). بابویهبن سعیدبن محمد از همین تیره، فقیهى پارسا و محدّثى برجسته بود که نزد شیخ حسکا درس خواند و کتاب الصراطالمستقیم را در موضوع عقاید و فقه تألیف کرد. منتجبالدین نیز این کتاب را نزد همین بابویهبن سعید خوانده بود (رجوع کنید به همان،ص۴۲ـ۴۳). بهگفته ابنحجر عسقلانى (ج۲،ص۲۶۱) خانه بابویهبن سعید در رى، سراى دانش و بزرگى بود. شیخ منتجبالدین رازى خود از مشهورترین علماى خاندان بابویه در رى بود. وى دانشپژوهى بود کاوشگر و از درس بیش از ۵۵ استاد از شهرهاى گوناگون، استفاده کرد (رجوع کنید به منتجبالدین رازى*).فرزندان و نوادگان مطهربن على زکى که نقابت شیعیان رى و گاه قم را برعهده داشتند از دیگر خاندانهاى فعال در زمینه علوم مختلف شیعى در این دوره هستند. از جمله این افراد شرفالدین محمد، نقیبالنقباى رى و از ممدوحین قوامى رازى، بود (رجوع کنید به قوامى رازى، ص ۳۹ـ۴۲، ۷۳ـ۷۷). وى در رى مجلس درس داشت و شیخ منتجبالدین از جمله شاگردان او بود (رجوع کنید به منتجبالدین رازى، ص ۱۰۰؛ براى شرححال و فعالیتهاى علمى برخى از افراد این خاندان رجوع کنید به قوامى رازى، حواشى محدث ارموى، ص ۱۹۳ـ۲۱۸). ابوالقاسم یحیى از دیگر نقباى رى و صاحب فضلوکمال بود. منتجبالدین در درس وى حاضر مىشد و کتاب الفهرست را در پى گفتگو با او تألیف کرد (رجوع کنید به منتجبالدین رازى، ص ۲۹ـ۳۱). از خاندان دوریستى نیز دانشمندان برجستهاى در این دوره به ظهور رسیدند. ابوعبداللّه جعفربن محمد دوریستى کتابهاى زیادى چون الکفایة و الاعتقاد تألیف کرد (همان، ص ۴۵). عبدالجلیل قزوینى رازى (ص ۱۴۵) بهنام برخى از افراد این خاندان و سهمى که در گسترش دانشهاى شیعى داشتهاند، اشاره کرده است. به گفته وى (همانجا) خواجه حسن دوریستى فرزند ابوعبداللّه جعفر، با خواجه نظامالملک طوسى «حق خدمت و صحبت» داشت (رجوع کنید به دوریستى*).خاندان رازى خزاعى، در گرم نگهداشتن حوزه علمیه رى و تبلیغ دین و نشر دانشهاى شیعى، کوششهاى زیادى کردند. شیخ ابوبکر احمدبن حسین نیشابورى خزاعى رازى از بزرگان علماى شیعه و صاحب تألیفات گوناگون چون الامالى در حدیث در چهار جلد، عیونالاحادیث و الروضه در فقه، از این خاندان بود که به تعلیموپژوهش اشتغال داشت. وى شاگرد سیدرضى، سیدمرتضى و شیخطوسى بوده است (منتجبالدین رازى، ص ۳۲). پسر وى شیخِ حافظ عبدالرحمان نیشابورى (متوفى ۴۸۵) نیز از اساتید برجسته در این دوره است. وى که عموى پدر ابوالفتوح رازى بود در رى کرسى تدریس داشت و شمار زیادى طالب علم و محدّث در درس او حاضر مىشدند (رجوع کنید به همان، ص ۷۵؛ ابنحجر عسقلانى، ج۵، ص۸۵). ابوالفتوح رازى دانشمند و مفسر شهیر شیعى نیز از این خاندان است. او در رى به فعالیتهاى علمى و آموزشى اشتغال داشت و شاگردان بسیارى چون منتجبالدین (رجوع کنید به منتجبالدین رازى، ص ۴۸)، ابنشهر آشوب، ابوطالب طوسى و صفىالدین حیروى تربیت کرد (رجوع کنید به ابوالفتوح رازى*).سدیدالدین حمّصى*، عبدالکریم رافعى* مؤلف التدوین فى اخبار قزوین، عمادالدین طبرى* مؤلف بشارة المصطفى لشیعة المرتضى، محمد بن ابى مسلم ابىالفوارس رازى، رشیدالدین رازى، قطبالدین راوندى*، عبدالجبار بن عبداللّه رازى از شاگردان شیخطوسى و استاد قاطبه علما و طالبان علوم در زمان خودش، و سید تاج الدین موسوى از دیگر دانشمندان معروف حوزه علمیه رى در این دوره هستند. ظهور این تعداد فقیه، محدّث و عالم در رى در دوره سلجوقى به خوبى نشاندهنده رواج و گسترش حوزه علمیه شیعى در این دوره است. به علاوه، در منابع به نام مدارس، مساجد، خانقاهها و مراکز علمى دیگر متعلق به رى در سدههاى پنجم و ششم اشاره شده که بیانگر پویایى و سرزندگى آموزشهاى شیعى در این شهر است (رجوع کنید به ادامه مقاله).در جریان یورش مغولان در اوایل سده هفتم، شهر رى چندینبار مورد حمله قرار گرفت و ویرانیهاى زیادى در این شهر پدید آمد. در نتیجه حوزه علمیه رى بهرغم ظهور دانشمندانى چون احمدبن حسن ناوندى/ نهاوندى، قطبالدین رازى و تاجالدین محمود رازى (رجوع کنید به مجلسى، ج ۱۰۴، ص ۱۴۲؛ خوانسارى، ج ۶، ص ۳۸ـ۴۸؛ آقابزرگ طهرانى، طبقات: الانوار، ص ۴، ۳۳) هرگز رونق پیشین خود را بازنیافت.ب) ویژگیهاى حوزه علمیه رى. از ویژگیهاى برجسته حوزه علمیه رى به ویژه در آغاز شکلگیرى، ارتباط پیوسته محدّثان و علماى آن دیار، تا پیش از وقوع غیبت، با امامان معصوم بوده است. علاوه بر آنکه در میان یاران و راویان احادیث ائمه نام گروهى از دانشمندان رى دیده مىشود (رجوع کنید به سطور پیشین)، برخى دیگر از علماى رى نیز از طریق مکاتبه یا حضورى با ائمه در ارتباط بودهاند (براى نمونه رجوع کنید به طوسى، ۱۴۱۱، ص۴۱۵؛ تفرشى، ج ۳، ص ۲۹۱؛ آقابزرگ طهرانى، طبقات: نوابغ، ص ۶۱).ارتباط با مراکز علمى مختلف در جهان اسلام، ویژگى دیگر حوزه علمیه رى است. گزارشهاى زیادى در دست است که نشان مىدهد از آغاز شکلگیرى حوزه علمیه رى، بسیارى از محدّثان، فقها و دانشمندانى که در این حوزه به تعلیم و تعلم اشتغال داشتهاند، براى بهرهمندى از درس اساتید دیگر حوزههاى علمیه در شهرهایى چون قم، بغداد، کوفه و نجف به این شهرها مسافرت کردهاند (براى نمونه رجوع کنید به ابنبابویه، ۱۳۵۷ش، ص ۶۸؛ نجاشى، ص ۴۱۳؛ خطیب بغدادى، ج ۵، ص ۴۵۷ـ۴۵۸؛ منتجبالدین رازى، ص ۴۶؛ علامه حلّى، ص ۲۶۸). به علاوه دانشمندان زیادى از شهرها و حوزههاى علمیه دیگر، براى استفاده از درس و دانش علماى رى، در این شهر ساکن مىشدهاند (براى نمونه رجوع کنید به خطیببغدادى، ج۱۲، ص۲۰، ج۱۳، ص۲۱۰؛ منتجبالدین رازى، ص۴۶، ۵۳؛ قزوینى، ص۲۸۲؛ امین، ج ۲، ص ۳۲۹، ج ۳، ص ۲۹، ج ۴، ص ۸۲). شیخ صدوق به دلیل سفرهاى متعدد به شهرها و مراکز علمى در نقاط مختلف جهان اسلام، سهم بسزایى در ایجاد ارتباط علمى میان حوزه رى و سایر حوزههاى علمیه در قرن چهارم داشت. پاسخهایى که وى به سؤالات فرستاده شده از جانب مردم شهرهاى مختلف چون قزوین، بصره، کوفه، مدائن، نیشابور و بغداد داده است، بیانگر جایگاه و مرجعیت و نیز گستردگى روابط وى است (رجوع کنید به نجاشى، ص ۳۹۲). او کتاب من لایحضرهالفقیه را در پاسخ به درخواست ابوعبداللّه محمدبن حسنبن اسحاق معروف به نعمه از نوادگان امام موسىالکاظم علیهالسلام که در ایلاق ماوراءالنهر ساکن بود، نوشت (ابنبابویه، ۱۴۰۴، ج ۱، ص ۲).در شهر رى از حدود سده سوم تا نهم هجرى، پیروان فرق و مذاهب و حتى ادیان مختلف زندگى مىکردند. این امر موجب شده بود که عالمان این فرق و مذاهب در حوزههاى علمیه این شهر به مناظره و تبادل نظر با یکدیگر بپردازند و گاه در مجالس درس یکدیگر شرکت کنند. حیص بیص* (متوفى ۵۷۴) از فقها و ادباى هوادار اهلبیت از مجلس درس محمدبن عبدالکریم وزان شافعى، قاضى رى استفاده مىکرد (امین، ج ۷، ص ۲۲۸) و عبدالکریم رافعى مؤلف التدوین در درس شیخ منتجبالدین حضور مىیافت (رجوع کنید به رافعى قزوینى، ج ۳، ص ۳۷۷). عبدالجلیل قزوینى رازى (ص ۱۰۶) به حضور بسیارى از منقبت خوانان، عالمان و بازاریان و حنفیان و شافعیان در مجلس درس خویش در هر دوشنبه اشاره کرده است. این تعاملات علمى باعث مىشد که هر یک از اربابان مذاهب، کتابها و رسالههایى در دفاع از مذهب و عقیده خویش و ردیههایى بر آرا و نظر مخالفان تألیف کنند (رجوع کنید به نجاشى، ص ۳۷۵؛ نیز رجوع کنید به ردّیه/ ردّیهنویسى*).ج) کانونهاى آموزش. مساجد یکى از کانونهاى اصلى درس و مناظره در رى بوده است. حمداللّه مستوفى (ص ۵۳) تعداد مساجد رى را در نیمه دوم سده دوم، سىهزار دانسته است. در سده ششم نیز مساجدى در رى وجود داشت که متعلق به پیروان مذاهب مختلف بود و در آن مجالس درس برپا مىشد. برخى از این مساجد یادگار سدههاى پیشین بود و مدتى طولانى فعالیتهاى علمى و آموزشى در آنها ادامه داشت (رجوع کنید به عبدالجلیل قزوینى، ص ۳۵، ۷۴، ۳۷۲، ۵۵۱ـ۵۵۲؛ براى آموزش در مساجد رجوع کنید به مسجد*؛ جامع *، مسجد).مدارس از دیگر مراکز مهم علمى و آموزشى شیعیان در رى بودهاند. هر چند درباره مدارس شیعى در دوره آلبویه اطلاعى در دست نیست اما اشاره عبدالجلیل قزوینى رازى (ص ۳۴ـ۳۷) به کثرت «مدارس سادات» در شهرهاى مختلف شیعهنشین، پیش از سده ششم، گواه فعالیت گسترده این مدارس است. وى همچنین بیش از ده مدرسه را برشمرده که در دوره سلجوقیان به ارائه تعالیم شیعى در رى مشهور بودهاند. مدرسه سید تاجالدین محمد کیسکى در زمان تألیف کتاب النقض در حدود ۵۶۰، نزدیک به نود سال سابقه فعالیت داشته و موضع مناظره دانشمندان و محل تجمع علما و سادات و فقهاى مشهور بوده است (رجوع کنید به همان، ص ۳۴؛ نیز رجوع کنید به مدرسه*). در مدرسه شمسالاسلام حسکابن بابویه نیز علاوه بر مجالس وعظ و قرائت قرآن، به کودکان آموزشهاى لازم ارائه مىشد (همان، ص ۳۴ـ۳۵). همچنین مدرسهاى به نام على جاسبى در کوى اصفهانیان رى واقع بود (رجوع کنید به همان، ص ۳۵). تنها در یکى از مدارس دوره سلجوقى به نام خواجه عبدالجبار چهارصد فقیه و متکلم درس شریعت مىآموختند (همانجا). عبدالجلیل قزوینى رازى خود در رى مدرسهاى بزرگ داشت که هر جمعه در آن به ارائه درس مىپرداخت (همان، ص ۱۳۷ـ۱۳۸). در مدرسه خواجه امام رشید رازى نیز بیش از دویست دانشمند، درس اصول دین و اصول فقه و علم شریعت مىآموختند (همان، ص ۳۶). مدارس مذکور داراى کتابخانههاى بزرگ و گاه تخصصى بودند که در آن کارهاى علمى و آموزشى صورت مىگرفت. براى نمونه مدرسه خواجه امام رشید رازى، کتابخانهاى بزرگ و مجهز داشت (همانجا). کتابخانههاى این مدارس و نیز سایر کتابخانههایى که در رى ساخته شده بود، مملو از کتب اصولى و فروعى بود به گونهاى که عبدالجلیل قزوینى رازى (ص ۳۸) «تعدید و تحصیر» این کتب را هم مشکل شمرده و ذکر اسامى مصنفان و روات این کتابها را مستلزم تألیف کتابى جداگانه دانسته است.کتابخانهها در رى افزون بر مرکز مطالعه و پژوهش، کانون درس و گفتگوهاى علمى بودند (براى آگاهى از نقش آموزشى کتابخانهها رجوع کنید به کتابخانه*). ابوالفضل ابنعمید، وزیر رکنالدوله بویهى، کتابخانهاى بزرگ در رى داشت که رسالهها و کتب ارزشمندى در آن نگهدارى مىشد و مسکویه مدتى خازن و کتابدار آن بود (رجوع کنید به مسکویه، ج ۶، ص ۲۶۲ـ۲۶۳). یکى از مشهورترین کتابخانههاى رى در دوره آلبویه متعلق به صاحببن عباد بود که بیش از چهارصد بار شتر کتاب در آن جمعآورى شده بود (ابناثیر، ج ۹، ص ۱۱۰) و مجموع کتابهاى آن به ۰۰۰، ۲۱۷ جلد مىرسید (صَفَدى، ج ۲۱، ص ۲۲). در دوره سلجوقیان نیز کتابخانههایى چون کتابخانه شرفالدین محمد، نقیبالنقباى رى، بهعنوان مراکز علمىوآموزشى شهره بودهاند (رجوع کنید به بیهقى، ص۱۷).در دوره سلجوقیان خانقاههایى نیز متعلق به شیعیان در رى وجود داشته که در آنها مجالس درس و بحث و آموزش علوم و احکامدینى رایج بودهاست (رجوع کنید به عبدالجلیل قزوینى، ص۳۵ـ۳۶).د) تأمین هزینهها. هزینه مراکز علمى شیعى اعم از مساجد، مدارس و کتابخانهها از راههاى گوناگون تأمین مىشد. اوقاف یکى از مهمترین منابع تأمین این هزینهها بود (رجوع کنید به همان، ص۳۴؛ نیز رجوع کنید به وقف*). بخشى از درآمدهاى حاصل از دریافت وجوهات شرعى و صدقات نیز صرف مراکز علمى و زندگى دانشمندان مىشد (رجوع کنید به همان، ص ۱۹۵ـ۱۹۶). عدهاى از بزرگان و وزرا نیز بخشى از اموال شخصى خویش را صرف مراکز علمى مىکردند (رجوع کنید به یاقوت حموى، ۱۹۹۳، ج ۵، ص ۱۹۳۸). با این حال اغلب علما و دانشمندان و نیز طالبان علم از راه کسب و کار مخارج زندگى خویش را تأمین مىکردند. براى نمونه مسکویه خود خازن و کتابدار ابوالفضل ابنعمید بود (رجوع کنید به مسکویه، همانجا).ه ) موضوعات درسى. در حوزه رى علوم گوناگون از ادبیات گرفته تا دانش قرآن و حدیث و تاریخ و کلام و گاه برخى از علوم عقلىتدریسمىشد.در هریک از اینعلوم دانشمندان بنامى به ظهور رسیدند. مهمترین علوم موردتوجه در حوزه رى به قرار زیر است :ادبیات. ادبیات عرب از درسهاى اصلى حوزه رى بوده است. ادیبان در این حوزه با تحقیق در دانش صرف و نحو و فصاحت و بلاغت و بدیع و نیز توغل در متون ادبى و نثر و شعر عربى، به مجالس درس خویش رونق مىبخشیدند و بهویژه این کار را براى درک زیباییهاى ادبى و بلاغى قرآن انجام مىدادند. اِبنفارِس (متوفى ۳۹۵) مؤلف کتاب مجملاللغة و مقاییساللغة از جمله ادیبان مشهور حوزه رى بود. وى استاد مجدالدوله بویهى و صاحببن عباد در علوم ادبى به شمار مىرفت. ابنبابویه (۱۳۶۳ش، ج ۲، ص ۴۵۳) ضمن نقل روایتى از احمدبن فارس او را ادیب و از اصحاب حدیث خوانده است (براى آگاهى از شرح حال و آثار وى رجوع کنید به ابنفارس*). ابنعمید و شاگردش صاحببن عباد از وزراى مشهور آلبویه در رى، از مشاهیر ادب عربى در دوره خویش بودند (رجوع کنید به ابنعمید*؛ صاحببن عباد*). مسکویه نیز از ادیبان حوزه رى بود. وى در ادب پارسى و عربى استاد بود و تألیفاتى در این زمینه دارد (رجوع کنید به ابوعلى مسکویه*). کمالالدین بنداربن ابىنصر رازى (متوفى ۴۰۱) نیز از ادبا و شعراى شیعه در این دوره است. وى زبانهاى عربى و فارسى را نیک مىدانست و صاحببنعباد در تربیت او نقش مهمى داشت (رجوع کنید به بندار رازى*). پیش از این از ابوسعد منصوربن حسین آبى وزیر دانشمند آلبویه سخن رفت. کتاب نثرالدر، نشانه روشنى از بلاغت و فصاحت و اشراف وى بر ادب عربى است. ابوالحسین محمدبن عبداللّه نحوى رازى نیز ادیبى بود که در جامع رى تدریس مىکرد (سمعانى، ج۵، ص۴۶۹). ظهور شاعران و ادیبان بزرگى چون ابوالفتوح رازى، شیخ عبدالجباربن عبداللّهبن على رازى و ابوالحسن علىبن محمد رازى و بسیارى دیگر در دوره سلجوقیان، گواه رونق بازار شعر و ادب در شهر رى است (رجوع کنید به عبدالجلیل قزوینى، ص۲۳۱ـ ۲۳۲؛ منتجبالدین رازى، ص۷۵). شمسالدین ابوالمفاخر، معروف به ملکالفضلاء، دیگر ادیب و شاعر دوره سلجوقى در رى است. وى شعر معروفى به فارسى در مدح امامرضا سروده است (رجوع کنید به دولتشاه سمرقندى، ص۷۶ـ ۷۷). عبدالجلیل قزوینى رازى خود از ادباى بزرگ رى در سده ششم است که افزون بر ادبیات عرب در ادب فارسى نیز سرآمد بود.علوم قرآنى. قرآن و دانشهاى مرتبط با آن از دیگر موضوعات مهم در برنامه آموزشى حوزهعلمیه رى بودهاست. محمدبن حسّان رازى از اصحاب امام هادى، کتابهایى به نام ثوابالقرآن و ثواب اناانزلناه داشته است (نجاشى، ص ۳۳۸). شیخ صدوق به قرآن توجه ویژه داشت. او در رساله الاعتقادات، موضوعات بنیادین اعتقادى را از منظر اهلبیت و بر محور قرآن بررسى کرده است (رجوع کنید به صدوق*، محمدبن على). محمدبن احمدبن جنید اسکافى رازى از بزرگان فقها و علماى شیعه چندین رساله از جمله امثال القرآن تألیف کرد (آقابزرگ طهرانى، الذریعة، ج ۲، ص ۳۴۷). او رسالهاى به نام ایضاح خطأمن شنّع على الشیعة فى امرالقرآن داشته (نجاشى، ص ۳۸۸) که ظاهرآ موضوع آن پاسخگویى به اتهامات مخالفان شیعه است که آنها را به بىتوجهى به قرآن و باور به تحریف آن متهم مىکردهاند (رجوع کنید به ابنجنید اسکافى*). ابوسعد منصوربن حسین آبى در کتاب نثرالدر براى نخستین بار فهرست موضوعى براى آیات قرآن فراهم ساخت و آیاتى را با عناوینى چون تقوا، ذکراللّه، تحمیدات، صلوة، شهادت، جهاد و صبر در یکجا گردآورد (رجوع کنید به آبى، ج۱، ص۲۹ـ۱۵۰). منتجبالدین رازى (ص ۳۷، ۴۵، ۴۸) و عبدالجلیل قزوینى رازى (ص ۵۲۶) نام برخى از مُقریان و مفسران شیعه در رى را ذکر کردهاند. تفسیر ابوالفتوح رازى به خوبى بیانگر رواج این دانش در حوزه علمیه رى در سده ششم است (رجوع کنید به تفسیر ابوالفتوح رازى*).حدیث. حوزه رى از آغاز شکلگیرى از کانونهاى مهم حدیثى شیعه به شمار مىرفته است. محمدبن یعقوب کلینى* و شیخ صدوق که سهم بسزایى در گسترش دانش حدیث داشتند هر دو بخش عمده فعالیتهاى علمى خویش را در رى به انجام رساندند. از آنجا که در میان اصحاب ائمه و راویان احادیث ایشان جمع زیادى از دانشمندان رى دیده مىشوند (رجوع کنید به آغاز مقاله)، احادیث حوزه رى، به قلت واسطه با معصومین علیهمالسلام شهرت دارند. به علاوه تلاش محدّثان حوزه رى به نوآوریهایى در جنبههاى مختلف دانش حدیث انجامید. تبویب احادیث و نظم و ترتیب دادن به آنها، یکى از این نوآوریهاست. کلینى و صدوق از پیشگامان این راه به شمار مىروند و کتابهاى حدیثى این دو از نظر تبویب و ترتیب و جمعآورى موضوعى احادیث، قابل توجه است. ابومحمد جعفربن احمدبن على رازى، محدّث مشهور امامى در قرن چهارم، در گردآورى حدیث ابتکارهایى داشته است، مثلا الاعمال المانعة من دخولالجنة، شامل روایاتى درباره اعمالى که بازدارنده فرد از ورود به بهشت است، جامعالاحادیث مشتمل بر هزار حدیث نبوى به ترتیب الفبایى؛ الغایات مشتمل بر احادیثى که با افعل تفضیل آغاز شدهاند؛ المسلسلات یا الاخبارالمسلسلة که حاوى احادیث مسلسل است؛ و نوادر الأثر فى على (ع) خیرالبشر در بردارنده هفتاد طریق براى حدیث نبوى «علىُّ خیرُالبشر» (رجوع کنید به رازى*، جعفربن احمد). منتجبالدین رازى (ص ۳۴، ۷۱، ۷۷، ۱۰۰) به اسامى تعدادى از محدّثان و حافظان شیعى رى اشاره کرده که نماینده رونق دانش حدیث در این شهر است.تاریخ. در میان دانشمندان حوزه علمیه رى، مورخان بزرگى نیز ظهور کردهاند که بعضاً تألیفات مهم و مفصّلى در تاریخ نگاشتهاند. مسکویه رازى صاحب کتاب تجارب الامم و تعاقب الهمم از جمله این افراد است. ابوسعد آبى نیز کتابى در تاریخ رى داشته است (رجوع کنید به یاقوت حموى، ۱۹۹۳، ج ۲، ص ۶۹۰). شیخ منتجبالدین همکتابىبهنام تاریخالرى داشتهکهابنحجرعسقلانى در لسانالمیزان، بارها از آن استفاده کرده است (براى نمونه رجوع کنید به ج ۱، ص ۳۲۵ـ۳۳۵، ج ۳، ص ۷۴، ۸۳، ۸۵، ج ۵، ص ۲۹۴).کلام. حضور پیروان ادیان و مذاهب گوناگون در رى، موجب رواج دانش کلام در حوزه این شهر شده بود. معتزله، حنابله، شافعیان، شیعیان اسماعیلى و نیز یهودیان و مسیحیان گروههاى دینى و مذهبى در این شهر بودند. هر یک از صاحبان این مذاهب آزادانه به ترویج باورهاى خود مىپرداختند. متکلمان مذاهب گوناگون در مساجد و مدارس در جمع مردم مىنشستند و با یکدیگر مناظره مىکردند. یهودیان و مسیحیان نیز براى اثبات عقاید خویش به مناظره با عالمان مسلمان مشغول بودند. در یکى از این مناظرهها عالمى یهودى به نام رأسالجالوت درباره اعجاز قرآن و تقلیدناپذیر بودن آن با صاحببن عباد مناظره کرد و مغلوب شد (رجوع کنید به یاقوتحموى، ۱۹۹۳، ج۲، ص۶۸۲). مناظرات ابوحاتِم رازى، داعىاسماعیلى در منطقه رى، با محمدبن زکریاى رازى در بحث نبوت، در همین شهر روى داد؛ کتاب اَعلامالنبوة گزارشابوحاتم از همین مناظرات است (رجوع کنید به ابوحاتم رازى*، احمد بن حمدان). باورها و شعائر مکتب امامیه بهویژه موضوع غیبت امام دوازدهم، مورد اعتراض و مناقشه مشترک متکلمان معتزلى و زیدى قرار داشت و علماى شیعه نیز به تشریح و تبیین باورهاى خویش در این زمینه و پاسخ بهشبهات مىپرداختند. ابنقبه رازى (متوفى پیش از ۳۱۹) متکلمى که ابتدا معتزلى بود و سپس شیعه شد چند کتاب در همین مباحث نگاشت (درباره او رجوع کنید به مدرسى طباطبائى، ص ۲۱۵ـ۲۲۴). کمالالدین و تمام النعمة اثر شیخصدوق نیز از مهمترین کتابهاى همین دوره است (رجوع کنید به ابنبابویه، ۱۳۶۳ش، ج ۱، ص ۶۱ـ۶۳، ۸۷ـ ۸۸). علىبن محمد رازى معروف به علّان کلینى کتابى به نام اخبارالقائم علیهالسلام تألیف کرد (نجاشى، ص ۲۶۰ـ۲۶۱) و محمدبن یعقوب کلینى نیز در رد قرامطه کتابى نوشت (طوسى، ۱۴۱۷، ص ۲۱۰). علىبن محمد خزاز قمى ساکن رى از فقیهان و متکلمان قرن چهارم، در دفاع از باورهاى شیعه کتابهایى چون الایضاح فى الاعتقاد و الکفایة فىالنصوص (کفایة الاثر فى النص على الائمة الاثنَىْ عَشَر) تألیف کرد (نجاشى، ص۲۶۸؛ ابنشهرآشوب، ص۷۱). حسینبنعلى برادر شیخ صدوق کتابى به نام التوحید و نفىالتشبیه نوشت (نجاشى، ص ۶۸؛ قس ابنحجر عسقلانى، ج ۳، ص ۱۹۹). در دوره سلجوقیان نیز متکلمان بزرگى در شهر رى ظهور کردند. سدیدالدین حمّصى از فقها و متکلمان مشهور سده ششم است. وى کتابهایى چون بدایة الهدایة، التبیین و التنقیح فى التحسین و التقبیح، المنقذ من التقلید و المرشد الى التوحید تألیف کرد. کتاب بعض مثالب النواصب فى نقض بعض فضائح الروافض (معروف به النقض) تألیف عبدالجلیل قزوینى رازى در نیمه دوم قرن ششم به روشنى حاکى از رواج مباحث کلامى در حوزه رى در این دوره است.فقه. دانش فقه نیز از دروس و تعالیم رایج حوزه رى بوده است. در منابع به نام بسیارى از فقهاى حوزه رى و آثار و تألیفات فقهى آنها اشاره شده است. ابنجنید اسکافى (متوفى ۳۸۱) از فقهاى نامور اهل رى، که البته عمده فعالیتهاى علمى او در حوزه بغداد بروز کرده، بیش از پنجاه رساله در فقه و علوم قرآن تألیف کرد. تهذیبالشیعة لاحکامالشریعة و الاحمدى فىالفقه المحمدى از آثار اوست. وى مسائل فقهى را به صورت موضوعى با تقسیمبندى مناسب تدوین کرد. او پس از بیان آراى فقهاى مذاهب، نظر علماى شیعه را نیز بیان کرده و سپس رأى مختار خود را توضیح داده است (رجوع کنید به ابن جنیداسکافى*). ابنقبه رازى نیز علاوه بر کلام، در فقه نیز صاحبنظر بود. دیدگاه او درباره خبر واحد که بیشتر در حوزه فقه کاربرد دارد، شهرت فراوان یافت و به شبهه ابنقبه معروف شد. ابوطیب رازى، شیخ موفقالدین معروف به خواجه آبى، حسنبن اسحاقبن عبید رازى، ابوالحسن علىبن عبداللّه رازى، سیدکمالالدین عبدالعظیم، تاجالدین محمودبن حسن ورامینى و فخرالدین محمدبن على استرآبادى، برخى دیگر از فقهاى حوزه رى بودهاند (رجوع کنید به طوسى، ۱۴۱۷، ص ۳۷۷؛ منتجبالدین رازى، ص ۴۹، ۵۳، ۸۳، ۹۴، ۱۲۱، ۱۲۴، و جاهاى دیگر).
منابع: منصوربن حسین آبى، نثرالدّرّ، ج ۱، چاپ محمدعلى قرنه، ]قاهره، بىتا.[؛ محمدمحسن آقابزرگ طهرانى، الذریعة الى تصانیف الشیعة، چاپ علىنقى منزوى و احمد منزوى، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳؛ همو، طبقات اعلامالشیعة: الانوار الساطعة فى المائة السابعة، چاپ علىنقى منزوى، بیروت ۱۳۹۲/۱۹۷۲؛ همان: نوابغالرواة فى رابعة المئات، چاپ علىنقى منزوى، بیروت ۱۳۹۰/۱۹۷۱؛ ابناثیر؛ ابنبابویه، التوحید، چاپ هاشم حسینى طهرانى، قم ?] ۱۳۵۷ش[؛ همو، کتاب مَن لا یَحضُرُه الفقیه، چاپ علىاکبر غفارى، قم ۱۴۰۴؛ همو کمالالدین و تمام النعمة، چاپ علىاکبر غفارى، قم ۱۳۶۳ش؛ ابنحجر عسقلانى، لسانالمیزان، چاپ عبدالفتاح ابوغده، بیروت ۱۴۲۳/۲۰۰۲؛ ابنشهر آشوب، معالمالعلماء، نجف ۱۳۸۰/۱۹۶۱؛ ابنطباطبا علوى اصفهانى، منتقلة الطالبیة، چاپ محمدمهدى حسن خرسان، نجف ۱۳۸۸/۱۹۶۸؛ ابوالفرج اصفهانى، مقاتل الطالبیین، چاپ احمد صقر، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۷؛ امین؛ علىبن زید بیهقى، کتاب تتمة صوان الحکمة، چاپ محمد شفیع، لاهور ۱۳۵۱؛ مصطفىبن حسین تفرشى، نقدالرجال، قم ۱۴۱۸؛ حمداللّه مستوفى، نزهةالقلوب؛ خطیب بغدادى؛ خوانسارى؛ دولتشاه سمرقندى، تذکرةالشعراء، چاپ ادوارد براون، لیدن ۱۳۱۹/۱۹۰۱، چاپ افست تهران ۱۳۸۲ش؛ عبدالکریمبن محمد رافعىقزوینى، التدوین فى اخبار قزوین، چاپ عزیزاللّه عطاردى، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۷؛ سمعانى؛ شوشترى؛ صفدى؛ محمدبن حسن طوسى، رجالالطوسى، چاپ جواد قیومى اصفهانى، قم ۱۴۲۰؛ همو، الفهرست، چاپ جواد قیومى اصفهانى، قم ۱۴۱۷؛ همو، کتابالغیبة، چاپ عباداللّه طهرانى و على احمد ناصح، قم ۱۴۱۱؛ عبدالجلیل قزوینى، نقض، چاپ جلالالدین محدث ارموى، تهران ۱۳۵۸ش؛ حسنبن یوسف علامه حلّى، خلاصة الاقوال فى معرفة الرجال، چاپ جواد قیومى اصفهانى،] قم[ ۱۴۱۷؛ محمدبن حسن قزوینى، ضیافة الاخوان و هدیة الخلان، چاپ احمدحسینى، قم ۱۳۹۷؛ بدرالدین قوامى رازى، دیوان، چاپ جلالالدین محدث ارموى، ]تهران[ ۱۳۳۴ش؛ مجلسى؛حسین مدرسى طباطبائى، مکتب در فرایند تکامل: نظرى بر تطور مبانى فکرى تشیع در سه قرن نخستین، ترجمه هاشم ایزدپناه، تهران ۱۳۸۶ش؛ مسکویه؛ علىبن عبیداللّه منتجبالدین رازى، الفهرست، چاپ جلالالدین محدث ارموى، قم ۱۳۶۶ش؛ احمدبن على نجاشى، فهرست اسماء مصنّفى الشعیة المشتهر ب رجال النجاشى، چاپ موسى شبیرى زنجانى، قم ۱۴۰۷؛ یاقوت حموى، کتاب معجم البلدان، چاپ فردیناند ووستنفلد، لایپزیگ ۱۸۶۶ـ۱۸۷۳، چاپ افست تهران ۱۹۶۵؛ همو، معجمالادباء، چاپ احسان عباس، بیروت ۱۹۹۳.