بیاضی، ابوجعفر ، مسعود هاشمی عباسی ، شاعر بغدادی قرن پنجم. از تاریخ تولد و زندگانی او اطّلاعی در دست نیست. نسبش با ده واسطه به عبداللهبن عباس معروف به ابنعباس (متوفی 68) میرسد، ازینرو او را شریف و هاشمی خواندهاند. نام پدر بیاضی را، به اختلاف، عبدالعزیز و محسن ضبط کردهاند (ابنخلکان، ج5، ص 197ـ 198؛ ابنعماد، ج 3، ص 331؛ ابنجوزی، ج16، ص 175؛ یافعی، ج3، ص 75). تسمیة او به بیاضی از آن جهت بوده که پیوسته جامة سپید به تن میکرده است (فروخ، ج3، ص 176)؛ به نقل دیگر، یکی از اجداد او در مجلس یکی از خلفای عباسی همراه جماعتی از عباسیان حضور داشته و جز او که جامة سپید داشته همه سیاه پوشیده بودهاند. ازینرو خلیفه میپرسد که این بیاضی (سفیدپوش) کیست؟ و از اینجا این شهرت برای او باقی میماند (ابنخلکان، ج5، ص 199؛ ابنعماد، ج3، ص332؛ یافعی، همانجا). ابنخلکان (همانجا) پس از آوردن این حکایت، آن را، به نقل از ابنجوزی، به محمدبنعیسی عباسی نسبت میدهد و در نسبت آن به بیاضی تردید میکند. همچنین احتمال میدهد که خلیفة مزبور الرّاضی باللّه (متوفی 329) بوده باشد.بیاضی در 468، در بغداد درگذشت و در قبرستان معروف باب اَبرز دفن شد (ابنجوزی، ج16، ص 176؛ ابنتغریبردی، ج 5، ص 103؛ ذهبی، ج18، ص 410).تنها سبب شهرت بیاضی، اشعار غنایی وتغزّلهای مطبوع اوست. بیشتر منابع (ذهبی؛ ابنخلکان؛ یافعی، همانجاها) به وجود دیوان کوچکی از او اشاره کردهاند که علیرغم اختصار دارای معانی رقیق و لطیف و مضامین پرشور و سوزناک است و کمتر به مدیحهسرایی پرداخته است. ابنخلکان (ج 5، ص 198ـ 199) نمونة اشعار بیاضی را بیش از دیگران نقل کرده، منابع دیگر نیز قطعات کوتاهی از او آوردهاند ( رجوع کنید به ابنجوزی، ج 16، ص 175ـ 176؛ ابنکثیر، ج 12، ص 121؛ ابناثیر، ج 8، ص 123؛ ابنعماد؛ ذهبی؛ ابنتغریبردی، همانجاها).منابع: ابناثیر، الکامل فیالتاریخ ، بیروت 1398/1978؛ ابنتغریبردی، النجوم الزاهرة فی ملوک مصر والقاهرة ، قاهره ] تاریخ مقدمه 1383/ 1963 [ ؛ ابنجوزی، المنتظم فی تاریخ الامم والملوک ، چاپ محمد عبدالقادر عطا و مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت 1412/1992؛ ابنخلکان، وفیات الاعیان ، چاپ احسان عباس، بیروت 1968ـ1977؛ ابنعماد، شذرات الذّهب فی اخبار من ذهب ، بیروت 1399/1979؛ ابنکثیر، البدایة والنهایة ، ج 12، چاپ احمد ابوملحم... ] و دیگران [ ، بیروت 1407/1987؛ محمدبناحمد ذهبی، سیراعلام النبلاء ، ج 18، چاپ شعیب ارنؤوط و محمد نعیم عرقسوسی، بیروت 1406/1986؛ عمر فروخ، تاریخ الادب العربی ، ج 3، بیروت 1989؛ عبداللهبناسعد یافعی، مرآةالجنان و عبرة الیقظان ، بیروت 1417/1997.