پلاّ ، شارل ، خاورشناس عربيدان (1293 ش/ 1914ـ 1372 ش/ 1993). وي در شهر قسنطينة الجزاير زاده شد، و در 1303 ش/ 1924 دبيرستان را در شهر كازابلانكاي مغرب (دارالبيضاء)، كه محل اقامت خانوادهاش بود، آغاز كرد. تحصيلات پيشدانشگاهي را در رباط گذراند و در همان اوان در يكي از مدارس شبانهروزي شهر مراكش ناظم شد. در 1314 ش/ 1935 وارد خدمت نظام شد و به اقتضاي مأموريتهاي نظامي، هر زمان به گوشهاي گسيل ميشد. همين سفرها به او امكان داد كه برخي لهجههاي عربي شمال افريقا و نيز زبان بربري را بياموزد.در 1316 ش/ 1937 ازدواج كرد. اندكي پس از جنگ جهاني اول، مأموريتي مطبوعاتي در دمشق به او محول شد كه اين سفر در زندگي علمي او اثري ژرف نهاد، زيرا هنگام اقامت در سوريه با گروهي از شعرا و نويسندگان عرب آشنا شد و لهجة عربي سوري را نيز، بخوبي فراگرفت، و در همانجا مجلات ماهانهاي به زبان عربي منتشر كرد، كه موردتوجه بسيار قرار گرفت. پس از پايان جنگ، از طرف ارتش، به مأموريتهايي در فرانسه و الجزاير گسيل شد، اما سرانجام در 1325 ش/ 1946 از زندگي نظامي كناره گرفت و به ادامة تحصيل در رشتة زبان عربي در سطح فوقليسانس پرداخت.كار تدريس او، از دبيرستان لوئي لو گراند پاريس آغاز شد و از 1330 تا 1335 ش/ 1951ـ1956 در «مدرسة زبانهاي شرقي * » پاريس ادامه پيدا كرد. او پس از آن، به دانشگاه سوربن راه يافت و رئيس بخش عربي آن گرديد؛ از 1348 ش/ 1968 در بخش «پاريس 4» از دانشگاه سوربن در مقام استادي مشغول بهكار شد و گروه اسلامشناسي را بنياد نهاد كه تا زمان بازنشستگي رياست آن را بر عهده داشت. در همين دوران بود كه وي توانست آثاري ماندگار از خود به جاي بگذارد.شايد مهمترين اقدام پلاّ تأسيس كتابخانة تخصصي معتبري باشد كه براساس كتابهاي اهدايي هانري ماسه و به نام همين دانشمند پديد آمد. پلاّ در يكي از مهمترين فرهنگستانهاي فرانسه، يعني فرهنگستان نقوش و آثار ادبي ـ هنري ، و از 1331ش/1952 در مجمع آسيايي و نيز در چند هيئت تحريريه عضو بود اما كار عمدة او در اين زمينه، همانا مسئوليت چاپ فرانسوي ) دايرةالمعارف اسلام ( بود كه وي بيشترين مقالات خود را در آن منتشر كرده است (آرنالدز، ص 227ـ 229).دربارة پلاّ و آثارش، هنوز كار فراگيري انجام نشده است؛ آنچه در مقالة حاضر عرضه ميشود، حاصل آشنايي چندين سالة نويسنده با پلاّ ــ در مقام استاد نگارنده ــ است.پلاّ را بايد يكي از بزرگترين جاحظشناسان زمان خود بهشمار آورد. رسالة دكتري او دربارة جاحظ و محيط اجتماعي بصره، به نام ) محيط بصره و تكوين جاحظ ( ، كه با عنوان البَيْئةُ البصرية به عربي ترجمه شده است، امروزه منبعي معتبر محسوب ميشود. دومين تأليفي كه از پلاّ ميشناسيم لغتنامهاي است ويژة عربي معاصر موسوم به ) زبان عربي زنده ( كه متن عربي آن به خط نسخ عربي و متن فرانسوي آن با حروف سربي چاپ شده است. سومين تأليف او كتابي در باب آموزش زبان عربي به فرانسويان است با عنوان ) مقدمه بر زبان عربي معاصر ( .بخش ديگري از آثار پلاّ ، ترجمههاي بسيار عالمانهاي است كه در سالهاي دهة پنجاه ميلادي، به انجام رسانده است. نخستين اثر وي در اين بخش، ترجمة ) ادبيات عرب از آغاز عصر اموي ( اثر نالينو، نويسندة ايتاليايي، است كه كار سادهاي بيش نيست.ترجمة يكي از حساسترين، زيباترين و در عين حال دشوارترين متون عربي و يكي از معتبرترين آثار در زمينة «ادب» يعني كتاب البُخلاء جاحظ دومين اثر ترجمهاي پلاّ است كه ترجمهاي استادانه همراه با برخي توضيحات لغوي است.ترجمة رسالة كوچكي منسوب به جاحظ به نام التبصر الي التجارة ، كه به كار بازرگاني اختصاص دارد، از ديگر آثار قلمي پلاّ ست. آشنايي با روحيات سوداگران و انواع كالاهاي مطلوب مردم در قرن سوم هجري، حال و هواي كلي اين رساله را شامل شده و نامهاي فارسي انبوهي از كالاها، از نكات بسيار جالب آن به شمار ميرود. پلاّ كوشيده است تا معني و مدلول راستين اين اسامي را يافته به فرانسه برگرداند. اهميت اين اثر براي زبان فارسي موجب شد كه رساله به فارسي نيز ترجمه شود ( رجوع كنيد به آذرنوش، ص 159ـ 178). پلاّ همچنين كتاب التاج في اخلاق الملوك ، منسوب به جاحظ را كه بيگمان از سرچشمههاي فرهنگي ايران الهام گرفته و اثري گرانبها در زمينة ادب است به فرانسه ترجمه كرده است.بخش ديگري از فعاليتهاي پلاّ ، تصحيح و چاپ كتبي چون كتاب القول في البغال (قاهره، 1955)، و كتاب التربيع و التدوير (دمشق، 1955) از آثار جاحظ، و مروج الذهب مسعودي است. كتاب اخير را پيشتر باربيه دومنار و پاوه دو كورتي تصحيح و به فرانسه ترجمه كرده و طي سالهاي 1861ـ1877 در نه جلد به چاپ رسانده بودند، اما پلاّ متن عربي را دوباره به شيوهاي پسنديده مورد تحقيق قرار داد و ترجمة فرانسوي نخست را نيز اصلاح كرد و كتاب را ــ برخلاف چاپ پيشين كه در هر صفحه متن عربي و فرانسه يكجا آمده بود ــ در دو بخش متمايز به چاپ رساند .تدوين لغتنامهاي به عربي ـ انگليسي ـ فرانسه، از ديگر فعاليتهاي پلاّ ست كه وي آن را با همكاري سه خاورشناس ديگر، به انجام رساند. گروه چهارنفره، با رياست بلاشر ، سه جلد لغتنامه را منتشر كردند (پاريس، 1979) و جلد چهارم آن پس از فوت بلاشر، به همت پلاّ و مصطفي شوئمي منتشر شد.پلاّ در مقام مدير و همكار بخش فرانسوي ) دايرةالمعارف اسلام ( ، مقالاتي نيز نگاشته است كه در دسترس عموم قرار دارد. برخي مقالات بلند وي كه در مجلات و مجموعههاي گوناگون به چاپ رسيده، به راستي بديع و گشايندة راههاي تازه است. مهمترين اين مقالات عبارتاند از:مقالهاي در خصوص يزيدبن مفرغ ( رجوع كنيد به ) مجموعة مقالات اهدايي به لويي ماسينيون ( ، ص 192ـ 232)، شاعر عربي كه در قرن اول هجري قمري شعر معروف «آبست و نبيذ است» را به فارسي سرود؛ مقالة « ادب » در دايرةالمعارف فؤاد افرام بستاني (بيروت، 1956 به بعد) كه گستردهترين مقالهاي بود كه دربارة اين موضوع نوشته ميشد و ديد گسترده و بخشبندي عالمانه، از ويژگيهاي آن محسوب ميشود، و نيز مقالهاي دربارة اثبات عدمانتساب «رسالة في اثبات امامت اميرالمؤمنين عليبن ابيطالب» به جاحظ ( رجوع كنيد به ) مجموعة مقالات اهدايي به هانري ماسه ( ، ص 317ـ326).پلاّ در عين حال سرويراستاري ) مجموعة سخنرانيهاي بيست و نهمين كنگرة جهاني خاورشناسان ( را نيز برعهده داشت.منابع: آذرتاش آذرنوش، «رسالة التبصّر بالتجارة جاحظ و واژههاي آن»، مقالات و بررسيها ، سال 29، دفتر 59 ـ60 (زمستان 1375)؛Roger Arnaldez, "Charles Pellat", J. A. , CCLXXXI, no. 3-4 (1993).